الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
به وبلاگ من خوش آمدید
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



فضیلت و خواص سوره حاقه
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : سه شنبه 13 دی 1401

یا زهراء سلام الله علیها

 

فضیلت و خواص سوره حاقه

شصت و نهمین سوره قرآن کریم است که مکی  و 52 آیه دارد.

حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم فرموده اند: هر کس سوره حاقه را قرائت نماید خداوند در حسابرسی او آسانگیری می کند.(1)

امام صادق علیه السلام نیز فرموده اند: سوره حاقه را زیاد بخوانید زیرا قرائت آن در نمازهای واجب و مستحب از نشانه های ایمان به خدا و رسول اوست، این سوره درباره امیرالمومنین علی علیه السلام و معاویه نازل شده است دین قاری سوره، از او سلب نخواهد شد تا اینکه خداوند را دیدار کند.(2)

در روایتی دیگر از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم آمده ست: هر که یازده آیه از سوره حاقه را بخواند خدای تعالی او را از فتنه دجّال نگاه می دارد و اگر همه سوره را بخواند موجب نورانی شدن او از سر تا پا می شود.(3)

آثار وبرکات سوره

1) محافظت جنین و بالا بردن ضریب هوشی طفل

از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده است: ...اگر سوره حاقه را بنویسند و زن باردار آن را به همراه خود داشته باشد فرزندی که در شکم دارد به اذن خداوند حفظ می شود و اگر آن را بنویسند پس از شستن آب آن را به طفل شیرخوار بدهند تا بنوشد آن طفل دارای حافظه و هوش بسیار می شود...(4)

امام صادق علیه السلام نیز در روایتی فرمودند: اگر کودکی از آب نوشته شده سوره حاقه بنوشد بسیار باهوش می شود و خداوند او را به سلامت می دارد و به بهترین شکل رشد و نمو می کند. (5)

اگر آب شسته شده سوره حاقه را زن بارداری بنوشد طفلش بسیار باهوش و ذکاوت می شود و از آزار دهنده ها و شیاطین حفظ می شود و اگر نوشته آن را زن باردار همراه خود داشته باشد جنین در شکم از هر آفت و سویی حفظ می شود. (6)

__________________

پی نوشت:

(1) مجمع البیان، ج10، ص102

(2) ثواب الاعمال، ص119

(3) روض الجنان و روح الجنان، ج19، ص373

(4) تفسیرالبرهان، ج5، ص467

(5) همان

(6) المصباح کفعمی، ص458

منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»

 

منبع:

https://quran.anhar.ir/fazilat-300.htm

 

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است

سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات

 

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , قرآن کریم , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , ,
:: برچسب‌ها: فضیلت و خواص سوره حاقه , سوره حاقه , فضیلت , خواص , فتنه , دجال , نورانی , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه‌ای ,
|
امتیاز مطلب : 31
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

تفسیر صفحۀ ۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۷ - تفسیر نور:

«مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ ناراً فَلَمَّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ فِی ظُلُماتٍ لا یُبْصِرُونَ» مَثل آنان (منافقان)، مَثل آن کسی است که آتشی افروخته، پس چون آتش اطراف خود را روشن ساخت، خداوند روشنایی و نورشان را ببرد و آنان را در تاریکی‌هایی که (هیچ) نمی‌بینند، رهایشان کند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷:

مثال، برای تفهیم مطلب به مردم، نقش مؤثّری دارد.

مسائل معقول را محسوس و به این وسیله، راه را نزدیک و عمومی می‌کند، درجۀ اطمینان را بالا می‌‏برد و لجوجان را خاموش می‌‏سازد.
نمونه‌ای از مثال‌های قرآنی:

در قرآن مثال‌‏های فراوانی آمده است از جمله:

مثال حقّ، به آب و باطل به کفِ روی آب. « رعد، ۱۷»

مثال حقّ به شجرۀ طیّبه و باطل به شجرۀ خبیثه. «ابراهیم، ۲۶»

تشبیه اعمال کفّار به خاکستری در برابر تندباد. «ابراهیم، ۱۸»

تشبیه کارهای کفّار، به سراب. «نور، ۳۹»

تشبیه بت‌ها و طاغوت‌‏ها به خانۀ عنکبوت. «عنکبوت، ۴۱»

تمثیل دانشمند بی‌‌‌‌‏عمل به الاغی که کتاب حمل می‌کند. «جمعه، ۵»

تمثیل غیبت، به خوردن گوشت برادری که مرده است. «حجرات، ۱۲»

این آیه نیز در مقام تشبیهِ مجموعه‌ای از روحیّات و حالاتِ منافقان است. آنان، نار می‌‏افروزند، ولی خداوند نورش را می‌‏برد و دود و خاکستر و تاریکی برای آنان باقی می‌گذارد.

امام رضا علیه‌السّلام فرمودند: معنای آیه «تَرَکَهُمْ فِی ظُلُماتٍ» آن است که خداوند آنان را به حال خود رها می‌کند. «تفسیر نور الثقلین»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷:

۱. منافق برای رسیدن به نور، از نار (آتش) استفاده می‏‌کند که خاکستر و دود و سوزش نیز دارد. «اسْتَوْقَدَ ناراً»

۲. نور اسلام عالم‌گیر است، ولی نوری که منافقان در سایۀ آن تظاهر به اسلام می‌کنند، در شعاعی کمتر و روشنایی آن ناپایدار است. «أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ»

۳. اسلام، نور و کفر، تاریکی است. «ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ فِی ظُلُماتٍ»

۴. کسی‌که از یک نور، بهره‏‌مند نشود، در ظلمات متعدّد باقی می‌ماند. «بِنُورِهِمْ» «فِی ظُلُماتٍ» (کلمۀ «نور» مفرد و کلمۀ «ظُلُماتٍ» جمع است.)

۵. نقشه‌‌ها و توطئه‌‏های منافقان، به ارادۀ الهی ناتمام می‌ماند. «ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ»

۶. طرف مقابل منافقان، خداوند است. «ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ»

۷. عاقبت و آیندۀ منافقان، تاریک است. «فِی ظُلُماتٍ»

۸. منافقان دچار وحشت و اضطراب، و در تصمیم‏‌گیری‌های دراز مدّت، سردرگم هستند. «فِی ظُلُماتٍ لا یُبْصِرُونَ»

۹. گاهی در آغاز، ایمان واقعی است، ولی کم‏ کم انسان به انحراف گرایش پیدا نموده و منافق می‌‏شود. (کلمۀ «بِنُورِهِمْ» در این آیه و جملۀ «لا یَرْجِعُونَ» در آیۀ بعد نشان می‌دهد که آنان نوری داشتند، ولی به‌سوی آن نور برنگشتند.)
تفسیر صفحۀ ۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸ - تفسیر نور:

«صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَرْجِعُونَ» آنان (از شنیدن حق) کر و (از گفتن حق) گنگ و (از دیدن حق) کورند، پس ایشان (به‌سوی حق) باز نمی‌گردند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸:

قرآن در ستایش برخی پیامبران می‌فرماید: آنان دست و چشم دارند، «وَ اذْکُرْ عِبادَنا إِبْراهِیمَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ أُولِی الْأَیْدِی وَ الْأَبْصارِ» «ص، ۴۵»

شاید مقصود آن است که کسی‌که دست بت‌شکنی دارد دست دارد، کسی‌که چشم خدابین دارد چشم دارد، پس منافقان که چنین دست و چشمی ندارند، در واقع همچون ناقص‌الخلقه‌هایی هستند که خود مقدّمات نقص را فراهم کرده و وسایل شناخت را از دست داده‌اند.

لذا در این سوره دربارۀ منافقان تعابیری همچون «لا یَشْعُرُونَ، ما یَشْعُرُونَ، لا یَعْلَمُونَ، لا یُبْصِرُونَ، یَعْمَهُونَ، صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ، لا یَرْجِعُونَ» به کار رفته است.

نظر، غیر از بصیرت است.

در سورۀ اعراف می‌خوانیم: «تَراهُمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ وَ هُمْ لا یُبْصِرُونَ» «اعراف، ۱۹۸» می‌‏بینی که به تو نگاه می‌‏کنند، درحالی‌که نمی‌بینند؛ یعنی چشم بصیرت ندارند که حق را ببینند.

عدم بهره‌گیری صحیح از امکانات و وسایل شناخت، مساوی با سقوط و از دست دادن انسانیّت است. «در سور‌ۀ اعراف آیۀ ۱۷۹ می‏‌خوانیم: «لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم اعین لا یبصرون بها و لهم اذان لا یسمعون بها اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون» آنان دل دارند، ولی نمی‌‏فهمند، چشم دارند ولی نمی‌بینند، گوش دارند ولی حق را نمی‌‏شنوند، این گروه همچون چهارپایان بلکه از آنها پست‌‏تر و گمراه‌ترهستند، ایشان غافل هستند.»

جزای کسی‌که در دنیا خود را به کوری و کری و لالی می ‏زند، کوری و کری و لالی آخرت است. «وَ نَحْشُرُهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ عَلی‏ وُجُوهِهِمْ عُمْیاً وَ بُکْماً وَ صُمًّا» « اسراء، ۹۷»
پیام‏‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸:

۱. نفاق، انسان را از درک حقایق و معارف الهی باز می‌دارد. «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ»

۲. کسی‌که از عطایای الهی در راه حق بهره نگیرد، همانند کسی است که فاقد آن نعمت‌‏هاست. «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ»

۳. حق ندیدن منافقان دو دلیل دارد: یکی آنکه فضای بیرونی آنان تاریک است «فِی ظُلُماتٍ» و دیگر آنکه خود چشم دل را از دست داده‌‏اند. «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ»

۴. منافقان، لجاجت و تعصّب دارند. «فَهُمْ لا یَرْجِعُونَ»
تفسیر صفحۀ ۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۹ - تفسیر نور:

«أَوْ کَصَیِّبٍ مِنَ السَّماءِ فِیهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فِی آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللَّهُ مُحِیطٌ بِالْکافِرِینَ» یا چون (گرفتاران در) بارانی تند از آسمان هستند که در آن، تاریکی‌ها و رعد و برقی است که از ترس صاعقه‏‌ها و بیم مرگ، انگشتان خود را در گوش‌های‌شان قرار می‏‌دهند (ولی) خداوند بر کافران احاطه دارد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۹:

خداوند، منافق را به اشخاصِ در باران‌مانده‌ای تشبیه کرده که مشکلات بارانِ تند، شب تاریک، غرّش گوش خراش رعد، نور خیره‌کنندۀ برق، و هراس و خوف مرگ، او را فرا گرفته است، امّا او نه برای حفظ خود از باران پناه گاهی دارد و نه برای تاریکی، نوری و نه گوشی آسوده از رعد و نه روحی آرام از مرگ.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۹:

۱. منافقان غرق در مشکلات و نگرانی‏‌ها می‏‌شوند، و در همین دنیا نیز دلهره و اضطراب و رسوایی و ذلّت دامن‌گیرشان می‌‏شود. «ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ»

۲. منافقان از مرگ می‌ترسند. «حَذَرَ الْمَوْتِ»

۳. منافقان بدانند که خداوند بر آنها احاطه دارد و هر لحظه اراده فرماید، اسرار و توطئه‌های آنها را افشا می‌‏کند. «وَ اللَّهُ مُحِیطٌ بِالْکافِرِینَ»

نگاهی به عملکرد و سرنوشت منافقان در جریان انقلاب اسلامی ایران، نشانه‌ای روشن برای این آیه است.

دلهره، تفرقه، شکست، آوارگی، غربت، بی‌آبرویی، پناهندگی به کفّار و طاغوت‌ها و جاسوسی، نتیجۀ اعمال‌شان بود.

آنان با استفاده از شعارها و شخصیّت‏‌های مذهبی، خیال پیروزی داشتند «استوقد نارا» ولی با خنثی‌شدن توطئه‌ها و آگاه شدن مردم از سوء‌نیت آنان، خداوند آنان را گرفتار سردرگمی و تفرقه و بی‏‌خبری از واقعیت ‏ها و حقایق نمود. «ذهب اللَّه بنورهم»

آنان چون شنیدن اخبار و سخن حق را از علما تحریم می‌کنند، به منزلۀ کران هستند، و چون دریافت‌‏های درونی خود و حقایق را بازگو نمی‌‏نمایند مانند افراد لال هستند، و چون چشم دیدن پیشرفت و پیروزی اسلام را ندارند، کور هستند و در اثر لجاجت و تعصّب مصداق «لا یرجعون» می‌‏باشند. ولی پیروزی‌‏ها مثل برق و نهیب مردم و آیات افشاگر همانند رعد و صاعقه، آنان را به وحشت و اضطراب انداخته است.

۴. سرانجام نفاق، به کفر منتهی می‏‌شود. «وَ اللَّهُ مُحِیطٌ بِالْکافِرِینَ» لذا در جای دیگر قرآن می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِینَ وَ الْکافِرِینَ فِی جَهَنَّمَ جَمِیعاً» «نساء، ۱۴۰»
تفسیر صفحۀ ۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۰ - تفسیر نور:

«یَکادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصارَهُمْ کُلَّما أَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِیهِ وَ إِذا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قامُوا وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ» نزدیک است که برق، نور چشمان‌شان را برباید. هرگاه که (برق آسمان در آن صحرای تاریک و بارانی) برای آنان بدرخشد، در آن حرکت کنند، ولی همین‌که تاریکی، ایشان را فراگرفت بایستند و اگر خداوند بخواهد، شنوایی و بینایی آنان را (از بین) می‌برد، همانا خداوند بر هر چیزی تواناست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۰:

منافقان، تاب و توان دیدن دلایل نورانی و فروغ آیات الهی را ندارند. همانند مسافر شب گرد در بیابان که در اثر برقِ آسمان، چشمانش خیره می‌شود و جز چند قدم برنمی‏‌دارد. منافقان در جامعۀ اسلامی هر چند گاهی چند قدمی پیش می‌روند، ولی در اثر حوادث یا اتّفاقاتی از حرکت باز می‌‏ایستند. آنان چراغ فطرت درونی خویش را خاموش کرده و منتظر رسیدن نوری از قدرت‏‌های بیرونی مانده‌اند.

هر گاه گفته می‌شود خداوند بر هر کاری قادر است، مراد کارهای ممکن است.

مثلًا اگر گفتیم فلانی ریاضی‏دان است، معنایش آن نیست که بتواند حاصل جمع ۲ و ۲ را ۵ بیاورد؛ زیرا این امر محال است، نه آنکه آن شخص قادر بر جمع نمودن آن نباشد.

افرادی از امام علیه‌السّلام سؤال کردند: آیا خداوند می‏‌تواند کرۀ زمین را در تخم‌مرغی قرار دهد؟ امام ابتدا یک پاسخ اقناعی دادند که با یک عدسیِ چشم، آسمان بزرگ را می‏‌بینیم، سپس فرمودند: خداوند قادر است، امّا پیشنهاد شما محال است. « تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۹» درست مانند قدرت ریاضی‌دان که مسئلۀ محال را حل نمی‌کند.
سیمای منافق در قرآن چگونه است؟

منافق، در عقیده و عمل، برخورد و گفت‌وگو، عکس‌العمل‌‏هایی را از خود نشان می‌‏دهد که در این سوره و سوره‌های منافقون، احزاب، توبه، نساء و محمّد آمده است.

آنچه در اینجا به‌مناسبت می‌‏توان گفت، این است که: منافقین در باطن ایمان ندارند، ولی خود را مصلح و عاقل می‌پندارند؛

با هم‌فکران خود خلوت می‌کنند؛ نمازشان با کسالت و انفاق‌شان با کراهت است؛

نسبت‌به مؤمنان عیب‌‏جو و نسبت‌به پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله موذی‏ هستند؛

از جبهه فراری و نسبت‌به خدا غافل‏ هستند. افرادی یاوه‌‏سرا، ریاکار، شایعه‌ساز و علاقه‌مند به دوستی با کفّارند. ملاک علاقه‌‏شان کامیابی و ملاک غضب‌شان، محرومیّت است.

نسبت به تعهّداتی که با خدا دارند بی‏‌وفا هستند، نسبت‌به خیراتی که به مؤمنین می‌‏رسد نگران، ولی نسبت‌به مشکلاتی که برای مسلمین پیش می‌‏آید شاد هستند.

امربه‌منکر و نهی‌ازمعروف می ‏کنند.

قرآن در برابر این همه انحراف‌های فکری و عملی می‌فرماید: «إِنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ» «نساء، ۱۴۵»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۰:

۱. منافق در مسیر حرکت، متحیّر است. «أَضاءَ» «مَشَوْا» «أَظْلَمَ» «قامُوا»

۲. حرکت منافق، در پرتوی نور دیگران است. «أَضاءَ لَهُمْ»

۳. منافق به سبب اعمالی که مرتکب می‌شود، هر لحظه ممکن است گرفتار قهر خداوندی شود. «وَ لَوْ شاءَاللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ»

۴. سنّت الهی، آزادی دادن به همه است وگرنه خداوند می‌‏توانست منافقان را کر و کور کند. «وَ لَوْ شاءَاللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ»
تفسیر صفحۀ ۴ قرآن کریم - سورۀ بقره -آیۀ ۲۱ - تفسیر نور:

«یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُون» ای مردم! پروردگارتان که شما و پیشینیان شما را آفرید، پرستش کنید تا اهل تقوا شوید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۱:

در کتاب‌‏های قانون، مواد قانون، بدون خطاب بیان می‌‏شود، ولی قرآن کتاب قانونی است که با روح و عاطفه مردم سر و کار دارد، لذا در بیان دستورات، خطاب می‌‏کند. البتّه خطاب‏‌های قرآن مختلف است. برای عموم می‌‏فرماید: «یا ایّها الناس»، امّا برای هدایت‌‏یافتگان فرموده: «یا ایّها الذین امنوا»

هدف از خلقت جهان و انسان، تکامل انسان‏‌هاست؛ یعنی هدف از آفرینش هستی، بهره‌‏گیری انسان‌‏هاست. «سَخَّرَ لَکُمُ» (جاثیه، ۱۳)، «خَلَقَ لَکُمْ» (بقره، ۲۹)

و تکامل انسان‏‌ها در گرو عبادت «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» ( ذاریات، ۵۶)

و اثر عبادت، رسیدن به تقوی «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ» «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» (بقره، ۲۱)

و نهایت تقوی، رستگاری است. «وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (بقره، ۱۸۹)
سؤال: چرا خدا را عبادت کنیم؟

پاسخ: در چند جای قرآن پاسخ این پرسش چنین آمده است:

چون خداوند خالق و مربّی شماست. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ» «مشرکان خالقیّت را پذیرفته ولی ربوبیّت را انکار می‌‌نمودند، خداوند در این آیه دو کلمۀ «ربّکم» و «خلقکم» را در کنار هم آورده تا دلالت به این نکته کند که خالق شما، پروردگار شماست.»

چون تأمین‌کنندۀ رزق و روزی و امنیّت شماست. «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» «قریش، ۳-۴»

چون معبودی جز او نیست. «لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی» «طه، ۱۴»

عبادت انسان، هدف آفرینش انسان است نه هدف آفریننده.

او نیازی به عبادت ما ندارد، اگر همۀ مردم زمین کافر شوند، او بی‌‏نیاز است: «إِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ» چنان‌که اگر همۀ مردم رو به خورشید خانه بسازند یا پشت به خورشید، در خورشید اثری ندارد.

با اینکه عبادت خدا بر ما واجب است، چون خالق و رازق و مربّی ماست، ولی بازهم در برابر این ادای تکلیف، پاداش می‌‏دهد و این نهایت لطف اوست.
چه اموری، انسان را وادار به عبادت می‌کند؟

۱. توجّه به نعمت‏‌های او که خالق و رازق و مربّی ماست؛

۲. توجّه به فقر و نیاز خود؛

۳. توجّه به آثار و برکات عبادت؛

۴. توجّه به آثار سوء ترک عبادت؛

۵. توجّه به اینکه همۀ هستی، مطیع او و در حال تسبیح او هستند، چرا ما وصلۀ ناهمرنگ هستی باشیم؛

۶. توجّه به اینکه عشق و پرستش، در روح ماست و به چه‌کسی برتر از او عشق بورزیم.
سؤال: طبق آیۀ «وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّی یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ» اگر کسی به یقین رسید، نمازش را ترک کند؟!

معنای آیه: یعنی عبادت کن تا به یقین برسی.

پاسخ: اگر گفتیم: نردبان بگذار تا دستت به شاخۀ بالای درخت برسد، معنایش این نیست که هر گاه دستت به شاخه رسید، نردبان را بردار، چون سقوط می‏‌کنی.

کسی‌که از عبادت جدا شد، مثل کسی است که از آسمان سقوط کند «فَکَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ»

به‌علاوه کسانی‌که به یقین رسیده‏‌اند مانند: رسول خدا و امامان معصوم، لحظه‌‌ای از عبادت دست برنداشتند.

بنابراین مراد آیه، بیان آثار عبادت است؛ نه تعیین محدودۀ عبادت.
طبق آیات قرآن، عبادت چگونه باید باشد؟

۱. عبادت مأمورانه باشد؛ یعنی طبق دستور او بدون خرافات؛

۲. عبادت آگاهانه باشد، تا بدانیم مخاطب و معبود ما کیست. «حَتَّی تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ» «نساء، ۴۳»؛

۳. عبادت خالصانه باشد. «وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» «کهف، ۱۱۰»؛

۴. عبادت خاشعانه باشد. «فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» «مؤمنون، ۲»؛

۵. عبادت مخفیانه باشد. پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: «اعظم العبادة اجراً اخفاها» «بحار، ج ۷۰، ص ۲۵۱»؛

۶. عبادت عاشقانه باشد. پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: «افضل الناس مَن عَشق العبادة» «بحار، ج ۷۰، ص ۲۵۳»؛

و خلاصه در یک نگاه باید بگوییم که برای عبادت سه نوع شرط است الف: شرط صحّت، نظیر طهارت و قبله.

ب: شرط قبولی، نظیر تقوی.

ج: شرط کمال، نظیر اینکه عبادت باید آگاهانه، خاشعانه، مخفیانه و عاشقانه باشد که اینها همه شرط کمال است. «پرتوی از اسرار نماز و تفسیر نماز، محسن قرائتی»
پیام‏‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۱:

۱. دعوت انبیا، عمومی است و همۀ مردم را دربر می‌‏گیرد. «یا أَیُّهَا النَّاسُ»

۲. از فلسفه‌‏های عبادت، شکرگزاری از ولی نعمت است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ»

۳. اوّلین نعمت‏‌ها، نعمت آفرینش، و اوّلین دستور، کُرنش در برابر خالق است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ»

۴. مبادا بُت‌‏پرستی یا انحراف نیاکان، ما را از عبادت خداوند دور کند، حتّی آنان نیز مخلوق خداوند هستند. «وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ»

۵. عبادت، عامل تقواست. اگر عبادتی تقوی ایجاد نکند، عبادت نیست. «اعْبُدُوا» «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»

۶. به عبادت خود مغرور نشویم که هر عبادتی، تقوا ساز نیست. «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»
تفسیر صفحۀ ۴ قرآن کریم - سورۀ بقره -آیۀ ۲۲ - تفسیر نور:

«الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» آن (خداوندی) که زمین را برای شما فرشی (گسترده) و آسمان را بنایی (افراشته) قرار داد و از آسمان، آبی فرو فرستاد و به آن از میوه‌ها، روزی برای شما بیرون آورد، پس برای خداوند شریک و همتایی قرار ندهید با آنکه خودتان می‌‏دانید (که هیچ‌یک از شرکا و بت‌‏ها، نه شما را آفریده‌اند و نه روزی می‌‏دهند و اینها فقط کار خداست.)
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۲:

در این آیه خداوند به نعمت‌‏های متعدّدی اشاره می‌کند که هر کدام از آنها سرچشمۀ چند نعمت دیگر است.

مثلًا فرّاش بودن زمین، اشاره به نعمت‌‏های فراوان دیگری است. هم‌چون سخت‌بودن کوه‌ها و نرم بودن خاکِ دشت‌‏ها، فاصلۀ زمین تا خورشید، درجۀ حرارت و دما و هوای آن، وجود رودخانه‌‏ها، درّه‌ها، کوه‌‏ها، گیاهان و حرکت‏‌های مختلف آن که مجموعاً فرّاش‌بودن زمین را مهیّا کرده‌اند.
تعابیر قرآن در ارتباط با زمین:

زمین هم «مهد» («الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ مَهْداً» طه، ۵۳) گهواره است،

هم «ذلول» («هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا» ملک، ۱۵) رام و آرام است،

و هم «کفات» («أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ کِفاتاً» مرسلات، ۱۵) در برگیرنده است.

کلمۀ «سماء» در آیه یک‌بار در برابر «ارض» آمده است که به همۀ قسمت بالا اشاره دارد و یک‌بار مراد همان قسمت نزول باران از ابرها می‌‌باشد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۲:

۱. یاد نعمت‏‌های الهی از بهترین راه‌های دعوت به عبادت است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ»

۲. از بهترین راه‌های خداشناسی، استفاده کردن از نعمت‌‏های در دسترس است. «جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً»

۳. در نظام آفرینش، هماهنگی کامل به چشم می‌خورد؛ هماهنگی میان زمین، آسمان، باران، گیاهان، میوه‌ها و انسان. (برهان نظم) «جَعَلَ، أَنْزَلَ، فَأَخْرَجَ»

۴. آفریده‌‏ها هر کدام برای هدفی خلق شده‌اند. «رِزْقاً لَکُمْ» باران برای رشد و ثمردادن میوه‌ها «فَأَخْرَجَ بِهِ» و میوه‏‌ها برای روزی انسان. «رِزْقاً لَکُمْ»

۵. زمین و باران وسیله هستند، رویش گیاهان و میوه‏‌ها به دست خداست. «فَأَخْرَجَ»

۶. نظم و هماهنگی دستگاه آفرینش، نشانۀ توحید است؛ پس شما هم یکتاپرست باشید. «فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً»

۷. ریشۀ خداپرستی در فطرت و وجدان همۀ مردم است. «وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»

۸. آفرینش زمین و آسمان و باران و میوه‌ها و روزی انسان، پرتوی از ربوبیّت خداوند است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ» «الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ»

۹. همۀ انسان‏‌ها، حقّ بهره‌‏برداری و تصرّف در زمین را دارند. (در آیه «لَکُمُ» تکرار شده است.)

۱۰. دلیل واجب بودن عبادت شما، لطف اوست که زمین و آسمان و باران و گیاهان را برای روزی شما قرار داده است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ»«الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ»

۱۱. خداوند بر اسباب طبیعی حاکم است. «جَعَلَ، أَنْزَلَ، فَأَخْرَجَ»

۱۲. پندار شریک برای خداوند، از جهل است. «فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۴ قرآن کریم - سورۀ بقره -آیۀ ۲۳ - تفسیر نور:

«وَ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلی‏ عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ» و اگر در آنچه بر بندۀ خود (از قرآن) نازل کرده‌ایم، شک دارید، اگر راست می‏‌گویید (لا اقل) یک سوره همانند آن را بیاورید و گواهان خود را غیر از خداوند بر این کار دعوت کنید.
نکته‌های سورۀ بقره- آیۀ ۲۳:

این آیه، معجزه‌بودن قرآن را مطرح می‏‌کند.

پیامبران، یک دعوت دارند که هدایت به‌سوی خداست و با استدلال و موعظه و جدال نیکو انجام می‏‌دهند و یک ادّعا دارند که ازسوی خدا برای هدایت مردم آمده‏‌اند و برای آن معجزه می‏‌آورند.

پس معجزه برای اثبات ادّعای پیامبر است، نه دعوت او. «معجزه به‌معنای نادیده نگرفتن نظام علّت و معلول نیست؛ بلکه معجزه نیز علّت دارد، ولی علّت آن یا ارادۀ الهی است، یا عواملی که خداوند علّت بودن آن را برای مردم مخفی نموده است.»

خداوند در قرآن، بارها مخالفان اسلام را دعوت به مبارزه کرده است، که اگر شما این کتاب را از سوی خدا نمی‌‏دانید و ساخته و پرداخته دست بشر می‏‌دانید، به‌جای این همه جنگ و مبارزه، کتابی مثل قرآن بیاورید تا صدای اسلام خاموش شود!

خداوند برای اثبات حقّانیت پیامبر و کتاب خود، از یک‌سو مخالفان را تحریک و از سوی‌دیگر به آنان تخفیف داده است.

یک‌جا فرموده: «فَأْتُوا بِکِتابٍ» «قصص، ۴۹» کتابی مثل قرآن بیاورید.

و در جای دیگر فرموده است: «فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ» «‌هود، ۱۳» ده‌سوره مثل قرآن بیاورید.

و در جای دیگر می‌‏فرماید: «فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ» «یونس، ۳۸» یک‌سوره، مثل قرآن بیاورید.

به‌علاوه می‌‏گوید: برای این کار می‏‌توانید از تمام قدرت‏‌ها و یاران و همفکران خود در سراسر جهان دعوت کنید.

تقسیم‌بندی قرآن و نام‌گذاری هر بخش به نام سوره، در زمان پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله و از جانب خداوند بوده است. «فَأْتُوا بِسُورَةٍ»

قرآن در ستایش انبیا، یا بعد از کلمۀ «عَبْدِنا» و یا قبل از کلمه «عبد» نام آنان را می‌برد «عَبْدَنا أَیُّوبَ»، «إِبْراهِیمَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا»

ولی دربار‌ۀ پیامبر اسلام تنها کلمۀ «عبد» بدون ذکر نام را به کار می‌‏برد تا بگوید عبد مطلق، محمّد صلّی اللَّه علیه و آله است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۳:

۱. باید از فکر و دل افراد، شک‌زدایی صورت گیرد، مخصوصاً در مسائل اعتقادی. «إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ»

۲. شرط دریافت وحی، بندگی خداست. «نَزَّلْنا عَلی‏ عَبْدِنا»

۳. قرآن، کتاب استدلال و احتجاج است و راهی برای وسوسه و شک باقی نمی‌‏گذارد. «فَأْتُوا بِسُورَةٍ»

۴. انبیاء باید معجزه داشته باشند و قرآن معجزۀ رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله است. «فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ»

۵. دین جاوید، معجزۀ جاوید می‌‏خواهد تا هر انسانی در هر زمان و مکانی، اگر دچار تردید و شک شد، بتواند خود را آزمایش کند. «فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ»

۶. بر حقّانیت قرآن به‌قدری یقین داریم که اگر مخالفان، یک‌سوره مثل قرآن نیز آوردند، به‌جای تمام قرآن می‏‌پذیریم. «بِسُورَةٍ»

۷. بهترین قاضی و داور، وجدان است. خداوند وجدان مخالفان را داور قرار داده است. «وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ»
تفسیر صفحۀ ۴ قرآن کریم - سورۀ بقره -آیۀ ۲۴ - تفسیر نور:

«فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ» پس اگر این کار را نکردید، که هرگز نتوانید کرد، از آتشی‌که هیزمش مردم (گناه‌کار) و سنگ‌ها هستند و برای کافران مهیّا شده، بپرهیزید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۴:

در سورۀ انبیاء می‌‏خوانیم: «إِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ» «انبیاء، ۹۸» شما و آنچه غیر از خدا پرستش می‏‌کنید (بت‏‌های‌تان)، هیزم دوزخ هستید.

بنابراین ممکن است مراد از سنگ در این آیه، همان بت‌ها باشند که مورد پرستش بوده‏‌اند، نه هر سنگی، «چنان‌که در طول تاریخ و در میان آن همه سنگ و چوب، هرگز حجرالاسود مورد پرستش واقع نشده و نقش بت را نداشته و هرگز آتش‏‌گیرانه دوزخ نخواهد شد. آری! حجر‌الاسود دست خدا در زمین و حافظ اسرار و گواه بر اقرار فطرت‏‌های بشری است» تا آنان بدانند و به چشم خود ببینند که کاری از بت‌‏ها ساخته نبوده و نیست.

همچنین این سنگ‌ها در قیامت، همانند چاقوی خونی همراه پروندۀ قاتل، سند جرم و گناه آنان است.
با اینکه الفاظ اختراع بشر است، پس چگونه نمی‌تواند مثل قرآن را بیاورد؟

پاسخ: حروف الفبا از بشر است، ولی نحو‌ۀ ترکیب و بیان مفاهیم بلند آنها، برخاسته از علم و هنر است.

قرآن بر اساس علم و حکمت بی‌‏پایان الهی، نزول یافته است، ولی هر کتاب دیگری، از سوی هر کس که باشد، بر اساس علم محدود و محصور به جهلِ بشر، تألیف یافته است. پس هیچ‌گاه بشر نمی‌‏تواند کتابی مثل قرآن بیاورد.
پیام‌‏های سورۀ بقره - آیۀ ۲۴:

۱. یقین به حقّانیت راه و هدف، یکی از اصول رهبری است. «وَ لَنْ تَفْعَلُوا»

۲. اکنون که احساس عجز و ناتوانی کردید، تسلیم حق شوید. «وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا»

۳. انسان جمود و کافر، هم‌ردیف سنگ است. «النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ»

۴. خباثت‌های درونی انسان گناهکار، در قیامت تجسّم‌یافته و آتش‌گیرانه می‌شود. «وَقُودُهَا النَّاسُ»

۵. کفر و لجاجت، انسان شایستۀ خلیفة‌الّلهی را، به هیزم دوزخ تبدیل می‌‏کند. «وَقُودُهَا النَّاسُ»

۶. رهایی از آتش دوزخ، در گرو ایمان به قرآن و تصدیق پیامبر اسلام است. «فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ» «أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج۱، ص ۶۲-۷۵.

منبع:

https://olgoirani.com/content/4

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۴۰تا۴۱

قل اء رءيتكم إن اءتئكم عذاب الله اءو اءتتكم الساعة اء غير الله تدعون إن كنتم صادقين (۴۰)
بل إ ياه تدعون فيكشف ما تدعون إليه إ ن شاء و تنسون ما تشركون(۴۱)

ترجمه :
۴۰ - بگو آيا هيچ فكر كرده ايد اگر عذاب پروردگار به سراغ شما آيد يا رستاخيز بر پا شود آيا غير خدا را (براى حل مشكلات خود) مى خوانيد، اگر راست ميگوئيد؟!
۴۱ - (نه ) بلكه تنها او را ميخوانيد و او اگر بخواهد مشكلى را كه به خاطر آن او را خوانده ايد بر طرف ميسازد و آنچه را (امروز) شريك (خدا) قرار مى دهيد (آنروز) فراموش مى كنيد.

تفسیر
توحيد فطرى
بار ديگرى روى سخن به مشركان كرده و از راه ديگرى براى توحيد و يگانه پرستى ، در برابر آنها، استدلال ميكند، به اين طريق كه لحظات فوق
العاده سخت و دردناك زندگى را به خاطر آنها مى آورد، و از وجدان آنها استمداد مى كند كه در اينگونه لحظات كه همه چيز را به دست فراموشى مى سپارند پناهگاهى جز خدا براى خودشان فكر ميكنند! اى پيامبر به آنها بگو اگر عذاب دردناك خداوند به سراغ شما بيايد و يا قيامت با آنهمه هول و هيجان و حوادث وحشتناك بر پا شود، راست بگوئيد آيا غير خدا را براى برطرف ساختن شدائد خود مى خوانيد؟
(قل ارايتكم ان اتيكم عذاب الله او اتتكم الساعة ا غير الله تدعون ان كنتم صادقين ).
روح معنى اين آيه نه تنها براى مشركان ، براى همه كس به هنگام بروز شدائد و حوادث سخت ، قابل درك است ، ممكن است در حال عادى و در حوادث كوچك انسان به غير خدا متوسل گردد، اما هنگامى كه حادثه فوق العاده شديد باشد انسان همه چيز را فراموش ميكند ولى در همين حال در اعماق دل خود يكنوع اميدوارى به نجات كه از منبع قدرت مرموز و نامشخصى سر چشمه ميگيرد احساس ميكند اين همان توجه به خدا و حقيقت توحيد است .
حتى مشركان و بت پرستان در چنين لحظاتى سخنى از بتها به ميان نمى آورند
و همه را به دست فراموشى مى سپرند.
در آيه بعد مى فرمايد: بلكه تنها او را ميخوانيد، او هم اگر بخواهد مشكل شما را بر طرف ميكند، و شريكهائى كه براى خدا درست كرده بوديد همه را فراموش مى كنيد (بل اياه تدعون فيكشف ما تدعون اليه ان شاء و تنسون ما تشركون ).
نكته ها
در اينجا به چند نكته بايد توجه كرد.
1 - استدلالى كه در دو آيه فوق ديده مى شود همان استدلال به توحيد فطرى است كه در دو بحث ميتوان از آن استفاده كرد يكى در اصل اثبات وجود خدا، و ديگر در اثبات يگانگى او، لذا در روايات اسلامى ، و همچنين در سخنان دانشمندان ، هم در برابر منكران خدا و هم در برابر مشركان با آن استدلال شده است .
2 - قابل توجه اينكه در استدلال بالا سخن از قيام ساعة (روز رستاخيز) به ميان آمده ، در حالى كه ممكن است گفته شود، آنها چنان روزى را اصلا قبول نداشتند، بنابراين چگونه ممكن است در برابر آنها چنين استدلالى شود؟
ولى بايد توجه داشت كه اولا همه آنها منكر قيامت نبودند بلكه جمعى از آنها به نوعى از رستاخيز اعتقاد داشتند ثانيا ممكن است منظور از ساعة همان ساعت مرگ يا ساعت حوادث وحشتناكى باشد كه انسان را در آستانه مرگ قرار ميدهد ثالثا ممكن است اين تعبير كنايه از حوادث هولناك بوده باشد زيرا آيات قرآن مكرر ميگويد كه شروع رستاخيز با يك سلسله حوادث فوق العاده هولناك همراه است : و زلزله ها، طوفانها، صاعقه ها و مانند آن در آن هنگام به وقوع مى پيوندند.
3 - با اينكه مى دانيم روز رستاخيز و حوادث قبل از آن مسائل حتمى است و به هيچ وجه قابل تغيير نيست ، چگونه در آيه فوق مى گويد: اگر خدا بخواهد آن را بر طرف خواهد ساخت ؟ آيا فقط منظور بيان قدرت پروردگار است ؟ و يا معنى ديگرى منظور بوده است ؟
در پاسـخ اين سؤ ال بايد گفت : منظور اين نيست كه خداوند اصل قيام ساعت و روز رستاخيز را با دعا از بين ببرد بلكه منظور اين است مشركان - و حتى غير مشركان - هنگامى كه در آستانه قيامت قرار گيرند از حوادث و مشكلات آن و كيفرهاى سختى كه در پيش ‍ دارند وحشت ميكنند و از خدا مى خواهند اين وضع را بر آنان آسان گرداند و آنها را از خطرات برهاند، در حقيقت دعا براى نجات خويش از حوادث دردناك است نه دعا براى از بين رفتن رستاخيز.

از برترین صدقات

حضرت امام موسی الکاظم علیه السلام

▫️عوْنُكَ لِلضَّعِيفِ مِنْ أَفْضَلِ الصَّدَقَة

▪️کمک کردن به شخص ضعیف از برترین صدقات است

«تحف العقول عن آل الرسول علیهم السلام» ص ۴۱۴

حضرت ایت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار صدها نفر از مردم اصفهان:
۲۸ / آبان / ۱۴۰۱
علت عصبانیت غرب پیشرفت‌های جمهوری اسلامی است؛
بساط شرارت بدون شک جمع خواهد شد
فریب‌خوردگان، موعظه و عاملان جنایت، تخریب و تهدید به اندازه گناه‌شان مجازات شوند
مشکلات اقتصادی با تلاش بیشتر دستگاهها و هم‌افزایی مردم و مسئولان حل خواهد شد

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50689

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 امام‌جمعه سخنگوی انقلاب اسلامی است و یکی از وظایف اساسی او بازتولید مفاهیم معرفتی و مبانی انقلابی و پاسخگویی به شبهات با زبان روز و تبیین مستدل آنها و رفتار پدرانه با همه است ... ۵ /مرداد/ ۱۴۰۱

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50689

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 اهمیت جایگاه نماز جمعه
و جایگاه استثنایی آن در میان فرائض دینی
«پیوند میان توجه به خدا و حضور و اجتماع مردمی»، «ذکر و یاد خدا به‌صورت دسته‌جمعی و نزول برکات آن بر جمع»، «استمرار بدون توقف نماز جمعه در هر هفته»، «پایگاهی مهم برای طرح مسائل مختلف جامعه اعم از مسائل فکری، خدمات اجتماعی، همکاری‌های عمومی و آمادگی‌ها و بسیج نظامی» و «آمیختن معنویت با سیاست» از مهمترین ویژگی‌های نمازجمعه است که آن را تبدیل به ظرفیت عظیم و فرصت فوق‌العاده کرده است.
نماز جمعه با چنین ویژگی‌هایی، حلقه‌ای مهم در سلسله قدرت نرمِ مُفصل و طولانی نظام اسلامی است ... ۵ /مرداد/ ۱۴۰۱

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50689

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 در نماز جمعه قشرها و سلایق مختلف حضور دارند، رفتار امام‌جمعه باید همانند رفتار پدر با فرزندان خود باشد و باید همه را بر سر سفره معنویت و دین بنشاند.
جشن میلیونی غدیر در تهران و حضور قشرها و ظواهر مختلف، پدیده‌ای عجیب: در این جشن همه جور آدمی حضور داشتند و همه نیز با وجود تفاوت‌های ظاهری طرفدار دین هستند ... ۵ /مرداد/ ۱۴۰۱

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50689

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

جشن میلیونی غدیر در تهران و حضور قشرها و ظواهر مختلف، پدیده‌ای عجیب: در این جشن همه جور آدمی حضور داشتند و همه نیز با وجود تفاوت‌های ظاهری طرفدار دین هستند ...
من در یکی از سفرهای استانی در جمع علمای آن استان به حضور افراد مختلف در مراسم استقبال اشاره کردم و گفتم در میان مردم، افرادی گریه می‌کردند که شاید شما در برخورد با آنها احتمال دهید که حتی اعتقادی به دین ندارند در حالی که همه آنها معتقد به دین هستند. ۵ /مرداد/ ۱۴۰۱

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50689

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

سلوک مردمی یعنی حضور در بین مردم و گفتگو با آنان:
صِرفِ رفتن بین مردم کار مهمی است بنابراین از مردم فاصله نگیرید و ارتباطات خود را به یک گروه خاص محدود نکنید، البته در طول این سالها، شبکه امامت جمعه جزو مردمی‌ترین نهادهای انقلابی بوده است.
فعالیت گروههای پُر شمار جوان، خودجوش، گمنام و بی‌ادعا در سراسر کشور، وظیفه ائمه‌جمعه، ارتباط با این گروهها و حمایت از آنان:
شرکت در خدمات اجتماعی، همچون کمک به مردم در حوادث طبیعی و در مقابله با کرونا و جمع‌آوری کمک‌های مؤمنانه برای نیازمندان جزو کارهای لازم امامان جمعه است که بعضی از ائمه‌جمعه نیز انصافاً در این زمینه خوش درخشیده‌اند ... ما طرفدار عدالت هستیم و پرچم آن را بلند کرده‌ایم اما تحقق عدالت بدون کمک به طبقه محروم و مستضعف معنا ندارد ... ۵ /مرداد/ ۱۴۰۱

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50689

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

پرهیز از ورود در فعالیت‌های اقتصادی توسط ائمه جمعه:
از فعالیت اقتصادی حتی به‌عنوان تأمین هزینه‌های نماز جمعه باید اجتناب شود چرا که آثار منفی ورود بعضی از آقایان محترم به این فعالیت‌ها، هنوز هم دامن‌گیر نظام اسلامی است.
اداره تشکیلات روحانیت و حوزه‌های علمیه، همواره مردمی: حوزه‌های علمیه، مراجع و فضلای حوزه، وابسته به مردم هستند و احتیاجی به دولتها و قدرتها ندارند و این یک افتخار و امتیاز است. به همین علت است که حوزه‌های علمیه در قضایای مختلف توانسته‌اند بدون رودربایستی با دولتها در کنار مردم بایستند. بنابراین نمازجمعه نیز باید به همین شکل و با کمک‌های مردمی اداره شود. ۵ /مرداد/ ۱۴۰۱

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50689

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 
خطبه نمازجمعه و خطیب، سخنگوی انقلاب اسلامی و تبیین‌کننده و مطالبه‌گر مبانی انقلاب: هنر بزرگ خطیب جمعه این باشد که مفاهیم معرفتی و انقلابی همچون مسئله بسیار مهم عدالت، استقلال، حمایت از مستضعفین و پیروی از شریعت را متناسب با نیازهای روز و با ادبیات جدید بازتولید کند.خطبه‌ها باید پُر مغز، آموزنده و پاسخگوی سؤالات عمومی باشد: ادبیات خطبه باید گرم، صمیمی، اتحادآفرین، امیدبخش، بصیرت‌افزا و آرامش‌بخش به مردم باشد نه آنکه موجب اضطراب، حاشیه‌سازی، تلاطم روحی، بدبینی به وضع کنونی و آینده شود و برای هجمه معاندان نیز دستاویز ایجاد کند. ۵ /مرداد/ ۱۴۰۱

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها


 

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 انقلاب اسلامى و ملت ایران، على‌رغم میل قدرتهاى جهانخوار، براى ملتها الگو شده‌اند؛ الگویى زنده و آموزنده. این‌که شما مى‌بینید در کشورهایى که دهها سال در قفس تنگ توهمات حزبى و ستم قومى گرفتار بودند، ملتها - مخصوصاً ملتهاى مسلمان و همچنین ملتهاى مظلوم بسیارى از کشورهاى دیگر - احساس هویت و شخصیت مى‌کنند و حرفشان را مى‌زنند و حقشان را مطالبه مى‌کنند، این به برکت استقامت ملت ایران است. از روزى که ما شروع کردیم، تا روزى که ملتهاى دنیا الگو و نسخه‌ى ما را تکرار کردند، ده سال و بیشتر طول کشیده است. آنچه که در دنیا مشاهده مى‌شود، الگوى مقاومت ملت ایران است. ۱۳۶۹/۰۳/۰۳

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

امریکا و اذنابش خوب فهمیده‌اند که با حاکمیت و شیوع دین و معرفت دینی، نخواهند توانست نظام سلطه‌ی عالمی و جهانی را حفظ کنند. راه موفقیت امریکا و دیگر قدرتها و مرتجعان و حکام ظالم و حلقه‌های زنجیره‌ی سلطه‌ی جهانی این است که مردم از دین و معرفت و ایمان دینی عاری بشوند؛ بی‌بندوبار، بی‌ایمان، بی‌عقیده، بی‌تعصب و بی‌غیرت دینی بشوند. مردم و ملتها را این‌طور می‌پسندند. لذا وقتی می‌بینند از کانونی مثل ایران اسلامی، ایمان و عمل و جهاد تراوش می‌شود و به همه‌جا پر می‌کشد، بشدت با آن مبارزه می‌کنند. امروز همه‌ی قدرتهای مستکبر و ظالم و شیطانی، با اسلام و ایران اسلامی - به عنوان کانون اسلام - مخالفند. ما در چنین وضعیتی، باید با همه‌ی وجود و امکانات، دودستی و محکم به اسلام و وحدت اسلامی بچسبیم و آن را حفظ کنیم.۱۳۶۹/۰۳/۰۴

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

برادران عزیز ما از پیروان مکتب اهل‌بیت(علیهم‌السّلام)! در هرجای دنیا که هستید، این دو نکته را هرگز فراموش نکنید: اول، تعارف و ارتباط و وصل و خبرگیری از هم و اطلاع از نظرات هم و کمک به یکدیگر.
(...)
آن نکته‌ی دوم، همین ایجاد وحدت و مهربانی با فرق دیگر اسلامی است. نگذارید دشمن سوء استفاده کند. نگذارید دشمن به دست برادران، آنها را ضعیف کند و از بین ببرد؛ «و لاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم»(۱). در دنیای اسلام، همه را برادر بدانید. امروز مجموعه‌ی اسلام، از سوی دشمنان مورد تهدید است. امروز از سوی قدرتهای استکبار جهانی، اصل دین مورد فشار و تهدید است. ۱۳۶۹/۰۳/۰۴
۱ ) سوره مبارکه الأنفال آیه 46

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

این مردمی که در هر شهری هستند، اجزای اصلی نظام و تعیین‏کننده می‏باشند. اگر خدای نکرده جنگی بشود، این‏ها هستند که باید بیایند دفاع کنند. اگر سازندگی باشد، این‏ها هستند که در سازندگی باید شرکت کنند. اگر حمایت از حرکتی باشد، به وسیله‏ی این‏ها باید انجام بگیرد. اگر خنثی کردن توطئه‏ی دشمن‏ باشد، به وسیله‏ی این‏ها باید انجام بگیرد. دشمن هم که می‏خواهد کاری انجام بدهد، چون از کودتای نظامی و تهاجم خارجی مأیوس‏ است، به فکر کار کردن روی ذهن همین مردم می‏افتد ... نمازهای جمعه در هرجایی از نقاط کشور، بَهر و بخشی از کار دستگاه رهبری این کشور را انجام می‏دهند، مردم را توجیه می‏کنند، به استقامت در راه وادار می‏نمایند، از اشتباهات دور نگه می‏دارند، ذهن مردم را با معارفِ لازم آشنا می‏کنند، دشمنان‏ را نسبت به نفوذ در اذهان مردم مأیوس‏ می‏کنند، از اینکه دشمن بتواند روی مردم اثر سوء بگذارد، مانع می‏شوند و مردم را به حرکت و تلاش در مجموعه‏ی کلی نظام وادار می‏کنند. وقتی نظام مردمی است، همه‏ی مردم باید حرکت کنند، تا نظام راه بیفتد؛ و الّا اگر عده‏یی از مردم حرکت نکردند، حرکت نظام، کُند خواهد شد.۱۳۶۹/۰۳/۰۷

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

دنیا امروز متوجه ملت ایران است. ما ملت ایران باید بتوانیم در پرتو تعالیم اسلام، با تمسک به اسلام و قرآن و در جهت رهنمودهای امام بزرگوار راحلمان، به‌سمت هدفهای متعالی این انقلاب، حرکتمان را با شتاب هرچه بیشتر ادامه بدهیم. یک لحظه توقف جایز نیست. ما باید بدانیم دشمنان زخم خورده - آنهایی که امیدوار بودند اسلام از دنیا محو بشود و علی‌رغم خواست آنان، اسلام روزبه‌روز در دنیا عالمگیرتر شده است - همچنان در کمینند تا ما یک لحظه غفلت کنیم. لذا غفلت برای ما حرام است. ملت ایران، با قدرت و استقامت و توکل به خدا و اتحاد کامل و شرکت در سازندگی عمومی کشور و با آگاهی و هوشیاری خود، باید دشمنان - یعنی امریکا و ارتجاع و زخم‌خوردگان - را از دست‌اندازی به این انقلاب و به کشور عزیزمان مأیوس کند. استکبار جهانی از ملت ایران میترسد؛ مثل همه‌ی بدکاران و راهزنانی که از انسانهای شجاع و آگاه میترسند.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 دشمنانی که هنوز درصددند نسبت به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، نیات خصمانه و شومشان را اعمال بکنند، چشم امید به اختلافات بسته‌اند. آنها از وحدت و یکپارچگیِ شما مردم می‌ترسند؛ این را متوجه باشید. ملت ایران، به هیچ قیمت نباید وحدت و یکپارچگی خودش را از دست بدهد. مسؤولان باید متوجه باشند که با این یکپارچگی عظیم، چگونه باید رفتار کرد ... ۱۳۶۹/۰۳/۱۴

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

اولین اثری که این انقلاب گذاشت، این بود که بنای صدوپنجاه ساله‌ی استعمار در سطح عالم را با خاک یکسان کرد. کدام بنا را؟ استعمار صدوپنجاه سال زحمت کشیده بود، تا روحیه‌ی مسلمانان را خُرد کند. مسلمان در دنیا، از قِبَل مسلمان بودن خودش، احساس شخصیتی نمی‌کرد. کدامیک از شماها دیدید یا شنیدید که در دوران طاغوت، کسی در نقطه‌یی از عالم - در اروپا، در امریکا، در نقاط دوردست - گردنش را بالا بگیرد و با افتخار بگوید: «من مسلمانم»؟ آن روز هم مسلمانی افتخار بود، اما کسی این را احساس نمی‌کرد. روحیه‌ها را خُرد کرده بودند. انقلاب آمد، این واقعیت را دگرگون کرد. مسلمانان در همه جای دنیا، احساس هویت اسلامی کردند و روحیه گرفتند. برای همین است که ما می‌گوییم این حرکت انقلابی، ضربه‌ی خودش را به ابرقدرتها زده است و کاری از آنها بر نمی‌آید.۱۳۶۹/۰۳/۱۵

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

اینها روحیه است که شما و انقلاب شما و امام شما و این جنگ پُربرکت شما، به همه‌ى مسلمانان عالم داد. مقاومت و قیام و روحیه‌ى پولادین و سخن حق و مشت گره‌کرده‌ى شما، مسلمانان دنیا را زنده کرد. استکبار نمى‌تواند این را علاج کند. ما ضربه و شکست را بر امریکا و استکبار وارد کردیم. امام(ره) این بذر را پاشید. چه کار مى‌توانند بکنند؟ براى همین است که استکبار، در مقابل ملت ایران، دستپاچه است.۱۳۶۹/۰۳/۱۵

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

دشمن تبلیغ می‌کند که با رفتن امام، دوران امام تمام شد! دشمن غلط می‌کند. ما هم گفتیم، اعلامیه دادیم، حرف زدیم، همه‌ی مردم هم اثبات کردند که نخیر، دوران امام، با رفتن جسمانی و ظاهری ایشان تمام نشد و نخواهد شد. این ثابت شد؛ اما این دشمن است که می‌گوید. مبادا یک عده دوست نادان در داخل کشور، به عنوان دلسوزی، به عقل ناقص خودشان چیزی را در گوشه‌یی نشان کنند که خیال نمایند این با خط امام و انقلاب نمی‌سازد و شیون سر بدهند که دوران امام تمام شد. اگر چنین سخنی - ولو با اشاره - از زبان کسی صادر بشود، دشمن شاد خواهد شد؛ مواظب باشید. ۱۳۶۹/۰۳/۱۵

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 ملت اسلام، بیش از یک میلیارد نفوس در دنیا دارد. کشورهایی در آسیا، در خاورمیانه، در آفریقا، با عنوان اسلامی وجود دارد. شخصیتهای برجسته، دانشمندان، متفکران و فیلسوفان در میان مسلمانانِ همه جای دنیا هستند. این جمعیتِ بیش از یک میلیاردی که بیش از یک‏پنجم نفوس دنیا را دارند اگر بخواهند به قدر نفوس خودشان، در حوادث دنیا اثر بگذارند، معنایش این است که‏ یک‏پنجم همه‏ی حوادث عالم، با اراده‏ی مسلمین انجام بگیرد. چیز خیلی مهم و عظیمی است. دین اسلام هم برخلاف بعضی از ادیان دیگر، مردم را به تصمیم‏گیری، حضور در صحنه، کار داشتن به کار سیاست و ملک‏داری و اداره و این‏طور امور تشویق می‏کند. این دین، دین زندگی و حکومت و سیاست است. مثل ادیان دیگر نیست که دوری از سیاست و صحنه‏ی زندگی و فعالیتهای گوناگون و امثال این‏ها را، جزو اصول خودشان بدانند.۱۳۶۹/۰۳/۱۵

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

ابرقدرتها، چه کار میخواهند بکنند؟ این‌که امریکا و همدستانش هر گاهی یک بار، با یک تهدید حقیقتاً مضحک و خنده‌آور سعی میکنند که این کوه استوار - یعنی ملت ایران - را از میدان خارج کنند، چرا اثر نمیکند؟ برای خاطر این‌که هر تهدیدی نسبت به جمهوری اسلامی و مسؤولان آن، برای استکبار دیگر فایده‌یی نخواهد داشت. چه‌طور میتوانند روحیه‌ی مسلمانان را که با انقلاب ما به آنها برگشته، دوباره از آنها بگیرند؟ صدوپنجاه سال دیگر کار لازم دارند. مسلمانان انگلیس، چه موقع به خودشان قدرت و جرأت میدادند که هزار هزار به خیابانها بیایند و سخن حق خودشان را با صدای بلند بیان کنند؟ یک دختربچه‌ی مسلمان، چه موقع جرأت میکرد که در قلب دنیای کفر و فساد، داعیه‌ی مسلمانی و حجاب مسلمانی داشته باشد؟ ۱۳۶۹/۰۳/۱۵

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
 

https://www.abrobad.net/fa-ir/Article/Details/shahid-ali-emraey-wills

https://www.golzar.info/59449

حضرت آیت الله امام خامنه ای: آزادى فكر و بيان يكى از ارزشهاى انقلاب بود.

حضرت آیت الله امام خامنه ای: اساس مسئله براى يك ملت، استقلال و آزادى است.

فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید علی امرایی

شـهادت : 1394/4/1 سوریه - دمشق-درعا توسط تروریست های تکفیری

به خاطر آرامش دل حضرت زهرا(ص) و امیرالمومنین(ع) و امام حسین(ع) و امام حسن(ع) و حضرت عباس (ع) به سوریه رفتم تا به حضرت زینب(س) ثابت کنم که «کلنا عباسک یا زینب»

همانند خوابی که دیدم که امام حسین(ع) از ضریح بیرون آمد و گفت تو هم مال این دنیا نیستی و در آخر هم من روسیاه را خرید پس گریه و زاری معنا ندارد چون به وصال عشقم رسیدم.

 

https://imamhussain.org/persian/31216

شهدای والامقام واقعه کربلا

یا لَیتَنِی كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً

عابس بن ابى شبيب شاكرى

عابِس بن ابی‌شَبیب شاکِری یا عابس بن شبیب شاکری، (شهادت 61ق)، از اصحاب امام حسین(ع) و شهیدان کربلا و اهل قبیله بنی‌شاکر از قبیله هَمْدان. او از مشاهیر کوفه بود و گفته‌اند در سخنوری و خطابه توانایی بسیاری داشته و اهل تهجد و عبادت بوده است.

برخی پیوندها و ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

 

If there was no Battle of Karbala, we would be oblivious to Islam's principals today

A great and glorious soldier

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر قرآن کریم , برترین , صدقات , علت , عصبانیت , غرب , پیشرفت‌های جمهوری اسلامی , دین , زندگی , حکومت , سیاست , شهدای کربلا , شهید مدافع حرم , شهید علی امرایی , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

ویژه نامه 28 صفر

ویژه نامه شهادت (ثامن الائمّه) امام علی بن موسی الرّضا علیه السلام

آیات قرآن که دلالت بر امر به معروف و نهی از منکر می کنند فراوان است که ما به بعضی از آنها اشاره می کنیم:

1- « وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَر ... » [1] باید از میان شما ،جمعی دعوت به نیکی ، و امر به معروف ونهی از منکر کنند!...

2- « یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ ...» [2] پسرم ! نماز را بر پا دار، و امر به معروف و نهی ازم نکرکن ،...

3- « کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللّه » [3] . ، شما بهترین امتی بودید که به سود انسانها آفریده شده اند ؛(چه اینکه) امر به معروف و نی از منکر میکنید و به خدا ایمان دارید .

4- « یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ اْلآخِرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَر ... » [4] به خدا و روز دیگر ایمان می آورند؛ امر به معروف و نهی از منکر می کنند؛...

5- «... یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ ... » [5] آنها را به معروف دستور میدهد، و از منکر باز می دارد ؛اشیاء پاکیزه را برای آنها حلال می شمرد،...

6- « وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ و .. . » [6] . مردان و زنان با ایمان ، ولی ( و یار و یاور ) یکدیگرند؛ امر به معروف و نهی از منکر می کنند؛ نماز را بر پا میدارند و... .

7- « ... اْلآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ » [7] .آمران به معروف، نهی کنندگان از منکر، و حافظان حدود (و مرزهای ) الهی ،(مؤمنان حقیقی اند)؛ و بشارت ده به (اینچنین) مؤمنان!

8- « الَّذینَ إِنْ مَکَّنّاهُمْ فِی اْلأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَر... » [8] همان کسانیکه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز را بر پا میدارند، و زکات می دهند ، و امر به معروف و نهی از منکر می کنند.

[1] سوره آل عمران ، آیه 104 .

[2] سوره لقمان ، آیه 17 .

[3] سوره آل عمران، آیه 110.

[4] سوره آل عمران، آیه 114.

[5] سوره اعراف، آیه 157 .

[6] سوره توبه، آیه 71.

[7] سوره توبه، آیه 112.

[8] سوره حج، آیه 41.

منبع ادامه ...:

https://hawzah.net/fa/Question/View/12418

علوم مورد نیاز برای فهم و تفسیر قرآن کریم:

مفسر قرآن برای تدبّر، نیازمند آگاهی وسیع و جزیی از جایگاهِ مباحث و موضوعاتِ مطرح شده در قرآن می‎باشد از این رو ...:

منبع ادامه ...:

https://hawzah.net/fa/Article/View/98733
 

پیامدهای ترک امر به معروف و نهی از منکر:

ترک این مسئولیت مهم اجتماعی، پیامدهایی را در پی دارد که در اینجا به چند نمونه از آنها اشاره می شود:

1. وارونه شدن شخصیت فرد
ترک امر به معروف، موجب می شود ارزشهای فرد تغییر کنند. امام علی (ع) می فرماید:

فَمَنْ لَمْ یعْرِفْ بِقَلْبِهِ مَعْرُوفاً وَ لَمْ ینْکرْ مُنْکراً قُلِبَ فَجُعِلَ أَعْلَاهُ أَسْفَلَهُ وَ أَسْفَلُهُ أَعْلَاه[1]

و آن که به دل، کار نیکی را نستاید و کار زشت، او را ناخوش نیاید، طبیعتش دگرگون شود و زشتی هایش آشکار و نیکویی هایش ناپدیدار می شود.

2. شریک شدن در گناه گناهکاران
سکوت درباره انجام معاصی و ترک واجبات، به معنای رضایت از آن وضعیت است و فرد برای این که نارضایتی خود را نشان دهد باید به هر صورت ممکن، ناخوشایندی خود را از آن وضع اعلام و ابراز کند و اگر می تواند، در اصلاح آن وضع بکوشد. لذا کسانی که توان اظهار تنفر و اقدام اصلاحی دارند و اقدام نمی کنند، با ترک این وظیفه خطیر، در گناهِ گناهکاران شریک خواهند شد. امام صادق (ع) فرمود:

مَنْ کانَ لَهُ جَارٌ یعْمَلُ بِالْمَعَاصِی فَلَمْ ینْهَهُ فَهُوَ شَرِیکه[2]

هر کس همسایه گنهکاری داشته باشد و او را از گناه منع نکند، با او شریک جرم است.

3. شیوع فساد
انسان، هم از اجتماع تأثیر می پذیرد و هم بر اجتماع تأثیر می گذارد. این تأثیر و تأثر، هم در جهت خوبی هاست و هم در جهت بدی ها. بنای اسلام بر آن است که محیط جامعه پاک باشد وگناه و فحشا وجود نداشته یا حداقل آشکار نباشد و در مقابل تقوا، پاکی و خوبی قرار نگیرد تا افراد در محیطی پاک رشد یابند و ناپاکی های روحی و روانی زمینه رشد پیدا نکنند. دعوت اسلام به پوشاندن گناهان افراد، مبارزه با غیبت و افشا کردن گناهان در همین راستاست. پوشاندن گناه، یعنی جلوگیری از گسترش دایره فساد و محدود کردن آن. پیامبر (ص) فرمود:

إِنَّ الْمَعْصِیةَ إِذَا عَمِلَ بِهَا الْعَبْدُ سِرّاً لَمْ تَضُرَّ إِلَّا عَامِلَهَا فَإِذَا عَمِلَ بِهَا عَلَانِیةً وَ لَمْ یغَیرْ عَلَیهِ أَضَرَّتْ بِالْعَامَّة[3]

اگر معصیت، پنهانی انجام شود فقط به خود شخص آسیب می رساند و اگر علنی و آشکارا انجام شود و با او برخورد نشود، همه آسیب می بینند.

قرآن در داستان ها و ماجراهای مختلف به این حقیقت اشاره کرده است. در اینجا به چند نمونه از آن اشاره می شود:



1. امام باقر (ع) فرمود: «خداوند به حضرت شعیب پیامبر فرمود: صد هزار نفر از قوم تو را عذاب خواهم نمود، چهل هزار نفر از بدها و شصت هزار نفر از خوبان. حضرت شعیب عرض کرد: خدایا! عذاب بدها معلوم است اما خوبان را چرا عذاب خواهی کرد؟ خداوند به او وحی نمود: چون آنها با گناهکاران سازش کردند و به خاطر خشم و غضب من، به گناهکاران خشم نکردند.»[4]



2. ناقه حضرت صالح را یک نفر پی کرد و کشت؛ اما قرآن می فرماید: تمام قوم ثمود عذاب شدند چرا که با او مقابله نکردند.



3. در داستان اصحاب قلم آمده است: باغی به چند برادر رسیده بود و آنان تصمیم گرفتند حق فقرا را ندهند. تمام باغ سوخت، گرچه برخی از آنان مخالف تصمیم برادران خود بودند، اما به صورت جدی مقابله نکردند.



کشور اسپانیا که در جنوب غربی اروپا قرار دارد و از کشورهای حاصل خیز و خوش آب و هوای اروپاست، در سال 711 میلادی به دست مسلمانان فتح شد و یکی از پایگاه های تمدن اسلامی گردید و هشتصد سال در اختیار مسلمانان قرار داشت.

در طول این مدت بارها مسیحیان به نبرد با مسلمانان پرداختند و با تمام تجهیزات به میدان جنگ آمدند ولی هربار با تحمل ضربه ای سخت تر از گذشته مجبور به عقب نشینی شدند.

سرانجام با رواج منکرات در بین مسلمانان به هدف خود دست یافتند و آنچه را که طی صدها سال با جنگ و دادن تلفات فراوان به دست نیاورده بودند، در زمان کوتاه و با تزریق آلودگی های اخلاقی به دست آوردند. آنها مشروبات الکلی را به میزان زیاد و رایگان در اختیار جوانان مسلمان گذاشتند. دختران فاسد اروپایی را وارد شهرهای مسلمان نشین کرده و در تفریح گاه های عمومی در کنار جوانان مسلمان قرار دادند. سرانجام پس از رواج عیاشی و بی بند و باری با یک حمله گسترده به حکومت مسلمانان در اسپانیا پایان دادند و مراکز علم و فرهنگ را به آتش کشیدند.[5]



پیامبر (ص) فرمود:

کیفَ بِکمْ إِذَا فَسَدَتْ نِسَاؤُکمْ وَ فَسَقَ شَبَابُکمْ وَ لَمْ تَأْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ لَمْ تَنْهَوْا عَنِ الْمُنْکرِ فَقِیلَ لَهُ وَ یکونُ ذَلِک یا رَسُولَ اللَّهِ- فَقَالَ نَعَمْ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِک کیفَ بِکمْ إِذَا أَمَرْتُمْ بِالْمُنْکرِ وَ نَهَیتُمْ عَنِ الْمَعْرُوفِ فَقِیلَ لَهُ یا رَسُولَ اللَّهِ وَ یکونُ ذَلِک قَالَ نَعَمْ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِک کیفَ بِکمْ إِذَا رَأَیتُمُ الْمَعْرُوفَ مُنْکراً وَ الْمُنْکرَ مَعْرُوفا[6]

چگونه اید هنگامی که زنان شما فاسد و جوانانتان تبهکار شوند و امر به معروف و نهی از منکر نکنید؟ پرسیدند: ای پیامبر خدا! آیا چنین می شود؟ فرمود: آری، بدتر از این نیز خواهد شد. چگونه اید آن گاه که امر به منکر و نهی از معروف کنید؟ پرسیدند: ای پیامبر خدا! آیا چنین می شود؟ فرمود: آری، بدتر از این هم خواهد شد. چگونه اید وقتی که معروف را منکر و منکر را معروف ببینید؟

پی نوشت ها

[1] . نهج البلاغه، قصار 375.

[2] . لئالي الاخبار، ج 5، ص 263؛ مجموعه ورام، ج 1، ص 2.

[3] . بحارالانوار، ج 98، ص 98؛ تفصيل وسائل الشيعه، ج 16، ص 136.

[4] . أَنِّي مُعَذِّبٌ مِنْ قَوْمِكَ مِائَه أَلْفٍ أَرْبَعِينَ أَلْفاً مِنْ شِرَارِهِمْ وَ سِتِّينَ أَلْفاً مِنْ خِيَارِهِمْ فَقَالَ يَا رَبِّ هَؤُلَاءِ الْأَشْرَارُ فَمَا بَالُ الْأَخْيَارِ- فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ دَاهَنُوا أَهْلَ الْمَعَاصِي فَلَمْ يَغْضَبُوا لِغَضَبِي؛ بحارالانوار، ج 10، ص 94.

[5] . خاطره سقوط آندلس، احمد رائف، ص 78.

[6] . تفصيل وسائل الشيعه، ج 16، ص 117.

منبع ادامه ...:

https://hawzah.net/fa/LifeStyle/View/54794

 

تجزیه ایران

امام خامنه ای:

آن کسانی که از وابستگی و عقب‌ماندگی ملت ایران منتفع می‌شدند، امروز دشمن خونی جمهوری اسلامی هستند. ممکن است یک وقتی این دشمنی از بین برود اما شرطش این است که دشمن ناامید شود ...

امروز محافل انگلیسی برای منطقه و ایران اسلامی نقشه می‌کشند؛ یکی از نقشه‌ها تجزیه‌ی کشورهای منطقه است. می‌گویند دوران یک عراق، یک سوریه، یک لیبی و یک یمن گذشته است. اسم ایران را نمی‌آورند چون از افکار عمومی ایران می‌ترسند؛ مثل محمدرضا که گفت بعد من، ایران، ایرانستان می‌شود؛ اینها هم همین را می‌خواهند. 1395/10/19

امر به معروف و نهی از منکر

حضرت آیت الله امام خامنه ای: قرآن در ستایش مجاهدان راه حق، کارکرد آنان را پس از پیروزی، اقامه‌ی صلات و ایتاء زکات و امر‌ به معروف و نهی از منکر میداند و درحقیقت، نخستین و مهم‌ترین وظایف آنان را در هنگام تشکیل حکومت معیّن میکند. 1396/09/09

 امر به معروف و نهی از منکر

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

وجود مقدّس پیامبر معظّم اسلام (صلّی ‌الله ‌علیه‌ و آله) از برترین آمران به معروف و ناهیان از منکر است؛ آیه‌ی قرآن میفرماید یَأمُرُهُم بِالمَعروفِ وَ ینهاهُم عَنِ المُنکَر ائمّه (علیهم‌السّلام) بزرگ‌ترین آمران به معروف و ناهیان از منکرند.

نظام اسلامی متّکی است به اقامه‌ی صلات، ایتاء زکات، امر به ‌معروف، و نهی از منکر؛ یعنی انسجام و ارتباط اجتماعی و قلبیِ میان آحاد مردم در نظام اسلامی 1394/01/01

 امر به معروف و نهی از منکر

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

امر به معروف یعنى شما همه مسئولید که معروف را، نیکى را گسترش بدهید، امر کنید به آن؛ نهى از منکر [یعنى] زشتى را، بدى را، پلشتى را نهى کنید؛ جلوى آن را بگیرید با شیوههاى مختلف. 1393/09/06

 امر به معروف و نهی از منکر

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

اسلام، مظهر اعتدال است. این «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم» اعتدال است؛ «قتِلوا الَّذینَ یَلونَکُم مِنَ الکُفّار» اعتدال است؛ امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر اعتدال است - اعتدال اینها است دیگر - معنای اعتدال این نیست که ما از کارهای احساس وظیفه‌ای که فرد مؤمن، جریان مؤمن، مجموعه‌ی مؤمن انجام میدهد، جلوگیری کنیم. 1393/04/16

 امر به معروف و نهی از منکر

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

ما اگر بخواهیم در مقاصد دنیوى هم پیروز بشویم، بایستى ایمان خودمان را، اعتقاد خودمان را، عمل خودمان را، براى آن‌سوى مرز مردن تقویت کنیم. امیرالمؤمنین میفرماید من میخواهم مردم را به بهشت برسانم؛ این وظیفه‌ى ما است. نهى از منکر باید بکنیم، امر به معروف باید بکنیم، وسائل عمل خیر و حسنات را در کشور فراهم کنیم، وسائل شُرور و آفات را از دسترسها برداریم؛ این وظائف مسئولین حکومت است. 1393/02/23


 

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

رفق و مدارا در امر به معروف و نهی از منکر

[چند وقتی است که مشکل بدحجابی و ارائه‌ی فرهنگهای غلط در دانشگاهها دغدغه‌ی بسیج این دانشگاهها شده است. اگر قاطعیت را ملازمه‌ی کارمان کنیم، مطرود خواهیم شد. پیشنهاد حضرت‌عالی چیست؟]
قاطعیت یعنی چه؟ یعنی برخورد فیزیکی و جسمانی؟ این‌که درست نیست و ما اصلاً این را توصیه نمی‌کنیم؛ اما گفتن و تذکّر دادن، خوب است. چه اشکال دارد با اخلاقِ خوب تذکّر دهند؟ دیروز حدیثی را برای جمعی می‌خواندم که آمر به معروف و ناهی از منکر باید خودش به آنچه دارد امر و نهی می‌کند، هم عالم باشد و هم عامل. «رفیق لمن یأمر و رفیق لمن ینهی»؛(۱) با رفق و مدارا امر و نهی کند. امر و نهی، یعنی دستور دادن - بکن، نکن - غیر از تمنا کردن است؛ اما همین را با رفق، مدارا و محبّت - نه با خشونت - انجام دهد. به نظرم این‌طوری باید عمل شود.۱۳۸۲/۰۲/۲۲
بیانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی

امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه امام علی(علیه السلام)

امام تبیین و قیام
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: امام حسین (ع) را فقط به جنگِ روز عاشورا نباید شناخت؛ آن یک بخش از جهاد امام حسین (ع) است. ایشان را به تبیین او، امر به معروف او، نهی از منکر او خطاب به علما، خطاب به نخبگان و مردم باید شناخت. در میدان جنگ در کربلا هم حضرت اهل تبیین بودند، از هر فرصتی استفاده میکردند. البته بعضی خواب بودند، بیدار شدند؛ بعضی خودشان را به خواب زده بودند و آخر هم بیدار نشدند. ۱۳۸۸/۰۵/۰۵

پایبندی مردم ایران به دین

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

دستهای دشمن و تبلیغات دشمن نه فقط نتوانسته مردم را از احساسات دینی عقب بنشاند، بلکه روزبه‌روز این احساسات تندتر و این معرفت عمیق‌تر شده است. 1389/07/27

پایبندی مردم ایران به دین

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 ملتی كه بانشاط و باایمان باشد، ملتی كه اسلام را از بن دندان قبول داشته باشد، ملتی كه خود را باور داشته باشد، به خدای خود اعتماد داشته باشد، هیچ مانعی نمیتواند از پیمودن راه كمال در برابر او جلوگیری كند.۱۳۸۹/۰۳/۱۸

پایبندی مردم ایران به دین

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

مردم ما به توفيق الهى، به هدايت الهى، به دستگيرى الهى، مردم مومنى هستند؛ هم آگاهند، هم مومنند، هم حاضر در صحنه‌اند، پا به ركابند در هر جائى كه لازم باشد. 1388/04/07

پایبندی مردم ایران به دین

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 آن ملتى كه دل به اسلام سپرده است، با قرآن پيوند بسته است و هيچ قدرتى قادر نيست اين كشور و اين ملت را شكست دهد.۱۳۸۲/۰۱/۰۱

پایبندی مردم ایران به دین

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

پایبندی مردم ایران به دین حضرت آیت الله امام خامنه ای: دشمنی دشمنان با ملت ایران به‌خاطر طرفداری از اسلام و ایستادگی در پای نظام اسلامی و دفاع جانانه از آن است. 1381/10/19

پایبندی مردم ایران به دین

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 مردم، ایمان و پایبندی خود را به دین، اعتقادات و ارزشهای والای اسلامی نشان داده‌اند و امروز از الفاظ به ظاهر زیبایی که دشمنان این ملت بر زبان جاری می‌کنند، فریب نمی‌خورند.۱۳۸۱/۰۵/۰۵

پایبندی مردم ایران به دین

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 ملت بزرگ ما نشان داده که پای اسلام و انقلاب و ارزشهای اسلامی ایستاده است.۱۳۸۱/۰۵/۰۵

پایبندی مردم ایران به دین

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

این ملت با همه وجود به اسلام پایبند است. بعد از پنجاه سال تلاش برای دین‌زدایی، یک ملت آن حرکت عظیم را پشت سر امام بزرگوار و عالم دین و مرجع تقلیدش به راه انداخت و این نظام اسلامی را سرِ کار آورد. اسلام همان چیزی است که وقتی نام و پرچم آن در ایران بلند شد، هرجا مسلمان مطّلع و آگاهی پیدا شد، احساس هویّت و شخصیت و عزّت کرد. ۱۳۷۹/۰۴/۱۹

پایبندی مردم ایران به دین

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 اساسي‌ترين پايه‌هاى قدرت در اين كشور - يعنى مردم - دلبسته‌ى اسلام و انقلاب و راه امام و ارزشهاى الهى و اسلامى‌اند.۱۳۷۸/۰۹/۲۶

پایبندی مردم ایران به دین

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 واللَّه هیچ قدرتی امروز در دنیا نمی‌تواند ملت ایران را از راه پرافتخار اسلام و قرآن برگرداند. کسانی که غیر ازاین گمان می‌کنند، چه فکر می‌کنند؟۱۳۷۶/۰۲/۰۳

پایبندی مردم ایران به دین

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 اسلام و عمل به قرآن و پایبندی به این دو، رمز بقای نظام اسلامی و اقتدار آن است.۱۳۷۳/۰۶/۰۴

پایبندی مردم ایران به دین

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 ملت ایران با همه‌ی وجود به اسلام و قرآن متمسك است.۱۳۷۳/۰۳/۱۷

پایبندی مردم ایران به دین

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 از نقاط قوّتِ بزرگ ملت ایران، ایمان و دین‌باوری، معرفت دینی و مذهبی و علاقه‌ی شدید به مسائل الهی و معنوی است. این هم نقطه‌ی قوّتی است که کسی نمی‌تواند انکارش کند. همیشه بزرگترین کارها را کسانی کرده‌اند که با منبع غیبی در ارتباط بوده‌اند. این، امر واضحی است. به عنوان مثال، در جهاد هشت‌ساله‌ی ملت ایران، اگر توسّل و توجّه و تکیه به غیب و اتکا به‌ خدا به عنوان منشأ تمام قدرتهای عالم وجود نداشت، آن پیروزیهای درخشان به دست نمی‌آمد.

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه السلام)

امام خامنه ای

آیین‌ اسلام‌ از مهمترین‌ ارکان‌ فرهنگ‌ ملی‌ ماست‌ امروز ملت‌ ایران‌ پس‌ از گذشت‌ چهارده‌ قرن‌ افتخار می‌کند که‌ فرهنگ‌، زبان‌ و عادات‌ او با اسلام‌ آمیخته‌ شده‌ است‌. آداب‌، سنن‌ و فرهنگ‌ اسلامی‌ جزء فرهنگ‌ ماست‌ و در این‌ مسأله‌ برای‌ ما ملی‌ بودن‌ عین‌ اسلامی‌ بودن‌ است‌ و هرگز در مقابل‌ یکدیگر قرار ندارند ... 1372/05/12

حضرت آیت الله امام خامنه ای

حجاب شرط اول است
در نظام‌ اسلامی‌ زنان‌ باید از درک‌ سیاسی‌ برخوردار باشند، فن‌ خانه داری‌ و همسرداری‌ را بدانند و در صحنه‌ فعالیت‌های‌ اجتماعی‌، سیاسی‌، علمی‌ و خدمات‌، مظهر عصمت‌، طهارت‌ و مناعت‌ باشند و به‌ این‌ مهم‌ توجه‌ کنند که‌ #حجاب‌ شرط اول‌ است‌. زیرا بدون‌ حجاب‌، زن‌ فراغت‌ لازم‌ را برای‌ دستیابی‌ به‌ مراتب‌ بالا بدست‌ نخواهد آورد.

حجاب

امام خامنه ای:

اینکه چهار دختر فریب بخورند و در خیابان حجابشان را بردارند، مسئله حقیری است. آن چیزی که من را حساس میکند طرح مسئله «حجاب اجباری» از دهان یک گروهی از خواص است. یعنی یک عده‌ای همان خطی را دنبال میکنند که دشمن نتوانسته بود آن را به نتیجه برساند/ آنچه که حرام شرعی است، نباید بصورت آشکار صورت بگیرد. شارع مقدس بر حکومت اسلامی تکلیف کرده که مانع از رواج حرام الهی در جامعه بشود. 1396/12/17

امام خامنه ای:

زن در منطق اسلام، موجودی است که دارای ایمان و عفاف است، متصدی مهمترین بخش تربیت است، در اجتماع اثرگذار است، رشد علمی و معنوی دارد، مدیر کانون بسیارمهم خانواده و مایه آرامش مرد است. اینها در کنار خصوصیات زنانه مانند لطافت و آمادگی دریافت انوار الهی است/ امروز، الگوی انحرافی زن، زن غربی است؛ شاخصه او برهنگی، و خصوصیتش جلب نظر مردان و موجب التذاذ مرد شدن است. 1396/12/17

خیانت به زن
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:«کسانی که کانون خانواده را تحقیر میکنند، خیانت میکنند؛ هم به ملّت، هم به جامعه‌ی زنان. کسانی که وانمود میکنند عدالت جنسیّتی به این است که در همه‌ی میدانهایی که مردها وارد میشوند، زنها هم باید وارد بشوند، اینها به اعتماد، حرمت، شخصیّت و هویّت زن خیانت میکنند.» ۹۶/۱۲/۱۷

بررسی مولفه های فرهنگ ایثار و شهادت در اندیشه ی شهید مطهری

 ... شهید حاج قاسم سلیمانی / سپاه قدس / جبهه مقاومت / سپهبد قاسم سلیمانی / شهید قاسم سلیمانی / قاسم سلیمانی

شهید حاج قاسم سلیمانی

بخشی از وصیت نامه: امروز قرارگاه حسین‌بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند. ا گر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌ماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص).

بخشی از وصیت نامه شهید مهدی باکری:

بدانید اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست، همیشه به یاد خدا باشید و فرامین خدا را عمل کنید، پشتیبان و از ته قلب مقلد امام باشید، اهمیّت زیاد به دعاها و مجالس یاد اباعبدالله و شهدا بدهید که راه سعادت و توشه آخرت است. همواره تربیت حسینی و زینبی بیابید و رسالت آنها را رسالت خود بدانید و فرزندان خود را نیز همانگونه تربیت کنید تا سربازانی با ایمان و عاشق شهادت و علمدارانی صالح وارث حضرت ابوالفضل برای اسلام ببار آیند ...

شهید باکری: چرا دشمن از ما مسلمانان می‌ترسد؟

دشمنان اسلام، اسلام را خوب شناخته‌اند و فهمیده‌اند که اگر یک لحظه از مقابله با اسلام ما غافل بشوند همگی محو و نابود خواهند شد ان شاءالله؛ پس ما را خوب شناخته‌اند. در نتیجه شب و روز در تلاش هستند که راه اسلام را سد کنند، به همین جهت این تکلیف شرعی به عهده ما مسلمین می‌باشد، مسلمینی که تسلیم خداوند متعال هستند، خداوندی که نابودکننده ستمگران و یار مستضعفین است. بنابراین خداوند متعال راه راست و خط ما را دقیقاً مشخص کرده و امامی را که برایمان قرار داده است ایشان هم راه ما را مشخص کرده‌‌اند، و راه قدس، راه کربلا کلماتی که به زبان ما آمده اند شعار نیستند و ما مکلف هستیم که به گفته‌‌هایمان عمل کنیم.

 عملیات خیبر به روایت شهید مهدی زین‌الدین

شهید علی مراد ناصری پور شهادت: 27 اسفند1359

بخشی از وصیت نامه: کنار رهبر، تحت امر او مبارزه با تهاجم فرهنگی را تشدید کنید. هرکَس بتواند کمک بکند و نکند خداوند از او نمی گذرد. در مدارس، مساجد و پایگاههای فرهنگی به تربیت نسل جدید و انقلابی همت گمارید که خدا یارتان باد

شهید اصغر نوروزی شهادت: نوزدهم دی ماه 1365

بخشی از وصیت نامه: مى گوییم اى حسین جان اگر در کربلا نبودیم که لبیک به نداى هل من ناصر ینصرنى شما بگوییم. ولى جواب فرزندت روح خدا را مى‌دهیم و تا آخرین قطره خون بدنمان در راه خدا اسلام قرآن و در راه شما جانفشانى کرده و پیرو خط سرخ ولایت فقیه خواهیم رفت ...

شهید اصغر نوروزی شهادت: نوزدهم دی ماه 1365

بخشی از وصیت نامه:

پرچم انقلاب را باید به دست صاحب عصر امام زمان«عج» برسانیم ... امیدوارم که پرچم انقلاب جمهورى اسلامى ایران به پرچم انقلاب حضرت مهدى «عج» بپیوندد و حکومت عدل الهى در تمام جهان بر سر مظلومان سایه گستراند و سر بلند و استوار باشد ...

شهید مدافع حرم شهید مسلم خیزاب

بخشی از دست نوشته شهید: از آن‌ جهت که آفرینش زن زینت‌بخش وجود انسان است و افق روح او تجلی‌گاه رحمت و دامان پرمهرش جایگاه رشد مردان بزرگ است و همچنین از آن جا که اصلاح جامعه در گرو پاکی، پرهیزگاری و پاک‌دامنی زن بوده و ایشان به‌ عنوان مربی بشر نقش بسیار اساسی در جامعه ایفا می‌کنند ...

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حجاب , قرآن کریم , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , ماه صفر , اربعین حسینی علیه السلام , ,
:: برچسب‌ها: امام علی بن موسی الرّضا علیه السلام , آیات قرآن , امر به معروف و نهی از منکر , دعوت به نیکی , پسرم , نماز , خدا , ایمان , معروف , دستور , اشیاء , پاکیزه , حلال , مردان , زنان , با ایمان , یار و یاور , آمران به معروف , نهی کنندگان از منکر , حافظان , بشارت , زمین , قدرت , زکات , سوره حج , سوره توبه , سوره اعراف , سوره آل عمران , سوره لقمان , تفسیر قرآن کریم , علوم , مفسر قرآن , مسئولیت اجتماعی , شخصیت , امام علی علیه السلام , گناه , گناهکاران , شریک گناه , امام صادق علیه السلام , همسایه , گنهکار , شریک جرم , شیوع فساد , معصیت , آسیب , امام باقر علیه السلام , خداوند , حضرت شعیب پیامبر , عذاب , بدها , خوبان , شعیب پیامبر , شعیب , خدایا , خداوند , وحی , سازش , خشم , غضب , خشم خدا , ناقه حضرت صالح , قرآن , قوم ثمود , ناقه , حضرت صالح , مقابله , اصحاب قلم , باغ , چند برادر , حق فقرا , سوخت , مخالف , تصمیم برادران , تصمیم , برادران , جدی , به صورت جدی , کشور اسپانیا , جنوب غربی اروپا , جنوب غربی , اروپا , حاصلخیز , حاصل خیز , خوش آب و هوا , میلادی , فتح , تمدن اسلامی , مسلمانان , مسیحیان , نبرد , تجهیزات , میدان جنگ , عقب نشینی , منکرات , رواج منکرات , صدها سال , جنگ , تلفات , آلودگی , آلودگی اخلاقی , جوانان مسلمان , فاسد , شهرهای مسلمان نشین , تفریح , عیاشی , بی بند و بار , حمله , حمله گسترده , حکومت مسلمانان , علم , فرهنگ , آتش , پیامبر (صلی الله علیه و آله) , سقوط آندلس , سقوط , آندلس , نهج البلاغه , بحارالانوار , وسائل الشيعه , وابستگی , عقب‌ماندگی , ملت ایران , دشمن خونی , جمهوری اسلامی , ناامید , دشمن , محتفل , انگلیسی , ایران اسلامی , عراق , سوریه , لیبی , یمن , افکار عمومی , ایران , مجاهدان , راه حق , نظام اسلامی , صلات , ایتاء زکات , انسجام , ارتباط اجتماعی , آحاد مردم , پلشتی , گسترش , اعتدال , اعتقاد , مردن , تقویت , قاطعیت , تبیین , قیام , امام حسین علیه السلام , تبلیغات دشمن , پایبندی مردم ایران به دین , بانشاط , باایمان , توفيق الهى , هدايت الهى , دستگيرى الهى , شکست , ایستادگی , پایبندی , فریب , ایستاده , ارزشهای اسلامی , تلاش , دلبسته , گمان , اقتدار , اسلام و قرآن , متمسک , معرفت دینی , مدهبی , معنوی , آیین اسلام , حجاب , حرام شرعی , حرام الهی , منطق اسلام , زن , آرامش , خیانت , شهید مطهری , شهید حاج قاسم سلیمانی , سپاه قدس , جبهه مقاومت , سپهبد قاسم سلیمانی , شهید قاسم سلیمانی , قاسم سلیمانی , قرارگاه حسین‌بن علی , بدانید جمهوری اسلامی حرم است , حرم ابراهیمی , حرم محمّدی (ص) , شهید مهدی باکری , بدانید اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست , تنها راه نجات , ترس دشمن , شهید مهدی زین‌الدین , روایت , عملیات خیبر , مبارزه با تهاجم فرهنگی , شهید علی مراد ناصری پور , شهید اصغر نوروزی , کربلا , نداى هل من ناصر ینصرنى , هل من ناصر ینصرنى , خط سرخ ولایت فقیه , خط سرخ , ولایت فقیه , پرچم انقلاب , امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف , عدل الهی , مظلومان , سربلند , استوار , شهید مدافع حرم شهید مسلم خیزاب , شهید مدافع حرم , شهید مسلم خیزاب , مردان بزرگ , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 39
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

 تفسیر صفحۀ ۳۵۴ قرآن کریم - سورۀ نور- آیۀ ۳۲ - تفسیر نور:

«وَ أَنْکِحُوا الْأَیامی‏ مِنْکُمْ وَ الصَّالِحِینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ» «پسران و دختران بی‏ همسر و غلامان و کنیزان شایستۀ (ازدواج) خود را همسر دهید. (و از فقر نترسید که) اگر تنگ دست باشند، خداوند از فضل خود بی‌نیازشان می‌گرداند. خداوند، گشایشگر داناست. (او از فقر و نیاز شما آگاه است و بر کفایت شما وعده داده است و در عمل به وعده‌‏اش قدرت دارد.)»
نکته‌های سورۀ نور - آیۀ ۳۲:

«ایامی» جمع «ایم»، یعنی کسی که همسر ندارد؛ خواه مرد باشد یا زن، باکره باشد یا بیوه.

بهترین واسطه‏ گری‏‌ها، شفاعت و واسطه‌گری در امر ازدواج است. چنان که در روایت آمده است: کسی که دیگری را داماد یا عروس کند، در سایۀ عرش خداست. (تفسیر نور الثقلین)

پدر و مادری که با داشتن امکانات، فرزندشان را همسر نمی‌دهند، اگر فرزند مرتکب گناه شود، والدین در گناه او شریک هستند. (تفسیر مجمع البیان)

دربارۀ ازدواج، روایات بسیاری آمده است که به چند مورد آن اشاره می‌‏کنیم: امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: توسعۀ زندگی، در سایۀ ازدواج است. کسی که از ترس فقر ازدواج نکند، به خداوند سوء‌ظن برده است. دو رکعت نماز کسی که همسر دارد، بهتر از هفتاد رکعت نماز کسی است که همسر ندارد. (مجموعۀ روایات از تفسیر نور الثقلین می‌باشد.)
پیام‌های سورۀ نور - آیۀ ۳۲:

۱. جامعۀ اسلامی، مسئول ازدواج افراد بی‌‏همسر است. «وَ أَنْکِحُوا»

۲. ازدواج در اسلام، امری مقدّس و مورد تأکید است. «وَ أَنْکِحُوا»

۳. لازم نیست خواستگاری، از طرف خاصّی باشد، هر یک از طرفین ازدواج می‌‏توانند پیشقدم شوند. «وَ أَنْکِحُوا»

۴. تنها سفارش به ترک نگاه حرام، کافی نیست؛ مسألۀ ازدواج را باید حل کنیم. «یَغُضُّوا، یَغْضُضْنَ، أَنْکِحُوا»

۵. زنان بیوه را همسر دهید. ( «الْأَیامی‏»، شامل آنان نیز می‌‏شود.)

۶. داشتن صلاحیّت، شرط طرفین عقد است. «وَ الصَّالِحِینَ» (یعنی باید صلاحیّت اداره زندگی مشترک را داشته باشند.)

۷. اقدام جامعه برای عروس و داماد کردن افراد صالح، تشویقی است که جوانان لاابالی و هرزه نیز خود را در مدار صالحان قرار دهند. «وَ الصَّالِحِینَ» ... (بنا بر این که مراد از صلاحیّت، صلاحیّت اخلاقی و مکتبی باشد.)

۸. در تأمین نیازهای جنسی، فرقی میان انسان‌ها نیست. (زن، مرد، غلام و کنیز) «مِنْکُمْ، عِبادِکُمْ، إِمائِکُمْ»

۹. فقر، نباید مانع اقدام در امر ازدواج شود. «إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ»

۱۰. در صورت فقر، به ازدواج اقدام کنید و بر خدا توکّل نمایید. «یُغْنِهِمُ اللَّهُ»

۱۱. فقر، برای عروس و داماد عیب نیست. «إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ»

۱۲. خداوند، تأمین زندگی عروس و داماد را وعده داده است و ازدواج، وسیلۀ وسعت و برکت زندگی است. «یُغْنِهِمُ اللَّهُ»

۱۳. تحقّق وعده‌های الهی از سرچشمۀ فضل بی‌پایان اوست. «فَضْلِهِ واسِعٌ»

۱۴. رشد و توسعه‌ای که خداوند نصیب بندگانش می‌فرماید، بر اساس علم و حکمت اوست. «واسِعٌ عَلِیمٌ»
تفسیر صفحه ۳۵۴ قرآن کریم - سوره نور- آیه ۳۳ - تفسیر نور:

«وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتَّی یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ الَّذِینَ یَبْتَغُونَ الْکِتابَ مِمَّا مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ فَکاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِیهِمْ خَیْراً وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ الَّذِی آتاکُمْ وَ لا تُکْرِهُوا فَتَیاتِکُمْ عَلَی الْبِغاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ مَنْ یُکْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِکْراهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِیمٌ» «و کسانی که وسیلۀ ازدواج نمی‌یابند، باید پاکدامنی و عفت پیشه کنند، تا آن که خداوند از کرم خویش، آنان را بی ‏نیاز نماید. و هر کدام از غلامان و کنیزان شما که خواهان بازخرید و آزادی (تدریجی) خود باشند، (یعنی مایلند با قرارداد کتبی با مالک خویش کار کرده و خود را آزاد نمایند) اگر در آنان خیر و شایستگی دیدید، تقاضای آنان را بپذیرید (و برای کمک به آزاد شدن آنان) از مالی که خدا به شما داده به آنان بدهید، و کنیزان خود را که تصمیم بر پاکدامنی دارند، به خاطر رسیدن به مال دنیا به فحشا وادار نکنید، که هر کس آنان را به فحشا مجبور کند، البتّه خداوند برای آن کنیزان که به اکراه بدان کار وادار گشته‌‏اند، بخشندۀ مهربان است»
نکته‌های سورۀ نور - آیۀ ۳۳:

ابتدا باید به توانمندان و مسئولان سفارش اقدام کرد، سپس به غیر متأهّلین سفارش عفت و پاکدامنی. (آیه «وَ أَنْکِحُوا» قبل از آیه «وَ لْیَسْتَعْفِفِ» آمده است) علی (علیه‌السّلام) فرمود: در جاهلیّت مردم کنیزان را برای کسب درآمد به فحشا وادار می‌‏کردند. (تفسیر در المنثور)
اگر مسلمانان در جنگ پیروز شدند و اسیر گرفتند، در مورد رفتار با اسرا یکی از این چند راه را می‌توانیم پیش بگیریم:

الف: همۀ اسیران را یک جا آزاد کنیم؛ که در این صورت، دوباره جنگ شروع می‌شود.

ب: همه را بکشیم، که این، نشانۀ سنگدلی مسلمانان خواهد بود.

ج: اسرا را در منطقه‌ای گرد آوریم و از بیت المال مسلمین، مخارج آنان را تأمین کنیم. (در این طرح، باید بی‌گناهان هزینۀ مجرمان را بپردازند).

د: آنها را میان مسلمانان تقسیم کنیم تا سیرۀ اسلام و مسلمین را مشاهده کنند و به تدریج تحت تأثیر قرار گیرند و مسلمان شوند، سپس از راه‏ های مختلف، آنها را آزاد کنیم، که این طرح، بهترین است، و طرح اسلام نیز همین است.

بگذریم که نظام جنگ در آن زمان این بود که اسیر جنگی را به عنوان برده مورد استفاده قرار می‌‏دادند و اسلام نیز مقابله به مثل می‌کرد، همان گونه که امروز در دنیا اسیران را در اردوگاه‌ها قرار می‌دهند که ما نیز باید قوانین بین ‏المللی جنگ را تا آنجا که منافاتی با مذهب ما نداشته باشد بپذیریم.
پیام‌های سورۀ نور - آیۀ ۳۳:

۱. دسترسی نداشتن به همسر، مجوّز گناه نیست؛ صبر و عفّت لازم است. «وَ لْیَسْتَعْفِفِ»

۲. هر کجا احساس خطر بیشتر شد، سفارش مخصوص لازم است. «وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً» (چون افراد غیر متأهل بیشتر از دیگران در معرض فحشا و منکر هستند، خداوند در فرمان به عفّت، آنان را مخاطب قرار داده است)

۳. اگر عفّت و تقوا داشته باشیم، خداوند ما را بی ‏نیاز می‌کند. «وَ لْیَسْتَعْفِفِ ... یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ» (جوانان به خاطر امکانات ازدواج، به سراغ تهیّۀ مال از راه حرام نروند و عفّت و تقوای مالی از خود نشان دهند)

۴. در حفظ عفّت و پاکدامنی عمومی، هم جوانان خود را حفظ کنند، «وَ لْیَسْتَعْفِفِ»، هم حکومت قیام کند «وَ أَنْکِحُوا الْأَیامی‏»، و هم ثروتمندان جامعه به پاخیزند. «وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ»

۵. در هر قراردادی حتّی با زیردستان خود، سند کتبی داشته باشید. «مِمَّا مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ فَکاتِبُوهُمْ»

۶. آسان گرفتن ازدواج بردگان از طریق قرارداد بازخرید باید همراه با علم به مصلحت باشد. «فَکاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِیهِمْ خَیْراً»

۷. اسلام برای آزادی بردگان، طرح‏‌های مختلفی دارد. یکی از آنها قرارداد بازخرید است. «فَکاتِبُوهُمْ»

۸. دارایی و اموال را از خود ندانید بلکه از خداست که چند روزی امانت به شما داده است. «مالِ اللَّهِ»

۹. ثروتمندان در قبال ازدواج جوانان، مسئولیّت بیشتری دارند. «وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ الَّذِی آتاکُمْ»

۱۰. اولیا به بردگانی که توان پرداخت بهای بازخرید خود را ندارند، کمک کنند. «وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ» حضرت علی (علیه‌السّلام) فرمودند: یک چهارم قیمت قرارداد را رها کنند. (تفسیر در المنثور) و امام صادق (علیه‌السّلام) فرمودند: چیزی از بهای قرارداد را کم کنند. (من لا یحضر، ج ۳، ص ۷۸)

۱۱. بردگان در بستن قرارداد، هم‏ سنگ مالکان خود هستند. ( «فَکاتِبُوهُمْ» در موردی است که هر دو طرف برابر هم باشند)

۱۲. از مال الهی (بودجۀ زکات) هم برای آزادی بردگان و هم برای ازدواج جوانان هزینه کنید. «وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ»

۱۳. به کارگیری زیردستان در مسیر حرام و وا داشتن کنیزان عفیف بر فحشا، ممنوع است. «وَ لا تُکْرِهُوا فَتَیاتِکُمْ عَلَی الْبِغاءِ»

۱۴. دنیاطلبی، سرچشمۀ گناهان است. «لا تُکْرِهُوا ... عَرَضَ الْحَیاةِ الدُّنْیا»

۱۵. ثروت ‏اندوزی از راه‌های نامشروع جایز نیست. «لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَیاةِ الدُّنْیا»

۱۶. دنیا زودگذر است. «عَرَضَ الْحَیاةِ الدُّنْیا» (کلمۀ «عَرَضَ» به معنای عارضی و زودگذر است)

۱۷. ارزش‌ها نباید فدای رفاه و مال و مادیّات شود. «لا تُکْرِهُوا ... لِتَبْتَغُوا»

۱۸. شخصیّت کنیزان مانند دخترانِ آزاد است. ( «لا تُکْرِهُوا فَتَیاتِکُمْ» و نفرمود: «لا تکرهوا امائکم»)

۱۹. اسلام حامی کنیزان است. «لا تُکْرِهُوا»

۲۰. پاکدامنی و عفت برای زن بهترین ارزش است. «إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً»

۲۱. سرچشمه بخشی از گناهان، بزرگترها هستند. «لا تُکْرِهُوا ... أَرَدْنَ تَحَصُّناً»

۲۲. افراد مجبور شده به گناه، مورد عفو قرار می ‏گیرند. «فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِکْراهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِیمٌ»
تفسیر صفحۀ ۳۵۴ قرآن کریم - سورۀ نور- آیۀ ۳۴ - تفسیر نور:

«وَ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ آیاتٍ مُبَیِّناتٍ وَ مَثَلاً مِنَ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ» «همانا ما به سوی شما آیاتی روشنگر و از کسانی که قبل از شما بودند نمونه‌های برجسته و تاریخی و پندی برای پرهیزکاران فرستادیم»
پیام‌های سورۀ نور - آیۀ ۳۴:

۱. خداوند با مردم اتمام حجّت می‌کند. «أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ آیاتٍ مُبَیِّناتٍ»

۲. آیات قرآن نور و روشنگر است. «آیاتٍ مُبَیِّناتٍ»

۳. تاریخ گذشتگان، چراغ راه آیندگان است. «مَثَلًا مِنَ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ»

۴. قرآن کتاب جامعی است. «آیاتٍ مَثَلًا مَوْعِظَةً»

۵. پند پذیری دلی آماده می‏ خواهد. «مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ»

۶. متّقین نیز به موعظه نیازمندند. «مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ»
تفسیر صفحۀ ۳۵۴ قرآن کریم - سورۀ نور - آیۀ ۳۵ - تفسیر نور:

«اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ فِیها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فِی زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لا شَرْقِیَّةٍ وَ لا غَرْبِیَّةٍ یَکادُ زَیْتُها یُضِی‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلی‏ نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیمٌ» «خداوند، نور آسمان‏ ها و زمین است. مثل نور او همچون چراغدانی است که در آن چراغی (پر فروغ) باشد. آن چراغ در میان شیشه‌ای و آن شیشه همچون ستاره‌ای تابان و درخشان. این چراغ از روغن درخت پر برکت زیتون بر افروخته است، که نه شرقی است و نه غربی. (روغنش به قدری صاف و شفّاف است) که بدون تماس آتش نزدیک است (شعله‏ ور شود و) روشنی دهد. نوری است بر فراز نور دیگر. هر کس را که خداوند بخواهد به نور خویش هدایت می‏ کند، و خداوند برای مردم مثلها می‌زند و به هر چیزی آگاه است»
نکته‌های سورۀ نور - آیۀ ۳۵:

«مشکاة» یعنی چراغدان.

«دُرِّیٌّ» به معنای پر نور و پر فروغ است.

«زیت» روغن زیتون را گویند. (مادّه‌ای که وسیلۀ روشنایی است.)

«نُورُ» یعنی چیزی که هم خودش روشن است و هم سبب روشنی اشیای دیگر است. در فرهنگ اسلام از چند چیز به عنوان «نُورُ» یاد شده است، از جمله: قرآن، حدیث، علم، عقل، ایمان، هدایت، اسلام، پیامبر (صلوات اللَّه علیه) و امامان معصوم (علیهم‌السّلام).

حضرت علی (علیه‌السّلام) فرمود: چیزی را ندیدم مگر آن که خدا را قبل از آن و بعد از آن و همراه با آن دیدم. «ما رأیت شیئا الا و رأیت الله قبله و بعده و معه»

به صحرا بنگرم صحرا تو بینم......... به دریا بنگرم دریا تو بینم‏

به هر جا بنگرم کوه و در و دشت......... نشان از قامت رعنا تو بینم‏

«اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ» یعنی؛ خداوند هدایت کنندۀ آسمان و زمین است. در میان تمام اقوالی که برای «نور» گفته شده است، از قبیل روشنگر، زینت بخش و هادی، معنای هدایت بهتر به نظر می‌آید، چون هدایت آفرینش، در آیات دیگر نیز آمده است. «أَعْطی‏ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی‏» و جملۀ «نُورٌ عَلی‏ نُورٍ» به معنای هدایت‌های دایمی و پی در پی است و در پایان آیه نیز می‌فرماید: «یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ»
پیام‌های سورۀ نور - آیۀ ۳۵:

۱. هستی، فیض خداوند و پرتوی از نور اوست؛ قوام و بقای هستی از اوست. «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ»

۲. نور خدا هم زیاد است و هم ثابت. (شیشه، هم نور را زیاد می‌کند و هم نور را از خاموش شدن حفظ می‌کند.) «الْمِصْباحُ فِی زُجاجَةٍ»

۳. روشنی نور خدا از ذات اوست نه از جرقه‌های بیرونی. «یَکادُ زَیْتُها یُضِی‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ»

۴. زیتون درخت مبارکی است. «شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ»

۵. اگر درخت زیتون در وسط باغ باشد، که در تمام روز آفتاب بخورد، روغنش بهتر می‏‌شود، ولی اگر در اطراف باغ و مزرعه بود، یا در وقت صبح آفتاب دارد یا عصر. «زَیْتُونَةٍ لا شَرْقِیَّةٍ وَ لا غَرْبِیَّةٍ»
تفسیر صفحۀ ۳۵۴ قرآن کریم - سورۀ نور - آیۀ ۳۶ - تفسیر نور:

«فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ» «(این نور هدایت) در خانه‌هایی است که خداوند اذن داده رفعت یابند و نام او در آنها ذکر شود و در آنها بامدادان و شامگاهان او را تسبیح گویند»
نکته‌های سورۀ نور - آیۀ ۳۶:

در زیارت جامعه خطاب به ائمّه شیعه (علیهم‌السّلام) می‌خوانیم: «جعلکم فی بیوت أذن الله أن ترفع» بنا بر این حرم امامان معصوم (علیهم‌السّلام)، یکی از مصادیق «فِی بُیُوتٍ» است.

کلمۀ «تُرْفَعَ» در آیه به معنای بلندی مکانی نیز می‌‏باشد، نظیر آیۀ «إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ» (بقره، ۱۲۷) یعنی حضرت ابراهیم پایه‌های کعبه را بلند ساخت.

امام باقر (علیه‌السّلام) فرمود: آن خانه‌ها، خانه‌های انبیاء و حکما و امامان معصوم می‌باشد. (تفسیر نور الثقلین) و «ثعلبی» در تفسیر خود نقل می‌کند: روزی پیامبر اکرم (صلوات اللَّه علیه) مشغول تلاوت این آیه بود. ابو بکر برخاست و پرسید: آیا خانۀ فاطمه (علیها‌السّلام) و علی (علیه‌السّلام) از مصادیق این آیه است؟ فرمود: آری، از بهترین مصادیق این آیه است. (تفسیر روح المعانی)

امام کاظم (علیه‌السّلام) فرمود: مراد از «بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ» در آیه، نمازهای اوّل وقت است. (بحار، ج ۲۳، ص ۳۲۶)

در فرهنگ قرآن، در موارد متعدّدی به جای نماز، تسبیح آمده است. «وَ سَبِّحْ بِالْعَشِیِّ وَ الْإِبْکارِ» (آل عمران،۴۱)، «وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ» (ق، ۳۹)
پیام‌های سورۀ نور - آیۀ ۳۶:

۱. راهیابی به نور خدا در هر کجا نیست؛ بلکه در مکان‌‏ها و از راه‏‌های خاصّی است. «اللَّهُ نُورُ ... فِی بُیُوتٍ»

۲. بلند ساختن مساجد و کانون‌های عبادت مانعی ندارد. «أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ»

۳. مکان‌ها یکسان نیستند و بعضی از آنها، بر بعضی دیگر برتری دارند. «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ»

۴. توجّه به نور هدایت خداوند با رفت و آمد به مساجد به دست می‌‏آید. «اللَّهُ نُورُ ... یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ ... فِی بُیُوتٍ»

۵. مساجد باید از هر جهت از خانه‌های دیگر بهتر و برتر باشند. «أَنْ تُرْفَعَ»

۶. بزرگی و عظمت، مخصوص خدا و مواردی است که او اجازه می‌دهد. «أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ»

۷. اصل در استفاده از مساجد، ذکر خداست، نه مراسم دیگر. «یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ»

۸. درهای مسجد باید در اوقات نماز باز باشد و کسی حقّ ندارد آن را ببندد. «یُسَبِّحُ لَهُ فِیها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ»

۹. تسبیح خداوند، باید هر صبح و شام تکرار شود. «یُسَبِّحُ ... بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ» (عنصر زمان و مکان در عبادت مؤثّر است.)

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج‏۸، صفحات ۱۷۸ - ۱۸۷.

 تفسیر صفحۀ ۳۵۵ قرآن کریم - سورۀ نور- آیۀ ۳۷ - تفسیر نور:

«رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إِیتاءِ الزَّکاةِ یَخافُونَ یَوْماً تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ» «مردانی که هیچ تجارت و معامله‌ای آنان را از یاد خدا و برپاداشتن نماز و پرداخت زکات، سرگرم و مشغول نمی‏‌کند، از روزی که در آن، دلها و چشم‌ها دگرگون می‌شود بیمناکند»
نکته‌های سورۀ نور - آیۀ ۳۷:

«تِجارَةٌ» داد و ستد دایمی است که برای به دست آوردن سود انجام می‌گیرد، ولی «بَیْعٌ» خرید و فروش مقطعی و دفعی برای رفع نیازهای روزمرّۀ زندگی است. (تفسیر المیزان)

کلمۀ «رِجالٌ» در این جا شامل همۀ بندگان خدا می‌شود؛ چه مرد و چه زن. در حدیث می‏‌خوانیم: مراد از کسانی که در این آیه از آنها یاد شده است، تجاری هستند که با شنیدن صدای اذان، تجارت را رها می‌کنند و به سوی نماز می‌‏روند. (تفسیر نور الثقلین) تجارت، تنها عاملی نیست که انسان را سرگرم می‌کند و از یاد خدا باز می‌دارد، عوامل دیگری نیز در قرآن کریم ذکر شده است؛ از جمله: تکاثر، آرزو، فرزند و دوست بد.
پیام‌های سورۀ نور - آیۀ ۳۷:

۱. کسانی که تجارت آنان را غافل نکند، مردان بزرگی هستند. (کلمۀ «رِجالٌ» با تنوین آمده که علامت بزرگی و عظمت است)

۲. تلاش و اقتصاد منهای یاد خدا، پوچ و بی‌‏ارزش است. ( «لا تُلْهِیهِمْ» به جای «لا تمنعهم» بیانگر آن است که اگر به تجارت سرگرم و از نماز غافل شدی کار تو لهو، پوچ و بی‏ ارزش است.)

۳. تجارت و اقتصاد، لغزشگاه بزرگی است. «لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ»

۴. اگر ایمان و ارادۀ قوی باشد، ابزار و وسائل اثری ندارند. «رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ»

۵. بازار اسلامی هنگام نماز، باید تعطیل شود. «رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ»

۶. از نظر اسلام، حتّی کارهای حلال و مباح نباید انسان را از یاد خدا غافل کند؛ چه رسد به کارهای مکروه و حرام. «لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ»

۷. ترک تجارت، ارزش نیست؛ بلکه تجارت همراه با یاد خدا و نماز و زکات ارزش است. «لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ ... عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ» (مردان خدا برای زندگی مادّی خود تلاش می‌کنند، ولی از آخرت غافل نیستند.)

۸. ایمان به آخرت، دنیا را نزد انسان کوچک می‌کند. «لا تُلْهِیهِمْ ... یَخافُونَ یَوْماً»

۹. با این که نماز ذکر خداست، ولی به خاطر اهمیّت آن در کنار ذکر اللَّه جداگانه مطرح شده است. «ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ»

۱۰. نماز و زکات عِدل یکدیگرند و تاجرانی استحقاق ستایش دارند که اهل هر دو باشند. «إِقامِ الصَّلاةِ وَ إِیتاءِ الزَّکاةِ»

۱۱. دنیا، شما را از آخرت غافل نکند. «یَخافُونَ یَوْماً»

۱۲. در قیامت، چشم‌‏ها گاهی تیز و گاهی خاشع و دلها منقلب است. «تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ» قیامت صحنه‌های هولناک و هراس‌آوری دارد. «یَخافُونَ»

۱۳. در قیامت، معیارها عوض می‌‏شود. (آنچه در دنیا در دیده‏ ها و دل‏ ها جلوه می‌کند، در آخرت به شکل دیگری درمی‌‏آید. آنچه امروز به سوی آن می‌رویم، فردا از آن فرار خواهیم کرد). «تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ»
تفسیر صفحۀ ۳۵۵ قرآن کریم - سورۀ نور- آیۀ ۳۸ - تفسیر نور:

«لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا وَ یَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ» «تا خداوند به آنان به نیکوتر از آنچه کرده‌اند پاداش بدهد و از فضل و رحمت خویش بر پاداششان بیفزاید و خداوند هر کس را بخواهد بدون حساب روزی می‌دهد»
پیام‌های سورۀ نور - آیۀ ۳۸:

۱. خداوند کم و کاستی‌های اعمال مردان خدا را جبران کرده و پاداش عمل کامل به آنان می‏‌دهد. «لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا»

۲. مردان خدا همواره در حال رشد می‌باشند و ابعاد وجودی آنان افزایش می‌یابد. («یَزِیدَهُمْ ...» و نفرمود: «یزید لهم ...»)

۳. پاداش را بیش از عمل بدهید. «وَ یَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ» (در اسلام سفارش شده است که مزد را معیّن کنید؛ ولی هنگام پرداخت بیش از آن مقدار بدهید.)

۴. اگر از سود تجارت دنیا بگذرید به سود بی‏ حساب آخرت می‌‏رسید. «لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ بِغَیْرِ حِسابٍ» (مراد از بی ‏حساب، پاداشی فراوان و فوق انتظار است.)
تفسیر صفحۀ ۳۵۵ قرآن کریم - سورۀ نور- آیۀ ۳۹ - تفسیر نور:

«وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَعْمالُهُمْ کَسَرابٍ بِقِیعَةٍ یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً حَتَّی إِذا جاءَهُ لَمْ یَجِدْهُ شَیْئاً وَ وَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسابَهُ وَ اللَّهُ سَرِیعُ الْحِسابِ» «اعمال کسانی که کافر شدند همچون سرابی در بیابان است که تشنه آن را آب می‌‏پندارد، (امّا) همین که به سراغ آن آمد آن را چیزی نیافت، امّا خدا را نزد خویش یافت که حساب او را بی ‏کم و کاست داده و خداوند زود به حساب‌ها می‌رسد»
نکته‌های سورۀ نور - آیۀ ۳۹:

کلمۀ «قیعة» به معنای زمین مسطح و بزرگ است.

«ظمآن» کسی را می‌گویند که عطشش زیاد باشد.

کلمۀ «وفی» به معنای پاداش و کیفر کامل و بدون کم و کاست است.
پیام‌های سورۀ نور - آیۀ ۳۹:

۱. شرط قبولی عمل، داشتن ایمان است و سعادت انسان نیز در گرو ایمان است. «وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَعْمالُهُمْ کَسَرابٍ» (کفر سبب حبط و پوچی عمل است.)

۲. اعمال کفّار فریبنده است. «کَسَرابٍ» به انگیزه‏‌ها بنگرید، نه به جلوه‌ها و ظاهر تلاش‏‌ها.

۳. در تعلیم و تربیت استفاده از مثال و تشبیه مؤثّر است. «کَسَرابٍ»

۴. قیامت، روزِ بُروز حقایق است. «لَمْ یَجِدْهُ شَیْئاً وَ وَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ»

۵. سعادت‌خواهی، در فطرت همۀ انسان‌ها وجود دارد و انگیزۀ تمام حرکت‌ها رسیدن به خیر است لکن تفاوت در واقع‌‏بینی و خیال‌گرایی است. «یَحْسَبُهُ ... ماءً»

۶. کفّار در قیامت، هیچ سرمایه‌ای ندارند. «لَمْ یَجِدْهُ شَیْئاً»

۷. علاوه بر عقیده، اعمال انسان در سرنوشت او مؤثّر است. «لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا ... أَعْمالُهُمْ کَسَرابٍ»

۸. همۀ مردم، روزی خدا را باور خواهند کرد. «وَ وَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ»

۹. در قیامت، رسیدگی به حساب افراد هم کامل و دقیق است و هم سریع. «فَوَفَّاهُ حِسابَهُ ... سَرِیعُ الْحِسابِ» (بر خلاف حسابرسی‌های دنیوی که یا دقیق و کامل نیست و یا همراه معطّلی است.)
تفسیر صفحۀ ۳۵۵ قرآن کریم - سورۀ نور - آیۀ ۴۰ - تفسیر نور:

«أَوْ کَظُلُماتٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ یَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ إِذا أَخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَراها وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ» «یا (اعمال کافران) همچون ظلماتی است در دریای عمیق و متلاطم که موجی بزرگ روی آن را می‌پوشاند، و روی آن، موج بزرگ دیگری است و بالای آن موج (دوّم) ابری است، (تاریکی عمق دریا و موج‌های انباشته و ابرهای تیره) ظلماتی است تو در تو (که کافر در آنها غرق شده است) همین که دست خود را (برای نجات) برآورد، احدی دست او را نمی‌‏بیند (تا نجاتش دهد). و خداوند برای هر کس نوری قرار ندهد، هیچ نوری برای او نخواهد بود‌»
نکته‌های سورۀ نور - آیۀ ۴۰:

کافر معمولی و ساده به اسلام نزدیک است، و امیدی به بازگشت او هست. مانند کدورت ساده‏‌ای که میان دو نفر وجود دارد و کار آن دو به صلح و آشتی نزدیک است. امّا کافرانی که در راه کفر، تلاش‌ها و اعمال خلاف بسیاری دارند، برگشت آنان بسیار سخت است. کافری که در عقیده‌اش اصرار ورزیده و دنبال کفرش، حقّ را تحقیر و جنگ‌ها کرده و بودجه‏‌ها خرج نموده و افرادی را دور خود گرد آورده و به این عنوان معروف شده است، بازگشت او به دامن اسلام بسیار سخت و بعید است. زیرا هر تلاش و عمل او، موجی از ظلمت بر موج‌های قبل افزوده و اعمال کفرآلودش، کفر او را محکم‌تر ساخته است.

اعمال کفّار به جای این که راه را برای آنان باز کند، گمراه‏ ترشان می‏‌کند و حجابی روی حجاب دیگر است. نظیر آیۀ «وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُماتِ» (بقره، ۲۵۷)
پیام‌های سورۀ نور - آیۀ ۴۰:

۱. به هنگام معرّفی الگوها باید از الگوهای مثبت و منفی سخن گفت. (الگوی مثبت «رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ» و الگوی منفی در آیۀ قبل و این آیه «وَ الَّذِینَ کَفَرُوا ... أَوْ کَظُلُماتٍ»

۲. در برابر نور الهی (آیه ۳۵) که «نُورٌ عَلی‏ نُورٍ» بود، در این آیه سخن از ظلمات و ظلمت فوق ظلمت است. «ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ»

۳. هر عملی از مؤمن نور و هر عملی از کافر ظلمت است. «أَوْ کَظُلُماتٍ»

۴. اعمال خوب کفّار، سراب و اعمال بد آنها ظلمات است. «کَسَرابٍ ... أَوْ کَظُلُماتٍ»

۵. علم و عقل، انسان را از نور وحی الهی بی‏ نیاز نمی‌کنند. اگر نور الهی نباشد، هیچ نوری انسان را نجات نمی‌دهد. «فَما لَهُ مِنْ نُورٍ»
تفسیر صفحۀ ۳۵۵ قرآن کریم - سورۀ نور - آیات ۴۱ - ۴۲ - تفسیر نور:

«أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّیْرُ صَافَّاتٍ کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِما یَفْعَلُونَ * وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَی اللَّهِ الْمَصِیرُ» «آیا ندیدی که هر کس در آسمان‌ها و زمین است و پرندگان بال گشوده (در پرواز) برای خدا تسبیح می‌گویند، و هر یک نیایش و تسبیح خود را می‌داند؟ و خداوند به آنچه می‌‏کنند داناست * و فرمانروایی آسمان‌ها و زمین، مخصوص خداست. و بازگشت (همه) به سوی اوست‌»
نکته‌های سورۀ نور - آیات ۴۱ - ۴۲:

ظاهر آیه همان طور است که ترجمه شد، امّا ممکن است فاعل «عَلِمَ» خدا باشد، نه موجودات که در این صورت معنای آیه چنین می‌شود: خداوند از نیایش و تسبیح همۀ موجودات آگاه است.

قرآن، بارها مسألۀ تسبیح موجودات و سجده و نماز آنها را با صراحت بیان کرده و گاهی فرموده است: شما تسبیح آنها را نمی‌فهمید. (اسراء، ۴۴) از این آیات به دست می‌آید که علم و شعور، مخصوص انسان ‏ها نیست. گرچه بعضی تسبیح موجودات هستی را تسبیح تکوینی و زبان حال آفرینش دانسته‌اند، ولی ظاهر آیات بر خلاف این مطلب است.
خداوند، در این آیه چند مرتبه به صورت غیر مستقیم، به انسان هشدار داده است:

الف: موجودات آسمان و زمین و پرندگان در حال تسبیح هستند. چرا انسان غافل است؟!

ب: تسبیح موجودات، آگاهانه است. چرا انسان حضور قلب ندارد؟!

ج: پرندگان، هنگام پرواز در هوا در حال تسبیح و نمازند، امّا برخی انسان‏ ها هنگام پرواز در آسمان، مظلومان را بمباران می‌کنند و یا در حال غفلت و مستی به سر می‌برند! در روایات می‏‌خوانیم: امام صادق (علیه‌السّلام) هنگامی که صدای گنجشکی را شنید فرمود: این پرنده مشغول دعا و تسبیح است. (تفسیر کبیر فخر رازی و روح البیان)
پیام‌های سورۀ نور - آیات ۴۱ - ۴۲:

۱. تنها به خود نیندیشید؛ به اطراف خود هم بنگرید و در هستی نیز مطالعه و اندیشه کنید. «أَ لَمْ تَرَ»

۲. کسی که می‌خواهد دیگران را ارشاد کند، خود باید از دید عمیقی برخوردار باشد. پیامبر اکرم (صلوات اللَّه علیه)، تسبیح موجودات را می‌‏دید. «أَ لَمْ تَرَ»

۳. در میان موجودات هستی، پرندگان، آن هم در حال پرواز، توجّه خاصّی به خدا دارند. «وَ الطَّیْرُ صَافَّاتٍ»

۴. همۀ موجودات هستی، شعور دارند و نماز و تسبیح موجودات، آگاهانه است. «کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ»

۵. نماز، در صورتی ارزش دارد که نمازگزار بداند چه می‌گوید و چه می‌کند. «کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ»

۶. نماز و تسبیح هر موجودی به صورت خاصّی است. «صَلاتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ»

۷. خداوند، بر جزئیات کار تمام هستی آگاه است. «عَلِیمٌ بِما یَفْعَلُونَ»

۸. نظام هستی، هم فرمانروا دارد «وَ لِلَّهِ مُلْکُ» و هم هدفدار است. «وَ إِلَی اللَّهِ الْمَصِیرُ»
تفسیر صفحۀ ۳۵۵ قرآن کریم - سورۀ نور - آیۀ ۴۳ - تفسیر نور:

«أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُزْجِی سَحاباً ثُمَّ یُؤَلِّفُ بَیْنَهُ ثُمَّ یَجْعَلُهُ رُکاماً فَتَرَی الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ وَ یُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِیها مِنْ بَرَدٍ فَیُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ یَشاءُ یَکادُ سَنا بَرْقِهِ یَذْهَبُ بِالْأَبْصارِ» «آیا ندیدی که خداوند ابرها را به آرامی می‌راند. سپس بین اجزای آن پیوند برقرار می‌کند. آن گاه آن را متراکم می‌سازد. پس می‌بینی که باران از میان آن بیرون می‌‏آید و خداوند از آسمان از ابرهایی که مثل کوه است تگرگ فرو می‌فرستد. پس (زیانِ) آن را به هر کس بخواهد می‏‌رساند و از هر کس بخواهد باز می‌دارد. نزدیک است درخشندگی برق آن ابر، چشم‏ها را کور کند»
نکته‌های سورۀ نور - آیۀ ۴۳:

«یُزْجِی» به معنای حرکت آهسته همراه با دفع است.

«بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ» یعنی سرمایه‌ای که کم‏کم قابل دفع و برگرداندن است.

کلمۀ «رُکاماً» به معنای تراکم است.

«الْوَدْقَ» به معنای باران است.

کلمه‏ی «سَنا» به معنای درخشش است و «سَنا بَرْقِهِ» یعنی درخشش برق.

اگر کسی با هواپیما بالاتر از ابرها پرواز کند، می‌بیند که توده‌‏های ابر مثل کوه است و این از معجزات قرآن است که ۱۴ قرن قبل فرمود: «یُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِیها مِنْ بَرَدٍ» از کوهِ ابر، تگرگ می‌فرستیم.
پیام‌های سورۀ نور - آیۀ ۴۳:

۱. سخن حقّ خود را با بیان نمونه‌ها تثبیت کنید. «وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ ... أَ لَمْ تَرَ»

۲. دقّت در آفرینش، بهترین راه شناخت خدا و مایۀ عشق به اوست. «أَ لَمْ تَرَ»

۳. تمام حرکت‌ها در جهان طبیعت، با قدرت و ارادۀ الهی و برای هدفی حکیمانه انجام می‌گیرد. «یُزْجِی، یُؤَلِّفُ، یَجْعَلُهُ»

۴. عوامل طبیعی، مسیر تحقّق ارادۀ خداست، نه به جای خدا. «یُزْجِی، یُؤَلِّفُ، یَجْعَلُهُ، یُنَزِّلُ»

۵. بارش باران و تگرگ و مفید بودن یا مضرّ بودن آن به ارادۀ خداست. «فَیُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ یَشاءُ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج‏۸، صفحات ۱۸۷ - ۱۹۵.

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- إِنَّ اللَّهَ مَنَّ عَلَیَّ بِفَاتِحَةِ الْکِتَابِ مِنْ کَنْزِ الْجَنَّهًِْ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) خداوند با [نازل‌کردن] سوره‌ی حمد، از گنج بهشت بر من منّت نهاد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۸ بحارالأنوار، ج۸۹، ص۲۳۸/ مستدرک الوسایل، ج۴، ص۱۶۶/ نورالثقلین

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه السلام)

امام خامنه ای

آیین‌ اسلام‌ از مهمترین‌ ارکان‌ فرهنگ‌ ملی‌ ماست‌ امروز ملت‌ ایران‌ پس‌ از گذشت‌ چهارده‌ قرن‌ افتخار می‌کند که‌ فرهنگ‌، زبان‌ و عادات‌ او با اسلام‌ آمیخته‌ شده‌ است‌. آداب‌، سنن‌ و فرهنگ‌ اسلامی‌ جزء فرهنگ‌ ماست‌ و در این‌ مسأله‌ برای‌ ما ملی‌ بودن‌ عین‌ اسلامی‌ بودن‌ است‌ و هرگز در مقابل‌ یکدیگر قرار ندارند ... 1372/05/12

 شهید حاج قاسم سلیمانی / سپاه قدس / جبهه مقاومت / سپهبد قاسم سلیمانی / شهید قاسم سلیمانی / قاسم سلیمانی

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حجاب , قرآن کریم , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ماه صفر , اربعین حسینی علیه السلام , ,
:: برچسب‌ها: سوره نور , آیه نور , همسر , مرد , زن , باکره , بیوه , شفاعت , واسطه‌گری , امر ازدواج , ازدواج , داماد , عروس , عرش خدا , فرزند , گناه , والدین , شریک در گناه , امام صادق (علیه‌السّلام) , ترس , فقر , نماز , دو رکعت نماز , هفتاد رکعت نماز , جامعه اسلامی , مقدس , خواستگاری , سفارش , ترک نگاه حرام , عروس , داماد , افراد صالح , تشویق , جوانان , لاابالی , نیاز جنسی , انسان , غلام , کنیز , خداوند , تأمین زندگی , وعده خداوند , وعده خدا , وعده , وسعت , برکت زندگی , رشد , علم , حکمت , علم و حکمت , سفارش عفت و پاکدامنی , اسیر , آزاد , جنگ , کشتن , سنگدلی , مسلمان , مسلمانان , اسرا , بیت المال مسلمین , بیت المال , مسلمین , مجرمان , بی گناه , طرح اسلام , اسیر جنگی , برده , اسلام , مقابله به مثل , اسیران , قوانین بین ‏المللی , صبر , عفت , فحشا , منکر , ثروتمندان , جامعه , سند کتبی , قرارداد , مصلحت , علم , بازخرید , بردگان , دارایی , اموال , امانت , مالک , زکات , ازدواج جوانان , هزینه , دنیاطلبی , سرچشمۀ گناهان , نامشروع , دنیا زودگذر است , رفاه , ارزش , بزرگترها , اتمام حجت , تاریخ , گذشتگان , چراغ راه , آیندگان , قرآن , پند , متقین , موعظه , چراغ , ستاره , شیشه , روغن , درخت , زیتون , زیتون , آتش , شعله ور , روشنی , هدایت , حدیث , علم , عقل , ایمان , پیامبر (صلوات اللَّه علیه) , امامان معصوم (علیهم‌السّلام) , حضرت علی (علیه‌السّلام) , حرم امامان معصوم (علیهم‌السّلام) , زیارت جامعه , حضرت ابراهیم , کعبه , امام باقر (علیه‌السّلام) , پیامبر اکرم (صلوات اللَّه علیه) , امام کاظم (علیه‌السّلام) , نمازهای اوّل وقت , فرهنگ قرآن , تسبیح , مساجد , نور هدایت خداوند , تسبیح خداوند , تجارت , مردان بزرگ , غافل , بیمناک , تجار , صدای اذان , اذان , سرگرم , یاد خدا , قرآن کریم , تکاثر , آرزو , فرزند , دوست بد , پوچ , بی ارزش , لغزشگاه , اقتصاد , اراده , قوی , بازار اسلامی , حلال , مباح , مکروه , حرام , مردان خدا , زندگی مادی , ایمان به آخرت , ذکر خدا , قیامت , چشم , خاشع , تیز , دل , منقلب , هولناک , هراس , فرار , جبران , پاداش , سفارش , سود تجارت , سراب , بیابان , تشنه , عطش , مسطح , بزرگ , زمین , سعادت , کفر , تعلیم و تربیت , حقایق , کفار , فریبنده , واقع‌‏بینی , سعادت‌خواهی , فطرت , سرمایه , عقیده , اعمال انسان , سرنوشت , کامل , دقیق , سریع , ظلمت , موج , بازگشت , امید , گمراه , الگو , مثبت , منفی , ظلمات , مومن , آگاهانه , پرندگان , مظلومان , بمباران , مستی , صدای گنجشک , دعا , مطالعه , اندیشه , ارشاد , دید عمیق , تسبیح موجودات , پرواز , شعور , موجودات هستی , آگاه , جزئیات , نظام هستی , فرمانروا , هدفدار , حرکت آهسته , دفع , تراکم , باران , درخشش , برق , هواپیما , کوه , توده ابر , ابر , دقت در آفرینش , شناخت خدا , عشق , اراده الهی , قدرت , حکیمانه , عوامل طبیعی , بارش باران , تگرگ , اراده خدا , رسانه , آیین اسلام , فرهنگ اسلامی , حجاب , شهید سلیمانی , شهید , حاج قاسم سلیمانی , حاج قاسم , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ایی ,
|
امتیاز مطلب : 34
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
سفارش قران کریم و حجج الهی که ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : سه شنبه 1 شهريور 1401

یا زهراء سلام الله علیها

بسم الله الرحمن الرحیم

مَنْ كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ ۖ وَمَنْ كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ[شوری -۲۰]

اگر چه خدای متعال اراده ومقرر فرموده، هر کسی حتی آنان که یا از روی جهالت و یا از روی عناد در غفلت از حقایق هستی بسر می برند و کافر و مشرک هستند ،به قدر تلاش خود از دنیا بهره خواهند برد، اما:
در آخرت از نعمت های ابدی (دربهشت چون نخواسته اند) نصیبی نخواهد داشت.
لذا سفارش قران کریم و حجج الهی که مفسرین قران کریم، آخرین و جامع ترین کتاب الهی برای سعادت دنیا و آخرت بشر هستند، این است که:
همواره امور دنیایت را با امر آخرت گره بزن و به تمام رفتار و اعمال و کردارت از جمله کسب و کار و علم و دانش و زندگیت رنگ الهی بده و طبق دستورات خالق خود در دنیا زندگی کن و در کنار تلاش و کوششت برای امر معیشت و بهره از نعمات الهی و تامین آسایش زندگی در این فرصت کوتاه دنیا، با توکل به خالق خود، و دعا از خدا ی متعال، حیات جاوید و بقاء بی پایان در آخرت و در بهشت و در جوار رحمت حق نیز را برای خود مهیا کن، در اینصورت نعمات دنیوی برای تو در همین دنیا نیز طعم و بوی بهشتی خواهند گرفت،


س.م،ر

منبع (ادامه مطلب ...):

https://t.me/fazylatha



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حوزه‌های علمیه , حجاب , قرآن کریم , انتخابات , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , شهدای انقلاب اسلامی , ماه صفر , اربعین حسینی علیه السلام , ماه رجب المرجب , ماه شعبان المعظم , ماه مبارک رمضان , قیام ۱۵ خرداد , ,
:: برچسب‌ها: خدای متعال , اراده , جهالت , عناد , غفلت , حقایق هستی , کافر , مشرک , تلاش , دنیا , سفارش , قرآن کریم , حجج الهی , مفسرین قرآن کریم , بهشت , کتاب الهی , دنیا و آخرت , آخرت , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 63
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20

یا زهراء سلام الله علیها

چرا شیعیان از شب اول محرم محزون میشوند؟

به امام صادق صلوات الله عليه عرض شد: آقای من به فدایتان شوم، وقتی کسی می میرد یا کشته می شود جلسه نوحه ای برای او می گیرند؛ و من مشاهده می کنم که شما و شیعیانتان از اول ماه محرم اقامه عزا می کنید.

حضرت فرمودند: این چه حرفی است! هنگامی که هلال ماه محرم دمیده می شود، ملائکه پیراهن امام حسین عليه السّلام را آویزان می کنند در حالیکه از ضربه های شمشیر پاره پاره شده و آغشته به خون است؛ ما و شیعیانمان این پیراهن را با چشم دل (و نه با چشم ظاهری) می بینیم، پس اشک های ما سرازیر می شود.

خصائص الزینبیة، ص 49 - ثمرات الأعواد



اعمال ماه محرم الحرام

روز اول محرم
اول محرم هر سال اولین روز سال قمری است. از امام محمدباقر(علیه السلام) روایت شده است: «آن کس که این روز را روزه بدارد، خداوند دعایش را اجابت می‌کند، همانگونه که دعای زکریا(علیه السلام) را اجابت کرد.»(۸)

دو رکعت نماز خوانده شود و پس از آن سه بار دعای زیر قرائت گردد:

«اللّهم انت الاله القدیم و هذه سنةٌ جدیدةٌ فاسئلک فیها العصمة من الشیطان و القوَّة علی هذه النّفس الامّارة بالسُّوء»(۹)؛ بارالها! تو خدای قدیم و جاودانی و این سال، سال نو است، از تو می‌خواهم که مرا در این سال از شیطان حفظ کنی و بر نفس اماره (راهنمایی کننده) به بدی پیروز سازی.

روز دوم محرم
در چنین روزی کاروان امام حسین(علیه السلام) در سال ۶۱ ه‍ .ق وارد سرزمین کربلا شد و با ممانعت لشکر حرّ مجبور به توقّف در آنجا گردید.(۱۰)

روز سوم محرم
از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل شده است:

«هر کس در این روز روزه بگیرد، خداوند دعایش را اجابت کند.»(۱۱)

در آن روز سپاه عمر بن سعد وارد کربلا شد.

روز هفتم محرم
روزه گرفتن مستحب است.

روز نهم محرم
تاسوعای حسینی، روز محاصره‌ امام حسین(علیه السلام) و اصحابش در سرزمین کربلا توسط سپاه شمر.(۱۲)

اعمال شب عاشورا
۱ـ چند نماز برای این شب در روایات آمده است که یکی از آنها چنین است:

چهار رکعت نماز که در هر رکعت بعد از سوره‌ حمد، ۵۰ بار سوره‌ توحید خوانده می‌شود. پس از پایان نماز، ۷۰ بار «سبحان الله والحمدالله و لا اله الاّ الله و الله اکبر ولا حول ولا قوة الاّ بالله العلیّ العظیم» خوانده شود.(۱۳)

۲ـ احیای این شب کنار قبر امام حسین(علیه السلام).(۱۴)

۳ـ دعا و نیایش. (۱۵)

روز عاشورا
۱ـ عزاداری بر امام حسین(علیه السلام) و شهدای کربلا، در این مورد از امام رضا(علیه السلام) نقل شده است:

هر کس کار و کوشش را در این روز، رها کند، خداوند خواسته‌هایش را برآورد و هر کس این روز را با حزن و اندوه سپری کند، خداوند قیامت را روز خوشحالی او قرار دهد. (۱۶)

۲ـ زیارت امام حسین(علیه السلام).(۱۷)

۳ـ روزه گرفتن در این روز کراهت دارد؛ ولی بهتر است بدون قصد روزه، تا بعد از نماز عصر از خوردن و آشامیدن خودداری شود. (۱۸)

۴ـ آب دادن به زائران امام حسین(علیه السلام).(۱۹)

۵ـ خواندن سوره توحید هزار مرتبه.(۲۰)

۶ـ خواندن زیارت عاشورا. (۲۱)

۷ـ گفتن هزار بار ذکر «اللّهم العن قتلة الحسین(علیه السلام).»(۲۲)

روز دوازدهم محرم
ورود کاروان اسیران کربلا به کوفه و شهادت حضرت سجاد(علیه السلام) در سال ۹۴ ه‍ .ق.

پی‌نوشت‌ها:
۱- مصباح کفعمی، ص ۵۰۹٫
۲- فرهنگ عاشورا، ص ۴۰۵، جواد محدثی.
۳- وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۳۹۴، حدیث ۸٫

حالات حضرت موسی‌بن‌جعفر(علیه السلام) در ده روز اول ماه محرم

قال الرضا عليه السلام: كان ابى اذا دخل شهر المحرم لا يرى ضاحكا و كانت الكابة تغلب عليه حتى يمضى منه عشرة ايام،

فاذا كان اليوم العاشر كان ذلك اليوم يوم مصيبته و حزنه و بكائه...؛

هر گاه ماه محرم فرا مى رسيد، پدرم (موسى‌بن‌جعفر) ديگر خندان ديده نمى‌شد و غم و افسردگى بر او غلبه مى‌يافت تا آن كه ده روز از محرم مى‌گذشت.

روز دهم محرم كه مى‌شد، آن روز، روز مصيبت و اندوه و گريه پدرم بود.

امالى صدوق، ص۱۱۱

منبع (ادامه مطلب):

https://t.me/masjedf



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , ,
:: برچسب‌ها: شیعیان , شب اول محرم , امام صادق صلوات الله عليه , فدایتان شوم , آقای من , کشته , نوحه , مشاهده , ماه محرم , اقامه عزا , هلال ماه , ملائکه , پیراهن امام حسین عليه السّلام , پیراهن , امام حسین عليه السّلام , شمشیر , آغشته به خون , چشم دل , چشم ظاهری , اشک , محرم , اعمال ماه محرم الحرام , روز اول محرم , سال قمری , امام محمد باقر (علیه السلام) , روایت , روزه , خداوند , دعا , اجابت , زکریا (علیه السلام) , دو رکعت نماز , روز دوم محرم , پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) , عمر بن سعد , کربلا , روز هفتم محرم , مستحب , روزه گرفتن , روز نهم محرم , تاسوعای حسینی , محاصره‌ , اصحاب امام حسین علیه السلام , اصحاب , سرزمین کربلا , شمر , اعمال شب عاشورا , نماز , شب عاشورا , قبر امام حسین (علیه السلام) , احیا , چهار رکعت نماز , سوره‌ حمد , سوره‌ توحید , عزاداری بر امام حسین(علیه السلام) , عزاداری , شهدای کربلا , امام رضا (علیه السلام) , کار و کوشش , حزن و اندوه , حزن , اندوه , خداوند , قیامت , خوشحالی , روز عاشورا , زیارت امام حسین (علیه السلام) , زیارت , روزه گرفتن , کراهت , نماز عصر , خوردن و آشامیدن , خوردن , آشامیدن , آب دادن , زائران امام حسین (علیه السلام) , زیارت عاشورا , روز دوازدهم محرم , کاروان , اسیران , کربلا , کوفه , شهادت , حضرت امام سجاد (علیه السلام) , فرهنگ عاشورا , مصباح کفعمی , وسائل الشیعه , حضرت موسی‌بن‌جعفر(علیه السلام) , ده روز اول ماه محرم , خندان , غم , افسردگى , غلبه , روز دهم محرم , مصيبت , اندوه , گريه , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

بخش اول مطالب

بخش دوم مطالب

https://www.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه السلام)

رحمت

پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم :

ما جلس قوم فی مجلس من مساجد اللّه‏ِ يَتْلونَ كِتابَ اللّه‏ِ وَ يَتَدارَسونَهُ بَيْنَهُمْ اِلاّ نَزَلَتْ عَلَيْهِمُ السَّكينَةُ وَ غَشِيَتْهُمُ الرَّحْمَةُ وَ حَفَّتْهُمُ الْمَلائِكَةُ وَ ذَكَرَهُمُ اللّه‏ُ فيمَنْ عِنْدَهُ؛

هيچ جلسه قرآنى براى تلاوت و درس در مجلسی از مساجد خدا برقرار نشد، مگر اين كه آرامش بر آنان نازل شد و رحمت دربرشان گرفت و فرشتگان در اطراف آنان حلقه زدند و خداوند در ميان كسانى كه در نزدش هستند، از آنان ياد كرد. مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ح3788، ج3 ، ص 363

 

پیام حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی

به فعالان حوزه جمعیت با تأکید بر جوان‌شدن نیروی انسانی کشور: 28 / اردیبهشت / 1401

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام به همه‌ی کسانی که دلسوزانه و عاقبت‌اندیشانه به فعالیت در حوزه‌ی جمعیت روی آورده‌اند، و با تشکر از مسئولانی که در مجلس و دولت به چاره‌جوئی برای نجات کشور از آینده‌ی هولناک پیری جمعیت میپردازند، بار دیگر تأکید میکنم که تلاش برای افزایش نسل، و جوان شدن نیروی انسانی کشور و حمایت از خانواده، یکی از ضروری‌ترین فرائض مسئولان و آحاد مردم است. این فریضه درباره‌ی افراد و مراکز اثرگذار و فرهنگ‌ساز، تأکید بیشتر می‌یابد. این یک سیاست حیاتی برای آینده‌ی بلندمدت کشور عزیز ما است. کاوشهای صادقانه‌ی علمی نشان داده است که این سیاست را میتوان با پرهیز از همه‌ی آسیبهای محتمل یا موهوم پیش برد و آینده‌ی کشور را از آن بهره‌مند ساخت.

به دست‌اندرکاران این حسنه‌ی ماندگار توصیه میکنم که در کنار تدابیر قانونی و امثال آن، به فرهنگ‌سازی در فضای عمومی و نیز در نظام بهداشتی اهمیت دهند.

توفیقات همگان را از خداوند متعال مسألت میکنم.

سیّدعلی خامنه‌ای

پیام حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی

به فعالان حوزه جمعیت با تأکید بر جوان‌شدن نیروی انسانی کشور: 28 / اردیبهشت / 1401

تلاش برای افزایش نسل و حمایت از خانواده از ضروری‌ترین فرائض و سیاستی حیاتی است

سیاست افزایش نسل را می‌توان با پرهیز از همه آسیبهای محتمل یا موهوم پیش برد

به فرهنگ‌سازی در فضای عمومی و نظام بهداشتی برای افزایش نسل اهمیت دهید

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

معجزه بزرگ فتح خرمشهر

«واقعه خرمشهر از دور فقط یک حادثه تاریخی است که برای ملت ایران هیجان‌آور و افتخارآمیز است؛ ولی از نزدیک، این قضیه شبیه یک معجزه بزرگ بود... وقتی نیروهای مسلّح ما در عملیات بیت‌المقدّس با تدبیر، روشن‌بینی، اراده برخاسته از ایمان، توکّل به خدا، استفاده‌ی از همه امکانات -یعنی نگذاشتند جزئی از امکانات هدر برود- و با تکیه به نیروی خود و اعتماد به خدای متعال حرکتشان را شروع کردند، هیچ کس در دنیا باور نمیکرد اینها بتوانند خرمشهر را آزاد کنند؛ اما توانستند. وقتی ما اعلام کردیم خرمشهر را پس گرفته‌ایم، تا یکی دو روز خبرگزاریهای دنیا حاضر نبودند این خبر را پخش کنند -با چشم تردید به آن نگاه میکردند- اما این اتّفاق افتاد و آخر هم همه مجبور شدند به این پیروزی اذعان کنند.... دشمن راز پیروزی ما در خرمشهر و خرمشهرها را به چشم دید و فهمید این ملت اگر پرچم اسلام و ایمان را برافراشته نگهدارد، در همه میدانها پیروز خواهد شد.» 1381/3/1

جنگ اُحد / واقعه احُد/ غزوه اُحد

حضرت حمزه سیدالشهداء / عموی پیامبر / حمزة بن ابیطالب

امام خامنه ای:

کار دشمن در طول تاریخ دلهره افکندن بوده است:

کار دشمن دلهره‌ افکندن است. کار دشمن این است که دلهره بیندازد، بترساند، ناامید کند؛ این کار دشمن است، کار شیطان است؛ مال امروز هم نیست، همیشه بوده؛ در طول تاریخ و در طول تاریخ اسلام ...

آن که شما را وادار میکند که بترسید، مأیوس بشوید، ناامید بشوید، او شیطان است. امروز این شیطانها از طریق رادیو و تلویزیون و فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی و امثال اینها مرتّب مشغول کارند برای اینکه بترسید. نه، نترسید، فَلا تَخافوهُم، از آنها نترسید؛ از انحراف از راه خدا بترسید که اگر چنانچه از راه مستقیم انحراف پیدا کردیم، سرنوشت ما سرنوشت کشورهایی است که زیر بال آمریکایند، سرنوشت عربستان است، سرنوشت رژیم شاه است که [در آن نوع کشورها] همه‌ی امکانات کشور متعلّق به دشمن [است] و ملّت، ذلیلِ در مقابل دشمن و بی‌پناه در مقابل دشمن. 1397/11/19

جنگ اُحد / واقعه احُد/ غزوه اُحد

حضرت حمزه سیدالشهداء / عموی پیامبر / حمزة بن ابیطالب

امام خامنه ای:

کسانی که معتقدند برای پیشرفت کشور باید به غرب پناه برد، عقل خود را باخته‌اند زیرا عقل می‌گوید باید از تجربه‌ها درس گرفت/ در برجام ثابت شد که آمریکایی‌ها همچنان سرگرم دشمنی با ملت ایران هستند/ من براساس وظیفه‌ی دینی و شرعی و اخلاقی، تا جان در بدن دارم خواهم ایستاد و به مردم هم اعتماد دارم؛ همچنان‌که به نتیجه‌ی ایستادگی یعنی پیروزی یقین دارم. 1395/04/12

جنگ اُحد / واقعه احُد/ غزوه اُحد

حضرت حمزه سیدالشهداء / عموی پیامبر / حمزة بن ابیطالب

امام خامنه ای:

در جنگ اُحد مسلمانها پیروز شده بودند منتها غفلت یا خیانت یا دنیاطلبی و کوته‌بینی یک عدّه‌ی معدودی، همان پیروزی را تبدیل کرد به شکست. قرآن میگوید آن کسانی که موجب این حادثه شدند، اِنَّمَا استَزَلَّهُمُ الشَّیطانُ بِبَعضِ ما کَسَبوا؛ این کارهایی که قبلاً آنها با خودشان کردند، آنها را در معرض این لغزش قرار داد. عزیزان من! گناهان، بی‌توجّهی به خود، عدم رعایت تقوا این‌جوری است. اگر میخواهیم در مقابل جبهه‌ی استکبار ایستادگی کنیم، مقاومت کنیم، به آن عزّت، آن شرف، آن اقتداری که جمهوری اسلامی لایق آن است و انقلاب به ما وعده‌ی آن را داده برسیم، احتیاج داریم به اینکه در رفتار شخصی خودمان رعایتهای لازم را بکنیم؛ آن تقوا را حفظ کنیم؛ [این] نیاز ما است. 1395/04/12

جنگ اُحد / واقعه احُد/ غزوه اُحد

حضرت حمزه سیدالشهداء / عموی پیامبر / حمزة بن ابیطالب

امام خامنه ای:

دشمن در زمینه تحریم و تهدید نظامی دستش خالی است و کارش این است که دستگاه محاسباتی ما را خراب کند/ این جنگ نرمی است که از چندسال پیش گفتیم.

تأثیر شیطان در دستگاه محاسبه‌ى ما، از راه تهدید و تطمیع است؛ از یک طرف ما را میترساند ... از طرف دیگر تطمیع است؛ از سوى دیگر وعده میدهد شیطان، وعده‌هاى فریبنده؛ اینجا هم آیه‌ى شریفه‌ى قرآن میفرماید: یَعِدُهُم وَ یُمَنّیهِم وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیطنُ اِلّا غُرورا؛وعده میدهد، آرزوها را در دل آنها بیدار میکند، زنده میکند، یک آینده‌ى رنگى و دروغین و خیالى مثل سراب در مقابل چشم مؤمنینِ‌به‌خود میگذارد؛ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیطنُ اِلّا غُرُورا؛امّا فریب است. از یک طرف تهدید، از یک طرف تطمیع؛ مثل رفتارى که امروز آمریکا دارد و قدرتهاى استکبارى همیشه [دارند]؛ از یک طرف تهدید میکنند، از یک طرف تطمیع میکنند. 1393/04/16

جنگ اُحد / واقعه احُد/ غزوه اُحد

حضرت حمزه سیدالشهداء / عموی پیامبر / حمزة بن ابیطالب

امام خامنه ای:

وقتی من و شما زندگیمان را زندگی رفاه‌طلبانه و اشرافی قرار بدهیم، مردم از ما یاد میگیرند. یک عده‌ای منتظر بهانه‌اند؛ به ما نگاه میکنند، میگویند آقا ببینید اینها چه جوری زندگی میکنند، ما هم میخواهیم همین جور زندگی کنیم. اینها کسانی هستند که دستشان میرسد. یک عده‌ای معتقدند که باید در زندگی مقتصد بود، نباید اسراف کرد، نباید افراط کرد؛ اینها وقتی نگاه میکنند میبینند من و شما اسراف میکنیم، میگویند خب، ما از اینها که بالاتر نیستیم؛ اینها که رؤسای ما هستند. این کارها خطر دارد. روش انقلاب و انقلابیون به تبع آموزش اسلام، اعراض از زندگی رفاه‌طلبانه برای خود بود. برای مردم هرچه میتوانید، رفاه ایجاد کنید؛ هرچه میتوانید، درآمد ملی را زیاد کنید؛ هرچه میتوانید، در کشور ثروت تولید کنید؛ اما خودتان نه. مسئولین لااقل تا وقتی مسئولند، به زندگی رفاه‌طلبی رو نکنند. غفلت از روحیه‌ی جهادی و ایثار، غفلت از تهاجم فرهنگی دشمن، غفلت از در کمین بودن دشمن، غفلت از نفوذ دشمن در فضای رسانه‌ای کشور، بیمبالاتی نسبت به حفظ بیت‌المال؛ اینها گناهان ماست، اینها نقاط ضعف ماست. ۱۳۹۰/۰۵/۱۶

جنگ اُحد / واقعه احُد/ غزوه اُحد

حضرت حمزه سیدالشهداء / عموی پیامبر / حمزة بن ابیطالب

آنچه موجب شهادت حمزه سیدالشهداء شد
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «انّ الّذین تولّوا منکم یوم التقی الجمعان انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا. حاصل ترجمه این است: آن کسانی که شما دیدید روز جنگ احد آنجور به دشمن پشت کردند و فاجعه درست کردند و موجب شهادت حمزه‌ی سیدالشهداء و بزرگانی از اصحاب شدند -انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا- لغزش آنها را شیطان از ناحیه‌ی آنچه که قبلها انجام داده بودند، زمینه‌سازی کرد؛ یعنی گناهانشان.» ۱۳۸۹/۰۵/۳۱

جبران شکست در جنگ احد توسط مسلمانان با توکل بر خدا و استفاده از نیروهای خود

جنگ اُحد / واقعه احُد/ غزوه اُحد

حضرت حمزه سیدالشهداء / عموی پیامبر / حمزة بن ابیطالب

امام خامنه ای:

بعضیها توجیه میکنند: خوب آقا، اول انقلاب، اول انقلاب بود؛ حالا زمان اثر گذاشته، ما عوض شدیم! نخیر، زمان بر روی عنصرهای ضعیف و بی ریشه و اعتقادهای واهی و مبتنی بر احساس محض اثر میگذارد؛ یا زمان با همراهی طمعها و هوسها اثر میگذارد. «انّ الّذین تولّوا منکم یوم التقی الجمعان انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا». ( سوره مبارکه آل عمران آیه 155) قرآن میگوید: آنهایی که در جنگ احد برگشتند؛ طاقت نیاورند بایستند، این لغزش اینها به خاطر آن کاری است که قبلاً کردند. ما وقتی روح را نساختیم، خودمان را محکم نکردیم، معلوم است؛ هر مماسی روی آن اثر میگذارد؛ یکی، دو تا، سه تا، ناگهان می‌بینید که شکلش عوض شد؛ اما وقتیکه مثل فولاد آبدیده، محکم و استوار و بر مبنای تفکر درست و منطق صحیح، هویت دینی انسان شکل گرفت و هویت انقلابی شکل گرفت، هرچه زمان بگذرد، این هویت روشنتر، واضحتر، جذابتر، مستحکمتر میشود. آدمها اینجورند، نهادها هم اینجورند. نگذارید نهاد جهاد دانشگاهی، تبدیل شود به یک هویت دیگر؛ به یک هویت غیر دینی، غیر انقلابی.1386/04/25

جنگ اُحد / واقعه احُد/ غزوه اُحد

حضرت حمزه سیدالشهداء / عموی پیامبر / حمزة بن ابیطالب

امام خامنه ای:

کسانی‌که در ماجرای اُحد دچار آن لغزش خسارتبار شدند و از میدان جنگ رو برگرداندند و این همه خسارت بر نیروی نورسته‌ی اسلام و حکومت اسلامی وارد شد، علتش «ببعض ما کسبوا» بود؛ کارهایی بود که قبلاً سرِ خود آورده بودند. دل دادن به شهوات و هواهای نفسانی اثرش را این‌طور جاها ظاهر می‌کند. آیه‌ی شریفه‌ی دیگر می‌فرماید: به اینها گفته شد انفاق کنید، ولی به تعهد خود عمل نکردند؛ لذا نفاق بر قلب آنها مسلط شد؛ «فا عقبهم نفاقا فی قلوبهم الی یوم یلقونه بما اخلفوا اللَّه ما وعدوه» (سوره مبارکه التوبة آیه 77)؛ یعنی وقتی انسان نسبت به تعهدی که با خدای خود دارد، بی‌توجهی نشان داد و خلف وعده کرد، نفاق بر قلب او مسلط می‌شود. بنابراین اگر ما بی‌توجهی کنیم و تن به شهوات و هوی‌ها بسپاریم، ایمان مغلوب و عقل مغلوب می‌شود و هوی و هوس غالب؛ باز هم همان انحرافی که از آن می‌ترسیدیم، ممکن است پیش بیاید. بنابراین در همه‌ی حالات انسان باید این گمان را داشته باشد که ممکن است لغزش پیدا کند. هیچ‌کس خودش را از این خطر دور نداند. یک نمونه‌ی این قضیه «بَلعم باعورا» است؛ «و اتل علیهم نبأ الذی آتیناه آیاتنا»( سوره مبارکه الأعراف آیه 175) تا آخر. 1384/07/17

جنگ اُحد / واقعه احُد/ غزوه اُحد

حضرت حمزه سیدالشهداء / عموی پیامبر / حمزة بن ابیطالب

امام خامنه ای:

شما به اتفاقی که در جنگ احد افتاد، توجه کنید. آن پنجاه نفری که دچار نفرین و شکوه‌ی همه‌ی مسلمانها در طول این چهارده قرن شدند، مسلمان بودند؛ اصحاب پیغمبر بودند؛ خیلی از آنها در جنگ بدر شرکت کرده بودند؛ مردمان بدی نبودند؛ اما همین‌ها دچار آن آفت شدند؛ یعنی به‌خاطر جمع‌آوری غنیمت، گردنه را رها کردند؛ میدان را به دشمن دادند و موجب شدند که مقدار زیادی از خونهای پاک بر زمین ریخته شود؛ خونی مثل خون حمزه‌ی سیدالشهداء بر زمین ریخته شد؛ پیغمبر زخم خورد و حکومت اسلام و نظام نوپای اسلامی دچار تزلزل شد؛ به‌خاطر کوتاهی این پنجاه نفر. قرآن درباره‌ی این پنجاه نفر می‌فرماید: «انّ الّذین تولّوا منکم یوم التقی الجمعان انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا»؛(1) یعنی کاری که اینها کردند، نتیجه‌ی اشتباهات و لغزشهایی بود که قبل از این کرده بودند. هر لغزشی به نوبه‌ی خود لغزشهای دیگری را بر انسان تحمیل می‌کند؛ یعنی پایه‌ی ایمان را سست می‌کند، و سستی ایمان، تأثیر سوء خودش را در عمل بعدی ما می‌گذارد. وقتی ما لغزش پیدا می‌کنیم، این لغزش روی ایمان ما - ولو نامحسوس - تأثیر می‌گذارد. «انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا»؛ کار خطایی را قبلاً یک نفر انجام می‌دهد، بعد این خطا در ایمان او تأثیر منفی می‌گذارد، بدون این‌که خود انسان هم متوجه شود؛ مثل خیلی از وقتها که انسان از حالی به حالی می‌رود، لیکن تغییر حال خود را متوجه نمی‌شود.1383/08/20 1 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 155

جنگ اُحد / واقعه احُد/ غزوه اُحد

حضرت حمزه سیدالشهداء / عموی پیامبر / حمزة بن ابیطالب

امام خامنه ای:

عدمِ مهار نفس، عامل تبدیل شدن پیروزی به شکست

در جنگ اُحد می‌دانید چه اتّفاقی افتاد. پیروزی پیش آمد، بعد این پیروزی تبدیل به شکست و خسارت شد؛ به‌خاطر این‌که جمعی نتوانستند نفس خود را مهار کنند. آیه‌ی قرآن می‌فرماید: «انّ الذین تولّوا منکم یوم التقی الجمعان انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا»(1) آنهایی که در جنگ اُحد نتوانستند خود را حفظ کنند و پایشان لغزید، شیطان به‌خاطر بعضی از کارهایی که خودشان بر سر خود آورده بودند - نانی که خودشان در سفره‌ی خود گذاشته بودند - آنها را به این بلا دچار کرد. خودشان برای خودشان مشکل ایجاد کرده بودند؛ این عدمِ مهار نفس است. ما باید نفس خود را مهار کنیم. ما در مسؤولیتهایی که قرار گرفته‌ایم، باید به لذّات و شهوات و جمع‌آوری ثروت دل نسپاریم.1382/05/15

1 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 155

جنگ اُحد / واقعه احُد/ غزوه اُحد

حضرت حمزه سیدالشهداء / عموی پیامبر / حمزة بن ابیطالب

امام خامنه ای:

پیام شهیدان، تسلیم نشدن در برابر وسوسه‌ی غنائم صحنه، صحنه‌ی روشنی است. عزیزان من! همه‌ی دوران زندگی ما، جنگ اُحد است. اگر خوب حرکت کردیم، دشمن شکست خواهد خورد؛ ولی به مجرّد این‌که چشممان به غنائم افتاد و دیدیم چهار نفر غنیمت جمع می‌کنند، ما هم حسودیمان شد، سنگر را رها کردیم و به سمت غنیمت رفتیم، ورق برمی‌گردد. دیدید که در جنگ اُحد ورق برگشت! در طول تاریخ اسلام، جنگ اُحد تکرار شده است. فرمانده‌ی الهیِ آشنای با صفحه‌ی حقیقت، با آن دل نورانی، این عدّه را این‌جا گذاشته و گفته است که شما از این‌جا تکان نخورید و پاسداران جبهه باشید؛ اما تا چشمشان افتاد و دیدند که چهار نفر آن پایین غنیمت جمع می‌کنند، پای اینها هم لرزید. البته اگر با تک تک آنها صحبت می‌کردید، می‌گفتند ما هم بالاخره آدمیم، ما هم دل داریم، ما هم خانه و زندگی می‌خواهیم. بله؛ اما دیدید که با این تسلیم شدن در مقابل خواسته‌های حقیر بشری، چه اتّفاقی افتاد! دندان پیامبر شکست؛ بدن مبارک آن حضرت مجروح شد؛ جبهه‌ی حق مغلوب شد؛ دشمن پیروز گردید و چقدر از بزرگان اسلام شهید شدند. پیام شهیدان این است که تسلیم وسوسه‌ی غنیمت نشوید. پیام آنها به من و شما و همه‌ی کسانی که به این خونهای به ناحق ریخته‌ی مطهّر احترام می‌گذارند، همین است. شما نگاه نکن که یک نفر تخلّف می‌کند و سراغ جمع کردن غنیمت رفته است. «لا یضرّکم من ضلّ اذ اهتدیتم»(1). شما چه کار داری که دیگری گمراه شد؟ شما خودت را نگهدار و حفظ کن. دستور اسلام و پیام خون شهید، این است.1376/02/17

1 ) سوره مبارکه المائدة آیه 105

زنده نگه‌داشتن یاد شهدای کربلا
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاالسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند.» ۱۳۷۶/۰۲/۱۷

اثرات گناه ؛خارج شدن روح معنویت و ضعیف شدن اراده انسان درمبارزات اجتماعی

مجروح شدن امیرالمومنین (علیه السلام) در جنگ احد

تغییر نعمت‌های الهی به سبب غفلت از خدا

سلاح شیطان

لحظه‌شناسی | جنگ اُحد

جناب عبدالعظیم به ری آبرو داد
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:«جناب عبدالعظیم حقّاً و انصافاً به ری و تاریخ ری آبرو داد و حق عظیمی به گردن همه‌ی تهرانیها و اهل ری دارد.» ۸۲/۳/۵

امام خامنه ای:

بصیرت بی‌مورد نیست که امیرالمؤمنین(علیه‌السّلام) فرمود: هیچ‌کس نمی‌توانست این کاری را که من کردم، بکند و این فتنه را بخواباند. این کار، واقعاً شمشیر و آگاهی و آن ایمان علی به خودش و راه خودش را می‌خواست. حتّی گاهی خواص متزلزل می‌شدند. امیرالمؤمنین(ع) به آن صحابه‌ی خود فرمود - طبق این نقلی که شده است - فردا به تو خواهم گفت. فردا وقتی که جنگ تمام شد و کمتر از ده نفر از مجموعه‌ی خوارج زنده ماندند و بقیه در جنگ کشته شدند، حضرت به عنوان وسیله‌یی برای عبرت و موعظه‌ی یاران و اصحاب خودش، در بین کشته‌ها راه افتاد و با بعضی از آنان به مناسبتی حرف زد. به یکی از این کشته‌ها که به پشت افتاده بود، رسیدند. حضرت گفت، این را برگردانید؛ برگرداندند. شاید فرمود، او را بنشانید؛ نشاندند. بعد به همین کسی که از یاران نزدیکش بود، فرمود: او را می‌شناسی؟ گفت: نه، یا امیرالمؤمنین. فرمود: او همان کسی است که دیشب آن آیات را می‌خواند و دل تو را ربوده بود!

این، چه قرآن خواندنی است؟! این، چه نوع عبادت کردنی است؟! این، دوری از روح عبادت است. اگر انسان با روح عبادت و نماز و قرآن آشنا باشد، می‌فهمد که وقتی موجودیت و حقیقت و لبّ اسلام - که در علی‌بن‌ابی‌طالب مجسم است - در یک طرف قرار گرفته است، همه‌ی شبهه‌ها را از خودش دور می‌کند و به او می‌پیوندد. این دوری از قرآن و دوری از دین است که کسی نتواند این موضوع را تشخیص بدهد و نتیجتاً به روی علی(ع) شمشیر بلند کند. 1369/02/06

امام خامنه ای:

بصیرت ...

یک طرف قضیه، همین تحجرها و نیندیشیدنها و اشتباههای عمده و بزرگ است که ما در طول دوران خلافت بنی‌امیه و بنی‌عباس، آن را مشاهده می‌کنیم. بعضیها آدمهای مقدس‌مآب و متدین و اهل عبادت و اهل زهد بودند و در کتابها اسمشان در شمار عبّاد و زهّاد و اخلاقیون و آدمهای حسابی ثبت شده است؛ اما اشتباه می‌کردند؛ اشتباهی به عظمت اشتباه جبهه‌ی حق با باطل. بزرگترین اشتباهها این است. اشتباههای کوچک، قابل بخشش است. آن اشتباهی که قابل بخشش نیست، این است که کسی جبهه‌ی حق را با جبهه‌ی باطل اشتباه کند و نتواند آن را بشناسد.

عظمت امثال عمار یاسر، به همین است. عظمت آن اصحاب خاص امیرالمؤمنین(علیه‌الصّلاةوالسّلام) در همین است که در هیچ شرایطی دچار اشتباه نشدند و جبهه را گم نکردند. من در موارد متعدد در جنگ صفین، این عظمت را دیده‌ام؛ البته مخصوص جنگ صفین هم نیست. در بسیاری از آن‌جاهایی که برای جمعی از مؤمنین، نکته‌یی مورد اشتباه قرار می‌گرفت، آن کسی که می‌آمد و با بصیرت نافذ و با بیان روشنگر خود، شبهه را از ذهن آنها برطرف می‌کرد، عمار یاسر بود. انسان در قضایای متعدد امیرالمؤمنین - از جمله در صفین - نشان وجود این مردِ روشنگرِ عظیم‌القدر را می‌بیند. 1369/02/06

امام خامنه ای:

بصیرت

جنگ صفین ماهها طول کشید؛ جنگ عجیبی هم بود. مردم افراد مقابل خود را می‌دیدند که نماز می‌خوانند، عبادت می‌کنند، نماز جماعت و قرآن می‌خوانند؛ حتّی قرآن سرنیزه می‌برند! خیلی دل و جرأت می‌خواست که کسی روی این افرادی که نماز می‌خوانند، شمشیر بکشد.

در روایتی از امام صادق(علیه‌الصّلاةوالسّلام) نقل شده است که اگر امیرالمؤمنین(ع) با اهل قبله نمی‌جنگید، تکلیف اهل قبله‌ی بد و طغیانگر تا آخر معلوم نمی‌شد. این علی‌بن‌ابی‌طالب بود که این راه را باز نمود و به همه نشان داد که چه‌کار باید کرد. بچه‌های ما، وقتی که به بعضی از سنگرهای جبهه‌ی مهاجم وارد می‌شدند و آنها را اسیر می‌گرفتند، در سنگرهایشان مهر و تسبیح پیدا می‌کردند! بله، درست مثل همان کسانی که مقابل امیرالمؤمنین(ع) قرار داشتند و نماز هم می‌خواندند و نتیجتاً یک عده هم به شبهه می‌افتادند. آن کسی که سراغ اینها می‌رفت، عمار یاسر بود. این، هوشیاری و آگاهی است و کسی مثل عمار یاسر لازم است ... 1369/02/06

امام خامنه ای:

نخبگان خطاکار

امیرالمؤمنین(علیه‌السّلام) فرمود: هیچ‌کس نمی‌توانست این کاری را که من کردم، بکند و این فتنه را بخواباند. این کار، واقعاً شمشیر و آگاهی و آن ایمان علی به خودش و راه خودش را می‌خواست. حتّی گاهی خواص متزلزل می‌شدند. امیرالمؤمنین(ع) به آن صحابه‌ی خود فرمود - طبق این نقلی که شده است - فردا به تو خواهم گفت. فردا وقتی که جنگ تمام شد و کمتر از ده نفر از مجموعه‌ی خوارج زنده ماندند و بقیه در جنگ کشته شدند، حضرت به عنوان وسیله‌یی برای عبرت و موعظه‌ی یاران و اصحاب خودش، در بین کشته‌ها راه افتاد و با بعضی از آنان به مناسبتی حرف زد. به یکی از این کشته‌ها که به پشت افتاده بود، رسیدند. حضرت گفت، این را برگردانید؛ برگرداندند. شاید فرمود، او را بنشانید؛ نشاندند. بعد به همین کسی که از یاران نزدیکش بود، فرمود: او را می‌شناسی؟ گفت: نه، یا امیرالمؤمنین. فرمود: او همان کسی است که دیشب آن آیات را می‌خواند و دل تو را ربوده بود!

این، چه قرآن خواندنی است؟! این، چه نوع عبادت کردنی است؟! این، دوری از روح عبادت است. اگر انسان با روح عبادت و نماز و قرآن آشنا باشد، می‌فهمد که وقتی موجودیت و حقیقت و لبّ اسلام - که در علی‌بن‌ابی‌طالب مجسم است - در یک طرف قرار گرفته است، همه‌ی شبهه‌ها را از خودش دور می‌کند و به او می‌پیوندد. این دوری از قرآن و دوری از دین است که کسی نتواند این موضوع را تشخیص بدهد و نتیجتاً به روی علی(ع) شمشیر بلند کند. 1369/02/06

امام خامنه ای:

نخبگان خطاکار

پس، یک طرف قضیه، همین تحجرها و نیندیشیدنها و اشتباههای عمده و بزرگ است که ما در طول دوران خلافت بنی‌امیه و بنی‌عباس، آن را مشاهده می‌کنیم. بعضیها آدمهای مقدس‌مآب و متدین و اهل عبادت و اهل زهد بودند و در کتابها اسمشان در شمار عبّاد و زهّاد و اخلاقیون و آدمهای حسابی ثبت شده است؛ اما اشتباه می‌کردند؛ اشتباهی به عظمت اشتباه جبهه‌ی حق با باطل. بزرگترین اشتباهها این است. اشتباههای کوچک، قابل بخشش است. آن اشتباهی که قابل بخشش نیست، این است که کسی جبهه‌ی حق را با جبهه‌ی باطل اشتباه کند و نتواند آن را بشناسد.

عظمت امثال عمار یاسر، به همین است. عظمت آن اصحاب خاص امیرالمؤمنین(علیه‌الصّلاةوالسّلام) در همین است که در هیچ شرایطی دچار اشتباه نشدند و جبهه را گم نکردند. من در موارد متعدد در جنگ صفین، این عظمت را دیده‌ام؛ البته مخصوص جنگ صفین هم نیست. در بسیاری از آن‌جاهایی که برای جمعی از مؤمنین، نکته‌یی مورد اشتباه قرار می‌گرفت، آن کسی که می‌آمد و با بصیرت نافذ و با بیان روشنگر خود، شبهه را از ذهن آنها برطرف می‌کرد، عمار یاسر بود. انسان در قضایای متعدد امیرالمؤمنین - از جمله در صفین - نشان وجود این مردِ روشنگرِ عظیم‌القدر را می‌بیند. ۱۳۶۹/۰۲/۰۶

امام خامنه ای:

نخبگان خطاکار

جنگ صفین ماهها طول کشید؛ جنگ عجیبی هم بود. مردم افراد مقابل خود را می‌دیدند که نماز می‌خوانند، عبادت می‌کنند، نماز جماعت و قرآن می‌خوانند؛ حتّی قرآن سرنیزه می‌برند! خیلی دل و جرأت می‌خواست که کسی روی این افرادی که نماز می‌خوانند، شمشیر بکشد.

در روایتی از امام صادق(علیه‌الصّلاةوالسّلام) نقل شده است که اگر امیرالمؤمنین(ع) با اهل قبله نمی‌جنگید، تکلیف اهل قبله‌ی بد و طغیانگر تا آخر معلوم نمی‌شد. این علی‌بن‌ابی‌طالب بود که این راه را باز نمود و به همه نشان داد که چه‌کار باید کرد. بچه‌های ما، وقتی که به بعضی از سنگرهای جبهه‌ی مهاجم وارد می‌شدند و آنها را اسیر می‌گرفتند، در سنگرهایشان مهر و تسبیح پیدا می‌کردند! بله، درست مثل همان کسانی که مقابل امیرالمؤمنین(ع) قرار داشتند و نماز هم می‌خواندند و نتیجتاً یک عده هم به شبهه می‌افتادند. آن کسی که سراغ اینها می‌رفت، عمار یاسر بود. این، هوشیاری و آگاهی است و کسی مثل عمار یاسر لازم است.۱۳۶۹/۰۲/۰۶

امام خامنه ای:

توجه به روح نماز نزدیک کننده انسان به خدا:

ای بسا انسانهایی هستند با جسمهای نیرومند و زیبا، ولی با روحهایی لاغر، زشت، ناتوان و ضعیف؛ این به درد نمی‌خورد. تمام عبادات برای این است که ما ورزش کنیم، تربیت بشویم و پیش برویم. البته باید عبادات را شناخت. عبادات هم جسم و روحی دارند. جسم عبادات، به تنهایی کافی نیست. نماز را که انسان بخواند، ولی در حال نماز، توجه به خود ذکر نداشته باشد، ملتفت نباشد که چه می‌گوید و با چه کسی حرف می‌زند، مضامین نماز را بکلی از روی غفلت ادا بکند، این نماز، نماز بی‌فایده‌یی است.

البته کسانی که عربی نخوانده‌اند و معنای این جملات را نمی‌دانند، اگر در حال نماز، همین اندازه توجه پیدا کنند که با خدا حرف می‌زنند و به یاد خدا باشند، این هم بهره‌ی خوبی است؛ ولی سعی کنید که معنای نماز را بدانید. یاد گرفتن معنای نماز، کار خیلی آسانی است؛ خیلی زود می‌توانید ترجمه‌ی این چند جمله را یاد بگیرید. نماز را با توجه به معنای آن بخوانید. این نماز است که «قربان کلّ تقیّ»( قصار 136) خواهد بود. نماز، نزدیک کننده‌ی انسان به خداست؛ اما نزدیک کننده‌ی انسان با تقوا.1369/02/06

منابع (ادامه مطلب ...):

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=43767

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=43767&nt=2&year=1398&tid=1472

https://farsi.khamenei.ir/tag-content?id=1472

امام خامنه ای

اهمیت اربعین از روز اول هم که بوجود آمد، به همین اندازه امروز بود. اربعین اول، رسانه پُرقدرت عاشوراست. این چهل روز، چهل روز فرمانروایی منطق حق در میان دنیای ظلمانی بنی امیه و سفیانی ها بود. اهل بیت در یک حرکت چهل روزه طوفانی بپا کردند/ امروز هم این حرکت راهپیمایی در دنیای پیچیده و پُرتبلیغات، یک فریاد رسا و یک رسانه بی همتاست. چنین چیزی در دنیا وجود ندارد؛ اینکه همه حرکت میکنند به سمت آن مبدأ. بدرستی گفتید که الحسین یجمعنا. این حرکت باید روزبه روز گسترش و عمق بیشتری پیدا بکند. 1398/07/21

امام خامنه ای

ابزار نظامی سپاه باید پیشرفته باشد. ما در زمینه ابزار نظامی در دوران طاغوت، هم وابسته، هم عقب مانده و هم نابلد بودیم. ابزار نظامی باید بروز باشد، مال خود شما باشد، خود شما آن را ابداع و تولید کنید. ببینید امروز در همه زمینه های نظامی و اطلاعاتی چه لازم دارید و به سراغ آن بروید. 1398/07/21

به یاد شهدا:

https://imamhussain.org/persian/31216

شهدای والامقام واقعه کربلا

یا لَیتَنِی كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً

مُسْلِم بن عَوْسَجَة اَسَدی

مُسْلِم بن عَوْسَجَة اَسَدی (شهادت 61ق) از صحابه رسول خدا(ص) و از شهدای کربلا. او در قیام مسلم بن عقیل در کوفه، فرماندهی قبایل مَذحِج و بنی اسد را بر عهده داشت. پس از شهادت مسلم بن عقیل به امام حسین پیوست. وی نخستین شهید روز عاشورا است.

امام خامنه ای:

شهادت قلّه است، بایستی مسیر را در دامنه‌ی آن قلّه پیدا کنیم تا به قلّه برسیم ... 1400/07/24

شهید مدافع حرم شهید محرمعلی مرادخانی (مراد)

تاریخ شهادت : 1395/09/16 | محل شهادت : حلب - سوریه

امام خامنه ای:

این دامنه اخلاص، ایثار، صدق، معنویّت، مجاهدت، گذشت، توجّه به خدا، کار برای مردم، تلاش برای عدالت و تلاش برای استقرار حاکمیّت دین است 1400/07/24

شهید مدافع حرم شهید محرمعلی مرادخانی (مراد)

تاریخ شهادت : 1395/09/16 | محل شهادت : حلب - سوریه

امام خامنه ای:

شهر باید مزیّن شود به نام و یاد شهیدان؛ شوراهای شهر در شهرهای مختلف بدانند که با اسم چه کسانی این شهر مفتخر میشود. 1400/07/24

شهید مدافع حرم شهید محرمعلی مرادخانی (مراد)

تاریخ شهادت : 1395/09/16 | محل شهادت : حلب - سوریه

امام خامنه ای:

کارِ بزرگداشت شهیدان را نباید یک کار معمولی و عادی دانست؛ این حقیقتاً یک حسنه‌ی بزرگ است 1400/07/24

شهید مدافع حرم شهید محرمعلی مرادخانی (مراد)

تاریخ شهادت : 1395/09/16 | محل شهادت : حلب - سوریه

امام خامنه ای:

با گذشت چند سال از دفاع مقدّس، حادثه بزرگداشت شهیدان شروع شده و باید ادامه پیدا بکند ... 1400/07/24

شهید مدافع حرم شهید محرمعلی مرادخانی (مراد)

تاریخ شهادت : 1395/09/16 | محل شهادت : حلب - سوریه

بخشی از وصیت‌نامه شهید «محمدعلی دانشمند دیزیچه»

شهادت: 20 اردیبهشت 1360

ما به خاطر اهداف اسلام كه مستضعفين جهان را به قيام می‌خواند به جبهه می‌رويم، اگر كشته شديم شهيد راه حقيم و به خيل شهدا راه اسلام در آمده‌ايم و به راه پاک امامان متقی و پرهيزگار خود رفته‌ايم. ما دشمنان و مستكبران را به امر الله خوار و ذليل می‌كنيم، اگر كه همه ما شهيد گرديم از رحمت خدا نا اميد نمی‌گرديم و اين تنها معامله‌ای است كه در آن هيچ‌گونه ضرری ندارد.

دشمنان اسلام بايد بدانند كه جوانان شيعه هميشه دارِ خويش را بر خود حمل می‌كنند و هميشه پيام مرگ را برای مستكبرين رسانند و حتی اگر كشته گردند به لقا‌الله كه بزرگترين آرزوی هر شيعه است خواهند رسيد.

در آخر می‌گويم نكند امام را تنها بگذاريد. در ركاب اين مرد بزرگوار و متقی بر دشمنان بتازيد كه خدا مزد نيكوكاران را ضايع نمی‌نمايد.

اگر شهيد شدم از اين كه ديگر در ميان شما نيستم ناراحت نباشيد؛ چون تا خون ما می‌جوشد نخواهيم گذاشت كه به اسلام ما بتازند. ما بدين‌وسيله پايه يک حكومت عدل جهانی را پی‌ريزی خواهيم كرد.

خداوند يار و نگهدار همگی باشد. پيروز باد اتحاد جمهوری اسلامی، پاينده باد امام خمينی ياور مستضعفين، مرگ بر مستكبرين جهان

فرازی از وصیت‌نامه شهید «حسین حدادی»

شهادت: بیستم اردیبهشت ماه سال 1361 در خرمشهر

پیام من به ملت ایران این است که با گروه‌های منافق بجنگید و نابودشان کنید و نگذارید عزیزان و یاران امام را از بین ببرند و راه شهیدان را ادامه دهید.

پیام من به دولت و شخصیت‌های مملکتی این است که: مملکت را از هر گزندی حفاظت کنید تا ریشه‌ی آمریکا را بِکَنید. پیام من به سپاه و برادران سپاه: شما موظف هستید که در داخل و در مرز و کشور‌های مسلمان، علیه کفر بجنگید.

پیام من به جوانان ایران: امام را تنها نگذارید، گول گروهک‌ها را نخورید، روحانیت را تنها نگذارید، گوش به فرمان امام باشید و تمام ملت باید گوش به فرمان امام دهند که نایب امام زمان (عج) است. پس امام زمان (عج) را فراموش نکنید که در جبهه‌ها به فرزندان شما سر می‌زند.

امیدوارم تمام گناهانی را که کرده‌ام، خدا ببخشد و مرا جزو یاران امام زمان (عج) قرار دهد تا لیاقت داشته باشم در رکاب او بجنگم.

فرازی از وصیت‌نامه شهید «اکبر حنیفی»؛

شهادت: بیست و یکم اردیبهشت ماه سال 1365 در اشنویه هنگام درگیری با گروه‌های ضدانقلاب

شما را سفارش می‌کنم به تقوی و ترس از خدا و اطاعت از فرمان و چنگ زدن به ریسمان او. نمازتان را اول وقت بخوانید و روزه و تلاوت قرآن را فراموش نکنید

فرازی از وصیت‌نامه شهید حمید علیپورمقدم

شهادت: بیست و سوم دی ماه سال 1365 در شلمچه

پس با برادران ایمانی خود چنین می‌گویم: در این مقطع از زمان که همه ابرقدرت‌های جهان برای نابودکردن دین، قرآن و اسلام ما دست به دست هم داده‌اند و از هیچ کوششی دریغ نمی‌نمایند. برادر و خواهر من! شما می‌توانید با اطاعت از امر خداوند، ولایت‌فقیه و اطاعت از قانون جمهوری اسلامی و با ایثار و از خود گذشتگی، دِین خود را نسبت به اسلام ادا کرده و برای نجات مستضعفینی که در گوشه و کنار دنیا گرفتار چنگال ابرقدرت‌ها و از خدا بی خبران هستند و با سخت‌ترین، مشکل‌ترین و با حداقل امکانات، زندگی را سپری می‌کنند، همت نمایید.

فرازی از وصیت‌نامه شهید حمید علیپورمقدم

شهادت: بیست و سوم دی ماه سال 1365 در شلمچه

من این عمل را برای خود افتخاری بزرگ و ارزشمند می‌دانم؛ چون بزرگ پیشوایان و امامان ما، برای احیای اسلام، از جان خود گذشتند؛ مانند مولای ما، حضرت امام حسین(ع) که با کمترین امکانات در مقابل آن همه امکانات گوناگونی که مشرکین داشتند، قیام کرد و در این نهضت، پیروزمندانه همه چیز خود را در راه اسلام و برای رضای خدا فدا نمود؛ و من، چون شیعه حضرت علی (ع) هستم، به همین جهت فکر کردم با پاسدار شدنم، این امکان هست که بتوانم دِینم را به اسلام ادا کنم. لذا، خواهر و برادر گرامی‌ام! شما را به حق توصیه می‌کنم، که اگر لحظه‌ای از حق غافل بمانید، غفلت همان و ذلت و هلاکت همان!

فرازی از وصیت‌نامه شهید «مرتضی آقاعلیخانی»؛

شهادت: بیست و چهارم اردیبهشت ماه سال 1365، در فاو عراق

اکنون که خدایم را یافته‌ام، به سویش می‌شتابم و در راه رسیدن به او رمزی است که فقط در جبهه یافت می‌شود. بار پروردگارا! حقاً تو می‌دانی که آنچه در ماست و ما را به جبهه کشانید، نه از برای تفریح و تفرُّج است و نه از برای فخر و بلندمنشی می‌باشد؛ بلکه فقط به جهت میل به قیام و امر به معروف و نهی از منکر است تا موجب نصرت مظلومان و سرکوبی ظالمان گردد.‌

ای برادران، دوستان و آشنایان! لحظه‌ای در خود فرو روید و به خود بیندیشید که از کجا آمده‌اید و به کجا می‌روید؟ آیا زندگی‎تان به سوی حیات ابدی پیش می‌رود یا به ذلت و خواری؟ و آنگاه راه خود را برگزینید که مرگ‎ها بزودی فرا می‌رسد و در انتخاب هیچ درنگ نکنید؛ چرا که الگو‌های فراوانی برای شما هست که راه رسیدن به سعادت را به شما نشان داده است.

فرازی از وصیت‌نامه شهید «مرتضی آقاعلیخانی»؛

شهادت: بیست و چهارم اردیبهشت ماه سال 1365، در فاو عراق

آنجا که خداوند کریم در سوره عنکبوت می‌فرماید: «الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا...»؛ کسانی که در راه ما جهاد کنند ما راه‎های خود را به آن‌ها نشان می‌دهیم و آنجایی که سرور کربلای حسینی می‌فرمایند: «و به درستی که چقدر مرگ در راه وصول به عزت و احیای حق سبک و راحت است و نیست مرگ در راه عزت مگر زندگانی جاویدان و نیست زندگانی به ذلت مگر مرگی که با او حیاتی نیست.» بنابراین بر ما اتمام حجت کرده‌اید و این ما هستیم که باید راه او و یارانش را ادامه دهیم و دل بشوییم از مال دنیا و فرزند و عیال و هر آن چه سدی است که ما را در این راه، مانع رسیدن به کمال و جاوداندگی است.

فرازی از وصیت‌نامه شهید «مرتضی آقاعلیخانی»؛

شهادت: بیست و چهارم اردیبهشت ماه سال 1365، در فاو عراق

و‌ ای برادران عزیز دانشجو! فکر نکنید آمدن به جبهه مانع از درس خواندن می‌شود؛ چرا که اینجا نیز درس‎های فراوانی است که باید برای حیات خود فرابگیریم و این درس‎ها، فوق درس‎های ظاهری است؛ درس‎های حیات است و سعادت و شهادت و ایثار؛ درس‎های غیرت است و مردانگی؛ این‎ها همه لازمه‎ زندگانی بشری است و نباید از آن‎ها غافل ماند و بدون این‎ها هیچ چیز معنا پیدا نخواهد کرد.

فرازی از وصیت‌نامه شهید «میر نادر حسینی سامیان»

شهادت:24 اردیبهشت 1360

خداوندا! مرا اكنون كه از لشكريان تو قرار گرفته و در اين راه از جان گذشته، در راه تو احياء می‌كنم و به راستی كه لشكريان تو پيروزند.

پدر عزيزم! می‌بخشی كه تو را از خود رنجاندم و نتوانستم برای تو فرزند لايق و عصای دست تو باشم. من راه حق را در پيش گرفتم و رفتم با لشكريان كفر مبارزه نمايم.

پدر جان! اميدوارم بتوانی برادران و خواهرانم را از من انقلابی‌تر سازيد، همان‌طور كه هميشه مرا به دين و قرآن و راه حق تعليم می‌دادی.

پدر! من از تو می‌خواهم كه در راه مبارزه با كفر و خدمت به امام امت خمينی بت‌شكن كوشا باشيد. ان‌شاءالله اگر عمرم باقيماند به خدمت برمی‌گردم و فرزندی لايق و عصای دست تو در پيری بشوم، اگر هم شهيد شدم مرا می‌بخشيد.

پدر جان! فراموش نكن در راه مبارزه و خدمت به امام، به خواهران و برادرانم درس انقلاب آموز.

مادر عزيزم، از جان و دل عزيزترم! تا عمر دارم خدمت‌های تو را در راه من فراموش نخواهم نمود. تو برای من مادری نمونه بودی.

مادر جان! اميدوارم كه همان‌طور كه به من خدمت كردی و درس انقلاب و مذهب و قرآن آموختی، به برادران و خواهرانم بياموزی.

مادر جان! اميدوارم كه در راه خدمت به امام خمينی بت‌شكن كوشا باشيد و هر چقدر می‌توانيد پيش رويد و نترسيد. به حق خداوند، ما پيروزيم، اسلام پيروز است.

مادر عزيزم اگر شهيد نشدم برمی‌گردم و جبران آن همه محبت تو را خواهم کرد.

فرازی از وصیت‌نامه شهید

پرویز اسفندیاری شهادت: چهارم دی ماه سال 1365 در ام‌الرصاص

پدر و مادر عزیز و مهربانم! ... من مانند بعضى از شهدا نمى‏ گویم که گریه نکنید؛ ولى براى حسین (ع) و فاطمه (س) و براى زینب (س) برادر از دست داده و براى طفلان اسیر حسین (ع) بگریید.

اگر بتوانید خود را طورى بسازید که نیّت گریستن‌تان براى آن‌ها باشد، من به شما قول مى‌دهم که در آخرت، دست شما را خواهند گرفت؛ سعى کنید خود را با خوى حسینی بپرورانید.

برادر خوب و مهربانم! امیدوارم که هر بدى از من دیده‌اى، به صافى دل خودت ببخشى. از تو به عنوان یک برادر مى‏‌خواهم که سعى خود را براى شرکت در نمازجمعه‌ها، نمازجماعت‌ها و تشییع جنازه شهدا و مجالس آن‌ها بکنى که محیط‌هاى بسیار دلگشا و باصفایى است.

من در طول عمرم، جایی بهتر از جبهه نیافتم. سعی کن نمازهایت ترک نشود و دعا براى سلامتى و طول عمر امام و پیروزى هر چه زودتر اسلام را هم فراموش نکن.

فرازی از وصیت‌نامه شهید «مهدی آرزومندار شادی»

شهادت: اردیبهشت 1360 در تپه‌های «شهید مؤذنی»

پدر عزيزم، مادر عزيزم، خواهرهای عزيزم! از اينكه ما شهيد شديم ناراحت نشوند، بخندند و شاد باشند. پيام خون ما را برسانند، با هر كه برخورد می‌كنند. نگذارند انقلاب منحرف شود در هر جايی كه هستند، ببينند جوان‌هایشان شهيد شدند نگذارند خونشان پايمال شود.

فرازی از وصیت‌نامه شهید «مهدی آرزومندار شادی»

شهادت: اردیبهشت 1360 در تپه‌های «شهید مؤذنی»

نگذارند دوباره آمريكا و مزدورانش بيايند و حاكم بشوند، هر وقت ديدند اين چنين چيزی در حال وقوع است قيام كنند، آنها هم خون بدهند و مثل زينب(س)، امام سجاد(ع) و حضرت رقيه(س) بشوند، همه قيام بكنند و نگذارند دوباره حاكم شوند.

اگر من شهيد شدم ناراحت نباشيد. پدر و مادرها بايد افتخار كنند كه فرزندانشان شهيد شدند. شهيد شدن گريه ندارد، بلكه لذت دارد.

فرازی از وصیت‌نامه شهید «مهدی آرزومندار شادی»

شهادت: اردیبهشت 1360 در تپه‌های «شهید مؤذنی»

اگر من شهيد شدم ناراحت نباشيد. پدر و مادرها بايد افتخار كنند كه فرزندانشان شهيد شدند. شهيد شدن گريه ندارد، بلكه لذت دارد.

مؤمن نبايد توی رختخواب بميرد، مؤمن بايد در ميدان جهاد شهيد شود. همه امام‌های ما هم شهيد بودند و هيچ‌كدام در رختخواب نمردند.

فرازی از وصیت‌نامه شهید «مهدی آرزومندار شادی»

شهادت: اردیبهشت 1360 در تپه‌های «شهید مؤذنی»

مادرم! وصيتم اين است كه مقاوم باشی و پيام خون ما را برسانی. هرجا نشستی از انقلاب و امام حرف بزنی. هر كه بخواهد توطئه كند جلويش بايستی مواظب باشی. انسان بايد ننشيند و هميشه بايد در حال قيام و به پاخاستن باشد تا اینکه قانون‌های خدايی پياده شود. مكتب ما مكتب توحيد، شهادت، مكتب حسين(ع)، زهرا(س)، محمد(ص) و مكتب انقلاب است، انقلابی كه می‌خواهد مستضعفين را آزاد کند.

مجاهد واقعیِ امروز رهبرش امام خمينی است.

پرنده‌ای كه مرده بود به من آموخت

پرنده رفتنی است، پرواز را بياموز

https://hawzah.net/fa/DaySpeech/View/868

فرازی از وصیت‌نامه شهید «رضاعلی تقی‌پور»

شهادت:28 اردیبهشت 1361 در عملیات بیت‌المقدس

اول از همه از ملت ايران و به خصوص ملت رزمنده و شهيدپرور ورزنه می‌خواهم كه راه تمام شهيدان ما را ادامه بدهند.

ولا تحسبن الذين قتلوا فی سبيل الله امواتا بل احيا عند ربهم يرزقون (گمان نكنيد كسانی كه در راه خدا كشته شده‌اند، مرده‌اند بلكه آنها زنده‌اند و در نزد پروردگار خود روزی می‌خورند.

ای ملت! به ياد جمله‌ای از امام افتادم كه گفت، إنّی لَا أرَی المَوتَ إلاّ سَعادَةً وَ لَا الحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ إلاّبَرَماً؛ به راستی که من مرگ را جز سعادت نمی دانم، و زندگی با ستمکاران را جز ملال.

فرازی از وصیت‌نامه شهید «رضاعلی تقی‌پور»

شهادت:28 اردیبهشت 1361 در عملیات بیت‌المقدس

ای ملت! به ياد جمله‌ای از امام افتادم كه گفت، إنّی لَا أرَی المَوتَ إلاّ سَعادَةً وَ لَا الحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ إلاّبَرَماً؛ به راستی که من مرگ را جز سعادت نمی دانم، و زندگی با ستمکاران را جز ملال.

آری برادران من! حسين با صدای «هل من ناصر ينصرنی» خود را سر داد و من نيز به او لبيک گفتم، نه من بلكه جمع كثيری از هم‌رزمان من چنين كرده‌اند. جبهه‌های ايران كمتر از جبهه كربلا كه امام حسين(ع)، علیِ خود را فدای اسلام كرد و خون من و امثال من مگر از خون امام حسين(ع) بالاتر است؟

جبهه‌های ايران كمتر از جبهه كربلا نیست

بخش سوم مطالب

حضرت محمد صلی اللع علیه و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

منبع (ادامه مطلب ...)

https://www.leader.ir/

 

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی | https://qaem14.blog.ir/

https://kawsar1214.blogspot.com/2022/03/the-first-revolt-took-place-during.html

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , ,
:: برچسب‌ها: رحمت , تلاش , افزایش نسل , جنگ اُحد , نخبگان خطاکار , شهدای کربلا , خوى حسینی , شهید مدافع حرم , شهید محرمعلی مرادخانی , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 38
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

بخش اول مطالب

بخش دوم مطالب

پروردگارا
وجود پُر خیر این نعمت عظمی و شخصیت والا ،رهبر حکیم ، متوسم و معظم ،
فقیهی جامع الشرایط ، عارف ، زاهد ، متقی و افضل از انبیاء بنی اسرائیل ، که امید و ارامش میلیونها انسان موحد و مظلوم ومستضعف در سراسر جهان است را تا ظهور حجتت. منجی عالم ، انسان کامل ،حضرت حجت بن الحسن العسکری( روحی فداه ) از جمیع بلیات ارضی و سماوی و کید نفاق جدید و حسادت حسودان و دشمنان داخلی و خارجی نظام مقدس جمهوری اسلامی، حفظ بفرما،
آمین رب العالمین
س.م.ر

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

امام صادق (علیه السلام) میفرمایند :

خداوند رحـمت کند بنده ای که محبت مردم را به سوی ما می کِشاند و ما را نزد مردم محبوب میسازد.

بخدا قسم اگر (مردم) ، سخنان ما را برای دیگران روایت میکردند ، به سبب آن سخنان ، عزیزتر می شدند.

مکیال المکارم ، ج۲

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیرسوره مبارکه انعام

مقدمه:
از سوره هاى مكى و داراى 165 آيه مى باشد
سوره انعام
سوره مبارزه با انواع شرك و بت پرستى
گفته مى شود اين سوره شصت و نهمين سوره اى است كه در مكه بر پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) نازل گرديد، ولى در چند آيه از آن گفتگو است كه بعضى معتقدند اين چند آيه در مدينه نازل شده است ، اما از رواياتى كه از طريق اهل بيت به ما رسيده استفاده مى شود كه يكى از امتيازات اين سوره آن است كه تمام آياتش يكجا نازل شده است و بنابراين همه آن مكى خواهد بود.
هدف اساسى اين سوره ، همانند ساير سوره هاى مكى ، دعوت به اصول سه گانه توحيد و نبوت و معاد است ، ولى بيش از همه روى مساله يگانه پرستى و مبارزه با شرك و بت پرستى دور مى زند، به طورى كه در قسمت مهمى از آيات اين سوره روى سخن به مشركان و بت پرستان است ، و به همين مناسبت گاهى رشته بحث به اعمال و كردار و بدعتهاى مشركان مى كشد.
در هر صورت تدبر و انديشه در آيات اين سوره كه آميخته با استدلالات زنده و روشنى است ، روح توحيد و خدا پرستى را در انسان زنده كرده ، و پايه هاى شرك را ويران مى سازد، و شايد به خاطر همين بهم پيوستگى معنوى و اولويت مساله توحيد بر ساير مسائل بوده كه همه آيات آن يكجا نازل گرديده است .
و نيز به خاطر همين موضوع است كه در رواياتى كه پيرامون فضيلت اين سوره نازل شده كرارا مى خوانيم سوره انعام را هفتاد هزار فرشته ، به هنگام نزول بدرقه كردند، و كسى كه آن را بخواند (و در پرتو آن روح و جانش از سرچشمه توحيد سيراب گردد) تمام آن فرشتگان براى او آمرزش مى طلبند!.
دقت در آيات اين سوره ميتواند روح نفاق و پراكندگى را از ميان مسلمانان برچيند،
گوشها را شنوا، و چشمها را بينا و دلها را دانا سازد.
ولى عجيب اين است كه بعضى از اين سوره ، تنها به خواندن الفاظ آن قناعت مى كنند، و جلسات عريض و طويلى براى ختم انعام وحل مشكلات شخصى و خصوصى خود با تشريفات ويژهاى تشكيل مى دهند كه بنام جلسات ختم انعام ناميده مى شود، مسلما اگر در اين جلسات به محتواى سوره دقت شود، نه تنها مشكلات شخصى ، مشكلات عمومى مسلمانان نيز حل خواهد شد، اما افسوس ‍ كه بسيارى از مردم به قرآن به عنوان يك سلسله اوراد كه داراى خواص مرموز و ناشناخته است مى نگرند و جز به خواندن الفاظ آن نمى انديشند، در حالى كه قرآن سراسر درس است و مكتب ، برنامه است و بيدارى ، رسالت است و آگاهى .

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱و۲

بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله الذى خلق السماوات و الا رض و جعل الظلمات و النور ثم الذين كفروا بربهم يعدلون (۱)
هو الذى خلقكم من طين ثم قضى اءجلا و اءجل مسمى عنده ثم اءنتم تمترون (۲)

ترجمه :
بنام خداوند بخشنده بخشايشگر
۱ - ستايش براى خداوندى است كه آسمانها و زمين را آفريد و ظلمتها و نور را ايجاد كرد، اما كافران براى پروردگار خود شريك و شبيه قرار مى دهند (با اينكه دلايل توحيد و يگانگى او در آفرينش جهان آشكار است ).
۲- او كسى است كه شما را از گل آفريد سپس مدتى مقرر داشت (تا انسان تكامل يابد)
و اجل حتمى نزد او است (و او از آن آگاه است ) با اين همه شما (مشركان در توحيد و يگانگى يا قدرت او) ترديد مى كنيد.

تفسیر
اين سوره با حمد و ستايش پروردگار آغاز شده است .
نخست از طريق آفرينش عالم كبير (آسمان و زمين ) و نظامات آنها، و سپس از طريق آفرينش عالم صغير يعنى انسان ، مردم را متوجه اصل توحيد مى سازد و ابتدا مى گويد: حمد و سپاس براى خدائى است كه آسمانها و زمين را آفريد (الحمد لله الذى خلق السماوات و الارض ).
خداوندى كه مبدء نور و ظلمت و بر خلاف عقيده دوگانه پرستان ، آفريننده همه چيز است (و جعل الظلمات و النور).
اما مشركان و كافران به جاى اينكه از اين نظام واحد درس توحيد بياموزند براى پروردگار خود شريك و شبيه مى سازند (ثم الذين كفروا بربهم يعدلون )
قابل توجه اينكه عقيده مشركان را با كلمه ثم كه در لغت عرب براى ترتيب با فاصله است ذكر كرده و اين نشان مى دهد كه در آغاز، توحيد به عنوان يك اصل فطرى و عقيده عمومى و همگانى بشر بوده است و شرك بعدا به صورت يك انحراف از اين اصل فطرى به وجود آمده .
اما در اينكه چرا درباره آفرينش زمين و آسمان ، كلمه خلق به كار رفته ، و در مورد نور و ظلمت كلمه جعل مفسران ، سخنان گوناگونى دارند، ولى آنچه نزديكتر به ذهن مى رسد اين است كه خلقت درباره اصل وجود چيزى است و جعل درباره خواص و آثار و كيفياتى است كه به دنبال آنها وجود پيدا مى كند و از آنجا كه نور و ظلمت جنبه تبعى دارد از آن تعبير به جعل شده است .
جالب توجه اينكه در حديثى از امير مؤ منان على (عليه السلام ) در تفسير اين آيه چنين نقل شده است كه فرمود: اين آيه در حقيقت به سه طايفه از منحرفان پاسـخ مى گويد، اول به ماديها كه جهان را ازلى مى پنداشتند و منكر خلق و آفرينش بودند، دوم به دوگانه پرستانى كه نور و ظلمت را دو مبدء مستقل مى دانستند، سوم رد بر مشركان عرب كه براى خدا شريك و شبيه قائل بودند.
آيا ظلمت از مخلوقات است ؟
از آيه بالا استفاده مى شود، همانطور كه نور مخلوق خداوند است ، ظلمت هم آفريده او است ، در حالى كه معروف در ميان فلاسفه و دانشمندان علوم طبيعى اين است كه ظلمت چيزى جز عدم نور نيست ، و اين را مى دانيم كه نام مخلوق بر معدوم نمى توان گذاشت ، بنابراين چگونه آيه مورد بحث ، ظلمت را جزء مخلوقات خداوند بشمار آورده است ؟! در پاسـخ اين ايراد مى توان گفت :
اولا ظلمت هميشه به معناى ظلمت مطلق نيست ، بلكه ظلمت غالبا به معناى نور بسيار كم و ضعيف در برابر نور فراوان و قوى بكار مى رود، مثلا همه مى گوئيم شب ظلمانى با اينكه مسلم است ، در شب ، ظلمت مطلق نيست ، بلكه همواره ظلمت شب آميخته با نور كم رنگ ستارگان يا منابع ديگر نور ميباشد، بنابراين مفهوم آيه اين مى شود كه خداوند براى شما روشنى روز و تاريكى شب كه يكى نور قوى و ديگرى نور بسيار ضعيف است ، قرار داد و بديهى است كه ظلمت به اين معنى از مخلوقات خدا است .
و ثانيا درست است كه ظلمت مطلق يك امر عدمى است ، اما امر عدمى هنگامى كه در شرائط خاصى واقع شود، حتما از يك امر وجودى سرچشمه ميگيرد يعنى كسى كه ظلمت مطلق را در شرائط خاصى براى اهداف معينى بوجود مى آورد
حتما بايد از وسائل وجودى استفاده كند، مثلا ما ميخواهيم در لحظه معينى اطاق را براى ظاهر كردن عكسى تاريك كنيم ناچاريم جلوى نور را بگيريم تا ظلمت در اين لحظه معين بوجود آيد، چنين ظلمتى مخلوق است (مخلوق بالتبع ).
و به اصطلاح عدم مطلق گرچه مخلوق نيست ، اما عدم خاص سهمى از وجود دارد و مخلوق مى باشد.
نور رمز وحدت و ظلمت رمز پراكندگى است
نكته ديگرى كه در اينجا بايد به آن توجه داشت اين است كه در آيات قرآن ، نور با صيغه مفرد آورده شده و ظلمت به صورت جمع (ظلمات ).
ممكن است اين تعبير اشاره لطيفى به اين حقيقت باشد كه ظلمت (اعم از حسى و معنوى ) همواره سرچشمه پراكندگيها و جدائيها و دور افتادنها است ، در صورتى كه نور رمز وحدت و اجتماع مى باشد.
بسيار با چشم خود ديده ايم كه در يك شب تابستانى ، چراغى در وسط حياط يا بيابان روشن مى كنيم ، در مدت كوتاهى همه گونه حشرات گرد آن جمع مى شوند و در واقع مجمعى از زندگى را در اشكال متنوع تشكيل ميدهند، اما هنگامى كه آن را خاموش كنيم هر كدام به طرفى ميروند و پراكنده مى گردند، در مسائل معنوى و اجتماعى نيز همينگونه است ، نور علم و قرآن و ايمان مايه وحدت ، و ظلمت جهل و كفر و نفاق موجب پراكندگى است .
گفتيم اين سوره براى تحكيم پايه هاى خدا پرستى و توحيد در دلها نخست انسان را متوجه عالم كبير مى سازد، و در آيه بعد توجه به عالم صغير يعنى انسان مى دهد و در اين مورد به شگفت انگيزترين مساله يعنى آفرينش او از خاك و گل اشاره كرده مى فرمايد: او است خدائى كه شما را از گل آفريد
(هو الذى خلقكم من طين ).

درست است كه آفرينش ما از پدران و مادرانمان بوده است ، نه از خاك ولى چون آفرينش انسان نخستين از خاك و گل بوده است ، درست است كه به ما نيز چنين خطابى بشود.سپس به مراحل تكاملى عمر انسان اشاره كرده مى گويد: پس از آن مدتى را مقرر ساخت كه در اين مدت انسان در روى زمين پرورش و تكامل پيدا كند (ثم قضى اجلا).اجل در اصل به معنى مدت معين است ، و قضاء اجل به معنى تعيين مدت و يا به آخر رساندن مدت است ، اما بسيار ميشود، كه به آخرين فرصت نيز اجل گفته مى شود، مثلا مى گويند اجل دين فرا رسيده است يعنى آخرين موقع پرداخت بدهى رسيده است ، و اينكه به فرا رسيدن مرگ نيز اجل مى گويند به خاطر اين است كه آخرين لحظه عمر انسان در آن موقع است .سپس براى تكميل اين بحث مى گويد: اجل مسمى در نزد خدا است (و اجل مسمى عنده ).و بعد ميگويد شما افراد مشرك درباره آفريننده اى كه انسان را از اين اصل بى ارزش يعنى گل آفريده و از اين مراحل حيرت انگيز و حيرت زا گذرانده است شك و ترديد به خود راه ميدهيد، موجودات بى ارزشى همچون بتها را در رديف او قرار داده ، يا در قدرت پروردگار بر رستاخيز و زنده كردن مردگان شك و ترديد داريد.
(ثم انتم تمترون ).
اجل مسمى چيست ؟
شك نيست كه كلمه اجل مسمى و اجلا در آيه به دو معنى است و اينكه بعضى هر دو را به يك معنى گرفته اند با تكرار كلمه اجل مخصوصا با ذكر قيدمسمى در دفعه دوم به هيچوجه سازگار نيست .لذا مفسران درباره تفاوت اين دو، بحثها كرده اند اما از آنچه بقرينه ساير آيات قرآن و همچنين رواياتى كه از طريق اهل بيت (عليهم السلام ) به ما رسيده استفاده مى شود تفاوت اين دو در آن است كه اجل به تنهائى به معنى عمر و وقت و مدت غير حتمى ، و اجل مسمى به معنى عمر و مدت حتمى است ، و به عبارت ديگر اجل مسمى مرگ طبيعى و اجل مرگ زودرس است .توضيح اينكه : بسيارى از موجودات از نظر ساختمان طبيعى و ذاتى استعداد و قابليت بقاء براى مدتى طولانى دارند، ولى در اثناء اين مدت ممكن است موانعى ايجاد شود كه آنها را از رسيدن به حد اكثر عمر طبيعى باز دارد، مثلا يك چراغ نفت سوز با توجه به مخزن نفت آن ، ممكن است مثلا بيست ساعت استعداد روشنائى داشته باشد، اما وزش يك باد شديد و ريزش باران و يا عدم مراقبت از آن سبب مى شود كه عمر آن كوتاه گردد.در اينجا اگر چراغ با هيچ مانعى برخورد نكند و تا آخرين قطره نفت آن بسوزد سپس خاموش شود به اجل حتمى خود رسيده است و اگر موانعى قبل از آن باعث خاموشى چراغ گردد مدت عمر آن را اجل غير حتمى ميگوئيم .در مورد يك انسان نيز چنين است اگر تمام شرائط براى بقاى او جمع گردد و موانع بر طرف شود ساختمان و استعداد او ايجاب مى كند كه مدتى طولانى - هر چند اين مدت بالاخره پايان وحدى دارد - عمر كند، اما ممكن است بر اثر سوء تغذيه يا مبتلا شدن به اعتيادات مختلف و يا دست زدن به خودكشى يا ارتكاب گناهان خيلى زودتر از آن مدت بميرد، مرگ را در صورت اول اجل حتمى و در صورت دوم اجل غير حتمى مى نامند.و به تعبير ديگر اجل حتمى در صورتى است كه ما به مجموع علل تامه بنگريم و اجل غير حتمى در صورتى است كه تنها مقتضيات را در نظر بگيريم .با توجه به اين دو نوع اجل بسيارى از مطالب روشن ميشود، از جمله اينكه در روايات مى خوانيم صله رحم عمر را زياد و يا قطع رحم عمر را كم مى كند (منظور از عمر و اجل در اين موارد اجل غير حتمى است ).و يا اينكه در آيه اى مى خوانيم فاذا جاء اجلهم لا يستاخرون ساعة و لايستقدمون : هنگامى كه اجل آنها فرا رسد نه ساعتى به عقب ميافتد و نه جلو در اينجا منظور از اجل همان مرگ حتمى است .بنابراين آيه مزبور تنها مربوط به موردى است كه انسان به عمر نهائى خود رسيده است ، و اما مرگهاى پيشرس را به هيچ وجه شامل نمى شود.و در هر صورت بايد توجه داشت كه هر دو اجل از ناحيه خدا تعيين مى شود يكى بطور مطلق و ديگرى به عنوان مشروط و يا معلق ، درست مثل اينكه مى گوئيم : اين چراغ بعد از بيست ساعت بدون هيچ قيد و شرط خاموش مى شود و نيز مى گوئيم اگر طوفانى بوزد بعد از دو ساعت ، خاموش خواهد شد، در مورد انسان و اقوام و ملتها نيز چنين است ميگوئيم خداوند اراده كرده است كه فلان شخص يا ملت پس از فلان مقدار عمر بطور قطع از ميان برود و نيز ميگوئيم اگر ظلم و ستم و نفاق و تفرقه و سهل انگارى و تنبلى را پيشه كنند در يك سوم آن مدت از بين خواهند رفت ، هر دو اجل از ناحيه خدا است يكى مطلق و ديگرى مشروط.از امام صادق (عليه السلام ) در ذيل آيه فوق چنين نقل شده كه فرمود: هما اجلان اجل محتوم و اجل موقوف : اين اشاره به دو نوع اجل است ، اجل حتمى و اجل مشروط و در احاديث ديگرى كه در اين زمينه وارد شده تصريح گرديده است كه اجل غير حتمى (مشروط) قابل تقديم و تاخير است و اجل حتمى قابل تغيير نيست (نور الثقلين جلد اول صفحه 504 ).

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

بسم الله الرحمن الرحیم

ساعتی که روزی ها تقسیم می شود...

حضرت امام باقر علیه السلام

إنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُّ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ كُلَّ عَبْدٍ دَعَّاءٍ فَعَلَيْكُمْ بِالدُّعَاءِ فِي السَّحَرِ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ فَإِنَّهَا سَاعَةٌ تُفَتَّحُ فِيهَا أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ تُقَسَّمُ فِيهَا الْأَرْزَاقُ وَ تُقْضَى فِيهَا الْحَوَائِجُ الْعِظَامُ.

خداوند عزّوجلّ از میان بندگان خود هر بنده ای که زیاد اهل دعا کردن است را دوست دارد.

پس مقیّد باشید که سحر تا طلوع آفتاب، مشغول دعا باشید که این زمانی است که درهای آسمان گشوده، روزی ها تقسیم و حوائج بزرگ برآورده می شود.

«اصول کافی» ج ۲ص۴۷۸

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۳

و هو الله فى السماوات و فى الارض يعلم سركم و جهركم و يعلم ما تكسبون(۳)

ترجمه :
۳ - او است خداوند در آسمانها و در زمين ، پنهان و آشكار شما را مى داند و از آنچه (انجام مى دهيد و) به دست مى آوريد با خبر است .

تفسیر
در اين آيه براى تكميل بحث گذشته در زمينه توحيد و يگانگى خدا و پاسـخ گفتن به كسانى كه براى هر دسته اى از موجودات خدائى قائلند و مى گويند خداى باران ، خداى جنگ ، خداى صلح ، خداى آسمان و مانند آن چنين مى گويد: او است خداوندى كه الوهيتش بر تمام آسمانها و زمين حكومت مى كند (و هو الله فى السماوات و فى الارض ) (۱).
يعنى با توجه به اينكه خالق همه چيز او است ، مدبر و اداره كننده همه نيز او ميباشد. - زيرا حتى مشركان جاهليت خالق و آفريدگار را( الله ) ميدانستند ولى تدبير و تصرف را براى بتها قائل بودند.
آيه به آنها پاسـخ ميدهد: كسى كه خالق است ، تدبير و تصرف در همه جا نيز به دست او است . اين احتمال نيز در تفسير آيه وجود دارد كه خداوند در همه جا حاضر است ، در آسمانها و در زمين و جائى از او خالى نيست ، نه اينكه جسم باشد و مكان داشته باشد بلكه احاطه به همه مكانها دارد. بديهى است كسى كه در همه جا حكومت مى كند و تدبير همه چيز بدست او است و در همه جا حضور دارد، تمام اسرار و نهانيها را ميداند، و لذا در جمله بعد مى گويد: چنين پروردگارى پنهان و آشكار شما را ميداند و نيز از آنچه انجام ميدهيد با خبر است (يعلم سركم و جهركم و يعلم ما تكسبون ).
ممكن است گفته شود سر و جهر در آيه اعمال انسانها و نيات آنها را نيز شامل ميشود، بنابراين نيازى به ذكر ما تكسبون (انجام ميدهيد) نيست . ولى بايد توجه داشت كه كسب به معنى نتيجه هاى عمل و حالات روحى حاصل از اعمال خوب و بد است ، يعنى او هم از اعمال و نيات شما با خبر است ، و هم از اثراتى كه اين اعمال در روح شما ميگذارد، و در هر حال ذكر اين جمله براى تاكيد در مورد اعمال انسانها است .

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۴تا۵

و ما تاتيهم من ءاية من ءايات ربهم إلا كانوا عنها معرضين (۴)
فقد كذبوا بالحق لما جاءهم فسوف يأ تيهم اءنبؤا ما كانوا به يستهزءون(۵)

ترجمه :
۴- هيچ نشانه و آيه اى از آيات پروردگارشان به آنها نميرسد مگر اينكه از آن روى ميگردانند !.
۵- آنان حق را هنگامى كه سراغشان آمد، انكار كردند ولى به زودى خبر آنچه را به باد مسخره گرفتند به آنان ميرسد (و از نتائج كار خود آگاه مى شوند).

تفسیر
گفتيم در سوره انعام روى سخن بيشتر با مشركان است ، و قرآن به انواع
وسائل براى بيدارى و آگاهى آنها متوسل ميشود، اين آيه و آيات فراوانى كه بعد از آن مى آيد در تعقيب همين موضوع است . در اين آيه به روح لجاجت و بي اعتنائى و تكبر مشركان در برابر حق و نشانه هاى خدا اشاره كرده ، مى گويد: آنها چنان لجوج و بى اعتنا هستند كه هر نشانه اى از نشانه هاى پروردگار را ميبينند، فورا از آن روى برمى گردانند. (و ما تاتيهم من آية من آيات ربهم الا كانوا عنها معرضين )
يعنى ابتدائى ترين شرط هدايت و راهيابى كه تحقيق و جستجوگرى است در آنها وجود ندارد، نه تنها شور و عشق يافتن حق در وجود آنان نيست كه همانند تشنگانى كه به دنبال آب ميدوند در جستجوى حق باشند، بلكه اگر چشمه آبى زلال بر در خانه آنها بجوشد صورت از آن برگردانده و اصلا به آن نگاه نمى كنند، حتى اگر اين آيات از طرف پروردگار آنها باشد (ربهم ) و به منظور تربيت و تكامل خود آنها نازل گردد!
اين روحيه منحصر به دوران جاهليت و مشركان عرب نبوده ، الان هم بسيارى را ميبينيم كه در يك عمر شصت ساله حتى ، زحمت يكساعت تحقيق و جستجو در باره خدا و مذهب به خود نمى دهند، سهل است اگر كتاب و نوشته اى در اين زمينه به دست آنها بيفتد به آن نگاه نميكنند، و اگر كسى با آنها در اين باره سخن گويد، گوش فرا نميدهند، اينها جاهلان لجوج و بيخبرى هستند كه ممكن است گاهى در كسوت دانشمند ظاهر شوند!
سپس به نتيجه اين عمل آنها اشاره كرده و مى گويد: نتيجه اين شد كه آنها حق را به هنگامى كه به سراغشان آمد تكذيب كردند در حالى كه اگر در آيات و نشانه هاى پروردگار دقت مى نمودند، حق را بخوبى ميديدند و مى شناختند
و باور مى كردند (فقد كذبوا بالحق لما جائهم ).
(و نتيجه اين تكذيب را بزودى دريافت خواهند داشت ، و خبر آنچه را بباد مسخره گرفتند به آنها مى رسد) (فسوف ياتيهم انباء ما كانوا به يستهزئون )
در دو آيه فوق در حقيقت اشاره به سه مرحله از كفر شده كه مرحله به مرحله تشديد ميگردد، نخست مرحله اعراض و روى گردانيدن ، سپس مرحله تكذيب و بعدا مرحله استهزاء و مسخره كردن حقايق و آيات خدا.
اين امر نشان كه انسان در طريق كفر در يك مرحله متوقف نميشود بلكه هر چه پيش ميرود بر شدت انكار و عداوت و دشمنى با حق و بيگانگى از خدا مى افزايد.
منظور از تهديد كه در آخر آيه ذكر شده ، اين است كه در آينده دور يا نزديك عواقب شوم بى ايمانى دامن آنها را در دنيا و آخرت خواهد گرفت ، آيات بعد نيز شاهد اين تفسير است .

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

به یاد شهدا:

برخی موارد مرتبط و ...

امام خامنه ای:

متأسّفانه امروز کسانی هستند که در زیر سایه‌ی جمهوری اسلامی و به برکت مجاهدت همین شهیدان و رزمندگان و ایثارگران و امثال اینها دارند با امنیّت و آزادی زندگی میکنند و 180 درجه بر خلاف خواسته‌های آنها و اهداف انقلاب کار میکنند و حرکت میکنند! اینها باید برای خودشان روشن کنند که جواب این خونهای پاک را چه جور خواهند داد. شما در مقابل، تلاشتان را در راه حق، در راه صحیح، در راه انقلاب مضاعف کنید. 1399/12/25

برخی موارد مرتبط و ...

امام خامنه ای:

سبک زندگی اسلامی در رفتار رزمندگان ما و شهدای ما یک چیز برجسته‌ای است که واقعاً نمیشود از این صرف نظر کرد. آن قدر نکته‌ی الهام‌بخش در زندگی این شهیدان وجود دارد که واقعاً جا دارد یک تصویر هنرمندانه‌ای از این وضعیّت را هنرمندان ما به دنیا نشان بدهند، و رزمنده‌ی ایرانی را بشناسانند به دنیا و با کارهای هنری و بزرگ در مقابل چشم مردم دنیا قرار بدهند ... 1400/08/30

بخش سوم مطالب

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

منبع (ادامه مطلب ...)

https://www.leader.ir/

 

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی | https://qaem14.blog.ir/

https://kawsar1214.blogspot.com/2022/03/the-first-revolt-took-place-during.html

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حوزه‌های علمیه , حجاب , قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه انعام آیات 1 تا 5 , تفسیر سوره مبارکه انعام , سوره مبارکه انعام , پروردگارا , امام صادق (علیه السلام) , خداوند رحـمت کند , سخنان , عزیز , مکیال المکارم , حضرت امام باقر علیه السلام , دعا , سحر , طلوع آفتاب , آسمانها , مسخره , شهید ابوذر طبرزدی , مجاهدت , شهیدان , رزمندگان , ایثارگران , امنیت , آزادی , زندگی , 180 درجه , شهید احمد بیات , سبک زندگی اسلامی , هنرمندان , امام خامنه ای , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور ,
|
امتیاز مطلب : 43
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

بخش اول مطالب

مرثيه و مداحی 8 شوال سالروز تخریب قبور ائمه بقیع (علیهم السلام)

رباعی - سالروز تخریب قبور ائمه بقیع(ع)

بخش دوم مطالب

https://imamhussain.org/persian/31216

شهدای والامقام واقعه کربلا

یا لَیتَنِی كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً

حَبیب بن مُظاهِر اَسَدی از شهدای کربلا. حبیب از قبیله بنی‌اسد و از اصحاب خاص حضرت علی(ع) بود. او از کوفیانی بود که پس از مرگ معاویه به امام حسین(ع) برای آمدن به کوفه نامه نوشتند. حبیب هنگامی که بیعت‌شکنی کوفیان را دید، مخفیانه از کوفه خارج شد و خود را به امام حسین رساند و در روز عاشورا در کربلا به شهادت رسید. قبر او در حرم امام حسین(ع) و در نزدیکی ضریح امام حسین(ع) است و ضریحی مستقل از دیگر شهدای کربلا دارد.

شهيد فريدون دلفي

شهادت: بیست و چهارمین روز از شهریورماه 1363 در تنگه چزابه

بخشی از وصیت نامه:

اميدوارم شما هم راهم را به آخر برسانيد، که خط سرخ شهادت خط محمد(ص) و آل علي(ع) است.

شهید محمد تقی ابوسعیدی شهادت: هفدهم ارديبهشت 1361 ، در خرمشهر

بخشی از وصیت نامه:

برادران و خواهران من بیایید و مومن زندگی کنید و مومن از دنیا بروید باشد که شفیع گنه کاران باشید.

همیشه و در همه وقت این حدیث از پیامبر اکرم در گوشتان زنگ بزند که پرهیزکار باش تا عابد در بین مردم باشی. قانع باش تا شاکرترین مردم باشی آنچه را رابرای خود میخواهی برای مردم بخواه تا مومن باشی. با همسایه خوشرفتاری کن تا مسلمان باشی همنشین نیکوکاران باش تا مومن باشی واجبات دینی را عمل کن تا عابد باشی به قسمت الهی راضی باش تا زاهد و پارسا باشی.

...

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار به امید جهانی شدن انقلاب اسلامی ایران و حاکمیت حزب الله در سرتاسر جهان.

شهید محمد تقی ابوسعیدی شهادت: هفدهم ارديبهشت 1361 ، در خرمشهر

بخشی از وصیت نامه:

دوستان و برادران چند نکته را در اینجا ضروری می دانم که ذکر کنم: نماز را نماز را سبک نشمارید. همیشه سر وقت نماز را بر پا دارید که نماز نور مومن است نماز گردونه اسلام است و تا آنجا می شود جماعت چونکه جلوی تمام عاملهای نفاق و جدائی را می گیرد و درس وحدت و یگانگی و اخوت به انسان میدهد.

جماعت است که به انسان شکل می دهد آدمی را از تنگ نظری و گوشه گیری بیرون می آورد و به انسان روح با مومنان زیستن و همراه مردان خدا بودن می بخشد و دوم اینکه دعا را، این فریضه را هر که دست به طرف خدا دراز کند خدا حیاء می کند که آن را خالی بگذارد.

...

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار به امید جهانی شدن انقلاب اسلامی ایران و حاکمیت حزب الله در سرتاسر جهان.

شهید نعمت‌الله رجبی شهادت: دهم آبان 1361 در عین‌خوش

بخشی از وصیت نامه:

تقوی را نصب‌العین خود قرار دهید

خانواده و بستگانم را به خدای بزرگ می‌سپارم و به خانواده و مردم شهیدپرور ایران توصیه می‌نمایم که از ذکر خدا غافل نباشید و در کار‌ها تقوی را، تقوی را، تقوی را نصب‌العین خود قرار دهید!

فقها امانت‌دار و جانشینان پیامبرانند

از دستورات ولایت فقیه پیروی کنید تا پرچم عزیز اسلام در همه دنیا به دست توانمند حضرت مهدی (عج) برافراشته شود و انقلاب اسلامی را که با خون هزاران شهید پاک بنا نهاده شده تا ظهور آن حضرت، با کوشش و تلاش خود حفظ نمایید. طبق فرمایش رسول اکرم (ص): «فقها امانت‌دار و جانشینان پیامبرانند.» بر همه مسلمانان لازم است از دستورات آنان که همان دستورات الهی است تبعیت نمایند. ایجاد هرگونه خطوط انحرافی در کنار خط ولایت فقیه باعث گمراهی و ضلالت است.

شهید نعمت‌الله رجبی شهادت: دهم آبان 1361 در عین‌خوش

بخشی از وصیت نامه:

فرهنگیان عزیز! برای رشد فرهنگ اسلامی کوشش نمایند

از برادران و خواهران فرهنگی‌ام تقاضا دارم برای رشد فرهنگ اسلامی در محیط کار خود کوشش نمایند تا جامعه سالم و ایده‌آل اسلامی داشته باشیم.

شهادت میراث ائمه اطهار (س) و اولیاء خداست که به امت مسلمان به ارث رسید. هرگاه کسی در مواقع ضروری از آن سرباز زند، خداوند لباس ذلت در دنیا و آخرت بر او پوشاند.

شهادت، منتهى آمال و آرزوی من است

اگر توفیق شهید شدن در راه مکتب آل محمد (ص) را یافتم، این منتهى آمال و آرزوی من بوده است و آن روز، روز امتحان شماست. مگر می‌شود هر روز خون عزیزانی ریخته شود و ما نظاره‌گر آن باشیم؟

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=40875

شهید مدافع حرم شهید فرهاد خوشه‌بر (ابوحامد)

تاریخ شهادت : 1393/12/09 | محل شهادت : درعا - سوریه

امام خامنه ای:

یکی از مصداقهای پیام شهیدان برای امروز ما درباره گرایش پیدا نکردن به دشمن است، «اگر به ما بشنوانند این پیامها را، دیگر این گرایش به شرق و به غرب و به دشمن و به کفر و الحاد و مانند اینها، از بین ما رخت بر خواهد بست.» 1397/08/14

شهید مدافع حرم شهید فرهاد خوشه‌بر (ابوحامد) تاریخ شهادت : 1393/12/09 | محل شهادت : درعا - سوریه

شهید دست و دلباز کربلایِ خان‌طومان «مجید سلمانیان»

برخی پیوندها:

کانال فضیلتها     |     کانال طاووس الجَنَّه     |    کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

وبلاگ 1:

https://qaem14.blog.ir/

وبلاگ 2 (قرآن / حدیث و ...):

http://yamahdi788.loxblog.com/

مشاهده / دریافت کلیه مطالب:

https://wisgoon.com/ya-mahdi-fatemeh

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , ,
:: برچسب‌ها: 8 شوال , سالروز تخریب قبور ائمه بقیع (ع) , شهدای کربلا , شهید ابوسعیدی , برادران , خواهران , شهید رجبی: فرهنگیان , عزیز , رشد , فرهنگ اسلامی , شهید مدافع حرم فرهاد خوشه‌بر , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 34
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

بسم الله الرحمن الرحیم

به سوی خدا...

حضرت امام صادق علیه السلام
كانَ عِيسَى بْنُ مَرْيَمَ يَقُولُ لِأَصْحَابِهِ يَا بَنِي آدَمَ اهْرَبُوا مِنَ الدُّنْيَا إِلَى اللَّهِ وَ أَخْرِجُوا قُلُوبَكُمْ عَنْهَا فَإِنَّكُمْ لَا تَصْلُحُونَ لَهَا وَ لَا تَصْلُحُ لَكُمْ وَ لَا تَبْقَوْنَ فِيهَا وَ لَا تَبْقَى لَكُم‏...

عیسی بن مریم به اصحاب خود می فرمودند: ای فرزندان آدم! از دنیا به سوی خدا فرار کنید؛

و دلهای خود را از دنیا خارج کنید؛ که نه دنیا برای شما مناسب است و نه شما شایستۀ دنیا هستید، نه در آن باقی می مانید و نه دنیا برایتان می ماند...

«الأمالی» شیخ صدوق ص ۵۵۵

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

دعا برای ظهور پس از هر نماز واجب

در کتاب «جمال الصالحین» از مولایمان امام صادق علیه السلام نقل شده است که حضرت فرمودند:

همانا از حقوق ما بر شیعیان ما این است که بعد از هر نماز واجب دست هایشان را بر چانه گذاشته و سه مرتبه بگویند:

یا رَبَّ مُحَمَّدٍ عَجِّل فَرَجَ آلِ مُحَمَّدٍ،
یا رَبَّ مُحَمَّدٍ إِحفَظ غَیبَةَ مُحَمَّدٍ،
یا رَبَّ مُحَمَّدٍ إِنتَقِم لِابنَةِ مُحَمَّدٍ

ای پروردگار محمّد، فرج و گشایش امور آل محمّد را تعجیل فرما، ای پروردگار محمّد، محافظت کن (دین را در) غیبت محمّد، ای پروردگار محمّد، انتقام دختر محمّد را بگیر.

صحیفه مهدیه، ص۲۷۱
مکیال المکارم ج۲بخش ۷

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

تفسیر سوره مبارکه مائده آیات۱۰۱تا۱۰۲

یاأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لا تَسئَلُوا عَنْ أَشيَاءَ إِن تُبْدَ لَكُمْ تَسؤْكُمْ وَ إِن تَسئَلُوا عَنهَا حِينَ يُنزَّلُ الْقُرْءَانُ تُبْدَ لَكُمْ عَفَا اللَّهُ عَنهَاوَ اللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ‏(۱۰۱) قَدْ سأَلَهَا قَوْمٌ مِّن قَبْلِكمْ ثُمَّ أَصبَحُوا بهَا كَافِرِينَ‏(۱۰۲)

ترجمه:
۱۰۱ -اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد از مسائلى سؤال نكنيد كه اگر براى شما آشكار گردد شما را ناراحت مى‏كند ، و اگر به هنگام نزول قرآن از آنها سؤال كنيد براى شما آشكار مى‏شود ، خداوند آنها را بخشيده ( و از آن صرف نظر كرده ) است و خداوند آمرزنده و حليم است.
۱۰۲ -جمعى از پيشينيان از آنها سؤال كردند و سپس به مخالفت با آن برخاستند ، ( ممكن است شما هم چنان سرنوشتى پیدا کنید.

شان نزول
در شان نزول آيات فوق در منابع حديث و تفسير اقوال مختلفى ديده مى‏شود ، ولى آنچه با آيات فوق و تعبيرات آن سازگارتر است شان نزولى است كه در تفسير مجمع البيان از على بن ابى طالب (عليه ‏السلام‏) نقل شده است كه روزى پيامبر (صلى‏الله ‏عليه‏ وآله ‏وسلّم‏) خطبه ‏اى خواند و دستور خدا را درباره حج بيان كرد شخصى بنام عكاشه - و بروايتى سراقه - گفت آيا اين دستور براى هر سال است ، و همه سال بايد حج بجا بياوريم ؟ پيامبر (صلى‏الله ‏عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) به سؤال او پاسخ نگفت ، ولى او لجاجت كرد ، و دو بار ، و يا سه بار ، سؤال خود را تكرار نمود ، پيامبر (صلى‏الله‏ عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) فرمود : واى بر تو چرا اينهمه اصرار مى‏كنى اگر در جواب تو بگويم بلى ، حج در همه سال بر همه شما واجب مى‏شود و اگر در همه سال واجب باشد توانائى انجام آن را نخواهيد داشت و اگر با آن مخالفت كنيد گناهكار خواهيد بود ، بنابراين ما دام كه چيزى به شما نگفته ‏ام روى آن اصرار نورزيد زيرا ( يكى از ) امورى كه باعث هلاكت ( بعضى از ) اقوام گذشته شد اين بود كه لجاجت و پر حرفى مى‏كردند و از پيامبرشان زياد سؤال مى‏نمودند ، بنابراين هنگامى كه به شما دستورى مى‏دهم به اندازه توانائى خود آنرا انجام دهيد ( اذا امرتكم من شى‏ء فاتوا منه ما استطعتم ) و هنگامى كه شما را از چيزى نهى مى‏كنم خوددارى كنيد آيات فوق نازل شد و آنها را از اين كار باز داشت .
اشتباه نشود منظور از اين شان نزول - همانطور كه در تفسير آيه خواهيم گفت - اين نيست كه راه سؤال و پرسش و فراگيرى مطالب را بروى مردم ببندد زيرا
قرآن در آيات خود صريحا دستور مى‏دهد كه مردم آنچه را نمى‏دانند از اهل اطلاع بپرسند فاسئلوا اهل الذكر ان كنتم لا تعلمون.
بلكه منظور سؤالهاى نابجا و بهانه‏ گيريها و لجاجتهائى است كه غالبا سبب مشوب شدن اذهان مردم ، و موجب مزاحمت گوينده ، و پراكندگى رشته سخن و برنامه او مى‏گردد.

تفسیر
سؤالات بيجا!
شك نيست كه سؤال كردن كليد فهم حقائق است ، و به همين دليل كسانى كه كمتر مى‏پرسند كمتر مى‏دانند ، و در آيات و روايات اسلامى نيز به مسلمانان دستور اكيد داده شده است كه هر چه را نمى‏دانند بپرسند ، ولى از آنجا كه هر قانونى معمولا استثنائى دارد ، اين اصل اساسى تعليم و تربيت نيز استثنائى دارد و آن اينكه گاهى پاره ‏اى از مسائل پنهان
بودنش براى حفظ نظام اجتماع و تامين مصالح افراد بهتر است در اينگونه موارد جستجوها و پرسشهاى پى در پى ، براى پرده برداشتن ، از روى واقعيت ، نه تنها فضيلتى نيست بلكه مذموم و ناپسند نيز مى‏باشد ، مثلا غالب پزشكان صلاح اين مى‏دانند كه بيماريهاى سخت و وحشتناك را از شخص بيمار مكتوم دارند ، گاهى تنها اطرافيان را در جريان مى‏گذارند ، با اين قيد كه از بيمار پنهان دارند ، زيرا تجربه نشان داده ، بيشتر مردم اگر از عمق بيمارى خود آگاه شوند گرفتار وحشتى مى‏گردند كه اگر كشنده نباشد لااقل بهبودى را به تاخير مى‏اندازد .
در اينگونه موارد بيمار هرگز نبايد در برابر طبيب دلسوز خود به سؤال و اصرار بپردازد .
زيرا اصرارهاى مكرر او گاهى چنان ميدان را بر طبيب تنگ مى‏كند كه براى آسودگى خود و رسيدگى به ساير بيماران جز اين نمى‏بيند كه حقيقت را براى اين بيمار لجوج آشكار سازد اگر چه او از اين رهگذر زيانهائى ببيند.همچنين مردم در همكاري هاى خود نياز به خوش‏بينى دارند و براى حفظ اين سرمايه بزرگ صلاح اين است كه از تمام جزئيات حال يكديگر با خبر نباشند ، زيرا بالاخره هر كس نقطه ضعفى دارد ، و فاش شدن تمام نقطه‏ هاى ضعف ، همكارى ‏هاى افراد را مواجه با اشكال مى‏كند ، مثلا ممكن است يك فرد با شخصيت و مؤثر تصادفا در يك خانواده پست و پائين متولد شده باشد ، اكنون اگر سابقه او فاش شود ، ممكن است آثار وجودى او در جامعه متزلزل گردد در اين گونه موارد به هيچوجه نبايد افراد ، اصرارى داشته باشند و به جستجو برخيزند .و يا اينكه بسيارى از نقشه‏ ها و طرحهاى مبارزات اجتماعى بايد تا هنگام عمل مكتوم باشد و اصرار در افشاى آنها ضربه‏ اى بر موفقيت و پيروزى اجتماع است.
اينها و امثال آن مواردى است كه سؤال كردن در آن صحيح نيست و رهبران تا در فشار زياد قرار نگيرند ، نبايد آنها را پاسخ گويند .قرآن در آيه فوق به اين موضوع اشاره كرده ، صريحا مى‏گويد : اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد از امورى كه افشاى آنها باعث ناراحتى و دردسر شما مى‏شود پرسش نكنيد ( يا ايها الذين آمنوا لا تسالوا عن اشياء ان تبد لكم تسؤكم).

ولى از آنجا كه سؤالات پى در پى از ناحيه افراد و پاسخ نگفتن به آنها ممكن است موجب شك و ترديد براى ديگران گردد و مفاسد بيشترى به بار آورد اضافه مى‏كند اگر در اينگونه موارد زياد اصرار كنيد بوسيله آيات قرآن بر شما افشاء مى‏شود و به زحمت خواهيد افتاد ( و ان تسالوا عنها حين ينزل القرآن تبد لكم).
و اينكه افشا كردن اينها را به زمان نزول قرآن اختصاص مى‏دهد به خاطر آن است كه سؤالات مربوط به مسائلى بوده كه مى‏بايست از طريق وحى روشن گردد.
سپس اضافه مى‏كند : تصور نكنيد اگر خداوند از بيان پاره ‏اى از مسائل سكوت كرده است از آن غفلت داشته بلكه مى‏خواسته است شما را در توسعه قرار دهد و آنها را بخشوده است ، و خداوند بخشنده حليم است ( عفا الله عنها و الله غفور حليم).در حديثى از على (عليه ‏السلام‏) مى‏خوانيم : ان الله افترض عليكم فرائض فلا تضيعوها و حدلكم حدودا فلا تعتدوها و نهى عن اشياء فلا تنتهكوها و سكت لكم عن اشياء و لم يدعها نسيانا فلا تتكلفوها : خداوند واجباتى براى شما قرار داده آنها را ضايع مى‏كنيد ، و حدود و مرزهائى تعيين كرده از آنها تجاوز ننمائيد و از امورى نهى كرده در برابر آنها پرده ‏درى نكنيد ، و از امورى ساكت شده و صلاح در كتمان آن ديده و هيچگاه اين كتمان از روى نسيان نبوده ، در برابر اينگونه امور ، اصرارى در افشاء نداشته باشيد.
سؤال:
ممكن است گفته شود اگر افشاى اين امور بر خلاف مصلحت مردم است چرا با اصرار افشا مى‏شود ؟
پاسخ:
دليل آن همان است كه در بالا اشاره كرديم كه گاهى اگر رهبر در مقابل
سؤالات پى در پى و مصرانه سكوت كند ، مفاسد ديگرى ببار مى‏آورد ، سوءظن‏ هائى بر مى‏انگيزد و باعث مشوب شدن اذهان مردم مى‏شود ، همانطور كه اگر طبيب در برابر سؤالات پى در پى مريض ، سكوت اختيار كند گاهى ممكن است بيمار را ، در اصل تشخيص بيمارى بوسيله طبيب ، به ترديد اندازد ، و تصور كند كه اصولا بيمارى او ناشناخته مانده و دستورات او را به كار نبندد ، در اينجا طبيب چاره‏ اى جز از افشاى بيمارى ندارد ، اگر چه بيمار از اين رهگذر دردسرهائى پيدا كند .
در آيه بعد براى تاكيد اين مطلب مى‏گويد : بعضى از اقوام پيشين ، اين گونه سؤالات را داشتند و به دنبال پاسخ آنها به مخالفت و عصيان برخاستند ( قد سالها قوم من قبلكم ثم اصبحوا بها كافرين).
در اينكه اين اشاره كلى درباره اقوام پيشين مربوط به كداميك از آنها است ميان مفسران بحث است : بعضى احتمال داده‏ اند مربوط به درخواست مائده آسمانى از مسيح (عليه ‏السلام‏) وسيله شاگردان بوده كه بعد از تحقق يافتن آن بعضى به مخالفت برخاستند ، و بعضى احتمال داده‏ اند مربوط به تقاضاى معجزه از حضرت صالح (عليه‏ السلام‏) بوده است ، ولى ظاهرا تمام اين احتمالات اشتباه است ، زيرا آيه درباره سؤال به معنى پرسش و كشف مجهول سخن مى‏گويد ، نه سؤال به معنى تقاضا و درخواست چيزى گويا استعمال كلمه سؤال در هر دو معنى باعث چنين اشتباهى شده است .
ولى ممكن است مراد ، جمعيت بنى اسرائيل بوده باشد كه چون مامور به ذبح گاوى براى تحقيق درباره جنايتى شدند ( كه شرح آن در جلد اول صفحه 209 گذشت ) موسى را سؤال‏ پيچ كرده و از جزئيات گاو كه هرگز دستور خاصى در مورد آن نداشتند پى‏درپى پرسش كردند ، به همين جهت كار را بر خود آن چنان سخت كردند كه بدست آوردن چنان گاوى آنقدر مشكل و پر هزينه شد كه نزديك بود از آن صرفنظر كنند .
در معنى جمله اصبحوا بها كافرين دو احتمال وجود دارد نخست اينكه مراد از كفر ، عصيان و مخالفت بوده باشد همانطور كه در بالا اشاره كرديم ، و ديگر اينكه كفر به معنى معروف آن بوده باشد ، زيرا گاهى شنيدن پاسخهاى ناراحت كننده كه بر ذهن شنونده سنگين آيد ، سبب مى‏شود كه به انكار اصل موضوع و صلاحيت گوينده بپاخيزد مثل اينكه گاهى شنيدن يك پاسخ ناراحت كننده از ناحيه طبيب ، سبب مى‏شود كه بيمار عكس العمل از خود نشان دهد و صلاحيت او را انكار كند و اين تشخيص را فى المثل ناشى از پيرى و خرفت شدن پزشك معرفى كند ! در پايان اين بحث تكرار نكته ‏اى را كه در آغاز گفتيم لازم مى‏دانيم كه آيه ‏هاى فوق به هيچوجه راه سؤالات منطقى و آموزنده و سازنده را به روى مردم نمى‏بندد ، بلكه منحصرا مربوط به سؤالات نابجا و جستجو از امورى است كه نه تنها مورد نياز نيست بلكه مكتوم ماندن آن بهتر و حتى گاهى لازم است .

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

منبع (ادامه مطلب)

https://www.leader.ir/

سایر موارد (پیوندها و ...):

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

 

مجموعه ویژه نامه های ماه مبارک رمضان

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی | https://qaem14.blog.ir/

https://kawsar1214.blogspot.com/2022/03/the-first-revolt-took-place-during.html

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , قرآن کریم , سوره مبارکه مائده , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ماه مبارک رمضان , ,
:: برچسب‌ها: به سوی خدا , حضرت امام صادق علیه السلام , حضرت , امام صادق علیه السلام , عیسی بن مریم , اصحاب , ای فرزندان آدم , دنیا , شیخ صدوق , دعا برای ظهور پس از هر نماز واجب , دعا برای ظهور , نماز واجب , فرج , گشایش امور , گشایش , تفسیر سوره مبارکه مائده آیات۱۰۱تا۱۰۲ , تفسیر سوره مبارکه مائده , تفسیر , سوره مبارکه مائده , ايمان , سؤال , آشکار , ناراحت , نزول قرآن , خداوند , بخشیده , صرف نظر , آمرزنده , حلیم , على بن ابى طالب (عليه ‏السلام‏) , پيامبر (صلى‏ الله ‏عليه‏ وآله ‏وسلّم‏) , حج , عکاشه , سراقه , لجاجت , گناهکار , هلاکت , اصرار , اصرار نورزيد , پرحرفى , نهی , خودداری , سؤالهاى نابجا , بهانه‏ گيری , مشوب , اذهان مردم , مزاحمت , پراکندگی , برنامه , رشته سخن , سؤالات بيجا , سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) , جنگ احزاب , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 38
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
حقیقت نماز در کلام معصومین ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : جمعه 19 فروردين 1401

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

#الله

«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»


حضرت السلطان علی بن موسی الرضا (علیه السلام) فرمودند :

إنَّ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» أَقْرَبُ إِلَى اسْمِ اللَّهِ الْأَعْظَمِ مِنْ سَوَادِ الْعَيْنِ إِلَى بَيَاضِهَا

همانا «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» نزديكتر است به اسم اعظم خداوند از سياهى چشم به سپيدى آن.

عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج۲ ص۵

حقیقت نماز در کلام معصومین "علیهم السلام":

قالَ:
صِلَةُ اللَّهِ لِلْعَبْدِ بِالرَّحْمَةِ وَ طَلَبُ الْوِصَالِ إِلَى اللَّهِ مِنَ الْعَبْدِ،
إذَا كَانَ يَدْخُلُ بِالنِّيَّةِ وَ يُكَبِّرُ بِالتَّعْظِيمِ وَ الْإِجْلَالِ وَ يَقْرَأُ بِالتَّرْتِيلِ وَ يَرْكَعُ بِالْخُشُوعِ وَ يَرْفَعُ بِالتَّوَاضُعِ وَ يَسْجُدُ بِالذُّلِّ وَ الْخُضُوعِ وَ يَتَشَهَّدُ بِالْإِخْلَاصِ مَعَ الْأَمَلِ وَ يُسَلِّمُ بِالرَّحْمَةِ وَ الرَّغْبَةِ وَ يَنْصَرِفُ بِالْخَوْفِ وَ الرَّجَاءِ؛
فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ أَدَّاهَا بِالْحَقِيقَةِ.
ثُمَّ قِيلَ: مَا أَدَبُ الصَّلَاةِ؟
قَالَ:
حضُورُ الْقَلْبِ وَ إِفْرَاغُ الْجَوَارِحِ وَ ذُلُّ الْمُقَامِ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ يَجْعَلُ الْجَنَّةَ عَنْ يَمِينِهِ وَ النَّارَ يَرَاهَا عَنْ يَسَارِهِ وَ الصِّرَاطَ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ اللَّهَ أَمَامَهُ...
وَ قِيلَ إِنَّ الصَّلَاةَ أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ لِلَّهِ وَ هِيَ أَحْسَنُ صُورَةٍ خَلَقَهَا اللَّهُ فَمَنْ أَدَّاهَا بِكَمَالِهَا وَ تَمَامِهَا فَقَدْ أَدَّى وَاجِبَ حَقِّهَا وَ مَنْ تَهَاوَنَ فِيهَا ضُرِبَ بِهَا وَجْهُهُ.

بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۸۱، ص ۲۴۶

امام (علیه السلام) فرمودند:
نماز صله و موهبتى است از طرف خداوند به بنده اش با رحمت و طلب وصال خدا از سوى بنده،
هرگاه با نيّت وارد نماز شود و با تعظيم و اجلال تكبير گويد و شمرده قرائت كند و با خشوع به ركوع رود و با تواضع سر از ركوع بردارد و با خوارى و خضوع سجده كند و با اخلاص و اميد، تشهّد گويد و با رحمت و رغبت سلام دهد و با بيم و اميد نمازش را تمام كند؛
كه هرگاه چنين كند حقيقتِ نماز را به جا آورده است.
عرض شد: آداب نماز چيست؟
فرمود: حضور قلب و فارغ كردن اعضاى بدن [از هر حركتى، جز حركات نماز] و به خوارى ايستادن در برابر خداوند تبارك و تعالى و بهشت را در سمت راست خود قرار دادن و دوزخ را در سمت چپ خود ديدن و صراط را جلو خود و خداوند را در برابر خويش دانستن،
همانا نماز بهترين عبادات است و آن زيباترين شكلى است كه خداوند آن را آفريده، پس كسى كه به طور كامل و تمام آن را به جا آورد، حق واجب آن را ادا كرده و كسى كه در انجام آن كوتاهى كند خدا آن را به صورتش مى زند.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حقیقت صلاة را در این روایت امام (علیه السّلام)صله عبد و معبود تعبیر می فرمایند؛

به عبارتی دیگر، عبد، صلاة را بجا می آورد برای صلة الله.
زیرا صلة ارتباط و پیوندی دو جانبه است که دو طرف اتصال را به هم پیوند می دهد.
پس إقامه صلاة؛ پیوند معبود با عبدش و همچنین طلب وصال معبود از سوی عبد است.
البته این پیوند از جانب معبود به صله ای رحمانی تعبیر شده؛ یعنی این پیوند به واسطه رحمت معبود است و اگر این رحمت قدسی او نبود هرگز این وصال هم نبود؛ رحمت اوست که عبد فقیر را بر درگاه معبود غنی و بی نیاز ، بواسطه صلاة می خواند.
«و اعلم انه غير محتاج الى خدمتك، و هو غنى عنك و عن عبادتك و دعائك، و انما دعاك بفضله يرحمك».

مصباح الشريعة، متن، ص ۵۵


این صلة الله آدابی دارد که اهمّ آن
خضوع و خشوع قلب است،
زیرا عابد بتمامه ذلّ است و ربش بتمامه عزّ .

در روایات آمده است چون حضرت مولانا امیرالمومنین علی (علیه السلام) شبانه در نخلستان به إقامه نماز برمی خاست، صدای ضجه، ناله و مناجات حضرت تمام نخلستان را می لرزاند، وقتی به رکوع می رفتند، گویی تمام نخلستان با آن حضرت به رکوع می رفتند، و آنگاه که به سجده می رفتند، گویی تمام نخلستان سبوح و قدوس می گفتند. سپس صیحه ای زده و مثل چوب خشک روی زمین میفتادند. یکی از صحابه که ناظر بر این مناجات حضرت بود، تا این حال حضرت مولی (علیه السلام) را می بیند، سراسیمه خدمت حضرت صدیقه طاهره (علیها السلام) می رود تا قضیه را اطلاع دهد.
آنگاه حضرت صدیقه (علیها السلام) می فرمایند: این کار هر شب علی (علیه السلام) است.

الأمالي (للصدوق)، النص، ص۷۹

سپس ذیل روایت فوق الذکر (حقیقت نماز)، معصوم (علیه السلام) به شرطی انحصاری تصریح می فرمایند و منطوق آن شرط این است که حق نماز که بر ذمه مکلف واجب است تنها زمانی ادا می شود که مکلف صلاتش را تماما و کمالا أدا کند.
بعد به سبب اهمیت این بحث، مولی خود به مفهوم مخالف شرط اشاره می فرماید که تهاون در حق صلاة چه حکمی در پی دارد.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

نماز، ولایت امیرالمومینن علی (علیه السلام)

«وَ اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعين‏»- سوره مبارکه بقره، آیه ۴۵_

امیرالمومینن علی (علیه السلام) در تفسیر ذیل آیه کریمه فرمودند:

« الصَّلَاةُ إِقَامَةُ وَلَايَتِي ... فَمَنْ أَقَامَ وَلَايَتِي فَقَدْ أَقَامَ الصَّلَاة، و مَنْ أَقَامَ الصَّلَاة، أَقَامَ وَلَايَتی ‏»

یعنی نماز اقامه ولایت من است، پس هر آنکه ولایت مرا إقامه کند، نماز را إقامه کرده و هر آنکه نماز را إقامه کند، ولایت مرا إقامه کرده است.

نیز در خطبه مبارکه افتخار فرمودند:
« أنا الصلاة ‏».

المناقب (للعلوي) / الكتاب العتيق، ص ۶۹

مشارق أنوار اليقين في أسرار أمير المؤمنين عليه السلام، ص ۲۶۱

نتیجه اینکه ( از جمله ) حقیقت نماز، ولایت مولانا أمیرالمومنین‏ علی بن ابیطالب (علیه السلام) است.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امیرالمومینن علی (علیه السلام) حقیقت اذان

امیرالمومنین علی (علیه السلام) در روایتی فرمودند:

«كُنْتُ أَنَا الْأَذَانَ فِي النَّاس»؛
من حقیقت اذان در میان مردم هستم.

نیز خطبه مبارکه افتخار فرمودند:
«أنا حیّ على الصلاة، أنا حیّ على الفلاح».

علل الشرائع، ج‏ ۲، ص ۴۴۲؛ الفضائل، ص ۸۴

همانطور که ملاحظه می شود در این احادیث شریف، أمیرالمومنین علی (علیه السلام) خود را با ضمیر متکلم وحده ( أنا ) معرفی فرمودند.
در شرح این مهم، باید بر این نکته توجه داشت که :

" أنا " ضمیر متکلم وحده، معرفه و حاضر و معروف نزد متکلم می باشد.
ضمیر متکلم وحده از مخاطب و غائب، أعرف است.
وحدانیت یا فردانیت ضمیر متکلم، دلالت بر فاعلیت ذات یا همان حقیقتِ وجود و شیئیت آن دارد.
در این استعمال، متکلم، اراده دارد تا ذات خویش را بی واسطه و صریح معرفی کند.

پس آن حضرت در این فرازها ذات خویش را صریح و بی واسطه، به دیگران می شناسانند.

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایته علی ابن ابی طالب و الائمه المعصومین علیهم السلام

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

 الَّذينَ هُمْ في‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُون (۱)

سوره مبارکه مومنون، آیات ۱و۲:
«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُون، الَّذينَ هُمْ في‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُون‏»؛
به تحقيق مؤمنان رستگار شده‌اند آنان كه در نمازشان خشوع دارند.


این آيه شريفه به صورت اولی ظهور در وجوب صلاة دارد، ليكن دلالت معنا و حجيت ظاهر اين كريمه بر مشروط بودن فلاح مومن به خشوع در صلاة است.
تفصیل این بحث در ذیل آمده است.

قدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُون

این آیه شریفه با حرف تحقیق «قد» آغاز شده که مثبِت للتوقع است؛ یعنی آنچه که مورد توقع یا انتظار بوده را اثبات می کند.
از آنجا که آیه شریفه تصریح بر بشارت مومنین دارد و این بشارت با "قد" آغاز شده،
یعنی به تحقیق که مومنین به فلاح و رستگاری نائل خواهند شد.

و به بیانی دیگر مومنون با وعده الهی انتظار فلاحشان را داشتند
و خداوند تبارک و تعالی با این بیان، آنچه متوقع ایشان بود را به قطعیت ثابت می دارد؛
که «إِنَّ اللَّهَ لا يُخْلِفُ الْميعاد»؛ میعاد الهی لایتغیر است.


فلاح به معنای فوز، نجات و ظفر و بنا بر نظر برخی بقاء فی الخیر می باشد
و چون تحصیل سعادت منوط به شکافتن موانعی است، از اینرو موضوع له رستگاری برای فلاح وضع شده است.
إفلاح، بلوغ فلاح و صیرورت و دخول به سعادت و رستگاری است.
به همین دلیل مولی "فلح" را در باب إفعال و به هيئت ماضى إستعمال فرمود تا بر حتمیت، دوام و ثبات رستگاریِ مومنین تاکید فرماید.


فاعل فلاح در این آیه شریفه "مومنون" می باشد که اسم فاعل در هیئت صفت است؛
یعنی کسانی که متصف به ایمان باشند و حمل ایمان کرده باشند، فلاح برای آنان ثابت می باشد.
این بشارت قطعی به مومنان داده شده، و اختصاصی به ذکور ندارد، بلکه مشتمل بر اعم از ذکور و إناث است، مگر اینکه قرینه خاص ظهور مومن را مختص ذکور کند که مفاد این آیه فاقد چنین قرینه ای است.

به این ترتیب نتیجه آیه مبارکه اول به این فایده منتهی می شود که:
قطعا مومنین که متصف به خشوع در صلاتند، مفلح اند.
و مفهوم مخالف این عبارت آن می شود که عصاة و کفار هرگز از مفلحین نخواهند بود.
به عبارت دیگر حکم فلاح با انتفاء ایمان، منتفی خواهد شد.
و مثبِت این استنباط قول خداوند تبارک و تعالی در این سوره مبارکه است که آن را با "قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ" افتتاح و با "إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكافِرُونَ‏" به اختتام رسانید.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الَّذينَ هُمْ في‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُون (۲)


الَّذينَ هُمْ في‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُون

آیات بعدی این سوره مبارکه، در مقام بیان اوصاف مومنین است،
لذا آغاز آیات بعدی با "الَّذينَ"؛ نعت مومنون می باشد.
البته باید این نکته را اضافه کرد که علت موصول آوردن مسند اليه،
إشعار به تبیین علت حكم دارد، و چه بسا تناسب حكم و موضوع اين معنا را متعين سازد.

نکته قابل توجه آن است که أهم أوصاف مومنون در نخستین جمله صله یعنی آیه دوم ظهور می یابد که إشعار به حکم صلاة دارد؛ "الَّذينَ هُمْ في‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُون".

شارع صلاة را در این آیه کریمه در هیئت جملة اسمية جعل فرمود و موضوعِ حكم را که در جمله سابق اسم ظاهر بود، در اینجا بر ضمير منفصل مترتب نمود که إفاده حصر خبر و متعلقش در آن را می کند.

«الذين هم في صلاتهم‏ خاشِعُونَ»؛ «مؤمنين در نمازشان خاشع هستند».
(في صلاتهم) متعلّق به خبر یعنی خاشع و مقدم بر آن است.
تقدم متعلق (جارومجرور) بر خبر دلالت بر أهمیت صلاة در اتصاف انسان به صفت ایمان دارد.

همچنین در عبارت «فِي صَلٰاتِهِمْ»؛ ضمیر "هم" به صلاة اضافه شده که حاکی از انتساب صلاة به مومنین است؛
زیرا مولی از آن بی نیاز است و این عبد است که به دلیل فقر ذاتی اش نیازمند عبادت مولایش می باشد.
پس اضافه صلاة به مومنین برای بیان اختصاص نماز به ایشان است.
این مومنون اند که باید برای إقامه صلاة و إصطبار بر آن قیام کنند.

و همچنین نکته دیگری از این اضافه حاصل می آید و آن اینکه شرط صحت و قبولی نماز منوط است به ایمان در مصلی و خشوع در صلاة.
چون مولی که در مقام بیان بود می توانست صلاة را به امر دیگری اضافه فرماید، حال آنکه نماز را به مقید به صفت ایمان نمود و نیز صلاة را متعلق خشوع.

حال که این نکات تبیین شد، نوبت به بیان این مطلب می رسد که مستفاد از تعلق جارومجرور به خبر این فایده است که مطلوب مولی در صلاة صفت خشوع است و این مطلب وجه تمایز این آیه شریفه با آیات دیگریست که ظهور در وجوب داشتند.

پس از دلالت این آیه شریفه به دست می آید که إقامه صلاتی مطلوب مولی است که متصف به خشوع باشد.
یعنی فلاح مومنین مشروط به خشوع در صلاة است.
پس صلاة و خشوع در آن واجب است، لتعلق الفلاح به.
یعنی تحقق فلاح متوقف بر خشوع در نماز مومنین است، به همین دلیل صرف إقامه صلاة امتثال مأموربه عند الشارع نیست، بلکه مأتی به باید مقید به وصف دیگری باشد که آن خشوع است.

از اینکه خشوع در این آیه کریمه در هیئت فاعلی استعمال شد، این مطلب استفاده می شود که مکلف در همه زمانها باید ملتزم خشوع در صلاة باشد.
زیرا فاعل دلالت بر ذات دارد، یعنی مانند مصدر نیست که دلالت بر تحقق نسبت و وقوع آن امر داشته باشد؛ پس تنها با قیام حدث بر ذات دلالت می کند.

در خبر صحیحه ای چنین وارد شده است: «أنّ أمير المؤمنين في يوم أحد أصابته سهام كثيرة و من غاية الوجع كانوا لا يقدرون على إخراجها، فوصل الخبر إلى فاطمة الزهراء (علیها السلام) فقالت: إذا شرع في صلاته فاعملوا به ما شئتم.
فلما دخل في الصلاة جاؤوا بجرّاح فأخرجها من بدنه الشريف و لما فرغ من صلاته رأى الدماء على مصلّاه فسأل منه، فبيّنوا له الأمر، فقال بأبي و أمّي فو اللّه الذي نفسي بيده ما التفتّ في أيّ زمان شرعتم و أيّ وقت فرغتم».

«خٰاشِعُونَ» یعنی خاضعون متواضعون متذلّلون.
مبتنی بر برخی روایات (که شرح آن در مباحث علل الشرایع رفت) خشوع در صلاة، علت تشریع و معنای آن تلقی شده است.
پس خشوع در ظواهر مصلی کفایت نمی کند، بلکه خشوع باید در باطن او نیز راه یافته باشد و از رسولخدا (صلی الله علیه و آله) آمده است:
«ما زاد خشوع الجسد على ما في القلب فهو عندنا نفاق‏».

در این قسمت، اطلاق آیه شریفه مشتمل بر فروعات مسئله خشوع می شود؛
خشوع اعضا و جوارح، خشوع قلب و بصر و نظر که هر یک دربردارنده احکامی از فرائض، مندوبات و ... می باشند.

أخبار بسیاری نیز در این باره وارد شده مانند این روایت حضرت مولی (علیه السلام) که فرمودند:
«لَا تُجَاوِزْ بِطَرْفِكَ فِي الصَّلَاةِ مَوْضِعَ سُجُودِكَ الْحَدِيثَ».

بنابراین مستنبط از مفاد این کریمه، فوائد ذیل است:
فلاح برای مومنین امری حتمی و قطعی است.
فلاح مختص مومنین است، پس عصاة و کفار تخصصا از شمول فلاح خارج اند.

فلاح مشروط و معلولِ خشوع مومنین در صلاتشان است.
وجوب صلاة نیز مقید به خشوع است، پس صلاة بلا خشوع، صلاة تلقی نمی شود، زیرا فاقد فلاح است.

إقامه صلاة از اوصاف بارز مومنین است.
و شرط صحت و قبولی صلاة نیز دوام اتصاف مصلّی به ایمان و خشوع است.

اطلاق آیه شریفه نیز دلالت دارد بر همه اقسام خشوع؛ اعم از خشوع در ظواهر (مانند اقسام شَغل نظر و بصر و ... در صلاة) و خشوع باطنی.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

ليْسَ شَيْ‏ءٌ مِنْ خِدْمَة اللَّهِ يَعْدِلُ الصَّلَاةَ

امام صادق (عليه السّلام) فرمودند:
«إِنَّ طَاعَةَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ خِدْمَتُهُ فِي الْأَرْضِ وَ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ مِنْ خِدْمَتِهِ يَعْدِلُ الصَّلَاةَ فَمِنْ ثَمَّ نَادَتِ الْمَلَائِكَةُ زَكَرِيَّا (عليه السّلام)‏ وَ هُوَ قائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْراب»؛

من لا يحضره الفقيه، ج‏۱، ص ۲۰۸

طاعت خداوند عزّ و جلّ همانا به او خدمت كردن در روى زمين است و هيچ خدمتى از خدمات نسبت به خداوند نيست كه با نماز برابرى كند، و به همين سبب است كه فرشتگان، زكريّا (عليه السّلام) را هنگامى كه در محراب عبادت به نماز ايستاده بود، بشارت فرزند فرستادند.


شرح الحدیث

طاعة الله، انقیاد ماسوی الله از ساحت کبریایی خداوند تبارک و تعالی وخدمت او بر روی زمین است.
ذات أقدس ربوبی غنی مطلق، مالک کل شیء، ربّ العالمین و الواحد القهار است،

▫️و الْخَلْقُ كُلُّهُمْ عِيَالُ اللَّه‏
با اینحال خدمت کردن به آن قادر متعال وجه ممیزه ای دارد و آن این است که او قادر متعال، بی نیاز از این طاعات و خدمات است.

و نیز نوع خدمت عیال الله به او متمایز می باشد.
چنانچه در اینجا اشاره می فرماید: هیچ خدمتی از خدمات نزد خداوند با نماز برابرى نمى‏ كند؛
زیرا قربی که با إقامه صلاة برای مکلف حاصل می شود، از هیچ عبادت دیگری به دست نمی آید.

از اینرو آن حضرت (علیه السلام) تعلیل کلام را به این آیه کریمه عطف می فرمایند که:
فرشتگان حضرت زكريا را آنگاه به فرزند بشارت دادند كه او در محل عبادت خود نماز مى‏ گزارد.

یعنی استجابت دعا و بشارت به حضرت زكريا از جانب ذات باریتعالی و توسط ملائکه در صلاة شرف صدور يافت.
چون در آیه شریفه از واو حالیه استفاده شده است؛ یعنی درحالیکه او در نماز بود این بشارت و استجابت به او رسید.

بنابراین، روايت شريفه از لسان مبارك امام صادق (علیه السلام) إشعار به حكمت و علت ديگری از تشریع وجوب اقامه صلاة براي عبد دارد که آن خدمت به ساحت ربوبي است. از اين خدمت تنها بنده حقير محتاج، ذی نفع است و ذات باری تعالی غنی مطلق.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وجوب إقامة صلاة بر جمیع مکلفین


اتَّقُوهُ وَ أقيمُوا الصَّلاةَ وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكين


سوره مبارکه روم، آیه ۳۱ می فرماید:
«وَ اتَّقُوهُ وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكين»؛‏
تقوای الهی پیشه کنید و نماز را برپا كنيد و از مشركان مباشيد.

خطاب آیه شریفه ظهور بر وجوب أقامه صلاة دارد.
این خطاب در کریمه تعمیمی است و مشتمل بر جمیع مکلفین می شود.

آیه شریفه متشکل از جملات متعاطفینی است که هریک از آنها دلالت معنای حکم صلاة را واضح می کند و شرح آن از این قرار است:

حجیت ظهور اتَّقُوهُ

مستفاد از قراین متصله در آیه شریفه، امر به تقوا در اینجا دلالت بر امتثال از جمیع مأمورات و إجتناب از جمیع منهیات می کند.

ذکر خواص بعد از عام
حجیت ظهور أقيمُوا الصَّلاةَ
سپس در میان جمیع اوامر الهی، امر به إقامه صلاة شده است.
و در میان تمام نواهی، نهی از شرک می شود.
و اینها از باب ذکر خاص بعد از عام می باشد؛

زیرا صلاة أغلب و أبرز المصادیق برای امتثال اوامر الهی است.
چنانچه امام صادق (عليه السّلام) می فرمایند:
«إِنَّ طَاعَةَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ خِدْمَتُهُ فِي الْأَرْضِ، وَ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ مِنْ خِدْمَتِهِ يَعْدِلُ الصَّلَاةَ»
(شرح این حدیث در مبحث ۸ علل الشرایع بیان شد).
نیز صلاة وجه دین، مناط قبولی عبادات، جامع العباداة، عمود الدین می باشد.


لا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكين
پس از امر به اقامه صلاة که مهمترین در میان أوامر الهی بود، از شرک نفی می فرماید؛
علت اینکه در میان تمام منهیات، به شرک اشاره شد، این مطلب است که شرک از همه گناهان كبيره بزرگتر است. آيه شریفه «إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ» مستند این استنباط است. وفق کریمه همه گناهان کبیره مورد بخشش خداوند قرار می گیرد جز شرک.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

 اتَّقُوهُ وَ أقيمُوا الصَّلاةَ وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكين


بیان شد که آیه ۳۱ سوره مبارکه روم دلالت بر وجوب إقامه صلاة دارد.
وجوب إقامه الصلاة در این کریمه مسبوق به امر عام اتَّقُوا بود.
و دلیل ذکر خاص بعد عام، أهمیت صلاة به عنوان بارزترین مصداق عبودیت بود.
نیز بیان شد که مولی پس از امر به صلاة، از شرک نهی می کند و این تقابل بنوعی بیانگر حکم ترک صلاة محسوب می شد. به بیانی دیگر ترک متعمدانه صلاة مصداق شرک و کفر تلقی می شود.
▫️در ادامه بررسی این آیه شریفه، به بررسی حجیت ظهور و دلالت معنای آن بر وجوب اقامه نماز می پردازیم.


حجیت ظهور أقيمُوا الصَّلاةَ بر وجوب

حال که ظواهر آیه مورد بررسی قرار گرفت، نوبت به تبیین حکم آیه و حجیت آن می رسد.

علت اینکه در آیه کریمه امر را در ماده (قوم- قام) بیان فرمود، این است که امتثال امر الهی متوقف بر صرف نماز گزاردن نیست،
زیرا مولی هیئت امر را در ماده أقم استعمال فرمود.

بررسی آیات حضرت قرآن مثبت این مطلب است که صرف نماز مأمور به شارع نیست، بلکه حکم وجوب صلاة متعلقی دارد که آن نیز مورد امر واجب می باشد. این متعلق در بسیاری از آیات "إقامه" است، یعنی برای نماز از فعل إقامه و هم خانواده های آن استفاده شده است.

در زبان عربی وقتی برای کاری از «قام بالامر و أقامه» استفاده می شود که شخص آن را به پا داشته و با جديّت و تلاش آن کار را انجام دهد.

اقامه صلاة یعنی أدای آن به وجه أکمل و أتم، به گونه ای که از ارکان، اجزاء و شروط آن با اهتمام کامل مراقبت و محافظت شود.

به این ترتیب صلاتی مصیب و ممتثل عند الله خواهد بود که به وجه أتم و أکمل آن إقامه شود.

همچنین از اینکه "أقیموا" در قالب جمع استعمال شد، عمومیت خطاب به جمیع مکلفین أعم از ذکور و اناث استنباط می شود.

منبع (ادامه مطلب ...):

https://t.me/sharheser

شهید علی اکبر علیئی

منبع (ادامه مطلب ...):

http://www.asr-entezar.ir/archives/70772

وبلاگ 1: https://qaem14.blog.ir/     |     وبلاگ 2: http://yamahdi788.loxblog.com/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: حقیقت نماز , کلام معصومین علیهم السلام , نماز , صله , موهبت , خداوند , بنده , رحمت , وصال , نیت , نيّت , تعظيم , اجلال , تكبير , شمرده , قرائت , خشوعوزکوع , تواضع , خواری , خضوع , سجده , اخلاص , امید , تشهد , رغبت , سلام , بیم , حضور قلب , بهترین عبادات , نماز بهترين عبادات , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7

یا زهراء سلام اللع علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

#الله

«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»


حضرت السلطان علی بن موسی الرضا (علیه السلام) فرمودند :

إنَّ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» أَقْرَبُ إِلَى اسْمِ اللَّهِ الْأَعْظَمِ مِنْ سَوَادِ الْعَيْنِ إِلَى بَيَاضِهَا

همانا «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» نزديكتر است به اسم اعظم خداوند از سياهى چشم به سپيدى آن.

عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج۲ ص۵

#فاتحة_الکتاب

«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ


الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ * الرَّحْمنِ الرَّحيمِ * مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ * ايَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ * اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ* صِراطَ الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّينَ»

(سوره مبارکه حمد)


فاتحة الکتاب
امّ الکتاب
سبعا من المثانی

با توجه به آیه شریفه «وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ» (سوره مبارکه حجر آيه ۸۷) ، خداوند عزوجل،‌ سوره حمد را در مقابلِ «قرآن عظیم» قرار داده است: فَأَفْرَدَ الِامْتِنَانَ [عَلَيَ‏] بِفَاتِحَةِ الْكِتَابِ، وَ جَعَلَهَا بِإِزَاءِ الْقُرْآنِ الْعَظِيمِ (۱)؛ چنانکه در حدیث نبوی اشاره گردیده که اگر «فاتحة الکتاب» در کفه ای از ترازو و «قرآن» در کفه ای دیگر قرار داده شود ،‌ فاتحة الکتاب (در نسبت و میزان) هفت برابر آن خواهد بود: لو أن فاتحة الكتاب وضعت في كفة الميزان ، ووضع القرآن في كفة ، لرجحت فاتحة الكتاب سبع مرات (۲)

لذا جایگاه این سوره ،‌ نه سوره ای از سور مبارکه حضرت قرآن ، بلکه همانطور که اسامی آن نیز دلالت می نماید، امّ و اساس القرآن بودن آن است: «ان لكل شى ء اساسا ... و اساس القرآن الفاتحة» (۳)
بنابراین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) تصریح نمودند که سوره ای همانند «ام الکتاب»، در حضرت قرآن یافت نمی شود: «و الذی نفسی بیده ما انزل اللَّه فی التوراة و لا فی الزبور و لا فی القرآن مثلها هی ام الکتاب (۴)

حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) علت تشریع حکم وجوب قرائت در نماز را «رفع مهجوریت حضرت قرآن» بیان نمودند ؛ قرائتی که آغاز آن با سوره مبارکه ی حمد است که جامع کل خیر و حکمت می باشد: أُمِرَ النَّاسُ بِالْقِرَاءَهًْ فِی الصَّلَاهًْ لِئَلَّا یَکُونَ الْقُرْآنُ مَهْجُوراً مُضَیَّعاً..َ وَ إِنَّمَا بُدِئَ بِالْحَمْدِ دُونَ سَائِرِ السُّوَر..جُمِعَ فِیهِ مِنْ جَوَامِعِ الْخَیْرِ وَ الْحِکْمَهًْ (۵)

به عبارت دیگر قرائت سوره حمد در نماز سبب رفع مهجوریت حضرت قرآن می شود.

بنابراین در بررسی سیر تاریخی نزول آیات حضرت قرآن، گرچه در معنایی عام می توان سوره حمد را به عنوان یکی از سور حضرت قرآن دانست ، اما در حقیقت معنا، تمامی آیات حضرت قرآن در نزول تدریجی و سیر تاریخی شان از «امّ‌الکتاب» که همان سوره حمد است، برگرفته شده اند. بر همین اساس، ما نیز قبل از ورود به مباحث آغازین بعثت که با نازل شدن آیات سوره مبارکه علق در ارتباط است، جایگاه سوره مبارکه «أم الکتاب» را بررسی خواهیم نمود.

(۱). التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام ، ص۲۹ عيون أخبار الرضا عليه السلام ؛ ج۱ ؛ ص۳۰۲
(۲).مستدرك الوسائل ج۴ ص۳۳۰
(۳).تفسير نمونه، ج ‍۱ ص۴
(۴)بحارالأنوار، ج ۸۹ ص ۲۵۹.
(۵). من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۳۱۰؛ وسائل الشیعه ، ج۶، ص۳۸

«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ


الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ * الرَّحْمنِ الرَّحيمِ * مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ * ايَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ * اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ* صِراطَ الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّينَ»

(سوره مبارکه حمد)


فاتحة الکتاب
امّ الکتاب
سبعا من المثانی


گرچه در معنایی عام می توان سوره حمد را به عنوان یکی از سور حضرت قرآن دانست ، اما در حقیقت معنا، تمامی آیات حضرت قرآن در نزول تدریجی و سیر تاریخی شان از «امّ‌الکتاب» که همان سوره حمد است، برگرفته شده اند و بر همین اساس، در ابتدای بررسی سیر تاریخی نزول آیات قرآن کریم ، جایگاه این سوره مبارکه را مورد مداقه و بررسی قرار می دهیم.


در باب جایگاه سوره مبارکه حمد در ترتیب نزول ، أقوال مختلفی بیان شده که عبارتند از:


بر اساس ترتیب نزول سوره ها:

اولین سوره نازل شده
و یا اولین سوره جمعی النزول (تمامی آیات آن با هم نازل شده اند)

بر اساس ترتیب نزول آیات:

مقارنت نازل شدن آيات این سوره مبارکه با آغاز وحی [آیات ابتدایی سوره مبارکه علق]

و یا نازل شدن آيات سوره مبارکه حمد بلافاصله پس از وقایع آغازینِ مبعوث شدن حضرت ختمی مرتبت (صلی الله علیه و آله و سلم) [ یعنی بلافاصله پس از آیاتی از سور مبارکه ی علق،‌ قلم، مزمل، مدثر که همگی در ارتباط با آغاز بعثت حضرت ختمی مرتبت (صلوات الله علیه) می باشند]


مستندات اقوال فوق که برگرفته از نصوص [کلام حضرات قرآن ناطق علیهم السلام] و یا اقوال علمای علوم قرآن و مستندات تاریخی است، بدین صورت می باشند:

حضرت امير المؤمنين (علیه السلام) فرمودند:

از پيامبر اکرم (صلوات الله علیه) از ثواب قرائت قرآن سؤال نمودم، پس آن حضرت ثواب سوره ها را یک به یک به همان ترتیبی که نازل شده اند برشمردند. پس اول سوره‌اى كه در مكه بر آن حضرت نازل شد، «فاتحه الکتاب» بود سپس‌ «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ»:

عن علي بن أبي طالب عليه السلام أنه قال: سألت النبي عن ثواب القرآن، فأخبرني بثواب سورة سورة على نحو ما نزلت من السماء، فأول ما نزل عليه بمكة «فاتحة الكتاب» ثم «اقرأ باسم ربك» (۱)


از حضرت صادق ال محمد (علیه السلام) مرویّ است که فرمودند:

فاَوّل ما نُزِلَ علی رسول الله بِمَکَهَ بَعدَ اَن نُبِیءَ الحمد (۲):

اول آیاتی که بر رسول الله المکرم (صلوات الله علیه) در مکه پس از نبوت آن حضرت نازل گردید، حمد بود.


در شرح وقایع آغاز بعثت در غار حراء ، نقل است که همان روز اول بعثت، جناب جبرئيل نماز و وضو را به پيغمبر اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) تعليم نمود، و از آنجا که «لا صلاة الا بفاتحة الكتاب» (قائمیت هر نمازی به فاتحة الکتاب است)، فلذا سوره مبارکه حمد در همان روز اول بعثت نازل شده است (۳):

عن ابن عباس : فَقَالَ: اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ» ...قَالَ لِی: تَوَضَّأْ. فَتَوَضَّأْتُ ثُمَّ قَامَ فَصَلَّی وَ صَلَّیْتُ مَعَهُ رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ قَالَ: هَکَذَا الصَّلَاهًْ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) (۴)

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) فرمودند: جبرئیل گفت: «بخوان به نام پروردگارت که خلق کرد» سپس به من گفت : «وضو بگیر». پس وضو گرفتم و با جبرئیل دو رکعت نماز گزاردم.

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم

لذا همانطور که در أقوال علمای علوم و تاریخ قرآن بیان شده است:

لا شکّ أنّ النبیّ (صلی اللّه علیه و آله و سلم) کان یصلّی منذ بعثته.. فلا بدّ أنّ سورة الفاتحة کانت مقرونة بالبعثة (۵):

شکی نیست که پیامبر اکرم (صلوات الله علیه) از ابتدای بعثت نماز می گزاردند.. در نتیجه شکی نیست که سوره فاتحة الکتاب مقارن با بعثت بوده است.


و اما در خصوص قولی که قائل به نازل شدن آیات سوره مبارکه حمد در ترتیب پنجم (پس از نازل شده آیاتی از سور مبارکه علق،‌ قلم، مزمل، مدثر) است، مؤلف کتاب «المتهمید فی علوم القرآن» می نویسد:

أما سورة الفاتحة فهي اولى سورة نزلت بصورة كاملة، و بسمة كونها سورة من القرآن كتابا سماويا للمسلمين، فهي أوّل قرآن نزل عليه (صلى اللّه عليه و آله و سلم) بهذا العنوان الخاصّ، و أمّا آيات غيرها سبقتها نزولا، فهي إنما نزلت لغايات اخرى، و إن سجّلت بعدئذ قرآنا ضمن آياته و سوره (۶)

سوره فاتحة، اولین سوره ای است که به صورت کامل و در مقام نازل شدن حضرت قرآن، به عنوان کتابی آسمانی برای مسلمانان، نازل گردیده است ؛ اما آیاتی که پیش از آن نازل شده اند، در این مقام نبوده اند [از باب مبعوث شدن حضرت ختمی مرتبت صلوات الله علیه به رسالت بوده اند] که بعدا تحت عنوان (آیاتی از) قرآن، مکتوب شده اند در میان دیگر آیات و سوره ها.

لذا تمامی اقوال مختلف فوق، حول حقیقت جایگاه و شأن این سوره مبارکه قابل جمع می باشند و آن همان شأن «فاتحة الکتاب» بودن سوره مبارکه حمد است که در همان نقطه آغازین نزول تدریجی حضرت قرآن ، به صورت یکجا بر قلب مبارک حضرت خاتم الانبیاء و المرسلین (صلی الله علیه و اله و سلم) نازل گردیده است.

(۱). مجمع البيان في تفسير القرآن ج۱۰ ص۲۱۲
(۲). بحارالانوار ،ج ۸۲، ص ۵۲
(۳). التمهيد فی علوم القرآن؛ ج۱ ، ص ۱۲۶
(۴).تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۲۲۶
(۵).التمهيد في علوم القرآن ج ۱ صص۱۲۸
(۶).التمهيد في علوم القرآن ج ۱ صص۱۲۷

منبع (ادامه مطلب ...):

https://t.me/sharheser

شهید مدافع حرم عبدالله باقری

ولادت :۱۳۶۲/۰۱/۲۹

شهادت : ۱۳۹۴/۰۸/۰۱

بخشی از وصیت شهید باقری:

برایم شب هفت و چهلم نگیرید و هزینه اش را به فقرا بدهید
پیراهنی که با آن برای امام حسین ( علیه السلام ) عزاداری کرده ام را روی پیکرم داخل قبربگذارید.

منبع (ادامه مطلب ...):

http://www.asr-entezar.ir/archives/70804

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , قرآن کریم , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ماه مبارک رمضان , ,
:: برچسب‌ها: بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ , اسم اعظم خداوند , سياهى چشم , علی بن موسی الرضا (علیه السلام) , فاتحة الکتاب , امّ الکتاب , سبعا من المثانی , حضرت قرآن , قرآن , قرائت سوره حمد , قرائت , سوره حمد , جبرئیل , نماز , بعثت , پیامبر اکرم (صلوات الله علیه) , سوره مبارکه علق , سوره مبارکه قلم , سوره مبارکه مزمل , سوره مبارکه مدثر , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 38
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۹۰تا۹۲

يَاأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا إِنَّمَا الخَْمْرُ وَ الْمَيْسرُ وَ الأَنصاب وَ الأَزْلَامُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ‏(۹۰) إِنَّمَا يُرِيدُ الشيْطانُ أَن يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فى الخَْمْرِ وَ الْمَيْسرِ وَ يَصدَّكُمْ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصلَوةِفَهَلْ أَنتُم مُّنتهُونَ‏(۹۱) وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسولَ وَ احْذَرُوافَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا عَلى رَسولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ‏(۹۲)

ترجمه:
۹۰ -اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد شراب و قمار و بتها و ازلام ( كه يك نوع بخت ‏آزمائى بوده ) پليدند و از عمل شيطانند از آنها دورى كنيد تا رستگار شويد .
۹۱ -شيطان مى‏خواهد در ميان شما بوسيله شراب و قمار عداوت ايجاد كند ، و شما را از ذكر خدا و از نماز باز دارد آيا ( با اينهمه زيان و فساد و با اين نهى اكيد ) خوددارى خواهيد كرد ؟!
۹۲ -و اطاعت خدا و اطاعت پيامبر كنيد و ( از مخالفت فرمان او ) بترسيد ، و اگر روى برگردانيد ( و مخالفت نمائيد مستحق مجازات خواهيد بود ) و بدانيد بر پيامبر ما جز ابلاغ آشكار چيز ديگرى نيست ( و اين وظيفه را در برابر شما انجام داده است).

شان نزول:
در تفاسير شيعه و اهل تسنن شان نزولهاى مختلفى درباره آيه نخست ذكر
شده است ، كه تقريبا با يكديگر شباهت دارند از جمله اينكه در تفسير در المنثور از سعد بن وقاص چنين نقل شده كه مى‏گويد : اين آيه در باره من نازل گرديد ، مردى از انصار غذائى تهيه كرده بود و ما را دعوت كرد ، جمعى در مجلس ميهمانى او شركت كردند ، و علاوه بر صرف غذا شراب نوشيدند و اين قبل از تحريم شراب در اسلام بود ، هنگامى كه مغز آنها از شراب گرم شد شروع به ذكر افتخارات خود كردند ، كم كم كار بالا گرفت و به اينجا رسيد كه يكى از آنها استخوان شترى را برداشت و بر بينى من كوبيد و آن را شكافت ، من خدمت پيامبر (صلى‏الله‏ عليه‏ وآله ‏وسلّم‏) رسيدم و اين جريان را عرض كردم در اين موقع آيه فوق نازل شد .
از مسند احمد و سنن ابى داود و نسائى و ترمذى چنين نقل شده است كه عمر ( كه طبق تصريح تفسير فى ظلال جلد سوم صفحه 33 علاقه شديد به نوشيدن شراب داشت ) دعا مى‏كرد ، و مى‏گفت : خدايا بيان روشنى در مورد خمر براى ما بفرما ، هنگامى كه آيه سوره بقره ( يسئلونك عن الخمر و الميسر ... ) ( بقره - 219 ) نازل شد پيامبر (صلى‏الله‏ عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) آيه را براى او قرائت كرد ولى او باز به دعاى خود ادامه مى‏داد ، و مى‏گفت : خدايا بيان روشنترى در اين زمينه بفرما ، تا اينكه آيه سوره نساء ( يا ايها الذين آمنوا لا تقربوا الصلوة و انتم سكارى ) ( نساء 43 ) نازل شد ، پيامبر (صلى‏الله ‏عليه‏ وآله ‏وسلّم‏) آن را نيز بر او خواند ، باز به دعاى خود ادامه مى‏داد ! ، تا اينكه سوره مائده ( آيه مورد بحث ) كه صراحت فوق‏ العاده‏اى در اين موضوع دارد ، نازل گرديد ، هنگامى كه پيامبر (صلى‏الله‏ عليه‏ وآله ‏وسلّم‏) آيه را بر او خواند ، گفت : انتهينا انتهينا ! از نوشيدن شراب خوددارى مى‏كنيم ، خوددارى مى‏كنيم ! .

تفسیر
حكم قطعى درباره شراب و مراحل تدريجى آن
همانطور كه در جلد سوم اين تفسير صفحه 396 ذيل آيه 43 سوره نساء اشاره كرديم ، شرابخوارى و ميگسارى در زمان جاهليت و قبل از ظهور اسلام فوق العاده رواج داشت و به صورت يك بلاى عمومى در آمده بود ، تا آنجا كه بعضى از مورخان مى‏گويند عشق عرب جاهلى در سه چيز خلاصه مى‏شد : شعر و شراب و جنگ ! ، و نيز از روايات استفاده مى‏شود كه حتى بعد از تحريم شراب مساله ممنوعيت آن براى بعضى از مسلمانان فوق العاده سنگين و مشكل بود ، تا آنجا كه مى‏گفتند : ما حرم علينا شى‏ء اشد من الخمر : هيچ حكمى بر ما سنگينتر از تحريم شراب نبود .
روشن است كه اگر اسلام مى‏خواست بدون رعايت اصول روانى و اجتماعى با اين بلاى بزرگ عمومى به مبارزه برخيزد ممكن نبود ، و لذا از روش تحريم تدريجى و آماده ساختن افكار و اذهان براى ريشه كن كردن ميگسارى كه به صورت يك عادت ثانوى در رگ و پوست آنها نفوذ كرده بود ، استفاده كرد ، به اين ترتيب كه نخست در بعضى از سوره ‏هاى مكى اشاراتى به زشتى اين كار نمود ، چنانكه در آيه 67 سوره نحل مى‏خوانيم و من ثمرات النخيل و الاعناب تتخذون منه سكرا و رزقا حسنا از ميوه ‏هاى درخت نخل و انگور ، مسكرات و روزيهاى پاكيزه فراهم مى‏كنيد .
در اينجا سكر يعنى مسكر و شرابى را كه از انگور و خرما مى‏گرفتند درست در مقابل رزق حسن قرار داده است ، و آن را يك نوشيدنى ناپاك و آلوده شمرده است.
ولى عادت زشت شرابخورى از آن ريشه‏ دارتر بود ، كه با اين اشاره‏ ها ريشه‏ كن شود ، بعلاوه شراب بخشى از درآمدهاى اقتصادى آنها را نيز تامين مى‏كرد لذا هنگامى كه مسلمانان به مدينه منتقل شدند و نخستين حكومت اسلامى تشكيل شد ، دومين دستور در زمينه منع شرابخوارى به صورت قاطعترى نازل گشت ، تا افكار را براى تحريم نهائى آماده ‏تر سازد ، در اين موقع بود كه آيه 219 سوره بقره نازل گرديد يسئلونك عن الخمر و الميسر قل فيهما اثم كبير و منافع للناس و اثمهما اكبر من نفعهما - در اين آيه ضمن اشاره به منافع اقتصادى مشروبات الكلى براى بعضى از جوامع همانند جامعه جاهليت ، اهميت خطرات و زيانهاى بزرگ آن را كه به درجات از منافع اقتصادى آن بيشتر است يادآورى مى‏شود .به دنبال آن در آيه 43 سوره نساء يا ايها الذين آمنوا لا تقربوا الصلوة و انتم سكارى حتى تعلموا ما تقولون به مسلمانان صريحا دستور داده شد كه درحال مستى هرگز نماز نخوانند تا بدانند با خداى خود چه مى‏گويند.
البته مفهوم اين آيه آن نبود كه در غير حال نماز ، نوشيدن شراب مجاز بود ، بلكه برنامه همان برنامه تحريم تدريجى و مرحله به مرحله بود ، و به عبارت ديگر اين آيه نسبت به غير حال سكوت داشت و صريحا چيزى نمى‏گفت.
آشنائى مسلمانان به احكام اسلام و آمادگى فكرى آنها براى ريشه‏ كن ساختن اين مفسده بزرگ اجتماعى كه در اعماق وجود آنها نفوذ كرده بود ، سبب شد كه دستور نهائى با صراحت كامل و بيان قاطع كه حتى بهانه‏ جويان نيز نتوانند به آن ايراد گيرند نازل گرديد ، كه همين آيه مورد بحث بوده باشد.
جالب توجه اينكه در اين آيه با تعبيرات گوناگون ممنوعيت اين كار مورد تاكيد قرار گرفته است:
۱ -آيه با خطاب يا ايها الذين آمنوا شروع شده اشاره به اينكه مخالفت با اين حكم با روح ايمان سازگار نيست.
۲ -بعد از آن كلمه انما كه براى حصر و تاكيد است به كار رفته.
۳ -شراب و قمار همرديف انصاب بتهائى كه شكل مخصوصى نداشتند و تنها قطعه سنگى بودند ) ذكر شده است و نشان مى‏دهد ، خطر شراب و قمار به قدرى زياد است كه در رديف بت پرستى قرار گرفته ، به همين دليل در روايتى از پيامبر (صلى‏الله‏ عليه ‏وآله ‏وسلّم‏) مى‏خوانيم شارب الخمر كعابد الوثن : شرابخوار همانند بت پرست است :
۴ -شراب و قمار و همچنين بت پرستى و ازلام ( يك نوع بخت‏آزمائى ) همگى به عنوان رجس و پليدى شمرده شده ‏اند ( انما الخمر و الميسر و الانصاب و الازلام رجس).
۵ -تمام اين اعمال جزء اعمال شيطانى قلمداد شده است ( من عمل الشيطان).
6 -سرانجام فرمان قاطع براى اجتناب از آنها را صادر كرده ومى‏فرمايد ( فاجتنبوه).
ضمنا بايد توجه داشت كه اجتناب مفهومى رساتر از نهى دارد ، زيرا معنى اجتناب فاصله گرفتن و دورى كردن و نزديك نشدن است كه بمراتب از جمله ننوشيد رساتر مى‏باشد .
۷ -در پايان اين آيه مى‏گويد : اين دستور به خاطر آن است كه شما رستگار شويد ( لعلكم تفلحون).
يعنى بدون آن رستگارى ممكن نيست.

۸ -در آيه بعد به پاره ‏اى از زيانهاى آشكار شراب و قمار پرداخته نخست مى‏گويد : شيطان مى‏خواهد از طريق شراب و قمار در ميان شما تخم عداوت و دشمنى بپاشد و از نماز و ذكر خدا باز دارد ( انما يريد الشيطان ان يوقع بينكم العداوة و البغضاء فى الخمر و الميسر و يصدكم عن ذكر الله و عن الصلوة )
۹ -در پايان اين آيه به عنوان يك استفهام تقريرى ، مى‏گويد : آيا شما خود دارى خواهيد كرد ؟ ( فهل انتم منتهون).
يعنى پس از اينهمه تاكيد باز جاى بهانه ‏جوئى يا شك و ترديد در مورد ترك اين دو گناه بزرگ باقى مانده است ؟ ! و لذا مى‏بينيم كه حتى عمر كه تعبيرات آيات گذشته را بخاطر علاقه‏ اى كه ( طبق تصريح مفسران عامه ) به شراب داشت وافى نمى‏دانست پس از نزول اين آيه ، گفت كه اين تعبير كافى و قانع كننده است.
۱۰ -و در آيه سوم به عنوان تاكيد اين حكم نخست به مسلمانان دستور مى‏دهد كه خدا و پيامبرش را اطاعت كنند و از مخالفت او بپرهيزند ( و اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و احذروا).
و سپس مخالفان را تهديد مى‏كند كه اگر از اطاعت فرمان پروردگار سر باز زنند ، مستحق كيفر و مجازات خواهند بود و پيامبر (صلى‏الله ‏عليه ‏وآله ‏وسلّم‏) وظيفه ‏اى جز ابلاغ آشكار ندارد ( فان توليتم فاعلموا انما على رسولنا البلاغ المبين).
اثرات مرگبار شراب و قمار گرچه در ذيل آيه 219 بقره جلد دوم تفسير نمونه صفحه 74 تا 79 بحثهاى فشرده ‏اى پيرامون ضررهاى اين دو بلاى اجتماعى ذكر شده است ، ولى در اينجا نيز براى تاكيد مطلب - به عنوان اقتدا به قرآن مجيد - لازم است نكات ديگرى را ياد آور شويم ، اين نكات مجموعه‏اى است از آمارهاى مختلف كه هر كدام به تنهائى به اندازه یك بحث مشروح براى بيان عمق و عظمت اين زيانها گويا است:
۱ -به موجب آمارى كه در انگلستان درباره جنون الكلى انتشار يافت ، و اين جنون با جنونهاى ديگر در آن مقايسه شده بود ، چنين بدست آمده كه در برابر 2249 ديوانه الكلى فقط 53 ديوانه به علل ديگر وجود داشته است!
۲ -به موجب آمار ديگرى كه از تيمارستانهاى آمريكا بدست آمده 85 درصد از بيماران روانى آنها را بيماران الكلى تشكيل مى‏دهد !
۳ -يكى از دانشمندان انگليسى به نام بنتام مى‏نويسد : مشروبات الكلى در كشورهاى شمالى انسان را كودن و ابله ، و در كشورهاى جنوبى ديوانه مى‏كند ، سپس مى‏افزايد : آئين اسلام تمام انواع نوشابه‏ هاى الكلى را تحريم كرده است و اين يكى از امتيازات اسلام مى‏باشد.
۴ -اگر از كسانى كه در حال مستى دست به انتحار يا جنايت زده و خانه‏ هائى را ويران ساخته و خانمان هائى را بر باد داده ‏اند آمارى تهيه شود ، رقم سرسام‏ آورى را تشكيل مى‏دهد.
۵ -در فرانسه ، هر روز 440 نفر جان خود را فداى الكل مى‏كنند !
۶ -طبق آمار ديگرى تلفات بيماريهاى روانى آمريكا در يكسال دو برابر تلفات آن كشور در جنگ جهانى دوم بوده است و به عقيده دانشمندان در بيماريهاى روانى آمريكا مشروبات الكلى و سيگار نقش اساسى داشته ‏اند!
۷ -به موجب آمارى كه توسط يكى از دانشمندان به نام هوگر به مناسبت بيستمين سالگرد مجله علوم ابراز شد 60 درصد قتلهاى عمدى ، 75 درصد ضرب و جرح ، 30 درصد جرائم ضد اخلاقى ( از جمله زنا با محارم ! ) 20 درصد جرائم سرقت مربوط به الكل و مشروبات الكلى بوده است و به موجب آمارى از همين دانشمند 40 درصد از اطفال مجرم داراى سابقه اثر الكليت هستند .
۸-از نظر اقتصادى تنها در انگلستان زيانهاى ناشى از طريق غيبت كارگران از كار به خاطر الكليسم به 50 مليون دلار در سال ( تقريبا 1750 مليون تومان ) برآورد شده است ، كه اين مبلغ بتنهائى مى‏تواند هزينه ايجاد هزاران كودكستان و دبستان و دبيرستان را تامين كند
۹ -به موجب آمارى كه در باره زيانهاى مشروبات الكلى در فرانسه انتشار يافته : الكل 137 ميليارد فرانك در سال بر بودجه فرانسه غير از خسارات شخصى به شرح زير تحميل مى‏كند : 60 ميليارد فرانك خرج دادگسترى و زندانها .
40 ميليارد فرانك خرج تعاون عمومى و خيريه.
۱۰ ميليارد فرانك مخارج بيمارستانها براى الكليها.
70 ميليارد فرانك هزينه امنيت اجتماعى ! و به اين ترتيب روشن مى‏شود كه تعداد بيماران روانى و بيمارستانها و قتلها و نزاعهاى خونين و سرقتها و تجاوزها و تصادفها با تعداد ميخانه ‏ها تناسب مستقيم دارد.
۱۰ -بزرگترين مؤسسات آمارگيرى آمريكا ثابت كرده است كه قمار در 30 درصد جنايتها دخالت مستقيم دارد.
و به موجب آمار ديگرى كه در زمينه جرائم قماربازان منتشر شده با نهايت تاسف مى‏بينيم كه 90 درصد جيب‏ برى .
50 درصد جرائم جنسى.
10 درصد فساد اخلاق.
30 درصد از طلاقها.
40 درصد از ضرب و جرحها.
و 5 درصد از خودكشيها بخاطر قمار صورت گرفته است.

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

رسول خدا صلی‌الله علیه‌وآله:

يا فَاطِمَةُ أَبْشِرِي
فَلَكِ عِنْدَ اَللَّهِ مَقَامٌ مَحْمُودٌ
تَشْفَعِينَ فِيهِ لِمُحِبِّيكِ وَ شِيعَتِكِ فَتُشَفَّعِينَ

ای فاطمه بشارت باد
که در نزد خدا جایگاه شایسته‌ای داری،
(که در آن جایگاه) برای دوستدارانت و شیعیانت شفاعت می‌کنی،
و شفاعتت پذیرفته می‌شود

بحارالانوار ج۲۹ص۳۴۶

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۹۳

لَيْس عَلى الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصالِحَاتِ جُنَاحٌ فِيمَا طعِمُوا إِذَا مَا اتَّقَوْا وَّ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصالِحَاتِ ثُمَّ اتَّقَوا وَّ ءَامَنُوا ثُمَّ اتَّقَوا وَّ أَحْسنُواوَ اللَّهُ يحِب المُْحْسِنِينَ‏(۹۳)

ترجمه:
۹۳ -بر كسانى كه ايمان آورده ‏اند و عمل صالح انجام داده‏ اند گناهى در آنچه خورده ‏اند نيست ( و نسبت به نوشيدن شراب قبل از نزول حكم تحريم مجازات نمى‏شوند ) مشروط بر اينكه تقوا پيشه كنند و ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند ، سپس تقوا پيشه كنند و ايمان آورند ، سپس تقوا پيشه كنند و نيكى نمايند ، و خداوند نيكوكاران را دوست مى‏دارد .

شان نزول
در تفسير مجمع البيان و تفسير طبرى و تفسير قرطبى و بعضى ديگر از تفاسير چنين آمده است كه پس از نزول آيه تحريم شراب و قمار ، بعضى از ياران پيامبر (صلى‏الله ‏عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) گفتند : اگر اين دو كار اينهمه گناه دارد پس تكليف برادران مسلمان ما كه پيش از نزول اين آيه از دنيا رفته ‏اند و هنوز اين دو كار را ترك نكرده بودند چه مى‏شود ؟ آيه فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت .

تفسیر
در اين آيه در پاسخ كسانى كه نسبت به وضع گذشتگان قبل از نزول تحريم شراب و قمار و يا نسبت به وضع كسانى كه اين حكم هنوز به گوش آنها نرسيده ، و در نقاط دور دست زندگى داشتند مى‏گويد : آنهائى كه ايمان و عمل صالح داشته ‏اند و اين حكم به آنها نرسيده بوده ، اگر شرابى نوشيده‏ اند و يا از درآمد قمار خورده ‏اند گناهى بر آنها نيست ( ليس على الذين آمنوا و عملوا الصالحات جناح فيما طعموا ) .
سپس اين حكم را مشروط به اين مى‏كند كه آنها تقوا را پيشه كنند و ايمان بياورند و عمل صالح انجام دهند ( اذا ما اتقوا و آمنوا و عملوا الصالحات ) بار ديگر همين موضوع را تكرار كرده ، مى‏گويد : سپس تقوا پيشه كنند و ايمان بياورند ( ثم اتقوا و آمنوا).
و براى سومين بار با كمى تفاوت همين موضوع را تكرار نموده ، مى‏گويد : سپس تقوا پيشه كنند و نيكى نمايند ( ثم اتقوا و احسنوا).
و در پايان آيه مى‏فرمايد : خداوند نيكوكاران را دوست مى‏دارد ( و الله يحب المحسنين.
درباره تكرار اين سه جمله ميان مفسران قديم و جديد گفتگو بسيار است بعضى آنها را حمل بر تاكيد كرده ‏اند ، زيرا اهميت موضوع تقوا و ايمان و عمل صالح ايجاب مى‏كند كه روى آن بطور جدى و مكرر تكيه و تاكيد شود .
ولى جمعى از مفسرين معتقدند كه هر يك از اين سه جمله ناظر به حقيقت
جداگانه ‏اى است و در زمينه تفاوت آنها احتمالات متعددى داده ‏اند كه بسيارى از آنها دليل و شاهدى ندارد.
شايد بهترين سخن در اين زمينه اين است كه گفته شود : منظور از تقوا كه نخستين بار ذكر شده همان احساس مسئوليت درونى است كه انسان را به سوى تحقيق و بررسى درباره دين و نگاه كردن در معجزه پيامبر (صلى‏الله‏ عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) و جستجو در باره حق مى‏كند و نتيجه آن ايمان و عمل صالح است ، و به تعبير ديگر تا مرحله‏ اى از تقوا در وجود انسان نبوده باشد به فكر تحقيق و جستجوى حق نمى‏افتد ، و بنابر اين نخستين بار كه در آيه فوق سخن از تقوا به ميان آمده اشاره به اين مرحله از تقوا است و اين منافات با آغاز آيه كه مى‏گويد ليس على الذين آمنوا و عملوا الصالحات ... ندارد ، زيرا ايمان در آغاز آيه ممكن است به معنى تسليم ظاهرى بوده باشد ولى ايمانى كه بعد از تقوا به وجود آيد ايمان واقعى است .
و دومين بار كه سخن از تقوا به ميان آمده اشاره به تقوائى است كه در درون جان انسان نفوذ مى‏كند و اثر آن عميقتر مى‏گردد و نتيجه آن ايمان مستقر و ثابتى است كه عمل صالح جزء آن است ، لذا در جمله دوم پس از ذكر ايمان سخنى از عمل صالح به ميان نيامده تنها مى‏فرمايد : ثم اتقوا و آمنوا ... يعنى اين ايمان بقدرى نافذ و ثابت است كه نيازى به ذكر عمل صالح در تعقيب آن نيست.
و در مرحله سوم كه گفتگو از تقوا مى‏كند منظور تقوائى است كه به مرحله عالى خود رسيده بطورى كه علاوه بر دعوت به انجام وظائف حتمى ، دعوت به احسان يعنى كارهاى نيك نيز مى‏كند حتى كارهائى كه از واجبات نيست .
خلاصه اينكه هر يك از اين سه تقوا اشاره به مرحله‏اى از احساس مسئوليت و پرهيزگارى است ، مرحله ابتدائى ، مرحله متوسط ، و مرحله نهائى و هر يك قرينه‏اى در خود آيه دارد كه به اتكاى آن مى‏توان مقصود را دريافت.
بر خلاف احتمالاتى كه بعضى از مفسرين در تفاوت اين سه تقوا و سه ايمان داده‏اند كه فاقد قرينه و شاهد است.

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۹۴تا۹۶

يَاأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لَيَبْلُوَنَّكُمُ اللَّهُ بِشىْ‏ءٍ مِّنَ الصيْدِ تَنَالُهُ أَيْدِيكُمْ وَ رِمَاحُكُمْ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يخَافُهُ بِالْغَيْبِ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِك فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ‏(۹۴) يَاأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لا تَقْتُلُوا الصيْدَ وَ أَنتُمْ حُرُمٌ وَ مَن قَتَلَهُ مِنكُم مُّتَعَمِّداً فَجَزَاءٌ مِّثْلُ مَا قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ يحْكُمُ بِهِ ذَوَا عَدْلٍ مِّنكُمْ هَدْيَا بَالِغَ الْكَعْبَةِ أَوْ كَفَّارَةٌ طعَامُ مَساكِينَ أَوْ عَدْلُ ذَلِك صِيَاماً لِّيَذُوقَ وَبَالَ أَمْرِهِ عَفَا اللَّهُ عَمَّا سلَف وَ مَنْ عَادَ فَيَنتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انتِقَامٍ‏(۹۵) أُحِلَّ لَكُمْ صيْدُ الْبَحْرِ وَ طعَامُهُ مَتَاعاً لَّكُمْ وَ لِلسيَّارَةِوَ حُرِّمَ عَلَيْكُمْ صيْدُ الْبرِّ مَا دُمْتُمْ حُرُماًوَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِى إِلَيْهِ تحْشرُونَ‏(۹۶)

ترجمه:
۹۴ -اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد خداوند شما را به مقدارى شكار كه ( به نزديكى شما مى‏آيند و ) دستها و نيزه ‏هاى شما به آنها مى‏رسد ، مى‏آزمايد ، تا معلوم شود چه كسى از خدا به وسيله ايمان به غيب مى‏ترسد ، و هر كس بعد از آن تجاوز كند مجازات دردناكى خواهد داشت.
۹۵ -اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد شكار را در حال احرام به قتل نرسانيد و هر كس از شما عمدا آنرا به قتل برساند بايد كفاره ‏اى معادل آن از چهار پايان بدهد ، كفاره‏ اى كه دو نفر عادل از شما معادل بودن آنرا تصديق كنند ، و به صورت قربانى به ( حريم ) كعبه برسد ، يا ( بجاى قربانى ) اطعام مستمندان كند يا معادل آن روزه بگيرد تا كيفر كار خود را بچشد ، خداوند از آنچه در گذشته واقع شده عفو كرده است و هر كس تكرار كند خداوند از او انتقام مى‏گيرد و خداوند توانا و صاحب
انتقام است.
۹۶ -صيد دريا و طعام آن براى شما حلال است تا شما و مسافران از آن بهره ‏مند شويد ، ولى مادام كه محرم هستيد صيد صحرا براى شما حرام است واز ( نافرمانى ) خدائى كه به سوى او محشور مى‏شويد بترسيد .

شان نزول
بطوريكه در كتاب كافى و بسيارى از تفاسير نقل شده ، هنگامى كه پيامبر اسلام (صلى‏الله ‏عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) و مسلمانان در سال حديبيه براى عمره با حال احرام حركت كردند.
در وسط راه با حيوانات وحشى فراوانى روبرو شدند ، بطورى كه مى‏توانستند آنها را با دست و نيزه ‏ها صيد كنند!.
اين شكارها بقدرى زياد بودند كه بعضى نوشته ‏اند دوش بدوش مركبها و از نزديك خيمه ‏ها رفت و آمد مى‏كردند ، نخستين آيات فوق در اين هنگام نازل شد و مسلمانان را از صيد آنها بر حذر داشت ، و به آنها اخطار كرد كه اين يك نوع امتحان براى آنها محسوب مى‏شود .

تفسیر
احكام صيد در حال احرام
اين آيات ناظر به يكى از احكام عمره و حج يعنى مساله شكار حيوانات صحرائى و دريائى در حال احرام مى‏باشد.
نخست اشاره به جريانى كه مسلمانان در سال حديبيه با آن روبرو بودند ، كرده ، مى‏گويد : اى كسانيكه ايمان آورده ‏ايد ، خداوند شما را با چيزى از شكار مى‏آزمايد ، شكارهائى كه بقدرى به شما نزديك مى‏شوند كه حتىبا نيزه و دست مى‏توانيد آنها را شكار كنيد ( يا ايها الذين آمنوا ليبلونكم الله بشى‏ء من الصيد تناله ايديكم و رماحكم)
از تعبير آيه چنين استفاده مى‏شود كه مى‏خواسته به عنوان يك پيش‏بينى مردم را از جريانى كه در پيش داشتند آگاه سازد ، و نيز معلوم مى‏شود كه وجود اين همه شكار در دسترس مردم آنجا يك امر بى‏سابقه بوده است ، و اين يك نوع آزمايش الهى براى مسلمانان محسوب مى‏شده ، مخصوصا با توجه به نيازى كه آنها به تهيه غذا از گوشت حيوانات داشته ‏اند ، و با توجه به اينكه اين حيوانات به شكل وسوسه ‏انگيزى در اطراف خيمه ‏ها و در گرداگرد آنها رفت و آمد داشته ‏اند ، تحمل محروميت از چنين غذاى آماده آنهم در آن عصر و زمان و براى آن مردم مى‏توانست يك آزمايش بزرگ بوده باشد .
بعضى گفته ‏اند منظور از اين جمله : كه با دست شما قابل صيد خواهند بود ، اين است كه با دام و تور مى‏توانستند آنها را بگيرند ، ولى ظاهر آيه اين است كه حقيقتا ممكن بوده آنها را با خود دست شكار كنند.
سپس به عنوان تاكيد مى‏فرمايد : اين جريان براى آن بوده است كه افرادى كه از خدا با ايمان به غيب مى‏ترسند ، از ديگران شناخته شوند.
(ليعلم الله من يخافه بالغيب ) همانطور كه در جلد اول صفحه 356 ذيل آيه 143 سوره بقره گفتيم ، منظور از تعبير به لنعلم ( تا بدانيم ) يا ليعلم ( تا خدا بداند ) و امثال آن ، اين نيست كه خداوند چيزى را نمى‏دانسته ، و مى‏خواهد بوسيله آزمايش و امتحان و امثال آن بداند ، بلكه منظور اين است كه مى‏خواهيم به واقعيت علمى خود جامه عمل و تحقق خارجى بپوشانيم ، زيرا نيت‏هاى درونى و آمادگى‏هاى اشخاص به تنهائى كافى براى تكامل و پاداش و كيفر نيست ، بلكه بايد به صورت افعال خارجى پياده شوند تا اين آثار را داشته باشد ، ( براى توضيح بيشتر به ذيل همان آيه مراجعه فرمائيد ) .
و در پايان آيه كسانى را كه با اين حكم الهى مخالفت ورزند ، تهديد به عذاب دردناك كرده است.
(فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب اليم).
گرچه جمله اخير از آيه اجمالا دلالت بر تحريم صيد در حال احرام دارد ، ولى در آيه بعد با صراحت و قاطعيت بيشتر و بطور عموم فرمان تحريم صيد را در حال احرام صادر كرده ، مى‏گويد : اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد در حال احرام شكار نكنيد ( يا ايها الذين آمنوا لا تقتلوا الصيد و انتم حرم).
آيا تحريم صيد ( كه به قرينه آيه بعد شكار صحرائى است ) تمام انواع حيوانات صحرائى را شامل مى‏شود اعم از حلال گوشت و حرام گوشت يا اختصاص به حلال گوشت دارد ؟ در ميان مفسران و فقها در اين زمينه اتفاق نظر نيست ، ولى مشهور در ميان فقهاء و مفسرين اماميه عموميت حكم است ، و رواياتى كه از طريق اهل بيت (عليهم ‏السلام‏) وارد شده است اين مطلب را تاييد مى‏كند ، و اما فقهاى اهل تسنن بعضى مانند ابو حنيفه با ما در اين زمينه موافقند ، ولى بعضى ديگر مانند شافعى آنرا مخصوص حيوانات حلال گوشت دانسته ‏اند ، اما در هر حال حيوانات اهلى را شامل نمى‏شود ، زيرا به حيوانات اهلى صيد و شكار گفته نمى‏شود.
قابل توجه اينكه در روايات ما نه تنها صيد كردن در حال احرام تحريم شده ، بلكه حتى كمك كردن و اشاره كردن و نشان دادن صيد در حال احرام تحريم گرديده است.

ممكن است بعضى تصور كنند كه صيد و شكار شامل حيوانات حرام گوشت نمى‏شود ، در حاليكه چنين نيست ، زيرا شكار حيوانات به منظورهاى مختلف انجام مى‏گردد ، گاهى به منظور استفاده از گوشت و گاهى پوست و گاهى براى رفع مزاحمت آنها انجام مى‏گردد ، شعر معروفى كه از على (عليه‏ السلام‏) نقل شده است ، نيز مى‏تواند شاهدى براى تعميم باشد ، آنجا كه فرمود : صيد الملوك ارانب و ثعالب و اذا ركبت فصيدى الابطال !
شكار سلاطين خرگوش و روباه است ولى شكار من به هنگامى كه وارد ميدان نبرد مى‏شوم ، قهرمانانند ! ( براى توضيح بيشتر در زمينه اقسام و احكام صيدهاى حرام در حال احرام به كتب فقهى مراجعه شود).
سپس به كفاره صيد در حال احرام اشاره كرده ، مى‏گويد : كسى كه عمدا صيدى را به قتل برساند ، بايد كفاره‏ اى همانند آن از چهار پايان بدهد ( يعنى آن را قربانى كرده و گوشت آن را به مستمندان بدهد).
(و من قتله منكم متعمدا فجراء مثل ما قتل من النعم ) .
در اينجا منظور از مثل آيا همانندى در شكل و اندازه حيوان است ، به اين معنى كه مثلا اگر كسى حيوان وحشى بزرگى را همانند شتر مرغ صيد كند ، بايد كفاره آنرا شتر انتخاب نمايد ، و يا اگر آهو صيد كند ، براى كفاره ، گوسفند كه تقريبا به اندازه آن است ، قربانى نمايد ، و يا اينكه منظور از مثل همانندى در قيمت است ؟ مشهور و معروف ميان فقهاء و مفسران ، همان معنى اول است ، و ظاهر آيه نيز با آن سازگارتر مى‏باشد ، چه اينكه با توجه به تعميم حكم نسبت به حيوانات حلال گوشت و حرام گوشت بسيارى از اين حيوانات ، قيمت ثابت و مشخصى ندارند ، كه بتوان همانند آنرا از حيوانات اهلى انتخاب كرد .
و در هر حال اين در صورتى است كه همانندى از نظر شكل و اندازه براى آن پيدا بشود ، و در غير اين صورت چاره ‏اى جز اين نيست كه به نوعى تعيين قيمت براى آن شكار نموده ، و همانند آنرا از نظر قيمت از حيوانات اهلى حلال گوشت انتخاب كنند.
و از آنجا كه ممكن است مساله همانندى براى بعضى مورد شك و ترديد واقع شود ، قرآن در اين زمينه دستور داده است كه بايد اين موضوع زير نظر دو نفر از افراد مطلع و عادل انجام پذيرد ( يحكم به ذوا عدل منكم).
و درباره اينكه اين كفاره در كجا بايد ذبح شود ، دستور مى‏دهد كه به صورت قربانى و هدى اهداء به كعبه شود و به سرزمين كعبه برسد ( هديا بالغ الكعبة).
ضمنا بايد توجه داشت كه مشهور ميان فقهاى ما اين است كه بايد كفاره صيد حال احرام عمره در مكه ذبح شود و صيد حال احرام حج در منى و قربانگاه ، و اين با آيه فوق منافات ندارد ، زيرا همانطور كه گفتيم آيه در مورد احرام عمره نازل شده است.
سپس اضافه مى‏كند كه لازم نيست حتما كفاره به صورت قربانى باشد ، بلكه دو چيز ديگر نيز هر يك مى‏توانند جانشين آن شوند ، نخست اينكه معادل پول آن را در راه اطعام مساكين مصرف كند ( او كفارة طعام مساكين ) .
و يا معادل آن روزه بگيرد ( او عدل ذلك صياما).
گرچه در آيه سخنى از تعداد مساكين كه بايد اطعام شوند و تعداد روزهاى روزه به ميان نيامده است ، ولى قرار گرفتن اينها در كنار يكديگر از يكسو ، و تصريح به لزوم موازنه ميان روزه از سوى ديگر ، نشان مى‏دهد كه منظور آن نيست كه هر چند نفر مسكين را مى‏خواهد اطعام كند ، بلكه منظور آن است به مقدار قيمت قربانى بايد بوده باشد ، و اما اينكه معادله ميان روزه و اطعام مسكين چگونه برقرار مى‏شود از بعضى از روايات استفاده مى‏شود كه در مقابل هر يك مد طعام ( يعنى تقريبا معادل 750 گرم گندم و مانند آن ) يك روز روزه بگيرد ، و از پاره‏ اى ديگر از روايات استفاده مى‏شود در مقابل هر دو مد يك روز روزه بگيرد ، و اين در حقيقت به خاطر آن است كه در ماه مبارك رمضان اشخاصى كه قادر بر روزه نيستند بجاى هر روز يك يا دو مد طعام به مستمندان مى‏دهند ( توضيح بيشتر درباره اين موضوع را در كتب فقهى مطالعه فرمائيد).
درباره اينكه آيا شخصى كه مرتكب صيد در حال احرام شده مخير در ميان
اين سه چيز است يا بايد ترتيب را در آن رعايت كند ، نخست قربانى نمايد و اگر نتوانست ، اطعام مسكين ، و اگر آن هم ميسر نشد روزه بگيرد ، در ميان مفسران و فقهاء گفتگو است ، اما ظاهر آيه تخيير است.
اين كفارات به خاطر آن است كه كيفر كار خلاف خود را ببيند ( ليذوق و بال امره).
اما از آنجائى كه هيچ حكمى معمولا شامل گذشته نمى‏شود ، تصريح مى‏كند كه خدا از تخلفاتى كه در اين زمينه در گذشته انجام داده ‏ايد ، عفو فرموده است ( عفى الله عما سلف).
و هر گاه كسى به اين اخطارهاى مكرر و حكم كفاره اعتنا نكند و باز هم مرتكب صيد در حال احرام شود ، خداوند از چنين كسى انتقام خواهد گرفت و خداوند توانا است ، و به موقع انتقام مى‏گيرد ( و من عاد فينتقم الله منه و الله عزيز ذو انتقام ) .

در ميان مفسران گفتگو است كه آيا كفاره صيد با تكرار آن تكرار مى‏شود يا نه ؟ ظاهر آيه اين است كه در صورت تكرار تنها تهديد به انتقام الهى شده و اگر كفاره نيز تكرار مى‏شد مى‏بايست تنها به ذكر انتقام الهى قناعت نشود و تكرار كفاره نيز تصريح گردد ، در رواياتى كه از طريق اهلبيت (عليهم ‏السلام‏) به ما رسيده اين موضوع آمده است.در آيه بعد پيرامون صيدهاى دريا سخن به ميان آورده ، مى‏گويد : صيد دريا و طعام آن براى شما ( در حال احرام ) حلال است ( احل لكم صيد البحر و طعامه ) .در اينكه منظور از طعام چيست ؟ بعضى از مفسران احتمال داده‏ اند كه مراد ماهيانى است كه بدون صيد ميميرند و بروى آب مى‏مانند ، در حالى كه مى‏دانيم اين سخن درست نيست ، زيرا ماهى مرده خوردنش حرام است ، اگر چه در بعضى از روايات اهل تسنن تصريح به حليت آن شده است.
آنچه بيشتر از ظاهر آيه استفاده مى‏شود اين است كه منظور از طعام همان خوراكى است كه از ماهيان صيد شده ترتيب داده شود ، زيرا آيه مى‏خواهد دو چيز را مجاز كند نخست صيد كردن و ديگر غذاى صيد شده خوردن .ضمنا از مفهوم اين تعبير فتواى معروفى كه در ميان فقهاى ما وجود دارد ، نيز اجمالا استفاده مى‏شود كه در مورد حيوانات صحرائى نه تنها اقدام به صيد كردن حرام است بلكه خوردن گوشت حيوانات صيد شده نيز مجاز نيست.سپس به فلسفه اين حكم اشاره كرده مى‏گويد : اين بخاطر اين است كه شما و مسافران بتوانيد بهره ببريد( متاعا لكم و للسيارة). يعنى بخاطر اينكه در حال احرام براى تغذيه به زحمت نيفتيد و بتوانيد از يكنوع صيد بهره‏مند شويد ، اين اجازه در مورد صيد دريا به شما داده شده است.و از آنجا كه معمولا مسافران اگر بخواهند ماهى صيد شده را با خود ببرند آن را با نمك آميخته و به صورت ماهى شور در مى‏آورند ، بعضى از مفسران جمله فوق را به اينگونه تفسير كرده‏ اند كه افراد مقيم مى‏تواننداز ماهى تازه و مسافران ازماهى شور استفاده كنند.اشتباه نشود اينكه در آيه فوق مى‏خوانيم صيد دريا براى شما حلال شده مفهومش يك حكم كلى و عمومى درباره صيدهاى دريا نيست ، آنچنانكه بعضى پنداشته‏ اند ، زيرا آيه نمى‏خواهد اصل حكم صيدهاى دريا را بيان كند ، بلكه هدف آيه اين است كه به محرم اجازه دهد صيدهاى دريا كه قبل از احرام براى او حلال بوده در حال احرام از آن استفاده كند ، و به تعبير ديگر آيه اصل تشريع قانون را بيان نمى‏كند ، بلكه ناظر به خصوصيات قانونى است كه قبلا تشريع شده است ، و به اصطلاح در مقام بيان از نظر عموميت حكم نيست ، بلكه فقط احكام محرم را بيان مى‏كند.ولى بار ديگر به عنوان تاكيد به حكم سابق بازگشته ، مى‏گويد : مادام كه در حال احرام هستيد صيدهاى صحرائى بر شما حرام است ( و حرم عليكم صيد البر ما دمتم حرما ) .و در پايان آيه براى تاكيد تمام احكامى كه ذكر شد مى‏فرمايد : از خداوندى كه در قيامت در پيشگاه او محشور خواهيد شد بپرهيزيد و با فرمان او مخالفت ننمائيد ( و اتقوا الله الذى اليه تحشرون).فلسفه تحريم صيد در حال احرام مى‏دانيم حج و عمره از عباداتى است كه انسان را از جهان ماده جدا كرده و درمحيطى مملو از معنويت فرومى‏برد.تعينات زندگى مادى ، جنگ و جدالها ، خصومتها ، هوسهاى جنسى ، لذات مادى ، در مراسم حج و عمره به كلى كنار مى‏روند و انسان به يكنوع رياضت مشروع الهى دست مى‏زند ، و به نظر مى‏رسدكه تحريم صيد در حال احرام نيز به همين منظور است.
از اين گذشته اگر صيد كردن براى زوار خانه خدا كار مشروعى بود ، با توجه به اينهمه رفت و آمدى كه هر سال در اين سرزمينهاى مقدس مى‏شود ، نسل بسيارى از حيوانات در آن منطقه كه به حكم خشكى و كم آبى ، حيواناتش نيز كم است ، بر چيده مى‏شد ، و اين دستور يكنوع حفاظت و ضمانت براى بقاى نسل حيوانات آن منطقه است.مخصوصا با توجه به اينكه در غير حال احرام نيز صيد حرم ، و همچنين كندن درختان و گياهان آن ممنوع است ، روشن مى‏شود كه اين دستور ارتباط نزديكى با مساله حفظ محيط زيست و نگهدارى گياهان و حيوانات آن منطقه از فنا و نابودى دارد.اين حكم بقدرى دقيق تشريع شده كه نه تنها صيد حيوانات ، بلكه كمك كردن حتى نشان دادن و ارائه صيد به صياد نيز تحريم گرديده چنانكه در روايات وارده از طريق اهل بيت (عليهم ‏السلام‏) مى‏خوانيم كه امام صادق (عليه ‏السلام‏) به يكى از يارانش فرمود : لا تستحان شيئا من الصيد و انت حرام و لا و انت حلال فى الحرم و لا تدلن عليه محلا و لا محرما فيصطاده و لا تشر اليه فيستحل من اجلك فان فيه فداء لمن تعمده : هرگز چيزى از صيد را در حال احرام حلال مشمر ، و همچنين صيد حرم را در غير حال احرام ، و نيز صيد را به شخص محرم و غير محرم نشان مده كه آن را شكار كند و حتى اشاره به آن مكن ( و دستور مده ) تا به خاطر تو صيد را حلال بشمرد زيرا اين كار موجب كفاره براى شخص متعمد مى‏شود .

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

منبع (ادامه مطلب)

https://www.leader.ir/

سایر موارد (پیوندها و ...):

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

 

ادعیه  و اعمال ماه شعبان المعظم

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی | https://qaem14.blog.ir/

https://kawsar1214.blogspot.com/2022/03/the-first-revolt-took-place-during.html

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا

سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , قرآن کریم , سوره مبارکه مائده , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) , تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۹۰تا۹۲ , تفسیر سوره مبارکه مائده , شراب , قمار , ایمان , عمل شیطان , پلید , رستگار , شیطان , عداوت , ذکر خدا , نماز , زیان , فساد , اطاعت خدا , اطاعت پیامبر , مجازات , پیامبر , ابلاغ , آشکار , انصار , رسول خدا صلی‌ الله علیه‌ و آله , فاطمه , بشارت , شایسته , نزد خدا , جایگاه , شیعیان , شفاعت , تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۹۳ , تفسیر , سوره مبارکه مائده , عمل صالح , تقوا , نیکی , نیکوکاران , خداوند , آيه تحريم شراب , تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۹۴تا۹۶ , ايمان به غيب , غیب , مجازات دردناک , دردناک , شکار , احرام , قتل , کفاره , چهارپایان , معادل , عادل , دو نفر عادل , تصدیق , قربانی , حریم , کعبه , اطعام مستمندان , اطعام , مستمندان , روزه , کیفر , عفو , انتقام , گذشته , توانا , صاحب انتقام , صید دریا , طعام , حلال , مسافران , بهره مند , محرم , صید صحرا , نافرمانی , محشور , ترس , کتاب کافی , تفاسیر , پيامبر اسلام (صلى ‏الله ‏عليه ‏و آله‏ و سلّم‏) , مسلمانان , سال حديبيه , عمره , حديبيه , حيوانات وحشى , دست , نیزه , خیمه , مرکب , اخطار , امتحان , شهید عباس بابا پیرعلی , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
نمازهای ماه شعبان ... | فضیلت ماه شعبان ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : چهار شنبه 3 فروردين 1401

یا زهراء سلام الله علیهایا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

ادعیه  و اعمال ماه شعبان المعظم

نمازهای ماه شعبان

فضیلت ماه شعبان :
این ماه بسیار شریف و منسوب به پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) است . آن حضرت این ماه را روزه می داشت و متصل به ماه مبارک رمضان می کرد و می فرمود : «شعبان ماه من است.»
آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرمود : «هر کسی که ماه شعبان را روزه بدارد ، برای محبت پیغمبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) و تقرب به خدا، خدا او را دوست دارد و او را به کرامت خود در روز قیامت نزدیک می سازد، و بهشت را بر او واجب می کند.»
نماز در هر پنجشنبه از ماه شعبان:
در هرپنجشنبه از این ماه، دورکعت نماز خوانده می شود. در هر رکعت بعد از حمد، صد مرتبه سوره توحید را بخواند و بعد از سلام صد بار صلوات بفرستد.
از امام علی (علیه السلام) روایت شده که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود : " آسمان ها در هر پنج شنبه از ماه شعبان زینت داده می شود ، پس ملائکه عرض می کنند خدای ما بیامرزد روزه داران این روز را ، و دعای آنها را اجابت کند . و کسی که یک روز از این ماه را روزه بگیرد خدا بدن او را بر آتش حرام می کند.
نماز شب اول :
نماز شب اول ماه ماه شعبان دوازده رکعت است . در هر رکعت بعد از حمد پانزده مرتبه سوره توحید .
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود : خدا به او ثواب دوازده هزار شهید عطا فرماید و برای او ثواب عبادت دوازده سال را می نویسد و از گناهان خارج می شود ، مانند روزی که از مادر متولد شده باشد .
نماز دیگر شب اول :
دو رکعت است . در هر رکعت بعد از حمد ، سی مرتبه سوره توحید را بخواند ، و بعد از سلام نماز بگوید : " اللهُمَّ هذا عَهدی عِندَکَ اِلی یَومِ القیامة. "
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود : از ابلیس و لشکر او حفظ می شود ، و به او ثواب راستگویان عطا می نماید .
نماز شب دوم :
نماز این شب پنجاه رکعت است، در هر رکعت بعد از حمد سوره توحین و معوذتین (سوره های فلق و ناس) یک مرتبه.
نماز شب سوم :
دو رکعت است و در هر رکعت بعد از حمد، بیست و پنج مرتبه سوره توحید خوانده شود.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:کسی که این نماز را به جا آورد،خدا برای او در روز قیامت هشت در بهشت را باز می کند و هفت در جهنم را بر او می بندد، و خداوند هزار حله و هزار تاج بر او می پوشاند.
نماز شب چهارم :
چهل رکعت است ؛ در هر رکعت بعد از حمد، بیست و پنج مرتبه سوره توحید قرائت مى شود.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: هر کسى که این نماز به جا آورد، خدا براى او به هر رکعتى ، ثواب هزار هزار (یک میلیون) سال عبادت مى نویسد و براى او به هر سوره ، هزار هزار (یک میلیون) شهر بنا مى کند و به او ثواب هزار هزار (یک میلیون) شهید را عطا مى فرماید.
نماز شب پنجم :
دو رکعت مى باشد و در هر رکعت بعد از حمد، پانصد مرتبه سوره توحید خوانده و بعد از نماز هفتاد مرتبه صلوات فرستاده مى شود.
نماز شب ششم :
چهار رکعت مى باشد که در هر رکعت بعد از حمد، پنجاه مرتبه سوره توحید خوانده مى شود.
نماز شب هفتم :
دو رکعت است و در رکعت اول بعد از حمد، صد مرتبه سوره توحید و در رکعت دوم بعد از حمد، صد مرتبه آیة الکرسى قرائت مى شود.
نماز شب هشتم :
دو رکعت مى باشد؛ در رکعت اول بعد از حمد، آیه آمن الرسول تا آخر سوره پنج مرتبه و پانزده مرتبه سوره توحید و در رکعت دوم بعد از حمد، آیه آخر سوره کهف یک مرتبه و پانزده مرتبه سوره توحید ذکر مى گردد.
نماز شب نهم :
چهار رکعت است ؛ و در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه سوره نصر خوانده مى شود.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: کسى که این نماز را به جا آورد، البته حرام مى کند خدا جسد او را بر آتش و به او به هر آیه ، ثواب دوازده شهید از شهداى بدر را و ثواب علما عطا مى کند.
نماز شب دهم :
چهار رکعت است ؛ در هر رکعت بعد از حمد، آیة الکرسى یک مرتبه و سوره کوثر نیز سه مرتبه قرائت مى شود.
ثواب این نماز صد هزار حسنه ، صد هزار درجه بالا رفتن ، صد هزار در براى او باز شدن ، و آمرزیدن پدر و خود و همسایگانش مى باشد.
نماز شب یازدهم :
هشت رکعت مى باشد؛ در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه سوره کافرون قرائت مى گردد.
خداوند به این شخص به هر رکعتى ، باغى از باغهاى بهشت را عطا مى کند.
نماز شب دوازدهم :
دوازده رکعت مى باشد که در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه سوره تکاثر خوانده مى شود.
ثواب این نماز، آمرزش چهل ساله گناهان او و بلند شدن چهل درجه براى او و استغفار چهل هزار ملک براى او و ثواب کسى که شب قدر را درک کرده باشد مى باشد.
نماز شب سیزدهم :
دو رکعت مى باشد و در هر رکعت بعد از حمد، سوره والتین یک مرتبه خوانده مى شود.
نماز شب چهاردهم :
چهار رکعت است ؛ در هر رکعت بعد از حمد، پنج مرتبه سوره والعصر تکرار مى گردد.
ثواب این نماز، ثواب نمازگزاران از زمان آدم تا روز قیامت و برانگیخته شدن او در حالى که صورتش از خورشید و ماه نورانى تر مى باشد و موجب آمرزش او مى گردد.
نماز شب پانزدهم - شب میلاد امام زمان (عج):
چهار رکعت است و ما بین نماز مغرب و عشا و در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه توحید (به روایتى یازده مرتبه ) خوانده مى شود. بعد از نماز ده مرتبه گفته مى شود: یا رب اغفرلنا و نیز ده مرتبه یا رب ارحمنا و باز ده مرتبه یا رب تب علینا و بیست و یک مرتبه سوره توحید و سپس ‍ مى گویند: سبحان الذى یحیى و الموتى و یمیت الاحیاء و هو على کل شیى قدیر . در پایان نیز ده مرتبه ذکر مى شود: استجاب اللّه له و قضى حوائجه فى الدنیا و الاخرة و اعطاه اللّه کتابه بیمینه و کان فى حفظ اللّه الى قابل .
نماز شب شانزدهم :
دو رکعت مى باشد و در هر رکعت بعد از حمد، یک مرتبه آیة الکرسى و پانزده مرتبه سوره توحید قرائت مى گردد.
ثوابش ، بناى هزار قصر در بهشت است.
نماز شب هفدهم :
دو رکعت است ؛ در هر رکعت بعد از حمد، هفتاد و یک مرتبه سوره توحید خوانده و بعد از نماز، هفتاد مرتبه استغفار مى گردد.
نماز شب هجدهم :
ده رکعت است و در هر رکعت بعد از حمد، پنج مرتبه سوره توحید ذکر مى گردد.
نماز شب نوزدهم :
دو رکعت مى باشد و بعد از حمد، پنج مرتبه آیه قل اللهم مالک الملک قرائت مى شود.
از ثواب هاى این نماز، خارج شدن والدین مى باشد از آتش ، اگر در آتش باشند.
نماز شب بیستم :
چهار رکعت است ؛ در هر رکعت بعد از حمد، پانزده مرتبه سوره نصر خوانده مى شود.
رسول خدا صل الله علیه و آله فرمود: کسى که این نماز را بخواند قسم را آنچنان کسى که مرا بر حق به پیغمبرى مبعوث کرد! خارج نمى شود از دنیا تا مرا در خواب ببیند و مى بیند جایگاه خود را در بهشت و باکرام البررة محشور مى شود.
نماز شب بیست و یکم :
هشت رکعت مى باشد و در هر رکعت بعد از حمد، سوره توحید و معوذتین (ناس و فلق ) یک مرتبه ذکر مى گردد.
نماز شب بیست و دوم :
دو رکعت است و در هر رکعت بعد از حمد، سوره کافرون و توحید، پانزده مرتبه خوانده مى شود.
نماز شب بیست و سوم :
سى رکعت است ؛ در هر رکعت بعد از حمد، یک مرتبه سوره زلزلت قرائت مى شود.
نماز شب بیست و چهارم :
دو رکعت است ؛ در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه سوره نصر خوانده مى شود.
نماز شب بیست و پنجم :
ده رکعت مى باشد؛ در هر رکعت بعد از حمد، یک مرتبه سوره تکاثر خوانده مى شود.
ثواب این نماز، ثواب هفتاد پیغمبر است .
نماز شب بیست و ششم :
ده رکعت مى باشد؛ در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه آیه آمن الرسول قرائت مى گردد.
خداوند به این شخص در روز قیامت ، شش نور عطا مى کند.
نماز شب بیست و هفتم :
دو رکعت است ؛ در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه سوره اعلى را خوانده مى شود.
نماز شب بیست و هشتم :
چهار رکعت مى باشد و در هر رکعت بعد از حمد، یک مرتبه سوره توحید، ناس و فلق قرائت مى شود.
نماز شب بیست و نهم :
ده رکعت است ؛ در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه سوره تکاثر، ده مرتبه معوذتین (ناس و فلق ) و ده مرتبه سوره توحید خوانده مى شود.
از ثواب این نماز، گذشتن از صراط مثل برق است .
نماز شب سى ام :
دو رکعت است و در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه سوره اعلى خوانده و بعد از سلام ، صد مرتبه صلوات فرستاده مى شود.
رسول خدا صل الله علیه و آله فرمود: قسم به آنچنان کسى که مرا به حق به پیغمبرى مبعوث کرد! به درستى که بلند مى کند خدا براى او هزار هزار (یک میلیون) شهر در جنت النعیم و اگر اهل آسمانها و زمین جمع شوند که ثوابش را شمارش کنند، نتوانند و براى او هزار حاجت بر مى آورد.

منبع:

https://portal.anhar.ir/node/25960#gsc.tab=0

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ماه شعبان المعظم , ,
:: برچسب‌ها: نمازهای ماه شعبان , نماز , ماه شعبان , فضیلت ماه شعبان , نماز در هر پنجشنبه از ماه شعبان , پنجشنبه , نماز شب اول , رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) , گناهان , مادر , تولد , ابلیس , لشکر , حفظ , ثواب , راستگویان , نماز شب دوم , حمد , سوره توحید , معوذتین , سوره های فلق و ناس , نماز شب سوم , روز قیامت , هشت در بهشت , هفت در جهنم , خدا , خداوند , حله , تاج , نماز شب چهارم , عبادت , یک میلیون , شهر , نماز شب پنجم , صلوات , نماز شب ششم , نماز شب هفتم , نماز شب هشتم , آیة الکرسى , نماز شب هشتم , آیه آمن الرسول , آیه , آمن الرسول , آیه آخر سوره کهف , سوره کهف , نماز شب نهم , سوره نصر , حرام , جسد , آتش , شهدای بدر , علما , ثواب علما , نماز شب دهم , سوره کوثر , صد هزار حسنه , صد هزار درجه , آمرزیدن , پدر , همسایگان , نماز شب یازدهم , سوره کافرون , باغهاى بهشت , نماز شب دوازدهم , سوره تکاثر , چهل ساله , چهل درجه , استغفار , چهل هزار ملک , شب قدر , درک , درک شب قدر , نماز شب سیزدهم , سوره تین , سوره والتین , نماز شب چهاردهم , سوره والعصر تکرا , سوره عصر , ثواب نمازگزاران , نمازگزاران , ثواب این نماز , ثواب نماز , حضرت آدم علیه السلام , قیامت , برانگیخته شدن , خورشید , ماه , نورانى , نماز شب پانزدهم , شب میلاد امام زمان (عج) , میلاد امام زمان (عج) , مابین نماز مغرب و عشا , نماز مغرب و عشا , نماز شب شانزدهم , نماز شب هفدهم , نماز شب هجدهم , نماز شب نوزدهم , هفتاد و یک مرتبه , آیه قل اللهم مالک الملک , قل اللهم مالک الملک , والدین , نماز شب بیستم , قسم , بر حق , پیغمبر , مبعوث , دنیا , خواب , جایگاه , بهشت , محشور , نماز شب بیست و یکم , ناس و فلق , نماز شب بیست و دوم , نماز شب بیست و سوم , سوره زلزلت , نماز شب بیست و چهارم , نماز شب بیست و پنجم , ثواب هفتاد پیغمبر , هفتاد , نماز شب بیست و ششم , شش نور , شش , نور , نماز شب بیست و هفتم , سوره اعلى , نماز شب بیست و هشتم , قرائت , نماز شب بیست و نهم , صراط , پل صراط , مثل برق , برق , نماز شب سى ام , صد مرتبه صلوات , صد مرتبه , رسول خدا صل الله علیه و آله , قسم , هزار هزار , جنت النعیم , اهل آسمانها و زمین , آسمان , زمین , جمع , شمارش , هزار حاجت , هزار , حاجت , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 36
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

ادعیه  و اعمال ماه شعبان المعظم

باید بباری تا بشویی این زمین را
باید بسوزی این دل اندوهگین را

باید نیفتد از نفس این ناله و نی
تجدید کن تو خاطرات آتشین را

آتش بزن با گریه ات این شهر خاموش
روشن نما با ر دگر بیت الحزین را

لبریز آه و اشک ها هر چاهِ اینجاست
جاری کن اشک ساقی اهل یقین را

از آسمان دیده هایت یاعلی ریز
هان گریه کن یادآر مولی المؤمنین را

پر کن هوای بیت الأحزان را ز فریاد
با یاس هایت زنده کن آن یاسمین را

هر روزِ آهت ، مادر مردان عاشق
با زینب و کلثوم احیاء کرده دین را

ای پرچم عباس در دست تو جاری
ای کرده قربان سروهای نازنین را

ما را شفاعت کن به درگاه الهی
ما را عطا کن جنت و خلدبرین را

ای روز محشر دست های لاله ی تو
کافی که گیرد دست های مذنبین را

یارب بدادمان رسان این سوی و آنسو
اهل کساء ، عباس را ، ام البنین را

منابع:

http://www.asr-entezar.ir/archives/67747

https://t.me/fazylatha

متن و صوت زیارت حضرت ام البنین (سلام الله علیها)

موارد مرتبط

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حوزه‌های علمیه , حجاب , قرآن کریم , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , شهدای انقلاب اسلامی , ماه صفر , اربعین حسینی علیه السلام , ماه شعبان المعظم , ,
:: برچسب‌ها: زمین , دل اندوهگین , نفس , ناله , نی , ناله و نی , خاطرات , آتشین , آتش , گریه , شهر , خاموش , روشن , بیت الحزین , آه , اشک , لبریز , چاه , اشک , اهل یقین , آسمان , دیده , یا علی , مولی المومنین , بیت الأحزان , فریاد , یاس , یاسمین , مادر , مردان عاشق , مادر , مادر مردان عاشق , پرچم عباس , پرچم , عباس , قربان , سروهای نازنین , شفاعت , درگاه الهی , عطا , جنت , روز محشر , لاله , مذنبین , یارب , اهل کساء , ام البنین , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

ادعیه  و اعمال ماه شعبان المعظم

السلام علیک یا ثامن الحجج
الامام علی بن موسی الرضا(علیه السلام)

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

تهجد و شب زنده داری ، باعث نورانیت، باز شدن چشم، اجابت دعا ، تقرب به خدای مهربان...
و روئیت ملائک در هنگام فجر صادق است ...
در شب جمعه افضل از اوقات دیگر.

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

سعی کنید متن دعای عهد را خودتان بخوانید ،
بطور کلی خواندن دعا از روی متن کتاب و یا تلاوت قرآن کریم از روی مصحف شریف بخط عثمان طه که صحیح ترین کتابت است ، و عیناً همان است که بواسطه جناب جبریل امین به قلب رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) نازل و سپس از دو لب رسول الله خارج و بوسیله امیر المومنین علی علیه السلام جمع آوری شده که تعداد آیاتش با احتساب بسم الله الرحمن الرحیم اول هر سوره ۶۳۴۸ آیه می باشدو قرائت حفص از عاصم... ، آثار معنوی اش بسیار بالاتر از گوش دادن به صوت دیگران است،
مگر اینکه برای آموزش تجوید ویا در مجالس ختم قرآن و همچنین در سفر و بین راه قرائت اساتید قران کریم را گوش دهید که خود ثواب مجزا و مضاعف دارد و باعث جلاء قلوب و طهارت روح می شود ،

واسئل منکم الدعا
س.م،ر

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ماه شعبان المعظم , ,
:: برچسب‌ها: احکام نماز شب , تهجد و شب زنده داری , تهجد , شب زنده داری , نورانیت , اجابت دعا , تقرب به خدا , خدای مهربان , ملائک , فجر صادق , شب جمعه , دعای عهد , تلاوت قرآن کریم , خواندن دعا , عثمان طه , مصحف شریف , کتابت , جبرئیل , جبرئیل امین , قلب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم , امیر المومنین علی علیه السلام , 6348 , قرائت , آثار معنوی , , آموزش تجوید , ختم قرآن , اساتید قرآن کریم , ثواب , قلوب , طهارت روح , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 38
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

ادعیه  و اعمال ماه شعبان المعظم

 امیرالمومنین امام على (عليه السلام) :

همانا دنيا وارونه و واژگونه است. زندگى در آن رنج است و بقايش، فنا.

با جوينده خود، چموشى مى كند و سوار خود را به هلاكت مى افكند.

به كسى كه به او اعتماد كند ، خيانت مى ورزد و كسى را كه بدان آرام گيرد، بى قرار (پريشان خاطر) مى سازد.

غررالحكم حدیث۳۶۶۱

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۵۷تا۵۸

يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتخَذُوا دِينَكمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِّنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتاب مِن قَبْلِكمْ وَ الْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَوَ اتَّقُوا اللَّهَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ‏(۵۷) وَ إِذَا نَادَيْتُمْ إِلى الصلَاةِ اتخَذُوهَا هُزُواً وَ لَعِباًذَلِك بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ‏(۵۸)

ترجمه:
۵۷-اى كسانيكه ايمان آورده ‏ايد ، افرادى كه آئين شما را بباد استهزاء و بازى مى‏گيرند از اهل كتاب و مشركان ، دوست و تكيه‏ گاه خود انتخاب نكنيد ، و از خدا بپرهيزيد اگر ايمان داريد .
۵۸ -آنها هنگامى كه ( اذان مى‏گوئيد و مردم را ) به نماز مى‏خوانيد آنرا به مسخره و بازى مى‏گيرند ، اين بخاطر آن است كه آنها جمعى هستند كه درك نمى‏كنند .

شان نزول
در تفسير مجمع البيان و ابو الفتوح رازى و فخر رازى نقل شده كه دو نفر از مشركان به نام رفاعه و سويد ، اظهار اسلام كردند و سپس جزء دار و دسته منافقان شدند ، بعضى از مسلمانان با اين دو نفر رفت و آمد داشتند و اظهار دوستى مى‏كردند ، آيات فوق نازل شد و به آنها اخطار كرد كه از اين عمل بپرهيزيد ( و در اينجا روشن مى‏شود كه اگر در اين آيه سخن از ولايت به معنى دوستى به ميان آمده ، - نه بمعنى سرپرستى و تصرف كه در آيات قبل بود - به خاطر آن است كه اين آيات شان نزولى جداى از آن آيات دارد و نمى‏توان يكى را بر ديگرى قرينه گرفت ) و در شان نزول آيه دوم كه دنباله آيه اول است ، نقل شده كه جمعى از يهود و بعضى از نصارى صداى مؤذن را كه مى‏شنيدند و يا قيام مسلمانان را به نماز مى‏ديدند شروع به مسخره و استهزاء مى‏كردند ، قرآن مسلمانان را از طرح دوستى با اينگونه افراد برحذر داشت .

تفسیر
در اين آيه بار ديگر خداوند به مؤمنان دستور مى‏دهد كه از انتخاب منافقان و دشمنان به عنوان دوست بپرهيزيد ، منتها براى تحريك عواطف آنها و توجه دادن به فلسفه اين حكم ، چنين مى‏فرمايد : اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد آنها كه آئين شما را به باد استهزاء و يا به بازى مى‏گيرند ، چه آنها كه از اهل ‏كتابند و چه آنها كه از مشركان و منافقانند ، هيچيك از آنان را به عنوان دوست انتخاب نكنيد .
(يا ايها الذين آمنوا لا تتخذوا الذين اتخذوا دينكم هزوا و لعبامن الذين اوتوا الكتاب من قبلكم و الكفار اولياء) .
و در پايان آيه با جمله و اتقوا الله ان كنتم مؤمنين ، موضوع را تاكيد كرده كه طرح دوستى با آنان با تقوا و ايمان سازگار نيست .
بايد توجه داشت كه هزو ( بر وزن قفل ) به معنى سخنان يا حركات مسخره آميزى است كه براى بى ارزش نشان دادن موضوعى انجام مى‏شود .
و به طورى كه راغب در كتاب مفردات مى‏گويد : بيشتر به شوخى و استهزائى گفته مى‏شود كه در غياب و پشت سر ديگرى انجام مى‏گيرد ، اگر چه گاهى هم به شوخى‏ ها و مسخره‏ هائى كه در حضور انجام مى‏گيرد به طور نادر اطلاق مى‏شود .
لعب معمولا به كارهائى گفته مى‏شود كه غرض صحيحى در انجام آن نيست و يا اصلا بى ‏هدف انجام مى‏گيرد و بازى كودكان را كه لعب مى‏نامند نيز از همين نظر است .
در آيه دوم در تعقيب بحث گذشته در مورد نهى از دوستى با منافقان و جمعى از اهل كتاب كه احكام اسلام را بباد استهزاء مى‏گرفتند ، اشاره به يكى از اعمال آنها به عنوان شاهد و گواه كرده و مى‏گويد : هنگامى كه شما مسلمانان را به سوى نماز دعوت مى‏كنيد ، آنرا بباد استهزاء و بازى مى‏گيرند ( و اذا ناديتم الى الصلوة اتخذوها هزوا و لعبا) .
سپس علت عمل آنها را چنين بيان مى‏كند : اين بخاطر آن است كه
آنها جمعيت نادانى مى‏باشند و از درك حقايق بدورند ( ذلك بانهم قوم لا يعقلون) .

اذان شعار بزرگ اسلام
هر ملتى در هر عصر و زمانى براى برانگيختن عواطف و احساسات افراد خود و دعوت آنها به وظائف فردى و اجتماعى شعارى داشته است و اين موضوع در دنياى امروز به صورت گسترده‏ ترى ديده مى‏شود .
مسيحيان در گذشته و امروز با نواختن صداى ناموزون ناقوس پيروان خود را به كليسا دعوت مى‏كنند ، ولى در اسلام براى اين دعوت از شعار اذان استفاده مى‏شود ، كه به مراتب رساتر و مؤثرتر است ، جذابيت و كشش اين شعار اسلامى به قدرى است كه بقول نويسنده تفسير المنار ، بعضى از مسيحيان متعصب هنگامى كه اذان اسلامى را مى‏شنوند ، به عمق و عظمت تاثير آن در روحيه شنوندگان اعتراف مى‏كنند .
سپس نامبرده نقل مى‏كند كه در يكى از شهرهاى مصر جمعى از نصارى را ديده ‏اند كه به هنگام اذان مسلمين اجتماع كرده تا اين نغمه آسمانى را بشنوند .

چه شعارى از اين رساتر كه با نام خداى بزرگ آغاز مى‏گردد و به وحدانيت و يگانگى آفريدگار جهان و گواهى به رسالت پيامبر او اوج ميگيرد و با دعوت به رستگارى و فلاح و عمل نيك و نماز و ياد خدا پايان مى‏پذيرد ، از نام خداالله شروع مى‏شود و با نام خدا الله پايان مى‏پذيرد ، جمله‏ ها موزون ، عبارات كوتاه ، محتويات روشن ، مضمون سازنده و آگاه كننده است .
و لذا در روايات اسلامى روى مساله اذان گفتن تاكيد زيادى شده است در حديث معروفى از پيامبر (صلى‏الله ‏عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) نقل شده كه اذان‏ گويان در روز رستاخيز از ديگران به اندازه يك سر و گردن بلندترند ! اين بلندى در حقيقت همان بلندى مقام رهبرى و دعوت كردن ديگران به سوى خدا و به سوى عبادتى همچون نماز است .
صداى اذان كه به هنگام نماز در مواقع مختلف از ماذنه شهرهاى اسلامى طنين ‏افكن مى‏شود ، مانند نداى آزادى و نسيم حيات بخش استقلال و عظمت گوشهاى مسلمانان راستين را نوازش مى‏دهد و بر جان بدخواهان رعشه و اضطراب مى‏افكند ، و يكى از رموز بقاى اسلام است ، شاهد اين گفتار اعتراف صريح يكى از رجال معروف انگلستان است كه در برابر جمعى از مسيحيان چنين اظهار مى‏داشت : تا هنگامى كه نام محمد در ماذنه ‏ها بلند است و كعبه پابرجا است و قرآن رهنما و پيشواى مسلمانان است امكان ندارد پايه‏ هاى سياست ما در سرزمينهاى اسلامى استوار و برقرار گردد ! اما بيچاره و بينوا بعضى از مسلمانان كه گفته مى‏شود اخيرا اين شعار بزرگ اسلامى را كه سندى است بر ايستادگى آئين و فرهنگ آنان در برابر گذشت قرون و اعصار ، از دستگاههاى فرستنده خود برداشته و بجاى آن برنامه‏ هاى مبتذلى گذاشته‏ اند ، خداوند آنها را هدايت كند و به صفوف مسلمانان باز گرداند .
بديهى است همانطور كه باطن اذان و محتويات آن زيبا است ، بايد كارى كرد كه به صورتى زيبا و صداى خوب ادا شود ، نه اينكه حسن باطن به خاطر نامطلوبى ظاهر آن پايمال گردد .
اذان از طريق وحى به پيغمبر (صلى‏الله‏ عليه‏ وآله ‏وسلّم‏)رسيد .
در پاره ‏اى از روايات كه از طرق اهل تسنن نقل شده مطالب شگفت - انگيزى در مورد تشريع اذان ديده مى‏شود كه با منطق هاى اسلامى سازگار نيست از جمله اينكه نقل كرده‏ اند كه : پيامبر (صلى‏الله ‏عليه‏ وآله ‏وسلّم‏) بدنبال درخواست اصحاب كه نشان ه‏اى براى اعلام وقت نماز قرار داده شود با دوستان خود مشورت كرد ، و هر كدام پيشنهادى از قبيل برافراشتن يك پرچم مخصوص ، يا روشن كردن آتش ، يا زدن ناقوس مطرح كردند ، ولى پيامبر (صلى‏الله ‏عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) هيچكدام را نپذيرفت ، تا اينكه عبد الله بن زيد و عمر بن خطاب در خواب ديدند كه شخصى به آنها دستور مى‏دهد براى اعلام وقت نماز اذان بگويند و اذان را به آنها ياد داد و پيامبر (صلى‏الله‏ عليه‏ وآله ‏وسلّم‏) آنرا پذيرفت .
ولى اين روايت ساختگى و توهينى به مقام شامخ پيغمبر (صلى‏الله‏ عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) محسوب مى‏شود ، كه بجاى تكيه بر وحى كردن ، روى خوابهاى افراد تكيه كند و مبانى دستورات دين خود را بر خواب افراد قرار دهد ، بلكه همانطور كه در روايات اهلبيت (عليهم‏ السلام‏) وارد شده است اذان از طريق وحى به پيامبر (صلى‏الله‏ عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) تعليم داده شد .
امام صادق (عليه ‏السلام‏) مى‏فرمايد : هنگامىكه جبرئيل اذان را آورد ، سر پيامبر (صلى‏الله‏ عليه ‏وآله ‏وسلّم‏) بر دامان على (عليه‏ السلام‏) بود ، جبرئيل اذان و اقامه را به پيامبر (صلى‏الله‏ عليه‏ وآله ‏وسلّم‏) تعليم داد ، هنگامى كه پيامبر (صلى‏الله‏ عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) سر خود را برداشت ، از على (عليه ‏السلام‏) سؤال كرد آيا صداى اذان جبرئيل را شنيدى ؟ عرض كرد : آرى .


پيامبر (صلى‏الله ‏عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) بار ديگر پرسيد آيا آنرا به خاطر سپردى ؟ گفت : آرى ، پيامبر (صلى‏الله‏ عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) فرمود : بلال را ( كه صداى رسائى داشت ) حاضر كن ، و اذان و اقامه را به او تعليم ده ، على (عليه ‏السلام‏) بلال را حاضر كرد و اذان را به او تعليم داد .

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , قرآن کریم , سوره مبارکه مائده , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ماه شعبان المعظم , ,
:: برچسب‌ها: امیرالمومنین امام على (عليه السلام) , دنیا , هلاكت , خیانت , تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۵۷تا۵۸ , تفسیر سوره مبارکه مائده , سوره مبارکه مائده , تفسیر , اهل كتاب , مشركان , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 38
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
نماز شبهای 14 الی 23 ماه رجب المرجب ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 5 اسفند 1400

یا زهراء سلام الله علیهایا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

نماز شب چهاردهم ماه رجب (اقبال الاعمال)
الجزء الثانی؛ الباب الثامن فيما نذكره مما يختص بشهر رجب و بركاته و ما نختاره من عباداته و خيراته‏ و فيه فصول‏، فصل فيما نذكره من عمل الليلة الرابعة عشر من رجب غير ما ذكرناه‏
جلد دوم؛ باب هشتم: اعمال مخصوص ماه رجب و برکات و خیرات آن، فصل پنجاه و دوم، عمل شب چهاردهم ماه رجب:
وَجَدْنَا ذَلِكَ فِي أَوْرَاقِ صَحَائِفِ الدَّلَالَةِ عَلَى السِّيَاقِ مَرْوِيّاً عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ‏
در برخى كتاب‌هاى هدايت‌گر به مسابقه در اعمال براى درگاه الهى به نقل از پيامبر اكرم-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-آمده است:
وَ مَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ الرَّابِعَةَ عَشَرَ مِنْ رَجَبٍ ثَلَاثِينَ رَكْعَةً بِالْحَمْدِ[1] مَرَّةً وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ[2] مَرَّةً وَ آخِرِ الْكَهْفِ‏
هركس در شب چهاردهم ماه رجب  سی ركعت نماز-در هر ركعت سوره‌ى «حمد»  یک  بار و سوره‌ى «قُلْ هُوَ اَللّهُ أَحَدٌ» یک بار و آيه‌ى آخر سوره‌ى كهف را
(قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى‏ إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً)[3]
« بگو: من هم مثل شما بشرى هستم ولى به من وحى مى‌شود كه خداى شما خدايى يگانه است. پس هركس به لقاى پروردگار خود اميد دارد بايد به كار شايسته بپردازد و هيچ‌كس را در پرستش پروردگارش شريك نسازد»
وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَوْ كَانَتْ ذُنُوبُهُ أَكْثَرَ مِنْ نُجُومِ السَّمَاءِ لَمْ يَخْرُجْ مِنْ صَلَاتِهِ إِلَّا وَ هُوَ طَاهِرٌ مُطَهَّرٌ وَ كَأَنَّمَا قَرَأَ كُلَّ كِتَابٍ أَنْزَلَهُ اللَّهُ تَعَالَى‏
بخواند، سوگند به خدايى كه جانم به دست او است، اگر گناهانش از ستارگان آسمان هم بيشتر باشد، پاك و پاكيزه از نماز بيرون مى‌آيد و گويى كه تمام كتاب‌هايى را كه خداوند متعال فرو فرستاده، خوانده است
[1]) سوره الحمد(فاتحه) [2]) سوره التوحید (الاخلاص) [3]) سوره کهف، آیه 110

نماز شب های پانزدهم، شانزدهم و هفدهم ماه رجب (اقبال الاعمال)
الجزء الثانی؛ الباب الثامن فيما نذكره مما يختص بشهر رجب و بركاته و ما نختاره من عباداته و خيراته‏ و فيه فصول‏، فصل فيما نذكره من صلاة في ليلة النصف أيضا برواية أخرى‏
جلد دوم؛ باب هشتم: اعمال مخصوص ماه رجب و برکات و خیرات آن، فصل پنجاه و ششم، نماز در شب نيمه‌ى ماه رجب به روایت دیگر(چهارمین نماز):
رَأَيْنَا ذَلِكَ مِنْ جُمْلَةِ حَدِيثٍ عَنِ النَّبِيِّ ص بِمَا مَعْنَاهُ‏
در بخشى از حديث مفصل كه از پيامبر اكرم-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-نقل شده، اين مضمون آمده است:
أَنَّ مَنْ صَلَّى فِيهَا ثَلَاثِينَ رَكْعَةً بِالْحَمْدِ[1] وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ[2] عَشْرَ مَرَّاتٍ لَمْ يَخْرُجْ مِنْ صَلَاتِهِ حَتَّى يُعْطَى ثَوَابَ سَبْعِينَ شَهِيداً
هركس در شب نيمه‌ى ماه رجب سی ركعت نماز-در هر ركعت سوره‌ى «حمد» یک بار و سوره‌ى «قُلْ هُوَ اَللّهُ أَحَدٌ» ده بار-بخواند، نماز را به پايان نمى‌برد مگر آنكه ثواب هفتاد شهيد به او داده مى‌شود
وَ يَجِي‏ءُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ نُورُهُ يُضِي‏ءُ لِأَهْلِ الْجَمْعِ كَمَا بَيْنَ مَكَّةَ وَ الْمَدِينَةِ وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ بَرَاءَةً مِنَ النَّارِ وَ بَرَاءَةً مِنَ النِّفَاقِ وَ يَرْفَعُ عَنْهُ عَذَابَ الْقَبْر
و در روز قيامت در حالى كه نورش به فاصله‌ى ميان «مكه» و «مدينه» براى اهل جمع مى‌درخشد، حاضر مى‌گردد و خداوند، دورى از آتش جهنم و نيز دورى از نفاق و دورويى را به او عطا مى‌كند و عذاب قبر از او برداشته مى‌شود
فصل فيما نذكره من عمل الليلة السادسة عشر من شهر رجب‏

فصل شصت و شش- عمل شب شانزدهم رجب
وَجَدْنَاهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةِ التَّوْفِيقِ وَ التَّرْغِيبِ فِي طَاعَةِ الْمَالِكِ الشَّفِيقِ مَرْوِيّاً عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ‏
در برخى كتاب‌ها كه دربردارنده‌ى عبادات توفيق بار و ترغيب بر طاعت خداوند مالك و مهربان است، به نقل از پيامبر اكرم-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-آمده است:
وَ مَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ السَّادِسَةَ عَشَرَ مِنْ رَجَبٍ ثَلَاثِينَ رَكْعَةً بِالْحَمْدِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ عَشْرَ مَرَّاتٍ لَمْ يَخْرُجْ مِنْ صَلَاتِهِ حَتَّى يُعْطَى ثَوَابَ سَبْعِينَ شَهِيداً
هركس در شب شانزدهم ماه رجب  سی ركعت نماز-در هر ركعت سوره‌ى «حمد»  یک  بار و سوره‌ى «قُلْ هُوَ اَللّٰهُ أَحَدٌ»  ده بار-بخواند، از نماز بيرون نمى‌آيد تا اين‌كه ثواب  هفتاد شهيد به او داده شود
وَ يَجِي‏ءُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ نُورُهُ يُضِي‏ءُ لِأَهْلِ الْجَمْعِ كَمَا بَيْنَ مَكَّةَ وَ الْمَدِينَةِ وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ بَرَاءَةً مِنَ النَّارِ وَ بَرَاءَةً مِنَ النِّفَاقِ وَ يَرْفَعُ عَنْهُ عَذَابَ الْقَبْر
و در روز قيامت حاضر مى‌شود در حالى كه نور او به فاصله‌ى ميان «مكه» و «مدينه» براى همگان مى‌درخشد و خداوند به او دورى از آتش جهنم و نيز دورى از نفاق و دورويى را عطا نموده و عذاب قبر از او برداشته مى‌شود
فصل فيما نذكره من عمل الليلة السابعة عشر من رجب‏

فصل شصت و هشتم- عمل شب هفدهم ماه رجب
وَجَدْنَاهُ فِي طُرُقِ الْمَرَاحِمِ وَ مُوَافِقِ الْمَكَارِمِ مَرْوِيّاً عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ‏
در برخى كتاب‌هاى دربردارنده‌ى راه‌هاى رسيدن به الطاف الهى و موافق با كرامت‌هاى خداوند، به نقل از پيامبر اكرم-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-آمده است:
وَ مَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ السَّابِعَةَ عَشَرَ مِنْ رَجَبٍ ثَلَاثِينَ رَكْعَةً بِالْحَمْدِ مَرَّةً وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ عَشْرَ مَرَّاتٍ لَمْ يَخْرُجْ مِنْ صَلَاتِهِ حَتَّى يُعْطَى ثَوَابَ سَبْعِينَ شَهِيداً
هركس در شب هفدهم ماه رجب  سی ركعت نماز-در هر ركعت سوره‌ى «حمد»  یک  بار و سوره‌ى «قُلْ هُوَ اَللّهُ أَحَدٌ» ده بار-بخواند، از نماز بيرون نمى‌آيد تا اين‌كه ثواب هفتاد شهيد به او داده شود
وَ يَجِي‏ءُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ نُورُهُ يُضِي‏ءُ لِأَهْلِ الْجَمْعِ كَمَا بَيْنَ مَكَّةَ وَ الْمَدِينَةِ وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ بَرَاءَةً مِنَ النَّارِ وَ بَرَاءَةً مِنَ النِّفَاقِ وَ يَرْفَعُ عَنْهُ عَذَابَ الْقَبْرِ وَ قَدْ تَقَدَّمَ هَذَا
و در روز قيامت حاضر مى‌شود در حالى كه نور او به فاصله‌ى ميان «مكه» و «مدينه» براى همگان مى‌درخشد و خداوند به او دورى از آتش جهنم و نيز دورى از نفاق و دورويى را عطا نموده و عذاب قبر از او برداشته مى‌شود

[1]) سوره الحمد [2]) سوره الاخلاص

نماز شب هجدهم ماه رجب (اقبال الاعمال)
الجزء الثانی؛ الباب الثامن فيما نذكره مما يختص بشهر رجب و بركاته و ما نختاره من عباداته و خيراته‏ و فيه فصول‏، فصل فيما نذكره من عمل الليلة الثامنة عشر من رجب‏
جلد دوم؛ باب هشتم: اعمال مخصوص ماه رجب و برکات و خیرات آن، فصل هفتادم، عمل شب هجدهم ماه رجب:
وَجَدْنَاهُ عَلَى طَبَقِ الضِّيَافَةِ وَ مَوَائِدِ الرَّحْمَةِ وَ الرَّأْفَةِ مَرْوِيّاً عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ‏
براساس سفره‌هاى ضيافت الهى و موائد مهر و رحمت خداوند، به نقل از پيامبر اكرم -صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-آمده است:
وَ مَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ الثَّامِنَةَ عَشَرَ مِنْ رَجَبٍ رَكْعَتَيْنِ بِالْحَمْدِ[1] مَرَّةً وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ[2] وَ الْفَلَقِ[3] وَ النَّاسِ[4] عَشْراً عَشْراً
هركس در شب هجدهم ماه رجب  دو  ركعت نماز-در هر ركعت سوره‌ى «حمد» یک  بار و هريك از سوره‌هاى «قُلْ هُوَ اَللّهُ أَحَدٌ» ، «فلق» و «ناس» ده بار-بخواند،
فَإِذَا فَرَغَ مِنْ صَلَاتِهِ قَالَ اللَّهُ لِمَلَائِكَتِهِ لَوْ كَانَتْ ذُنُوبُ هَذَا أَكْثَرَ مِنْ ذُنُوبِ الْعَشَّارِينَ لَغَفَرْتُهَا لَهُ بِهَذِهِ الصَّلَاةِ
هنگامى كه نمازش را به پايان مى‌برد، خداوند به فرشتگان مى‌فرمايد: اگر گناهان اين شخص از گناهان ماليات‌گيران بيشتر باشد، به واسطه‌ى اين نماز گناهان او را مى‌آمرزم
وَ جَعَلَ اللَّهُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّارِ سِتَّةَ خَنَادِقَ بَيْنَ كُلِّ خَنْدَقٍ مِثْلُ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْض‏
و خداوند  هفت  گودال ميان او و آتش جهنم فاصله قرار مى‌دهد كه فاصله‌ى هر گودال با ديگرى به اندازه‌ى فاصله ميان آسمان و زمين است.

[1]) سوره الحمد(فاتحه) [2]) سوره التوحید (الاخلاص) [3]) سوره الفلق [4]) سوره الناس

نماز شب نوزدهم ماه رجب (اقبال الاعمال)
الجزء الثانی؛ الباب الثامن فيما نذكره مما يختص بشهر رجب و بركاته و ما نختاره من عباداته و خيراته‏ و فيه فصول‏، فصل فيما نذكره من عمل الليلة التاسعة عشر من رجب‏
جلد دوم؛ باب هشتم: اعمال مخصوص ماه رجب و برکات و خیرات آن، فصل هفتاد و یکم، عمل شب نوزدهم ماه رجب:
وَجَدْنَا ذَلِكَ فِي مَذْخُورِ أَوْرَاقِ السُّرُورِ مَرْوِيّاً عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ‏
در گنجينه‌ى برخى اوراق مايه‌ى شادمانى، به نقل از پيامبر اكرم-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-آمده است:
وَ مَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ التَّاسِعَةَ عَشَرَ مِنْ رَجَبٍ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ بِالْحَمْدِ[1] مَرَّةً وَ آيَةِ الْكُرْسِيِّ[2] خَمْسَ عَشْرَةَ مَرَّةً وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ[3] خَمْسَ عَشْرَةَ مَرَّةً
هركس در شب نوزدهم ماه رجب  چهار  ركعت نماز-در هر ركعت سوره‌ى «حمد» یک  بار و آية الكرسى پانزده بار و سوره‌ى «قُلْ هُوَ اَللّهُ أَحَدٌ»   پانزده  بار-بخواند،
أَعْطَاهُ اللَّهُ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا أُعْطِيَ مُوسَى ع وَ كَانَ لَهُ بِكُلِّ حَرْفٍ ثَوَابُ شَهِيدٍ وَ يَبْعَثُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ إِلَيْهِ مَعَ الْمَلَائِكَةِ ثَلَاثَ بِشَارَاتٍ الْأُولَى لَا يَفْضَحُهُ فِي الْمَوْقِفِ الثَّانِي لَا يُحَاسِبُهُ
خداوند همانند ثواب‌هايى كه به حضرت موسى-عليه السّلام-عطا كرده به او عطا مى‌كند و در برابر هر حرف، ثواب يك شهيد براى او نوشته شود و نيز خداوند سبحان همراه با فرشتگان سه  بشارت به او مى‌دهد: نخست اين‌كه او را در جايگاه ايستادن مردم در قيامت رسوا نمى‌كند. دوم اين‌كه از او حساب نمى‌كشد.
وَ الثَّالِثَةُ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ بِغَيْرِ حِسَابٍ وَ إِذَا وَقَفَ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ‏ تَعَالَى يُسَلِّمُ اللَّهُ تَعَالَى عَلَيْهِ وَ يَقُولُ لَهُ يَا عَبْدِي لَا تَخَفْ وَ لَا تَحْزَنْ فَإِنِّي عَنْكَ رَاضٍ وَ الْجَنَّةُ لَكَ مُبَاحَة
سوم اين‌كه بدون حساب وارد بهشت مى‌شود و آن‌گاه كه در پيشگاه خداوند متعال قرار مى‌گيرد، خداوند بر او سلام فرستاده و مى‌گويد: اى بنده‌ى من، بيمناك و اندوهگين مشو؛ زيرا من از تو خشنودم و ورود به بهشت براى تو آزاد است.»

[1]) سوره الحمد(فاتحه) [2]) سوره البقره، آیات 255-257 [3]) سوره التوحید(الاخلاص)

نماز شب بیستم ماه رجب (اقبال الاعمال)
الجزء الثانی؛ الباب الثامن فيما نذكره مما يختص بشهر رجب و بركاته و ما نختاره من عباداته و خيراته‏ و فيه فصول‏، فصل فيما نذكره من عمل الليلة العشرين من رجب‏‏
جلد دوم؛ باب هشتم: اعمال مخصوص ماه رجب و برکات و خیرات آن، فصل هفتاد و سوم، عمل شب بيستم ماه رجب:
وَجَدْنَاهُ فِي صَدَفِ جَوَاهِرِ الْيَوْمِ الْآخِرِ مَرْوِيّاً عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ‏
در برخى صدف‌هاى دربردارنده‌ى جواهرآلات اخروى به نقل از پيامبر اكرم-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-آمده است:
وَ مَنْ صَلَّى لَيْلَةَ الْعِشْرِينَ مِنْ رَجَبٍ رَكْعَتَيْنِ بِالْحَمْدِ[1] مَرَّةً وَ خَمْسَ مَرَّاتٍ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ[2]
هركس در شب بيستم ماه رجب دو  ركعت نماز-در هر ركعت سوره‌ى «حمد» یک  بار و سوره‌ى «إِنّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ اَلْقَدْرِ» پنج بار-بخواند،
يُعْطِيهِ اللَّهُ ثَوَابَ إِبْرَاهِيمَ وَ مُوسَى وَ يَحْيَى وَ عِيسَى ع وَ مَنْ صَلَّى هَذِهِ الصَّلَاةَ لَا يُصِيبُهُ شَيْ‏ءٌ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ يَنْظُرُ اللَّهُ إِلَيْهِ بِعَيْنِ رَحْمَتِه‏
خداوند ثواب حضرت ابراهيم، موسى، يحيى و عيسى-عليهم السّلام-را به او عطا مى‌كند و نيز هر كس اين نماز را بخواند، هيچ گزندى از جنّيان و انسان‌ها به او نمى‌رسد و خداوند با ديده‌ى رحمت به او مى‌نگرد.

[1]) سوره الحمد(فاتحه) [2]) سوره القدر

نماز شب بیست و یکم ماه رجب (اقبال الاعمال)
الجزء الثانی؛ الباب الثامن فيما نذكره مما يختص بشهر رجب و بركاته و ما نختاره من عباداته و خيراته‏ و فيه فصول‏، فصل فيما نذكره من عمل الليلة الحادية و العشرين من رجب‏
جلد دوم؛ باب هشتم: اعمال مخصوص ماه رجب و برکات و خیرات آن، فصل هفتاد و پنجم، عمل شب بيست و يكم ماه رجب:
وَجَدْنَاهُ فِي شَجَرِ ثَمَرِ الْإِقْبَالِ بِالْأَعْمَالِ مَرْوِيّاً عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ‏
در برخى درخت‌هاى دربردارنده‌ى ميوه‌هاى اقبال و توجه به خدا به واسطه‌ى انجام اعمال نيك، به نقل از پيامبر اكرم-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-آمده است:
وَ مَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ الْحَادِيَةِ وَ الْعِشْرِينَ مِنْ رَجَبٍ سِتَّ رَكَعَاتٍ بِالْحَمْدِ[1] مَرَّةً وَ سُورَةِ الْكَوْثَرِ[2] عَشْرَ مَرَّاتٍ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ[3] عَشْرَ مَرَّاتٍ
هركس در شب بيست و يكم رجب شش ركعت نماز-در هر ركعت سوره‌ى «حمد» یک  بار و سوره‌ى «كوثر» ده بار و سوره‌ى «قُلْ هُوَ اَللّهُ أَحَدٌ» ده بار-بخواند،
يَأْمُرُ اللَّهُ الْمَلَائِكَةَ الْكِرَامَ الْكَاتِبِينَ أَلَّا يَكْتُبُوا عَلَيْهِ سَيِّئَةً إِلَى سَنَةٍ وَ يَكْتُبُونَ لَهُ الْحَسَنَاتِ إِلَى أَنْ يَحُولَ عَلَيْهِ الْحَوْلُ وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ
خداوند به فرشتگان بزرگوار كه اعمال بندگان را مى‌نويسند، دستور مى‌دهد تا يك سال هيچ گناهى بر او ننويسند و تا گردش يك سال، اعمال نيك براى او بنويسند. سوگند به خدايى كه جانم به دست او است
وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ نَبِيّاً إِنَّ مَنْ يُحِبُّنِي وَ يُحِبُّ اللَّهَ فَصَلَّى بِهَذِهِ الصَّلَاةِ وَ إِنْ كَانَ يَعْجِزُ عَنِ الْقِيَامِ فَيُصَلِّي قَاعِداً فَإِنَّ اللَّهَ يُبَاهِي بِهِ مَلَائِكَتَهُ وَ يَقُولُ إِنِّي قَدْ غَفَرْتُ لَه‏
و سوگند به خدايى كه مرا به حق به پيامبرى برانگيخت، هركس من و خدا را دوست بدارد و اين نماز را بخواند و اگر نتوانست ايستاده بخواند، در حال نشسته بخواند، خداوند به فرشتگان مباهات مى‌كند و مى‌فرمايد: من او را بخشيدم.

[1]) سوره الحمد(فاتحه) [2]) سوره الکوثر [3]) سوره التوحید (الاخلاص)

نماز شب بیست و دوم ماه رجب (اقبال الاعمال)
الجزء الثانی؛ الباب الثامن فيما نذكره مما يختص بشهر رجب و بركاته و ما نختاره من عباداته و خيراته‏ و فيه فصول‏، فصل فيما نذكره من عمل الليلة الثانية و العشرين من رجب‏
جلد دوم؛ باب هشتم: اعمال مخصوص ماه رجب و برکات و خیرات آن، فصل هفتاد و هفتم، عمل شب بيست و دوم ماه رجب:
وَجَدْنَاهُ فِي كُتُبِ فَتْحِ الْأَبْوَابِ إِلَى دَارِ الثَّوَابِ مَرْوِيّاً عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ‏
در برخى كتاب‌هاى گشاينده‌ى درهاى سراى پاداش اخروى، به نقل از پيامبر اكرم -صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-آمده است:
وَ مَنْ صَلَّى اللَّيْلَةَ الثَّانِيَةَ وَ الْعِشْرِينَ مِنْ رَجَبٍ ثَمَانِيَ رَكَعَاتٍ بِالْحَمْدِ[1] مَرَّةً وَ قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ[2] سَبْعَ مَرَّاتٍ
هركس در شب بيست و دوم ماه رجب  هشت ركعت نماز- در هر ركعت سوره‌ى «حمد» یک  بار و سوره‌ى «قُلْ يا أَيُّهَا اَلْكافِرُونَ» هفت  بار-بخواند
فَإِذَا فَرَغَ مِنَ الصَّلَاةِ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ ص عَشْرَ مَرَّاتٍ‏ وَ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَشْرَ مَرَّاتٍ
و هنگامى كه نمازش را به آخر رساند، ده بار بر پيامبر صلوات بفرستد و ده بار استغفار كند،
فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ لَمْ يَخْرُجْ مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى يَرَى مَكَانَهُ مِنَ الْجَنَّةِ وَ يَكُونُ مَوْتُهُ عَلَى الْإِسْلَامِ وَ يَكُونُ لَهُ أَجْرُ سَبْعِينَ نَبِيّا
از دنيا بيرون نمى‌رود تا اين‌كه جايگاه خود را در بهشت ببيند و بر آيين اسلام جان مى‌سپارد و پاداش  هفتاد پيامبر براى او خواهد بود.

[1]) سوره الحمد(فاتحه) [2]) سوره الکافرون

نماز شب بیست و سوم ماه رجب (اقبال الاعمال)
الجزء الثانی؛ الباب الثامن فيما نذكره مما يختص بشهر رجب و بركاته و ما نختاره من عباداته و خيراته‏ و فيه فصول‏، فصل فيما نذكره من عمل الليلة الثالثة و العشرين من رجب‏
جلد دوم؛ باب هشتم: اعمال مخصوص ماه رجب و برکات و خیرات آن، فصل هشتادم، عمل شب بيست و سوم ماه رجب:
وَجَدْنَاهُ فِي مَنَاهِلِ الْجُودِ الدَّالَّةِ عَلَى مَالِكِ الْوُجُودِ مَرْوِيّاً عَنِ النَّبِيِّ ص فَقَالَ‏
در برخى سرچشمه‌هاى جود الهى كه انسان را به سوى خداوند مالك وجود رهنمون مى‌سازد، به نقل از پيامبر اكرم-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-آمده است:
وَ مَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ الثَّالِثَةِ وَ الْعِشْرِينَ مِنْ رَجَبٍ رَكْعَتَيْنِ بِالْحَمْدِ[1] مَرَّةً وَ سُورَةِ وَ الضُّحَى[2] خَمْسَ مَرَّاتٍ
هركس در شب بيست و سوم ماه رجب دو ركعت نماز-در هر ركعت سوره‌ى «حمد» یک بار و سوره‌ى«و الضّحى»  پنج بار-بخواند،
أَعْطَاهُ اللَّهُ بِكُلِّ حَرْفٍ وَ بِكُلِّ كَافِرٍ وَ كَافِرَةٍ دَرَجَةً فِي الْجَنَّةِ وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ ثَوَابَ سَبْعِينَ حَجَّةً
خداوند در برابر هر حرف و به تعداد هر مرد و زن كافر، يك درجه در بهشت به او عطا مى‌كند و نيز ثواب  هفتاد حج
وَ ثَوَابَ مَنْ شَيَّعَ أَلْفَ جَنَازَةٍ وَ ثَوَابَ مَنْ عَادَ أَلْفَ مَرِيضٍ وَ ثَوَابَ مَنْ قَضَى أَلْفَ حَاجَةٍ لِمُسْلِم‏
و ثواب كسى كه در تشييع  هزار جنازه شركت جسته و نيز ثواب كسى كه به عيادت  هزار بيمار رفته و پاداش كسى كه حاجت  هزار مسلمان را برآورده نموده است، به او عطا مى‌كند.

[1]) سوره الحمد(فاتحه) [2]) سوره الضحی


منبع

https://ahlolbait.com/doa/12558

https://ahlolbait.com/doa/12570

https://ahlolbait.com/doa/12621

https://ahlolbait.com/doa/12630

https://ahlolbait.com/doa/12634

https://ahlolbait.com/doa/12637

https://ahlolbait.com/doa/12639

https://ahlolbait.com/doa/12647

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

پیوندها:

(کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ماه رجب المرجب , ,
:: برچسب‌ها: نماز شب چهاردهم ماه رجب (اقبال الاعمال) , نماز شب های پانزدهم، شانزدهم و هفدهم ماه رجب (اقبال الاعمال) , شب شانزدهم رجب , شب هفدهم ماه رجب , نماز شب هجدهم ماه رجب (اقبال الاعمال) , نماز شب نوزدهم ماه رجب (اقبال الاعمال) , نماز شب بیستم ماه رجب (اقبال الاعمال) , نماز شب بیست و یکم ماه رجب (اقبال الاعمال) , نماز شب بیست و دوم ماه رجب (اقبال الاعمال) , نماز شب بیست و سوم ماه رجب (اقبال الاعمال) , ماه رجب , اقبال الاعمال , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

قرآن و حدیث ...

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه السلام)

افطار در سیره امام علی علیه السلام

امام باقر علیه السلام فرمودند: قنبر، غلام على علیه السلام، افطارى را نزد وى آورد ... . چون خواست بیاشامد، فرمود: «به نام خدا. خداوندا! براى تو روزه گرفتیم و با روزىِ تو افطار کردیم. پس، از ما بپذیر! همانا تو شنواى دانایى».

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه السلام)

نماز مقدم بر افطاری خوردن

امام باقر علیه السلام فرمودند:

نماز را بر افطار مقدّم مى‌دارى، مگر آن که با گروهى باشى که اوّل، افطار مى‌کنند. پس با آنان مخالفت نکن و با ایشان افطار کن، وگرنه اوّل، نماز بخوان؛ چرا که بهتر از افطار است و نمازت با حالت روزه نوشته مى‌شود و این نزد من، محبوب‌تر است.

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه السلام)

حمام رفتن در حال روزه داری

محمد بن مسلم گوید: از امام باقر علیه السلام درباره کسى پرسیدند که وارد حمّام مى شود، در حالى که روزه است. حضرت فرمودند: «تا وقتى که بیم ضعف نداشته باشد، بى اشکال است».

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه السلام)

دروغ و نگاه حرام، باطل کننده روزه

امام باقر علیه السلام فرمودند: دروغ، روزه را باطل مى‌کند؛ همچنین نگاهِ پس از نگاه؛ و همه [گونه‌هاى] ستم: اندکش و بسیارش.

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه السلام)

آمرزش الهی در ماه مبارک رمضان

امام باقر علیه السلام فرمودند: پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله) به جابر بن عبد اللّه فرمودند: «اى جابر! این، ماه رمضان است. هر کس روزش را روزه بدارد و بخشى از شبش را به عبادت برخیزد و شکم و شهوتش را پاک نگه دارد و زبانش را حفظ کند، از گناهانش بیرون مى شود، آن گونه که از این ماه بیرون مى شود». جابر گفت: اى پیامبر خدا! این سخن، چه نیکوست! پیامبر (صلّی الله علیه و آله) فرمودند: «اى جابر! و این شرط ها چه سخت است!».

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه السلام)

روزه ناقص

امام باقر علیه السلام فرمودند:

روزه این افراد کامل نیست: 1. کسى که امام (رهبر) را نافرمانى کند. 2. بنده فرارى تا زمانى که برگردد. 3. زنى که اطاعت شوهر نکرده تا اینکه توبه کند. 4. فرزندى که نافرمان شده تا اینکه فرمانبردار شود.

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه السلام)

آمرزش الهی در ماه رمضان

امام باقر علیه السلام فرمودند:

ماه رمضان، ماه رمضان! روزه داران در آن، میهمانان خدا و اهل کرامت الهى اند. هر کس ماه رمضان بر او وارد شود و او روزش را روزه بگیرد و بخشى از شبش را به عبادت و نماز بایستد و از آنچه خداوند بر او حرام کرده، پرهیز کند، بدون حساب وارد بهشت مى شود.

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه السلام)

منتظران استوار
امام باقر علیه السلام فرمودند:
زمانى بر مردم مى آید که امام و پیشواى آنان غیبت مى کند، پس خوشا به حال کسانى که در آن زمان بر فرمان ما استوار و ثابت قدم باشند.

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه السلام)

منتظران پیروز

امام باقر علیه السلام فرمودند:

کسى که در حال انتظار امام زمان علیه السلام مرده باشد، زیان نکرده که در میان خیمه یا لشگر حضرت نمرده است. (یعنى هر جا بمیرد، پاداش شهید را دارد).

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه السلام)

پاداش منتظران

امام باقر علیه السلام فرمودند:

بدانید کسى که منتظر حکومت حقّ باشد، پاداش او همانند پاداش روزه دار شب زنده دار است.

https://rasekhoon.net/hadith/3990//page2

https://www.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx

امام صادق علیه السلام:

إذَا أکثَرَ العَبدُ مِنَ الاستِغفار رُفِعَت صَحیفَتُهُ وَ هیَ تَتَلَالَأُ

هر گاه بنده فراوان استغفار کند، نامه عملش در حالی بالا رود که می درخشد.

کافی(ط-الاسلامیه) ج 2 ، ص 504 ، ح 2

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بیانات ولایت مطلقه فقیه حضرت آیت الله امام خامنه ای:

https://www.leader.ir/fa/content/25368

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی

در دیدار نخبگان جوان و استعدادهای برتر علمی: 26 /آبان/ 1400

نخبگی یک نعمت الهی است، یک موهبت خدایی است. نعمت الهی را باید شکر کرد/ آن چیزی که نخبه را نخبه میکند، صرفاً استعداد و ظرفیت ذهنی نیست. خیلی‌ها هستند استعداد دارند، ظرفیت ذهنی هم دارند و این ضایع میشود. اصلاً بروز پیدا نمیکند یا از او هیچ استفاده‌ی مناسب و شایسته نمیشود و تبدیل به نخبه نمیشود. آن چیزی که نخبه را نخبه میکند، علاوه‌ی بر استعداد و ظرفیت ذهنی، قدرشناسی از این حقیقت و از این نعمت است.

https://www.leader.ir/fa/content/25368

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی

در دیدار نخبگان جوان و استعدادهای برتر علمی: 26 /آبان/ 1400

کشور ما از لحاظ استعداد ذهنی از متوسط جهان بالاتر است این ادعا نیست، این چیز ثابت‌شده و مسلم است. ملت ما بالقوه نخبه است/ یک بخش مهم جنگ نرم استعمارگران عبارت است از اینکه ملت را از استعداد خودش غافل کنند. وقتی که غفلت از توانایی خود بر ملتی حاکم شد غارت آن ملت آسان میشود.

https://www.leader.ir/fa/content/25368

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی

در دیدار نخبگان جوان و استعدادهای برتر علمی: 26 /آبان/ 1400

یک وقت دانشجویی بر اساس نیازهای فکری یا بحث خانوادگی‌اش مایل است برود در یک کشوری تحصیل کند، این اشکالی ندارد. عمده این است که فراموش نکند که بدهکار کشورش هست و درس بخوانند برگردند بیایند/ آن چیزی که اشکال دارد مهاجر فرستی است. در بعضی از دانشگاه‌ها عناصری هستند که جوان نخبه را تشویق میکنند به ترک کشور، من صریح میگویم این خیانت است، این دشمنی با کشور است. دوستی با آن جوان هم نیست.

https://www.leader.ir/fa/content/25368

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی

در دیدار نخبگان جوان و استعدادهای برتر علمی: 26 /آبان/ 1400

لازمه‌ رشد و تقویت شرکتهای داخلی این است که بازار داخل را در اختیار تولید داخلی بگذاریم/ باز یک عده‌ای جنجال نکنند مثل قضیه لوازم خانگی که چرا شما گفتید که لوازم خانگیِ فلان کشور را نیاورند. لازمه‌ رشد شرکتهای داخلی این است که بازار داخل را در اختیار تولید داخلی بگذاریم. بخصوص دولتها و سازمانهای بزرگ که اینها بزرگترین مشتری اینهایند، واردات کمر اینها را نشکند/ آن بنگاه داخلی هم وظائفی دارد آنها هم باز قیمتها را گران نکنند، کیفیت را پایین نیاورند که به کلی بی‌فایده بشود.

https://www.leader.ir/fa/content/25368

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی

در دیدار نخبگان جوان و استعدادهای برتر علمی: 26 /آبان/ 1400

امروز آنچه نیاز هست و بایستی انجام بگیرد آفرینش علم است، باید خلّاق باشید، باید تولید کنید علم را که غالباً‌ از کشف یک نیرویی در طبیعت به وجود می‌آید. یعنی نوآوری در علم ناشی از این است که یک ناموسی را، یک قانونی را که در طبیعت وجود دارد و تا امروز کشف نشده، شما کشف میکنید، براساس آن تولید علم میشود، براساس آن فناوری‌های متعددی بوجود می‌آید. باید دنبال این باشید. یعنی جوان نخبه‌ی ما باید دنبال خلاقیت در دانش باشد.

https://www.leader.ir/fa/content/25402

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی

در دیدار جمعی از پرستاران و خانواده‌های شهدای مدافع سلامت: 21 /آذر/ 1400

زینب کبری سلام‌اللّه علیها توانست به همه تاریخ و همه‌ جهان نشان بدهد ظرفیت روحی و عقلی عظیم جنس زن را. زینب کبری توانست نشان بدهد علوّ مرتبه‌ی زن و عظمت قدرت روحی و عقلانی و معنوی زن را. زینب کبری سلام‌اللّه علیها دو نکته را نشان داد. یک نکته اینکه زن میتواند اقیانوس عظیمی باشد از صبر و تحمل. دوم اینکه زن میتواند قله بلندی باشد از خردمندی و تدبیر.

https://www.leader.ir/fa/content/25402

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی

در دیدار جمعی از پرستاران و خانواده‌های شهدای مدافع سلامت: 21 /آذر/ 1400

شما روایت کنید حقایق جامعه‌ خودتان و کشور خودتان و انقلابتان را. اگرشما روایت نکنید دشمن روایت میکند؛ شما اگر انقلاب و دفاع مقدس را روایت نکنید دشمن روایت میکند، هرجور دلش میخواهد. توجیه میکند، دروغ میگوید، ۱۸۰ درجه با این خلاف واقع، جای ظالم و مظلوم را عوض میکند. شما اگر حادثه‌ی تسخیر لانه‌ جاسوسی را روایت نکنید که متأسفانه نکردید، دشمن روایت میکند و کرده؛ روایتهای دروغ. این کاری است که ما باید انجام بدهیم، این وظیفه‌ جوانهای ما است.

https://www.leader.ir/fa/content/25402

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی

در دیدار جمعی از پرستاران و خانواده‌های شهدای مدافع سلامت: 21 /آذر/ 1400

ما یک کمبودی در زمینه‌ روایت هنری این حوادث داریم. همین حوادث بیمارستانی؛ این سختی‌های پرستارها و دشواری‌هایی که اینها مواجه هستند، اینها به تعبیر فرنگی رایج در زبان هنری‌ها مایه‌های دراماتیک دارد، میشود از اینها برنامه‌های هنری جذاب به وجود آورد. هنرمندان بیایند به میدان. اینها سرمایه‌ عظیم فرهنگی است. از اینها همه باید استفاده کنند و آن کسی که میتواند این سرمایه‌ها را نقد کند هنرمندان ما هستند.

https://www.leader.ir/fa/content/25418

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی

در دیدار خانواده سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و تنی چند از همرزمان او: 11 /دی/ 1400

شهید سلیمانی، واقعاً مظهر تلاش بود. کار خستگی‌ناپذیر، همراه با شجاعت، یعنی کاری که کار معمولی نیست، احتیاج به شجاعت و شهامت دارد و متکی به عقلانیت است؛ هم شجاعت، هم عقلانیت، هر دو تحسین‌ّبرانگیز، با تدبیر. هم دشمن را درست می‌شناخت، هم ابزارهای دشمن را می‌دانست. کاملاً امکانات دشمن را هم میشناخت، اما در عین حال با کمال شهامت و قدرت وارد میدان میشد. از دشمن بیم نداشت و راهِ‌کار را انتخاب میکرد با تدبیر.

https://www.leader.ir/fa/content/25418

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی

در دیدار خانواده سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و تنی چند از همرزمان او: 11 /دی/ 1400

گفته‌اند شهید سلیمانی برای دشمنانش خطرناک‌تر از سردار سلیمانی است. واقعاً‌ همین‌جور است. آنهایی که دو سال پیش شهید سلیمانی و شهید عزیز ابومهدی عزیز را و دیگر همراهانشان را به شهادت رساندند فکر میکردند کار تمام شد؛ اما امروز وضع آنها را نگاه کنید ببینید در چه وضعیتی‌اند. جریان مقاومت در منطقه امروز از دو سال پیش پُررونق‌تر و شاداب‌تر و امیدوارتر دارد حرکت میکند. اینها برکات این خون عزیز و خون مظلومانه است.

https://www.leader.ir/fa/content/25418

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی

در دیدار خانواده سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و تنی چند از همرزمان او: 11 /دی/ 1400

شهید سلیمانی، ثابت کرد که هم می‌توان ملتی‌ترین چهره‌ کشور بود، هم می‌توان امتی‌ترین چهره‌ کشور بود. در آن واحد ملی‌ترین و امتی‌ترین بود. ملی‌ترین بود از کجا معلوم؟ از تشییع جنازه‌ او. امتی‌ترین هم هست به‌خاطر اینکه در این دو سال نام و یادِ روزافزون او در دنیای اسلام نفوذ بیشتری دارد پیدا می‌کند.

https://www.leader.ir/fa/content/25418

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی

در دیدار خانواده سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و تنی چند از همرزمان او: 11 /دی/ 1400

مکتب سلیمانی، عبارت است از صدق و اخلاص. این دوتا کلمه در واقع عنوان و نماد و نمایه‌ مکتب سلیمانی است. «صدق» یعنی همان چیزی که در آیه‌ شریفه «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَاعَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ» آمده و «اخلاص» هم همین که در آیات متعدد قرآن از جمله این آیه‌ شریفه «قُلْ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّینَ» است. این دوعنوانِ قرآنی تشکیل‌دهنده‌ حرکت شهید سلیمانی بود.

https://www.leader.ir/fa/content/25418

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی

در دیدار خانواده سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و تنی چند از همرزمان او: 11 /دی/ 1400

شهید سلیمانی ماندنی است، تا ابد زنده است، آنهایی که او را شهید کردند ترامپ و امثال او جایشان زباله‌دان تاریخ است و جزو فراموش شدگان تاریخ خواهند بود در زباله‌دان اما او تا ابد زنده است، تا ابد زنده است، شهید اینجوری است و دشمنان او گم و گور خواهند شد البته بعد از آنی که تقاص دنیوی‌شان را بدهند ان‌شاءاللّه گم و گور خواهند شد.

https://www.leader.ir/fa/content/25418

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی

در دیدار خانواده سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و تنی چند از همرزمان او: 11 /دی/ 1400

سردار قهرمان ملت ایران، در همه کارها و فعالیت‌های بی پایانش در حد تحسین برانگیزی از شجاعت و شهامت و در عین حال عقلانیت برخوردار بود و ضمن شناخت دقیق از دشمن و امکانات و ابزارهایش، بدون ذره‌ای بیم، با قدرت و تدبیر وارد میدان مقابله می‌شد و کارهای اعجاب‌انگیزی انجام می‌داد.

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی

به‌مناسبت تشییع 250 شهید گمنام: 16 /دی/ 1400

سلام بر شهیدان گمنام، گمنام در میان خاکیان و معروف در عرصه‌ی افلاکیان. فداکارانی که پس از گذشت سالیان دراز از لحظه‌ی شهادتشان کشور را با رائحه‌ی معنویت و جهاد، معطّر میسازند و پرچم افتخار به خونهای ریخته شده در راه اسلام و قرآن را، بیش از پیش به اهتزاز در میآورند.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

غیرت دینی، عامل پیروزی
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «غیرت دینی پدران و مادران و همسران موجب شد که جوانهای ما بروند به جبهه و در این جنگِ در واقع بین‌المللی، ‌که آمریکای آن روز، شوروی آن روز، ناتوی آن روز، ارتجاع منطقه در آن روز، همه با هم همدست شده بودند که ایران را شکست بدهند و امام را به زانو در بیاورند و نهضت را نابود بکنند، همه‌ی اینها را شکست داد و توانست پیروز بشود.» ۱۴۰۰/۱۰/۱۹

عالمان دینی سیاست‌شناس
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای در ارتباط تصویری با مردم قم (۱۴۰۰/۱۰/۱۹) فرمودند: «[در] اغلب قضایای مهمّی که در این ۱۵۰ سال اخیر در کشور ما واقع شده... پای یک مرجع دینی و عالِم شجاع، مبارز و سیاست‌شناس در میان است.»

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار تصویری با جمعی از مردم قم 19 /دی/ 1400

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار تصویری با جمعی از مردم قم 19 /دی/ 1400

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار تصویری با جمعی از مردم قم 19 /دی/ 1400

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار تصویری با جمعی از مردم قم 19 /دی/ 1400

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی

در دیدار جمعی از مداحان اهل‌بیت علیهم‌السلام: 3 /بهمن/ 1400

هیئت کانون جهاد تبیین است؛ نقش خود را در مقابل جنگ رسانه‌ای علیه ملت بیابید

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی

در دیدار جمعی از تولیدکنندگان و فعالان صنعتی: 10 /بهمن/ 1400

جهاد کارآفرینان وکارگران در سنگر تولید موجب اعتراف آمریکا به شکست جنگ اقتصادی شد

https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=49502

دهه فجر و چهل‌وسومین سالروز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی؛

حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در مرقد امام خمینی(ره) و گلزار شهدا حضور یافتند

۱۱ /بهمن/ ۱۴۰۰

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی

در دیدار دست‌اندکاران همایش حضرت حمزه (علیه‌السلام): 14 /بهمن/ 1400

قدرت شناخت و عزم راسخ دو ویژگی برجسته و الگوساز در جناب حمزه است

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای فرمانده کل قوا

در دیدار جمعی از فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش مطرح کردند؛ 19 /بهمن/ 1400

عامل ماندگاری، استمرار و اثرگذاری آن حرکت بزرگ و تاریخ‌ساز (بیعت تاریخی همافران نیروی هوایی با امام خمینی(ره) در 19 بهمن 1357)

یک کار رسانه ای و روایت صحیح آن ماجرا براساس یک قاب هنرمندانه:

امروز نیز مقابله با تهاجم دشمن برای تحریف واقعیت‌ها، دستاوردها، پیشرفتها و اقدامات حماسه‌آمیز نظام اسلامی نیازمند یک حرکت دفاعی و تهاجم ترکیبی با محوریت فریضه فوری و قطعی جهاد تبیین است.

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای فرمانده کل قوا

در دیدار جمعی از فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش مطرح کردند؛ 19 /بهمن/ 1400

فرمان تهاجم ترکیبی متقابل (یعنی تهاجم اقتصادی، سیاسی، امنیتی، رسانه‌ای و دیپلماسی) به جبهه دشمن :

در مقابل این تهاجم ترکیبی و دسته‌جمعی، نمی‌توانیم همیشه در موضع دفاعی بمانیم و ما نیز باید در زمینه‌های مختلف از جمله رسانه‌ای، امنیتی و اقتصادی تهاجم ترکیبی کنیم که در این زمینه اهل فکر و اقدام بخصوص مسئولان، موظف به تلاش هستند.

به یاد شهداء

شهید محمودرضا بیضایی

تاریخ ولادت:۱۳۶۰/۰۹/۱۸

تاریخ شهادت:۱۳۹۲/۱۰/۲۹

بخشی از وصیت نامه شهید بیضایی:

باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمده ایم و شیعه هم به دنیا آمده ایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختی ها، غربت ها و دوری هاست و جز با فداشدن محقق نمی شود حقیقتاً.

تمام دنیا جمع شده اند؛ تمام استکبار، کفار، صهییونیست ها، مدعیان اسلام آمریکایی، وهابیون آدمکش بی شرف، همه و همه جبهه ی واحدی تشکیل داده اند و هدفشان شکست اسلام حقیقی و عاشورایی رهبری ایران و هدفشان شکست نهضت زمینه سازان ظهور است و بس. در این فضای فتنه آلود، متأسفانه بسیاری از مسلمین ناآگاه و افراطی نیز همراه شده اند تا این علم و این نهضت زمینه ساز را به شکست بکشانند که اگر این اتفاق بیفتد سال ها و شاید صدها سال دیگر باید شیعه خون دل بخورد تا تحقق وعده الهی را نزدیک ببینند.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

سایر موارد (پیوندها و ...):

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

 

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: منتظران پیروز , فریضه , فوری , قطعی , جهاد تبیین , جنگ رسانه‌ای , شهید مدافع حرم , شهید محمودرضا بیضایی , ظهور مولا , فتنه , زبور , تورات , بندگان شایسته , ارث , سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵ , سوره مبارکه انبیاء , افطار , سیره امام علی علیه السلام , امام باقر علیه السلام , افطارى , قنبر، غلام على علیه السلام , قنبر , روزه , شنوا , دانا , نماز مقدم بر افطاری خوردن , نماز , مقدم , افطاری خوردن , السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه السلام) , حمام رفتن , روزه داری , محمد بن مسلم , ضعف , دروغ , نگاه حرام , باطل کننده روزه , باطل کننده , آمرزش الهی , ماه مبارک رمضان , روزه ناقص , ناقص , رهبر , امام , نافرمانى , فرارى , بنده , شوهر , اطاعت , توبه , نافرمان , فرمانبردار , منتظران استوار , ثابت قدم , منتظران پیروز , انتظار , مرده , خیمه , پاداش شهید , پاداش , شهید , پاداش منتظران , منتظران , شب زنده دار , روزه دار , استغفار , نامه عمل , امام صادق علیه السلام , دیدار نخبگان جوان , نخبگی , نعمت الهی , موهبت خدایی , شکر , نخبه , استعداد و ظرفیت ذهنی , استعداد , ظرفیت ذهنی , ظرفیت , ذهنی , جنگ نرم , غافل , استعمارگران , غارت , دانشجو , فکری , بحث خانوادگی‌ , تحصیل , بدهکار , مهاجر فرستی , جوان نخبه , تشویق , خیانت , دشمنی , دوستی , جوان , نخبگان , رشد , تقویت , بازار داخل , تولید داخلی , پرستاران , شهدای مدافع سلامت , زینب کبری سلام‌اللّه علیها , روایت , دشمن , انقلاب و دفاع مقدس , انقلاب , دفاع مقدس , تسخیر لانه‌ جاسوسی , روایتهای دروغ , روایت هنری , فرهنگی , هنرمندان , سردار شهید حاج قاسم سلیمانی , شهید حاج قاسم سلیمانی , حاج قاسم سلیمانی , تلاش , کار خستگی‌ناپذیر , شجاعت , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 31
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11

یا زهراء سلام الله علیهایا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

پيامبر اكرم-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-فرمود:

نماز شب دهم ماه رجب (اقبال الاعمال)

هركس در شب دهم ماه رجب بعد از [نماز]مغرب،  دوازده ركعت نماز-با  یک  بار سوره‌ى «حمد» و  سه  بار سوره‌ى «قُلْ هُوَ اَللّهُ أَحَدٌ» -بخواند، خداوند كاخى بر بالاى «عامودى» ؛ (ستونى) از ياقوت سرخ بر مى‌افرازد. عرض شد: اى رسول خدا، مقصود از «عامود» چيست؟ فرمود: ستونى به اندازه‌ى فاصله‌ى مشرق و مغرب كه  هفتصد هزار  طبقه‌ى بزرگ‌تر از دنيا در آن وجود دارد و همه‌ى آن خانه‌ها از جنس طلا، نقره، ياقوت و زبرجد هستند و نيز در آن كاخ به شماره‌ى ستارگان آسمان خيمه وجود دارد و نعمت‌هايى در آن نهفته است كه هيچ‌يك از افراد بشر توان توصيف آن‌ها را ندارند

نماز شب یازدهم ماه رجب (اقبال الاعمال)

هركس در شب يازدهم ماه رجب  دوازده ركعت نماز-در هر ركعت سوره‌ى «حمد» یک  بار و آية الكرسى  دوازده  بار-بخواند، خداوند ثواب كسى كه تورات، انجيل، زبور و فرقان (قرآن كريم) و تمامى كتاب‌هايى را كه خداوند متعال بر پيامبران فرو فرستاده قرائت كرده است، به او عطا مى‌كند و مناديى از عرش ندا در مى‌دهد: عمل از سر گير، كه خداوند تو را آمرزيد

نماز شب دوازدهم ماه رجب (اقبال الاعمال)

هركس در شب دوازدهم ماه رجب  دو  ركعت نماز، در هر ركعت سوره‌ى «حمد»  یک  بار و بخواند آيه آمن الرّسول را ده  بار، خداوند متعال ثواب امركنندگان به معروف و نهى‌كنندگان از منكر و نيز ثواب آزاد كردن  هفتاد برده از فرزندان حضرت اسماعيل-عليه السّلام-را به او عطا مى‌كند و نيز  هفتاد رحمت خويش را به او ارزانى مى‌دارد.

نماز شب سیزدهم ماه رجب (اقبال الاعمال)

هركس در شب سيزدهم ماه رجب  ده ركعت نماز-در ركعت اول، سوره‌ى «حمد» و سوره‌ى «و العاديات» و در ركعت دوم، سوره‌ى «حمد» و سوره‌ى «أَلْهاكُمُ اَلتَّكاثُرُ» -بخواند و بقيه‌ى  ده ركعت را نيز به همين صورت بخواند، خداوند همه‌ى گناهان او را مى‌آمرزد و اگر عاقّ والدين هم باشد، خداوند سبحان از او خشنود مى‌گردد و دو فرشته‌ى «منكر» و «نكير» نمى‌توانند به او نزديك شوند و او را بترسانند و همانند آذرخش گذرا و درخشان از [پل]صراط مى‌گذرد و نامه‌ى عملش به دست راستش داده مى‌شود و ترازوى عملش سنگين مى‌گردد و در بهشت فردوس  هزار شهر به او عطا مى‌شود

منبع

https://ahlolbait.com/doa/12552/

https://ahlolbait.com/doa/12546

https://ahlolbait.com/doa/12541

https://ahlolbait.com/doa/12528

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

پیوندها:

(کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ماه رجب المرجب , ,
:: برچسب‌ها: نماز شب دهم ماه رجب (اقبال الاعمال) , نماز شب دهم ماه رجب , اقبال الاعمال , شب دهم ماه رجب , ماه رجب المرجب , ماه رجب , نماز مغرب , دوازده رکعت نماز , سوره حمد , قُلْ هُوَ اَللّهُ أَحَدٌ , یاقوت سرخ , عامود , ستون , مشرق و مغرب , دنیا , طال , نقره , یاقوت , زبرجد , کاخ , ستاره , ستارگان , آسمان , خیمه , نعمت , نماز شب یازدهم ماه رجب (اقبال الاعمال) , شب یازدهم ماه رجب , آية الكرسى , ثواب , تورات , انجیل , زبور , فرقان , قرآن , کریم , خداوند متعال , پیامبران , قرائت , عطا , عرش , ندا , منادی , آمرزش , نماز شب دوازدهم ماه رجب (اقبال الاعمال) , شب دوازدهم ماه رجب , آيه آمن الرّسول , آيه , آمن الرّسول , امر به معروف و نهی از منکر , امر به معروف , نهی از منکر , حضرت اسماعيل عليه السّلام , هفتاد , برده , فرزندان , رحمت , نماز شب سیزدهم ماه رجب (اقبال الاعمال) , شب سیزدهم ماه رجب , والعاديات , سوره والعاديات , أَلْهاكُمُ اَلتَّكاثُرُ , گناهان , خداوند سبحان , خشنود , فرشته , نکیر و منکر , ترساندن , آذرخش , پل صراط , نامه عمل , دست راست , ترازوی عمل , سنگین , بهشت فردوس , هزار , شهر , سیزدهم رجب , ولادت امیرالمومنین امام علی علیه السلام , ولادت , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6

یا زهراء سلام الله علیهایا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

 نماز شب هشتم ماه رجب (اقبال الاعمال)
الجزء الثانی؛ الباب الثامن فيما نذكره مما يختص بشهر رجب و بركاته و ما نختاره من عباداته و خيراته‏ و فيه فصول‏، فصل فيما نذكره من عمل الليلة الثامنة من رجب‏
جلد دوم؛ باب هشتم: اعمال مخصوص ماه رجب و برکات و خیرات آن، فصل چهل و یکم، عمل شب هشتم ماه رجب:
وَجَدْنَا ذَلِكَ فِي كُتُبِ الصَّلَوَاتِ فِي الْأَوْقَاتِ الصَّالِحَاتِ مَرْوِيّاً عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ‏
در برخى كتاب‌هاى دربردارنده‌ى نمازها در اوقات شايسته، آمده است كه پيامبر اكرم -صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-فرمود:
[وَ] مَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ الثَّامِنَةِ مِنْ رَجَبٍ عِشْرِينَ رَكْعَةً بِالْحَمْدِ[1] مَرَّةً وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ[2] وَ قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ[3] وَ الْفَلَقِ[4] وَ النَّاسِ[5] ثَلَاثَ مَرَّاتٍ
هركس در شب هشتم ماه رجب  بیست ركعت نماز-در هر ركعت سوره‌ى «حمد»  یک  بار و سوره‌هاى «قُلْ هُوَ اَللّهُ أَحَدٌ»، «قُلْ يا أَيُّهَا اَلْكافِرُونَ»، «فلق» و «ناس» سه  بار-بخواند،
أَعْطَاهُ اللَّهُ ثَوَابَ الشَّاكِرِينَ وَ الصَّابِرِينَ وَ رَفَعَ اسْمَهُ فِي الصِّدِّيقِينَ وَ لَهُ بِكُلِّ حَرْفٍ أَجْرُ كُلِّ صِدِّيقٍ وَ شَهِيدٍ
خداوند به او پاداش سپاسگزاران و شكيبايان را عطا مى‌كند و نام او در ميان صديقان نوشته و بالا برده مى‌شود و در برابر هر حرف كه در نماز خوانده، پاداش همه‌ى صديقان و شهيدان براى او خواهد بود
وَ كَأَنَّمَا خَتَمَ الْقُرْآنَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِذَا خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ تَلْقَّاهُ سَبْعُونَ مَلَكاً يُبَشِّرُونَهُ بِالْجَنَّةِ وَ يُشَيِّعُونَهُ إِلَيْهَا
و گويى كه قرآن را در ماه رمضان خوانده و ختم كرده است و آن‌گاه كه از قبرش بيرون مى‌آيد، هفتاد فرشته به پيشواز او آمده و بشارت بهشت را به او مى‌دهند و از پى او روانه مى‌گردند.

[1]) سوره الحمد(فاتحه) [2]) سوره الفلق [3]) سوره الناس [4]) سوره الاخلاص [5]) سوره الکافرون
 

**************

 نماز شب نهم ماه رجب (اقبال الاعمال)
الجزء الثانی؛ الباب الثامن فيما نذكره مما يختص بشهر رجب و بركاته و ما نختاره من عباداته و خيراته‏ و فيه فصول‏، فصل فيما نذكره من عمل الليلة التاسعة من رجب‏
جلد دوم؛ باب هشتم: اعمال مخصوص ماه رجب و برکات و خیرات آن، فصل چهل و سوم، عمل شب نهم ماه رجب:
وَجَدْنَا ذَلِكَ فِيمَا يُوجَدُ أَمْثَالُهُ فِيهِ مِمَّا يَقْرُبُ إِلَى إِقْبَالِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ وَ مَرَاضِيهِ مَرْوِيّاً عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ‏
در برخى كتاب‌هاى عبادات كه دربردارنده‌ى اعمال نزديك‌كننده‌ى انسان به روى آوردن بر خداوند-جلّ جلاله-و خشنودى‌هاى او هستند، به نقل از پيامبر اكرم -صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-آمده است كه فرمود:
وَ مَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ التَّاسِعَةِ رَكْعَتَيْنِ بِالْحَمْدِ[1] مَرَّةً وَ أَلْهَيكُمُ التَّكَاثُرُ[2] خَمْسَ مَرَّاتٍ
هركس در شب نهم ماه رجب  دو  ركعت نماز- با  یک  بار سوره‌ى «حمد» و  پنج  بار سوره‌ى «أَلْهاكُمُ اَلتَّكاثُرُ» -بخواند،
لَا يَقُومُ مِنْ مَقَامِهِ حَتَّى يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُ وَ يُعْطِيهِ ثَوَابَ مِائَةِ حَجَّةٍ وَ مِائَةِ عُمْرَةٍ
از جاى خود برنخاسته خداوند او را مى‌آمرزد و ثواب صدحج و عمره را به او عطا مى‌كند
وَ يُنَزِّلُ عَلَيْهِ أَلْفَ أَلْفِ رَحْمَةٍ وَ يُؤْمِنَهُ مِنَ النَّارِ وَ إِنْ مَاتَ إِلَى ثَمَانِينَ يَوْماً مَاتَ شَهِيدا
و يك ميليون رحمت بر او فرود مى‌آورد و از آتش جهنم ايمن مى‌گرداند و چنانچه تا هشتاد روز بعد از آن بميرد، شهيد از دنيا مى‌رود.

[1]) سوره الحمد(فاتحه) [2]) سوره التکاثر

منبع

https://ahlolbait.com/doa/12525

https://ahlolbait.com/doa/12522

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

پیوندها:

(کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ماه رجب المرجب , ,
:: برچسب‌ها: نماز شب هشتم ماه رجب , ماه رجب , رجب , اقبال الاعمال , بیست ركعت نماز , شب هشتم ماه رجب , سوره حمد , قُلْ هُوَ اَللّهُ أَحَدٌ , قُلْ يا أَيُّهَا اَلْكافِرُونَ , فلق , ناس , سوره فلق , سوره ناس , خداوند , پاداش , سپاسگزار , شکیبا , عطا , صدیقان , حرف , نماز , شهیدان , قرآن , ماه رمضان , ختم قرآن , قبر , هفتاد فرشته , هفتاد , فرشته , پیشواز , بشارت , بهشت , شب نهم ماه رجب , نماز شب نهم ماه رجب , دو  ركعت نماز , أَلْهاكُمُ اَلتَّكاثُرُ , ثواب , ثواب صدحج و عمره , صد , صد حج , عمره , حج عمره , یک میلیون , رحمت , آتش جهنم , آتش , جهنم , ایمن , هشتاد , هشتاد روز , مردن , شهید , دنیا , سوره الحمد , فاتحه , سوره التکاثر , سوره الفلق , سوره الناس , سوره الاخلاص , سوره الکافرون , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نماز شب هفتم ماه رجب (اقبال الاعمال)
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : چهار شنبه 20 بهمن 1400

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

نماز شب هفتم ماه رجب (اقبال الاعمال)
الجزء الثانی؛ الباب الثامن فيما نذكره مما يختص بشهر رجب و بركاته و ما نختاره من عباداته و خيراته‏ و فيه فصول‏، فصل فيما نذكره من عمل الليلة السابعة من رجب‏
جلد دوم؛ باب هشتم: اعمال مخصوص ماه رجب و برکات و خیرات آن، فصل سی و نهم، عمل شب هفتم ماه رجب:
وَجَدْنَا ذَلِكَ فِيمَا نَظَرْنَاهُ مِمَّا يُقَرِّبُ الْعَبْدَ إِلَى مَوْلَاهُ عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ‏
در برخى كتاب‌هاى دربردارنده‌ى اعمال نزديك‌كننده‌ى بنده به مولاى خويش، به نقل از پيامبر اكرم-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-آمده است:
مَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ السَّابِعَةِ مِنْ رَجَبٍ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ بِالْحَمْدِ[1] مَرَّةً وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ[2] ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ[3] وَ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ[4]
هركس در شب هفتم ماه رجب  چهار  ركعت نماز-در هر ركعت سوره‌ى «حمد»  یک  بار و سوره‌ى «قُلْ هُوَ اَللّٰهُ أَحَدٌ» سه بار و سوره‌ى «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ اَلْفَلَقِ» و «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ اَلنّٰاسِ» -بخواند
وَ يُصَلِّي عَلَى النَّبِيِّ ص عِنْدَ الْفَرَاغِ عَشْرَ مَرَّاتٍ وَ يَقُولُ الْبَاقِيَاتِ الصَّالِحَاتِ‏ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ عَشْرَ مَرَّاتٍ
و بعد از اتمام نماز  ده بار بر پيامبر اكرم-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-صلوات بفرستد و باقيات صالحات (اعمال شايسته‌ى پاينده) ؛ يعنى «سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلاّ اللّه و اللّه أكبر» را  ده بار بگويد،
أَظَلَّهُ اللَّهُ تَحْتَ ظِلِّ عَرْشِهِ [تَحْتَ الْعَرْشِ‏] وَ يُعْطِيهِ ثَوَابَ مَنْ صَامَ شَهْرَ رَمَضَانَ وَ اسْتَغْفَرَتْ لَهُ الْمَلَائِكَةُ حَتَّى يَفْرُغَ مِنْ هَذِهِ الصَّلَاةِ
خداوند او را در سايه‌ى [زير]عرش خود قرار مى‌دهد و پاداش كسى كه ماه رمضان را روزه داشته به او عطا مى‌كند و تا زمان فراغت از نماز، فرشتگان براى او طلب آمرزش مى‌كنند
وَ يُسَهِّلُ عَلَيْهِ النَّزْعَ وَ ضَغْطَةَ الْقَبْرِ وَ لَا يَخْرُجُ مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى يَرَى مَكَانَهُ مِنَ الْجَنَّةِ- وَ آمَنَهُ اللَّهُ مِنَ الْفَزَعِ الْأَكْبَر
و جان كندن و فشار قبر او آسان مى‌گردد و از دنيا بيرون نمى‌رود تا اين‌كه جايگاه خويش را در بهشت ببيند و خداوند او را از هراس بزرگ‌تر [روز قيامت]ايمن گرداند

[1]) سوره الحمد(فاتحه) [2]) سوره التوحید(الاخلاص) [3]) سوره الفلق [4]) سوره الناس
 

منبع

https://ahlolbait.com/doa/12518/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

پیوندها:

(کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ماه رجب المرجب , ,
:: برچسب‌ها: نماز شب هفتم ماه رجب , اقبال الاعمال , نماز , شب هفتم ماه رجب , ماه رجب , سوره حمد , قُلْ هُوَ اَللّٰهُ أَحَدٌ , قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ اَلْفَلَقِ , قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ اَلنّٰاسِ , صلوات , پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم , باقيات صالحات , اعمال شايسته‌ , سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلاّ اللّه و اللّه أكبر , ده بار , سه بار , خداوند , سایه , عرش , پاداش , ماه رمضان , روزه , عطا , فراغت , فرشتگان , طلب آمرزش , آمرزش , جان کندن , فشار قبر , آسان , دنیا , جایگاه , بهشت , خداوند , هراس , روز قیامت , قیامت , ایمن , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 34
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
نماز شب ششم ماه رجب (اقبال الاعمال) ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : سه شنبه 19 بهمن 1400

یا زهراء سلام الله علیهایا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

 نماز شب ششم ماه رجب (اقبال الاعمال)
الجزء الثانی؛ الباب الثامن فيما نذكره مما يختص بشهر رجب و بركاته و ما نختاره من عباداته و خيراته‏ و فيه فصول‏، فصل فيما نذكره من عمل الليلة السادسة من رجب‏
جلد دوم؛ باب هشتم: اعمال مخصوص ماه رجب و برکات و خیرات آن، فصل سی و هفتم، عمل شب ششم ماه رجب:
وَجَدْنَا ذَلِكَ فِيمَا وَقَفْنَا عَلَيْهِ عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ‏
در برخى از احاديث آمده است كه پيامبر اكرم-صلوات اللّه عليه-فرمود:
وَ مَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ السَّادِسَةِ مِنْ رَجَبٍ رَكْعَتَيْنِ بِالْحَمْدِ[1] مَرَّةً وَ آيَةِ الْكُرْسِيِّ[2] سَبْعَ مَرَّاتٍ
هركس در شب ششم ماه رجب  دو ركعت نماز-با  یک  بار سوره‌ى «حمد» و  هفت بار آية الكرسى-بخواند،
يُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ يَا عَبْدَ اللَّهِ أَنْتَ وَلِيُّ اللَّهِ حَقّاً حَقّاً وَ لَكَ بِكُلِّ حَرْفٍ قَرَأْتَ فِي هَذِهِ الصَّلَاةِ
منادى‌اى از آسمان ندا در مى‌دهد: اى بنده‌ى خدا، تو حقيقتا و واقعا دوست خدا هستى و در برابر هر حرف كه در اين نماز خوانده‌اى،
شَفَاعَةً مِنَ الْمُسْلِمِينَ وَ لَكَ سَبْعُونَ أَلْفَ حَسَنَةٍ لِكُلِّ حَسَنَةٍ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ مِنَ الْجِبَالِ الَّتِي فِي الدُّنْيَا
شفاعت يك مسلمان براى تو است و نيز  هفتاد هزار  عمل نيك كه هر كدام از آن‌ها نزد خدا برتر از كوه‌هاى دنيا است، براى تو خواهد بود.

[1]) سوره الحمد(فاتحه) [2]) سوره البقره، آیات 255-257

منبع

https://ahlolbait.com/doa/12512/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

پیوندها:

(کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ماه رجب المرجب , ,
:: برچسب‌ها: نماز شب ششم ماه رجب , اقبال الاعمال , نماز , شب ششم ماه رجب , ماه رجب , رجب , ماه رجب المرجب , دو رکعت نماز , سوره حمد , حمد , هفت , 7 , هفت بار , آية الكرسى , منادی , آسمان , ندا , بنده خدا , حقیقتا , دوست خدا , شفاعت , مسلمان , هفتاد هزار , عمل نیک , خدا , برتر , کوه , دنیا , سوره الحمد , فاتحه , سوره البقره , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8

یا زهراء سلام الله علیهایا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

پيامبر اكرم-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم- فرمود:

نماز شب چهارم ماه رجب (اقبال الاعمال)

هر كس در شب چهارم ماه رجب  صد ركعت نماز-در ركعت اول، سوره‌ى «حمد» و سوره‌ى «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ اَلْفَلَقِ»  یک  بار و در ركعت دوم، سوره‌ى «حمد» و سوره‌ى «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ اَلنّٰاسِ»   یک  بار-بخواند و ركعت‌هاى ديگر را نيز به همين صورت بخواند، از هر آسمان فرشته‌اى فرود مى‌آيد و ثواب آن را تا روز قيامت مى‌نويسند و كسى كه اين نماز را خوانده است، در حالى كه چهره‌اش مانند شب چهارده مى‌درخشد، در قيامت حاضر مى‌شود و خداوند نامه‌ى عملش را به دست راستش مى‌دهد و به صورت آسان از او حساب مى‌كشد.

نماز شب پنجم ماه رجب (اقبال الاعمال)

هركس در شب پنجم ماه رجب  شش  ركعت نماز-با  یک  بار سوره‌ى «حمد» و  بیست و پنج بار سوره‌ى «قُلْ هُوَ اَللّهُ أَحَدٌ» -بخواند، خداوند پاداش چهل پيامبر و چهل صديق و چهل شهيد را به او عطا مى‌كند و سوار بر اسبى از نور، همانند آذرخش درخشان از [پل] صراط مى‌گذرد.

منبع

https://ahlolbait.com/doa/12499

https://ahlolbait.com/doa/12509

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

پیوندها:

(کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ماه رجب المرجب , ,
:: برچسب‌ها: پيامبر اكرم-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم , نماز شب چهارم ماه رجب , نماز , شب چهارم ماه رجب , شب چهارم , ماه رجب , شب , رجب , صد رکعت نماز , سوره حمد , قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ اَلْفَلَقِ , قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ اَلنّٰاسِ , آسمان , فرشته , ثواب , روز قیامت , ماه شب چهارده , قیامت , خداوند , نامه عمل , دست راست , آسان , حساب , شب پنجم ماه رجب , نماز شب پنجم ماه رجب , شب پنجم , اقبال الاعمال , شش  ركعت نماز , قُلْ هُوَ اَللّهُ أَحَدٌ , خداوند , پاداش , پاداش چهل پيامبر , پاداش , چهل پيامبر , چهل , پيامبر , چهل صديق , صدیق , چهل شهید , شهید , عطا , سوار , اسب , نور , آذرخش , درخشان , پل صراط , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای , اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج , اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها ,
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
نماز شب سوم ماه رجب ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : شنبه 16 بهمن 1400

یا زهراء سلام الله علیهایا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

وقایع ماه ربیع الثانی (برخی موارد گذشته)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

نماز شب سوم ماه رجب (اقبال الاعمال)

به نقل از سرورمان رسول خدا-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-آمده است كه فرمود:
مَنْ‏ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ الثَّالِثَةِ مِنْ رَجَبٍ عَشْرَ رَكَعَاتٍ يَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ[1] مَرَّةً وَ إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ[2] خَمْسَ مَرَّاتٍ
هر كس در شب سوم ماه رجب  ده  ركعت نماز-در هر ركعت «فاتحة الكتاب»  یک بار و سوره‌ى «إِذٰا جاءَ نَصْرُ اَللّهِ وَ اَلْفَتْحُ» پنج بار-بخواند،
بَنَى اللَّهُ لَهُ قَصْراً فِي الْجَنَّةِ عَرْضُهُ وَ طُولُهُ أَوْسَعُ مِنَ الدُّنْيَا سَبْعَ مَرَّاتٍ
خداوند كاخى در بهشت براى او بنا مى‌نهد كه پهنا و درازى آن هفت برابر دنيا است
وَ نَادَى مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ بَشِّرُوا وَلِيَّ اللَّهِ بِالْكَرَامَةِ الْعُظْمَى وَ مُرَافَقَةِ (النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِين)‏[3]
و منادى‌اى از آسمان ندا در مى‌دهد: ولىّ خدا را به كرامت عظمى و همراهى و همدمى با پيامبران، صديقان، شهيدان و صالحان بشارت دهيد

[1]) سوره الفاتحه [2]) سوره النصر [3]) سوره النساء، آیه 69

منبع

https://ahlolbait.com/doa/12495

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

پیوندها:

(کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ماه رجب المرجب , ,
:: برچسب‌ها: نماز شب سوم ماه رجب , نماز , شب سوم ماه رجب , ماه رجب , شب سوم , ده  ركعت نماز , فاتحة الكتاب , یک بار , إِذٰا جاءَ نَصْرُ اَللّهِ وَ اَلْفَتْحُ , پنج بار , خداوند , کاح , بهشت , هنا , درازا , هفت برابر , دنیا , منادی , آسمان , ندا , ولی خدا , کرامت , همراهی , همدمی , پیانبران , صدیقان , شهیدان , صالحان , بشارت , سوره فاتحه , سوره نصر , سوره نساء , اقبال الاعمال , یا زهراء سلام الله علیها , امام خامنه ای , ظهور ,
|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نماز شب دوم ماه رجب ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : جمعه 15 بهمن 1400

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

وقایع ماه ربیع الثانی (برخی موارد گذشته)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

نماز شب دوم ماه رجب (اقبال الاعمال)
الجزء الثانی؛ الباب الثامن فيما نذكره مما يختص بشهر رجب و بركاته و ما نختاره من عباداته و خيراته‏ و فيه فصول‏، فصل فيما نذكره من عمل الليلة الثانية من رجب‏
جلد دوم؛ باب هشتم: اعمال مخصوص ماه رجب و برکات و خیرات آن، فصل بیست و نهم، عمل شب دوم ماه رجب:
وَجَدْنَا [فقد ذكرنا] فِي كِتَابِ الْعِبَادَاتِ فِي الرِّوَايَاتِ عَنِ النَّبِيِّ ص
در برخى كتاب‌هاى عبادات آمده است كه پيامبر اكرم-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-فرمود:
أَنَّ مَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ الثَّانِيَةِ مِنْ رَجَبٍ عَشْرَ رَكَعَاتٍ بِفَاتِحَةِ الْكِتَابِ[1] مَرَّةً وَ قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ[2] مَرَّةً
هر كس در شب دوم ماه رجب  ده  ركعت نماز-در هر ركعت «فاتحة الكتاب» و سوره‌ى «قُلْ يا أَيُّهَا اَلْكافِرُونَ» یک بار-بخواند،
غَفَرَ اللَّهُ لَهُ كُلَّ ذَنْبٍ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ وَ كَتَبَهُ مِنَ الْمُصَلِّينَ إِلَى السَّنَةِ الْمُقْبِلَةِ وَ بَرِئَ مِنَ النِّفَاقِ‏
خداوند همه‌ى گناهان كوچك و بزرگ او را مى‌آمرزد و تا سال آينده از نمازگزاران مى‌نويسد و-همان گونه كه در ضمن اعمال شب اول يادآور شديم-از نفاق و دورويى پاك و مبرّا مى‌گردد

[1]) سوره الفاتحه [2]) سوره الکافرون

منبع

https://ahlolbait.com/doa/12491

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

موارد مرتبط:

لیله الرغائب

 

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

پیوندها:

(کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ماه رجب المرجب , ,
:: برچسب‌ها: لیله الرغائب , نماز شب دوم ماه رجب , نماز , شب دوم ماه رجب , شب دوم ماه رجب , شب دوم , ماه رجب , رجب , ده  ركعت نماز , فاتحة الكتاب , قُلْ يا أَيُّهَا اَلْكافِرُونَ , خداوند , گناهان , كوچك , بزرگ , سال آينده , نمازگزاران , نفاق , دورويى , پاک , مبرا , سوره الفاتحه , سوره الکافرون , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
اعمال شب اول رجب ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 14 بهمن 1400

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

اعمال شب اول رجب

 این شب، شب شریفى است و در آن چند عمل وارد شده است:
1) وقتی هلال ماه دیده شد فرد بگوید:
اللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَیْنَا بِالْأَمْنِ وَ الْإِیمَانِ وَ السَّلامَةِ وَ الْإِسْلامِ رَبِّى وَ رَبُّکَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ.
و از حضرت رسول صلى الله علیه و آله منقول است که چون هلال رجب را مى‏دید مى‏گفت: اللَّهُمَّ بَارِکْ لَنَا فِى رَجَبٍ وَ شَعْبَانَ وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ رَمَضَانَ وَ أَعِنَّا عَلَى الصِّیَامِ وَ الْقِیَامِ وَ حِفْظِ اللِّسَانِ وَ غَضِّ الْبَصَرِ وَلا تَجْعَلْ حَظَّنَا مِنْهُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ
2) غسل.
حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرموده‌اند: هر کس ماه رجب را درک کند و اول و وسط و آخر آن ماه را غسل نماید، از گناهان خود پاک می‌شود مانند روزى که از مادر متولد شده است.
3) زیارت امام حسین علیه السلام .
4) بعد از نماز مغرب بیست رکعت، یعنی 10 نماز دو رکعتی نماز گزارده شود. تا خود، اهل، مال و اولادش محفوظ بماند و از عذاب قبر در پناه باشد.
5) بعد از نماز عشاء دو رکعت نماز گزارده شود بدین نحو:
در رکعت اول حمد و ألم نشرح یک مرتبه و توحید سه مرتبه و در رکعت دوم حمد و ألم نشرح و توحید و معوذتین خوانده شود و پس از سلام، سى مرتبه لا إِلَهَ إِلا اللهُ بگوید و سى مرتبه صلوات بفرستد تا حق تعالى گناهان او را بیامرزد مانند روزى که از مادر متولد شده است.

منبع

https://portal.anhar.ir/node/566#gsc.tab=0

**************

پیوندها:

(کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم



:: موضوعات مرتبط: , ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ماه رجب المرجب , ,
:: برچسب‌ها: اعمال شب اول رجب , اعمال , شب اول رجب , ماه رجب , رجب , اعمال , هلال ماه , غسل , حضرت رسول صلى الله علیه و آله , هلال رجب , غسل , گناهان , پاک , متولد , مادر , زیارت امام حسین علیه السلام , نماز مغرب , بیست رکعت , خود , اهل , مال , اولاد , محفوظ , عذاب قبر , پناه , نماز عشاء , دو رکعت نماز , یا زهراء سلام الله علیها , امام خامنه ای , ظهور ,
|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۴۹تا۵۰

وَ أَنِ احْكُم بَيْنهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَ احْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوك عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْك فَإِن تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَن يُصِيبهُم بِبَعْضِ ذُنُوبهِم ْوَ إِنَّ كَثِيراً مِّنَ النَّاسِ لَفَسِقُونَ‏(۴۹) أَ فَحُكْمَ الجَْهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسنُ مِنَ اللَّهِ حُكْماً لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ‏(۵۰)

ترجمه:
۴۹ -و بايد درميان آنها ( اهل كتاب ) طبق آنچه خداوند نازل كرده حكم كنى و از هوسهاى آنان پيروى مكن و بر حذر باش كه مبادا تو را از بعض احكامى كه خدا بر تو نازل كرده منحرف سازند ، و اگر آنها ( از حكم و داورى تو ) روى گردانند بدان خداوند مى‏خواهد آنها را بخاطر پاره ‏اى از گناهانشان مجازات كند و بسيارى از مردم فاسقند .
۵۰-آيا آنها حكم جاهليت را ( از تو ) مى‏خواهند ، و چه كسى براى افراد با ايمان بهتر از خدا حكم مى‏كند ؟

شان نزول
بعضى از مفسران در شان نزول اين آيه از ابن عباس چنين نقل كرده‏اند : جمعى از بزرگان يهود توطئه كردند و گفتند نزد محمد (صلى ‏الله ‏عليه ‏وآله ‏وسلّم‏) مى‏ رويم شايد بتوانيم او را از آئين خود منحرف سازيم ، پس از اين تبانى ، نزد پيامبر (صلى ‏الله ‏عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) آمدند و گفتند : ما دانشمندان و اشراف يهوديم و اگر ما از تو پيروى كنيم مطمئنا ساير يهوديان به ما اقتدا ميكنند ولى در ميان ما و جمعيتى ، نزاعى است ( در مورد يك قتل يا چيز ديگر ) اگر در اين نزاع به نفع ما داورى كنى ما به تو ايمان خواهيم آورد ، پيامبر (صلى ‏الله ‏عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) از چنين قضاوتى ( كه عادلانه نبود ) خود دارى كرد و آيه فوق نازل شد .

تفسیر
در اين آيه بار ديگر خداوند به پيامبر خود تاكيد مى‏كند كه در ميان اهل كتاب بر طبق حكم خداوند داورى كند و تسليم هوا و هوسهاى آنها نشود .
(و ان احكم بينهم بما انزل الله و لا تتبع اهوائهم) .تكرار اين دستور يا به خاطر مطالبى است كه در ذيل آيه آمده ، يا به خاطر آن است كه موضوع اين داورى با موضوع داورى آيات گذشته تفاوت داشته است ، در آيات پيش ، موضوع زناى محصنه بود و در اينجا موضوع ، قتل يا نزاع ديگر بوده است .
سپس به پيامبر (صلى‏ الله ‏عليه ‏وآله ‏وسلّم‏) هشدار ميدهد كه اينها تبانى كرده ‏اند تو را از آئين حق و عدالت منحرف سازند مراقب آنها باش .(و احذرهم ان يفتنوك عن بعض ما انزل الله اليك) .
و اگر اهل كتاب در برابر داورى عادلانه تو تسليم نشوند ، بدان اين نشانه آن است كه گناهان آنها دامانشان را گرفته است و توفيق را از آنها سلب كرده و خدا ميخواهد آنها را به خاطر بعضى از گناهانشان مجازات كند .
(فان تولوا فاعلم انما يريد الله ان يصيبهم ببعض ذنوبهم) .ذكر بعض گناهان ( نه همه آنها ) ممكن است به خاطر آن باشد كه مجازات همه گناهان در زندگى دنيا انجام نمى‏ شود و تنها قسمتى از آن دامن انسان را ميگيرد و بقيه به جهان ديگر موكول ميشود .در اينكه كدام كيفر دامن آنها را گرفت ، در آيه صريحا ذكرى از آن به ميان نيامده ، ولى احتمال دارد اشاره به همان سرنوشتى باشد كه دامان يهود مدينه را گرفت و به خاطر خيانتهاى پى در پى مجبور شدند ، خانه‏ هاى خود را رها كرده و از مدينه بيرون روند و يا اينكه عدم توفيق آنها خود يكنوع مجازات براى گناهان پيشين آنها بود ، زيرا سلب موفقيت خود يكنوع مجازات محسوب ميشود ، به عبارت ديگر گناهان پى در پى و لجاجت ، كيفرش محروم ماندن از احكام عادلانه و سرگردان شدن در بيراهه ‏هاى زندگى است .
و در پايان آيه ميفرمايد : اگر آنها در راه باطل اينهمه پافشارى ميكنند ، نگران مباش زيرا بسيارى از مردم فاسقند .
(و ان كثيرا من الناس لفاسقون) .
ممكن است ايراد شود كه آيه فوق دليل بر اين است كه امكان انحراف از حق در باره پيامبر (صلى ‏الله ‏عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) تصور ميشود و لذا خداوند به او هشدار ميدهد ، آيا اين تعبير با مقام معصوم بودن پيامبران سازگار است ؟
معصوم بودن هرگز به اين معنى نيست كه گناه براى پيامبر (صلى ‏الله ‏عليه ‏وآله ‏وسلّم‏) و امام محال ميگردد ، و گرنه فضيلتى براى آنها محسوب نميشود بلكه منظور اين است كه آنها با توانائى بر گناه مرتكب گناه نميشوند ، هر چند اين عدم ارتكاب به خاطر تذكرات الهى بوده باشد و به عبارت ديگر ياد آوريهاى خداوند جزئى از عامل مصونيت پيغمبر (صلى ‏الله ‏عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) از گناه ميباشد .
توضيح بيشتر در باره مقام عصمت پيامبران و امامان به خواست خدا در ذيل آيه تطهير ( آيه 33 احزاب ) خواهد آمد .در آيه بعد به عنوان استفهام انكارى ميفرمايد آيا اينها كه مدعى پيروى از كتب آسمانى هستند انتظار دارند با احكام جاهلى و قضاوتهاى آميخته انواع تبعيضات در ميان آنها داورى كنى .
(ا فحكم الجاهلية يبغون) .در حالى كه هيچ داورى براى افراد با ايمان بالاتر و بهتر از حكم خدا نيست .(و من احسن من الله حكما لقوم يوقنون) .
همانطور كه در ذيل آيات سابق گفتيم در ميان طوائف يهود نيز تبعيضات عجيبى بود مثلا اگر كسى از طايفه بنى قريظه فردى از طايفه بنى نضير را به قتل ميرساند قصاص مى‏شد ، و در صورت عكس ، قصاص نميكردند ، و يا به هنگام گرفتن ديه دو برابر ديه ميگرفتند ، قرآن ميگويد اين گونه تبعيضات نشانه احكام جاهليت است ، و در ميان احكام الهى هيچگونه تبعيض در ميان بندگان خدا نيست .
در كتاب كافى از امير مؤمنان على (عليه ‏السلام‏) نقل شده كه فرمود:
(الحكم حكمان حكم الله و حكم الجاهلية فمن اخطا حكم الله حكم بحكم الجاهلية : حكم دو گونه بيشتر نيست يا حكم خدا است يا حكم جاهليت و هر كس حكم خدا را رها كند به حكم جاهليت تن در داده است .
و از اينجا روشن ميشود ، مسلمانانى كه با داشتن احكام آسمانى به دنبال قوانين ساختگى ملل ديگرى افتاده ‏اند ، در حقيقت در مسير جاهليت گام نهاده ‏اند .

حضرت زهرا سلام الله علیها

هرکَس عبادت خالص خود را به‌سوی خداوند بالا فرستد (و پیشکش آستان او کند)، خدا هم بهترین مصلحت خود را بر او فرو می‌فرستد.

(منْ أَصْعَدَ إِلَى اَللَّهِ خَالِصَ عِبَادَتِهِ أَهْبَطَ اَللَّهُ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ)

تنبيه الخواطر و نزهة النواظر ج2 ص108

تفسیر سوره مائده آیات ۵۱تا۵۳

يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْيهُودَ وَ النَّصرَى أَوْلِيَاءَبَعْضهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَ مَن يَتَوَلهَّم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنهُم ْإِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِى الْقَوْمَ الظالِمِينَ‏(۵۱) فَترَى الَّذِينَ فى قُلُوبِهِم مَّرَضٌ يُسرِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نخْشى أَن تُصِيبَنَا دَائرَةٌفَعَسى اللَّهُ أَن يَأْتىَ بِالْفَتْح أَوْ أَمْرٍ مِّنْ عِندِهِ فَيُصبِحُوا عَلى مَا أَسرُّوا فى أَنفُسِهِمْ نَادِمِينَ‏(۵۲) وَ يَقُولُ الَّذِينَ ءَامَنُوا أَ هَؤُلاءِ الَّذِينَ أَقْسمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانهِم ْإِنهُمْ لمََعَكُمْ حَبِطت أَعْماَلُهُمْ فَأَصبَحُوا خاسرِينَ‏(۵۳)

ترجمه:
۵۱ -اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد يهود و نصارى را تكيه گاه خود قرار ندهيد ، آنها تكيه گاه يكديگرند و كسانى كه از شما بانها تكيه كنند از آنها هستند خداوند جمعيت ستمكار را هدايت نمى‏كند .
۵۲ -مشاهد مى‏كنى افرادى را كه در دلهايشان بيمارى است در ( دوستى با ) آنان بر يكديگر پيشى مى‏گيرند ، و مى‏گويند مى‏ترسيم حادثه‏ اى براى ما اتفاق بيفتد ( و نياز به كمك آنها داشته باشيم)شايد خداوند پيروزى يا حادثه ديگرى از ناحيه خود ( به نفع مسلمانان ) پيش بياورد و اين دسته از آنچه در دل پنهان داشتند پشيمان گردند .
۵۳ -و آنها كه ايمان آورده‏ اند مى‏گويند آيا اين ( منافقان ) همانها هستند كه با نهايت تاكيد سوگند ياد كردند كه با شما هستيم ؟ ( چرا سرانجام كارشان به اينجا رسيد ) اعمالشان نابود گشت و زيانكار شدند .

شان نزول:
بسيارى از مفسران نقل كرده‏ اند كه بعد از جنگ بدر ، عبادة بن صامت خزرجى خدمت پيامبر رسيد و گفت : من هم پيمانانى از يهود دارم كه از نظر عدد زياد و از نظر قدرت نيرومندند ، اكنون كه آنها ما را تهديد به جنگ ميكنند و حساب مسلمانان از غير مسلمانان جدا شده است من از دوستى و هم پيمانى با آنان برائت مى‏جويم ، هم پيمان من تنها خدا و پيامبر او است ، عبد الله بن ابى گفت : ولى من از هم پيمانى با يهود برائت نميجويم ، زيرا از حوادث مشکل ميترسم و به آنها نيازمندم ، پيامبر (صلى‏الله ‏عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) به او فرمود : آنچه در مورد دوستى با يهود بر عباده ميترسيدم ، بر تو نيز ميترسم ( و خطر اين دوستى و هم پيمانى براى تو از او بيشتر است ) عبد الله گفت : چون چنين است من هم ميپذيرم و با آنها قطع رابطه ميكنم ، آيات فوق نازل شد و مسلمانان را از هم پيمانى با يهود و نصارى بر حذر داشت .

تفسیر
آيات فوق مسلمانان را از همكارى با يهود و نصارى به شدت بر حذر ميدارد ، نخست ميگويد : اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد ، يهود و نصارى را تكيه گاه و هم پيمان خود قرار ندهيد ( يعنى ايمان به خدا ايجاب ميكند كه به خاطر جلب منافع مادى با آنها همكارى نكنيد) .
(يا ايها الذين آمنوا لا تتخذوا اليهود و النصارى اولياء) .
اولياء جمع ولى از ماده ولايت بمعنى نزديكى فوق العاده ميان دو چيزاست كه به معنى دوستى و نيز به معنى هم پيمانى و سرپرستى آمده است.
ولى با توجه به شان نزول آيه و ساير قرائنى كه در دست است ، منظور از آن در اينجا اين نيست كه مسلمانان هيچگونه رابطه تجارى و اجتماعى با يهود و مسيحيان نداشته باشند بلكه منظور اين است كه با آنها هم پيمان نگردند و در برابر دشمنان روى دوستى آنها تكيه نكنند .
مساله هم پيمانى در ميان عرب در آن زمان رواج كامل داشت و از آن به ولاء تعبير ميشد .
جالب اينكه در اينجا روى عنوان اهل كتاب تكيه نشده بلكه به عنوان يهود و نصارى از آنها نام برده شده است ، شايد اشاره به اين است كه آنها اگر به كتب آسمانى خود عمل ميكردند هم پيمانان خوبى براى شما بودند ، ولى اتحاد آنها به يكديگر روى دستور كتابهاى آسمانى نيست بلكه روى اغراض سياسى و دسته‏ بندى ‏هاى نژادى و مانند آن است .
سپس با يك جمله كوتاه ، دليل اين نهى را بيان كرده ميگويد : هر يك از آن دو طايفه دوست و هم پيمان هم مسلكان خود هستند .(بعضهم اولياء بعض) .
يعنى تا زمانى كه منافع خودشان و دوستانشان مطرح است ، هرگز به شما نمى‏پردازند .روى اين جهت ، هر كس از شما طرح دوستى و پيمان با آنها بريزد ، از نظر تقسيم‏ بندى اجتماعى و مذهبى جزء آنها محسوب خواهد شد .
(و من يتولهم منكم فانه منهم) .
و شك نيست كه خداوند چنين افراد ستمگرى را كه به خود و برادران و خواهران مسلمان خود خيانت كرده و بر دشمنانشان تكيه ميكنند ، هدايت نخواهد كرد .(ان الله لا يهدى القوم الظالمين) .
در آيه بعد اشاره به عذرتراشى ‏هائى ميكند كه افراد بيمار گونه براى توجيه ارتباط هاى نامشروع خود با بيگانگان ، انتخاب ميكنند ، و ميگويد : آنهائى كه در دلهايشان بيمارى است ، اصرار دارند كه آنان را تكيه گاه و هم پيمان خود انتخاب كنند ، و عذرشان اين است كه ميگويند : ما مى‏ترسيم قدرت به دست آنها بيفتد و گرفتار شويم .
(فترى الذين فى قلوبهم مرض يسارعون فيهم يقولون نخشى ان تصيبنا دائرة) .
قرآن در پاسخ آنها ميگويد : همانطور كه آنها احتمال ميدهند روزى قدرت به دست يهود و نصارى بيفتد اين احتمال را نيز بايد بدهند كه ممكن است سرانجام ، خداوند مسلمانان را پيروز كند و قدرت به دست آنها بيفتد و اين منافقان ، از آنچه در دل خود پنهان ساختند ، پشيمان گردند .(فعسى الله ان ياتى بالفتح اوامر من عنده فيصبحوا على ما اسروا فى انفسهم نادمين ) .در حقيقت ، در اين آيه از دو راه به آنها پاسخ گفته شده است : نخست اينكه اين گونه افكار از قلبهاى بيمار بر ميخيزد و از كسانى كه ايمانشان متزلزل و نسبت به خدا سوء ظن دارند و گرنه يك فرد با ايمان اين گونه فكر به خود راه نميدهد ، و ديگر اينكه بفرض كه چنين احتمالى باشد آيا احتمال پيروزى مسلمين در كار نيست ؟ بنابر آنچه ما گفتيم كلمه عسى كه مفهوم آن احتمال و اميد است ، به همان معنى اصلى كه در همه جا دارد باقى ميماند ، ولى مفسران معمولا آن را بعنوان يك وعده قطعى در اينجا از طرف خداوند به مسلمانان گرفته ‏اند كه با ظاهر كلمه عسى سازگار نيست .
منظور از جمله اوامر من عنده كه بعد از كلمه فتح ذكر شده اين است كه ممكن است در آينده مسلمانان بر دشمنان خود يا از طريق جنگ و پيروزى غلبه كنند و يا بدون جنگ آنقدر قدرت بيابند كه دشمن بدون جنگ تسليم گردد و به عبارت ديگر كلمه فتح اشاره به پيروزيهاى نظامى مسلمانان است و امر من عنده اشاره به پيروزيهاى اجتماعى و اقتصادى و مانند آن ميباشد .

ولى با توجه به اينكه خداوند بيان چنين احتمالى ميكند و او عالم و آگاه از وضع آينده است ، اين آيه اشاره به پيروزيهاى نظامى و اجتماعى و اقتصادى مسلمانان خواهد بود .و در آخرين آيه به سرانجام كار منافقان اشاره كرده ميگويد : در آن هنگام كه فتح و پيروزى نصيب مسلمانان راستين شود ، و كار منافقان بر ملا گردد مؤمنان از روى تعجب ميگويند آيا اين افراد منافق همانها هستند كه اين همه ادعا داشتند و با نهايت تاكيد قسم ياد ميكردند كه با ما هستند ، چرا سرانجام كارشان به اينجا رسيد .(و يقول الذين آمنوا ا هؤلاء الذين اقسموا بالله جهد ايمانهم انهم لمعكم ) و به خاطر همين نفاق ، همه اعمال نيك آنهابر باد رفت زيرا از نيت پاك و خالص سرچشمه نگرفته بود ، و به همين دليل زيانكار شدند ، هم در اين جهان و هم در جهان ديگر .
(حبطت اعمالهم فاصبحوا خاسرين) .
در حقيقت جمله اخير ، شبيه پاسخ سؤال مقدرى است ، گويا كسى ميپرسد بالاخره پايان كار آنها به كجا خواهد رسيد ؟ در جوابشان گفته ميشود ، اعمالشان به كلى بر باد رفت و خسران و زيان دامنگيرشان شد .يعنى آنها اگر اعمال نيكى هم از روى اخلاص انجام داده باشند ، چون سرانجام به سوى نفاق و شرك روى آوردند ، نتائج آن اعمال نيز بر باد ميرود همانطور كه در جلد دوم صفحه 69 ذيل آيه 217 سوره بقره بيان كرديم .
تكيه بر بيگانه گرچه در شان نزول آيات فوق سخن از دو نفر يعنى عبادة بن صامت و عبد الله بن ابى در ميان آمده ولى جاى ترديد نيست كه اينها فقط به عنوان دو شخص تاريخى مورد نظر نيستند ، بلكه نماينده دو مكتب فكرى و اجتماعى ميباشند ، يك مكتب ميگويد از بيگانه بايد بريد و زمام كار خود را به دست او نداد و به كمكهاى او اطمينان نكرد .ديگرى ميگويد : در اين دنياى پرغوغا ، هر شخص و ملتى تكيه ‏گاهى ميخواهد ، و گاهى مصلحت ايجاب ميكند كه اين تكيه گاه از ميان بيگانگان انتخاب شود ، دوستى آنها با ارزش است و روزى ثمر بخش خواهد بود .
قرآن مكتب دوم را به شدت ميكوبد و مسلمانان را از اين طرز تفكر با صراحت و تاكيد برحذر ميدارد ، اما متاسفانه بعضى از مسلمانان ، اين فرمان بزرگ قرآن را به دست فراموشى سپردند و تكيه‏ گاههائى از ميان بيگانگان براى خود انتخاب نمودند ، و تاريخ نشان ميدهد كه بسيارى از بدبختيهاى مسلمين از همين جا سرچشمه گرفته است ! اندلس تابلو زنده ‏اى براى اين موضوع است و نشان ميدهد كه چگونه مسلمانان به نيروى خود درخشانترين تمدنها را در اندلس ديروز و اسپانياىامروز به وجود آوردند ، اما به خاطر تكيه كردن بر بيگانه چه آسان آنرا از دست دادند .
امپراطور عظيم عثمانى كه در مدت كوتاهى همانند برف در فصل تابستان به كلى آب شد ، شاهد ديگرى بر اين مدعا است ، در تاريخ معاصر نيز ضربه ‏هائى كه مسلمانان به خاطر انحراف از اين مكتب خورده ‏اند كم نيست ، اما تعجب در اين است كه چگونه هنوز بيدار نشده ‏ايم ! در هر حال بيگانه ، بيگانه است و اگر يك روز منافع مشتركى با ما داشته باشد و در گامهاى محدودى همكارى كند سرانجام در لحظات حساس نه تنها حساب خودرا جدا ميكند ، بلكه ضربه‏ هاى كارى نيز به ما ميزند ، امروز مسلمانان بايد بيش از هر وقت به اين نداى قرآن گوش دهند و جز به نيروى خود تكيه نكنند .
پيامبر اسلام (صلى‏الله‏ عليه‏ وآله ‏وسلّم‏) به قدرى مراقب اين موضوع بود كه در جنگ احد هنگامى كه سيصد نفر از يهوديان براى همكارى با مسلمانان در برابر مشركان اعلام آمادگى كردند ، پيامبر (صلى‏الله‏ عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) آنها را از نيمه راه باز گرداند و كمك آنها را نپذيرفت ، در حالى كه اين عدد در نبرد احد ميتوانست نقش مؤثرى داشته باشد ، چرا ؟ زيرا هيچ بعدى نداشت كه آنها در لحظات حساس جنگ با دشمن همكارى كنند و باقيمانده ارتش اسلام را نيز از بين ببرند.

حضرت زهرا سلام الله علیها

خداوند ایمان را مایه ی پاکسازی از شرک قرار داد و نماز را وسیله دور ساختن شما از تکبر، و زکات را برای تزکیه نفس و افزایش رزق و روزی و روزه را برای استوار سازی اخلاص و حج را برای تقویت و استحکام دین.

وسائل الشیعه ج1 ص22

تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۵۴

يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسوْف يَأْتى اللَّهُ بِقَوْمٍ يحِبهُمْ وَ يحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلى الْكَافِرِينَ يجَهِدُونَ فى سبِيلِ اللَّهِ وَ لا يخَافُونَ لَوْمَةَ لائمٍ ذَلِك فَضلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشاءُوَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ‏(۵۴)

ترجمه:
۵۴ -اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد هر كس از شما از آئين خود باز گردد ( به خدا زيانى نمى‏رساند ) خداوند در آينده جمعيتى را مى‏آورد ، كه آنها را دوست دارد و آنها ( نيز ) او را دوست دارند ، در برابر مؤمنان متواضع و در برابر كافران نيرومندند ، آنها در راه خدا جهاد ميكنند و از سرزنش كنندگان هراسى ندارند .
اين فضل خدا است كه بهر كس بخواهد ( و شايسته ببيند ) مى‏دهد و ( فضل ) خدا وسيع و خداوند داناست .

تفسیر
پس از بحث درباره منافقان ، سخن از مرتدانى كه طبق پيشبينى قرآن بعدها از اين آئين مقدس روى بر مى‏گرداندند به ميان مى‏آورد و به عنوان يك قانون كلى به همه مسلمانان اخطار مى‏كند : اگر كسانى از شما از دين خود بيرون روند ، زيانى به خدا و آئين او و جامعه مسلمين و آهنگ سريع پيشرفت آنها نمى‏رسانند ، زيرا خداوند در آينده جمعيتى را براى حمايت اين آئين برمى‏انگيزد .
(يا ايها الذين آمنوا من يرتد منكم عن دينه فسوف ياتى الله بقوم ) سپس صفات كسانى كه بايد اين رسالت بزرگ را انجام دهند ، چنين شرح مى‏دهد:
۱ -آنها به خدا عشق مى‏ورزند و جز به خشنودى او نمى‏انديشند هم خدا آنها را دوست دارد و هم آنها خدا را دوست دارند .(يحبهم و يحبونه) .
۲ و ۳- در برابر مؤمنان خاضع و مهربان و در برابر دشمنان و ستمكاران ، سرسخت و خشن و پرقدرتند .
(اذلة على المؤمنين اعزة على الكافرين) .
۴ -جهاد در راه خدا به طور مستمر از برنامه ‏هاى آنها است .(يجاهدون فى سبيل الله) .
۵ -آخرين امتيازى كه براى آنان ذكر مى‏كند اين است كه در راه انجام فرمان خدا و دفاع از حق ، از ملامت هيچ ملامت كننده‏اى نمى‏هراسند .
(و لا يخافون لومة لائم) .
در حقيقت علاوه بر قدرت جسمانى ، چنان شهامتى دارند كه از شكستن سنتهاى غلط و مخالفت با اكثريت هائى كه راه انحراف را پيش گرفته‏ اند ، و با تكيه بر كثرت عددى خود ديگران را به باد استهزاء مى‏گيرند ، پروائى ندارند .
بسيارى از افراد را مى‏شناسيم كه داراى صفات ممتازى هستند ، اما در مقابل غوغاى محيط و هجوم افكار عوام و اكثريتهاى منحرف بسيار محافظه كار ، ترسو ، و كم جرئتند ، و زود در برابر آنها ميدان را خالى مى‏كنند ، در حالى كه براى يك رهبر سازنده و افرادى كه براى پياده كردن افكار او وارد ميدان مى‏شوند ، قبل از هر چيز چنين شهامتى لازم است ، عوام‏زدگى ، محيط زدگى ، و امثال آن كه همگى نقطه مقابل اين امتياز عالى روحى هستند ، سد راه بيشتر اصلاحات محسوب مى‏گردند .
و در پايان مى‏گويد : بدست آوردن اين امتيازات ، ( علاوه بر كوشش انسان ) مرهون فضل الهى است كه به هر كس بخواهد و شايسته ببيند ميدهد .
(ذلك فضل الله يؤتيه من يشاء) .
او است كه دايره فضل و كرمش ، وسيع و به آنها كه شايستگى دارند آگاه است .
(و الله واسع عليم) .
درباره اينكه آيه فوق اشاره به چه اشخاصى مى‏كند و منظور از اين ياوران اسلام كيانند كه خدا آنها را به اين صفات ستوده است ؟ در روايات اسلامى و سخنان مفسران بحث بسيار ديده مى‏شود .در روايات زيادى كه از طرق شيعه و اهل تسنن وارد شده مى‏خوانيم كه اين آيه در مورد على (عليه ‏السلام‏) در فتح خيبر ، يا مبارزه با ناكثين و قاسطين و مارقين ( آتش‏ افروزان جنگ جمل ، و سپاه معاويه ، و خوارج ) نازل شده است و لذا مى‏بينيم كه پيامبر (صلى‏الله ‏عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) بعد از عدم توانائى عده‏ اى از فرماندهان لشگر اسلام براى فتح خيبر ، يك شب در مركز سپاه اسلام رو به آنها كرد و فرمود : لاعطين الراية غدا رجلا ، يحب الله و رسوله و يحبه الله و رسوله ، كرارا غير فرار ، لا يرجع حتى يفتح الله على يده : به خدا سوگند پرچم را فردا به دست كسى مى‏سپارم كه خدا و پيامبر را دوست دارد و خدا و پيامبر نيز او را دوست دارند ، پى در پى به دشمن حمله مى‏كند و هيچگاه از برابر آنها نمى‏گريزد و از اين ميدان باز نخواهد گشت ، مگر اينكه خدا به دست او پيروزى را نصيب مسلمانان مى‏كند .

در روايت ديگرى مى‏خوانيم هنگامى كه از پيامبر (صلى‏الله ‏عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) در باره اين آيه سؤال كردند دست خود را بر شانه سلمان زد و فرمود : اين و ياران او و هموطنان او هستند .
و به اين ترتيب از اسلام آوردن ايرانيان و كوششها و تلاشهاى پرثمر آنان براى پيشرفت اسلام در زمينه ‏هاى مختلف ، پيشگوئى كرد .سپس فرمود : لو كان الدين معلقا بالثريا لتناوله رجال من ابناء الفارس : اگر دين ( و در روايت ديگرى اگر علم ) به ستاره ثريا بسته باشد و در آسمانها قرار گيرد ، مردانى از فارس آن را در اختيار خواهند گرفت .
و در روايات ديگرى مى‏خوانيم اين آيه در باره ياران مهدى (عليه ‏السلام‏) نازل شده است كه با تمام قدرت در برابر آنها كه از آئين حق و عدالت مرتد شده‏ اند مى‏ايستند و جهان را پر از ايمان و عدل و داد مى‏كنند .شكى نيست كه اين روايات كه در تفسير آيه وارد شده با هم تضاد ندارد ، زيرا اين آيه همانطور كه سيره قرآن است يك مفهوم كلى و جامع را بيان مى‏كند كه على (عليه ‏السلام‏) يا سلمان فارسى مصداق هاى مهم آن مى‏باشند و كسان ديگرى كه اين برنامه ‏ها را تعقيب مى‏كنند نيز شامل مى‏شود ، هر چند در روايات از آنها ذكرى نشده باشد .
ولى متاسفانه تعصب هاى قومى در مورد اين آيه به كار افتاده و افرادى را كه هيچگونه شايستگى ندارند و هيچيك از صفات فوق در آنها وجود نداشته به عنوان مصداق و شان نزول آيه شمرده ‏اند ، تا آنجا كه ابوموسى اشعرى كه
با حماقت كم نظير و تاريخى خود ، اسلام را به سوى پرتگاه كشانيد ، و پرچمدار اسلام ، على (عليه ‏السلام‏) را در تنگناى سختى قرار داد از مصاديق اين آيه شمرده‏ اند ! اصلاح قسمت اخير اين جلد ، در جوار خانه خدا ، در مكه مكرمه هنگام تشرف براى مراسم پرشكوه عمره انجام گرفت در حالى كه قلم را به زحمت مى‏توانستم بدست بگيرم و دستم ناراحت بود .جالب اينكه همان تعصبها را كه در كتب علمى مى‏بينيم به طرز شديد - ترى در ميان افراد عامى و حتى دانشمندان آنها در اينجا مشاهده مى‏كنيم گويا دستى در كار است كه مسلمانان هيچگاه متحد نشوند ، اين تعصب حتى به تاريخ پيش از اسلام نيز سرايت كرده و خيابانى كه نزديك خانه كعبه به عنوان شارع ابوسفيان جلب توجه مى‏كند در حال حاضر از شارع ابراهيم الخليل بنيانگزار مكه شكوهمندتر است ! نسبت شرك دادن به بسيارى از مسلمانان ، براى يك دسته از متعصبين اين سامان مساوى با آب خوردن است ، تكان بخورى فرياد مشرك مشرك بلند مى‏شود گويا اسلام دربست از آنها است و آنها متوليان قرآنند و بس ، و اسلام و كفر دگران به ميل آنها واگذار شده كه با يك كلمه هر كس را بخواهند مشرك و هر كس را بخواهند مسلمان بگويند ! در حالى كه در آيات فوق خوانديم خداوند به هنگام غربت اسلام سلمان و امثال او را براى عظمت اين آئين بزرگ بر مى‏انگيزد ، و اين بشارتى است كه پيامبر (صلى‏الله ‏عليه‏ وآله ‏وسلّم‏) داده است .
شگفت‏ انگيز اين است كه مساله توحيد كه بايد رمز وحدت مسلمين گردد دستاويزى شده براى تشتت صفوف مسلمين و نسبت دادن مسلمانان به شرك و بت پرستى .تا آنجا كه يكى از افراد مطلع به بعضى از متعصبان آنها گفته بود ببينيد كار ما و شما به كجا رسيده كه اگر اسرائيل بر سر ما مسلط شود جمعى از شما خوشحال مى‏شوند و اگر شما را بكوبد جمعى از ما ! آيا اين همان چيزى نيست كه آنها مى‏خواهند ؟ ! ولى از انصاف نبايد گذشت با تماسهاى مكررى كه با عده ‏اى از علماى آنها داشتم روشن شد كه فهميده ‏ها غالبا از اين وضع ناراحتند مخصوصا يكى از علماى يمن در مسجد الحرام در بحثى كه در زمينه حد و حدود شرك بود در حضور بعضى از بزرگان مدرسين حرم مى‏گفت مساله نسبت دادن اهل قبله به شرك گناه بسيار بزرگى است كه پيشينيان آنرا بسيار مهم مى‏شمردند ، اين چه كارى است كه افراد غير وارد مرتبا مردم را متهم به شرك مى‏كنند آيا آنها نمى‏دانند چه مسؤليت بزرگى را بر عهده مى‏گيرند .

امام حسین (علیه السلام):

فلَمَّا حَضَرَتْهَا اَلْوَفَاةُ وَصَّتْ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنْ يَتَوَلَّى أَمْرَهَا وَ يَدْفِنَهَا لَيْلاً وَ يُعَفِّيَ قَبْرَهَا فَتَوَلَّى ذَلِكَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ دَفَنَهَا وَ عَفَّى مَوْضِعَ قَبْرِهَا

وقتى زمان ارتحال فاطمه(سلام الله علیها) فرا رسيد ، به اميرالمؤمنين (عليه ‏السلام) وصيت كرد كه او خود كارش را عهده ‏دار شود، و شبانه دفنش كند، و قبرش را صاف و بى‏ نشان سازد. اميرالمؤمنين عليه‏ السلام آن را خود به عهده گرفت، و او را دفن كرد و قبر فاطمه را صاف و بى‏ نشان ساخت.

الأمالي ج1ص281

تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۵۵

إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسولُهُ وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصلَوةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَ هُمْ راَكِعُونَ‏(۵۵)

ترجمه:
۵۵ -سرپرست و رهبر شما تنها خدا است ، و پيامبر او ، و آنها كه ايمان آورده ‏اند و نماز را بر پا مى‏دارند و در حال ركوع زكات مى‏پردازند .

شان نزول آيه ولايت
در تفسير مجمع البيان و كتب ديگر از عبد الله بن عباس چنين نقل شده : كه روزى در كنار چاه زمزم نشسته بود و براى مردم از قول پيامبر (صلى‏الله‏ عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) حديث نقل مى‏كرد ناگهان مردى كه عمامه‏ اى بر سر داشت و صورت خود را پوشانيده بود نزديك آمد و هر مرتبه كه ابن عباس از پيغمبر اسلام (صلى‏الله ‏عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) حديث نقل ميكرد او نيز با جمله قال رسول الله حديث ديگرى از پيامبر (صلى‏الله ‏عليه ‏وآله ‏وسلّم‏) نقل مى‏نمود .
ابن عباس او را قسم داد تا خود را معرفى كند ، او صورت خود را گشود و صدا زد اى مردم ! هر كس مرا نمى‏شناسد بداند من ابوذر غفارى هستم با اين گوش هاى خودم از رسول خدا (صلى‏الله‏ عليه ‏وآله ‏وسلّم‏) شنيدم ، و اگر دروغ مى‏گويم هر دو گوشم كر باد ، و با اين چشمان خود اين جريان راديدم و اگر دروغ مى‏گويم هر دو كور باد ، كه پيامبر (صلى‏الله ‏عليه‏ وآله ‏وسلّم‏) فرمود : على قائد البررة و قاتل الكفرة منصور من نصره مخذول من خذله .
على (عليه ‏السلام‏) پيشواى نيكان است ، و كشنده كافران ، هر كس او را يارى
كند ، خدا ياريش خواهد كرد ، و هر كس دست از ياريش بردارد ، خدا دست از يارى او برخواهد داشت .سپس ابوذر اضافه كرد : اى مردم روزى از روزها با رسول خدا (صلى‏الله‏ عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) در مسجد نماز مى‏خواندم ، سائلى وارد مسجد شد و از مردم تقاضاى كمك كرد ، ولى كسى چيزى به او نداد ، او دست خود را به آسمان بلند كرد و گفت : خدايا تو شاهد باش كه من در مسجد رسول تو تقاضاى كمك كردم ولى كسى جواب مساعد به من نداد ، در همين حال على (عليه ‏السلام‏) كه در حال ركوع بود با انگشت كوچك دست راست خود اشاره كرد .سائل نزديك آمد و انگشتر را از دست آن حضرت بيرون آورد ، پيامبر (صلى‏الله‏ عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) كه در حال نماز بود اين جريان را مشاهده كرد ، هنگامى كه از نماز فارغ شد ، سر به سوى آسمان بلند كرد و چنين گفت : خداوندا برادرم موسى از تو تقاضا كرد كه روح او را وسيع گردانى و كارها را بر او آسان سازى و گره از زبان او بگشائى تا مردم گفتارش را درك كنند ، و نيز موسى درخواست كرد هارون را كه برادرش بود وزير و ياورش قرار دهى و بوسيله او نيرويش را زياد كنى و در كارهايش شريك سازى .خداوندا ! من محمد پيامبر و برگزيده توام ، سينه مرا گشاده كن و كارها را بر من آسان ساز ، از خاندانم على (عليه ‏السلام‏) را وزير من گردان تا بوسيله او ، پشتم قوى و محكم گردد .
ابو ذر مى‏گويد : هنوز دعاى پيامبر (صلى‏الله ‏عليه‏ وآله ‏وسلّم‏) پايان نيافته بود كه جبرئيل نازل شد و به پيامبر (صلى‏الله‏ عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) گفت : بخوان ، پيامبر (صلى‏الله‏ عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) فرمود : چه بخوانم ، گفت بخوان انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا ... البته اين شان نزول از طرق مختلف ( چنانكه خواهد آمد ) نقل شده كه گاهى در جزئيات و خصوصيات مطلب با هم تفاوتهائى دارند ولى اساس و عصاره همه يكى است .

تفسیر
اين آيه با كلمه انما كه در لغت عرب به معنى انحصار مى‏آيد شروع شده و مى‏گويد : ولى و سرپرست و متصرف در امور شما سه كس است : خدا و پيامبر و كسانى كه ايمان آورده ‏اند ، و نماز را برپا مى‏دارند و در حال ركوع زكات مى‏دهند .
(انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزكاة و هم راكعون) .شك نيست كه ركوع در اين آيه به معنى ركوع نماز است ، نه به معنى خضوع ، زيرا در عرف شرع و اصطلاح قرآن ، هنگامى كه ركوع گفته مى‏شود به همان معنى معروف آن يعنى ركوع نماز است ، و علاوه بر شان نزول آيه و روايات متعددى كه در زمينه انگشتر بخشيدن على (عليه ‏السلام‏) در حال ركوع وارد شده و مشروحا بيان خواهيم كرد ، ذكر جمله يقيمون الصلاة نيز شاهد بر اين موضوع است ، و ما در هيچ مورد در قرآن نداريم كه تعبير شده باشد زكات را با خضوع بدهيد ، بلكه بايد با اخلاص نيت و عدم منت داد .
همچنين شك نيست كه كلمه ولى در آيه به معنى دوست و يا ناصر و ياور نيست زيرا ولايت به معنى دوستى و يارى كردن مخصوص كسانى نيست كه نماز مى‏خوانند ، و در حال ركوع زكات مى‏دهند ، بلكه يك حكم عمومى است كه همه مسلمانان را در بر مى‏گيرد ، همه مسلمين بايد يكديگر را دوست بدارند و يارى كنند حتى آنهائى كه زكات بر آنها واجب نيست ، و اصولا چيزى ندارند كه زكات بدهند ، تا چه رسد به اينكه بخواهند در حال ركوع زكاتى بپردازند ، آنها هم بايد دوست و يار و ياور يكديگر باشند .از اينجا روشن مى‏شود كه منظور از ولى در آيه فوق ولايت به معنى
سرپرستى و تصرف و رهبرى مادى و معنوى است ، بخصوص اينكه اين ولايت در رديف ولايت پيامبر (صلى‏الله‏ عليه ‏وآله ‏وسلّم‏) و ولايت خدا قرار گرفته و هر سه با يك جمله ادا شده است .
و به اين ترتيب ، آيه از آياتى است كه به عنوان يك نص قرآنى دلالت بر ولايت و امامت على (عليه ‏السلام‏) مى‏كند .
ولى در اينجا بحثهاى مهمى است كه بايد به طور جداگانه ، مورد بررسى قرار گيرد:
شهادت احاديث و مفسران و مورخان
همانطور كه اشاره كرديم در بسيارى از كتب اسلامى و منابع اهل تسنن ، روايات متعددى دائر بر اينكه آيه فوق در شان على (عليه ‏السلام‏) نازل شده نقل گرديده كه در بعضى از آنها اشاره به مساله بخشيدن انگشتر در حال ركوع نيز شده و در بعضى نشده ، و تنها به نزول آيه در باره على (عليه‏ السلام‏) قناعت گرديده است .اين روايت را ابن عباس و عمار ياسر و عبد الله بن سلام و سلمة بن كهيل و انس بن مالك و عتبة بن حكيم و عبد الله ابى و عبد الله بن غالب و جابر بن عبد الله انصارى و ابو ذر غفارى نقل كرده ‏اند .
و علاوه بر ده نفر كه در بالا ذكر شده از خود على (عليه ‏السلام‏) نيز اين روايت در كتب اهل تسنن نقل شده است .
جالب اينكه در كتاب غاية المرام تعداد 24 حديث در اين باره از طرق اهل تسنن و 19 حديث از طرق شيعه نقل كرده است .کتابهاى معروفى كه اين حديث در آن نقل شده از سى كتاب تجاوز مى‏كند كه همه از منابع اهل تسنن است ، از جمله محب الدين طبرى در ذخائر العقبى صفحه 88 و علامه قاضى شوكانى در تفسير فتح القدير جلد دوم صفحه 50 و در جامع الاصول جلد نهم صفحه 478 و در اسباب النزول واحدى صفحه 148 و در لباب النقول سيوطى صفحه 90 و در تذكرة سبط بن جوزى صفحه 18 و در نور الابصار شبلنجى صفحه 105 و در تفسير طبرى صفحه 165 و در كتاب الكافى الشاف ابن حجر عسقلانى صفحه 56 و در مفاتيح الغيب رازى جلد سوم صفحه 431 و در تفسير در المنصور جلد 2 صفحه 393 و در كتاب كنز العمال جلد 6 صفحه 391 و مسند ابن مردويه و مسند ابن الشيخ و علاوه بر اينها در صحيح نسائى و كتاب الجمع بين الصحاح السته و كتابهاى متعدد ديگرى اين احاديث آمده است .
با اينحال چگونه مى‏توان اين همه احاديث را ناديده گرفت ، در حالى كه در شان نزول آيات ديگر به يك يا دو روايت قناعت مى‏كنند ، اما گويا تعصب اجازه نمى‏دهد كه اين همه روايات و اين همه گواهى دانشمندان در باره شان نزول آيه فوق مورد توجه قرار گيرد .
و اگر بنا شود در تفسير آيه ‏اى از قرآن اين همه روايات ناديده گرفته شود ما بايد در تفسير آيات قرآنى اصولا به هيچ روايتى توجه نكنيم ، زيرا در باره شان نزول كمتر آيه‏اى از آيات قرآن اينهمه روايت وارد شده است .

اين مساله بقدرى روشن و آشكار بوده كه حسان بن ثابت شاعر معروف عصر پيامبر (صلى‏الله‏ عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) مضمون روايت فوق را در اشعار خود كه در باره على (عليه‏ السلام‏) سروده چنين آورده است : فانت الذى اعطيت اذ كنت راكعا زكاتا فدتك النفس يا خير راكع فانزل فيك الله خير ولاية و بينها فى محكمات الشرايع يعنى : تو بودى كه در حال ركوع زكات بخشيدى ، جان بفداى تو باد اى بهترين ركوع كنندگان .
و به دنبال آن خداوند بهترين ولايت را در باره تو نازل كرد و در ضمن قرآن مجيد آنرا ثبت نمود .
پاسخ به هشت ايراد مخالفان بر آيه ولايت جمعى از متعصبان اهل تسنن اصرار دارند كه ايرادهاى متعددى به نزول اين آيه در مورد على (عليه ‏السلام‏) و همچنين به تفسير ولايت به عنوان سرپرستى و تصرف و امامت بنمايند كه ما ذيلا مهمترين آنها را عنوان كرده و مورد بررسى قرار مى‏دهيم :
۱ -از جمله اشكالاتى كه نسبت به نزول آيه فوق در مورد على (عليه ‏السلام‏) گرفته ‏اند اين است كه آيه با توجه به كلمه الذين كه براى جمع است ، قابل تطبيق بر يك فرد نيست ، و به عبارت ديگر آيه مى‏گويد : ولى شما آنهائى هستند كه نماز را بر پا مى‏دارند و در حال ركوع زكات مى‏دهند ، اين عبارت چگونه بر يك شخص مانند على (عليه‏ السلام‏) قابل تطبيق است ؟ .

پاسخ
در ادبيات عرب مكرر ديده مى‏شود كه از مفرد به لفظ جمع ، تعبيرآورده شده است از جمله در آيه مباهله مى‏بينيم كه كلمه نسائنا به صورت جمع آمده در صورتى كه منظور از آن طبق شان نزولهاى متعددى كه وارد شده فاطمه زهرا (عليهاالسلام‏) است ، و همچنين انفسنا جمع است در صورتى كه از مردان غير از پيغمبر كسى جز على (عليه ‏السلام‏) در آن جريان نبود و در آيه 172 سوره آل عمران در داستان جنگ احد مى‏خوانيم .
الذين قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لكم فاخشوهم فزادهم ايمانا .
و همانطور كه در تفسير اين آيه در جلد سوم ذكر كرديم بعضى از مفسران شان نزول آنرا در باره نعيم بن مسعود كه يك فرد بيشتر نبود مى‏دانند .
و همچنين در آيه 52 سوره مائده مى‏خوانيم يقولون نخشى ان تصيبنا دائرة در حالى كه آيه در مورد عبد الله ابى وارد شده است كه تفسير آن گذشت و همچنين در آيه اول سوره ممتحنه و آيه 8 سوره منافقون و 215 و 274 سوره بقره تعبيراتى ديده مى‏شود كه عموما به صورت جمع است ، ولى طبق آنچه در شان نزول آنها آمده منظور از آن يك فرد بوده است .
اين تعبير يا بخاطر اين است كه اهميت موقعيت آن فرد و نقش مؤثرى كه در اين كار داشته روشن شود و يا بخاطر آن است كه حكم در شكل كلى عرضه شود ، اگر چه مصداق آن منحصر به يك فرد بوده باشد ، در بسيارى از آيات قرآن ضمير جمع به خداوند كه احد و واحد است به عنوان تعظيم گفته شده است .
البته انكار نمى‏توان كرد كه استعمال لفظ جمع در مفرد به اصطلاح ، خلاف ظاهر است و بدون قرينه جايز نيست ، ولى با وجود آن همه رواياتى كه در شان نزول آيه وارد شده است ، قرينه روشنى بر چنين تفسيرى خواهيم داشت ، و حتى در موارد ديگر به كمتر از اين قرينه نيز قناعت مى‏شود .
۲ -فخر رازى و بعضى ديگر از متعصبان ايراد كرده ‏اند كه على (عليه ‏السلام‏) با آن توجه خاصىكه در حال نماز داشت و غرق در مناجات پروردگار بود ( تا آنجا كه معروف است پيكان تير از پايش بيرون آوردند و توجه پيدا نكرد ) چگونه ممكن است صداى سائلى را شنيده و به او توجه پيدا كند ؟ پاسخ - آنها كه اين ايراد را ميكنند از اين نكته غفلت دارند كه شنيدن صداى سائل و به كمك او پرداختن توجه به خويشتن نيست ، بلكه عين توجه بخدا است ، على (عليه‏ السلام‏) در حال نماز از خود بيگانه بود نه از خدا ، و مى‏دانيم بيگانگى از خلق خدا بيگانگى از خدا است و به تعبير روشنتر : پرداختن زكات در نماز انجام عبادت در ضمن عبادت است .نه‌انجام يك عمل مباح در ضمن عبادت و باز به تعبير ديگر آنچه با روح عبادت سازگار نيست ، توجه به مسائل مربوط به زندگى مادى و شخصى است و اما توجه به آنچه در مسير رضاى خدا است ، كاملا با روح عبادت سازگار است و آن را تاكيد ميكند ، ذكر اين نكته نيز لازم است كه معنى غرق شدن در توجه به خدا اين نيست كه انسان بى اختيار احساس خود را از دست بدهد بلكه با اراده خويش توجه خود را از آنچه در راه خدا و براى خدا نيست بر مى‏گيرد .

جالب اينكه فخر رازى كار تعصب را بجائى رسانيده كه اشاره على (عليه ‏السلام‏) را به سائل براى اينكه بيايد و خودش انگشتر را از انگشت حضرت بيرون كند ، مصداق فعل كثير كه منافات با نماز دارد ، دانسته است در حالى كه در نماز كارهائى جايز است انسان انجام بدهد كه به مراتب از اين اشاره بيشتر است و در عين حال ضررى براى نماز ندارد تا آنجا كه كشتن حشراتى مانند مار و عقرب و يا برداشتن و گذاشتن كودك و حتى شير دادن بچه شير خوار را جزء فعل كثير ندانسته‏ اند ، چگونه يك اشاره جزء فعل كثير شد ، ولى هنگاميكه دانشمندى گرفتار طوفان تعصب مى‏شود اينگونه اشتباهات براى او جاى تعجب نيست ! .
۳ -اشكال ديگرى كه به آيه كرده ‏اند در مورد معنى كلمه ولى است كه آنرا به معنى دوست و يارى كننده و امثال آن گرفته‏ اند نه بمعنى متصرف و سرپرست و صاحب اختيار .
پاسخ
-همانطور كه در تفسير آيه در بالا ذكر كرديم كلمه ولى در اينجا نمى‏تواند به معنى دوست و يارى كننده بوده باشد ، زيرا اين صفت براى همه مؤمنان ثابت است نه مؤمنان خاصى كه در آيه ذكر شده كه نماز را برپا مى‏دارند و در حال ركوع زكات مى‏دهند ، و به عبارت ديگر دوستى و يارى كردن ، يك حكم عمومى است ، در حالى كه آيه ناظر به بيان يك حكم خصوصى مى‏باشد و لذا بعد از ذكر ايمان ، صفات خاصى را بيان كرده است كه مخصوص به يك فرد مى‏شود .
۴-مى‏گويند على (عليه‏ السلام‏) چه زكات واجبى بر ذمه داشت با اينكه از مال دنيا چيزى براى خود فراهم نساخته بود و اگر منظور صدقه مستحب است كه به آن زكات گفته نمى‏شود ؟ ! پاسخ - اولا به گواهى تواريخ على (عليه ‏السلام‏) از دسترنج خود اموال فراوانى تحصيل كرد و در راه خدا داد تا آنجا كه مى‏نويسند هزار برده را از دسترنج خود آزاد نمود ، بعلاوه سهم او از غنائم جنگى نيز قابل ملاحظه بود ، بنابراين اندوخته مختصرى كه زكات به آن تعلق گيرد و يا نخلستان كوچكى كه واجب باشد زكات آنرا بپردازد چيز مهمى نبوده است كه على (عليه‏ السلام‏) فاقد آن باشد ، و اينرا نيز مى‏دانيم كه فوريت وجوب پرداخت زكات فوريت عرفى است كه با خواندن يك نماز منافات ندارد .
ثانيا اطلاق زكات بر زكات مستحب در قرآن مجيد فراوان است ، در بسيارى از سوره ‏هاى مكى كلمه زكات آمده كه منظور از آن همان زكات مستحب است ، زيرا وجوب زكات مسلما بعد از هجرت پيامبر (صلى‏الله‏ عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) به مدينه ، بوده است ( آيه 3 سوره نمل و آيه 39 سوره روم و 4 سوره لقمان و 7 سوره فصلت و غير اينها ) .
۵ -مى‏گويند : ما اگر ايمان به خلافت بلا فصل على (عليه‏ السلام‏) داشته باشيم بالاخره بايد قبول كنيم كه مربوط به زمان بعد از پيامبر ( صلى‏الله ‏عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) بوده ، بنابراين على (عليه‏ السلام‏) در آنروز ولى نبود ، و به عبارت ديگر ولايت در آن روز براى او بالقوه بود نه بالفعل در حالى كه ظاهر آيه ولايت بالفعل را مى‏رساند .
پاسخ - در سخنان روز مره در تعبيرات ادبى بسيار ديده مى‏شود كه اسم يا عنوانى به افرادى گفته مى‏شود كه آنرا بالقوه دارند مثلا انسان در حال حيات خود وصيت مى‏كند و كسى را به عنوان وصى خود و قيم اطفال خويش تعيين مى‏نمايد و از همان وقت عنوان وصى و قيم به آن شخص گفته مى‏شود ، در حالى كه طرف هنوز در حيات است و نمرده است ، در رواياتى كه در مورد على (عليه ‏السلام‏) از پيامبر (صلى‏الله ‏عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) در طرق شيعه و سنى نقل شده مى‏خوانيم كه پيامبر (صلى‏الله‏ عليه‏‌وآله ‏وسلّم‏) او را وصى و خليفه خود خطاب كرده در حالى كه هيچيك از اين عناوين در زمان پيامبر (صلى‏الله‏ عليه‏ وآله ‏وسلّم‏) نبود - در قرآن مجيد نيز اينگونه تعبيرات ديده مى‏شود از جمله در مورد زكريا مى‏خوانيم كه از خداوند چنين تقاضا كرد .
هب لى من لدنك وليا يرثنى و يرث من آل يعقوب .
در حالى كه مسلم است منظور از ولى در اينجا سرپرستى براى بعد از مرگ او منظور بوده است ، بسيارى از افراد جانشين خود را در حيات خود تعيين مى‏كنند و از همان زمان نام جانشين بر او مى‏گذارند با اينكه جنبه بالقوه دارد .
۶-مى‏گويند : چرا على (عليه‏ السلام‏) با اين دليل روشن شخصا استدلال نكرد ؟ پاسخ - همانطور كه در ضمن بحث پيرامون روايات وارده در شان نزول آيه خوانديم اين حديث در كتب متعدد از خود على (عليه ‏السلام‏) نيز نقل شده است از جمله در مسند ابن مردويه و ابى الشيخ و كنز العمال - و اين در حقيقت بمنزله استدلال حضرت است به اين آيه شريفه .

در كتاب نفيس ( الغدير ) از كتاب سليم بن قيس هلالى حديث مفصلى نقل مى‏كند كه على (عليه ‏السلام‏) در ميدان صفين در حضور جمعيت براى اثبات حقانيت خود دلائل متعددى آورد از جمله استدلال بهمين آيه بود .
و در كتاب غاية المرام از ابو ذر چنين نقل شده كه على (عليه‏ السلام‏) روز شورى نيز به همين آيه استدلال كرد .
۷ -مى‏گويند : اين تفسير با آيات قبل و بعد سازگار نيست ، زيرا در آنها ولايت به معنى دوستى آمده است .
پاسخ - بارها گفته ‏ايم آيات قرآن چون تدريجا ، و در وقايع مختلف نازل گرديده هميشه پيوند با حوادثى دارد كه در زمينه آن نازل شده است ، و چنان نيست كه آيات يك سوره يا آياتى كه پشت سر هم قرار دارند همواره پيوند نزديك از نظر مفهوم و مفاد داشته باشد لذا بسيار مى‏شود كه دو آيه پشت سر هم نازل شده اما در دو حادثه مختلف بوده و مسير آنها بخاطر پيوند با آن حوادث از يكديگر جدا مى‏شود .
با توجه به اينكه آيه انما وليكم الله بگواهى شان نزولش در زمينه زكات دادن على (عليه ‏السلام‏) در حال ركوع نازل شده و آيات گذشته و آينده همانطور كه خوانديم و خواهيم خواند در حوادث ديگرى نازل شده است نمى‏توانيم روى پيوند آنها زياد تكيه كنيم .
به علاوه آيه مورد بحث اتفاقا تناسب با آيات گذشته و آينده نيز دارد زيرا در آنها سخن از ولايت به معنى يارى و نصرت و در آيه مورد بحث سخن از ولايت به معنى رهبرى و تصرف مى‏باشد و شك نيست كه شخص ولى و سرپرست و متصرف ، يار و ياور پيروان خويش نيز خواهد بود .
بعبارت ديگر يار و ياور بودن يكى از شئون ولايت مطلقه است .
۸ -مى‏گويند : انگشترى با آن قيمت گزاف كه در تاريخ نوشته‏ اند ، على (عليه ‏السلام‏) از كجا آورده بود ؟ ! بعلاوه پوشيدن انگشترى با اين قيمت فوق العاده سنگين اسراف محسوب نمى‏شود ؟ آيا اينها دليل بر عدم صحت تفسير فوق نيست ؟ پاسخ - مبالغه‏ هائى كه در باره قيمت آن انگشتر كرده ‏اند بكلى بى اساس است و هيچگونه دليل قابل قبولى بر گرانقيمت بودن آن انگشتر نداريم و اينكه در روايت ضعيفى قيمت آن معادل خراج شام ذكر شده به افسانه شبيه‏ تر است تا واقعيت و شايد براى بى ارزش نشان دادن اصل مساله جعل شده است ، و در روايات صحيح و معتبر كه در زمينه شان نزول آيه ذكر كرده ‏اند اثرى از اين افسانه نيست ، بنابراين نمى‏توان يك واقعيت تاريخى را با اينگونه سخنان پرده‏ پوشى كرد .

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

https://khamenei.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

پیام رهبرفرزانه انقلاب اسلامی به مناسبت تشییع شهدای گمنام در روز شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

سلام بر شهیدان گمنام، گمنام در میان خاکیان و معروف در عرصه‌ی افلاکیان. فداکارانی که پس از گذشت سالیان دراز از لحظه‌ی شهادتشان کشور را با رائحه‌ی معنویت و جهاد، معطّر میسازند و پرچم افتخار به خونهای ریخته شده در راه اسلام و قرآن را، بیش از پیش به اهتزاز در میآورند.

تقارن تشییع پیکر این مسافرانِ به خانه‌ برگشته، با روز شهادت صدیقه‌ی طاهره سلام‌الله‌علیها مبشّر ابدیّت یاد و خاطره‌ی آنان و مژده‌بخش خیر کثیری است که از ناحیه‌ی آنان برای کشور امام زمان روحی‌فداه فراهم خواهد آمد ان‌شاءالله.

به ارواح طیبه‌ی این شهیدان و به چشمها و دلهای منتظر پدران و مادران و همسران آنان سلام و درود میفرستم و فضل و رحمت فزاینده‌ی پروردگار را برای همه‌ی آنان مسألت میکنم.

سید علی خامنه‌ای

شهید عباس گرمابدری

گزیده‌ای از وصیت‌نامه عارفانه شهید مدافع حرم «رسول خلیلی»

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

 

If there was no Battle of Karbala, we would be oblivious to Islam's principals today

A great and glorious soldier

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , قرآن کریم , سوره مبارکه مائده , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۴۹تا۵۵ , اهل کتاب , خداوند , نارل , حکم , هوس , پیروی مکن , بر حذر باش , مبادا , احکام , خدا , منحرف , حکم , داوری , گناهان , مجازات , فاسق , جاهلیت , افراد با ایمان , با ایمان , ایمان , حضرت زهرا سلام الله علیها , عبادت خالص , پیشکش , بهترین مصلحت , بهترین , مصلحت , يهود و نصارى , تكيه گاه , جمعيت ستمكار , جمعيت , ستمكار , هدایت , بیمار , دل , دوستی , حادثه , کمک , نیاز , پیروزی , مسلمانان , پنهان , پشیمان , منافقان , سوگند , نابودی اعمال , زیانکار , پاکسازی , شرک , نماز , تکبر , زکات , تزکیه نفس , افزایش رزق و روزی , رزق و روزی , تخلاص , استوار , حج , تقویت , استحکام دین , دین , استحکام , آئين , زیان , دوست , مومنان , متواضع , کافران , جهاد , در راه خدا , سرزنش , هراس , فضل خدا , شایسته , وسیع , دانا , امام حسین (علیه السلام) , ارتحال , فاطمه (سلام الله علیها) , اميرالمؤمنين (عليه ‏السلام) , وصیت , شبانه , دفن , قبر , صاف , بی نشان , اميرالمؤمنين عليه‏ السلام , قبر فاطمه سلام الله علیها , سرپرست , رهبر , پیامبر , رکوع , زکات , ابوذر غفارى , ابن عباس , حدیث , آيه ولايت , على (عليه ‏السلام‏) , پيشواى نيكان , كشنده كافران , یاری , ابوذر , مسجد , سائل , جواب مساعد , تقضای کمک , موسی , تقاضا , روح , وسیع , آسان , گره , زبان , مردم , گفتار , درک , هارون , وزیر , یاور , شریک , محمد , پیامبر , برگزیده , سینه , گشاده , پشت , قوی , محکم , جبرئيل , تشییع شهدای گمنام , تشییع , شهدای گمنام , سلام بر شهیدان گمنام , گمنام , خاکیان , معروف , افلاکیان , شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) , خیر کثیر , سید علی خامنه‌ای , شهید عباس گرمابدری , شهید مدافع حرم رسول خلیلی , رسول خلیلی , شهید رسول خلیلی , شهید مدافع حرم , شهدای مدافع حرم , یا زهراء سلام الله علیها , امام خامنه ای , ظهور ,
|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

آزمون شیعه بودن

حضرت امام صادق علیه السلام
▫️امْتَحِنُوا شِيعَتَنَا عِنْدَ مَوَاقِيتِ الصَّلَاةِ كَيْفَ مُحَافَظَتُهُمْ عَلَيْهَا، وَ إِلَى أَسْرَارِنَا كَيْفَ حِفْظُهُمْ لَهَا عَنْ عَدُوِّنَا، وَ إِلَى أَمْوَالِهِمْ كَيْفَ مُوَاسَاتُهُمْ لِإِخْوَانِهِمْ فِيهَا

شیعیان ما را در اوقات نماز بیازمایید که چگونه نسبت به آن مراقبت دارند؛
و نسبت به اسرار ما که چگونه آن را از دشمنان ما حفظ می کنند؛
رو نسبت به اموالشان که چگونه برادرانشان را در آن شریک می کنند.

«قرب الإسناد» ص ۷۸

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

باب المجاهدین

رسول خدا صلّی الله علیه وآله
للْجَنَّةِ بَابٌ يُقَالُ لَهُ بَابُ‏ الْمُجَاهِدِينَ‏ يَمْضُونَ إِلَيْهِ فَإِذَا هُوَ مَفْتُوحٌ وَ هُمْ مُتَقَلِّدُونَ بِسُيُوفِهِمْ وَ الْجَمْعُ فِي الْمَوْقِف‏

بهشت دری دارد که به آن «باب المجاهدین» گفته می شود. مجاهدان راه خدا به سوی آن می روند و آن در باز است و آنها شمشیرهایشان را حمایل کرده اند، در حالی که مردم در موقف قیامت هستند.

«الکافی» ج ۵ ص ۲

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۴۸

أَنزَلْنَا إِلَيْك الْكِتَب بِالْحَقّ‏ِ مُصدِّقاً لِّمَا بَينَ يَدَيْهِ مِنَ الْكتَبِ وَ مُهَيْمِناً عَلَيْهِفَاحْكم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُوَ لا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَك مِنَ الْحَقّ‏ِلِكلّ‏ٍ جَعَلْنَا مِنكُمْ شرْعَةً وَ مِنْهَاجاًوَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكمْ أُمَّةً وَحِدَةً وَ لَكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فى مَا ءَاتَاكُمْفَاستَبِقُوا الْخَيرَتِإِلى اللَّهِ مَرْجِعُكمْ جَمِيعاً فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تخْتَلِفُونَ‏(۴۸)

ترجمه:
۴۸ -و اين كتاب را به حق بر تو نازل كرديم ، در حالى كه كتب پيشين را تصديق مى‏كند و حافظ و نگاهبان آنها است ، بنابراين بر طبق احكامى كه خدا نازل كرده در ميان آنها حكم كن ، و از هوا و هوسهاى آنها پيروى مكن ، و از احكام الهى روى مگردان ، ما براى هر كدام از شما آئين و طريقه روشنى قرار داديم و اگر خدا مى‏خواست ، همه شما را امت واحدى قرار مى‏داد ولى خدا مى‏خواهد شما را در آنچه به شما بخشيده بيازمايد ( و استعدادهاى شما را پرورش دهد ) بنابراين بكوشيد و در نيكيها به يكديگر سبقت جوئيد ، بازگشت همه شما به سوى خدا است و از آنچه در آن اختلاف كرده‏ايد به شما خبر خواهد داد !

تفسیر
در اين آيه اشاره به موقعيت قرآن بعد از ذكر كتب پيشين انبياء شده است .
مهيمن در اصل به معنى چيزى كه حافظ و شاهد و مراقب و امين و نگاهدارى كننده چيزى بوده باشد ، و از آنجا كه قرآن درحفظ و نگهدارى اصول كتابهاى آسمانى پيشين ، مراقبت كامل دارد و آنها را تكميل ميكند ،لفظ مهيمن بر آن اطلاق كرده و ميفرمايد : ما اين كتاب آسمانى را به حق بر تو نازل كرديم در حالى كه كتب پيشين را تصديق كرده ( و نشانه ‏هاى آن ، بر آنچه در كتب پيشين آمده تطبيق ميكند ) و حافظ و نگاهبان آنها است .
(و انزلنا اليك الكتاب بالحق مصدقا لما بين يديه من الكتاب و مهيمنا عليه) .
اساسا تمام كتابهاى آسمانى ، در اصول مسائل هماهنگى دارند ، و هدف واحد يعنى تربيت و تكامل انسان را تعقيب ميكنند ، اگر چه در مسائل فرعى به مقتضاى قانون تكامل تدريجى با هم ، تفاوتهائى دارند ، و هر آئين تازه ، مرحله بالاترى را مى‏ پيمايد ، و برنامه جامعترى دارد .
ذكر مهيمنا عليه بعد از مصدقا لما بين يديه اشاره به همين حقيقت است يعنى اصول كتب پيشين را تصديق و در عين حال برنامه جامعترى پيشنهاد ميكند .
سپس دستور ميدهد كه چون چنين است طبق احكامى كه بر تو نازل شده است در ميان آنها داورى كن .(فاحكم بينهم بما انزل الله) .اين جمله با فاء تفريع ذكر شده و نتيجه جامعيت احكام اسلام نسبت به احكام آئينهاى پيشين است ، اين دستور منافاتى با آنچه در آيات قبل گذشت كه پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) مخير بين داورى كردن ميان آنها و يا رها كردن آنان به حال خود مى‏نمود ، ندارد زيرا اين آيه ميگويد : چنانچه خواستى ميان اهل كتاب داورى كنى بر طبق احكام قرآن داورى كن .
بعد اضافه مى‏كند از هوا و هوسهاى آنها كه مايلند احكام الهى را بر اميال و هوسهاى خود تطبيق دهند پيروى مكن و از آنچه به حق بر تو نازل شده است روى مگردان .(و لا تتبع اهوائهم عما جاءك من الحق) .و براى تكميل اين بحث ميگويد : براى هر كدام از شما آئين و شريعت و طريقه و راه روشنى قرار داديم .
(لكل جعلنا منكم شرعة و منهاجا ) شرع و شريعه راهى را ميگويند كه بسوى آب ميرود و به آن منتهى ميشود ، و اينكه دين را شريعت ميگويند از آن نظر است كه به حقايق و تعليماتى منتهى ميگردد كه مايه پاكيزگى و طهارت و حيات انسانى است ، كلمه نهج و منهاج به راه روشن ميگويند .
راغب در كتاب مفردات از ابن عباس نقل ميكند كه ميگويد : فرق ميان شرعة و منهاج آن است كه شرعة به آنچه در قرآن وارد شده گفته ميشود و منهاج به امورى كه در سنت پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) وارد گرديده ( اين تفاوت گرچه جالب به نظر مى‏رسد اما دليل قاطعى بر آن در دست نيست ) .
سپس ميفرمايد : خداوند مى‏توانست همه مردم را امت واحدى قرار دهد و همه را پيرو يك آئين سازد ، ولى اين با قانون تكامل تدريجى و سير مراحل مختلف تربيتى سازگار نبود .
(و لو شاء الله لجعلكم امة واحدة و لكن ليبلوكم فيما آتاكم) .جمله ليبلوكم فيما آتاكم ( تا شما را بيازمايد در آنچه به شما بخشيده ) اشاره به همان است كه سابقا گفتيم : خداوند استعدادها وشايستگي هائى در وجود بشر آفريده و در سايه آزمايشها در پرتو تعليمات پيامبران آنها را پرورش ميدهد ، و به همين دليل پس از پيمودن يك مرحله ، آنها را در مرحله بالاترىقرار ميدهد ، و بعد از پايان يك دوران تربيتى ، دوران عاليترى را وسيله پيامبر ديگر به وجود مى‏آورد ، درست همانند مراحل تحصيلى يك نوجوان در مدرسه. سرانجام ، همه اقوام و ملل را مخاطب ساخته و آنها را دعوت ميكند كه بجاى صرف نيروهاى خود در اختلاف و مشاجره ، در نيكيها بر يكديگر پيشى بگيرند . (فاستبقوا الخيرات) .
زيرا بازگشت همه شما به سوى خدا است و او است كه شما را از آنچه در آن اختلاف مى‏كنيد در روز رستاخيز آگاه خواهد ساخت (الى الله مرجعكم جميعا فينبئكم بما كنتم فيه تختلفون).

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

https://khamenei.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

https://www.mashreghnews.ir/photo/1321975

چهره ای بهشتی ،با دلی آرام وضمیری شاد آماده پرواز

آخرین عکس از حاج قاسم عزیز ، ساعتی قبل از دریافت مدال شهادت و ویزای ورود به زندگی جاوید در بهشت برزخی و مقام قرب الهی ،

هنیئاً لکم

https://www.mashreghnews.ir/photo/1321975

سخن رئیس جمهور با آمریکایی ها

حجت الاسلام سید ابراهیم رئیسی:

باید متجاورز و قاتل، رئیس جمهور وقت آمریکا قصاص و باید حکم خدا در مورد او جاری شود دولت مردان آمریکایی بدانند که دست انتقام از آستین امت بیرون خواهد آمد.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

 

If there was no Battle of Karbala, we would be oblivious to Islam's principals today

A great and glorious soldier

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , قرآن کریم , سوره مبارکه مائده , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: آزمون شیعه بودن , آزمون , شیعه بودن , شیعه , اوقات نماز , نماز , اوقات , مراقبت , اسرار , دشمنان , حفظ , اموال , برادران , شریک , امام صادق علیه السلام , باب المجاهدین , بهشت , مجاهدان راه خدا , مجاهدان , راه خدا , شمشیر , حمایل , موقف قیامت , قیامت , تفسیر سوره مبارکه مائده آیه 48 , تفسیر سوره مبارکه , تفسیر , سوره مبارکه مائده , سوره مائده , کتاب , حق , نازل , کتب پیشین , تصدیق , حافظ , نگاهبان , احکام , خدا , حکم , هوا و هوس , پیروی , احکام الهی , آئین , طریقه روشن , امت , آزمون , آزمایش , استعداد , پرورش , نیکی , کوشش , سبقت , حاج قاسم سلیمانی , شهید سلیمانی , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
روایتی از آخرین روز زندگی حاج قاسم ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : یک شنبه 5 دی 1400

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

روایتی از آخرین روز زندگی حاج قاسم:

پنج‌شنبه(۹۸/۱۰/۱۲)، دمشق ساعت ۷ صبح:

با خودرویی که دنبالم آمده عازم جلسه می‌شوم، هوا ابری است و نسیم سردی می‌وزد...

ساعت ۷:۴۵ صبح:
به مکان جلسه رسیدم.....مثل همه جلسات تمامی مسئولین گروه‌های مقاومت در سوریه حاضرند...

ساعت ۸ صبح:
همه با هم صحبت می‌کنند... درب باز می‌شود و فرمانده بزرگ جبهه مقاومت وارد می‌شود.با همان لبخند همیشگی با یکایک افراد احوالپرسی می‌کند. دقایقی به گفتگوی خودمانی سپری می‌شود تا اینکه *حاج‌قاسم* جلسه را رسما آغاز می‌کند...
هنوز در مقدمات بحث است که می‌گوید:
همه بنویسن، هرچی می‌گم رو بنویسین!...
همیشه نکات را می‌نوشتیم ولی اینبار حاجی تاکید بر نوشتن کل مطالب داشت...
گفت و گفت... از منشور پنج‌سال آینده... از برنامه تک‌تک گروه‌های مقاومت در پنج‌سال بعد... از شیوه تعامل با یکدیگر... از...
کاغذها پر می‌شد و کاغذ بعدی...
سابقه نداشت این حجم مطالب برای یک‌جلسه...
آنهایی که با حاجی کار کردند می‌دانند که در وقت کار و جلسات بسیار جدی است و اجازه قطع‌کردن صحبت‌هایش را نمی‌دهد اما پنجشنبه اینگونه نبود...
بارها صحبتش قطع شد ولی با آرامش گفت: عجله نکنید، بگذارید حرف من تموم بشه...

ساعت ۱۱:۴۰ ظهر:
زمان اذان ظهر رسید...با دستور حاجی نماز و ناهار سریع انجام شد و دوباره جلسه ادامه پیدا کرد!...

ساعت ۳ عصر:
حدود هفت ساعت! حاجی هرآنچه در دل داشت را گفت و نوشتیم...
پایان جلسه...مثل همه جلسات دورش را گرفتیم و صحبت‌کنان تا درب خروج همراهیش کردیم.
خودرویی بیرون منتظر حاجی بود
حاج‌قاسم عازم بیروت شد تا سیدحسن‌نصرالله را ببیند...

ساعت حدود ۹ شب:
حاجی از بیروت به دمشق برگشته، شخص همراهش می‌گفت که حاجی فقط ساعتی با سیدحسن دیدار کرد و خداحافظی کردند...
حاجی اعلام کرد امشب عازم عراق است و هماهنگی کنند..سکوت شد...
یکی گفت:حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا نرین!...
حاج‌قاسم با لبخند گفت: می‌ترسید شهید بشم!...
باب صحبت باز شد و هرکسی حرفی زد:
شهادت که افتخاره، رفتن شما برای ما فاجعه‌ست!...حاجی هنوز با شما خیلی کار داریم....
حاجی رو به ما کرد و دوباره سکوت شد، خیلی آرام و شمرده‌شمرده گفت: میوه وقتی می‌رسه باغبان باید بچیندش، میوه رسیده اگر روی درخت بمونه پوسیده می‌شه و خودش میفته!...
بعد نگاهش رو بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضی‌ها اشاره کرد که اینم رسیده‌ست...اینم رسیده‌ست...

ساعت ۱۲ شب:
هواپیما پرواز کرد...
ساعت ۲ صبح جمعه:
خبر شهادت حاجی* رسید...
به اتاق استراحتش در دمشق رفتیم
کاغذی نوشته بود و جلوی آینه گذاشته بود...
در آن نوشته بود: *«مرا پاکیزه بپذیر...»

راوی: از ستاد لشکر فاطمیون...

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , ,
:: برچسب‌ها: روایتی از آخرین روز زندگی حاج قاسم , روایت , آخرین روز زندگی , حاج قاسم , شهید سلیمانی , حاج قاسم سلیمانی , شهید حاج قاسم سلیمانی , پنج‌شنبه , دمشق , جلسه , مسئولین , گروه‌های مقاومت , مقاومت , سوریه , فرمانده بزرگ جبهه مقاومت , فرمانده بزرگ , جبهه مقاومت , فرمانده , حاجی , مطالب , حجم مطالب , آرامش , عجله , اذان ظهر , نماز , ناهار , درب خروج , خودرو , سید حسن نصرالله , بیروت , دمشق , سید حسن , خداحافظی , عراق , هماهنگی , سکوت , می‌ترسید شهید بشم , شهید , حاجی , سکوت , آرام , شمرده شمرده , میوه , باغبان , میوه رسیده , درخت , پوسیده , نگاه , هواپیما , خبر شهادت حاجی , خبر شهادت , حاجی , خبر , شهادت حاجی , صبح جمعه , اتاق استراحت , کاغذ , مرا پاکیزه بپذیر , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

زیارت حضرت فاطمه الزهرا "سلام الله علیها"

يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللّٰهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صابِرَةً، وَزَعَمْنا أَنَّا لَكِ أَوْلِياءٌ وَ مُصَدِّقُونَ وَصابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَأَتىٰ بِهِ وَصِيُّهُ، فَإِنّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْناكِ إِلّا أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُما لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنا بِوِلايَتِكِ.

ای آزموده، آزمودت خدایی که تو را آفرید، پیش از آنکه تو را بیافریند، پس به آنچه آزمودت تو را شکیبا یافت، ما بر این باوریم که دوستان و تصدیق‌کنندگان توییم و به تمام آنچه پدرت (درود خدا بر او و خاندانش باد) و جانشینش برای ما آورده شکیبایی کننده‌ایم، پس از تو درخواست می‌کنیم، اگر تصدیق‌کننده تو بوده‌ایم، ما را به تصدیقمان به پدرت و جانشینش مرتبط کنی تا خود را بشارت دهیم که به سبب دوستی تو پاک شده‌ایم.

و نیز مستحب است بگویی:

السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ نَبِيِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ حَبِيبِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَلِيلِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ صَفِيِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَمِينِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِياءِ اللّٰهِ وَرُسُلِهِ وَمَلائِكَتِهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِيَّةِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِساءِ الْعالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللّٰهِ وَ خَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللّٰهِ؛سلام بر تو ای دختر رسول خدا، سلام بر تو ای دختر پیامبر خدا، سلام بر تو ای دختر محبوب خدا، سلام بر تو ای دختر دوست صمیمی خدا، سلام بر تو ای دختر برگزیده خدا، سلام بر تو ای دختر امین خدا، سلام بر تو ای دختر بهترین خلق خدا، سلام بر تو ای دختر برترین پیامبران خدا و رسولان و فرشتگانش، سلام بر تو ای دختر بهترین مخلوقات، سلام بر تو ای بانوی بانوان جهان از گذشتگان و آیندگان، سلام بر تو ای همسر ولی خدا و بهترین خلق بعد از رسول خدا؛السَّلامُ عَلَيْكِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ سَيِّدَيْ شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْفاضِلَةُ الزَّكِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْحَوْراءُ الْإِنْسِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّةُ النَّقِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِيمَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَغْصُوبَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا فاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ، صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكِ وَعَلَىٰ رُوحِكِ وَبَدَنِكِ؛سلام بر تو ای مادر حسن و حسین، دو سرور جوانان اهل بهشت، سلام بر تو ای صدّیقه شهیده، سلام بر تو ای خشنود از خدا و خدا خشنود از تو، سلام بر تو ای فاضله پاکیزه، سلام بر تو ای حوریه در لباس انسان، سلام بر تو ای پرهیزگار پاک، سلام بر تو ای هم‌سخن با ملائکه و ای بسیار دانا، سلام بر تو ای ستمدیده، ای که حقت غصب شده، سلام بر تو ای سرکوب شده و پس‌زده شدۀ دشمن، سلام و رحمت و برکات خدا بر تو ای فاطمه دختر رسول خدا، درود خدا بر تو روح و تن تو؛أَشْهَدُ أَنَّكِ مَضَيْتِ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكِ، وَأَنَّ مَنْ سَرَّكِ فَقَدْ سَرَّ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَمَنْ جَفَاكِ فَقَدْ جَفَا رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَمَنْ آذاكِ فَقَدْ آذىٰ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَمَنْ وَصَلَكِ فَقَدْ وَصَلَ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَمَنْ قَطَعَكِ فَقَدْ قَطَعَ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ لِأَنَّكِ بِضْعَةٌ مِنْهُ وَرُوحُهُ الَّذِي بَيْنَ جَنْبَيْهِ ، أُشْهِدُ اللّٰهَ وَرُسُلَهُ وَمَلائِكَتَهُ أَنِّي راضٍ عَمَّنْ رَضِيتِ عَنْهُ، ساخِطٌ عَلَىٰ مَنْ سَخِطْتِ عَلَيْهِ، مَتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ، مُوَالٍ لِمَنْ وَالَيْتِ، مُعادٍ لِمَنْ عادَيْتِ، مُبْغِضٌ لِمَنْ أَبْغَضْتِ، مُحِبٌّ لِمَنْ أَحْبَبْتِ، وَكَفَىٰ بِاللّٰهِ شَهِيداً وَ حَسِيباً وَ جازِياً وَ مُثِيباً.

گواهی می‌دهم که بر برهانی روشن از سوی پروردگارت از جهان درگذشتی و هرکه تو را شاد کرد، رسول خدا (درود خدا بر او و خاندانش باد) را شاد نمود و هرکه به تو جفا کرد، به رسول خدا (درود خدا بر او و خاندانش باد) جفا کرد و هرکه تو را آزرد، رسول خدا (درود خدا بر او و خاندانش باد) را آزرد و هرکه به تو پیوست، به رسول خدا (درود خدا بر او و خاندانش باد) پیوست و هر که از تو برید، از رسول خدا (درود خدا بر او و خاندانش باد) برید، چراکه تو پاره تن او و روح بین دو پهلوی او هستی، خدا و رسولان خدا و فرشتگانش را گواه می‌گیرم که من خشنودم از کسی که تو از او خشنودی و خشمگینم بر کسی که تو بر او خشمگینی و بیزارم از هر که تو از او بیزاری و دوست دارم هرکه را تو دوست داری و دشمنم هرکه را تو با او دشمنی و متنفّرم از هرکه تو از او نفرت داری و محبّت دارم به هرکه تو به او محبّت داری و خدا برای شهادت و حسابرسی و کیفر دهی و پاداش دهی کافی است.

آنگاه بر رسول خدا و ائمه طاهرین صلوات می‌فرستی.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۱۸

۱۸ وَ قالَتِ الْيَهُودُ وَ النَّصارى نَحْنُ أَبْناءُ اللّهِ وَ أَحِبّاؤُهُ قُلْ فَلِمَ يُعَذِّبُكُمْ بِذُنُوبِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ لِلّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ إِلَيْهِ الْمَصيرُ

ترجمه
۱۸ ـ يهود و نصارى گفتند: «ما، فرزندان خدا و دوستان (خاص) او هستيم». بگو: «پس چرا شما را در برابر گناهانتان مجازات مى كند»؟! بلكه شما هم بشرى هستيد از مخلوقاتى كه آفريده; هر كس را بخواهد، مى بخشد; و هر كس را بخواهد (و مستحق بداند)، مجازات مى كند; و حكومت آسمان ها و زمين و آنچه در ميان آنهاست، از آنِ اوست; و بازگشت همه موجودات، به سوى اوست.

تفسیر
در تكميل بحث هاى گذشته درباره يهود و نصارى، در اين آيه، به يكى از ادعاهاى بى اساس و امتيازات موهومى كه آنها داشتند اشاره كرده، مى گويد: «يهود و نصارى گفتند: ما فرزندان خدا و دوستان او هستيم»! (وَ قالَتِ الْيَهُودُ وَ النَّصارى نَحْنُ أَبْناءُ اللّهِ وَ أَحِبّاؤُهُ)! اين تنها امتياز موهومى نيست كه آنها براى خود قائل شدند، و در اين آيه به آن اشاره شده، بلكه در قرآن بارها به اين گونه ادعاهاى آنان اشاره شده است. در آيه 111 سوره «بقره» ادعاى آنها درباره اين كه غير از آنان كسى داخل بهشت نمى شود و بهشت مخصوص يهود و نصارى است را بيان كرده و ابطال مى نمايد. در آيه 80 سوره «بقره» ادعاى يهود دائر بر اين كه آتش دوزخ جز ايام معدودى به آنان نمى رسد ذكر نموده و آنها را سرزنش مى كند. و در آيه فوق به ادعاى موهوم فرزندى خدا و دوستى خاص او اشاره شده است. شك نيست كه آنها خود را حقيقتاً فرزند خدا نمى دانستند، تنها مسيحيان، عيسى(عليه السلام) را فرزند حقيقى خدا مى دانند و به آن تصريح مى كنند ولى منظورشان از انتخاب اين نام و عنوان، براى خود اين بوده كه بگويند رابطه خاصى با خدا دارند و گويا هر كس در نژاد آنها و يا جزء جمعيت آنها مى شد، بدون اين كه اعمال صالحى انجام داده باشد، خود به خود، از دوستان و گروه فرزندان خدا مى شد! 2 اما مى دانيم قرآن با تمام اين امتيازات موهوم مبارزه مى كند و امتياز هر انسانى را تنها در ايمان، عمل صالح و پرهيزگارى او مى شمرد، لذا در آيه فوق، براى ابطال اين ادعا چنين مى گويد: «بگو: پس چرا شما را در مقابل گناهانتان مجازات مى كند»؟ (قُلْ فَلِمَ يُعَذِّبُكُمْ بِذُنُوبِكُمْ). يعنى شما خودتان اعتراف داريد كه لااقل مدتى كوتاه مجازات خواهيد شد، اين مجازات نشانه آن است كه: ادعاى ارتباط فوق العاده شما با خدا ـ كه خود را دوستان، بلكه فرزندان خدا مى شماريد ـ ادعائى است بى اساس. به علاوه، تاريخ شما نشان مى دهد كه گرفتار يك سلسله مجازات ها و كيفرهاى الهى در همين دنيا نيز شده ايد، و اين دليل ديگرى بر بطلان ادعاى شما است. آنگاه براى تأكيد مطلب اضافه مى كند: «شما بشرى هستيد از مخلوقات خدا، همانند ساير انسان ها» (بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ). و اين يك قانون عمومى است كه: «خدا هر كه را بخواهد (و شايسته ببيند) مى بخشد، و هر كه را بخواهد (و مستحق ببيند) كيفر مى دهد» (يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ). از اين گذشته، همه مخلوق خدا هستند و بنده و مملوك او، بنابراين نام فرزند خدا بر كسى گذاشتن منطقى نيست، مى فرمايد: «مالكيت آسمان ها و زمين و آنچه بين اين دو است از آنِ خدا است» (وَ لِلّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما). و مى افزايد: «و سرانجام تمام مخلوقات به سوى او باز مى گردند» (وَ إِلَيْهِ الْمَصيرُ). در اينجا سؤالى پيش مى آيد كه: در كجا آمده كه يهود و نصارى دعوى فرزندى خدا كردند؟ (هر چند فرزند در اينجا به معنى مجازى باشد نه معنى حقيقى). در پاسخ اين سؤال بايد توجه داشت: در «اناجيل» كنونى، اين تعبير مكرّر ديده مى شود، از جمله در «انجيل يوحنا»، باب 8، جمله 41 به بعد، از زبان عيسى خطاب به يهود مى خوانيم: «شما كارهاى پدر خود را مى كنيد (يهوديان) به او گفتند: ما از زنا متولد نشده ايم يك پدر داريم كه خدا است! عيسى ايشان را گفت: كه اگر خدا پدر شما مى بود، مرا دوست مى داشتيد» در روايات اسلامى نيز در حديثى از «ابن عباس» مى خوانيم كه: پيغمبر(صلى الله عليه وآله)جمعى از يهود را به دين اسلام دعوت كرد و آنها را از مجازات خدا بيم داد، گفتند: چگونه ما را از كيفر خدا مى ترسانى در حالى كه ما فرزندان خدا و دوست هاى او هستيم! 4 در تفسير «مجمع البيان» در ذيل آيه مورد بحث، نيز حديثى شبيه حديث فوق نقل شده كه: جمعى از يهود در برابر تهديد پيامبر(صلى الله عليه وآله) به مجازات الهى گفتند: ما را تهديد مكن! زيرا ما فرزندان خدا و دوستان او هستيم، اگر خشم بر ما كند، همانند خشمى است كه انسان نسبت به فرزند خود دارد يعنى به زودى اين خشم فرو مى نشيند!

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وقتی خدا بنده ای را دوست دارد...

حضرت امام صادق علیه السلام

إنَّ اللَهَ إذا أحَبَّ عَبداً غَتَّهُ بِالبَلآءِ غَتّاً وَ إِنَّا وَ إِیَّاکُم یَا سَدِیرُ لَنُصبِحُ بِهِ وَ نُمسِی

خداوند تبارک و تعالی هنگامی که بنده اش را دوست داشته باشد، او را در بلاها و ابتلائات فرو می برد. و ای سدیر! ما و شما صبح و شب در بلا هستیم.

«الکافی» ج 3 ص 253

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۱۹

۱۹ يا أَهْلَ الْكِتابِ قَدْ جاءَكُمْ رَسُولُنا يُبَيِّنُ لَكُمْ عَلى فَتْرَة مِنَ الرُّسُلِ أَنْ تَقُولُوا ما جاءَنا مِنْ بَشير وَ لا نَذير فَقَدْ جاءَكُمْ بَشيرٌ وَ نَذيرٌ وَ اللّهُ عَلى كُلِّ شَيْء قَديرٌ

ترجمه
۱۹ ـ اى اهل كتاب! رسول ما، پس از فاصله و فترتى ميان پيامبران، به سوى شما آمد; در حالى كه حقايق را براى شما بيان مى كند; تا مبادا بگوييد: «نه بشارت دهنده اى به سراغ ما آمد، و نه بيم دهنده اى». (هم اكنون، پيامبرِ) بشارت دهنده و بيم دهنده، به سوى شما آمد. و خداوند بر همه چيز تواناست.

تفسیر
باز در اين آيه، روى سخن به اهل كتاب است، مى فرمايد: «اى اهل كتاب و اى يهود و نصارى پيامبر ما به سوى شما آمد تا در عصرى كه ميان پيامبران الهى فترت و فاصله اى واقع شده، حقايق را براى شما بيان مى كند، مبادا بگوئيد از طرف خدا بشارت دهنده و بيم دهنده به سوى ما نيامد» (يا أَهْلَ الْكِتابِ قَدْ جاءَكُمْ رَسُولُنا يُبَيِّنُ لَكُمْ عَلى فَتْرَة مِنَ الرُّسُلِ أَنْ تَقُولُوا ما جاءَنا مِنْ بَشير وَ لا نَذير). آرى، اكنون «بشير» و «نذير» آمده، يعنى: «پيامبر اسلام به سوى شما آمده تا افراد با ايمان و نيكوكار را به رحمت و پاداش الهى بشارت، و افراد بى ايمان، گنهكار و آلوده را از كيفرهاى الهى بيم مى دهد» (فَقَدْ جاءَكُمْ بَشيرٌ وَ نَذيرٌ). و در پايان آيه مى فرمايد: «و خداوند بر همه چيز توانا است» (وَ اللّهُ عَلى كُلِّ شَيْء قَديرٌ). يعنى برانگيختن پيامبران و جانشينان آنها براى نشر دعوت حق در برابر قدرت او ساده و آسان است. «فترت» در اصل، به معنى سكون و آرامش است و به فاصله ميان دو جنبش و حركت يا دو كوشش و نهضت و انقلاب، نيز گفته مى شود. و از آنجا كه در فاصله ميان «موسى» (عليه السلام) و «مسيح» (عليه السلام) پيامبران و رسولانى وجود داشتند، اما در ميان حضرت مسيح و پيغمبر اسلام (صلى الله عليه وآله) به اين شكل نبود، قرآن اين دوران را دوران «فترت رسل» ناميده است، و مى دانيم كه ميان دوران مسيح و بعثت پيامبر(صلى الله عليه وآله) حدود ششصد سال فاصله بود ولى طبق آنچه در قرآن در سوره «يس» آيه 14 به آن اشاره شده، و مفسران اسلامى نيز گفته اند، حداقل در ميان اين دو پيامبر، سه نفر از رسولان آمده اند و بعضى عدد آنها را چهار نفر مى دانند. اما در هر حال ميان وفات آن رسولان و پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) فاصله اى وجود داشت و به همين دليل در قرآن از آن به عنوان دوران «فترت» ياد شده است.

در اينجا ممكن است گفته شود: طبق عقيده ما، جامعه انسانيت لحظه اى از نماينده خدا و فرستادگان او خالى نخواهد شد، چگونه ممكن است چنين فترتى وجود داشته باشد؟ در پاسخ بايد توجه داشت: قرآن مى گويد: «عَلى فَتْرَة مِنَ الرُّسُلِ» يعنى رسولانى در اين دوران نبودند اما هيچ مانعى ندارد كه اوصياى آنها وجود داشته باشند. به تعبير بهتر، «رسولان»، آنهائى بودند كه دست به تبليغات وسيع و دامنه دارى مى زدند، مردم را بشارت مى دادند و انذار مى كردند، سكوت و خاموشى اجتماعات را در هم مى شكستند، و صداى خود را به گوش همگان مى رساندند، ولى اوصياى آنها همگى چنين مأموريتى را نداشتند و حتى گاهى ممكن است آنها به خاطر يك سلسله عوامل اجتماعى در ميان مردم به طور پنهان زندگى مى نموده اند. على(عليه السلام) در يكى از بياناتش در «نهج البلاغه» مى فرمايد: اَللّهُمَّ بَلى لا تَخْلُو الأَرْضُ مِنْ قائِم لِلّهِ بِحُجَّة اِمّا ظاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمّا خائِفاً مَغْمُوراً لِئَلاّ تَبْطُلَ حُجَجُ اللّهِ وَ بَيِّناتُهُ... يَحْفَظُ اللّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَيِّناتِهِ حَتّى يُودِعُوها نُظَرائَهُمْ وَ يَزْرَعُوها فِى قُلُوبِ أَشْباهِهِمْ: «آرى، روى زمين هرگز از كسى كه قيام به حجت الهى كند، خالى نخواهد ماند، خواه آشكار و مشهور باشد، يا پنهان و ناشناخته، براى اين كه احكام، دستورات، دلائل و نشانه هاى خداوند از ميان نرود (و آنها را از تحريف و دستبرد مصون دارند)... خداوند به وسيله آنها دلائل و نشانه هاى خود را حفظ مى كند تا به افرادى همانند خود بسپارند و بذر آن را در دل هاى كسانى شبيه خود بيفشانند...» روشن است هنگامى كه رسولان انقلابى و مبلّغان موج شكن در ميان جامعه نباشند، تدريجاً خرافات، وسوسه هاى شيطانى و تحريف ها و بى خبرى از تعليمات الهى گسترش مى يابد، اينجا است كه ممكن است جمعى وضع موجود را عذر و بهانه اى براى فرار از زير بار مسئوليت ها بپندارند، در اين موقع، خداوند به وسيله مردانِ آسمانى اين عذر و بهانه ها را قطع مى نمايد.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۲۰تا۲۶

۲۰ وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَعَلَ فيكُمْ أَنْبِياءَ وَ جَعَلَكُمْ مُلُوكاً وَ آتاكُمْ ما لَمْ يُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعالَمينَ ۲۱ يا قَوْمِ ادْخُلُوا الأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتي كَتَبَ اللّهُ لَكُمْ وَ لا تَرْتَدُّوا عَلى أَدْبارِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرينَ ۲۲ قالُوا يا مُوسى إِنَّ فيها قَوْماً جَبّارينَ وَ إِنّا لَنْ نَدْخُلَها حَتّى يَخْرُجُوا مِنْها فَإِنْ يَخْرُجُوا مِنْها فَإِنّا داخِلُونَ ۲۳ قالَ رَجُلانِ مِنَ الَّذينَ يَخافُونَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِمَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبابَ فَإِذا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غالِبُونَ وَ عَلَى اللّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ ۲۴ قالُوا يا مُوسى إِنّا لَنْ نَدْخُلَها أَبَداً ما دامُوا فيها فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّكَ فَقاتِلا إِنّا هاهُنا قاعِدُونَ ۲۵قالَ رَبِّ إِنِّي لا أَمْلِكُ إِلاّ نَفْسي وَ أَخي فَافْرُقْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ الْقَوْمِ الْفاسِقينَ ۲۶ قالَ فَإِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعينَ سَنَةً يَتيهُونَ فِي الأَرْضِ فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفاسِقينَ

ترجمه
۲۰ ـ (به ياد آوريد) هنگامى را كه موسى به قوم خود گفت: «اى قوم من! نعمت خدا را بر خود متذكر شويد هنگامى كه در ميان شما، پيامبرانى قرار داد; (و زنجير بندگى را شكست) و شما را صاحب اختيار خود قرار داد; و به شما چيزهائى بخشيد كه به هيچ يك از جهانيان نداده بود! ۲۱ ـ اى قوم! به سرزمين مقدسى كه خداوند براى شما مقرّر داشته، وارد شويد! و به پشت سر خود باز نگرديد (و عقب گرد نكنيد) كه زيانكار خواهيد بود»! ۲۲ ـ گفتند: «اى موسى! در آن (سرزمين)، جمعيتى (نيرومند و) ستمگرند; و ما هرگز وارد آن نمى شويم تا آنها از آن خارج شوند; اگر آنها از آن خارج شوند، ما وارد خواهيم شد»! ۲۳ ـ (ولى) دو نفر از مردانى كه از خدا مى ترسيدند، و خداوند به آنها، نعمت (عقل و ايمان و شهامت) داده بود، گفتند: «شما وارد دروازه شهر آنان شويد! هنگامى كه وارد شديد، پيروز خواهيد شد. و بر خدا توكّل كنيد اگر ايمان داريد»! ۲۴ ـ (بنى اسرائيل) گفتند: «اى موسى! تا آنها در آنجا هستند، ما هرگز وارد آن نخواهيم شد! تو و پروردگارت برويد و (با آنان) بجنگيد، ما همين جا نشسته ايم»! ۲۵ ـ (موسى) گفت: «پروردگارا! من تنها اختيار خودم و برادرم را دارم، ميان ما و اين جمعيت گنهكار، جدائى بيفكن»! ۲۶ ـ خداوند (به موسى) فرمود: «اين سرزمين (مقدس)، تا چهل سال بر آنها ممنوع است; پيوسته در زمين (در اين بيابان)، سرگردان خواهند بود; و درباره (سرنوشت) اين جمعيت گنهكار، غمگين مباش»!

تفسیر
در اين آيات، براى زنده كردن روح حق شناسى در يهود، و بيدار كردن وجدان آنها در برابر خطاهائى كه در گذشته مرتكب شدند ـ تا به فكر جبران بيفتند ـ بخش هائى از نعمت هائى كه به آنها داده، بازگو شده است و نيز به سستى و تنبلى و بهانه جوئى آنها به طور اجمال پرداخته و سرانجام به محروميت آنها از نعمت ورود به سرزمين مقدس. نخست چنين مى گويد: «به خاطر بياوريد زمانى را كه موسى به پيروان خود گفت: اى بنى اسرائيل نعمت هائى كه خدا به شما ارزانى داشته است را به ياد آوريد و آنها را فراموش نكنيد» (وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَيْكُمْ). روشن است كلمه «نِعْمَةَ اللّهِ» همه مواهب و نعمت هاى پروردگار را شامل مى شود، ولى به دنبال آن به سه قسمت مهم از آنها اشاره كرده است. در مرحله اول، نعمت وجود پيامبران و رهبران فراوان در ميان آنها كه بزرگ ترين موهبت الهى درباره آنان بود، مى فرمايد: «چرا كه پيامبرانى در ميان شما قرار داد» (إِذْ جَعَلَ فيكُمْ أَنْبِياءَ). تا آنجا كه مى گويند: تنها در زمان موسى بن عمران(عليه السلام) بالغ بر هفتاد پيامبر وجود داشت و تمام هفتاد نفرى كه با او به كوه طور رفتند در زمره پيامبران قرار گرفتند. در پرتو اين نعمت بود كه از دره هولناك شرك و بت پرستى و گوساله پرستى رهائى يافتند و از انواع خرافات، موهومات، زشتى ها و پليدى ها نجات پيدا كردند، و اين بزرگ ترين نعمت معنوى در حق آنها بود. در مرحله دوم، به بزرگ ترين موهبت مادّى كه به نوبه خود مقدمه مواهب معنوى نيز مى باشد اشاره كرده، مى فرمايد: «شما را صاحب اختيار جان و مال و زندگى خود قرار داد» (وَ جَعَلَكُمْ مُلُوكاً). زيرا بنى اسرائيل ساليان دراز در زنجير اسارت و بردگى فرعون و فرعونيان بودند و هيچ گونه «اختيارى» از خود نداشتند، و با آنها همچون حيوانات اسير معامله مى شد، خداوند به بركت قيام موسى بن عمران(عليه السلام) زنجيرهاى بردگى و استعمار را از دست و پاى آنها گشود و آنها را صاحب اختيار هستى و زندگى خود ساخت. بعضى چنين پنداشته اند كه: منظور از «ملوك» در اينجا «سلاطين و پادشاهانى» است كه از بنى اسرائيل برخاستند. در حالى كه مى دانيم بنى اسرائيل تنها در دوران كوتاهى داراى حكومت و سلطنت بودند. به علاوه، تنها بعضى از آنها به چنين مقامى رسيدند، در حالى كه آيه فوق مى گويد: وَ جَعَلَكُمْ مُلُوكاً: «خداوند به همه شما اين مقام را داد»، از اين روشن مى شود كه منظور از آيه همان است كه در بالا گفتيم. گذشته از اين «مَلِك» (بر وزن اَلِف) در لغت هم به معنى سلطان و زمامدار آمده و هم به معنى كسى كه مالك و صاحب اختيار چيزى است در حديثى كه در تفسير «درّ المنثور» از پيامبر(صلى الله عليه وآله) نقل شده چنين آمده: كانَتْ بَنُو اِسْرائِيْلَ اِذا كانَ لاَِحَدِهِمْ خادِمٌ وَ دابَّةٌ وَ امْرَأَةٌ كُتِبَ مَلِكاً: «در بنى اسرائيل رسم بر اين بود، هر گاه كسى داراى همسر و خدمتكار و مَركب بود، به او ملك مى گفتند» علاوه بر همه اينها، اين سخن از زبان موسى(عليه السلام) است و در آن زمان از ملوك و پادشاهان بنى اسرائيل خبرى نبود. و در پايان آيه، به طور كلّى به نعمت هاى مهم و برجسته اى كه در آن زمان به احدى داده نشده بود، اشاره فرموده، مى گويد: «به شما چيزهائى داد كه به احدى از عالميان نداد» (وَ آتاكُمْ ما لَمْ يُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعالَمينَ). اين نعمت هاى متنوع، فراوان بودند، از جمله: نجات معجزه آسا از چنگال فرعونيان، شكافته شدن دريا براى آنها و استفاده كردن از غذاى مخصوصى به نام «مَنّ و سَلْوى» كه شرح آن در جلد اول، ذيل آيه 57 سوره «بقره» گذشت و مانند آنها.

پس از آن، در آيه بعد، جريان ورود بنى اسرائيل به سرزمين مقدس را چنين بيان مى كند: «موسى به قوم خود چنين گفت: شما به سرزمين مقدسى كه خداوند برايتان مقرّر داشته است وارد شويد، عقب نشينى نكنيد، براى ورود به آن از مشكلات نترسيد و از فداكارى مضايقه ننمائيد، اگر به اين فرمان پشت كنيد، زيان خواهيد ديد» (يا قَوْمِ ادْخُلُوا الأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتي كَتَبَ اللّهُ لَكُمْ وَ لا تَرْتَدُّوا عَلى أَدْبارِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرينَ). در اين كه «ارض مقدسة» كه در آيه فوق به آن اشاره شده، چه نقطه اى است، مفسران گفتگو بسيار كرده اند: بعضى آن را سرزمين بيت المقدس. بعضى شام. و بعضى ديگر «اردن» ، يا «فلسطين» ، يا سرزمين «طور»، مى دانند اما بعيد نيست منظور از سرزمين مقدس تمام منطقه شامات باشد كه با همه اين احتمالات سازگار است; زيرا اين منطقه به گواهى تاريخ، مهد پيامبران الهى و سرزمين ظهور اديان بزرگ، و در طول تاريخ مدت ها مركز توحيد و خداپرستى و نشر تعليمات انبياء بوده است، و به همين جهت نام سرزمين مقدس براى آن انتخاب شده است، اگر چه گاهى به خصوص منطقه «بيت المقدس» نيز اين نام اطلاق مى شود، همان طور كه در جلد اول، ذيل آيه 58 سوره «بقره» توضيح داده شد. از جمله «كَتَبَ اللّهُ لَكُمْ» استفاده مى شود: خداوند چنين مقرّر داشته بود كه بنى اسرائيل در اين سرزمين مقدس با آرامش و رفاه زندگى كنند، مشروط به اين كه آن را از لوث شرك و بت پرستى پاك سازند و خودشان نيز از تعليمات انبياء منحرف نشوند، اما اگر اين دستور را به كار نبندند، زيان هاى سنگينى دامان آنها را خواهد گرفت. بنابراين، اگر ملاحظه مى كنيم نسلى از بنى اسرائيل كه اين آيه خطاب به آنها بود، بالاخره موفق به ورود در اين سرزمين مقدس نشدند، بلكه چهل سال در بيابان سرگردان ماندند، و نسل آينده آنها اين توفيق را يافت، منافاتى با جمله كَتَبَ اللّهُ لَكُمْ: «خداوند براى شما مقرّر داشته» ندارد; زيرا اين تقدير مشروط به شرائطى بود كه آنها انجام ندادند، همان طور كه از آيات بعد استفاده مى شود.

اما بنى اسرائيل در برابر اين پيشنهاد موسى ـ همان طور كه روش افراد ضعيف، ترسو و بى اطلاع است كه مايلند همه پيروزى ها در سايه تصادف ها و يا معجزات براى آنها فراهم شود و به اصطلاح لقمه را بگيرند و در دهانشان بگذارند ـ «به او گفتند: اى موسى! تو كه مى دانى در اين سرزمين جمعيتى جبّار و زورمند زندگى مى كنند و ما هرگز در آن گام نخواهيم گذاشت تا آنها اين سرزمين را تخليه كرده و بيرون روند، هنگامى كه آنها خارج شوند ما فرمان تو را اطاعت خواهيم كرد و گام در اين سرزمين مقدس خواهيم گذاشت» (قالُوا يا مُوسى إِنَّ فيها قَوْماً جَبّارينَ وَ إِنّا لَنْ نَدْخُلَها حَتّى يَخْرُجُوا مِنْها فَإِنْ يَخْرُجُوا مِنْها فَإِنّا داخِلُونَ) اين پاسخ بنى اسرائيل به خوبى نشان مى دهد استعمار فرعونى در طول ساليان دراز چه اثر شومى روى نسل آنها گذارده بود، و كلمه «لَنْ» كه معمولاً به معنى «نفى ابد» است، نشان دهنده وحشت عميق اين جمعيت از دست زدن به مبارزه براى آزاد كردن و پاك ساختن سرزمين مقدس است. ولى مقرّر اين بود كه: بنى اسرائيل سرزمين مقدس را با فداكارى، تلاش و كوشش و جهاد به دست آورند و اگر فرضاً بر خلاف سنت الهى با يك معجزه تمام دشمنان بدون هيچ گونه اقدامى محو و نابود مى شدند و بنى اسرائيل بدون رنج و زحمت وارث اين منطقه آباد و وسيع مى شدند، تازه از اداره كردن آن عاجز مى ماندند و علاقه اى به حفظ چيزى كه براى آن زحمتى نكشيده بودند، نشان نمى دادند، و آمادگى و شايستگى چنان كارى را نداشتند. ضمناً منظور از «قوم جبّار» در اين آيه ـ آن گونه كه از تواريخ استفاده مى شود ـ جمعيت «عمالقه بوده اند كه اندام هاى درشت و بلند داشتند. گاهى درباره طول قد آنها مبالغه ها شده و افسانه ها ساخته اند و مطالب مضحكى كه با هيچ دليل علمى همراه نيست، پيرامون آنها ـ مخصوصاً پيرامون «عوج» در تواريخ ساختگى و آميخته به خرافات ـ ديده مى شود. چنين به نظر مى رسد كه اين گونه افسانه ها كه به پاره اى از كتب اسلامى نيز راه يافته از ساخته هاى بنى اسرائيل است كه معمولاً از آنها به عنوان «اسرائيليات» نام مى برند. شاهد اين سخن اين است كه: در متن «تورات» فعلى نيز نمونه اى از اين افسانه ها به چشم مى خورد. در «سفر اعداد» اواخر فصل سيزدهم چنين مى خوانيم: «درباره زمينى كه (جاسوسان بنى اسرائيلى) تجسّس نموده بودند خبر بد از آن بنى اسرائيل رسانيده گفتند: زمينى كه از آن، جهت تجسّس نمودنش، گذر كرديم زمينى است كه ساكنانش را تلف مى نمايد و تمامى قومى كه در آن ديديم مردمان بلند قدند و هم در آنجا بلندقدان يعنى اولاد «عناق» كه بلند قدانند ديديم، و مادر نظر خود مثل ملخ نمودار بوديم و همچنين در نظر ايشان نيز مى نموديم»!

سپس در آيه بعد مى گويد: «در اين هنگام دو نفر از مردان با ايمان كه ترس از خدا در دل آنها جاى داشت و به همين دليل مشمول نعمت هاى بزرگ او شده بودند و روح استقامت و شهامت را با دورانديشى و آگاهى اجتماعى و نظامى آميخته بودند براى دفاع از پيشنهاد موسى(عليه السلام) به پا خاستند و به بنى اسرائيل گفتند: شما از دروازه شهر وارد بشويد، هنگامى كه وارد شديد (و آنها را در برابر عمل انجام شده قرار داديد) پيروز خواهيد شد» (قالَ رَجُلانِ مِنَ الَّذينَ يَخافُونَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِمَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبابَ فَإِذا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غالِبُونَ). «ولى بايد در هر صورت از روح ايمان استمداد كنيد و بر خدا تكيه نمائيد تا به اين هدف برسيد» (وَ عَلَى اللّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ). درباره اين كه اين دو نفر چه كسانى بوده اند غالب مفسران نوشته اند كه: آنها «يوشع بن نون» و «كالب بن يوفنا» (يفنه) بوده اند كه از نقباى دوازده گانه بنى اسرائيل محسوب مى شدند كه سابقاً به آنها اشاره كرديم - 8 در تفسير جمله «مِنَ الَّذِيْنَ يَخافُونَ» گرچه احتمالات متعددى داده شده، ولى روشن است مفهوم ظاهر جمله اين است: آن دو مرد از افرادى بودند كه از خدا مى ترسيدند و به همين دليل از غير خدا وحشتى نداشتند. جمله أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِمَا: «خداوند نعمتش را بر آنها ارزانى داشته بود» نيز شاهد اين معنى است، چه نعمتى بالاتر از اين كه انسان تنها از خدا بترسد، نه از غير او. در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه اين دو نفر از كجا مى دانستند اگر بنى اسرائيل با يك حمله غافلگيرانه وارد شهر بشوند، «عمالقه» عقب نشينى خواهند كرد؟ پاسخ اين است: شايد از اين نظر بوده كه آنها علاوه بر اطمينانى كه به وعده موسى بن عمران(عليه السلام) دائر بر فتح و پيروزى داشتند، مى دانستند يك قاعده كلّى در تمام جنگ ها وجود دارد كه اگر جمعيت مهاجم بتوانند خود را به مركز اصلى دشمن برسانند، يعنى در خانه او با او بجنگند، معمولاً پيروز خواهند شد به علاوه، جمعيت «عمالقه» همان طور كه دانستيم داراى اندام هاى درشت بودند (اگر چه جنبه هاى افسانه اى اين مطلب را انكار كرديم) معلوم است چنين جمعيتى در ميدان هاى جنگ بيابانى بهتر مى توانند هنرنمائى كنند، اما در پيچ و خم كوچه هاى شهر آمادگى براى جنگ تن به تن كمتر دارند. از همه اينها گذشته، به طورى كه مى گويند: آنها بر خلاف درشتى قامتشان افرادى ترسو بودند كه با حمله غافلگيرانه زود مرعوب مى شدند. مجموع اين جهات، سبب شد كه آن دو نفر پيروزى بنى اسرائيل را در چنين حمله اى تضمين كنند.

ولى بنى اسرائيل هيچ يك از اين پيشنهادها را نپذيرفتند و به خاطر ضعف و زبونى كه در روح و جان آنها لانه كرده بود، صريحاً به موسى خطاب كرده، «گفتند: ما تا آنها در اين سرزمينند هرگز و ابداً وارد آن نخواهيم شد، تو و پروردگارت كه به تو وعده پيروزى داده است برويد و با عمالقه بجنگيد، هنگامى كه پيروز شديد ما را خبر كنيد، ما در اينجا نشسته ايم»! (قالُوا يا مُوسى إِنّا لَنْ نَدْخُلَها أَبَداً ما دامُوا فيها فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّكَ فَقاتِلا إِنّا هاهُنا قاعِدُونَ). اين آيه نشان مى دهد كه بنى اسرائيل جسارت را در مقابل پيامبر خود به حداكثر رسانيده بودند; زيرا: اوّلاً ـ با كلمه «لَنْ» و «أَبَداً» مخالفت صريح خود را اظهار داشتند. ثانياً ـ با اين جمله كه: «تو و پروردگارت برويد و جنگ كنيد، ما در اينجا نشسته ايم»، موسى(عليه السلام) و وعده هاى او را در واقع تحقير كردند، و حتى به پيشنهاد آن دو مرد الهى نيز اعتنا نكردند و شايد كمترين جوابى نگفتند. جالب اين كه: «تورات» كنونى نيز قسمت هاى مهمى از اين داستان را در باب چهاردهم از سفر اعداد آورده است، آنجا كه مى گويد: «و تمامى بنى اسرائيل بر موسى و هارون گله جو (اعتراض كننده) شدند و همگى جماعت به ايشان گفتند: اى كاش! در زمين مصر مى مرديم و يا اين كه در بيابان وفات مى كرديم كه خداوند چرا ما را به اين مرز بوم آورده است تا آن كه به شمشير افتاده، زنان ما و اطفال ما به يغما برده شوند... پس موسى و هارون در حضور جمهور جماعت بنى اسرائيل بر رو افتادند و يوشع بن نون و كاليب بن يَفُنَّه كه از جمله متجسّسان زمين بودند لباس خود را دريدند...» در آيه بعد مى خوانيم كه موسى به كلّى از جمعيت مأيوس گشت و دست به دعا برداشت و جدائى خود را از آنها با اين عبارت تقاضا كرد: «پروردگارا! من تنها اختياردار خود و برادرم هستم، خداوندا! ميان ما و جمعيت فاسقان و متمرّدان جدائى بيفكن تا نتيجه اعمال خود را ببينند و اصلاح شوند» (قالَ رَبِّ إِنِّي لا أَمْلِكُ إِلاّ نَفْسي وَ أَخي فَافْرُقْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ الْقَوْمِ الْفاسِقينَ). البته كارى كه بنى اسرائيل كردند يعنى ردّ صريح فرمان پيامبرشان در سر حدّ كفر بود، و اگر مى بينيم قرآن لقب «فاسق» به آنها داده است به خاطر آن است كه فاسق معنى وسيعى دارد و هر نوع خروج از رسم عبوديت و بندگى خدا را شامل مى شود، لذا درباره شيطان نيز مى خوانيم: فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ: «در برابر فرمان خدا فاسق گرديد و مخالفت كرد» 1 ذكر اين نكته نيز لازم است كه: از جمله «مِنَ الَّذِيْنَ يَخافُونَ» در آيات گذشته چنين استفاده مى شود كه اقليتى در ميان بنى اسرائيل بودند كه از خدا مى ترسيدند و يوشع و كاليب جزء آنها محسوب مى شدند. ولى در اينجا مى بينيم موسى تنها از خودش و برادرش هارون اسم مى برد و اشاره اى به آنها نمى كند، شايد اين موضوع به خاطر آن باشد كه هارون، هم جانشين موسى(عليه السلام) بود و هم شاخص ترين فرد بنى اسرائيل بعد از موسى، و لذا نام او را به خصوص برده است.

سرانجام دعاى موسى(عليه السلام) به اجابت رسيد و بنى اسرائيل نتيجه شوم اعمال خود را گرفتند; زيرا از طرف خداوند به موسى(عليه السلام) چنين وحى فرستاده شد كه: «اين جمعيت از ورود در اين سرزمين مقدس كه مملوّ از انواع مواهب مادّى و معنوى بود، تا چهل سال محروم خواهند ماند» (قالَ فَإِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعينَ سَنَةً). به علاوه «در اين چهل سال بايد در بيابان ها سرگردان باشند» (يَتيهُونَ فِي الأَرْضِ) 2 سپس به موسى(عليه السلام) مى گويد: «هر چه بر سر اين جمعيت در اين مدت بيايد به جا است هيچ گاه درباره آنها از اين سرنوشت غمگين مباش» (فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفاسِقينَ). جمله اخير شايد براى اين باشد كه پس از صدور فرمان مجازات سرگردانى بنى اسرائيل به مدت چهل سال در بيابان ها، عواطف موسى(عليه السلام) تحريك شد و شايد ـ همان طور كه در «تورات» كنونى آمده است ـ درخواست عفو و گذشت از درگاه خداوند درباره آنها نمود. ولى به زودى به او پاسخ داده شد كه: آنها چنين استحقاقى را دارند، نه استحقاق عفو و گذشت; زيرا آنها همان طور كه قرآن مى گويد: افراد فاسق، متمرّد و سركشى بودند و هر كس چنين باشد چنين سرنوشتى براى او حتمى است. بايد توجه داشت: اين محروميت چهل ساله، هرگز جنبه انتقامى نداشت (همان طور كه هيچ يك از مجازات هاى الهى چنين نيست، بلكه يا سازنده است و يا نتيجه عمل است). در حقيقت، فلسفه اى داشت و آن اين كه: بنى اسرائيل ساليان دراز در زير ضربات استعمار فرعون به سر برده بودند و رسوبات اين دوران به صورت عقده هاى حقارت، خود كم بينى و احساس ذلت و كمبود در روح آنها لانه كرده بود، لذا حاضر نشدند در مدتى كوتاه زير نظر رهبرى بزرگ همانند موسى(عليه السلام)روح و جان خود را شستشو دهند و با يك جهش سريع براى زندگى نوينى كه توأم با افتخار، قدرت و سربلندى باشد آماده شوند، و آنچه را به موسى(عليه السلام) در مورد عدم اقدام به يك جهاد آزادى بخش در سرزمين هاى مقدس گفتند، دليل روشن اين حقيقت بود. لذا مى بايست ساليان دراز در بيابان ها سرگردان بمانند و نسل موجود كه نسل ضعيف و ناتوان بود تدريجاً از ميان برود، نسلى نو در محيط صحرا، در محيط آزادى و حريت، در آغوش تعليمات الهى، و در عين حال در ميان مشكلات و سختى ها كه به روح و جسم انسان توان و نيرو مى بخشد پرورش يابد، تا بتواند دست به چنان جهادى بزند و حكومت حق را در سرزمين هاى مقدس بر پا دارد!

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

پيامبر اکرم (صلّي الله عليه و آله و سلم) فرمودند :

اعلم أنّ الخلائق لو اجتمعوا على أن یعطوک شیئا و لم یرد اللَّه أن یعطیک لم یقدروا علیه أو یصرفوا عنک شیئا أراد اللَّه أن یصیبک به لم یقدروا على ذلک فإذا سئلت فاسأل اللَّه و إذا استعنت فاستعن باللَّه.

بدان که اگر جهانیان بخواهند چیزى به تو بدهند و خداوند نخواهد نمی توانند و اگر جهانیان بخواهند چیزى را که خداوند براى تو خواسته از تو منع کنند، نمی توانند.
بنابراین وقتى چیزى می خواهى از خدا بخواه و وقتى کمک مى جوئى از خدا بجوى.

نهج الفصاحه

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

نفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۲۷تا۳۱

۲۷وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الآخَرِ قالَ لاَ َقْتُلَنَّكَ قالَ إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقينَ ۲۸ لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَني ما أَنَا بِباسِط يَدِيَ إِلَيْكَ لاِ َقْتُلَكَ إِنِّي أَخافُ اللّهَ رَبَّ الْعالَمينَ ۲۹إِنِّي أُريدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمي وَ إِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحابِ النّارِ وَ ذلِكَ جَزاءُ الظّالِمينَ ۳۰ فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخاسِرينَ ۳۱ فَبَعَثَ اللّهُ غُراباً يَبْحَثُ فِي الأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُواري سَوْأَةَ أَخيهِ قالَ يا وَيْلَتى أَ عَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هذَا الْغُرابِ فَأُوارِيَ سَوْأَةَ أَخي فَأَصْبَحَ مِنَ النّادِمينَ

ترجمه
۲۷ ـ و داستان دو فرزند آدم را به حق بر آنها بخوان: هنگامى كه هر كدام، كارى براى تقرب انجام دادند; اما از يكى پذيرفته شد، و از ديگرى پذيرفته نشد; (برادرى كه عملش مردود شده بود، به برادر ديگر) گفت: «به خدا سوگند تو را خواهم كشت»! (برادر ديگر) گفت: «(من چه گناهى دارم؟ زيرا) خدا، تنها از پرهيزكاران مى پذيرد! ۲۸ ـ اگر تو براى كشتن من، دست دراز كنى، من هرگز به قتل تو دست نمى گشايم، چون از پروردگار جهانيان مى ترسم! ۲۹ ـ من مى خواهم با گناه من و خودت بازگردى (و بار هر دو را به دوش كشى); و از دوزخيان گردى. و همين است سزاى ستمكاران»! ۳۰ـ نفس سركش، كم كم او را به كشتن برادرش ترغيب كرد; (سرانجام) او را كشت; و از زيانكاران شد. ۳۱ ـ سپس خداوند زاغى را فرستاد كه در زمين، جستجو (و كند و كاو) مى كرد; تا به او نشان دهد چگونه جسد برادر خود را دفن كند. او گفت: «واى بر من! آيا من نتوانستم مثل اين زاغ باشم و جسد برادرم را دفن كنم»؟! و سرانجام (از ترس رسوائى، و بر اثر فشار وجدان، از كار خود) پشيمان شد.

تفسیر
آيات قبل، درباره بنى اسرائيل و نعمت هاى الهى به آنان و تمرّد از دستور ورود به سرزمين قدس بحث مى نمود. در اين آيات، داستان فرزندان آدم، و قتل يكى به وسيله ديگرى، شرح داده شده است و شايد ارتباط آن با آيات سابق كه درباره بنى اسرائيل بود اين باشد كه انگيزه بسيارى از خلافكارى هاى بنى اسرائيل مسأله «حسد» بود. خداوند در اين آيات گوشزد مى كند كه سرانجامِ حسد چگونه ناگوار و مرگبار مى باشد، كه حتى به خاطر آن برادر دست به خون برادر خود مى آلايد! نخست مى فرمايد: «اى پيامبر! داستان دو فرزند آدم را به حق بر آنها بخوان» (وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ). ذكر كلمه «بِالْحَقِّ» ممكن است اشاره به اين باشد كه سرگذشت مزبور در «عهد قديم» (تورات) با خرافاتى آميخته شده، اما آنچه در قرآن آمده عين واقعيتى است كه روى داده است. شك نيست كه منظور از كلمه «آدم» در اينجا همان آدم معروف، پدر نخستينِ نسل هاى كنونى است و اين كه بعضى احتمال داده اند: منظور از آن مردى به نام «آدم» از قبيله «بنى اسرائيل» بوده، بى اساس است; زيرا اين كلمه كراراً در قرآن مجيد به همين معنى آمده است و اگر در اينجا معنى ديگرى داشت، لازم بود قرينه اى ذكر شود، اما آيه: «مِنْ أَجْلِ ذلِك...» كه تفسير آن به زودى خواهد آمد، هرگز نمى تواند قرينه اى بر اين معنى بوده باشد، چنان كه خواهيم گفت. پس از آن، به شرح داستان مى پردازد و مى گويد: «در آن هنگام كه هر كدام كارى براى تقرب به پروردگار انجام دادند، اما از يكى پذيرفته شد و از ديگر پذيرفته نشد» (إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الآخَرِ). و همين موضوع، سبب شد برادرى كه عملش قبول نشده بود، ديگرى را تهديد به قتل كند، و «سوگند ياد نمود كه تو را خواهم كشت»! (قالَ لاَ َقْتُلَنَّكَ). اما برادر دوم او را نصيحت كرده، گفت: اگر چنين جريانى پيش آمده گناه من نيست، ايراد متوجه خود تو است كه عملت با تقوا و پرهيزگارى همراه نبوده است; چرا كه «خدا تنها از پرهيزگاران مى پذيرد» (قالَ إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقينَ). آنگاه اضافه كرد: حتى «اگر تو، به تهديدت جامه عمل بپوشانى و دست به كشتن من دراز كنى، من هرگز مقابله به مثل نخواهم كرد و دست به قتل تو نمى گشايم» (لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَني ما أَنَا بِباسِط يَدِيَ إِلَيْكَ لاِ َقْتُلَكَ). «چرا كه من از پروردگار جهانيان مى ترسم و هرگز دست به چنين گناهى نمى آلايم» (إِنِّي أَخافُ اللّهَ رَبَّ الْعالَمينَ).

به علاوه من نمى خواهم بار گناه ديگرى را به دوش بكشم، «بلكه مى خواهم تو بار گناه من و خويش را به دوش بكشى» (إِنِّي أُريدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمي وَ إِثْمِكَ) زيرا اگر به راستى اين تهديد را عملى سازى، بار گناهان گذشته من نيز بر دوش تو خواهد افتاد; چرا كه حق حيات را از من سلب نموده اى، بايد غرامت آن را بپردازى و چون عمل صالحى ندارى بايد گناهان مرا به دوش بگيرى! و مسلماً با قبول اين مسئوليت بزرگ «از دوزخيان خواهى بود و همين است جزاى ستمكاران» (فَتَكُونَ مِنْ أَصْحابِ النّارِ وَ ذلِكَ جَزاءُ الظّالِمينَ). چهارمين آيه، دنباله ماجراى فرزندان آدم(عليه السلام) را بدين گونه تعقيب كرده، نخست مى گويد: «نفس سركش قابيل او را مصمّم به كشتن برادر كرد و او را كشت» (فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخيهِ فَقَتَلَهُ). با توجه به اين كه: «طوع» در اصل، به معنى رام شدن چيزى است، از اين جمله استفاده مى شود كه بعد از قبولى عملِ «هابيل»، طوفانى در دل «قابيل» به وجود آمد. از يكسو، آتش حسد هر دم در دل او زبانه مى كشيد، و او را به انتقامجوئى دعوت مى كرد. و از سوى ديگر، عاطفه برادرى و عاطفه انسانى و تنفّر ذاتى از گناه و ظلم و بيدادگرى و قتل نفس، او را از اين جنايت باز مى داشت. ولى سرانجام نفس سركش، آهسته، آهسته بر عوامل باز دارنده چيره شد، و وجدان بيدار و آگاه او را رام كرد، به زنجير كشيد و براى كشتن برادر آماده ساخت. جمله «طَوَّعَتْ» در عين كوتاهى اشاره اى پر معنى به همه اينها است; زيرا مى دانيم رام كردنِ چيزى در يك لحظه صورت نمى گيرد، بلكه به طور تدريجى و پس از كشمكش هائى صورت مى گيرد. پس از آن مى گويد: «و بر اثر اين عمل زيانكار شد» (فَأَصْبَحَ مِنَ الْخاسِرينَ). چه زيانى از اين بالاتر كه عذاب وجدان، مجازات الهى و نام ننگين را تا دامنه قيامت براى خود خريد. بعضى خواسته اند از كلمه «أَصْبَحَ» استفاده كنند كه: اين قتل در شب واقع شده، در حالى كه اين كلمه در لغت عرب مخصوص به شب يا روز نيست، بلكه دليل بر وقوع چيزى است مانند آيه 103 «آل عمران» كه مى گويد: فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ اِخْواناً: «به بركت نعمت خداوند همه شما برادر شديد». از بعضى روايات كه از امام صادق(عليه السلام) نقل شده، استفاده مى شود: هنگامى كه «قابيل» برادر خود را كشت او را در بيابان افكنده بود و نمى دانست چه كند؟ چيزى نگذشت كه درندگان به سوى جسد «هابيل» روى آوردند و او (كه گويا تحت فشار شديد وجدان قرار گرفته بود) براى نجات جسد برادر خود مدتى آن را بر دوش كشيد. ولى باز پرندگان اطراف او را گرفته بودند، و در اين انتظار بودند كه چه موقع جسد را به خاك مى افكند، تا به آن حمله ور شوند!

در اين موقع ـ همان طور كه قرآن مى گويد ـ خداوند زاغى را فرستاد كه خاك هاى زمين را كنار بزند و با پنهان كردن جسد بى جان زاغ ديگر، و يا با پنهان كردن قسمتى از طعمه خود ـ آن چنان كه عادت زاغ است ـ به «قابيل» نشان دهد كه چگونه جسد برادر خويش را به خاك بسپارد، مى فرمايد: «سپس خداوند زاغى را فرستاد كه در زمين جستجو مى كرد تا به او نشان دهد چگونه جسد برادر خود را دفن كند» (فَبَعَثَ اللّهُ غُراباً يَبْحَثُ فِي الأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُواري سَوْأَةَ أَخيهِ) اين موضوع جاى تعجب نيست كه انسان مطلبى را از پرنده اى بياموزد; زيرا تاريخ و تجربه هر دو نشان داده اند كه بسيارى از حيوانات داراى يك سلسله معلومات غريزى هستند كه بشر در طول تاريخ خود آنها را از آنان آموخته و دانش خود را با آن تكميل كرده است، حتى در بعضى از كتب طبّى مى نويسند: انسان در قسمتى از معلومات طبّى خود، مديون حيوانات است! سپس قرآن اضافه مى كند: در اين موقع «قابيل» از غفلت و بى خبرى خود ناراحت شد و «فرياد بر آورد: اى واى بر من! آيا من بايد از اين زاغ هم ناتوان تر باشم و نتوانم همانند او جسد برادرم را دفن كنم» (قالَ يا وَيْلَتى أَ عَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هذَا الْغُرابِ فَأُوارِيَ سَوْأَةَ أَخي). با آموزش چگونگى دفن از زاغ، جسد برادر را دفن نمود، ولى سخت پشيمان شد; چرا كه هم برادر را از دست داده بود، هم نمى دانست جواب پدر و مادر را چه بگويد، و هم وجدانش پى در پى او را ملامت مى كرد! آرى، «سرانجام از كرده خود نادم و پشيمان شد» (فَأَصْبَحَ مِنَ النّادِمينَ). اما سؤال اين است: آيا پشيمانى او به خاطر اين بود كه عمل زشت و ننگينش سرانجام بر پدر و مادر و احتمالاً بر برادران ديگر آشكار خواهد شد؟ و او را شديداً سرزنش خواهند كرد؟ يا به خاطر اين بود كه چرا مدتى جسد برادر را بر دوش مى كشيد و آن را دفن نمى كرد؟ و يا به خاطر اين بوده كه اصولاً انسان بعد از انجام هر كار زشتى يك نوع حالت ناراحتى و ندامت در دل خويش احساس مى كند؟ ولى روشن است: انگيزه ندامت او هر يك از احتمالات سه گانه فوق باشد، دليل بر توبه او از گناه نخواهد بود، توبه آن است كه از ترس خدا و به خاطر زشتى عمل انجام گيرد، و او را وادار كند كه در آينده هرگز به سراغ چنين كارهائى نرود، در حالى كه هيچ گونه نشانه اى در قرآن از صدور چنين توبه اى از «قابيل» به چشم نمى خورد، بلكه شايد در آيه بعد، اشاره به عدم چنين توبه اى نيز باشد. در حديثى از پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) نقل شده كه: لا تُقْتَلُ نَفْسٌ ظُلْماً اِلاّ كانَ عَلَى ابْنِ آدَمَ الأَوَّلِ كِفْلٌ مِنْ دَمِها لاَِنَّهُ كانَ أَوَّلَ مَنْ سَنَّ الْقَتْلَ: «خون هيچ انسانى به ناحق ريخته نمى شود، مگر اين كه سهمى از مسئوليت آن بر عهده قابيل، نخستين فرزند آدم است، كه اين سنت شوم آدم كشى را در دنيا بنا نهاد» ضمناً از اين حديث، به خوبى بر مى آيد كه هر سنت زشت و شومى مادام كه در دنيا باقى است، سهمى از مجازات آن بر دوش نخستين پايه گذار آن مى باشد! شك نيست كه سرگذشت فرزندان آدم(عليه السلام) يك سرگذشت واقعى است. علاوه بر اين كه ظاهر آيات قرآن و اخبار اسلامى اين واقعيت را اثبات مى كند، تعبير «بِالْحَقِّ» كه در نخستين آيه از اين آيات وارد شده نيز، شاهدى براى اين موضوع است. بنابراين، كسانى كه به اين آيات جنبه تشبيه و كنايه و داستان فرضى و به اصطلاح «سمبوليك» داده اند، گفتارى بدون دليل دارند. ولى در عين حال، هيچ مانعى ندارد كه اين «سرگذشت واقعى» نمونه اى از نزاع و جنگ مستمرى باشد كه هميشه در زندگانى بشر بوده است: در يكسو، مردان پاك و با ايمان، با اعمال صالح و مقبول درگاه خدا. و در سوى ديگر، افراد آلوده و منحرف با يك مشت كينه توزى و حسادت و تهديد و قلدرى، قرار داشته اند، و چه بسيار از افراد پاك كه به دست آنها شربت شهادت نوشيده اند. ولى سرانجام، آنها از عاقبت زشت اعمال ننگينشان آگاه مى شوند، و براى پرده پوشى و دفن آن به هر سو مى دوند، و در اين موقع آرزوهاى دور و دراز كه زاغ سمبل و مظهر آن است به سراغشان مى شتابد، و آنها را به پرده پوشى بر آثار جناياتشان دعوت مى كند، اما در پايان، جز خسران و زيان و حسرت چيزى عائدشان نخواهد شد!

ـ در قرآن مجيد نامى از فرزندان آدم(عليه السلام) نه در اينجا و نه در جاى ديگر برده نشده، ولى طبق آنچه در روايات اسلامى آمده است نام يكى «هابيل» و ديگرى «قابيل» بوده، اما در سفر تكوين «تورات» ، باب چهارم، نام يكى «قائن» و ديگرى «هابيل» ذكر شده، و به طورى كه مفسر معروف «ابوالفتوح رازى» مى گويد: در نام هر كدام چندين لغت است، نام اوّلى «هابيل» يا «هابل» يا «هابن» بوده، و نام ديگرى «قابيل» يا «قابين» يا «قابل» يا «قابن» و يا «قبن». در هر صورت، تفاوت ميان روايات اسلامى و متن «تورات» در مورد نام «قابيل»، بازگشت به اختلاف لغت مى كند و مطلب مهمى نيست. ولى شگفت آور اين كه يكى از دانشمندان مسيحى اين موضوع را به عنوان يك ايراد بر قرآن ذكر كرده كه: چرا قرآن به جاى «قائن»، «قابيل» گفته است؟! در حالى كه: اوّلاً ـ اين گونه اختلاف در لغت و حتى در ذكر نام ها فراوان است، مثلاً تورات، «ابراهيم» را «ابراهام» و قرآن او را «ابراهيم» ناميده. و ثانياً ـ اساساً اسم هابيل و قابيل در قرآن نيست و تنها در روايات اسلامى آمده است ـ مى دانيم «قربان» به معنى چيزى است كه باعث تقرّب به پروردگار مى شود، اما درباره كارى كه آن دو برادر انجام داده اند در قرآن ذكرى به ميان نيامده، ولى طبق بعضى از روايات اسلامى و آنچه در «تورات» ، سفر تكوين، باب چهار آمده است، «هابيل» چون دامدارى داشت يكى از بهترين گوسفندان و فراورده هاى آن را براى اين كار انتخاب نمود، در حالى كه «قابيل» مردى كشاورز بود، از بدترين قسمت زراعت خود خوشه ها يا آردى براى اين منظور تهيه كرد.

در اين كه فرزندان آدم از كجا فهميدند عمل يكى در پيشگاه پروردگار پذيرفته شده، و عمل ديگرى مردود؟ باز در قرآن توضيحى داده نشده، تنها در بعضى از روايات اسلامى مى خوانيم كه آن دو فراورده هاى خود را به بالاى كوهى بردند، صاعقه اى به نشانه قبولى به فراورده «هابيل» خورد و آن را سوزاند، اما ديگرى به حال خود باقى ماند و اين نشانه سابقه نيز داشته است. اما بعضى از مفسران معتقدند: قبولى عمل يكى، و ردّ عمل ديگرى، از طريق وحى به آدم(عليه السلام) به آنها اعلام گشت و علت آن هم چيزى جز اين نبود كه «هابيل» مردى با صفا، فداكار و با گذشت در راه خدا بود، ولى «قابيل» مردى تاريك دل، حسود و لجوج بود، و سخنانى كه قرآن در همين آيات از اين دو برادر نقل مى كند، به خوبى روشنگر چگونگى روحيه آنها است. از اين آيات به خوبى استفاده مى شود كه: سرچشمه نخستين اختلافات، قتل، تعدّى و تجاوز در جهان انسانيت، مسأله «حسد» بوده، و اين موضوع ما را به خطرناك بودن اين رذيله اخلاقى و اثر فوق العاده آن در رويداده هاى اجتماعى آشنا مى سازد. بر اين اساس، براى تربيت انسان ها از كودكى تا كهنسالى بايد به گونه اى برنامه ريزى كرده كه بذر غبطه در وجود آنها تبديل به حسادت نشود، و به وسيله گناهان و صفات رذيله ديگر، آبيارى نگردد كه تبديل به درخت تناورى شود و ديگر نتوان آن را از بين برد.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امیرالمومنین (عليه السلام) فرمودند :

إنَّ الدُّنیا لَم تُخلَق لَکُم دارَ مُقامٍ ، بَل خُلِقَت لَکُم مَجازا لِتَزَوَّدوا مِنهَا الأَعمالَ إلى دارِ القَرارِ . فَکونوا مِنها عَلى أوفازٍ ، وقَرِّبُوا الظُّهورَ لِلزِّیالِ (لِلزَّوالِ) .

دنیا آفریده نشده که سراى ماندن شما باشد ، بلکه آفریده شده ، که گذرگاه شما باشد تا از آن براى سراى ماندگارى‏ تان توشه عمل برگیرید.

پس در دنیا همواره مهیّاى سفر باشید و مَرکب‏ها را براى رفتن ، آماده سازید.

نهج البلاغه، خطبه ۱۳۲

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۳۲

۳۲ مِنْ أَجْلِ ذلِكَ كَتَبْنا عَلى بَني إِسْرائيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْس أَوْ فَساد فِي الأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَميعاً وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النّاسَ جَميعاً وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُنا بِالْبَيِّناتِ ثُمَّ إِنَّ كَثيراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذلِكَ فِي الأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ

ترجمه
۳۲ ـ به همين جهت، بر بنى اسرائيل مقرر داشتيم كه هر كس، انسانى را بدون ارتكاب قتل يا فساد در روى زمين، بكشد، چنان است كه گوئى همه انسان ها را كشته; و هر كس، انسانى را از مرگ رهائى بخشد، چنان است كه گوئى همه مردم را زنده كرده است. و رسولان ما، با دلائل روشن براى ارشاد آنها آمدند، اما بسيارى از آنها، پس از آن در روى زمين، تعدّى و اسراف كردند.

تفسیر
پس از ذكر داستان فرزندان آدم(عليه السلام) يك نتيجه گيرى كلّى و انسانى در اين آيه شده است، نخست مى فرمايد: «به خاطر همين موضوع، بر بنى اسرائيل مقرّر داشتيم كه: هر كس انسانى را بدون ارتكاب قتل، و بدون فساد در روى زمين به قتل برساند، چنان است كه گويا همه انسان ها را كشته است و كسى كه انسانى را از مرگ نجات دهد گويا همه انسان ها را از مرگ نجات داده است» (مِنْ أَجْلِ ذلِكَ كَتَبْنا عَلى بَني إِسْرائيلَ أَنـَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْس أَوْ فَساد فِي الأَرْضِ فَكَأَنـَّما قَتَلَ النّاسَ جَميعاً وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنـَّما أَحْيَا النّاسَ جَميعاً) و در پايان آيه: اشاره به قانون شكنى بنى اسرائيل كرده مى فرمايد: «پيامبران ما با دلائل روشن براى ارشاد آنها آمدند ولى بسيارى از آنها قوانين الهى را در هم شكستند و راه اسراف را در پيش گرفتند» (وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُنا بِالْبَيِّناتِ ثُمَّ إِنَّ كَثيراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذلِكَ فِي الأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ). بايد توجه داشت: «اسراف» در لغت، معنى وسيعى دارد كه هر گونه تجاوز و تعدّى از حدّ را شامل مى شود اگر چه غالباً در مورد بخشش ها و هزينه ها و مخارج زندگى اقتصادى به كار مى رود.

1 ـ بر اساس اين بيان، كشتن يك انسان بدون اين كه قتلى انجام داده باشد به منزله كشتن همه مردم است و احياء كردن يك انسان به منزله احياى همه است، به همين جهت در اينجا سؤال مهمى پيش مى آيد كه: چگونه قتل يك انسان مساوى با قتل همه انسان ها و نجات يك نفر، مساوى با نجات همه انسان ها مى باشد؟ مفسران در اينجا پاسخ هاى زيادى داده اند. در تفسير «تبيان» شش پاسخ، در «مجمع البيان» پنج پاسخ و در «كنز العرفان» چهار پاسخ به آن داده شده است كه پاره اى از آنها از معنى آيه بسيار دور است آنچه مى توان در پاسخ سؤال فوق گفت، اين است كه: قرآن در اين آيه يك حقيقت اجتماعى و تربيتى را بازگو مى كند; زيرا: اوّلاً ـ كسى كه دست به خون انسان بى گناهى مى آلايد، در حقيقت چنين آمادگى را دارد كه انسان هاى بى گناهِ ديگرى را كه با آن مقتول از نظر انسانى و بى گناهى برابرند، مورد حمله قرار دهد و به قتل برساند. او در حقيقت، يك قاتل است و طعمه او انسانِ بى گناه، و مى دانيم از اين نظر تفاوتى در ميان انسان هاى بى گناه نيست. همچنين كسى كه به خاطر نوع دوستى و عاطفه انسانى، ديگرى را از مرگ نجات بخشد، اين آمادگى را دارد كه اين برنامه انسانى را در مورد هر بشر ديگرى انجام دهد. او علاقمند به نجات انسان هاىِ بى گناه است و از اين نظر، براى او اين انسان و آن انسان، تفاوت نمى كند و با توجه به اين كه قرآن مى گويد: «فَكَأَنَّما...» استفاده مى شود كه: مرگ و حيات يك نفر اگر چه مساوى با مرگ و حيات اجتماع نيست، اما شباهتى به آن دارد. ثانياً ـ جامعه انسانى در حقيقت يك واحد بيش نيست و افراد آن همانند اعضاى يك پيكرند، هر لطمه اى به عضوى از اعضاى اين پيكر برسد، اثر آن كم و بيش در سائر اعضاء آشكار مى گردد; زيرا يك جامعه بزرگ، از افراد تشكيل شده و فقدان يك فرد، خواه ناخواه ضربه اى به همه جامعه بزرگ انسانى است. فقدان او سبب مى شود كه به تناسب شعاع تأثير وجودش در اجتماع، محلى خالى بماند، و زيانى از اين رهگذر دامن همه را بگيرد. همچنين احياى يك نفس، سبب احياى سائر اعضاى اين پيكر است; زيرا هر كس به اندازه وجود خود، در ساختمان مجتمع بزرگ انسانى و رفع نيازمندى هاى آن اثر دارد، بعضى بيشتر و بعضى كمتر. و اگر در بعضى از روايات مى خوانيم: مجازات چنين انسانى در قيامت مجازات كسى است كه همه انسان ها را كشته، اشاره به همين است، نه اين كه از هر جهت مساوى يكديگر باشند. لذا در ذيل همين روايات مى خوانيم، اگر تعداد بيشترى را بكشد، مجازات او به همان نسبت مضاعف شود! 3 از اين آيه، اهميت مرگ و حيات يك انسان از نظر قرآن كاملاً آشكار مى شود، و با توجه به اين كه: اين آيات، در محيطى نازل گرديده كه خون بشر مطلقاً در آن ارزشى نداشت، عظمت آن آشكارتر مى گردد. قابل توجه اين كه: در روايات متعددى وارد شده است كه آيه، اگر چه مفهوم ظاهريش مرگ و حيات مادّى است، اما مهم تر از آن مرگ و حيات معنوى، يعنى گمراه ساختن يك نفر، يا نجات او از گمراهى است. كسى از امام صادق(عليه السلام) تفسير اين آيه را پرسيد، امام فرمود: مِنْ حَرْق أَوْ غَرْق ـ ثُمَّ سَكَتَ ـ ثُمَّ قالَ تَأْوِيْلُهَا الأَعْظَمُ أَنْ دَعاها فَاسْتَجابَ لَهُ: يعنى منظور از «كشتن» و «نجات از مرگ» كه در آيه آمده: «نجات از آتش سوزى يا غرقاب و مانند آن است ـ سپس امام سكوت كرد ـ بعد فرمود: تأويل اعظم و مفهوم بزرگ تر آيه اين است كه ديگرى را دعوت به سوى راه حق يا باطل كند، و او دعوتش را بپذيرد»
2 ـ سؤال ديگرى كه در مورد اين آيه به ذهن مى رسد اين است كه: چرا نام بنى اسرائيل به خصوص، در اين آيه آمده با اين كه مى دانيم حكم مزبور اختصاصى به آنها ندارد؟ در پاسخ مى توان گفت: ذكر نام بنى اسرائيل به خاطر آن است كه مسأله قتل و خونريزى ـ مخصوصاً قتل هائى كه از حسد و تفوق طلبى سرچشمه مى گيرد ـ در ميان آنها فراوان بوده است، و هم اكنون نيز قربانيان بى گناهى كه به دست آنها كشته مى شوند، رقم بزرگى را تشكيل مى دهند، به همين جهت، نخستين بار، اين حكم الهى در برنامه هاى آنها گنجانيده شد!

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند :

همانا در میان گناهان ، چهار گناه است که قبل از عذاب آخرت در دنیا کیفر داده می شود :

1 ترک نماز
2  آزار پدر و مادر
3  قسم دروغ
4  غیبت کردن

جامع احادیث الشیعة ج 19 ص 447
مستدرک الوسائل ج 3 ص 49
مستدرک الوسائل ج 16 ص 40

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

سفارش امام صادق علیه السلام در آخرین لحظات عمر شریفشان بر اهتمام به نماز

شیخ صدوق (ره) از ابو بصیر روایت می­کند که بعد از شهادت امام صادق (علیه السلام) برای عرض تسلیت به خدمت «ام حمیده» ام ولد امام صادق
(علیه السلام) مشرّف شدم.

آن بانو به گریه افتاد و من نیز به جهت گریۀ او به گریه افتادم. پس از آن عرضه داشت:

ای ابو محمد! اگر حضرت صادق (علیه السلام) را در وقت شهادت می­دیدی، هر آینه امر عجیبی را مشاهده می­کردی:

آن امام بزرگوار در هنگامه ی رحلت چشم­ان خود را باز کرده و فرمودند: تمام خویشاوندان مرا جمع کنید!

پس ما تمام خویشاوندان آن حضرت را جمع کردیم و به نزد آن بزرگوار آوردیم.

آن حضرت رو به سوی آنها نموده و فرمودند:
بدرستی که شفاعت ما (اهل‌بیت علیهم السلام) به کسی که نماز را سبک بشمارد و به آن اعتنا و اهتمام نداشته باشد، نمی­رسد.

ثواب الاعمال: ۲۲۸،

بحار الانوار: ۴۷/۲ح۵

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

اهمیت تفقه در دین

حضرت امام صادق علیه السلام می فرمایند:

لوَدِدْتُ أَنَّ أَصْحَابِي ضُرِبَتْ رُءُوسُهُمْ بِالسِّيَاطِ «5» حَتَّى يَتَفَقَّهُوا.

دوست داشتم با شلاق بر سر اصحاب من بزنند تا در دین تفقه پیدا کنند

الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 31


 اهمیت تفقه در دین

حضرت امام صادق علیه السلام می فرمایند:

إذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَيْراً فَقَّهَهُ فِي الدِّين‏

هنگامی که خداوند برای بنده ای خیر بخواهد او را در دین فقیه می کند

الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 32

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام صادق (علیه السلام) :

انَّ مِن اَعظَمِ النّاسِ حَسرَهً یَومَ القِیامَهِ، مَن وَصفَ عَدلاً ثُمَّ خالَفَهُ اِلَى غَیرِه؛

پشیمان ترین شخص در روز قیامت، کسى است که،
براى مردم از عدالت سخن بگوید ،
اما خودش نسبت به دیگران عدالت را روا ندارد.
(اگرعدالت به نفع خودش باشد قبول دارد، به نفع دیگران باشد قبول ندارد)

اصول کافی ، جلد۲

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

https://khamenei.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

 

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , قرآن کریم , سوره مبارکه مائده , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: فرزندان , خدا , و , دوستان , خاص , مجازات , مستحق , حكومت , آسمان , زمين , بازگشت , خداوند , تبارک , تعالی , بلاها , ابتلائات , امام صادق علیه السلام , اهل کتاب , رسول , پیامبران , حقایق , بشارت , بیم , توانا , موسی , قوم , صاحب اختیار , جهانیان , سرزمین مقدس , زیانکار , عقب , نیرومند , ستمگر , عقل , ایمان , شهامت , دروازه شهر , پیروز , توکل بر خدا , بنی اسرائیل , گنهکار , بیابان , سرگردان , سرنوشت , غمگین , پيامبر اکرم (صلّي الله عليه و آله و سلم) , کمک , خدا , فرزند آدم , داستان , حق , برادر , سوگند , پرهیزکاران , قتل , کشتن , پروردگار جهانیان , ترس , گناه , دوزخ , دوزخیان , ستمکار , ستمکاران , نفس سرکش , زاغ , جسد , دفن , رسوائی , وجدان , پشیمان , امیرالمومنین (عليه السلام) , دنیا , سرای ماندن , گذرگاه , توشه عمل , توشه , نهج البلاغه , فساد , مرگ , زنده , رسولان , تعدی , اسراف , پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) , عذاب آخرت , عذاب , آخرت , ترک نماز , آزار پدر و مادر , قسم دروغ , غیبت کردن , جامع احادیث الشیعة , مستدرک الوسائل , سفارش امام صادق علیه السلام , سفارش , نماز , ام حمیده , بانو , گریه , شهادت , رحلت , حضرت صادق (علیه السلام) , خویشاوندان , شفاعت , تفقه , دین , حضرت امام صادق علیه السلام , فقیه , الكافي , روز قیامت , عدالت , نفع , اصول کافی , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 34
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

امام خامنه ای:

اگر غلطی بكنند، تل‌آويو و حيفا را با خاك يكسان خواهیم كرد ...

 

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=22233

**************

مراقب آقای علی خامنه ای باشید که او هرگز دروغ نمی گوید

یک کارشناس موشکی اسرائیلی در مقاله ای نوشت:
رهبر و راهنمای ایران، سید علی خامنه‌ای، در بیش از یک سمینار و سخنرانی گفت که نیروهای ایرانی به دنبال در اختیار داشتن موشک‌های هسته‌ای نیستند و آن‌ها را نمی‌سازند، زیرا بر اساس دکترین شیعه، داشتن و نگهداری آن مطلقاً حرام است.

از سوی دیگر، رهبر ایرانی نیز گفت:
هرگونه حمله با هر سلاحی به جمهوری اسلامی ایران به همین ترتیب با آن مواجه خواهد شد...

در اینجا ناظران و حتی دولت ها از این اظهارات ضد و نقیض بالاترین درجه نظامی و رهبری در ایران متحیر شدند. در شرایطی که همه تایید می‌کنند که او تنها رهبر منطقه است، بلکه در سطح جهانی، او دروغ نمی‌گوید و اظهارات خود را جعل نمی‌کند.
پس چگونه خامنه ای با موشک های هسته ای که به سوی ایران شلیک شود، مواجه خواهد شد، در حالی که او تأیید کرد که آنها را در اختیار ندارند و به دنبال آن نیستند؟

در اینجا کارشناس اسرائیلی به تحلیل این معادله پرداخت و اعلام کرد که خامنه ای به وعده و تهدید خود پایبند بوده است.
اول اینکه تنها کشوری که می خواهد با سلاح هسته ای به ایران ضربه بزند اسرائیل است، آمریکا از محاصره اقتصادی راضی است و اصلاً نمی خواهد با ایران جبهه نظامی باز کند.
در صورتی که موشک اتمی اسرائیل به سمت ایران پرتاب شود، موشک بین ۸ تا ۹ دقیقه طول می کشد تا به نزدیک ترین هدف مهم ایرانی برسد.
ایران سازمان راداری بسیار پیشرفته ای دارد که ذهن ایرانی با حمایت روس ها و چین روی آن کار کرد. این رادار اگر در سطح جهانی نباشد، قوی ترین رادار خاورمیانه است.

در مورد پرتاب موشک اتمی اسرائیل به سمت ایران، ۳ پایگاه ایرانی با موشک های کنترل شده و یک راهپیمایی برای حمله به رآکتور دیمونا در نزدیکی تل آویو وجود دارد.
1 پایگاه حماس در فلسطین ۶۵ کیلومتر با راکتور فاصله دارد.
2 پایگاه حزب الله در ضاحیه ۱۲۰ کیلومتر با راکتور فاصله دارد.
3 پایگاه بختیاریه در ۲۲ کیلومتری راکتور هسته ای اسرائیل قرار دارد.
به این معنی که این موشک ها از ۴۰ ثانیه تا دو دقیقه طول می کشد تا به رآکتور دیمونا اصابت کند و منطقه از جمله سرمایه اداری و انسانی تل آویو را درهم بشکند.
یعنی قبل از رسیدن موشک هسته ای به خاک ایران، پایتخت اسرائیل از سنگ و انسان محو می شود و به دلیل آلودگی رادیواکتیو، اسرائیل تا ۱۵ سال پس از حمله غیرقابل دوام می ماند. تأثیر بمب هسته‌ای صدها برابر کمتر از تأثیر انفجار راکتور و کارخانه بمب‌های هسته‌ای است و حادثه چرنوبیل روسیه بزرگترین شاهد بزرگی خسارات است.
توجه داشته باشید که راکتور دیمونا قوی تر و بزرگتر از حادثه فوق الذکر است.

خلاصه تحلیل:
وعده سید علی خامنه ای یهودیان صهیونیست را کشت و پس از این سالها ساخت سلاح هسته ای آنها، عتیقه جات و تزئینات در انبارها نگهداری می شود و هرگز یا حداقل تا ۵۰ سال آینده نخواهند توانست از آنها استفاده کنند.

این تحلیلگر اسرائیلی در پایان مقاله خود می گوید: مراقب آقای علی خامنه ای باشید که او هرگز دروغ نمی گوید.

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حوزه‌های علمیه , حجاب , قرآن کریم , انتخابات , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , شهدای انقلاب اسلامی , ماه صفر , اربعین حسینی علیه السلام , ,
:: برچسب‌ها: امام خامنه ای , تل‌آويو , حیفا , خاک , سید علی خامنه‌ای , سخنرانی , اسرائیل , نابودی اسرائیل , مرگ بر اسرائیل , موشک , موشک‌ هسته‌ای , هسته ای , سمینار , سلاح , حمله , جمهوری اسلامی ایران , پایگاه حماس , فلسطین , پایگاه حزب الله , پایگاه , حزب الله , ضاحیه , پایگاه بختیاریه , راکتور هسته ای اسرائیل , راکتور هسته ای , راکتور , راکتور دیمونا , یهودیان صهیونیست , یهودیان , صهیونیست , سلاح هسته ای , عتیقه , تزئینات , انبار , تحلیلگر اسرائیلی , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 43
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
نماز شب و فضیلت آن ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : شنبه 27 آذر 1400

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

نماز شب و فضیلت آن

از منظر آیات:
در بین نوافع، نماز شب از فضیلت بیشتری برخوردار است و در قرآن درباره آن تأکید و سفارش بسیار شده است. خدای متعال به پیامبرش می فرماید: مقداری از شب را به تهجد بپرداز این برای تو مستحب است شاید خدا تو را به مقام برگزیده ای مبعوث گرداند و در تعریف بندگان خاص الهی می گوید: کسانی که شب را برای پروردگارشان در حال سجده و قیام بیتوته می کنند و در توصیف مؤمنین می فرماید: شبها پهلو از بستر خواب جدا کنند و با بیم و امید خدای را بخوانند و از آنچه به آنها دادیم انفاق کنند، پس کسی نمی داند چه نعمتهایی که موجب چشم روشنی آنها می شود و در پاداش اعمالشان ذخیره شده است

از منظر روایات:
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: خدای متعال به دنیا وحی کرد که خدمتگزارانت را به تعب بینداز و تارکین خودت را خدمت کن هنگامی که بنده خدا در تاریکی شب با پروردگارش خلوت و مناجات می کند خدا قلبش را نورانی می گرداند، وقتی می گوید: یارب یارب از جانب خدا گفته می شود: لبیک عبدی، هر چه می خواهی طلب کن تا عطا کنم و خدا به فرشتگانش گوید... شما شاهد باشید که بنده ام را آمرزیدم.

و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود:

اشراف امت من حاملین قرآن و شب زنده داران هستند و هم فرمود: آن قدر جبرئیل درباره نماز شب به من سفارش کرد که گمان کردم نیکان امت من شب را نخواهند خوابید و باز فرمود:
دو رکعت نماز در وسط شب از دنیا و ما فیها نزد من محبوبتر است.

آثار نماز شب در روایات:
امام صادق (علیه السلام) فرمود: نماز شب صورت را زیبا و خلق را نیکو و انسان را خوشبو می کند، رزق را زیاد و قرض را ادا می کند و اندوه را برطرف می سازد و چشم را جلا می دهد.
پیامبر عظیم الشأن اسلام فرمود: نماز شب وسیله ای است برای خوشنودی خدا و دوستی ملائکه، نماز شب سنت و روش پیامبران و نور معرفت و ریشه ایمان می باشد. بدن را آرامش می دهد و شیطان را خشمگین می کند سلاحی بر علیه دشمنان و وسیله ای است برای اجابت دعا و قبول شدن اعمال، روزی انسان را توسعه می دهد شفیع بین ملک الموت و نمازگزار می شود، چراغ و فرش قبر و جواب (دو فرشته) منکر و نکیر می باشد. در قبر تا قیامت مونس و زائر نمازگزار خواهد بود نماز بر سرش سایه می افکند، تاجی برسرش و لباسی بر بدنش می گردد، نور پیش رویش حائل بین او و آتش دوزخ خواهد بود، برای مؤمن حجتی است نزد خدا و وسیله سنگین شدن میزان اعمال و حکم عبور بر صراط و کلید بهشت می باشد زیرا نماز تکبیر است و حمد و ستایش و تسبیح و تمجید و تقدیس و تعظیم و قرائت و دعا و البته بهترین اعمال خواندن نماز در اول وقت آن است

کیفیت نماز شب

وقت نماز شب:
از نصف شب تا فجر صادق (اذان صبح) وقت نماز شب است و نماز شب در سحر از فضیلت بیشتری برخوردار است و تمام ثلث آخر شب سحر محسوب می شود و بهترین وقت سحر هم نزدیک فجر صادق است و بهتر از این آن است که نماز شب به تفریق خوانده شود چنانچه این سنت پیامبر (ص) بوده است (یعنی پشت سر هم نخواند و با فاصله بخواند)

رکعات نماز شب:
۱۱رکعت است که ۸ رکعت آن (۴ نماز دو رکعتی) به نیت نافله شب خوانده می شود که شکل آن مانند نماز صبح است [با این تفاوت که اولاً به نیت نافله شب می خواند و مستحب است و ثانیاً می تواند بلند یا آهسته بخواند] و بعد از آن ۲ رکعت به نیت شفع می خواند و در آخر هم یک رکعت به نام وتر بجای می آورد.

مستحب است که در قنوت نماز وتر ۷۰مرتبه( بیشتر یاکمتر هم بشود مهم نیست) "استغفرالله ربی و اتوب الیه" و برای ۴۰ مؤمن دعا و استغفار کند
یا بگوید اللهم اغفر للمومنین والمومنات و در ذهنش هم سفارشی ها را بیاد بیاورد (حیا ومیتا)

چنانچه مقداری از نماز شب را خوانده باشد و اذان صبح (طلوع فجر) سر رسد می تواند بقیه نماز شب را هم به نیت اداء بخواند.

اگر وقت کم باشد می تواند تنها شفع و وتر را بخواند و اگر کمتر وقت داشته باشد تنها شفع را بخواند.

خواندن دو رکعت نافله صبح از شفع و وتر افضل است.

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: نماز شب و فضیلت آن , نماز شب , فضیلت , آیات , نوافل , نافله , خدای متعال , شب , تهجد , مستحب , مقام , برگزیده , خدا , مبعوث , بندگان خاص الهی , بندگان خاص , سجده , قیام , بیتوته , توصیف , مؤمنین , شبها , بستر خواب , بیم و امید , انفاق , نعمت , چشم روشنی , پاداش اعمال , ذخیره , روایات , رسول خدا (صلی الله علیه و آله) , خدای متعال , وحی , خدمتگزاران , بنده خدا , تاریکی شب , خلوت , مناجات , نورانی , یارب , فرشتگان , حاملین قرآن , شب زنده داران , جبرئیل , سفارش , گمان , نیکان امت , دو رکعت نماز , وسط شب , دنیا , امام صادق علیه السلام , صورت , زیبا , خلق , نیکو , انسان , خوشبو , رزق , قرض , اندوه , چشم , جلا , پیامبر عظیم الشأن اسلام , خوشنودی خدا , دوستی , ملائکه , سنت و روش پیامبران , نور معرفت , ریشه ایمان , بدن , آرامش , شیطان , خشمگین , سلاح , بر علیه دشمنان , اجابت دعا , قبولی اعمال , روزی انسان , توسعه , شفیع , ملک الموت , نمازگزار , چراغ , فرش , قبر , فرشته , نکیر و منکر , قیامت , مونس , زائر , سایه , تاج , لباس , آتش دوزخ , حجت , میزان اعمال , صراط , کلید بهشت , تکبیر , حمد و ستایش , تسبیح , تمجید , تقدیس , تعظیم , قرائت , دعا , بهترین اعمال , خواندن نماز , اول وقت , نماز اول وقت , کیفیت نماز شب , فجر صادق , اذان صبح , سحر , فضیلت , ثلث آخر شب , تفریق , ۱۱رکعت , نیت , نافله شب , مستحب , بلند , آهسته , شفع , وتر , قنوت نماز وتر , قنوت , نماز وتر , استغفرالله ربی و اتوب الیه , ۴۰ مؤمن , استغفار , اللهم اغفر للمومنین و المومنات , ذهنش , سفارشی , طلوع فجر , شفع و وتر , نافله صبح , افضل , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 47
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۷

۷وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَ ميثاقَهُ الَّذي واثَقَكُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ

ترجمه
۷ ـ و به ياد آوريد نعمت خدا را بر شما، و پيمانى را كه با تأكيد از شما گرفت، آن زمان كه گفتيد: «شنيديم و اطاعت كرديم»! و از (مخالفت فرمانِ) خدا بپرهيزيد كه خدا، از آنچه درون سينه هاست، آگاه است!

تفسیر
به تناسب بحثى كه در آيه گذشته درباره قسمتى از احكام اسلام و تكميل نعمت هاى الهى گذشت، در اين آيه، بار ديگر مسلمانان را به اهميت نعمت هاى بى پايان خداوند كه مهمترين آنها نعمت ايمان و اسلام و هدايت است، توجه داده مى فرمايد: «نعمت هاى خدا را به ياد بياوريد» (وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْكُمْ). گرچه نعمت در اينجا مفرد است ولى معنى جنس دارد، و جنس در اينجا در معنى عموم استعمال شده و به اين ترتيب همه نعمت ها را شامل مى شود. البته اين احتمال نيز در آيه هست كه منظور، خصوص نعمت اسلام باشد كه در آيه قبل اجمالاً به آن اشاره شده است آنجا كه مى گويد: «وَ لِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ». و چه نعمتى از آن بالاتر كه در سايه اسلام، همه گونه مواهب، افتخارات و امكانات نصيب مسلمانان شد و جمعيتى كه قبلاً كاملاً پراكنده، جاهل و گمراه، خونخوار، فاسد و مفسد بودند به صورت جمعيتى متشكّل، متّحد و دانا با امكانات مادّى و معنوى فراوان در آمدند. پس از آن، پيمانى را كه با خدا بسته اند، يادآور شده مى گويد: «پيمانى را كه به طور محكم خدا با شما بست فراموش نكنيد، آن زمان كه گفتيد شنيديم و اطاعت كرديم» (وَ ميثاقَهُ الَّذي واثَقَكُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنا وَ أَطَعْنا). در اين كه منظور از اين پيمان كدام پيمان است؟ دو احتمال وجود دارد: نخست، پيمانى كه مسلمانان در آغاز اسلام در «حديبيه» ، يا «حجة الوداع» ، يا «عقبه» و يا همه مسلمانان به مجرد قبول اسلام به طور ضمنى با خدا بسته اند. ديگر، پيمانى كه به حكم فطرت و آفرينش، هر كسى با خداى خود بسته و همان است كه گاهى از آن به نام «عالم ذر» تعبير مى شود. توضيح اين كه: خداوند به هنگام آفرينش انسان، استعدادهاى قابل ملاحظه اى به او داد و مواهب بى شمارى در اختيار او گذاشت، از جمله استعداد مطالعه اسرار آفرينش و شناخت پروردگار به وسيله آنها و همچنين عقل و هوش و ادراكى كه به وسيله آن پيامبرانش را بشناسد و دستورهاى آنها را به كار بندد، خداوند با دادن اين استعدادها «عملاً» از آنها پيمان گرفته كه اين استعدادها را عاطل و باطل نگذارند و از آن در مسير صحيح بهره گيرند. افراد انسان نيز «به زبان حال و استعداد» فرياد بر آورده اند كه: سَمِعْنا وَ أَطَعْنا: «شنيديم و به كار بستيم». اين پيمان وسيع ترين، محكم ترين و عمومى ترين پيمانى است كه خداوند از بندگان خود گرفته است و همان است كه على(عليه السلام) در خطبه اول «نهج البلاغه» به آن اشاره كرده مى فرمايد: لِيَسْتادُوهُمْ مِيْثاقَ فِطْرَتِهِ: «پيامبران براى اين برانگيخته شدند كه مردم را دعوت به وفا كردن به پيمان فطرت كنند». بديهى است، اين پيمان وسيع، همه مسائل دينى را نيز در بر مى گيرد و هيچ مانعى ندارد كه آيه اشاره به تمام پيمان هاى تكوينى و تشريعى (پيمان هائى كه خدا به حكم فطرت گرفته و يا پيامبر(صلى الله عليه وآله) در مراحل مختلف از مسلمانان گرفت) باشد. و از اينجا روشن مى شود حديثى كه مى گويد: منظور از ميثاق، همان پيمانى بود كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) در حجة الوداع در موضوع ولايت على(عليه السلام) گرفت 2 با آنچه در بالا ذكر كرديم سازگار است; زيرا بارها گفته ايم: تفسيرهائى كه در ذيل آيات در اين گونه موارد مى آيد اشاره به يكى از مصداق هاى روشن است، نه به معنى انحصار. ضمناً بايد توجه داشت: «ميثاق» در اصل، از ماده «وثاقة» يا «وثوق» ، به معنى بستن و محكم كردن چيزى با طناب و مانند آن است، و بعداً به هر كارى كه موجب آرامش خاطر مى شود گفته شده و از آنجا كه عهد و پيمان، شبيه گرهى است كه ميان دو نفر يا دو گروه مى خورد، و موجب آرامش فكر آنها است، به آن ميثاق مى گويند. و در پايان آيه براى تأكيد اين معنى مى فرمايد: «پرهيزگارى پيشه كنيد خداوند از اسرار درون سينه ها آگاه است» (وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ). تعبير به «بِذاتِ الصُّدُورِ» كه تركيبى از «ذات» به معنى «عين و حقيقت» و «صدور» به معنى «سينه ها» است، اشاره به اين است كه: خداوند از دقيق ترين اسرارى كه در اعماق روح آدمى نهفته است و هيچ كس جز خودش از آن آگاهى ندارد با خبر است. اما اين كه: چگونه عواطف، احساسات، نيات و تصميمات به قلب و درون سينه ها نسبت داده شده؟ در جلد اول، ذيل آيه 7 سوره «بقره» بحث كرده ايم و در ذيل آيه 57 سوره «يونس» مشروحاً بحث خواهيم كرد.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه مائده آیات 8 الی 10

۸يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُوا قَوّامينَ لِلّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْم عَلى أَلاّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ ۹وَعَدَ اللّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظيمٌ ۱۰وَ الَّذينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحيمِ

ترجمه
۸ ـ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! همواره براى خدا قيام كنيد، و از روى عدالت، گواهى دهيد. دشمنى با جمعيتى، شما را به گناه و ترك عدالت نكشاند. عدالت كنيد، كه به پرهيزكارى نزديك تر است! و از (معصيت) خدا بپرهيزيد، كه خداوند از آنچه انجام مى دهيد، با خبر است. ۹ ـ خداوند، به آنها كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند، وعده آمرزش و پاداش عظيمى داده است. ۱۰ـ و كسانى كه كافر شدند و آيات ما را تكذيب كردند، اهل دوزخند.

تفسیر
اين آيه دعوت به قيام به عدالت مى كند و نظير آن با تفاوت مختصرى در سوره «نساء» آيه 135 گذشت، نخست خطاب به افراد با ايمان كرده، مى گويد: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! همواره براى خدا قيام كنيد! و به حق و عدالت گواهى دهيد»! (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُوا قَوّامينَ لِلّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ). در اين قسمت دو دستور سازنده فرد و اجتماع را صادر كرده: يكى قيام للّه بدون چشم داشت از كسى و يا رسيدن به غنائمى، و ديگرى شهادت به قسط و عدل كه يك جامعه كامل نيازمند اين دو است. پس از آن، به يكى از عوامل انحراف از عدالت اشاره نموده و به مسلمانان چنين هشدار مى دهد: «نبايد كينه ها و عداوت هاى قومى و تصفيه حساب هاى شخصى مانع از اجراى عدالت و موجب تجاوز به حقوق ديگران گردد; زيرا عدالت از همه اينها بالاتر است» (وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْم عَلى أَلاّ تَعْدِلُوا). بار ديگر به خاطر اهميت موضوع روى مسأله عدالت تكيه كرده، مى فرمايد: «عدالت پيشه كنيد كه به پرهيزگارى نزديك تر است» (اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى). و از آنجا كه عدالت، مهمترين ركن تقوا و پرهيزگارى است، براى سومين بار به عنوان تأكيد اضافه مى كند: «از خدا بپرهيزيد; زيرا خداوند از تمام اعمال شما آگاه است» (وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ). تفاوتى كه ميان اين آيه و آيه اى كه در سوره «نساء» آمده است، از چند جهت مى باشد: نخست اين كه: در آيه «نساء»، دعوت به قيام به عدالت و گواهى دادن براى خدا شده، اما در اينجا دعوت به قيام براى خدا و گواهى دادن به حق و عدالت شده. شايد اين تفاوت به خاطر آن باشد كه در آيه «نساء»، هدف اين بوده كه گواهى ها براى خدا باشد نه براى بستگان و خويشاوندان و نزديكان، اما در اينجا چون سخن از دشمنان در ميان بوده تعبير به گواهى به عدالت و قسط شده، يعنى نه به ظلم و ستم. ديگر اين كه: در سوره «نساء»، اشاره به يكى از عوامل انحراف از عدالت شده و در اينجا اشاره به عامل ديگرى، در آنجا حبّ افراطى بى دليل، و در اينجا بغض افراطى بى جهت، ولى هر دو در موضوع پيروى از هوا و هوس كه در سوره «نساء» با جمله: «فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى أَنْ تَعْدِلُوا» آمده است جمعند، بلكه پيروى از هوا سرچشمه وسيع ترى براى ظلم و ستم است; زيرا گاهى ظلم و ستم به خاطر هوا پرستى و حفظ منافع شخصى است نه به خاطر حب و بغض ديگران. بنابراين، ريشه واقعى انحراف از عدالت، همان پيروى از هوا است كه در گفتار پيامبر(صلى الله عليه وآله) و امير مؤمنان(عليه السلام) چنين آمده است: أَمَّا اتِّباعُ الْهَوى فَيَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ: «هواپرستى شما را از حق باز مى دارد»
سپس، در آيه بعد ـ طبق سنت قرآن ـ كه پس از احكام خاصى براى تأكيد و تكميل آن اشاره به قوانين و اصول كلّى مى كند، در اينجا نيز براى تأكيدِ مسأله اجراى عدالت و گواهى به حق چنين مى فرمايد: «خداوند به كسانى كه ايمان آورده و عمل صالح انجام مى دهند، وعده آمرزش و پاداش عظيم داده است» (وَعَدَ اللّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظيمٌ). در مقابل: «كسانى كه خدا را انكار كنند و آيات ما را تكذيب نمايند از اصحاب دوزخند» (وَ الَّذينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحيمِ). قابل توجه اين كه: آمرزش و اجر عظيم به عنوان يك وعده الهى در آيه ذكر شده و فرموده: وَعَدَ اللّهُ... ولى كيفر دوزخ به صورت نتيجه عمل بيان شده، مى فرمايد: «كسانى كه داراى چنين اعمالى باشند، چنان سرنوشتى خواهند داشت» اين ، در حقيقت اشاره به مسأله فضل و رحمت خدا در مورد پاداش هاى سراى ديگر است، كه به هيچ وجه برابرى با اعمال ناچيز انسان ندارد، همان طور كه مجازات هاى آن جهان جنبه انتقامى نداشته، بلكه نتيجه خود اعمال آدمى است. ضمناً تعبير به «أَصْحابُ الْجَحِيْم» با توجه به اين كه اصحاب به معنى ياران و ملازمان مى باشد، دليل بر آن است كه آنها ملازم دوزخ خواهند بود، ولى اين آيه به تنهائى نمى تواند دليل بر مسأله «خلود» باشد ـ آن چنان كه در تفسير «تبيان» و «مجمع البيان» و تفسير «فخر رازى» آمده است ـ زيرا ملازمت ممكن است دائمى باشد و ممكن است مدتى به طول بيانجامد و سپس قطع شود، چنان كه تعبير به اصحاب السفينه: «ياران كشتى» كه درباره سرنشينان كشتى نوح در قرآن آمده است دائمى نبوده. البته شك نيست كه كفار خلود در دوزخ دارند ولى در آيه فوق از آن سخنى نرفته، بلكه از آيات ديگرى استفاده مى شود.

كمتر مسأله اى در اسلام است كه به اهميت عدالت مورد توجه باشد; زيرا مسأله «عدل» همانند مسأله «توحيد» در تمام اصول و فروع اسلام ريشه دوانده، يعنى همان طور كه هيچ يك از مسائل عقيده اى و عملى، فردى و اجتماعى، اخلاقى و حقوقى، از حقيقت توحيد و يگانگى جدا نيست، همچنين هيچ يك از آنها را خالى از روح «عدل» نخواهيم يافت. بنابراين، جاى تعجب نيست كه «عدل» به عنوان يكى از اصول مذهب و يكى از زير بناهاى فكرى مسلمانان شناخته شود، گر چه عدالتى كه جزء اصول مذهب است يكى از صفات خدا است، و در اصل خداشناسى كه نخستين اصل از اصول دين است مندرج مى باشد، ولى ممتاز ساختن آن بسيار پر معنى است و به همين دليل، در مباحث اجتماعى اسلام روى هيچ اصلى به اندازه عدالت تكيه نشده است. ملاحظه احاديثِ زير به عنوان نمونه براى درك اهميت اين موضوع كافى است. پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: اِيّاكُمْ وَ الظُّلْمَ فَاِنَّ الظُّلْمَ عِنْدَ اللّهِ هُوَ الظُّلُماتُ يَوْمَ الْقِيامَةِ: «از ظلم بپرهيزيد; زيرا در روز رستاخيز كه هر عملى به شكل مناسبى مجسم مى شود، ظلم در شكل ظلمت تجسم خواهد يافت و پرده اى از تاريكى، اطراف ظالمان را فرا خواهد گرفت» و مى دانيم هر خير و بركتى هست در نور است، در حالى كه ظلمت، منبع هرگونه عدم و فقدان مى باشد. و در حديثى از پيامبر(صلى الله عليه وآله) آمده است: بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّمواتُ وَ الأَرْضِ: «آسمان ها و زمين بر اساس عدل استوارند» اين تعبير، رساترين تعبيرى است كه درباره عدالت ممكن است بشود، يعنى نه تنها زندگى محدود بشر در اين كره خاكى بدون عدالت بر پا نمى شود، كه سر تا سر جهان هستى و آسمان ها و زمين همه، در پرتو عدالت و تعادل نيروها و قرار گرفتن هر چيزى در مورد مناسب خود برقرار هستند و اگر لحظه اى، و به مقدار سر سوزنى، از اين اصول منحرف شوند، رو به نيستى خواهند گذارد. شبيه همين مضمون را در حديث معروف ديگرى مى خوانيم كه مى فرمايد: اَلْمُلْكُ يَبْقى مَعَ الْكُفْرِ وَ لا يَبْقى مَعَ الظُّلْمِ: «حكومت ها ممكن است كافر باشند و دوام يابند، اما اگر ظالم باشند دوام نخواهند يافت» زيرا ستم چيزى است كه اثر آن در همين زندگى، سريع و فورى است، توجه به جنگ ها، اضطراب ها، ناراحتى ها، هرج و مرج هاى سياسى، اجتماعى، اخلاقى و بحران هاى اقتصادى در دنياى امروز، نيز به خوبى اين حقيقت را ثابت مى كند. اما آنچه بايد كاملاً به آن توجه داشت اين است كه: اسلام تنها «توصيه به عدالت» نمى كند، بلكه مهمتر از آن «اجراى عدالت» است، خواندن اين آيات و روايات تنها بر فراز منابر و يا نوشتن در كتب، و يا گفتن آنها در لابلاى سخنرانى ها به تنهائى درد بى عدالتى، تبعيض و فساد اجتماعى را در جامعه اسلامى درمان نمى كند، بلكه آن روز عظمت اين دستورها آشكار مى گردد كه در متن زندگى مسلمانان پياده شود.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۱۱

۱۱ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ عَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ

ترجمه
۱۱ ـ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! نعمتى را كه خدا به شما بخشيد، به ياد آوريد; آن زمان كه جمعى (از دشمنان)، قصد داشتند دست به سوى شما دراز كنند (و شما را از ميان بر دارند)، اما خدا دست آنها را از شما باز داشت. از (مخالفت فرمانِ) خدا بپرهيزيد. و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند.

تفسیر
به دنبال يادآورى نعمت هاى الهى در چند آيه قبل، در اين آيه، روى سخن را بار ديگر به مسلمانان كرده و قسمتى ديگر از نعمت هاى خود را به ياد آنها مى آورد، تا به شكرانه آن در اطاعت فرمان خدا و اجراى اصول عدالت بكوشند، مى فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! نعمت خدا را به ياد آوريد در آن زمان كه جمعيتى تصميم گرفته بودند، دست به سوى شما دراز كنند و شما را از ميان ببرند، ولى خداوند شرّ آنها را از شما دفع كرد» (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ). در آيات قرآن خداوند كراراً مسلمانان را به ياد نعمت هاى گوناگون و الطاف خود به آنها مى اندازد، تا به اين وسيله روح ايمان را در آنها تقويت و حسّ شكرگزارى و ثبات در برابر مشكلات را در آنها برانگيزد، و آيه فوق يكى از اين آيات است. اما در اين كه: اين آيه، اشاره به كدام داستان مى كند، در ميان مفسران گفتگو بسيار است: بعضى آن را اشاره به دفع خطر يهوديان «بَنِى النَّضِيْر» مى دانند كه طرح نابودى پيامبر(صلى الله عليه وآله) و مسلمانان را در «مدينه» كشيده بودند. بعضى ديگر آن را اشاره به داستان «بطن نخل» دانسته اند كه در ماجراى «حديبيه» در سال ششم هجرت واقع شد، آنجا كه جمعى از مشركان «مكّه» تصميم گرفتند به سركردگى «خالد بن وليد» در نماز عصر به مسلمانان حملهور شوند، پيامبر(صلى الله عليه وآله) از اين توطئه آگاه گشت و با خواندن نماز كوتاهِ خوف، نقشه آنها را نقش بر آب كرد. بعضى اشاره به حوادث ديگرى از زندگى پرحادثه پيامبر(صلى الله عليه وآله) و مسلمانان مى دانند. بعضى از مفسران نيز عقيده دارند: اشاره به تمام حوادثى است كه در طول تاريخ اسلام واقع شده اين تفسير، اگر از كلمه «قوم» كه نكره است و دليل بر وحدت مى باشد صرف نظر كنيم، از همه تفاسير بهتر است. در هر حال اين آيه، مسلمانان را متوجه خطراتى مى سازد كه ممكن بود براى هميشه نامشان را از صفحه روزگار براندازد، و به آنها هشدار مى دهد كه به پاس اين نعمت ها، تقوا را پيشه كنند، بر خدا تكيه نمايند و بدانند اگر پرهيزگار باشند، در زندگى تنها نخواهند ماند، و آن دست غيبى كه هميشه حافظ آنها بوده باز هم از آنها حمايت خواهد كرد، مى فرمايد: «تقواى الهى پيشه كنيد و مؤمنان بايد بر خدا توكّل كنند» (وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ عَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ). در اينجا روى تقوا و توكّل تكيه شده. روشن است: منظور از «توكّل» اين نيست كه انسان به بهانه واگذارى كارش به خدا، شانه از زير بار مسئوليت ها خالى كند و يا تسليم حوادث گردد، بلكه منظور اين است در عين به كار گرفتن تمام قدرت و نيرو: اوّلاً ـ توجه داشته باشد كه آنچه دارد از خود او نيست، و از ناحيه ديگرى است و به اين وسيله روح غرور و خودبينى را در خود بكشد. ثانياً ـ هرگز از بزرگى حوادث و مشكلات نهراسد و مأيوس نشود، و بداند تكيه گاهى دارد كه قدرتش بالاترين قدرت ها است. ضمناً با توجه به اين كه: در اين آيه، نخست دستور به تقوا مى دهد، سپس اشاره به مسأله توكّل مى كند، استفاده مى شود كه حمايت خدا شامل حال پرهيزگاران است. بايد توجه داشت: «تقوا» از ماده «وقايه» به معنى خويشتن دارى و جلوگيرى كردن از عوامل سوء و فساد است. در مورد «توكّل» ذيل آيات مناسب بحث خواهد شد.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۱۲

۱۲ وَ لَقَدْ أَخَذَ اللّهُ ميثاقَ بَني إِسْرائيلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقيباً وَ قالَ اللّهُ إِنِّي مَعَكُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ آتَيْتُمُ الزَّكاةَ وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلي وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ وَ أَقْرَضْتُمُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً لاَ ُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ لاَ ُدْخِلَنَّكُمْ جَنّات تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهارُ فَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبيلِ

ترجمه
۱۲ ـ خدا از بنى اسرائيل پيمان گرفت. و از آنها، دوازده نقيب (سرپرست) برانگيختيم. و خداوند (به آنها) گفت: «من با شما هستم! اگر نماز را بر پا داريد، و زكات را بپردازيد، و به رسولان من ايمان بياوريد و آنها را يارى كنيد، و به خدا قرض الحسن بدهيد (در راه او، به نيازمندان كمك كنيد)، گناهان شما را مى پوشانم (مى بخشم) و شما را در باغ هائى از بهشت، كه نهرها از زير درختانش جارى است، وارد مى كنم. اما هر كس از شما بعد از اين كافر شود، از راه راست منحرف گرديده است.

تفسیر
اين آيه به اخذ ميثاق از بنى اسرائيل و قرار دادن دوازده رهبر براى آنها و نيز اعلام به اين كه خدا با آنها است و اگر يك سلسله وظائف را به انجام برسانند، صاحب نعمت هاى مادّى و معنوى خواهند شد، اشاره كرده است. در ضمن اين سوره همان گونه كه از آغاز به مسأله وفاى به عهد اشاره نموده، و نيز به طور ضمنى به آن اشاره رفته است، به مناسبت هاى مختلف تكرار گرديده، از جمله، در آيه فوق. و شايد يكى از فلسفه هاى اين همه تأكيد پى در پى روى مسأله وفاى به عهد ، و مذمت از پيمان شكنى، براى اهميت دادن به مسأله پيمان غدير باشد، كه در آيه 67 خواهد آمد. نخست مى فرمايد: «خدا از بنى اسرائيل پيمان گرفت (كه به دستورات او عمل كنند) و به دنبال اين پيمان از ميان خودشان دوازده رهبر و سرپرست براى آنها برگزيديم، تا هر يك سرپرستى يكى از طوائف دوازده گانه بنى اسرائيل را بر عهده گيرد» (وَ لَقَدْ أَخَذَ اللّهُ ميثاقَ بَني إِسْرائيلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقيباً). «نقيب» در اصل، از ماده «نقب» (بر وزن نقد) به معنى روزنه هاى وسيع، مخصوصاً راه هاى زيرزمينى مى باشد، و به رئيس و رهبر يك جمعيت از آن جهت «نقيب» مى گويند كه: از اسرار جمعيت آگاه است، گوئى در ميان آنها نقبى ايجاد كرده و از وضع آنها آگاه شده. و گاهى «نقيب» به كسى گفته مى شود كه: رئيس جمعيت نيست و تنها معرِّف و وسيله شناسائى آنها است، و اگر به فضائل اشخاص، عنوان «مناقب» اطلاق مى شود، به خاطر آن است كه با فحص و كنجكاوى بايد از آنها آگاه گشت. بعضى از مفسران «نقيب» در آيه فوق را تنها به معنى آگاه و مطلع از اسرار گرفته اند. ولى اين معنى بسيار بعيد به نظر مى رسد; زيرا آنچه از تاريخ و حديث استفاده مى شود، آن است كه: نقباى بنى اسرائيل هر يك سرپرست طايفه خود بودند، در تفسير «روح المعانى» از «ابن عباس» چنين نقل شده: اِنَّهُمْ كانُوا وُزَراءَ وَ صارُوا أَنْبِياءَ بَعْدَ ذلِكَ: «نقباى بنى اسرائيل، در آغاز وزيران بودند و بعد به مقام نبوت رسيدند» در حالات پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: در «ليله عقبه» كه جمعى از مردم «مدينه» به دعوت آن حضرت به محل «عقبه» آمده بودند، دستور داد: دوازده نفر «نقيب» از ميان خودشان به تعداد نقباى بنى اسرائيل انتخاب كنند، كه مسلماً وظيفه آنها نيز مسأله رهبرى جمعيت بود، نه تنها خبرگزارى جالب توجه اين كه: در روايات متعددى كه از طرق اهل تسنن وارد شده اشاره به خلفا و جانشينان دوازده گانه پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) گرديده و تعداد آنها به تعداد نقباى بنى اسرائيل معرفى شده است كه ما در اينجا به چند نمونه از آنها اشاره مى كنيم: 1 ـ پيشواى معروف اهل تسنن «احمد حنبل» در «مُسند» خود از «مسروق» نقل مى كند: از «عبداللّه بن مسعود» پرسيدم: چند نفر بر اين امت حكومت خواهند كرد؟ «ابن مسعود» در پاسخ گفت: لَقَدْ سَئَلْنا رَسُولَ اللّهِ(صلى الله عليه وآله) فَقالَ: اِثْنى عَشَرَ كَعِدَّةِ نُقَباءِ بَنِى اِسْرائِيْلَ: «ما از پيامبر(صلى الله عليه وآله) همين سؤال را كرديم و او در پاسخ فرمود: دوازده نفر به تعداد نقباى بنى اسرائيل» 2 ـ در «تاريخ ابن عساكر» از «ابن مسعود» چنين نقل شده كه مى گويد: از پيامبر(صلى الله عليه وآله) سؤال كرديم چند خليفه بر اين امت حكومت خواهند كرد؟ فرمود: اِنَّ عِدَّةَ الْخُلَفاءِ بَعْدِى عِدَّةُ نُقَباءِ مُوسى: «عده خلفاى بعد از من به تعداد نقباى موسى خواهد بود» 3 ـ در «منتخب كنز العمال» از «جابر بن سمره» چنين نقل شده: «بر اين امت دوازده خليفه حكومت خواهند كرد، به عدد نقباء بنى اسرائيل» نظير اين حديث در «ينابيع الموده» ، صفحه 445 و در كتاب «البداية و النهايه» ، جلد 6، صفحه 247 نيز نقل شده است پس از آن، وعده خدا به بنى اسرائيل را چنين تشريح مى كند كه خداوند به آنها گفت: «من با شما خواهم بود و از شما حمايت مى كنم» (وَ قالَ اللّهُ إِنِّي مَعَكُمْ).

روشن است وقتى خداوند صاحب قدرت و علم مطلق با كسى يا جمعيتى باشد، مشكلى نخواهند داشت، هم امكانات لازم را به آنها مى بخشد و هم در برابر دشمن از آنها دفاع مى كند. سپس به آنها اعلام مى كند: اگر آنها خود را مقيد به انجام چند عمل كنند، از نعمت هائى بهره مندشان مى كند، اين اعمال عبارتند از: 1 ـ «اگر نماز را بر پا داريد» (لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ). 2 ـ «و زكات خود را بپردازيد» (وَ آتَيْتُمُ الزَّكاةَ). 3 ـ «به پيامبران من ايمان بياوريد و آنها را يارى كنيد» (وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلي وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ) 4 ـ علاوه بر اين، «از انفاق هاى مستحب كه يك نوع قرض الحسنه به خدا است، بدهيد و خوددارى ننمائيد» (وَ أَقْرَضْتُمُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً). اگر به اين پيمان عمل كنيد، «من به طور مسلّم سيئات و گناهان گذشته شما را مى بخشم» (لاَ ُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ). «و شما را در باغ هاى بهشت كه از زير درختان آن نهرها جارى است داخل مى كنم» (وَ لاَ ُدْخِلَنَّكُمْ جَنّات تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهارُ). پس از آن، هشدار مى دهد: ولى «آنها كه بعد از اين پيمان راه كفر، انكار و عصيان را پيش گيرند، مسلماً از طريق مستقيم گمراه شده اند» (فَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبيلِ). درباره اين كه: چرا انفاق در قرآن مجيد به عنوان قرض دادن به خدا ناميده شده؟ توضيح لازم را در تفسير «نمونه» در جلد 2، ذيل آيه 245 سوره «بقره» ، داده ايم. اما در اينجا سؤالى باقى مى ماند، و آن اين كه: چرا مسأله «نماز و زكات» بر ايمان به انبياء از جمله موسى(عليه السلام) و حمايت از آنان مقدم داشته شده است؟ با اين كه ايمان به او قبل از عمل است؟ جمعى از مفسران پاسخ سؤال را چنين داده اند كه: منظور از «رسل» در آيه فوق، پيامبرانى است كه بعد از موسى(عليه السلام) آمده اند، نه خود موسى(عليه السلام)، بنابراين، دستورى نسبت به آينده مى باشد كه مى تواند بعد از نماز و زكات قرار گيرد. اين احتمال نيز هست كه «رسل» اشاره به همان نقباى بنى اسرائيل باشد كه پيمان وفادارى نسبت به آنها از بنى اسرائيل گرفته شده است. در تفسير «مجمع البيان» مى خوانيم: بعضى از مفسران پيشين احتمال داده اند: نقباى بنى اسرائيل رسولان خدا بودند و اين احتمال آنچه را در بالا گفتيم تأييد مى كند.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۱۳

۱۳ فَبِما نَقْضِهِمْ ميثاقَهُمْ لَعَنّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ نَسُوا حَظّاً مِمّا ذُكِّرُوا بِهِ وَ لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلى خائِنَة مِنْهُمْ إِلاّ قَليلاً مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ

ترجمه
۱۳ ـ ولى به خاطر پيمان شكنى، آنها را از رحمت خويش دور ساختيم; و دل هاى آنان را سخت و سنگين نموديم; سخنان (خدا) را از موردش تحريف مى كنند; و بخشى از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش كردند; و هر زمان، از خيانتى (تازه) از آنها آگاه مى شوى، مگر عده كمى از آنان; ولى از آنها در گذر و صرف نظر كن، كه خداوند نيكوكاران را دوست مى دارد!

تفسیر
در تعقيب بحثى كه درباره پيمان خدا با بنى اسرائيل در آيه قبل گذشت، در اين آيه، به پيمان شكنى آنها و عواقب اين پيمان شكنى اشاره مى كند و مى فرمايد: «چون آنها پيمان خود را نقض كردند ما آنها را طرد كرديم و از رحمت خود دور ساختيم و دل هاى آنها را سخت و سنگين نموديم» (فَبِما نَقْضِهِمْ ميثاقَهُمْ لَعَنّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِيَةً) از اين بيان استفاده مى شود: آنها به جرم پيمان شكنى دو مجازات ديدند، هم از رحمت خدا دور شدند، و هم افكار و قلوب آنها متحجّر و غير قابل انعطاف شد، بر اين اساس، كسانى كه مى خواهند به رحمت خدا نزديك و داراى قلبى رقيق و مهربان باشند، بايد در مرحله اول از پيمان شكنى نسبت به فرمان هاى الهى بر حذر باشند. پس از آن، مصاديق يا آثار اين قساوت را چنين شرح مى دهد: «آنها كلمات را تحريف مى كنند و از محل و مسير آن بيرون مى برند» (يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ). و نيز «قسمت هاى قابل ملاحظه اى از آنچه به آنها گفته شده بود كه انجام دهند، به دست فراموشى سپردند» (وَ نَسُوا حَظّاً مِمّا ذُكِّرُوا بِهِ). اما اين كه كدام يك از مواهب يادآورى شده را فراموش كردند؟ بعيد نيست قسمتى از آنها را كه به دست فراموشى سپردند، همان نشانه ها و آثار پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) باشد كه در آيات ديگر قرآن به آن اشاره شده است. و نيز ممكن است اين جمله اشاره به آن باشد كه مى دانيم تورات در طول تاريخ مفقود شده، سپس جمعى از دانشمندان يهود به نوشتن آن مبادرت كردند و طبعاً قسمت هاى فراوانى از ميان رفت و قسمتى تحريف يا به دست فراموشى سپرده شد، و آنچه به دست آنها آمد بخشى از كتاب واقعى موسى(عليه السلام) بود كه با خرافات زيادى آميخته شده بود و آنها همين بخش را نيز گاهى به دست فراموشى سپردند. بايد توجه داشت: «يُحَرِّفُونَ» فعل مضارع و دالّ بر استمرار است و اين مى رساند كه آنها همواره كلمات الهى را تحريف مى نمودند، اما «نَسُوا» فعل ماضى است و شايد مراد آن باشد كه آنها دستور پذيرش دعوت پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله)كه در تورات آمده بود را يكباره به دست فراموشى سپردند، كه اين خود سبب تحريف مرتب كلمات در طول تاريخ شده است. سپس اضافه مى فرمايد: «هر روز به خيانت تازه اى از آنها پى مى برى، مگر دسته اى از آنها كه از اين خيايت ها بركنارند و در اقليتند» (وَ لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلى خائِنَة مِنْهُمْ إِلاّ قَليلاً مِنْهُمْ) و در پايان به پيامبر(صلى الله عليه وآله) دستور مى دهد: «از آنها صرف نظر كند و چشم بپوشد; زيرا خداوند نيكوكاران را دوست دارد» (فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ). آيا منظور آن است كه از گناهان پيشين اين اقليت صالح صرف نظر كند؟ و يا از اكثريت ناصالح؟ ظاهر آيه، احتمال دوم را تقويت مى كند; زيرا اقليت صالح خيانتى نكرده اند كه مشمول عفو شوند، ولى به طور مسلّم اين گذشت و عفو در مورد آزارهائى است كه به شخص پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى رسانيدند، نه در مسائل هدفى و اصولى اسلام كه در آنها گذشت معنى ندارد. پايان آيه اين نويد را مى دهد كه عفو از آزار افراد و گذشت از آنها انسان را در رديف محسنين و نيكوكاران قرار مى دهد و اين سبب محبوبيت در پيشگاه خدا خواهد شد و روشن است: حبيب براى محبوب خود همواره نعمت و موهبت را مى خواهد.

از مجموع آياتى كه در قرآن مجيد درباره تحريف يهود آمده است، استفاده مى شود كه آنها به انواعى از تحريف در كتاب آسمانى خود دست مى زدند. گاهى تحريف آنها تحريف معنوى بود، يعنى عباراتى كه در كتاب آسمانى آنها نازل شده بود، بر خلاف معنى واقعى آن تفسير مى كردند، الفاظ را به صورت اصلى حفظ مى نمودند، ولى معانى آن را دگرگون مى ساختند. گاهى دست به تحريف لفظى مى زدند، ـ مثلاً ـ از روى استهزاء به جاى اين كه بگويند: سَمِعنا وَ أَطَعْنا: «شنيديم و اطاعت كرديم». مى گفتند: سَمِعْنا وَ عَصَينا!: «شنيديم و مخالفت كرديم!». گاهى دست به مخفى ساختن قسمتى از آيات الهى مى زدند، آنچه را موافق ميلشان بود آشكار، و آنچه بر خلاف ميلشان بود، كتمان مى كردند. حتى گاهى با وجود مسلّم بودن حكم كتاب آسمانى، براى اغفال مردم قسمتى از مقررات و احكام آن را تغيير مى دادند و حكم ديگرى به جاى آن وضع مى كردند، چنان كه در ذيل آيه 41 سوره «مائده» در داستان «ابن صوريا» خواهد آمد.
از مجموع آياتى كه در قرآن مجيد درباره تحريف يهود آمده است، استفاده مى شود كه آنها به انواعى از تحريف در كتاب آسمانى خود دست مى زدند. گاهى تحريف آنها تحريف معنوى بود، يعنى عباراتى كه در كتاب آسمانى آنها نازل شده بود، بر خلاف معنى واقعى آن تفسير مى كردند، الفاظ را به صورت اصلى حفظ مى نمودند، ولى معانى آن را دگرگون مى ساختند. گاهى دست به تحريف لفظى مى زدند، ـ مثلاً ـ از روى استهزاء به جاى اين كه بگويند: سَمِعنا وَ أَطَعْنا: «شنيديم و اطاعت كرديم». مى گفتند: سَمِعْنا وَ عَصَينا!: «شنيديم و مخالفت كرديم!». گاهى دست به مخفى ساختن قسمتى از آيات الهى مى زدند، آنچه را موافق ميلشان بود آشكار، و آنچه بر خلاف ميلشان بود، كتمان مى كردند. حتى گاهى با وجود مسلّم بودن حكم كتاب آسمانى، براى اغفال در آيه مورد بحث مى خوانيم كه: خداوند، سنگدلى جمعى از يهود را به خود نسبت مى دهد و مى دانيم اين سنگدلى و عدم انعطاف در مقابل حق، سرچشمه انحرافات و گناهانى مى شود. در اينجا اين سؤال پيش مى آيد: با اين كه فاعل اين كار خدا است، چگونه اين اشخاص در برابر اعمال خود مسئولند؟ و آيا اين يك نوع جبر نيست؟ با دقت در آيات مختلف قرآن و حتى در آيه مورد بحث، روشن مى شود: در موارد بسيارى افراد، بر اثر اعمال خلافشان از لطف خداوند و هدايت او محروم مى شوند. يعنى در حقيقت عملشان سرچشمه يك سلسله انحرافات فكرى و اخلاقى مى گردد، كه گاه نمى توانند خود را به هيچ وجه از عواقب آن بر كنار دارند. اما از آنجا كه هر سببى اثرش به فرمان خدا است اين گونه آثار در قرآن به خداوند نسبت داده شده است، مثلاً در آيه مورد بحث مى فرمايد: چون پيمان شكنى كردند، دل هاى آنها را سخت و غير قابل انعطاف ساختيم. و در آيه 27 سوره «ابراهيم» مى فرمايد: وَ يُضِلُّ اللّهُ الظّالِمِيْنَ: «خداوند ستمگران را گمراه مى كند» و در آيه 77 سوره «توبه» درباره بعضى از پيمان شكنان مى فرمايد: فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِى قُلُوبِهِمْ اِلى يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِمآ أَخْلَفُوا اللّهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ: «به خاطر پيمان شكنى و دروغشان، خداوند تا روز رستاخيز، نفاق را در دل هاى آنها قرار داد» ـ و نظير اين تعبيرات در قرآن فراوان است. روشن است: اين آثار سوء كه از عمل خود انسان سرچشمه مى گيرد هيچ گونه منافاتى با روح اختيار و آزادى اراده، ندارد; زيرا مقدمات آن به وسيله خود آنان فراهم شده است و آگاهانه در اين وادى گام نهاده اند و اينها محصولات قهرى اعمال خود آنها است. اين درست به آن مى ماند كه كسى از روى عمد مشروبات الكلى بخورد و به هنگامى كه مست شد، دست به جناياتى بزند. درست است كه در حال مستى از خود اختيارى ندارد، ولى چون آگاهانه مقدمات آن را فراهم ساخته و مى دانسته كه در حال مستى ممكن است چنين اعمالى از او سرزند مسئول اعمال خود خواهد بود. آيا اگر در اينجا گفته شود: چون آنها شراب خوردند، ما عقلشان را گرفتيم و آنها را بر اثر اعمالشان به جنايات افكنديم، اين تعبير، اشكالى دارد؟ و يا مفهومش جبر است؟ خلاصه اين كه: تمام هدايت ها، ضلالت ها و مانند آن كه در قرآن به خداوند نسبت داده شده است، حتماً به خاطر مقدمات و اعمالى است كه قبلاً از بندگان سرزده است و به دنبال آن استحقاق هدايت و يا ضلالت پيدا كرده اند، و گرنه هيچ گاه عدالت و حكمت خدا اجازه نخواهد داد كه بدون جهت يكى را به راه راست هدايت كنند، و ديگرى را در گمراهى سرگردان سازند.

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

کسی که از انجام گناهی خودداری کند

رسول خدا صلّی الله علیه وآله
منْ تَرَكَ مَعْصِيَةً لِلَّهِ مَخَافَةَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَرْضَاهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَة

هر کس از خوف خداوند تبارک و تعالی، معصیت خدا را ترک کند، خداوند در روز قیامت او را خشنود خواهد ساخت.

«کافی» ج ۲ ص ۸۱

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

عبادتی که هیچ فایده ای ندارد

حضرت امام زین العابدین علیه السلام

أفْضَلُ الْبِقَاعِ مَا بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ- وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا عُمِّرَ مَا عُمِّرَ نُوحٌ فِي قَوْمِهِ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَاماً يَصُومُ النَّهَارَ وَ يَقُومُ اللَّيْلَ فِي ذَلِكَ الْمَكَانِ ثُمَّ لَقِيَ اللَّهَ بِغَيْرِ وَلَايَتِنَا لَمْ يَنْفَعْهُ ذَلِكَ شَيْئاً

با فضیلت ترین مکانها میان رکن و مقام است؛ و اگر کسی به اندازۀ عمر نوح میان قومش عمر یعنی پنجاه سال کمتر از هزار سال، عمر کند، و در آن مکان روزها را روزه و شبها را به نماز و عبادت بگذراند، و بعد بدون ولایت ما خدا را ملاقات کند، این اعمال هیچ فایده ای برای او نخواهد داشت.

«وسائل الشیعة» ج ۱ ص ۱۲۲

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

https://www.leader.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بمناسبت نزدیک شدن حماسه ماندگار "نهم دی "

طلبه و استاد و مرجع ما اگر معتقد به انقلاب نباشد، به درد کشور نمی‌خورد

رهبر فرزانه انقلاب:
جهت‌گیری انقلابی. طلبه‌ی ما، استاد ما، فاضل ما، عالِم ما، مرجع ما اگر چنانچه معتقد به این تحوّل عظیمی که اسمش انقلاب است، بود، به درد این کشور خواهد خورد. اگر معتقد به این نبود، به درد کشور نمیخورد، به درد جمهوری اسلامی نمیخورد؛ باید معتقد باشد

اینکه بنده میگویم حوزه‌ی انقلابی، معنایش این نیست که حالا حتماً در مثلاً فلان جا شعار [بدهد]؛ حالا یک وقت لازم هم باشد، شعار هم باید داد؛ بنده هم گاهی که لازم است، شعار میدهم لکن مهم این است که عمیقاً از بن دندان معتقد باشد که این تحوّلی که در این کشور اتفاق افتاده، باید همچنان ادامه پیدا بکند. ۱۳۹۷/۱۲/۱۳

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

میرزای قمی اهل قم را شفاعت می کند،

شیخ عباس قمی(ره) که به محدث قمی نیز معروف است از علمای زاهد و بزرگواری بود که حکایات بسیاری در وصف تواضع و عرفان ایشان نقل شده است و خداوند چنان برکتی به قلم ایشان داد که کتاب مفاتیح الجنان را تألیف کرد و هم اکنون این اثر گرانقدر به عنوان کتابی جدایی نا پذیر از قرآن کریم در اکثر خانه های شیعیان وجود دارد.

محدث قمی نقل می کند:
درعالم رؤیا مرحوم میرزای قمی اعلی الله مقامه الشریف را دیدم،

از ایشان سؤال کردم : آیا اهل قم ر ا حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها شفاعت خواهند کرد؟
میرزا چون این سخن را شنید ناراحت شد و نگاه تندی به من کرد و فرمود: چه گفتی؟ من دوباره سؤالم را تکرار کردم ، باز با تندی به من فرمود: شیخ ، تو چرا چنین سؤالی می کنی!؟ شفاعت اهل قم با من است، حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها تمام شیعیان جهان را شفاعت خواهند کرد[۱]

۱- با اقتباس و ویراست از:مردان علم در میدان عمل

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

به یاد شهدا

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

شهید حاج قاسم سلیمانی

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

ادامه مطلب

شهید مدافع حرم شهید مازیار کریمی (شهید فاطمیون)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

 

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , قرآن کریم , سوره مبارکه مائده , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه مائده , تفسیر , سوره مبارکه مائده , نعمت خدا , پیمان , شنيديم و اطاعت كرديم , ايمان , قيام , عدالت , گواهی , دشمنی , جمعیت , گناه , معصیت , خداوند , اعمال صالح , آمرزش , پاداش عظیم , کافر , تکذیب , دوزخ , مومنان , توکل بر خدا , خدا , بنى اسرائيل , سرپرشت , نماز , زکات , رسولان , یاری , قرض الحسن , نیازمندان , کمک , گناهان , بخشش , بتغ , بهشت , نهر , درختان , منحرف , راه راست , پيمان شكنى , رحمت , سخت , سنگین , تحریف , گوشزد , فراموش , خیانت , نیکوکاران , روز قیامت , رسول خدا صلّی الله علیه وآله , میان رکن و مقام , حضرت امام زین العابدین علیه السلام , عبادت , روزه , هزار سال , عمر نوح , ولایت , ملاقات خدا , اعمال , نهم دی , میرزای قمی , حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها , اهل قم , تمام شیعیان جهان , شیعیان جهان , شفاعت , شهید حاج قاسم سلیمانی , شهید مدافع حرم شهید مازیار کریمی , شهید مازیار کریمی , شهید مدافع حرم , شهدای مدافع حرم , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه مائده آيه ۱

1يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهيمَةُ الأَنْعامِ إِلاّ ما يُتْلى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللّهَ يَحْكُمُ ما يُريدُ

ترجمه
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر 1 ـ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! به پيمان ها (و قراردادها) وفا كنيد! چهار پايان (و جنين آنها) براى شما حلال شده است; مگر آنچه بر شما خوانده مى شود (و استثناء خواهد شد)، و به هنگام احرام، صيد را حلال نشمريد! خداوند هر چه را بخواهد حكم مى كند.

تفسیر
به طورى كه از روايات اسلامى و سخنان مفسران بزرگ استفاده مى شود، اين سوره آخرين سوره (و يا از آخرين سوره هائى) است كه بر پيامبر(صلى الله عليه وآله) نازل شده است. در تفسير «عياشى» از امام باقر(عليه السلام) نقل شده كه: حضرت على بن ابى طالب(عليه السلام) فرمود: سوره «مائده» دو ماه يا سه ماه، پيش از رحلت پيامبر(صلى الله عليه وآله)نازل گرديد و اين كه در بعضى از روايات وارد شده اين سوره ناسخ است و منسوخ نيست، نيز اشاره به همين موضوع است. اين سخن با مطلبى كه در جلد دوم همين تفسير در ذيل آيه 281 سوره «بقره» گفته ايم كه طبق روايات، آيه مزبور آخرين آيه اى است كه بر پيامبر(صلى الله عليه وآله)نازل شده منافات ندارد; زيرا اينجا سخن از سوره است و در آنجا سخن درباره يك آيه بود! در اين سوره ـ به خاطر همين موقعيت خاص ـ تأكيد روى يك سلسله مفاهيم اسلامى و آخرين برنامه هاى دينى و مسأله رهبرى امت و جانشينى پيامبر(صلى الله عليه وآله)شده است و شايد به همين جهت است كه با مسأله لزوم وفا به عهد و پيمان، شروع شده. به هر حال، در نخستين جمله مى فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! به عهد و پيمان خود وفا كنيد» (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ). تا به اين وسيله افراد با ايمان را ملزم به پيمان هائى كه در گذشته با خدا بسته اند و يا در اين سوره به آن اشاره شده است بنمايد. درست همانند اين است كه شخص مسافر در آخرين لحظات وداع به نزديكان و پيروان خود تأكيد مى كند توصيه ها و سفارش هاى او را فراموش نكنند و به قول و قراردادهائى كه با آنها گذاشته است، وفادار باشند. بايد توجه داشت «عُقُود» جمع «عقد» در اصل، به معنى «جمع كردن اطراف يك چيز محكم» است، و به همين مناسبت گره زدن دو سر طناب يا دو طناب را با هم «عقد» مى گويند. سپس، از اين معنىِ حسّى، به مفهومِ معنوى انتقال يافته و به هر گونه عهد و پيمان، «عقد» گفته مى شود، منتها طبق تصريح جمعى از فقهاء و مفسران، «عقد» مفهومى محدودتر از عهد دارد; زيرا «عقد» به پيمان هائى گفته مى شود كه استحكام كافى دارد، نه به هر پيمان. و اگر در بعضى از روايات و عبارات مفسران، «عقد» و «عهد» به يك معنى آمده است منافات با آنچه گفتيم ندارد; زيرا منظور تفسير اجمالى اين دو كلمه بوده نه بيان جزئيات آن. و با توجه به اين كه «العُقُود» ـ به اصطلاح ـ «جمع مُحَلّى به الف و لام» و مفيد عموم مى باشد، و جمله نيز كاملاً مطلق است، آيه فوق دليل بر وجوب وفا به تمام پيمان هائى است كه ميان انسان ها، و يا افراد انسان با خدا، به طور محكم بسته مى شود. و به اين ترتيب، تمام پيمان هاى الهى و انسانى و پيمان هاى سياسى، اقتصادى، اجتماعى، تجارى و زناشوئى و مانند آن را در بر مى گيرد و يك مفهوم كاملاً وسيع دارد كه به تمام جنبه هاى زندگى انسان اعم از عقيده و عمل ناظر است: از پيمان هاى فطرى و توحيدى گرفته تا پيمان هائى كه مردم بر سر مسائل مختلف زندگى با هم مى بندند. در تفسير «روح المعانى» از «راغب» چنين نقل شده: «عقد» با توجه به وضع طرفين، سه نوع است: گاهى عقد در ميان خدا و بنده، گاهى در ميان انسان و خودش، و گاهى در ميان او و ساير افراد بشر بسته مى شود 2 (البته تمام اين سه نوع عقد داراى دو طرف است منتها در آنجا كه خودش با خودش پيمان مى بندد، خويشتن را به منزله دو شخص كه طرفين پيمانند فرض مى كند). به هر حال مفهوم آيه به قدرى وسيع است كه عهد و پيمان هائى را كه مسلمانان با غير مسلمانان مى بندند نيز شامل مى شود.

سپس به دنبال دستور وفاى به پيمان ها كه تمام احكام و پيمان هاى الهى را شامل مى شود يك سلسله از احكام اسلام را بيان كرده، كه نخستين آن حلال بودن گوشت پاره اى از حيوانات است، مى فرمايد: «چهارپايان (و جنين آنها) براى شما حلال شده است» (أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهيمَةُ الأَنْعامِ). «أَنْعام» جمع «نَعَمْ» به معنى شتر، گاو و گوسفند است «بَهِيْمَة» از ماده «بُهْمَةْ» (بر وزن تهمة) در اصل، به معنى «سنگ محكم» است و به هر چيز كه درك آن مشكل باشد «مبهم» گفته مى شود، و به تمام حيوانات كه داراى نطق و سخن نيستند، «بهيمة» اطلاق مى شود; زيرا صداى آنها داراى ابهام است اما معمولاً اين كلمه را فقط در مورد چهارپايان به كار مى برند، و درندگان و پرندگان را شامل نمى شود. و از آنجا كه «جنين» حيوانات نيز داراى يك نوع ابهام است «بهيمة» ناميده مى شود. بنابراين، حلال بودن «بهيمه انعام» يا به معنى حلّيت تمام چهارپايان است (به استثناى آنچه بعداً در آيه ذكر مى شود) و يا به معنى حلّيت بچه هائى است كه در شكم حيوانات حلال گوشت وجود دارد (بچه هائى كه خلقت آنها كامل شده، مو و پشم بر بدن آنها روئيده است) و از آنجا كه حلّيت حيواناتى مانند شتر، گاو و گوسفند قبل از اين آيه براى مردم مشخص بوده، ممكن است آيه اشاره به حلّيت جنين هاى آنها باشد. ولى آنچه نزديك تر به نظر مى رسد اين است كه آيه، معنى وسيعى دارد، هم حلال بودن اين گونه حيوانات را بيان مى كند، و هم «جنين» آنها را، و اگر حكم اين گونه حيوانات در سابق نيز معلوم بوده در اينجا به عنوان مقدمه اى براى استثنائات بعد تكرار شده است. از آنچه در تفسير اين جمله گفتيم روشن شد كه ارتباط اين حكم با اصل كلّى لزوم وفاى به عهد، از اين نظر است كه اين «اصل كلّى»، احكام الهى را كه يك نوع پيمان خدا با بندگان است مورد تأكيد قرار مى دهد. سپس به دنبال آن تعدادى از احكام، بيان شده كه حلال بودن گوشت پاره اى از حيوانات و حرام بودن گوشت پاره اى ديگر، يكى از آنها محسوب مى شود. پس از آن، در ذيل آيه دو مورد از حكم حلال بودن گوشت چهارپايان را استثناء كرده، مى فرمايد: «به استثناى گوشت هائى كه تحريم آن به زودى براى شما بيان مى شود» (إِلاّ ما يُتْلى عَلَيْكُمْ). و «به استثناى حال احرام (براى انجام مناسك حج يا انجام مناسك عمره كه در اين حال) صيد كردن حرام است» (غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ) و در پايان مى فرمايد: «خداوند هر حكمى را بخواهد صادر مى كند» (إِنَّ اللّهَ يَحْكُمُ ما يُريدُ). يعنى چون آگاه از همه چيز و مالك همه چيز مى باشد، هر حكمى را كه به صلاح و مصلحت بندگان باشد و حكمت اقتضاء كند تشريع مى نمايد.

اين آيه از جمله آياتى است كه در مباحث حقوق اسلامى در سرتاسر فقه به آن استدلال مى كنند، و يك قاعده مهم فقهى «أَصالَةُ اللُّزُومِ فِى الْعُقُودِ» از آن استفاده مى گردد. يعنى هر گونه پيمان و معاهده اى درباره اشياء و يا كارها ميان دو نفر منعقد گردد لازم الاجراء مى باشد، و حتى ـ همان طور كه جمعى از محققان نيز عقيده دارند ـ انواع معاملات، شركت ها و قراردادهائى كه در عصر ما وجود دارد و در سابق وجود نداشته، و يا اين كه بعداً در ميان عقلا به وجود مى آيد، و بر موازين صحيحى قرار دارد را شامل مى شود، و اين آيه پاى همه آنها صحه مى گذارد (البته با در نظر گرفتن ضوابط كلّى كه اسلام براى قراردادها قائل شده است). ولى استدلال به اين آيه به عنوان يك قاعده فقهى دليل بر آن نيست كه پيمان هاى الهى را كه ميان «بندگان» و «خدا» بسته شده است، و يا پيمان مربوط به رهبرى و زعامت امت را كه به وسيله پيامبر(صلى الله عليه وآله) از مردم گرفته شده، شامل نشود، بلكه آيه مفهوم وسيعى دارد كه همه اين امور را در بر مى گيرد. يادآورى اين نكته نيز لازم است كه لزوم وفاء به پيمان هاى دوجانبه مادامى است كه از يك طرف نقض نشده باشد. اما اگر از يك طرف نقض شود، طرف مقابل ملزم به وفادارى نيست، و اين در ماهيت عقد و پيمان افتاده است.

مسأله وفاى به عهد و پيمان كه در آيه مورد بحث مطرح است از اساسى ترين شرائط زندگى دسته جمعى است و بدون آن، هيچ گونه همكارى اجتماعى ممكن نيست، كه بشر با از دست دادن آن، زندگى اجتماعى و اثرات آن را عملاً از دست خواهد داد، به همين دليل در منابع اسلامى تأكيد فوق العاده اى روى اين مسأله شده است و شايد كمتر مطلبى باشد كه اين قدر گسترش داشته باشد; زيرا بدون آن، هرج و مرج و سلب اطمينان عمومى كه بزرگ ترين بلاى اجتماعى است در ميان بشر پيدا مى شود. در «نهج البلاغه» در فرمان «مالك اشتر» چنين مى خوانيم: فَإنَّهُ لَيْسَ مِنْ فَرائِضِ اللّهِ شَىْءٌ اَلنّاسُ أَشَدُّ عَلَيْهِ إِجْتِماعاً مَعَ تَفَرُّقِ أَهْوائِهِمْ وَ تَشَتُّتِ آرائِهِمْ مِنْ تَعْظِيْمِ الْوَفاءِ بِالْعُهُودِ، وَ قَدْ لَزِمَ ذلِكَ الْمُشْرِكُونَ فِيْما بَيْنَهُمْ دُونَ الْمُسْلِمِيْنَ لِمَا اسْتَوْبَلُوا مِنْ عَواقِبِ الْغَدْرِ: «در ميان واجبات الهى هيچ موضوعى همانند وفاى به عهد در ميان مردم جهان ـ با تمام اختلافاتى كه دارند ـ مورد اتفاق نيست به همين جهت بت پرستان زمان جاهليت نيز پيمان ها را در ميان خود محترم مى شمردند; زيرا عواقب دردناك پيمان شكنى را دريافته بودند» و نيز از امير مؤمنان على(عليه السلام) نقل شده كه فرمود: إِنَّ اللّهَ لايَقْبَلُ إِلاَّ الْعَمَلَ الصّالِحَ وَ لايَقْبَلُ اللّهُ إِلاَّ الْوَفاءَ بِالشُّرُوطِ وَ الْعُهُودِ: «خداوند از بندگان خود چيزى جز عمل صالح نمى پذيرد و جز وفاى به شروط و پيمان ها را قبول نمى كند» و از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل شده كه فرمود: لا دِيْنَ لِمَنْ لا عَهْدَ لَهُ: «آن كس كه به پيمان خود وفادار نيست دين ندارد» روى همين جهت، موضوع وفاى به عهد از موضوعاتى است كه هيچ گونه تفاوتى در ميان انسان ها درباره آن نيست، خواه طرف پيمان، مسلمان باشد يا غير مسلمان و به اصطلاح از حقوق انسان است، نه از حقوق برادران دينى. در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: ثَلاثٌ لَمْ يَجْعَلِ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لاَِحَد فِيْهِنَّ رُخْصَةً: أَداءُ الأَمانَةِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفاجِرِ، وَ الْوَفاءُ بِالْعَهْدِ لِلْبَرِّ وَ الْفاجِرِ، وَ بِرُّ الْوالِدَيْنِ بَرَّيْنِ كانا أَوْ فاجِرَيْنِ!: «سه چيز است كه خداوند به هيچ كس اجازه مخالفت با آن را نداده است: اداى امانت در مورد هر كس خواه نيكوكار باشد يا بدكار; وفاى به عهد درباره هر كس خواه نيكوكار باشد يا بدكار; و نيكى به پدر و مادر خواه نيكوكار باشند يا بدكار» حتى در روايتى از امير مؤمنان على(عليه السلام) نقل شده: اگر كسى با اشاره پيمانى را بر عهده بگيرد بايد به آن وفا كند، مى فرمايد: إِذا أَوْمى أَحَدٌ مِنَ الْمُسْلِمِيْنَ أَوْ أَشارَ بِالأَمانِ إِلى أَحَد مِنَ الْمُشْرِكِيْنَ فَنَزَلَ عَلى ذلِكَ فَهُوَ فِى أَمان: «هر گاه يكى از مسلمانان با ايماء و اشاره به يكى از مشركان امان دهد و او از قلعه پائين آيد، در امان است»

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

هفت خصلت از انسان ها که آرزوی جبرئیل است.

پیامبر رحمت(ص):

یَا عَلِیُّ! تَمَنَّی جَبْرئِیلُ اَنْ یَکُونَ مِنْ بَنِی آدَمَ بِسَبْعِ خِصَالٍ وَ هِیَ الصَّلَوه فِی الْجَمَاعَه وَ مُجَالَسَتُهُ الْعُلَمَاءَ وَالصُّلْحُ بَیْنَ الاِثْنَیْنِ وَ اِکْرَامُ الْیَتِیمِ وَ عِیَادَة الْمَرِیضِ وَ تَشْیِیعُ الْجَنَازه وَ سَْقیُ الْمَاءِ فِی الْحَجِّ فَاحْرُصْ عَلَی ذَلِکَ؛

ای علی! جبرئیل به سبب هفت خصلت، آرزو داشت که از فرزندان آدم باشد.

آن خصلت ها [عبارت است از]:
نماز را به جماعت خواندن، همنشینی با دانشمندان، آشتی دادن بین دو نفر، احترام نهادن (و خدمت به) یتیم، عیادت بیمار، تشییع جنازه کردن و آب دادن در حج.

پس[علی جان!] بر [حفظ] این خصلت ها حریص باش.

المواعظ العددیه، ص ۱۹۵

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

فاصله حق و باطل

امام باقر علیه السلام فرمودند:

از امير المؤمنين علیه السلام پرسيده شد كه ميان حق و باطل چه فاصله‏اى است؟
فرمود: چهار انگشت، و امير المؤمنين (ع) دستش را ميان گوش و چشمش گذاشت و فرمود:
آنچه ديدگانت ديد آن حق است و بسيارى از چيزهايى كه گوش تو شنيد باطل است.

(خصال شیخ صدوق)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام رضا علیه السلام

هرگاه بندگان مرتکب گناهانی شوند که قبلاً انجام نمی داده اند،خداوند بلاهایی را برایشان پدید آورد که سابقه نداشته است

کافی ج۲ص۲۷۵

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام رضا (علیه السلام)

اِجتَهِدُوا اَنْ یَکُونَ زَمانُکُم اربَعَ ساعاتٍ
ساعهً لِلّهِ لِمُناجاتِهِ
وَ ساعهً لِأَمْرِ المَعَاشِ
وَ ساعهً لِمُعاشَرَهِ الاِخْوانِ الثِّقاتِو الذّین یَعرفُونَ عُیُوبَکُم وَ یُخْلِصُونَ لَکُم فی الباطِنِ
وَ ساعهً تَخْلوُنَ فیها لِلَّذاتِکُم و بِهذِهِ الساعَهِ تَقَدِرُونَ عَلی الثَّلاثِ ساعاتٍ
امام رضا علیه السلام:
بکوشید زمانتان را به چهار بخش تقسیم کنید:

زمانی برای مناجات با خدا،
زمانی برای تأمین معاش،
زمانی برای معاشرت با برادران و معتمدانی که عیب هایتان را به شما می شناسانند و در دل شما را دوست دارند،
و ساعاتی برای لذت های حلال و با بخش چهارم توانایی انجام دادن سه بخش دیگر را به دست می آورید.

فقه الرضا (ع): 337؛ عنه البحار: 75 / 346 ح4

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

قالَ اَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ عَلِىّ‏ عليه السلام: اَصْعَبُ الْاَعْمالِ اَرْبَعَةٌ، اَلْعَفْوُ عِنْدَالْغَضَبِ، وَالْجُودُ مِنَ الْيَسِيرِ، وَالْعِفَّةُ فِى الْخَلْوَةِ، وَ قَوْلُ الْحَقِّ عِنْدَ مَنْ تَخافَهُ وَ تَرْجُوهُ.

مشكل‏ترين كارها چهار چيز است:

عفو و گذشت كردن در هنگام خشم و غضب
بذل و بخشش از مال كم و اندك
عفت ورزيدن در (مكان) خلوت
و راستگويى در نزد كسى كه از او مى‏ترسى و به او اميد دارى.


کتاب احادیث الطلاب آیت الله مجتهدی، ص ۳۶۰.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام خامنه ای:

شهادت، یعنی وارد شدن در حریم خلوت الهی و میهمان شدن بر سر سفره‌ی ضیافت الهی؛ این خیلی باعظمت است. 1370/10/11

شهید مدافع حرم شهید علی‌اصغر انصاری (فاطمیون)

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=46544

https://www.mashreghnews.ir/news/1288126

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

 

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , قرآن کریم , سوره مبارکه مائده , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه مائده آيه ۱ , تفسیر سوره مبارکه مائده , سوره مبارکه مائده , به نام خداوند بخشنده بخشايشگر , به نام خداوند , بخشنده , بخشايشگر , ايمان , پيمان , قرارداد , وفا , چهارپايان , جنين , حلال , استثناء , احرام , صيد , خداوند , حكم , هفت خصلت , انسان , آرزوی جبرئیل , آرزو , جبرئیل , پیامبر رحمت (صلی الله علیه و آله و سلم) , فرزندان آدم , نماز , نماز جماعت , دانشمندان , همنشینی , آشتی دادن , احترام , یتیم , عیادت بیمار , تشییع جنازه , آب دادن , حج , حریص , علی , یا علی , فاصله حق و باطل , حق و باطل , امام باقر علیه السلام , امير المؤمنين (علیه السلام) , حق , باطل , خصال شیخ صدوق , امام رضا علیه السلام , گناهان , بلا , امام رضا (علیه السلام) , مناجات با خدا , تأمین معاش , معاشرت , برادران , معتمدان , عیب , لذتهای حلال , توانایی , فقه الرضا (علیه السلام) , عفو و گذشت , خشم و غضب , بذل و بخشش , عفت ورزيدن , راستگويى , آیت الله مجتهدی , شهادت , حریم خلوت الهی , میهمان شدن , ضیافت الهی , باعظمت , شهید مدافع حرم , شهید علی‌ اصغر انصاری , فاطمیون , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۷۰

۱۷۰ يا أَيُّهَا النّاسُ قَدْ جاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِنْ رَبِّكُمْ فَآمِنُوا خَيْراً لَكُمْ وَ إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الأَرْضِ وَ كانَ اللّهُ عَليماً حَكيماً

ترجمه
۱۷۰ـ اى مردم! پيامبر (ى كه انتظارش را مى كشيديد،) حق را از جانب پروردگارتان آورد; به او ايمان بياوريد كه براى شما بهتر است! و اگر كافر شويد، (به خدا زيانى نمى رسد; زيرا) آنچه در آسمان ها و زمين است از آنِ خداست، و خداوند، دانا و حكيم است.

تفسیر
در آيات گذشته، به سرنوشت افراد بى ايمان اشاره شد، و اين آيه دعوت به سوى ايمان آميخته با ذكر نتيجه آن مى كند، و با تعبيرات مختلفى كه شوق و علاقه انسان را بر مى انگيزد، همه مردم را به اين هدف عالى تشويق مى نمايد. نخست مى گويد: «اى مردم! همان پيامبرى كه در انتظار او بوديد و در كتب آسمانى پيشين به او اشاره شده بود با آئين حق به سوى شما آمده است» (يا أَيُّهَا النّاسُ قَدْ جاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ) - 2 پس از آن مى فرمايد: «اين پيامبر از طرف آن كس كه پرورش و تربيت شما را بر عهده گرفته آمده است» (مِنْ رَبِّكُمْ). بعد اضافه مى كند: «اگر ايمان بياوريد به سود شما است به ديگرى خدمت نكرده ايد، بلكه به خودتان خدمت نموده ايد» (فَآمِنُوا خَيْراً لَكُمْ). سپس توجه مى دهد: فكر نكنيد اگر شما راه كفر پيش گيريد به خدا زيانى مى رسد، چنين نيست; زيرا خداوند مالك آنچه در آسمان ها و زمين است مى باشد، مى فرمايد: «و اگر كافر شويد (به خدا زيانى نمى رسد) آنچه در آسمان ها و زمين است ملك خدا است» (وَ إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الأَرْضِ). به علاوه، چون خداوند، عالم و حكيم است دستورهائى را كه به شما داده و برنامه هائى را كه تنظيم كرده همگى روى فلسفه و مصالحى بوده و به سود شما است; زيرا «خداوند همواره دانا و حكيم است» (وَ كانَ اللّهُ عَليماً حَكيماً). بنابراين، اگر پيامبران و برنامه هائى فرستاده، نه به خاطر نياز خود بوده، كه به خاطر علم و حكمتش بوده است. با توجه به تمام اين جهات، آيا سزاوار است كه راه ايمان را رها كرده و به راه كفر گام نهيد؟!

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۷۱

۱۷۱ يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا في دينِكُمْ وَ لا تَقُولُوا عَلَى اللّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسيحُ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللّهِ وَ كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى مَرْيَمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ انْتَهُوا خَيْراً لَكُمْ إِنَّمَا اللّهُ إِلهٌ واحِدٌ سُبْحانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الأَرْضِ وَ كَفى بِاللّهِ وَكيلاً

ترجمه
۱۷۱ ـ اى اهل كتاب! در دين خود، غلوّ (و زياده روى) نكنيد! و درباره خدا، غير از حق نگوئيد! مسيح عيسى بن مريم فقط فرستاده خدا، و كلمه (و مخلوق) اوست; كه او را به مريم القاء نمود; و روحى (شايسته) از طرف او بود. به خدا و پيامبران او، ايمان بياوريد; و نگوئيد: «(خداوند) سه گانه است»! (از اين سخن) خوددارى كنيد كه براى شما بهتر است. خدا، تنها معبود يگانه است; او منزّه است كه فرزندى داشته باشد; (بلكه) از آن اوست آنچه در آسمان ها و در زمين است; و براى تدبير و سرپرستى آنها، خداوند كافى است.

تفسیر
در اين آيه، و آيه بعد به تناسب بحث هائى كه درباره اهل كتاب و كفار بود، به يكى از مهمترين انحرافات جامعه مسيحيت يعنى «مسأله تثليث و خدايان سه گانه» اشاره كرده و با جمله هاى كوتاه و مستدل آنها را از اين انحراف بزرگ بر حذر مى دارد. نخست به آنان اخطار مى كند كه در دين خود راه غلوّ را نپويند و جز حق درباره خدا نگويند، مى فرمايد: «اى اهل كتاب! در دين خود غلوّ نكنيد و درباره خدا جز حق نگوئيد» (يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا في دينِكُمْ وَ لا تَقُولُوا عَلَى اللّهِ إِلاَّ الْحَقَّ). مسأله «غلوّ» درباره پيشوايان، يكى از مهمترين سرچشمه هاى انحراف در اديان آسمانى بوده است. از آنجا كه انسان به خود علاقه دارد، ميل دارد كه رهبران و پيشوايان خويش را هم بيش از آنچه هستند بزرگ نشان دهد تا بر عظمت خود افزوده باشد. گاهى نيز اين تصور، كه غلوّ درباره پيشوايان، نشانه ايمان به آنان و عشق و علاقه به آنها است، سبب گام نهادن در اين ورطه هولناك مى شود. «غلوّ» همواره يك عيب بزرگ را همراه دارد و آن اين كه: ريشه اصلى مذهب يعنى خداپرستى و توحيد را خراب مى كند. به همين جهت، اسلام درباره غلات سختگيرى شديدى كرده و در كتب «عقائد» و «فقه» غلات از بدترين كفار معرفى شده اند. پس از آن، به چند نكته كه هر كدام در حكم دليلى بر ابطال تثليث و الوهيت مسيح(عليه السلام) است اشاره مى كند: در آغاز مى گويد: «عيسى(عليه السلام) فقط فرزند مريم(عليها السلام) بود» (إِنَّمَا الْمَسيحُ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ). اين تعبير (ذكر نام مادر عيسى در كنار نام او) كه در شانزده مورد از قرآن مجيد آمده است ، خاطر نشان مى سازد كه مسيح(عليه السلام) همچون ساير افراد انسان در رحم مادر قرار داشت، دوران جنينى را گذراند و همانند ساير افراد بشر متولد شد، شير خورد و در آغوش مادر پرورش يافت، يعنى تمام صفات بشرى در او بود. چگونه ممكن است چنين كسى كه مشمول و محكوم قوانين طبيعت و تغييرات جهان مادّه است خداوند ازلى و ابدى باشد. مخصوصاً كلمه «اِنَّما» كه در آيه مورد بحث آمده است، به اين توهّم نيز پاسخ مى گويد كه: اگر عيسى(عليه السلام) پدر نداشت، مفهومش اين نيست كه فرزند خدا بود، بلكه فقط فرزند مريم بود! در دومين نكته مى فرمايد: «عيسى(عليه السلام) فرستاده خدا بود» (رَسُولُ اللّهِ). اين موقعيت نيز، تناسبى با الوهيت او ندارد، قابل توجه اين كه قسمتى از سخنان مختلف مسيح(عليه السلام) كه در «اناجيل» كنونى موجود است، همگى حاكى از نبوت و رسالت او براى هدايت انسان ها است، نه الوهيت و خدائى او. در سومين نكته مى فرمايد: «عيسى(عليه السلام) كلمه خدا بود كه به مريم القاء شد» (وَ كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى مَرْيَمَ). در چند آيه قرآن از عيسى(عليه السلام) تعبير به «كلمه» شده است و اين تعبير، به خاطر آن است كه اشاره به مخلوق بودن مسيح(عليه السلام) كند. همان طور كه كلمات، مخلوق ما است، موجودات عالم آفرينش هم، مخلوق خدا هستند. و نيز همان طور كه «كلمات» اسرار درون ما را بيان مى كند و نشانه اى از صفات و روحيات ما است، مخلوقات اين عالم نيز، روشنگر صفات جمال و جلال خدايند. به همين جهت، در چند مورد از آيات قرآن به تمام مخلوقات «كلمه» اطلاق شده است (مانند آيات 109 كهف و 27 لقمان).

منتها اين كلمات با هم تفاوت دارند، بعضى بسيار برجسته و بعضى نسبتاً ساده و كوچكند، و عيسى(عليه السلام) مخصوصاً از نظر آفرينش (علاوه بر مقام رسالت) برجستگى خاصى داشت; چرا كه بدون پدر آفريده شد. در چهارمين نكته مى گويد: «عيسى(عليه السلام) روحى است كه از طرف خدا آفريده شد» (وَ رُوحٌ مِنْهُ). اين تعبير كه در مورد آفرينش آدم(عليه السلام) و به يك معنى آفرينش تمام بشر، نيز در قرآن آمده است اشاره به عظمت آن روحى است كه خدا آفريد و در وجود انسان ها عموماً و مسيح و پيامبران خصوصاً قرار داد. گر چه بعضى خواسته اند از اين تعبير سوء استفاده كنند كه: عيسى(عليه السلام) جزئى از خداوند بود و تعبير «مِنْهُ» را گواه بر اين پنداشته اند. ولى مى دانيم: «مِنْ» در اين گونه موارد براى تبعيض نيست، بلكه به اصطلاح «مِنْ» نشويه است كه بيان سرچشمه و منشأ پيدايش چيزى مى باشد. جالب توجه اين كه: در تواريخ مى خوانيم: «هارون الرشيد» طبيبى نصرانى داشت كه روزى با «على بن حسين واقدى» ـ كه از دانشمندان اسلام بود ـ مناظره كرده، گفت: در كتاب آسمانى شما آيه اى وجود دارد كه مسيح(عليه السلام) را جزئى از خداوند معرفى كرده، سپس آيه فوق را تلاوت كرد. «واقدى» بلافاصله در پاسخ او اين آيه از قرآن را تلاوت نمود: وَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِى السَّماواتِ وَ ما فِى الأَرْضِ جَمِيْعاً مِنْهُ: «آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است مسخّر شما كرده و همه از ناحيه اوست» و اضافه كرد: اگر كلمه «مِنْ» جزئيت را برساند، بايد تمام موجودات زمين و آسمان طبق اين آيه جزئى از خدا باشند. طبيب نصرانى با شنيدن اين سخن، مسلمان شد. «هارون الرشيد» از اين جريان خوشحال گشت و به «واقدى» جايزه قابل ملاحظه اى داد به علاوه، شگفت انگيز است كه مسيحيان تولد عيسى(عليه السلام) را از مادر بدون وجود پدر دليلى بر الوهيت او مى گيرند، در حالى كه فراموش كرده اند آدم(عليه السلام)بدون پدر و مادر وجود يافت و اين خلقت خاص را هيچ كس دليل بر الوهيت او نمى داند! سپس قرآن به دنبال اين بيان مى فرمايد: «اكنون كه چنين است به خداى يگانه و پيامبران او ايمان بياوريد و نگوئيد خدايان سه گانه اند، و اگر از اين سخن بپرهيزيد، به سود شما است» (فَآمِنُوا بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ انْتَهُوا خَيْراً لَكُمْ). بار ديگر تأكيد مى كند كه: «تنها خداوند معبود يگانه است» (إِنَّمَا اللّهُ إِلهٌ واحِدٌ). يعنى شما قبول داريد كه در عين تثليث، خدا يگانه است در حالى كه اگر فرزندى داشته باشد، شبيه او خواهد بود و با اين حال يگانگى معنى ندارد. چگونه ممكن است خداوند فرزندى داشته باشد در حالى كه او از نقيصه احتياج به همسر و فرزند و نقيصه جسمانيت و عوارض جسم بودن مبرّا است؟ لذا مى فرمايد: «او منزّه است از اين كه فرزند داشته باشد» (سُبْحانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ). به علاوه، او مالك آنچه در آسمان ها و زمين است مى باشد، همگى مخلوق اويند و او خالق آنها است، و مسيح(عليه السلام) نيز يكى از اين مخلوقات او است، چگونه مى توان يك حالت استثنائى براى وى قائل شد، آيا مملوك و مخلوق مى تواند فرزند مالك و خالق خود باشد، مى فرمايد: «آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است از آنِ او است» (لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الأَرْضِ). بنابراين، چه نيازى به همسر و فرزند دارد. و در پايان اعلام مى دارد: خداوند نه تنها خالق و مالك آنها است «بلكه مدبّر و حافظ و رازق و سرپرست آنها نيز مى باشد» (وَ كَفى بِاللّهِ وَكيلاً). اصولاً خدائى كه ازلى و ابدى است، و سرپرستى همه موجودات را از ازل تا ابد بر عهده دارد، چه نيازى به فرزند دارد؟ مگر او همانند ما است كه فرزندى براى جانشينى بعد از مرگ خود بخواهد؟!

در ميان انحرافاتى كه جهان مسيحيت به آن گرفتار شده، هيچ يك بدتر از انحراف تثليث نيست; زيرا آنها با صراحت مى گويند: خداوند سه گانه است و نيز با صراحت مى گويند در عين حال يگانه است! يعنى هم وحدت را حقيقى مى دانند و هم سه گانگى را واقعى مى شمرند، و اين موضوع مشكل بزرگى براى پژوهشگران مسيحى به وجود آورده است. اگر حاضر بودند يگانگى خدا را «مجازى» بدانند و تثليث را «حقيقى» مطلبى بود. و اگر حاضر بودند تثليث را «مجازى» و توحيد را «حقيقى» بدانند، باز هم مسأله، ساده بود. ولى عجيب اين است كه: هر دو را حقيقى و واقعى مى دانند! و اگر مى بينيم در پاره اى از نوشته هاى تبليغاتى اخير كه به دست افراد غير مطلع داده مى شود، دم از سه گانگى مجازى مى زنند، سخن رياكارانه اى است كه به هيچ وجه با منابع اصلى مسيحيت و اعتقاد واقعى دانشمندان آنها نمى سازند. اينجا است كه مسيحيان خود را با يك مطلب غير معقول مواجه مى بينند; زيرا معادله «1 = 3» را هيچ كودك دبستانى هم نمى تواند بپذيرد، به همين دليل معمولاً مى گويند: اين مسأله را نبايد با مقياس عقل پذيرفت بلكه با مقياس تعبد و دل! بايد پذيرفته شود. و از اينجا است كه مسأله بيگانگى «مذهب» از «منطق عقل» شروع مى شود و مسيحيت را به اين وادى خطرناك مى كشاند كه مذهب جنبه عقلانى ندارد، بلكه صرفاً جنبه قلبى و تعبدى دارد. و نيز از اينجا است كه بيگانگى علم و مذهب و تضاد اين دو با هم از نظر منطق مسيحيت كنونى آشكار مى شود; زيرا علم مى گويد: عدد 3 هرگز مساوى با يك نيست، اما مسيحيت كنونى مى گويد هست! در مورد اين عقيده به چند نكته بايد توجه كرد: 1 ـ در هيچ يك از «اناجيل» كنونى اشاره اى به مسأله تثليث نشده است به همين دليل، محققان مسيحى عقيده دارند: سرچشمه تثليث در «اناجيل»، مخفى و ناپيدا است «مستر هاكس» آمريكائى مى گويد: «ولى مسأله تثليث در عهد عتيق و عهد جديد مخفى و غير واضح است» و همان طور كه بعضى از مورخان نوشته اند، مسأله تثليث از حدود قرن سوم به بعد در ميان مسيحيان آشكار گشت، و اين بدعتى بود كه بر اثر غلوّ از يكسو و آميزش مسيحيان با اقوام ديگر از سوى ديگر ، در مسيحيت واقعى وارد شد. بعضى احتمال مى دهند: اصولاً «تثليث نصارى» از «ثالوث هندى» (سه گانه پرستى هندوها) گرفته شده است 2 ـ تثليث، مخصوصاً به صورت «تثليث در وحدت» (سه گانگى در عين يگانگى) مطلبى است كاملاً نامعقول و بر خلاف بداهت عقل، و مى دانيم كه مذهب هرگز نمى تواند از عقل و علم جدا شود، علم حقيقى با مذهب واقعى، هميشه هماهنگ است و دوش به دوش يكديگر سير مى كنند. اين سخن كه مذهب را بايد تعبداً پذيرفت، سخن بسيار نادرستى است; زيرا اگر در قبول اصول يك مذهب، عقل كنار برود و مسأله «تعبد كور و كر» پيش بيايد، هيچ تفاوتى ميان مذاهب، باقى نخواهد ماند، در اين موقع، چه دليلى دارد كه انسان خداپرست باشد نه بت پرست؟! و چه دليلى دارد كه مسيحيان روى مذهب خود تبليغ كنند نه مذاهب ديگر؟! بنابراين، امتيازاتى كه آنها براى مسيحيت فكر مى كنند و اصرار دارند مردم را به سوى آن بكشانند خود دليلى است بر اين كه مذهب را بايد با منطق عقل شناخت. و اين درست بر خلاف ادعائى است كه آنها در مسأله تثليث دارند، يعنى «مذهب» را از «عقل» جدا مى كنند. به هر حال، هيچ سخنى براى درهم كوبيدن بنيان مذهب بدتر از اين سخن نيست كه بگوئيم: مذهب جنبه عقلانى و منطقى ندارد بلكه جنبه تعبدى دارد!

3 ـ دلائل متعددى كه در بحث توحيد براى يگانگى ذات خدا آورده شده است هر گونه دوگانگى، سه گانگى و تعدّد را از او نفى مى كند، خداوند يك وجود بى نهايت از تمام جهات است، ازلى، ابدى و نامحدود از نظر علم و قدرت و توانائى است و مى دانيم: در بى نهايت، تعدّد و دوگانگى تصور نمى شود. زيرا اگر دو بى نهايت فرض كنيم، هر دو متناهى و محدود مى شوند چون وجود اول فاقد قدرت، توانائى و هستى وجود دوم است، و همچنين وجود دوم فاقد وجود اول و امتيازات او است، بنابراين ، هم وجود اول محدود است و هم وجود دوم. به عبارت روشن تر: اگر دو «بى نهايت» از تمام جهات فرض كنيم، حتماً «بى نهايت اول» به مرز «بى نهايت دوم» كه مى رسد تمام مى گردد، و بى نهايت دوم كه به مرز بى نهايت اول مى رسد، آن هم تمام مى گردد، پس هر دو محدود هستند و متناهى. نتيجه اين كه: ذات خداوند كه يك وجود غير متناهى است هرگز نمى تواند متعدد باشد. همچنين اگر معتقد باشيم، ذات خدا مركّب از «سه اقنوم» (سه اصل يا سه ذات) است، لازم مى آيد كه هر سه محدود باشند، نه نامحدود و نامتناهى. به علاوه، هر «مركّبى» نيازمند به «اجزاى» خويش است، و وجودش معلول وجود آنها است و لازمه تركيب در ذات خدا اين است كه او نيازمند و معلول باشد، در حالى كه مى دانيم او بى نياز و علت نخستين عالم هستى است. 4 ـ از همه اينها گذشته، چگونه ممكن است، ذات خدا در قالب انسانى آشكار شود و نياز به جسم، مكان، غذا، لباس و مانند آن پيدا كند؟ محدود ساختن خداى ازلى و ابدى در جسم يك انسان، و قرار دادن او در جنين مادر، از بدترين تهمت هائى است كه ممكن است به ذات مقدس او بسته شود. همچنين نسبت دادن فرزند به خدا كه مستلزم عوارض مختلف جسمانى است يك نسبت غير منطقى و كاملاً نامعقول محسوب مى شود، به دليل اين كه هر كس در محيط مسيحيت پرورش نيافته و از آغاز طفوليت با اين تعليمات موهوم و غلط خو نگرفته است از شنيدن اين تعبيرات كه بر خلاف الهام فطرت و عقل است مشمئز مى شود، و اگر خود مسيحيان از تعبيراتى مانند: «خداى پدر» و «خداى پسر» ناراحت نمى شوند، به خاطر آن است كه از طفوليت با اين مفاهيم غلط انس گرفته اند! 5 ـ اخيراً ديده مى شود جمعى از مبلّغان مسيحى براى اغفال افراد كم اطلاع در مورد مسأله تثليث، متشبث به مثال هاى سفسطه آميزى شده اند، از جمله اين كه: وحدت در تثليث (يگانگى در عين سه گانگى) را مى توان تشبيه به «جرم خورشيد» ، «نور» و «حرارت» آن كرد كه سه چيز هستند و در عين حال يك حقيقتند، و يا تشبيه به موجودى كرد كه عكس آن در سه آينه بيفتد با اين كه يك موجود بيشتر نيست، سه موجود به نظر مى رسد! و يا آن را تشبيه به مثلثى مى كنند كه از بيرون سه زاويه دارد و اما اگر زوايا را از درون امتداد دهيم به يك نقطه مى رسند. با كمى دقت روشن مى شود اين مثال ها ارتباطى با مسأله مورد بحث ندارد; زيرا «جرم خورشيد» مسلماً با «نور آن» دو تا است، و «نور» كه امواج مافوق قرمز است با «حرارت» كه امواج مادون قرمز است از نظر علمى كاملاً تفاوت دارند، و اگر احياناً گفته شود: اين سه چيز يك واحد شخصى هستند، مسامحه و مجازى بيش نيست. و از آن روشن تر مثال «جسم» و «آينه ها» است; زيرا عكسى كه در آينه است، چيزى جز انعكاس نور نيست، انعكاس نور مسلماً غير از خود جسم است، بنابراين ، اتحاد حقيقى و شخصى در ميان آنها وجود ندارد و اين مطلبى است كه هر كس فيزيك كلاس هاى اول دبيرستان را خوانده باشد مى داند. در مثال مثلث نيز مطلب همين طور است: زواياى مثلث قطعاً متعددند، و امتداد منَصِّف الزاويه ها و رسيدن به يك نقطه در داخل مثلث ربطى به زوايا ندارد.

شگفت انگيز اين كه: بعضى از مسيحيان شرقى با الهام از «وحدت وجود صوفيه خواسته اند توحيد در تثليث را با منطق «وحدت وجود» تطبيق دهند، ولى ناگفته پيدا است اگر كسى عقيده نادرست و انحرافى وحدت وجود را بپذيرد، بايد همه موجودات اين عالم را جزئى از ذات خدا بداند، بلكه عين او تصور كند، در اين موقع سه گانگى معنى ندارد، بلكه تمام موجودات از كوچك و بزرگ، جزء يا مظهرى براى او مى شوند. بنابراين، تثليث مسيحيت هيچگونه ارتباطى با وحدت وجود نمى تواند داشته باشد، اگر چه در جاى خود وحدت وجود صوفيه نيز ابطال شده است. 6 ـ گاهى بعضى از مسيحيان مى گويند: اگر ما مسيح(عليه السلام) را «ابن اللّه» مى گوئيم درست مانند آن است كه شما به امام حسين(عليه السلام) «ثار اللّه» و «ابن ثاره» (خون خدا و فرزند خون خدا) مى گوئيد و يا در پاره اى از روايات به على(عليه السلام) «يد اللّه» اطلاق شده است، ولى بايد گفت: اوّلاً ـ اين اشتباه بزرگى است كه بعضى «ثار» را به معنى «خون» كرده اند; زيرا «ثار» هيچ گاه در لغت عرب به معنى خون نيامده است، بلكه به معنى «خون بها» است، (در لغت عرب به خون، «دم» اطلاق مى شود). بنابراين «ثار اللّه» يعنى اى كسى كه خون بهاى تو متعلق به خدا است و او خون بهاى تو را مى گيرد. يعنى تو متعلق به يك خانواده نيستى كه خون بهاى تو را رئيس خانواده بگيرد. و نيز متعلق به يك قبيله نيستى كه خون بهاى تو را رئيس قبيله بگيرد، تو متعلق به جهان انسانيت و بشريت مى باشى، تو متعلق به عالم هستى و ذات پاك خدائى، بنابراين خون بهاى تو را او بايد بگيرد. و همچنين تو فرزند على بن ابى طالب(عليه السلام) هستى كه شهيد راه خدا بود و خون بهاى او را نيز خدا بايد بگيرد. و ثانياً ـ اگر در عبارتى در مورد مردان خدا تعبير مثلاً به «يد اللّه» شود، قطعاً يك نوع تشبيه، كنايه و مجاز است، اما آيا هيچ مسيحى واقعى حاضر است «ابن اللّه» بودن مسيح(عليه السلام) را يك نوع مجاز و كنايه بداند؟ مسلماً چنين نيست; زيرا منابع اصيل مسيحيت «ابن» را به عنوان «فرزند حقيقى» مى شمرند و مى گويند: اين صفت مخصوص مسيح(عليه السلام) است نه غير او، و اين كه در بعضى از نوشته هاى سطحى تبليغاتى مسيحى ديده مى شود كه «ابن اللّه» را به صورت كنايه و تشبيه گرفته اند، بيشتر جنبه عوام فريبى دارد، براى روشن شدن اين مطلب عبارت زير را كه نويسنده كتاب «قاموس مقدس» در واژه «خدا» آورده با دقت توجه كنيد: «و لفظِ پسرِ خدا يكى از القاب منجى و فادى ما است كه بر شخص ديگر اطلاق نمى شود مگر در جائى كه كه از قرائن معلوم شود كه قصد از پسر حقيقى خدا نيست»

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۷۲تا۱۷۳

۱۷۲ لَنْ يَسْتَنْكِفَ الْمَسيحُ أَنْ يَكُونَ عَبْداً لِلّهِ وَ لاَ الْمَلائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَ مَنْ يَسْتَنْكِفْ عَنْ عِبادَتِهِ وَ يَسْتَكْبِرْ فَسَيَحْشُرُهُمْ إِلَيْهِ جَميعاً ۱۷۳فَأَمَّا الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ أَمَّا الَّذينَ اسْتَنْكَفُوا وَ اسْتَكْبَرُوا فَيُعَذِّبُهُمْ عَذاباً أَليماً وَ لا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ وَلِيّاً وَ لا نَصيراً

ترجمه
۱۷۲ ـ هرگز مسيح از اين ابا نداشت كه بنده خدا باشد; و نه فرشتگان مقرّب او (از اين ابا دارند). و آنها كه از عبوديت و بندگى او، روى برتابند و تكبّر كنند، به زودى همه آنها را (در قيامت) نزد خود جمع خواهد كرد. ۱۷۳ ـ اما آنها كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، پاداششان را به طور كامل خواهد داد; و از فضل و بخشش خود، بر آنها خواهد افزود. و اما آنها كه ابا كردند و تكبّر ورزيدند، مجازات دردناكى خواهد كرد; و براى خود، غير از خدا، سرپرست و ياورى نخواهند يافت.

شان نزول
جمعى از مفسران در شأن نزول اين آيه، چنين روايت كرده اند: طايفه اى از مسيحيان «نجران» خدمت پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) رسيده، عرض كردند: چرا نسبت به پيشواى ما خرده مى گيرى؟ پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: من چه عيبى بر او گذاشته ام؟ گفتند: تو مى گوئى او بنده خدا و پيامبر او بوده است. آيه فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت.

تفسیر
گر چه آيات فوق شأن نزول خاصى دارد، ولى با اين حال پيوند و ارتباط آن با آيات گذشته كه درباره نفى الوهيت مسيح(عليه السلام) و ابطال مسأله تثليث بود، آشكار است. نخست، با بيان ديگرى مسأله الوهيت مسيح(عليه السلام) را ابطال كرده، مى گويد: شما چگونه معتقد به الوهيت عيسى(عليه السلام) هستيد در حالى كه: «مسيح از عبوديت و بندگى پروردگار استنكاف نداشت و فرشتگان مقرّب پروردگار نيز استنكاف ندارند»؟ (لَنْ يَسْتَنْكِفَ الْمَسيحُ أَنْ يَكُونَ عَبْداً لِلّهِ وَ لاَ الْمَلائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ). مسلّم است كسى كه خود عبادت كننده است معنى ندارد كه معبود باشد. مگر ممكن است كسى خود را عبادت كند؟ يا اين كه عابد، معبود، بنده و خدا يكى باشد؟! جالب اين است كه: در حديثى مى خوانيم: امام على بن موسى الرضا (عليه السلام)براى محكوم ساختن مسيحيان منحرف كه مدعى الوهيت او بودند به «جاثليق» بزرگ مسيحيان فرمود: عيسى(عليه السلام) همه چيزش خوب بود، تنها يك عيب داشت و آن اين كه عبادت چندانى نداشت. مرد مسيحى برآشفت و به امام گفت: چه اشتباه بزرگى مى كنى؟ اتفاقاً او از عابدترين مردم بود. امام(عليه السلام) فوراً فرمود: او چه كسى را عبادت مى كرد؟ آيا كسى جز خدا را مى پرستيد؟ بنابراين، به اعتراف خودت، مسيح بنده و مخلوق و عبادت كننده خدا بود، نه معبود و خدا، مرد مسيحى خاموش شد و پاسخى نداشت پس از آن اضافه مى كند: «كسانى كه از عبادت و بندگى پروردگار امتناع ورزند، و اين امتناع از تكبر و خودبينى سرچشمه بگيرد، خداوند همه آنها را در روز رستاخيز در دادگاه عدل خود حاضر خواهد ساخت» (وَ مَنْ يَسْتَنْكِفْ عَنْ عِبادَتِهِ وَ يَسْتَكْبِرْ فَسَيَحْشُرُهُمْ إِلَيْهِ جَميعاً) و به هر كدام كيفر مناسب خواهد داد. در آيه بعد، نحوه برخورد با محشور شدگان را چنين بيان مى كند: «در آن روز آنها كه داراى ايمان و عمل صالح بوده اند پاداششان را به طور كامل خواهد داد، و از فضل و رحمت خود بر آنها خواهد افزود» (فَأَمَّا الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ). «اما آنها كه از بندگى خدا امتناع ورزيدند و راه تكبّر را پيش گرفتند به عذاب دردناكى گرفتار خواهد كرد و غير از خدا هيچ سرپرست، حامى و ياورى نخواهند يافت» (وَ أَمَّا الَّذينَ اسْتَنْكَفُوا وَ اسْتَكْبَرُوا فَيُعَذِّبُهُمْ عَذاباً أَليماً وَ لا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ وَلِيّاً وَ لا نَصيراً).

۱- استنكاف به معنى امتناع و انزجار از چيزى است و بنابراين، مفهوم وسيعى دارد كه با ذكر جمله «اسْتَكْبَرُوا» به دنبال آن محدود مى شود; زيرا امتناع از بندگى خدا گاهى سرچشمه آن جهل و نادانى است و گاهى به خاطر تكبّر، خودبينى و سركشى است گرچه هر دو كار خلافى است، ولى دومى به مراتب بدتر است. 2 ـ ذكر عدم استنكاف ملائكه از عبوديت پروردگار، يا به خاطر آن است كه مسيحيان قائل به سه معبود بودند ( اب ، ابن و روح القدس و يا به تعبير ديگر خداى پدر و خداى پسر و واسطه ميان آن دو) بنابراين ، در اين آيه مى خواهد معبود ديگر، يعنى «مسيح» و «فرشته روح القدس» هر دو را نفى كند تا توحيد ذات پروردگار ثابت شود. و يا به خاطر آن است كه آيه، ضمن پاسخگوئى به شرك مسيحيان، اشاره به شرك بت پرستان عرب كرده كه فرشتگان را فرزندان خدا مى دانستند و جزئى از پروردگار، و به آنها نيز پاسخ مى گويد. با توجه به اين دو بيان، ديگر جائى براى اين بحث باقى نمى ماند كه آيا آيه فوق دليل بر افضليت فرشتگان بر انبياء هست يا نه؟ زيرا آيه فقط در مقام نفى «اقنوم سوم» و يا «معبودهاى مشركان عرب» است، نه در صدد بيان افضليت فرشتگان نسبت به مسيح(عليه السلام).

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره نسا آیات ۱۷۴تا۱۷۵

۱۷۴ يا أَيُّهَا النّاسُ قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبيناً ۱۷۵ فَأَمَّا الَّذينَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ اعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ في رَحْمَة مِنْهُ وَ فَضْل وَ يَهْديهِمْ إِلَيْهِ صِراطاً مُسْتَقيماً

ترجمه
۱۷۴ ـ اى مردم! دليل روشنى از طرف پروردگارتان براى شما آمد; و نور آشكارى به سوى شما نازل كرديم. ۱۷۵ ـ اما آنها كه به خدا ايمان آوردند و به آن (كتاب آسمانى) چنگ زدند، به زودى همه را در رحمت و فضل خود، وارد خواهد ساخت; و در راه راستى، به سوى خودش هدايت مى كند.

تفسیر
در تعقيب بحث هائى كه درباره انحرافات اهل كتاب از اصل توحيد و اصول تعليمات انبياء در آيات سابق انجام يافت، در اين دو آيه سخن نهائى گفته شده و راه نجات مشخص گرديده است. نخست عموم مردم جهان را مخاطب ساخته، مى گويد: «اى مردم از طرف پروردگار شما پيامبرى آمده است كه براهين و دلائل آشكارى دارد و همچنين نور آشكارى به نام قرآن با او فرستاده شده كه روشنگر راه سعادت شما است» (يا أَيُّهَا النّاسُ قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبيناً). «برهان» به عقيده بعضى از دانشمندان از ماده «بَرَه» (بر وزن فرح) به معنى سفيد شدن است و از آنجا كه استدلالات روشن، چهره حق را براى شنونده نورانى، آشكار و سفيد مى كند، به آن «برهان» گفته مى شود. منظور از «برهان» در آيه فوق چنان كه جمعى از مفسران گفته اند و قرائن گواهى مى دهد، شخص پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) است. و منظور از «نور»، قرآن مجيد است كه در آيات ديگر نيز از آن تعبير به نور شده است. در احاديث متعددى كه از طرق اهل بيت(عليهم السلام) در تفسير «نور الثقلين» ، «على بن ابراهيم» و «مجمع البيان» به ما رسيده، «برهان» به پيامبر(صلى الله عليه وآله) تفسير شده و «نور» به على(عليه السلام) ، اين تفسير با تفسيرى كه در بالا گفتيم منافات ندارد; زيرا ممكن است از «نور»، معنى وسيعى اراده شود كه هم قرآن و هم امير مؤمنان على(عليه السلام) را كه حافظ قرآن و مفسر و مدافع آن بود در برگيرد. در آيه بعد، نتيجه پيروى از اين برهان و نور را چنين شرح مى دهد: «اما آنها كه به خدا ايمان آوردند و به اين كتاب آسمانى چنگ زدند، به زودى در رحمت واسعه خود وارد خواهد كرد، از فضل و رحمت خويش بر پاداش آنها خواهد افزود و به صراط مستقيم و راه راست هدايتشان مى كند» (فَأَمَّا الَّذينَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ اعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ في رَحْمَة مِنْهُ وَ فَضْل وَ يَهْديهِمْ إِلَيْهِ صِراطاً مُسْتَقيماً).

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بسم الله الرحمن الرحیم

از خصوصیّات شیعه حقیقی

حضرت امام زین العابدین علیه السلام
▫️إنَّمَا شِيعَتُنَا يُعْرَفُونَ بِعِبَادَتِهِمْ .... الْمُسَبِّحُونَ إِذَا سَكَتَ النَّاسُ وَ الْمُصَلُّونَ إِذَا نَامَ النَّاسُ وَ الْمَحْزُونُونَ إِذَا فَرِحَ النَّاس‏

شیعیان ما تنها با عبادتشان شناخته می شوند...
در وقتی که دیگران ساکتند، آنها تسبیح پروردگار می گویند،
و هنگامی که مردم در خواب هستند، آنها مشغول نماز هستند،
و در حالی که مردم در خوشی هستند، آنها محزون و غصّه دارند.

«صفات الشیعه» ص ۲۹

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بسم الله الرحمن الرحیم

خیر تضمین شده

حضرت امام صادق علیه السلام

من اسْتَخَارَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مَرَّةً وَاحِدَةً وَ هُوَ رَاضٍ بِمَا صَنَعَ اللَّهُ لَهُ خَارَ اللَّهُ لَهُ حَتْماً

هر کس یک مرتبه از خداوند عزّوجلّ طلب خیر کند و نسبت به قضاء الهی راضی باشد، خداوند خیر را برای او بصورت قطعی رقم می زند.

«المحاسن» ج ۲ ص ۵۹۸

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

شقاوت انسان بی محبّت

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:
▫️جاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ صلّی الله علیه وآله وسلّم، فَقَالَ مَا قَبَّلْتُ صَبِيّاً قَطُّ فَلَمَّا وَلَّى قَالَ رَسُولُ اللَّهِ هَذَا رَجُلٌ عِنْدِي أَنَّهُ مِنْ أَهْلِ النَّارِ

حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند:
مردی به محضر پیامبر صلّی الله علیه وآله و سلّم آمد، عرض کرد: من تا کنون هیچ کودکی را نبوسیده ام!

وقتی آن مرد رفت، رسول خدا فرمودند: این مرد در نظر من از اهل آتش است.

«الکافی» ج ۶ ص ۵۰

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

هشدار امام راحل (ره) در خصوص باقی ماندن طاغوتیان در ادارات... اکنون نیز تفاله های نفاق جدید و افساد طلبان در بدنه دولت و برخی مشاغل مهم باقی مانده اند و چوب لای چرخ دولت میگذارند و ملت را اذیت میکنند، ضرورت دارد دولت مردمی فعلی آنها را از ادارات برکنار کند (آذر ماه 1400)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

فرازی از وصیتنامه سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی

عزت دستِ‌ خداست‌ و بدانید اگـر گمنام‌‌ترین‌ هم‌ باشید، ولی‌ نیتِ‌ شما یاری مردم‌ باشد می‌بینید خدٰاوند؛ چقدر با عزت‌ و عظمت‌ شما را در‌ آغوش‌ می‌گیرد

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

شهید حسن عشوری اهل شهرستان رودسر و از سربازان گمنام امام زمان (عج) بود که در درگیری با تروریست‌ها به شهادت رسید.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

#عقلهای_تعطیل

✒️درج اینگونه اخبار در روزنامه دولتی ایران ،از این دولت مورد انتظار نبوده و نیست ،
بهره سیاسی از هنر پیشه یاسلبریتی ها و غیره در فرهنگ سازی یک نظام اسلامی که متوسل به ذوات مقدسه خاندان عصمت وطهارت هچون فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و زینب کبری( سلام الله علیها ) دو اسوه بزرگ عفت و پاکدامنی والگوی زنان انقلابی در دوران انقلاب اسلامی ،و اندک زنان و دختران مومنه ومحجبه باقی مانده در جامعه فعلی میباشند ، باآموزه های شیعی وروح انقلاب اسلامی منافات دارد،
رفتار و پوشش و زندگی خصوصی وپشت صحنه اکثر این جماعت باصطلاح بازیگر، ساختگاه وبستر فرهنگ سازی غربی و مقابله با عفت وحجاب فاطمی وزینبی بوده ، وآثارش در جامعه کاملا مشهود است،

چرا مسئولین فرهنگی وغیره در این نظام نمی خواهند بفهمند که پوشش و رفتار و سبک حجاب و نماد های منافی با عفت رایج در جامعه فعلی ،همه برگرفته از زندگی حقیقی و پوشش وزندگی واقعی وپشت صحنه بازیگران سریالها و فیلمهاست، نه برگرفته از آن شخصیتی که در فیلم بجایش بازی میکنند...!
و نتیجه الگو برداری از زندگی حقیقی سلبریتی ها همین بساطی است که جامعه را بشکلی در اورده که هیچ سنخیتی با انقلاب اسلامی و زندگی پاک وعفیف شیعی ندارد،
فقط کافی است نام یک بازیگر را سرچ کنید، با انبوهی از تصاویر حقیقی و پشت صحنه و زندگی واقعی شان روبرو خواهید شد که برای نسل جوان بسیار پر جاذبه تر بوده و اهمیت بیشتری دارد، تا نقشی که بازی کرده اند، و این یعنی تبلیغ و رواج الگوهای و مدلهای غربی برای نسل جوان کشور...!

یک نکته به مسئولین فرهنگی:
شاید بگویید ساده اندیشی نویسنده است که نمیداند ، فعلا برای حفظ اصل انقلاب ، سیاست این است که از هر ابزاری که سرگرم کننده است باید بهره برد،
اما در پاسخ باید گفت:
شیر بی یال و دم و اشکم که دید
این چنین شیری خدا کی آفرید

نظام با رفتار و زندگی ساده و پاک و بدون رانت و بدون دریافت حقوق های نجومی و پایین شهر نشینی مسئولینش حفظ میشود ، نه با استفاده ابزاری از جماعتی که هیچ سنخیتی با نظام اسلامی ندارند،

البته مشروط به اینکه مسئولین نظام اسلامی هم مشی و زندگی ساده رهبر فرزانه انقلاب وفرزندانش و رفتار واندیشه شهید عزیز حاج قاسم را الگوی زندگی خود و آقا زاده هایشان قرار دهند ، نه تجمل گرایی و رفاه طلبی و غیره.!

اللهم اجعل عواقب امورنا خیراً

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

سردار قاآنی:
با کوچک‌ترین حرکت ‌دندان‌تان ‌را خرد می‌کنیم‌

فرمانده‌‌ مقتدر نیروی قدس سپاه خطاب به آمریکا:

به آمریکاییان می‌گوییم هنوز از جغرافیای اطراف ما وقت دارید که با ذلت بیرون بروید و گرنه از تمام این جغرافیا بدتر از افغانستان اخراج می‌شوید.

سال‌های سال آمریکا حرف از تحریم روی میز و زیر میز می‌زند اما توان و ظرفیت نرم‌افزاری وسخت‌افزاری و اقتدار و عزت این ملت به حدی رسیده که می‌دانند اگر کوچکترین حرکتی کنید دندان‌های شما در دهانتان خورد می‌شود.

دورانی که هر کاری می‌خواستید انجام می‌دادید گذشت.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

 

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه نساء , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه نساء , مردم , پیامبر , حق , پروردگارتان , پروردگار , ایمان , کافر , زیان , خدا , آسمان , زمین , دانا , حکیم , اهل کتاب , دین , غلو , زیاده روی , مسیح , عیسی بن مریم , فرستاده خدا , کلمه , مخلوق , مریم , القاء , پیامبران , معبود یگانه , منزه , تدبیر , سرپرستی , فرشتگان , مقرب , فرشتگان مقرب , قیامت , اعمال صالح , پاداش , فضل , بخشش , تکبر , مجازات , دردناک , سرپرست , یاور , مسیحیان نجران , نجران , دلیل روشن , آشکار , کتاب آسمانی , رحمت , هدایت , شیعه , حقیقی , شیعیان , ساکت , تسبیح , خواب , نماز , خوشی , محزون , غصه , امام سجاد علیه السلام , صفات شیعه , امام صادق علیه السلام , طلب خیر , قضاء الهی , راضی , خیر , قطعی , کودک , بوسیدن , رسوب خدا , اهل آتش , طاغوت , دولت مردمی , ادارات , امام خمینی رحمه الله علیه , شهید سلیمانی , حاج قاسم سلیمانی , حاج قاسم , عزت , گمنان , نیت , یاری مردم , خداوند , عظمت , آغوش , شهید حسن عشوری , رودسر , سربازان گمنام امام زمان (عج) , تروریست , شهادت , عقل , تعطیل , سردار قاآنی , نیروی قدس سپاه , ذلت , اخراج , آمریکا , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 31
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

 

امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند :

الكريمُ يَرفَعُ نفسَهُ في كُلِّ ما أسداهُ عن حُسنِ المُجازاةِ.

بزرگوار كسى است كه خود را بالاتر از اين داند كه براى نيكيهايش عوض نيكو انتظار داشته باشد.

غرر الحكم ح۲۰۳۳

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۴۸تا۱۴۹

۱۴۸ لا يُحِبُّ اللّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاّ مَنْ ظُلِمَ وَ كانَ اللّهُ سَميعاً عَليماً ۱۴۹ إِنْ تُبْدُوا خَيْراً أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوء فَإِنَّ اللّهَ كانَ عَفُوّاً قَديراً

ترجمه
۱۴۸ ـ خداوند دوست ندارد كسى با سخنان خود، بدى ها (ى ديگران) را اظهار كند; مگر آن كسى كه مورد ستم واقع شده باشد. خداوند، شنوا و داناست. ۱۴۹ ـ اگر نيكى ها را آشكار يا مخفى سازيد، و از بدى ها گذشت نمائيد، خداوند آمرزنده و تواناست (و با اين كه قادر بر انتقام است، عفو و گذشت مى كند).

تفسیر
در اين دو آيه، اشاره به بخشى از دستورات اخلاقى اسلام شده است: نخست مى فرمايد: «خدا دوست نمى دارد كسى با سخنان خود بدى ها، عيوب و اعمال زشت اشخاص را اظهار كند» (لا يُحِبُّ اللّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ). زيرا همان گونه كه خداوند «ستّار العيوب» است، دوست ندارد كه افراد بشر پرده درى كنند، عيوب مردم را فاش سازند و آبروى آنها را ببرند. به علاوه مى دانيم هر انسانى معمولاً نقاط ضعف پنهانى دارد كه اگر بنا شود اين عيوب اظهار گردد يك روح بدبينى عجيب بر سراسر جامعه سايه مى افكند، و همكارى آنها را با يكديگر مشكل مى سازد، بنابراين هم به خاطر استحكام پيوندهاى اجتماعى و هم به خاطر رعايت جهات انسانى، لازم است بدون در نظر گرفتن يك هدف صحيح، پرده درى نشود. ضمناً بايد توجه داشت: منظور از كلمه «سوء» هر گونه بدى و زشتى است و منظور از «جهر... من القول» هر گونه ابراز و اظهار لفظى است، خواه به صورت شكايت باشد يا حكايت، يا نفرين، يا مذمت، و يا غيبت، و به همين جهت از جمله آياتى كه در بحث تحريم «غيبت» به آن استدلال شده همين آيه است، ولى مفهوم آيه منحصر به غيبت نيست و هر نوع بدگوئى را شامل مى شود. پس از آن به بعضى از امور كه مجوّز اين گونه بدگوئى ها و پرده درى ها مى شود اشاره كرده، مى فرمايد: «مگر كسى كه مظلوم واقع شده» (إِلاّ مَنْ ظُلِمَ). چنين افرادى براى دفاع از خويشتن در برابر ظلم ظالم حق دارند اقدام به شكايت كنند و يا از مظالم و ستمگرى ها آشكارا مذمت، انتقاد و غيبت نمايند و تا حق خود را نگيرند و دفع ستم ننمايند از پاى ننشينند. در حقيقت ذكر اين استثناء به خاطر آن است كه حكم اخلاقى فوق مورد سوء استفاده ظالمان و ستمگران واقع نشود. و يا بهانه اى براى تن در دادن به ستم نگردد. روشن است در اين گونه موارد نيز تنها به آن قسمت كه مربوط به ظلمِ ظالم و دفاع از مظلوم است بايد قناعت كرد. و در پايان آيه ـ همان طور كه روش قرآن است ـ براى اين كه افرادى از اين استثناء نيز سوء استفاده نكنند و به بهانه اين كه مظلوم واقع شده اند عيوب مردم را بدون جهت آشكار نسازند، مى فرمايد: «خداوند شنوا و داناست» (وَ كانَ اللّهُ سَميعاً عَليماً) يعنى هم سخنان را مى شنود و هم از نيّات آگاه است.
در آيه بعد، به نقطه مقابل اين حكم اشاره كرده كه: اگر نيكى هاى افراد را اظهار كنيد و يا مخفى نمائيد مانعى ندارد، به خلاف بدى ها كه مطلقاً جز در موارد استثنائى بايد كتمان شود و نيز اگر در برابر بدى هائى كه افراد به شما كرده اند راه عفو و بخشش را پيش گيريد بهتر است; زيرا اين كار در حقيقت يك نوع كار الهى است كه با داشتن قدرت بر هر گونه انتقام، بندگان شايسته خود را مورد عفو قرار مى دهد، مى فرمايد: «(اما) اگر نيكى ها را آشكار يا مخفى سازيد و يا از بدى ها گذشت نمائيد، خداوند بخشنده و توانا است» (إِنْ تُبْدُوا خَيْراً أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوء فَإِنَّ اللّهَ كانَ عَفُوّاً قَديراً). در حقيقت آيه دوم، از دو جهت در نقطه مقابل آيه اول قرار گرفته، نخست «اظهار نيكى ها» در برابر «اظهار بدى ها» و سپس «عفو و بخشش» در برابر كسانى كه به آنها ستم شده است.

در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه: آيا عفو و گذشت از ستمگر در حقيقت موجب امضاى ظلم او نخواهد بود؟ آيا اين كار، او را تشويق به ادامه ستم نمى كند؟! و آيا اين دستور، يك نوع واكنش منفى تخديرى در مظلومان ايجاد نخواهد كرد؟ پاسخ سؤال اين است كه: مورد «عفو و گذشت» از مورد «احقاق حق و مبارزه با ظالم» جدا است. به همين دليل در دستورهاى اسلامى از يك طرف مى خوانيم: «نه ظلم كنيد و نه تن به ظلم دهيد» (لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ) و مى خوانيم: «دشمنِ ظالم و يارِ مظلوم باشيد» (كُونا لِلْظّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً) و يا: «با ظالمان پيكار كنيد تا به حكم خدا گردن نهند» (فَقاتِلُوا الَّتِى تَبْغِى حَتّى تَفِىءَ اِلى أَمْرِ اللّهِ) و از سوى ديگر دستور به عفو و بخشش و گذشت داده شده است همان طور كه مى فرمايد: «اگر عفو كنيد به تقوا نزديك تر است» (وَ أَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوى) و يا در جاى ديگر مى فرمايد: «آنها بايد عفو كنند و چشم بپوشند; آيا دوست نمى داريد خداوند شما را ببخشد»؟! (وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا أَلا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللّهُ لَكُمْ) گرچه ممكن است بعضى از افراد كم اطلاع ميان اين دو حكم در بدو نظر تضادى ببينند، ولى با توجه به آنچه در منابع اسلامى وارد شده روشن مى شود كه مورد عفو و گذشت جائى است كه از آن سوء استفاده نشود و مورد مبارزه و كوبيدن ظلم، جاى ديگر. توضيح اين كه: عفو و گذشت مخصوص موارد قدرت و پيروزى بر دشمن و شكست نهائى او است. يعنى در موردى كه احساس خطر جديدى از ناحيه دشمن نشود، بلكه عفو و گذشت از او يك نوع اصلاح و تربيت در مورد او محسوب شود و او را به تجديدنظر در مسير خود وادارد، چنان كه در موارد زيادى از تاريخ اسلام به چنين افرادى برخورد مى كنيم و حديث معروف: اِذا قَدَرْتَ عَلى عَدُوِّكَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُكْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَيْهِ: «هنگامى كه بر دشمن پيروز شدى، گذشت را زكات اين پيروزى قرار ده» شاهدى بر اين مدعا است. اما در مواردى كه خطر دشمن هنوز برطرف نگشته و احتمالاً گذشت، او را جسورتر و آماده تر مى كند. يا اين كه عفو و گذشت يك نوع تسليم و رضايت به ظلم محسوب مى شود، هيچ گاه اسلام اجازه چنين عفوى را نمى دهد و هرگز پيشوايان اسلام در چنين مواردى راه عفو و گذشت را انتخاب نكرده اند و به آن دستور نداده اند.

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۵۰تا۱۵۲

۱۵۰ إِنَّ الَّذينَ يَكْفُرُونَ بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يُريدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْض وَ نَكْفُرُ بِبَعْض وَ يُريدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذلِكَ سَبيلاً ۱۵۱ أُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ حَقّاً وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرينَ عَذاباً مُهيناً ۱۵۲ وَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لَمْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ أَحَد مِنْهُمْ أُولئِكَ سَوْفَ يُؤْتيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ كانَ اللّهُ غَفُوراً رَحيماً

ترجمه
۱۵۰ـ كسانى كه خدا و پيامبرانِ او را انكار مى كنند، و مى خواهند ميان خدا و پيامبرانش تبعيض قائل شوند، و مى گويند: «به بعضى ايمان مى آوريم، و بعضى را انكار مى كنيم» و مى خواهند در ميان اين دو، راهى براى خود انتخاب كنند... ۱۵۱ـ آنها كافران حقيقى اند; و براى كافران، مجازات خواركننده اى فراهم ساخته ايم. ۱۵۲ـ (ولى) كسانى كه به خدا و رسولان او ايمان آورده، و ميان احدى از آنها فرق نمى گذارند، پاداششان را خواهد داد; خداوند، آمرزنده و مهربان است.

تفسیر
در اين چند آيه، توصيفى از حال جمعى از كافران و مؤمنان و سرنوشت آنها آمده است كه آيات گذشته درباره منافقان را تكميل مى كند. نخست به حال كسانى كه ميان پيامبران الهى فرق گذاشته، بعضى را بر حق و بعضى را بر باطل مى دانستند اشاره كرده، مى فرمايد: «آنها كه به خدا و پيامبرانش كافر مى شوند و مى خواهند ميان خدا و پيامبران او تفرقه بيندازند و اظهار مى دارند ما نسبت به بعضى از آنها ايمان داريم اگر چه بعضى ديگر را به رسميت نمى شناسيم، و به گمان خود مى خواهند در اين ميان راهى پيدا كنند» (إِنَّ الَّذينَ يَكْفُرُونَ بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يُريدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يـَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْض وَ نَكْفُرُ بِبَعْض وَ يُريدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذلِكَ سَبيلاً).
بلافاصله در آيه بعد وضع آنها را روشن ساخته، مى فرمايد: «آنها كافران واقعى هستند» (أُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ حَقّاً). در حقيقت اين جمله حال يهود و مسيحيان را روشن مى سازد; چرا كه يهود، مسيح را به رسميت نمى شناختند، و هر دو، پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) را، در حالى كه طبق كتب آسمانى، نبوت اين پيامبران برايشان ثابت شده بود. اين تبعيض در قبول واقعيت ها، كه از هوا و هوس، تعصبات جاهلانه و احياناً حسادت و تنگ نظرى هاى بى دليل سرچشمه مى گيرد، نشانه عدم ايمان به پيامبران و خدا است; زيرا ايمان آن نيست كه آنچه مطابق ميل انسان است بپذيرد، و آنچه بر خلاف ميل و هواى او است ردّ كند، اين يك نوع هواپرستى است نه ايمان. ايمان واقعى آن است كه انسان حقيقت را بپذيرد خواه مطابق ميل او باشد يا بر خلاف ميل او، و لذا قرآن در آيات فوق اين گونه افراد را با اين كه دم از ايمان به خدا و بعضى از انبياء مى زدند، به طور كلّى كافر دانسته و مى گويد: «آنها كافران واقعى هستند». بنابراين ايمان آنها حتى در مواردى كه نسبت به آن اظهار ايمان مى كنند، بى ارزش قلمداد شده است; چرا كه از روح حق جوئى سرچشمه نمى گيرد. و در پايان آنها را تهديد كرده، مى فرمايد: «ما براى كافران عذاب توهين آميز و خوار كننده اى فراهم ساخته ايم» (وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرينَ عَذاباً مُهيناً). توصيف عذاب در اين آيه به مُهِين: «توهين آميز» ممكن است از اين جهت باشد كه آنها با تفرقه انداختن ميان پيامبران خدا در واقع به جمعى از آنان توهين كرده اند و بايد عذاب آنان متناسب با عمل آنها باشد.

سپس در سومين آيه، به وضع مؤمنان و سرنوشت آنها اشاره كرده، مى گويد: «كسانى كه ايمان به خدا و همه پيامبران او آورده اند و در ميان هيچ يك از آنها تفرقه نينداختند و با اين كار، تسليم و اخلاص خود در برابر حق، و مبارزه با هر گونه تعصب نا به جا را اثبات نمودند، به زودى خداوند پاداش هاى آنها را به آنها خواهد داد» (وَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لَمْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ أَحَد مِنْهُمْ أُولئِكَ سَوْفَ يُؤْتيهِمْ أُجُورَهُمْ). البته ايمان به پيامبران و به رسميت شناختن آنها با اين منافات ندارد كه بعضى را از بعضى برتر بدانيم; زيرا تفاوت در ميان آنها همانند تفاوت مأموريت هاى آنان قطعى است. منظور اين است كه در ميان پيامبران راستين، تفرقه اى از نظر ايمان و به رسميت شناختن نيندازيم. و در پايان آيه به اين مطلب اشاره شده كه اگر اين دسته از مؤمنان در گذشته مرتكب چنان تعصب ها، تفرقه ها و گناهان ديگر شدند اگر ايمان خود را خالص كرده و به سوى خدا باز گردند، خداوند آنها را مى بخشد «و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده و هست» (وَ كانَ اللّهُ غَفُوراً رَحيماً). قابل توجه اين كه: در آيات فوق افرادى كه در ميان پيامبران تفرقه مى اندازند به عنوان «كافران حقيقى» معرفى شده اند. ولى آنها كه به همه ايمان دارند به عنوان «مؤمنان حقيقى» معرفى نشده اند، تنها به عنوان «مؤمن» توصيف شده اند. شايد اين تفاوت به خاطر آن باشد كه مؤمنان حقيقى آنها هستند كه علاوه بر ايمان، از نظر «عمل» نيز كاملاً پاك و صالح باشند، شاهد اين سخن آياتى است كه در آغاز سوره «انفال» آمده است كه مؤمنان را پس از ايمان به خدا با يك سلسله اعمال مثبت و زنده مانند نمو و رشد اخلاقى و اجتماعى و ايمانى، و نماز و زكات، و توكّل بر خدا، توصيف كرده و به دنبال آن فرموده: «أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّاً»
در آيات قرآن مجازات هاى خداوند به انواع مختلف توصيف شده: گاهى «دردناك» است (عذاب اليم) مانند: شلاق زدن و آزار بدنى. گاهى «توهين آميز» است (عذاب مهين) مانند: پاشيدن لجن بر لباس كسى و مانند آن. گاهى «پر سر و صدا» است (عذاب عظيم) مانند: مجازات در حضور جمعيت. و گاهى اثر آن در وجود انسان عميق است و تا مدتى باقى مى ماند (عذا ب شديد) ، مانند: زندان هاى طويل المدّة با اعمال شاقّه... و امثال آن. روشن است توصيف عذاب به يكى از اين صفات، با نوع «گناه» تناسب دارد، لذا در بسيارى از آيات قرآن، مجازات ظالمان به عنوان عذاب اليم آمده است; زيرا متناسب با دردناك بودن ظلم نسبت به بندگان خدا است، و آنها كه گناهشان توهين آميز بوده، عذابشان نيز توهين آميز است. و همچنين آنها كه دست به گناهان شديد و يا پر سر و صدا مى زنند كيفرى همانند آن دارند. ولى منظور از ذكر مثال هاى فوق، نزديك ساختن مطلب به ذهن است و گرنه مجازات هاى آن جهان قابل مقايسه با مجازات هاى اين عالم نيست.

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت امام صادق علیه السلام:

ما کَلَّمَ رَسولُ اللّهِ صلی ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله العِبادَ بِکُنهِ عَقلِهِ قَطُّ، قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله : اِنّا مَعاشِرَ النبیاءِ اُمِرنا اَن نُـکَلِّمَ النّاسَ عَلى قَدرِ عُقولِهِم
اصول کافى، ج ۱، ص ۲۳


امام صادق علیه السلام:

رسول خدا (درود خداوند بر او و خاندان او باد) هرگز با بندگان به اندازه (حقیقت و نهایت) عقل خودش سخن نگفت، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: همانا به ما گروه پیامبران فرمان داده شده که با مردم به اندازه عقل های خودشان سخن بگوییم.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

 امیرالمومنین امام علی(علیه السلام) :

فقیهان و حکیمان وقتی برای هم نامه مینوشتند ، سه نکته را مینوشتند که چهارمی نداشت :

1 کسی که برای آخرت تلاش کند خدا او را از غصه ی دنیا دور میکند

2 کسی که پنهانِ خود را اصلاح ‌کند ؛ خدا آشکار اورا اصلاح میکند

3 کسی که رابطه ی میان خود و خدا را اصلاح کند؛ خداوند میان او و مردم را اصلاح میکند.

الخصال شیخ صدوق ص ۱۸۶

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۵۳تا۱۵۴

۱۵۳ يَسْئَلُكَ أَهْلُ الْكِتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتاباً مِنَ السَّماءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ فَقالُوا أَرِنَا اللّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ فَعَفَوْنا عَنْ ذلِكَ وَ آتَيْنا مُوسى سُلْطاناً مُبيناً ۱۵۴ وَ رَفَعْنا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِميثاقِهِمْ وَ قُلْنا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُلْنا لَهُمْ لا تَعْدُوا فِي السَّبْتِ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ ميثاقاً غَليظاً

ترجمه
۱۵۳ ـ اهل كتاب از تو مى خواهند كتابى از آسمان (يك جا) بر آنها نازل كنى; (در حالى كه اين يك بهانه است;) آنها از موسى، بزرگ تر از اين را خواستند و گفتند: «خدا را آشكارا به ما نشان ده»! و به خاطر اين ظلم و ستم، صاعقه آنها را فرا گرفت. سپس گوساله (سامرى) را، پس از آن همه دلائل روشن كه براى آنها آمد، (به خدائى) انتخاب كردند! ولى ما از آن درگذشتيم (و عفو كرديم) و به موسى، برهان آشكارى داديم. ۱۵۴ ـ و كوه طور را بر فراز آنها برافراشتيم; و در همان حال از آنها پيمان گرفتيم، و به آنها گفتيم: «(براى توبه) از در (بيت المقدس) با خضوع در آئيد»! و (نيز) گفت يم: «روز شنبه تعدّى نكنيد (و دست از كار بكشيد!)» و از آنان (در برابر همه اينها،) پيمان محكمى گرفتيم.

شان نزول
در تفسير «تبيان» ، «مجمع البيان» و «روح المعانى» چنين آمده: جمعى از يهود نزد پيامبر(صلى الله عليه وآله) آمده، گفتند: اگر تو پيغمبر خدائى كتاب آسمانى خود را يك جا به ما عرضه كن، همان طور كه موسى(عليه السلام) «تورات» را يك جا آورد، آيات فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت.

تفسیر
اين آيات، نخست اشاره به درخواست اهل كتاب (يهود) مى كند و مى گويد: «اهل كتاب از تو تقاضا مى كنند كتابى از آسمان (يك جا) بر آنها نازل كنى» (يَسْئَلُكَ أَهْلُ الْكِتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتاباً مِنَ السَّماءِ). شك نيست كه آنها در اين تقاضاى خود حُسن نيّت نداشتند; زيرا هدف از نزول كتب آسمانى، همان ارشاد، هدايت و تربيت است. گاهى اين هدف با نزول كتاب آسمانى يك جا تأمين مى شود. و گاهى تدريجى بودن آن به اين هدف بيشتر كمك مى كند. بنابراين، آنها مى بايست از پيامبر(صلى الله عليه وآله) دليل بخواهند، و تعليمات عالى و ارزنده، نه اين كه چگونگى نزول كتب آسمانى را تعيين كنند. لذا خداوند به دنبال اين تقاضا به عدم حُسن نيّت آنها اشاره كرده، و ضمن دلدارى به پيامبرش، سابقه لجاجت، عناد و بهانه جوئى يهود در برابر پيامبر بزرگشان موسى بن عمران(عليه السلام) را بازگو مى كند. مى فرمايد: «اينها از موسى چيزهائى بزرگ تر و عجيب تر از اين خواستند، گفتند: خدا را آشكارا به ما نشان بده»! (فَقَدْ سَأَلـُوا مُوسى أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ فَقالُوا أَرِنَا اللّهَ جَهْرَةً). اين درخواست عجيب و غير منطقى كه نوعى از عقيده بت پرستان را منعكس مى ساخت و خدا را جسم و محدود معرفى مى كرد و بدون شك از لجاجت و عناد سرچشمه گرفته بود، سبب شد كه: «صاعقه آسمانى به خاطر اين ظلم و ستم آنها را فرا گيرد» (فَأَخَذَتْهُمُ الصّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ). پس از آن به يكى ديگر از اعمال زشت آنها كه مسأله «گوساله پرستى» بود، اشاره كرده، مى گويد: «آنها پس از مشاهده آن همه معجزات و دلائل روشن، گوساله را به عنوان معبود خود انتخاب كردند»! (ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ). ولى با اين همه، براى اين كه آنها به راه باز گردند و از مَركب لجاجت و عناد فرود آيند، «ما آنها را بخشيديم و به موسى برترى و حكومت آشكارى داديم» (فَعَفَوْنا عَنْ ذلِكَ وَ آتَيْنا مُوسى سُلْطاناً مُبيناً) و بساط رسواى سامرى و گوساله پرستان را برچيديم، اما اين سبب نشد كه آنها دست از لجاجت خود بردارند.
لذا در آيه بعد مى افزايد: آنها از خواب غفلت بيدار نشدند و از مَركب غرور پائين نيامدند، به همين جهت خداوند كوه طور را بر بالاى سر آنها به حركت در آورد، و در همان حال از آنها پيمان گرفت كه به عنوان توبه از گناهان خود از در بيت المقدس با خضوع و خشوع وارد شوند، و نيز به آنها تأكيد كرد كه در روز شنبه دست از كسب و كار بكشند و راه تعدّى و تجاوز را پيش نگيرند و از ماهيان دريا كه در آن روز صيدش حرام بود استفاده نكنند و در اين موارد پيمان شديد از آنان گرفت، اما آنها به هيچ يك از اين پيمان هاى مؤكّد وفا نكردند! 1 مى فرمايد: «ما كوه طور را بر فراز آنها برافراشتيم و در همان حال از آنها پيمان گرفتيم و به آنها گفتيم: از در (بيت المقدس) با خضوع وارد شويد و به آنها گفتيم: در روز شنبه تعدّى نكنيد و از آنها پيمان محكمى گرفتيم» (وَ رَفَعْنا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِميثاقِهِمْ وَ قُلْنا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُلْنا لَهُمْ لا تَعْدُوا فِي السَّبْتِ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ ميثاقاً غَليظاً). اكنون بنگريد: اين جمعيت با اين سوابق تاريك، آيا مى توانند در اين تقاضائى كه از تو دارند صادق و راستگو باشند؟! اگر آنها راست مى گويند، چرا طبق صراحت كتب آسمانى خود درباره نشانه هاى آخرين پيامبر عمل نمى كنند؟ و چرا اين همه نشانه هاى روشن تو را ناديده مى گيرند؟ در اينجا ذكر دو نكته لازم به نظر مى رسد: نخست اين كه اگر گفته شود: اين اعمال مربوط به پيشينيان يهود بوده است چه ارتباطى به يهوديان معاصر پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) دارد كه اين گونه مورد خطاب واقع شده اند؟ در پاسخ بايد گفت: آنها هيچ گاه نسبت به اعمال نياكان خود معترض نبودند، بلكه نسبت به آن نظر موافق نشان مى دادند، و لذا همگى در يك صف قرار گرفتند. ديگر اين كه: آنچه در شأن نزول آيات فوق آمده كه يهوديان مدّعى بودند «تورات» يك جا نازل شده است، مطلب مسلّمى نيست، شايد چيزى كه باعث اين توهّم شده، اين است كه: فرمان هاى دهگانه (وصاياى عشر) يك جا بر موسى در اَلْواحى نازل شد، و اما در مورد ساير دستورهاى «تورات» دليلى بر اين كه يك جا نازل شده باشد در دست نداريم.

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۵۵تا ۱۵۸

۱۵۵ فَبِما نَقْضِهِمْ ميثاقَهُمْ وَ كُفْرِهِمْ بِآياتِ اللّهِ وَ قَتْلِهِمُ الأَنْبِياءَ بِغَيْرِحَقّ وَ قَوْلِهِمْ قُلُوبُنا غُلْفٌ بَلْ طَبَعَ اللّهُ عَلَيْها بِكُفْرِهِمْ فَلا يُؤْمِنُونَ إِلاّ قَليلاً ۱۵۶ وَ بِكُفْرِهِمْ وَ قَوْلِهِمْ عَلى مَرْيَمَ بُهْتاناً عَظيماً ۱۵۷وَ قَوْلِهِمْ إِنّا قَتَلْنَا الْمَسيحَ عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللّهِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذينَ اخْتَلَفُوا فيهِ لَفي شَكّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْم إِلاَّ اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ يَقيناً ۱۵۸بَلْ رَفَعَهُ اللّهُ إِلَيْهِ وَ كانَ اللّهُ عَزيزاً حکیماً

ترجمه
۱۵۵ ـ (ولى) به خاطر پيمان شكنى آنها، و انكار آيات خدا، و كشتن پيامبران به ناحق، و به خاطر اين كه (از روى استهزاء) مى گفتند: «بر دل هاى ما، پرده افكنده شده (و سخنان پيامبر را درك نمى كنيم!)» آرى، خداوند به علت كفرشان، بر دل هاى آنها مُهر زده; كه جز عده كمى ايمان نمى آورند. ۱۵۶ ـ و (نيز) به خاطر كفرشان، و تهمت بزرگى كه بر مريم زدند; ۱۵۷ ـ و گفتارشان كه: «ما، مسيح عيسى بن مريم، پيامبر خدا را كشتيم»! در حالى كه نه او را كشتند، و نه بر دار آويختند; لكن امر بر آنها مشتبه شد. و كسانى كه در مورد (قتل) او اختلاف كردند، از آن در شك هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پيروى مى كنند; و قطعاً او را نكشتند; ۱۵۸ ـ بلكه خدا او را به سوى خود، بالا برد. و خداوند، توانا و حكيم است.

تفسیر
در اين آيات، به قسمت هاى ديگرى از خلافكارى هاى بنى اسرائيل، كارشكنى ها، عداوت ها و دشمنى هاى آنها با پيامبران خدا اشاره شده است. در آيه نخست، به پيمان شكنى و كفر جمعى از آنها و قتل پيامبران به دست آنان اشاره كرده، چنين مى فرمايد: «آنها به خاطر اين كه پيمانشان را شكستند و آيات خدا را انكار كردند و پيامبران را به ناحق كشتند و به خاطر اين كه مى گفتند: بر دل هاى ما پرده افكنده شده، آنها را از رحمت خود دور ساختيم يا قسمتى از نعمت هاى پاكيزه را بر آنان تحريم نموديم» (فَبِما نَقْضِهِمْ ميثاقَهُمْ وَ كُفْرِهِمْ بِآياتِ اللّهِ وَ قَتْلِهِمُ الأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقّ وَ قَوْلِهِمْ قُلُوبُنا غُلْفٌ) از سياق آيه مى توان استفاده كرده كه: آنها به دنبال اين پيمان شكنى، آيات پروردگار را انكار كردند و راه مخالفت پيش گرفتند، لذا مى فرمايد: (وَ كُفْرِهِمْ بِآياتِ اللّهِ) . و به اين نيز قناعت نكردند، بلكه دست به جنايت بزرگ ديگرى يعنى قتل و كشتن راهنمايان و هاديان راه حق زدند و بدون هيچ مجوزى آنها را از بين بردند، كه با جمله (وَ قَتْلِهِمُ الأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقّ) به آن اشاره شده. و به قدرى در اعمال خلاف جسور و بى باك بودند كه گفتار پيامبران را به باد استهزاء مى گرفتند و صريحاً به آنها مى گفتند: بر دل هاى ما پرده افكنده شده كه مانع شنيدن و پذيرش دعوت شما است! كه جمله (وَ قَوْلِهِمْ قُلُوبُنا غُلْفٌ) دلالت بر آن دارد. پس از آن قرآن توجه مى دهد كه: پس از اين همه جنايت، دل هاى آنها به كلّى مُهر شده و هيچگونه حقى در آن نفوذ نمى كند، البته عامل آن كفر و بى ايمانى، خود آنها هستند و به همين دليل جز افراد كمى كه خود را از اين گونه لجاجت ها بر كنار داشته اند، شايستگى ايمان آوردن ندارند، لذا مى فرمايد: «خدا (به جهات مذكور) بر دل هاى آنها مُهر زده و جز عده كمى از آنها ايمان نمى آورند» (بَلْ طَبَعَ اللّهُ عَلَيْها بِكُفْرِهِمْ فَلا يُؤْمِنُونَ إِلاّ قَليلاً). يعنى نه تنها دل هاى آنها در غلاف است و چيزى در آن نفوذ نمى كند كه مُهر كامل عدم پذيرش حق به آن خورده است.
در آيه بعد مى افزايد: خلافكارى هاى آنان منحصر به اينها نيست، آنها در راه كفر آن چنان سريع تاختند كه به مريم پاكدامن ، مادر پيامبر بزرگ خدا كه به فرمان الهى بدون همسر باردار شده بود تهمت بزرگى زدند، مى فرمايد: «اين عدم امكانِ ايمان، به خاطر كفر آنها و تهمت بزرگى است كه به مريم زدند» (وَ بِكُفْرِهِمْ وَ قَوْلِهِمْ عَلى مَرْيَمَ بُهْتاناً عَظيماً).
آنها حتى به كشتن پيامبر افتخار مى كردند «و مى گفتند: ما مسيح عيسى بن مريم رسول خدا را كشته ايم» (وَ قَوْلِهِمْ إِنّا قَتَلْنَا الْمَسيحَ عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللّهِ). شايد تعبير به رسول اللّه در مورد مسيح را از روى استهزاء و سخريه مى گفتند. در حالى كه در اين ادعاى خود نيز كاذب بودند; زيرا: «آنها هرگز نه مسيح را كشتند و نه به دار آويختند، بلكه ديگرى را كه شباهت به او داشت اشتباهاً به دار زدند» (وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ). قرآن پس از آن مى گويد: «آنها كه درباره مسيح اختلاف كردند، خودشان در شك بودند و هيچ يك به گفته خود ايمان نداشتند و تنها از تخمين و گمان پيروى مى كردند» (وَ إِنَّ الَّذينَ اخْتَلَفُوا فيهِ لَفي شَكّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْم إِلاَّ اتِّباعَ الظَّنِّ). درباره اين كه آنها در مورد چه چيز اختلاف كردند؟ در ميان مفسران گفتگو است: احتمال دارد: اين اختلاف مربوط به اصل موقعيت و مقام مسيح(عليه السلام) بوده كه جمعى از مسيحيان او را فرزند خدا مى دانستند و بعضى به عكس همانند يهود او را اصلاً پيامبر نمى دانستند و همگى در اشتباه بودند. و نيز ممكن است اختلاف در چگونگى قتل او باشد كه بعضى مدّعى كشتن او بودند و بعضى مى گفتند: كشته نشده، و هيچ يك به گفته خود اطمينان نداشتند. يا اين كه: مدعيان قتل مسيح(عليه السلام) به خاطر عدم آشنائى با او، در شك بودند آن كس را كه كشتند خود مسيح بوده يا ديگرى به جاى او؟ آنگاه قرآن به عنوان تأكيد مطلب مى گويد: «قطعاً او را نكشتند» (وَ ما قَتَلُوهُ يـَقيناً).

و سرانجام اعلام مى دارد: «خداوند او را به سوى خود بالا برد و خداوند قادر و حكيم است» (بَلْ رَفَعَهُ اللّهُ إِلَيْهِ وَ كانَ اللّهُ عَزيزاً حَكيماً).
قرآن در آيه فوق مى گويد: «مسيح نه كشته شد، و نه به دار رفت، بلكه امر بر آنها مشتبه گرديد و پنداشتند او را به دار زده اند و يقيناً او را نكشتند»! ولى «اناجيل» چهارگانه كنونى همگى مسأله مصلوب شدن (به دار آويخته شدن) مسيح(عليه السلام)و كشته شدن او را ذكر كرده اند، و اين موضوع در فصول آخر هر چهار انجيل (متى، لوقا، مرقس و يوحنا) مشروحاً بيان گرديده، و اعتقاد عمومى مسيحيان امروز نيز بر اين مسأله استوار است. بلكه به يك معنى مسأله قتل و مصلوب شدن مسيح(عليه السلام)، يكى از مهمترين مسائل زيربناى آئين مسيحيت كنونى را تشكيل مى دهد، چه اين كه: مى دانيم مسيحيان كنونى، مسيح(عليه السلام) را پيامبرى كه براى هدايت، تربيت و ارشاد خلق آمده باشد نمى دانند، بلكه او را «فرزند خدا»! و «يكى از خدايان سه گانه»! مى دانند كه هدف اصلى آمدن او به اين جهان، فدا شدن و بازخريد گناهان بشر بوده است. مى گويند: او آمده تا قربانى گناهان ما شود، او به دار آويخته و كشته شد، تا گناهان بشر را بشويد و جهانيان را از مجازات نجات دهد. بنابراين، راه نجات را منحصراً در پيوند با مسيح(عليه السلام) و اعتقاد به اين موضوع مى دانند! به همين دليل، گاهى مسيحيت را مذهب «نجات» يا «فداء» قلمداد و مسيح را «ناجى» و «فادى» لقب مى دهند. و اين كه مى بينيم: مسيحيان روى مسأله «صليب» فوق العاده تكيه مى كنند و شعارشان «صليب» است از همين نقطه نظر مى باشد. اين بود، خلاصه اى از عقيده مسيحيان درباره سرنوشت حضرت مسيح(عليه السلام). ولى هيچ يك از مسلمانان در بطلان اين عقيده ترديد ندارند; زيرا: اوّلاً ـ مسيح(عليه السلام) پيامبرى همچون ساير پيامبران خدا بود، نه خدا بود و نه فرزند خدا، خداوند، يكتا و يگانه است، شبيه، نظير، مثل، مانند، همسر و فرزند ندارد. ثانياً ـ «فداء» و قربانى گناهان ديگران شدن مطلبى كاملاً غير منطقى است، هر كس در گرو اعمال خويش است و راه نجات نيز تنها ايمان و عمل صالح خود انسان است. ثالثاً ـ عقيده «فداء» گناهكارپرور و تشويق كننده به فساد، تباهى و آلودگى است.

و اگر مى بينيم: قرآن مخصوصاً روى مسأله مصلوب نشدن مسيح (عليه السلام) تكيه كرده است، با اين كه ظاهراً موضوع ساده اى به نظر مى رسد، به خاطر همين است كه عقيده خرافى فداء و بازخريد گناهان امت را به شدت بكوبد و مسيحيان را از اين عقيده خرافى باز دارد، تا نجات را در گرو اعمال خويش ببينند، نه در پناه بردن به صليب. و رابعاً ـ قرائنى در دست است كه مسأله مصلوب شدن عيسى(عليه السلام) را تضعيف مى كند، اين قرائن عبارتند از: 1 ـ مى دانيم «اناجيل» چهارگانه كنونى كه گواهى به مصلوب شدن عيسى(عليه السلام) مى دهند، همگى سال ها بعد از مسيح(عليه السلام) به وسيله شاگردان و يا شاگردانِ شاگردان او نوشته شده اند، و اين سخنى است كه مورخان مسيحى به آن معترفند. و نيز مى دانيم شاگردان مسيح(عليه السلام) به هنگام حمله دشمنان به او فرار كردند، و اناجيل نيز گواه بر اين مطلب مى باشد بنابراين، مسأله مصلوب شدن عيسى(عليه السلام) را از افواه مردم گرفته اند و همان طور كه بعداً اشاره خواهيم كرد، اوضاع و احوال چنان پيش آمد كه موقعيت براى اشتباه كردن شخص ديگرى به جاى مسيح(عليه السلام) آماده گشت. 2 ـ عامل ديگر كه اشتباه شدن عيسى را به شخص ديگر امكان پذير مى كند اين است: كسانى كه براى دستگير ساختن حضرت عيسى(عليه السلام) به باغ «جستيمانى» در خارج شهر رفته بودند، گروهى از لشكريان رومى بودند كه در اردوگاه ها مشغول وظائف لشكرى بودند. اين گروه، نه يهوديان را مى شناختند، نه آداب و زبان و رسوم آنها را مى دانستند و نه شاگردان(عليه السلام) عيسى را از استادشان تشخيص مى دادند. 3 ـ «اناجيل» مى گويد: حمله به محل عيسى(عليه السلام) شبانه انجام يافت و چه آسان است كه در اين گير و دار شخص مورد نظر فرار كند و ديگرى به جاى او گرفتار شود. 4 ـ از نوشته همه «اناجيل» استفاده مى شود كه: شخص گرفتار در حضور «پيلاطس» (حاكم رومى در بيت المقدس) سكوت اختيار كرد و كمتر در برابر سخنان آنها سخن گفت، و از خود دفاع نكرد. بسيار بعيد به نظر مى رسد كه عيسى(عليه السلام) خود را در خطر ببيند و با آن بيان رسا و گوياى خود و با شجاعت و شهامت خاصى كه داشت از خود دفاع نكرده باشد. آيا جاى اين احتمال نيست كه ديگرى (به احتمال قوى «يهوداى اسخريوطى» كه به مسيح(عليه السلام) خيانت كرد و نقش جاسوس را ايفا نمود و مى گويند: شباهت كاملى به مسيح(عليه السلام) داشت) به جاى او دستگير شده و چنان در وحشت و اضطراب فرو رفته كه حتى نتوانسته است از خود دفاع كند، و سخنى بگويد به خصوص اين كه در اناجيل مى خوانيم: «يهوداى اسخريوطى» بعد از اين واقعه ديگر ديده نشد و طبق گفته اناجيل انتحار كرد! 2 5 ـ همان طور كه گفتيم: شاگردان مسيح(عليه السلام) به هنگام احساس خطر، طبق شهادت «اناجيل»، فرار كردند، و طبعاً دوستان ديگر هم در آن روز مخفى شدند و از دور بر اوضاع نظر داشتند. بنابراين، شخص دستگير شده در حلقه محاصره نظاميان رومى بوده و هيچ يك از دوستان او اطراف او نبودند، به اين ترتيب چه جاى تعجب كه اشتباهى واقع شده باشد؟ 6 ـ در «اناجيل» مى خوانيم كه: شخص محكوم بر چوبه دار از خدا شكايت كرد كه چرا او را تنها گذارده و به دست دشمن براى قتل سپرده است! 3 اگر مسيح(عليه السلام) براى اين به دنيا آمده كه به دار آويخته شود و قربانى گناهان بشر گردد، چنين سخن ناروائى از او به هيچ وجه درست نبوده است، اين جمله به خوبى نشان مى دهد كه شخص مصلوب آدم ضعيف، ترسو و ناتوانى بوده است كه صدور چنين سخنى از او امكان پذير بوده است، و او نمى تواند مسيح باشد 7 ـ بعضى از «اناجيل» موجود (غير از اناجيل چهارگانه مورد قبول مسيحيان) مانند: انجيل برنابا رسماً مصلوب شدن عيسى(عليه السلام) را نفى كرده. نيز بعضى از فرق مسيحى در مصلوب شدن عيسى(عليه السلام) ترديد كرده اند و حتى بعضى از محققان معتقد به وجود دو عيسى در تاريخ شده اند: يكى «عيساى مصلوب» و ديگرى «عيساى غير مصلوب» كه ميان آن دو پانصد سال فاصله بوده است! 6 مجموع آنچه در بالا گفته شد، قرائنى است كه گفته قرآن را در مورد اشتباه در قتل و صلب مسيح روشن مى سازد.

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

رابطۀ مؤمن با فرزند و آثار ملکوتی آن

رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم
▫️منْ قَبَّلَ وَلَدَهُ كَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ حَسَنَةً وَ مَنْ فَرَّحَهُ فَرَّحَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ مَنْ عَلَّمَهُ الْقُرْآنَ دُعِيَ بِالْأَبَوَيْنِ فَيُكْسَيَانِ حُلَّتَيْنِ يُضِي‏ءُ مِنْ نُورِهِمَا وُجُوهُ أَهْلِ الْجَنَّةِ

هرکس فرزندش را ببوسد، خداوند عزّوجلّ برای او حسنه ای می نویسد؛

و هر که فرزندش را شاد کند، خدا روز قیامت او را شاد می کند؛

و هر که به او قرآن بیاموزد، روز قیامت پدر و مادر را فرامی خوانند و دو جامۀ بلند (حُلّه) به آنها می پوشاند که از نور آن دو صورتهای اهل بهشت روشن می شود.

«الکافی» ج ۶ ص ۴۹

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام صادق (عليه السّلام) فرمودند :

انَّ العَملَ القَلیلَ الدّائمَ عَلَی الیَقینِ اَفضَلُ عِنداللهِ منَ العَمَلِ الکثیرِ عَلی غَیرِ یَقینٍ.

عمل اندک و مداوم که بر پایه ی یقین باشد در نزد خدای متعال از عمل زیاد که بدون یقین باشد برتر است.

وسائل الشيعه ، ج١٥، ص ٢٠٢

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام صادق علیه السلام می فرمایند:
روزی حضرت عیسی (علیه السلام) در جمع حواریون نشسته بودند. حواریون به عیسی علیه السلام عرض کردند: آموزگار راه هدایت! ما را از نصایح و پندهایت بهره مند ساز.

عیسی علیه السلام: پیامبر خدا موسی علیه السلام به اصحاب فرمود؛ سوگند دروغ نخورید، ولی من می گویم سوگند خواه دروغ و خواه راست نخورید. آنها عرض کردند: ما را بیشتر موعظه کن.

ایشان به حواریون فرمود : برادرم موسی میگفت :‌ زنا نکنید ولی من به شما میگویم : حتی فکر زنا نکنید ؛ زیرا فکر گناه مثل این است که در اتاقی آتش روشن کنند که اگر خانه را هم به آتش نکشد، دیوارها را سیاه میکند.

سفینه البحار، ج ۳، ص ۵۰۳

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۵۹

۱۵۹ وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلاّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهيداً

ترجمه
۱۵۹ ـ و هيچ يك از اهل كتاب نيست مگر اين كه پيش از مرگش به او (حضرت مسيح) ايمان مى آورد; و روز قيامت، بر آنها گواه خواهد بود.

تفسیر
در آيات پيش، سخن از اعتراف يهود به قتل مسيح(عليه السلام) بود، و اين كه قرآن اعلام داشت: مسيح(عليه السلام) به دار آويخته نشده، بلكه بر آنها مشتبه شد، اين آيه در همين رابطه مى فرمايد: «هيچ يك از اهل كتاب نيست مگر اين كه پيش از مرگش به او ايمان مى آورد» (وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلاّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ). در تفسير آيه فوق دو احتمال است كه هر يك به جهاتى قابل ملاحظه است: 1 ـ هيچ كس نيست مگر اين كه پيش از «مرگ خود» به مسيح(عليه السلام) ايمان مى آورد، يعنى هنگامى كه انسان در آستانه مرگ قرار مى گيرد و ارتباط او با اين جهان ضعيف و با جهان بعد از مرگ قوى مى گردد، پرده ها از برابر چشم او كنار مى رود، بسيارى از حقايق را مى بيند، و نسبت به آن آگاهى مى يابد، در اين موقع است كه چشم حقيقت بين او مقام مسيح(عليه السلام) را مشاهده مى كند و در برابر او تسليم مى گردد، آنها كه منكر او شدند به او مؤمن مى شوند و آنها كه او را خدا دانستند به اشتباه خود پى مى برند. در حالى كه اين ايمان همانند ايمان فرعون و اقوام ديگرى است كه به هنگام روياروئى با عذاب و در لحظه مشاهده آن و مقدمات نابودى و مرگ، ايمان مى آوردند هيچگونه سودى براى آنها ندارد. پس، چه بهتر به جاى اين كه در آن لحظه حساس كه ايمان سودى ندارد ايمان بياورند، اكنون كه ايمان مفيد است مؤمن شوند، نه آن دم كه مفيد نيست (طبق اين تفسير ضمير «قَبْلَ مَوْتِهِ» به اهل كتاب بر مى گردد). 2 ـ تفسير ديگر اين است كه: تمام اهل كتاب به حضرت مسيح(عليه السلام) پيش از «مرگ او» ايمان مى آورند، يعنى يهوديان او را به نبوت مى پذيرند و مسيحيان دست از الوهيت او مى كشند و اين به هنگامى است كه مسيح(عليه السلام) ـ طبق روايات اسلامى ـ در موقع ظهور مهدى(عليه السلام) از آسمان فرود مى آيد، و پشت سر او نماز مى گزارد، يهود و نصارا نيز او را مى بينند و به او و مهدى(عليه السلام) ايمان مى آورند روشن است مسيح(عليه السلام) به حكم اين كه آئينش مربوط به گذشته بوده وظيفه دارد در اين زمان از آئين موجود يعنى آئين اسلام كه مهدى(عليه السلام) مجرى آن است پيروى كند (طبق اين تفسير ضمير «قَبْلَ مَوْتِهِ» به «مسيح» بر مى گردد نه به اهل كتاب). در بسيارى از كتب اسلامى اين حديث از پيامبر(صلى الله عليه وآله) نقل شده است كه فرمود: كَيْفَ أَنْتُمْ اِذا نَزَلَ فِيْكُمْ اِبْنُ مَرْيَمَ وَ اِمامُكُمْ مِنْكُمْ: «چگونه خواهيد بود هنگامى كه فرزند مريم در ميان شما نازل گردد در حالى كه پيشواى شما از خود شما است» البته مطابق اين تفسير، منظور از اهل كتاب جمعيت يهود و مسيحيانى هستند كه در آن زمان وجود دارند. در تفسير «على بن ابراهيم» از «شهر بن حوشب» چنين نقل شده: روزى «حجّاج» به او گفت: آيه اى در قرآن است كه مرا خسته كرده و در معنى آن فرو مانده ام. «شهر» مى پرسد: كدام آيه است اى امير؟ «حجّاج» گفت: آيه «وِ اِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ...» ; زيرا من يهوديان و نصرانيانى را اعدام مى كنم كه هيچگونه نشانه اى از چنين ايمانى در آنها مشاهده نمى كنم. «شهر» پاسخ داد: آيه را درست تفسير نكرده اى. «حجّاج» مى پرسد: چرا؟ تفسير آيه چيست؟ «شهر» پاسخ مى دهد: منظور اين است كه: عيسى(عليه السلام) قبل از پايان جهان فرود مى آيد و هيچ يهودى و نه غير يهودى باقى نمى ماند، مگر اين كه: قبل از مرگ عيسى(عليه السلام) به او ايمان مى آورد، و او پشت سر مهدى(عليه السلام) نماز مى خواند. هنگامى كه «حجّاج» اين سخن را شنيد گفت: واى بر تو! اين تفسير را از كجا آوردى؟ پاسخ داد: از محمّد بن على بن حسين بن على بن ابى طالب(عليه السلام) شنيدم. «حجّاج» گفت: وَ اللّهِ جِئْتَ بِها مِنْ عَيْن صافِيَهْ!: «به خدا سوگند آن را از سرچشمه زلال و صافى گرفته اى»! 3 و در پايان آيه مى فرمايد: «در روز رستاخيز، مسيح(عليه السلام) گواه بر آنها خواهد بود» (وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهيداً). منظور از گواهى مسيح(عليه السلام) بر ضد آنها اين است كه او گواهى مى دهد تبليغ رسالت كرده و آنها را هيچ گاه به خدائى و الوهيت خود دعوت ننموده، بلكه به ربوبيت پروردگار دعوت كرده است.

در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه طبق آيه 117 سوره «مائده»، مسيح(عليه السلام)گواهى و شهادت خود را در روز قيامت منحصر به زمانى مى كند كه در ميان امت خويش مى زيسته است و اما نسبت به بعد از آن اين گواهى را از خود سلب مى نمايد، مى گويد: وَ كُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيْداً مّا دُمْتُ فِيْهِمْ فَلَمّا تَوَفَّيْتَنِى كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيْبَ عَلَيْهِمْ وَ أَنْتَ عَلى كُلِّ شَىْء شَهِيْدٌ: «من تا هنگامى كه در ميان آنها بودم، شاهد و ناظر بر ايشان بودم ولى زمانى كه مرا از ميان آنها گرفتى تو مراقب آنها بودى و تو بر هر چيز شاهد و گواهى». در حالى كه در آيه مورد بحث مى خوانيم مسيح(عليه السلام) در روز قيامت نسبت به همه آنان، اعم از كسانى كه در عصر او بودند يا نبودند گواهى مى دهد. در پاسخ بايد توجه داشت: دقت در مضمون دو آيه نشان مى دهد: آيه مورد بحث درباره گواهى بر تبليغ رسالت و نفى الوهيت از مسيح است ولى آيه 117 سوره «مائده» مربوط به گواهى بر عمل مى باشد. توضيح اين كه: آيه مورد بحث مى گويد: عيسى(عليه السلام) بر ضد تمام كسانى كه او را به الوهيت پذيرفتند، اعم از كسانى كه در عهد او بودند يا بعداً به وجود آمدند گواهى مى دهد كه من هرگز آنها را به چنين چيزى دعوت ننمودم، ولى آيه 117 سوره «مائده» مى گويد: علاوه بر اين كه من تبليغ رسالت به طرز صحيح و كافى كردم، تا زمانى كه در ميان آنها بودم عملاً از انحراف آنان جلوگيرى كردم، اما آنها بعد از من موضوع الوهيت مرا مطرح كردند و راه انحراف را پيمودند، من آن روز در ميان آنها نبودم تا گواه اعمال آنها باشم و از آن جلوگيرى كنم.

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بقیه الله خیر لکم ان کنتم مومنین

الجمعة

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى‏ ذِكْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَيْعَ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُون»؛
اى كسانى ‌كه ايمان آورده‌ايد! هنگامى‌كه براى نماز روز جمعه اذان گفته‌ شود، به‌سوى ذكر خدا [و نماز] بشتابيد و خريد و فروش را رها كنيد كه اين براى شما بهتر است اگر مى‌دانستيد!
﴿ سوره مبارکه جمعه، آیه ۹ ﴾

«جمعه» از ماده جمع، ظرف اجتماع و اجماع حول حقّ است. وجه تسمیه آن در نصوص به اجتماع خلق حول ولایت اهل بیت (علیهم السلام) تعبیر شده است؛ «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَمَعَ فِيهَا خَلْقَهُ لِوَلَايَةِ مُحَمَّدٍ وَ وَصِيِّهِ فِي الْمِيثَاقِ فَسَمَّاهُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ لِجَمْعِهِ فِيهِ خَلْقَه‏» (۱).

از آنجا که اجتماع همۀ اهل حق و اجماع همۀ کَلِم، حول وجود مقدس حضرت بقیة الله الأعظم فی السماوات و الأرضین (أرواحنا فداه) شکل می گیرد، لذا یکی از القاب مبارک آن حضرت «جمعه» است و ظرف ظهور آن حضرت نیز «روز جمعه» می باشد (۲).

«الْجُمُعَةُ ابْنُ ابْنِي وَ إِلَيْهِ يَجْتَمِعُ عِصَابَةُ الْحَقِّ» (۳).
«و الْجُمُعَةَ ابْنُهُ الَّذِي تَجْتَمِعُ فِيهِ الْكَلِمَةُ وَ تَتِمُّ بِهِ النِّعْمَةُ وَ يُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ وَ يُزْهِقُ الْبَاطِل‏ وَ اللَّهِ هُوَ بَقِيَّةُ اللَّهِ» (۴).

بر این اساس، ندای اذان برای نماز جمعه در آیه نهم سوره مبارکه جمعه عبارتست از: دعوت خلق جهت اجتماع حول ولایت حضرت مولانا بقیة‌ الله الأعظم (أرواحنا فداه) که با شتافتن خلق به سوی ذکر الله یعنی ذکر مولانا أبی عبدالله الحسین (علیه السلام) محقق می شود ؛ «الحسین یجمعنا الی المهدی أرواحنا فداهما».


(۱) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏ ۳، ص ۴۱۵
(۲) من لا يحضره الفقيه، ج‏۱، ص ۴۲۲
(۳) كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر، ص ۲۹۱
(۴) الهداية الكبرى، ص ۳۶۳
(۵) الکافی ج۲، ص ۵۹۸

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام صادق(عليه السلام) فرمودند :

لا تُبدي الشَّماتَةَ لِأخيكَ فيَرحَمَهُ اللّه ُ و يُصَيِّرَها بِكَ . مَن شَمَتَ بِمُصيبَةٍ نَزَلَت بِأخيهِ لَم يَخرُجْ مِنَ الدّنيا حَتّى يُفتَتَنَ .

از گرفتارى برادرت اظهار شادى مكن كه خداوند به او رحم مى كند و آن گرفتارى را به تو مى رساند. هر كس از گرفتارى و مصيبتى كه به برادرش رسيده است شاد شود ، از دنيا نرود تا خود گرفتار آن شود.

الكافي ، ج۲ ، ص۳۵۹

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره نساء آیات ۱۶۰تا۱۶۲

۱۶۰ فَبِظُلْم مِنَ الَّذينَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَيْهِمْ طَيِّبات أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ عَنْ سَبيلِ اللّهِ كَثيراً ۱۶۱ وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ وَ أَكْلِهِمْ أَمْوالَ النّاسِ بِالْباطِلِ وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرينَ مِنْهُمْ عَذاباً أَليماً ۱۶۲ لكِنِ الرّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ الْمُقيمينَ الصَّلاةَ وَ الْمُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ الْمُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ الْيَوْمِ الآخِرِ أُولئِكَ سَنُؤْتيهِمْ أَجْراً عَظيماً

ترجمه
۱۶۰ ـ به خاطر ظلمى كه از يهود صادر شد، و (نيز) به خاطر جلوگيرى بسيار آنها از راه خدا، بخشى از چيزهاى پاكيزه را كه بر آنها حلال بود، حرام كرديم. ۱۶۱ ـ و (همچنين) به خاطر ربا گرفتن، در حالى كه از آن نهى شده بودند; و خوردن اموال مردم به باطل; و براى كافران آنها، عذاب دردناكى آماده كرده ايم. ۱۶۲ ـ ولى راسخان در علم از آنها، و مؤمنان (از امت اسلام،) به تمام آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پيش از تو نازل گرديده، ايمان مى آورند. (همچنين) نمازگزاران و زكات دهندگان و ايمان آورندگان به خدا و روز قيامت، به زودى به همه آنان پاداش عظيمى خواهيم داد.

تفسیر
در آيات گذشته به چند نمونه از خلافكارى هاى يهود اشاره شد، در آيات فوق نيز، پس از ذكر چند قسمت ديگر از اعمال ناشايست آنها، كيفرهائى را كه بر اثر اين اعمال در دنيا و آخرت دامان آنها را گرفته و مى گيرد، بيان مى دارد: نخست مى فرمايد: «به خاطر ظلم و ستمى كه يهود كردند، و به خاطر باز داشتن مردم از راه خدا، قسمتى از چيزهائى كه پاك و پاكيزه بود، بر آنها تحريم كرديم، و آنان را از استفاده كردن از آن محروم ساختيم» (فَبِظُلْم مِنَ الَّذينَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَيْهِمْ طَيِّبات أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ عَنْ سَبيلِ اللّهِ كَثيراً).
و در آيه بعد مى افزايد: و نيز به خاطر اين كه «ربا مى گرفتند ـ با اين كه از آن نهى شده بودند ـ و همچنين به خاطر اين كه اموال مردم را به ناحق مى خوردند، گرفتار آن محروميت شدند» (وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ وَ أَكْلِهِمْ أَمْوالَ النّاسِ بِالْباطِلِ). گذشته از اين كيفر دنيوى، ما آنها را به كيفرهاى اخروى گرفتار خواهيم ساخت «و براى كافران آنها عذاب دردناكى آماده كرده ايم» (وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرينَ مِنْهُمْ عَذاباً أَليماً).
در آخرين آيه از آيات سه گانه فوق، به واقعيت مهمى اشاره شده كه قرآن كراراً به آن تكيه كرده است و آن اين كه: مذمت و نكوهش قرآن از يهود به هيچ وجه جنبه مبارزه نژادى و طايفه اى ندارد، اسلام هيچ نژادى را به عنوان «نژاد» مذمت نمى كند، بلكه نكوهش ها و حملات آن تنها متوجه آلودگان و منحرفان است، لذا در اين آيه افراد با ايمان و پاكدامن يهود را استثناء كرده، و مورد ستايش قرار داده و پاداش بزرگى به آنها نويد مى دهد، و مى گويد: «ولى آن دسته از يهود كه در علم و دانش راسخند و ايمان به خدا دارند به آنچه بر تو نازل شده و آنچه بر پيامبران پيشين نازل گرديده ايمان مى آورند ما به زودى پاداش بزرگى به آنها خواهيم داد» (لكِنِ الرّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ الْمُقيمينَ الصَّلاةَ وَ الْمُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ الْمُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ الْيَوْمِ الآخِرِ أُولئِكَ سَنُؤْتيهِمْ أَجْراً عَظيماً) به همين دليل مى بينيم كه جمعى از بزرگان يهود به هنگام ظهور پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) و مشاهده دلائل حقانيت او به اسلام گرويدند و با جان و دل از آن حمايت كردند و مورد احترام پيامبر(صلى الله عليه وآله) و ساير مسلمانان بودند.

منظور از تحريم طيّبات همان است كه در آيه 146 سوره «انعام» به آن اشاره شده، آنجا كه مى فرمايد: «ما به خاطر ظلم و ستم يهود هر حيوانى كه سم چاك نباشد (مانند شتر) را بر آنها حرام كرديم و پيه و چربى گاو و گوسفند را كه مورد علاقه آنها بود نيز بر آنها تحريم نموديم، مگر آن قسمتى كه در پشت حيوان و يا در اطراف امعاء و روده ها و يا مخلوط به استخوان بود». بنابراين، تحريم مزبور يك نوع تحريم تشريعى و قانونى بود، نه تحريم تكوينى، يعنى اين مواهب در دست آنها به طور طبيعى قرار داشت اما شرعاً از خوردن آن ممنوع بودند. البته در «تورات» كنونى «سِفْرِ لاويان» فصل يازدهم، اشاره به تحريم قسمتى از آنچه در بالا آورديم شده است، ولى در آن منعكس نيست كه اين تحريم، جنبه كيفرى داشته.
آيا اين تحريم جنبه عمومى داشته و غير ظالمان را شامل مى شده، يا مخصوص ظالمان بوده؟ در ظاهر آيه فوق و آيه 146 سوره «انعام» تحريم جنبه عمومى داشته; (زيرا تعبير به «لَهُمْ» مى كند، به خلاف مسأله مجازات اخروى كه در آن تعبير به «لِلْكافِرِيْنَ مِنْهُمْ» شده است). بنابراين، نسبت به آنها كه ستمگر بوده اند اين محروميت جنبه مجازات داشته، و نسبت به نيكان كه در اقليت بوده اند جنبه آزمايش و انضباط داشته است. ولى بعضى از مفسران معتقدند: اين تحريم مخصوص ستمگران بوده و در بعضى از روايات نيز اشاره اى به آن ديده مى شود. در تفسير «برهان» ، ذيل آيه 146 سوره «انعام» از امام صادق(عليه السلام) چنين نقل شده: «زمامداران بنى اسرائيل افراد فقير و كم درآمد را از خوردن گوشت پرندگان و چربى حيوانات منع مى كردند، خداوند به خاطر اين ظلم و ستم اينها را بر آنان تحريم كرد»
از اين آيه نيز استفاده مى شود كه تحريم «ربا» مخصوص به اسلام نبوده، بلكه در اقوام پيشين هم حرام بوده است، اگر چه در «توراتِ» تحريف يافته كنونى، تحريم آن مخصوص به برادران دينى شمرده شده است

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

آیت الله رییسی:

بسیاری از آنچه می گفتند نمی شود، دارد می شود/ روز به روز گشایش‌های بیشتری ایجاد می‎شود

رئیس جمهور: هر روز که از عمر دولت می‌گذرد به پیشرفت کشور امیدوارتر می‌شوم و یقین دارم که گشایش‌های جدی در مسایل مختلف ایجاد خواهد شد فروش نفت، منابع پولی، ارتباطات بین‎المللی و همه چیزهایی که قبلی‎ها می‎گفتند نمی‎شود، دارد اتفاق می‎افتد و به هیچ‎کس در دنیا باج نداده‎ایم. پیشرفت در ابعاد مختلف، روزهای روشنی برای کشور انتظار می‌کشیم.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

https://farsi.khamenei.ir/FA/Qesar/qesar.jsp#3-5-b

امام خامنه ای: شهادت، مرگ انسانهاى زيرك و هوشيار است.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

 

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه نساء , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) , بزرگوار , تفسیر سوره مبارکه نساء , عفو و گذشت , انتقام , كافران , آمرزنده , مهربان , امام صادق علیه السلام , عقل , رَسولُ اللّهِ صلی ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله , آخرت , دنیا , خدا , اصلاح , مردم , اهل کتاب , صاعقه , کوه , گوساله , سامری , ظلم , ستم , کوه طور , شنبه , روز شنبه , تعدی , پیمان , محکم , استهزاء , کشتن , پیامبران , فرزند , اموزش قرآن , روز قیامت , پدر و مادر , اهل بهشت , یقین , خدای متعال , دروغ , سوگند , زنا , فکر زنا , آتش , سیاه , حضرت مسیح , مرگ , ایمان , گواه , جمعه , نماز جمعه , گرفتاری , برادر , شاهدی , اظهار شادی , رحم , مصیبت , یهود , پاکیزه , حلال , حرام , ربا , اموال مردم , باطل , عذاب دردناک , راسخان در علم , مومنان , امت اسلام , نمازگزاران , زکات دهندگان , پاداش عظیم , بسیج , آیت الله رئیسی , سید ابراهیم رئیسی , رئیس جمهور , شهادت , هوشیار , شهید سلیمانی , زیرک , شهید صابری , حاج قاسم , حاج قاسم سلیمانی , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 42
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) :

هر کس که خداوند برای او خیر بخواهد دوستی شایسته نصیب وی خواهد نمود.

نهج الفصاحه، ص۷۷۶

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

آثار انس با خدا

خوشا آنان که الله یارشان بی ...

چرا توصیه شده است زیاد به یاد خدا باشید.؟
حتی خدای مهربان خودش سفارش نموده زیاد بیادش باشید؟
یا ایها الذین آمنوا ذکروالله ذکراً کثیرا...

یکی از آثاریاد خدا این است که با خدای مهربان اُنس میگیرید و با خالق هستی مانوس میشوید، و لذا انس با خدا و احساس با خدا بودن، در کنار خدا بودن و اینکه خدا درکنار شماست، حس مثبت و قدرت و آرامش برای شما به ارمغان می آورد،

آنگاه مثبت فکر میکنید، اراده تان در انجام امور بسیار بالا می رود، چون یاد خدا که باشید، خدا هم به یاد و در کنار شماست و شما را در امورات زندگی، کوچک یا بزرگ یاری میکند،
حس با خدا بودن باعث میشود تا رفتار تان کنترل شده باشد و اعمال شایسته و کارهای خیر انجام دهید، وخود را قوی احساس کنید،
ولذا همه اتفاقات خوب از انسانهای مثبت اندیش و قوی سر میزند، نه از انسانهای منفی باف وضعیف و عَمَلِه شیطان.!

وقتی یاد خدا باشید و خدا را همراه خود احساس کنید، احساس پوچی نمیکند، احساس ضعف نمیکنید، منفی فکر نمیکنید و آن لحظات منفی نگر نیستید،
دائم بفکر افکار مثبت و بفکر اعمال خیر هستید، به فکر کمک به بندگان خدا هستید، به بندگان خدا احترام میگذارید، چون خود را در کنار خدا، قوی و مثبت و اهل خیر می بینید، امیدتان به زندگی صدها برابر میشود،

اما اگر بیاد خدا نباشید
این خلع را شیطان پر میکند و منفی نگر خواهید شد،
هم خودتان در رنج وافکار منفی غرق می شوید و هم دیگران در اجتماع یا خانواده در کنار شما و از زندگی با شما احساس رنج و مشقت میکنند و بار منفی از شما دریافت میکنند،
انسانهای الهی، زیبا فکر میکنند و زیبایی خلق میکنند و با دیگران زیبا رفتار میکنند،
دیگران که آنها را میبینند احساس ارامش میکنند
خانواده شان در کنار آنها احساس ارامش وخوشبخی میکنند،
زمین و زمان هم با آنها همراه و هم آهنگ وهم نوا میشود و با ذکر آنها ذکر میگویند،

سبح لله مافی السموات وما فی الارض

س.م.ر

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۴۰

۱۴۰ وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آیاتِ اللّهِ یُکْفَرُ بِها وَ یُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتّى یَخُوضُوا فی حَدیث غَیْرِهِ إِنَّکُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللّهَ جامِعُ الْمُنافِقینَ وَ الْکافِرینَ فی جَهَنَّمَ جَمیعاً

ترجمه
۱۴۰ـ و (خداوند این حکم را) در قرآن بر شما نازل کرده که هر گاه بشنوید افرادى آیات خدا را انکار و استهزاء مى کنند، با آنها ننشینید تا به سخن دیگرى بپردازند; و گر نه، شما هم مثل آنان خواهید بود. خداوند، منافقان و کافران را همگى در دوزخ جمع مى کند. از «ابن عباس» درباره نزول این آیه چنین نقل شده: جمعى از منافقان در جلسات دانشمندان یهود مى نشستند، جلساتى که در آن نسبت به آیات قرآن استهزاء مى شد. آیه فوق نازل گشت و عاقبت شوم این عمل را روشن ساخت.

تفسیر
در آیه 68 سوره «انعام» که از سوره هاى «مکّى» قرآن است، صریحاً به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور داده شده است: «اگر مشاهده کنى کسانى نسبت به آیات قرآن استهزاء مى کنند و سخنان ناروا مى گویند، از آنها اعراض کن». مسلّم است این حکم اختصاصى به پیامبر(صلى الله علیه وآله) ندارد، بلکه یک دستور عمومى است که در شکل خطاب، به پیامبر(صلى الله علیه وآله) بیان شده، و فلسفه آن هم کاملاً روشن است; زیرا این یک نوع مبارزه عملى به شکل منفى در برابر این گونه کارها است. آیه مورد بحث، بار دیگر این حکم اسلامى را تأکید مى کند و به مسلمانان هشدار مى دهد: «در قرآن به شما قبلاً دستور داده شده هنگامى که بشنوید افرادى نسبت به آیات قرآن کفر مىورزند و استهزاء مى کنند با آنها ننشینید تا از این کار صرف نظر کرده، به مسائل دیگرى بپردازند» (وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آیاتِ اللّهِ یُکْفَرُ بِها وَ یُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتّى یَخُوضُوا فی حَدیث غَیْرِهِ). سپس نتیجه این کار را چنین بیان مى کند: «اگر شما در این گونه مجالس شرکت کردید همانند آنها خواهید بود و سرنوشتتان سرنوشت آنها است» (إِنَّکُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ). و باز براى تأکید این مطلب اضافه مى کند: شرکت در این گونه جلسات نشانه روح نفاق است، مى فرماید: «و خداوند همه منافقان و کافران را در دوزخ جمع مى کند» (إِنَّ اللّهَ جامِعُ الْمُنافِقینَ وَ الْکافِرینَ فی جَهَنَّمَ جَمیعاً).
1 ـ شرکت در این گونه «جلسات گناه» به منزله شرکت در «گناه» است، اگر چه شرکت کننده ساکت باشد; زیرا این گونه سکوت ها یک نوع رضایت و امضاى عملى است. 2 ـ نهى از منکر، اگر به صورت «مثبت» امکان پذیر نباشد، لااقل باید به صورت «منفى» انجام گیرد، به این طریق که انسان باید از محیط گناه، و مجلس گناه دور شود. 3 ـ کسانى که با سکوت خود و شرکت در این گونه جلسات، عملاً گناهکاران را تشویق مى کنند مجازاتى همانند مرتکبین گناه دارند.
4 ـ نشست و برخاست با کافران در صورتى که نسبت به آیات الهى توهین نکنند و خطر دیگرى نداشته باشد، مانعى ندارد; زیرا جمله «حَتّى یَخُوضُوا فی حَدیث غَیْرِهِ» این کار را مباح شمرده است. 5 ـ مجامله با این گونه گناهکاران نشانه روح نفاق است; زیرا یک مسلمان واقعى هرگز نمى تواند در مجلسى شرکت کند، که در آن نسبت به آیات و احکام الهى توهین شود، و اعتراض ننماید، یا لااقل عدم رضایت خود را با ترک آن مجلس آشکار نسازد.

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۴۱

۱۴۱الَّذینَ یَتَرَبَّصُونَ بِکُمْ فَإِنْ کانَ لَکُمْ فَتْحٌ مِنَ اللّهِ قالُوا أَ لَمْ نَکُنْ مَعَکُمْ وَ إِنْ کانَ لِلْکافِرینَ نَصیبٌ قالُوا أَ لَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَیْکُمْ وَ نَمْنَعْکُمْ مِنَ الْمُؤْمِنینَ فَاللّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لَنْ یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلا

ترجمه
ً ۱۴۱ ـ (منافقان) همان ها (هستند) که مراقب شما هستند; اگر فتح و پیروزى نصیب شما گردد، مى گویند: «مگر ما با شما نبودیم؟ (پس ما نیز در افتخارات و غنائم شریکیم!)» و اگر بهره اى نصیب کافران گردد، به آنان مى گویند: «مگر ما شما را به مبارزه و عدم تسلیم در برابر مؤمنان تشویق نمى کردیم؟! (پس با شما شریک خواهیم بود!)» خداوند در روز رستاخیز، میان شما داورى مى کند; و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلطى نداده است.

تفسیر
این آیه و آیات بعد، قسمت دیگرى از صفات منافقان و اندیشه هاى پریشان آنها را بازگو مى کند، مى فرماید: «منافقان کسانى هستند که همیشه مراقب شما هستند و مى خواهند از هر پیش آمدى به نفع خود بهره بردارى کنند، اگر پیروزى نصیب شما شود فوراً خود را در صف مؤمنان جا زده، مى گویند: مگر ما با شما نبودیم» (الَّذینَ یَتَرَبَّصُونَ بِکُمْ فَإِنْ کانَ لَکُمْ فَتْحٌ مِنَ اللّهِ قالُوا أَ لَمْ نَکُنْ مَعَکُمْ). آیا کمک هاى ارزنده ما مؤثر در غلبه و پیروزى شما نبود؟ بنابراین ما هم در تمام این موفقیت ها و نتایج معنوى و مادى آن شریک و سهیمیم. اما اگر بهره اى از این پیروزى نصیب دشمنان اسلام شود، فوراً خود را به آنها نزدیک کرده، مراتب رضایت مندى خویش را به آنها اعلام مى دارند و خود را سهیم آنها مى دانند، مى فرماید: «اگر پیروزى نصیب کافران شود به آنها مى گویند: مگر ما نبودیم که شما را تشویق به مبارزه با مسلمانان و عدم تسلیم در برابر آنها کردیم، بنابراین ما هم در این پیروزى ها سهمى داریم»! (وَ إِنْ کانَ لِلْکافِرینَ نَصیبٌ قالُوا أَ لَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَیْکُمْ وَ نَمْنَعْکُمْ مِنَ الْمُؤْمِنینَ) به این ترتیب، این دسته با فرصت طلبى مخصوص خود، مى خواهند در صورت پیروزى مؤمنان در افتخارات و حتى در غنائم آنان شرکت جویند، و منتى هم بر آنها بگذارند، و در صورت پیروزى کفار خوشحالند و با مصمم ساختن آنها در کفرشان و جاسوسى به نفع آنان، مقدمات این پیروزى را فراهم مى سازند. گاهى «رفیق قافله» اند و گاهى «شریک دزد» و عمرى را با این دو دوزه بازى مى گذرانند! ولى قرآن، سرانجامِ زندگى آنها را با یک جمله کوتاه بیان کرده، مى گوید: بالاخره روزى فرا مى رسد که پرده ها بالا مى رود و نقاب از چهره زشت آنان برداشته مى شود، آرى «در روز قیامت خداوند در میان شما قضاوت مى کند» (فَاللّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ). و براى این که مؤمنان واقعى مرعوب آنان نشوند در پایان آیه اضافه مى کند: «هیچ گاه خداوند راهى براى پیروزى و تسلط کافران بر مسلمانان قرار نداده است» (وَ لَنْ یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً). اما آیا هدف از این جمله تنها عدم پیروزى کفار از نظر «منطق» بر افراد با ایمان است و یا پیروزى هاى «نظامى» و مانند آن را نیز شامل مى شود؟ در پاسخ مى توان گفت: از آنجا که کلمه «سبیل» به اصطلاح از قبیل «نکره در سیاق نفى» است و معنى عموم را مى رساند از آیه چنین استفاده مى شود: کافران نه تنها از نظر منطق، که از نظر نظامى، سیاسى، فرهنگى، اقتصادى و خلاصه از هیچ نظر بر افراد با ایمان، چیره نخواهند شد. و اگر پیروزى آنها را بر مسلمانان در میدان هاى مختلف با چشم خود مى بینیم، به خاطر آن است که بسیارى از مسلمانان، مؤمنان واقعى نیستند و راه و رسم ایمان، وظائف، مسئولیت ها و رسالت هاى خویش را به کلى فراموش کرده اند، نه خبرى از اتحاد و اخوت اسلامى در میان آنان است، نه جهاد به معنى واقعى کلمه انجام مى دهند، و نه علم و آگاهى لازم را که اسلام آن را از لحظه تولد تا لحظه مرگ بر همه لازم شمرده است دارند، و چون چنانند طبعاً چنینند! جمعى از فقهاء در مسائل مختلف به این آیه براى عدم تسلط کفار بر مؤمنان از نظر حقوقى و حکمى استدلال کرده اند و با توجه به عمومیتى که در آیه دیده مى شود این توسعه زیاد بعید به نظر نمى رسد (دقت کنید). قابل توجه این که: در این آیه پیروزى مسلمانان به عنوان «فتح» بیان شده، در حالى که از پیروزى کفار تعبیر به «نصیب» شده است، اشاره به این که اگر پیروزى هائى نصیب آنان گردد، محدود، موقت و ناپایدار است و فتح و پیروزى نهائى با افراد با ایمان مى باشد.

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

اثر غفلت از یاد خدا

حضرت امام صادق علیه السلام
فیمَا نَاجَى اللَّهُ بِهِ مُوسَى علیه السلام قَالَ یَا مُوسَى لَا تَنْسَنِی عَلَى کُلِّ حَالٍ فَإِنَّ نِسْیَانِی یُمِیتُ الْقَلْبَ.

از جملۀ آنچه خداوند در نجوای با موسی علیه السلام فرمود این بود که:

ای موسی! مرا در هیچ حالی فراموش نکن، که فراموش کردنِ من، قلب را می میراند.

«کافی» ج ۲ ص ۴۹۸

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

موْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْعَظیمُ وَاَ نَا الْحَقیرُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْحَقیرَ اِلا الْعَظیمُ
مولاى من اى مولاى من تویى بزرگ و منم ناچیز و آیا رحم کند بر ناچیز جز بزرگ؟


موْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْقَوِىُّ وَاَ نَا الضَّعیفُ وَهَلْ یَرْحَمُ الضَّعیفَ اِلا الْقَوِىُّ
مولاى من اى مولاى من تویى نیرومند و منم ناتوان و آیا رحم کند بر ناتوان جز نیرومند ؟

وْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْعَزیزُ وَاَ نَا الذَّلیلُ وَهَلْ یَرْحَمُ الذَّلیلَ اِلا الْعَزیزُ
مولاى من اى مولایم تویى عزتمند و منم خوار و ذلیل و آیا رحم کند بر شخص خوار جز عزیز ؟

موْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْخالِقُ وَاَ نَا الْمَخْلُوقُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْمَخْلُوقَ اِلا الْخالِقُ
مولاى من اى مولاى من تویى آفریدگار و منم آفریده و آیا رحم کند بر آفریده جز آفریدگار ؟

فرازهایی از مناجات امیرالمومنین امام علی (علیه السلام)

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

۱۴ ربیع الثانی

قیام مختار رَحِمَهُ الله (۱)

در این روز مختار شاد کننده ی دلهای اهل بیت علیهم السلام با ندای «یا لثارات الحسین» در کوفه قیام کرد.

مختار در سال اوّلِ هجرت در طائف به دنیا آمد و در سال ۶۷ هـ در کوفه به دست مصعب بن زبیر به شهادت رسید. کنیه ی او ابو اسحاق بود.

ابو عُبَیده، پدرش از صحابه ی بزرگ بود که در جنگ با فارس شهید شد. بعد از پدر، دو برادرش حکم و جبیر شهید شدند.

مختار در هجده ماه حکومتش، هجده هزار نفر از قاتلین سیّد الشهدا علیه السلام را به جهنّم فرستاد. این به غیر از کسانی است که به دست اصحاب و یاران او و ابراهیم بن مالک اشتر در بیرون کوفه و در کنار نهر خازر کشته شدند.

سعد عموی مختار از طرف امیر المؤمنین‌ و امام حسن علیهما السلام والی مداین بود، و هرگاه جایی می رفت مختار را به جای خود می گذاشت.

امیر المؤمنین‌ علیه السلام به او خبر از فتح و ظفر دادند، و میثم تمّار در زندان کوفه او را بشارت داد.

در روز عید قربان حکم پسر مختار خدمت امام باقر علیه السلام آمد. بعد از اینکه خود را معرّفی کرد، امام باقر علیه السلام او را نزد خود خواند و او عرض کرد :

آقای من، مردم درباره ی پدر من بسیار سخن می گویند. به خدا قسم سخن درست کلام شماست.

امام علیه السلام فرمودند: مردم چه می گویند ؟

پسر مختار گفت : می گویند پدرم دروغگو بوده است. اکنون هر چه شما بفرمایید آن را قبول دارم.

امام علیه السلام فرمود :

سبحان الله، پدرم خبر داد که مهریّه ی مادر من از پولی بود که مختار آن را برای پدرم فرستاد.

مختار خانه های خراب ما را آباد کرد، و دشمنان ما را به قتل رسانید، و هر خونی که از ما ریخته شد طلب نمود. آنگاه سه مرتبه فرمود : «رَحِمَ اللهُ أباکَ»، حقّی از ما نزد أحدی نماند مگر اینکه آن را گرفت.

در کودکی امیر المؤمنین‌ علیه السلام او را روی زانوی خویش می نشاند و به او لطف و مرحمت می فرمود، و دست بر سر او می کشید و به او می فرمود :

یا کیّس یا کیّس ! ای زرنگ، ای زرنگ !

امام باقر علیه السلام می فرماید :

به خدا قسم پدرم مرا خبر داد که مختار نزد فاطمه بنت امیر المؤمنین‌ علیه السلام می آمد، و آن مخدّره برای او فرش پهن نموده پشتی برایش می گذاشت. سپس فرمود :

هر حقّی که ما نزد کسی داشتیم او مطالبه نمود. قاتلین ما را کشت و برای ما خونخواهی نمود. (۲)

در روایت دیگر می فرماید :

هنگامی که مختار سر نحس عُبیدالله را برای امام زین العابدین علیه السلام فرستاد، آن حضرت سر سفره بود و خوشحال شد و برای مختار دعا فرمود. (۳)

بنا بر قول دیگری قیام مختار در شب ۱۴ ربیع الاوّل سال ۶۶ هـ (۴)؛ و بنا بر قولی ۱۶ ربیع الثانی بوده است. (۵)

منابع :
۱. ذوب النضار : ص ۱۰۱.
۲. بحار الأنوار : ج ۴۵ ص ۳۴۳
۳. اختیار معرفة الرجال : ج ۱ ص ۳۴۱
۴. مقتل الحسین علیه السلام (ابی مخنف) : ص ۳۲۶
۵. امالی شیخ طوسی : ص ۲۴۰.

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۴۲تا۱۴۳

۱۴۲إِنَّ الْمُنافِقینَ یُخادِعُونَ اللّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا کُسالى یُراؤُنَ النّاسَ وَ لا یَذْکُرُونَ اللّهَ إِلاّ قَلیلاً ۱۴۳ مُذَبْذَبینَ بَیْنَ ذلِکَ لا إِلى هؤُلاءِ وَ لا إِلى هؤُلاءِ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبیلا

ترجمه
ً ۱۴۲ ـ منافقان مى خواهند خدا را فریب دهند; در حالى که او آنها را فریب مى دهد; و هنگامى که به نماز بر مى خیزند، با کسالت بر مى خیزند; و در برابر مردم ریا مى کنند; و خدا را جز اندکى یاد نمى نمایند. ۱۴۳ ـ آنها افراد بى هدفى هستند که نه به سوى اینها، و نه به سوى آنهایند! (نه در صف مؤمنان قرار دارند. و نه در صف کافران) و هر کس را خداوند گمراه کند، راهى براى او نخواهى یافت.

تفسیر
در این دو آیه پنج صفت دیگر از صفات منافقان در عبارات کوتاهى آمده است: 1 ـ آنها کسانى هستند که براى رسیدن به اهداف شوم خود، از راه خدعه و نیرنگ وارد مى شوند و حتى مى خواهند: «به خدا خدعه و نیرنگ زنند در حالى که در همان لحظات ـ که در صدد چنین کارى هستند ـ از ناحیه خدا در یک نوع خدعه واقع شده اند» (إِنَّ الْمُنافِقینَ یُخادِعُونَ اللّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ). زیرا براى به دست آوردن سرمایه هاى ناچیزى، سرمایه هاى بزرگ وجود خود را از دست مى دهند. تفسیر فوق از واو «وَ هُوَ خادِعُهُمْ» که واو حالیه است استفاده مى شود و این درست شبیه داستان معروفى است که از بعضى از بزرگان نقل شده است که: به جمعى از پیشهوران مى گفت: از این بترسید که مسافران غریب بر سر شما کلاه بگذارند، کسى گفت: اتفاقاً آنها افراد بى خبر و ساده دلى هستند، ما بر سر آنها مى توانیم کلاه بگذاریم، مرد بزرگ گفت: منظور من هم همان است، شما سرمایه ناچیزى از این راه فراهم مى سازید و سرمایه بزرگ ایمان را از دست مى دهید! 2 ـ آنها از خدا دورند و از راز و نیاز با او لذت نمى برند و به همین دلیل: «هنگامى که به نماز برخیزند سر تا پاى آنها غرق کسالت و بى حالى است» (وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا کُسالى). 3 ـ آنها چون به خدا و وعده هاى بزرگ او ایمان ندارند، اگر عبادت یا عمل نیکى انجام دهند «در برابر مردم ریا مى کنند» و به خاطر خدا نیست! (یُراؤُنَ النّاسَ). 4 ـ آنها اگر ذکرى هم بگویند و یادى از خدا کنند از صمیم دل و از روى آگاهى و بیدارى نیست و اگر هم باشد بسیار کم است، مى فرماید: «و جز موارد اندکى یاد خدا نمى کنند» (وَ لا یَذْکُرُونَ اللّهَ إِلاّ قَلیلاً). 5 ـ آنها افراد سرگردان و بى هدف و فاقد برنامه و مسیر مشخص اند، نه جزء مؤمنانند و نه در صف کافران! مى فرماید: «آنها افراد بى هدفى هستند، نه متمایل به اینها و نه به آنها» (مُذَبْذَبینَ بَیْنَ ذلِکَ لا إِلى هؤُلاءِ وَ لا إِلى هؤُلاءِ). باید توجه داشت: کلمه «مُذَبْذَب» اسم مفعول از ماده «ذبذب» است و در اصل، به معنى صداى مخصوصى که به هنگام حرکت دادن یک شىء آویزان بر اثر برخورد با امواج هوا به گوش مى رسد، سپس به اشیاء متحرک، اشخاص سرگردان، متحیّر و فاقد برنامه «مذبذب» گفته شده است. این یکى از لطیف ترین تعبیراتى است که در قرآن درباره منافقین وارد شده است و اشاره ضمنى به این مطلب دارد: چنان نیست که نتوان منافقان را شناخت، بلکه این تذبذب آنها آمیخته با آهنگ مخصوصى است که با توجه به آن شناخته مى شوند. و نیز این حقیقت را مى توان از این تعبیر استفاده کرد که اینها همانند یک جسم معلق و آویزان ذاتاً فاقد جهت حرکتند، این بادها هستند که آنها را به هر سو حرکت مى دهند و به هر سمت بوزند با خود مى برند! و در پایان آیه سرنوشت آنها را چنین بیان مى کند: آنها افرادى هستند که بر اثر اعمالشان خدا حمایتش را از آنان برداشته و در بیراهه ها گمراهشان ساخته. آرى، «کسانى را که خدا گمراه کند هیچ گاه راه نجاتى براى آنان نخواهى یافت» (وَ مَنْ یُضْلِلِ اللّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبیلاً). درباره معنى «اضلالِ» خداوند و عدم منافات آن با آزادى اراده و اختیار، در جلد اول همین تفسیر در ذیل آیه 26 سوره «بقره» بحث کرده ایم.

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

گناهان همچون اسبهاى سرکشند!

نهج البلاغه

الا وَ اِنَّ الْخَطایا خَیْلٌ شُمُسٌ حُمِلَ عَلَیْها اَهْلُها، وَ خُلِعَتْ لُجُمُها، فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فِى النّارِ

«آگاه باشید! گناهان و خطاها اسبهاى سرکشى هستند که اهلش را بر آنها سوار مى کنند و لجامهاى آنها برگرفته مى شود و سرانجام آنان را در دوزخ سرنگون مى کنند!»


نهج البلاغه علی علیه السلام خطبه ۱۵

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام صادق(علیه‌السلام) :

منْ یَمُوتُ بِالذُّنُوبِ أَکْثَرُ مِمَّنْ یَمُوتُ بِالآجَالِ

شمار کسانی که بر اثر گناهان می‌میرند ، بیش از کسانی است که به عمر طبیعی از این جهان می‌روند.

بحارالانوار ، ج ۵ ، ص۱۴۰

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۴۴تا۱۴۷

۱۴۴ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ أَ تُریدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلّهِ عَلَیْکُمْ سُلْطاناً مُبیناً ۱۴۵ إِنَّ الْمُنافِقینَ فِی الدَّرْکِ الأَسْفَلِ مِنَ النّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصیراً ۱۴۶ إِلاَّ الَّذینَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ اعْتَصَمُوا بِاللّهِ وَ أَخْلَصُوا دینَهُمْ لِلّهِ فَأُولئِکَ مَعَ الْمُؤْمِنینَ وَ سَوْفَ یُؤْتِ اللّهُ الْمُؤْمِنینَ أَجْراً عَظیماً ۱۴۷ ما یَفْعَلُ اللّهُ بِعَذابِکُمْ إِنْ شَکَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ وَ کانَ اللّهُ شاکِراً عَلیماً

ترجمه
۱۴۴ ـ اى کسانى که ایمان آورده اید! غیر از مؤمنان، کافران را ولىّ و تکیه گاه خود قرار ندهید! آیا مى خواهید (با این عمل،) دلیل آشکارى بر ضد خود در پیشگاه خدا قرار دهید؟! ۱۴۵ ـ منافقان در پائین ترین درکات دوزخ قرار دارند; و هرگز یاورى براى آنها نخواهى یافت. (بنابراین، از طرح دوستى با دشمنان خدا، که نشانه نفاق است، بپرهیزید)! ۱۴۶ ـ مگر آنها که توبه کنند، و جبران و اصلاح نمایند و به (دامن لطف) خدا چنگ زنند، و دین خود را براى خدا خالص کنند; آنها با مؤمنان خواهند بود; و خداوند به افراد با ایمان، پاداش عظیمى خواهد داد. ۱۴۷ ـ خدا چه نیازى به مجازات شما دارد اگر شکرگزارى کنید و ایمان آورید؟! خدا شکرگزار و آگاه است. (اعمال و نیات شما را مى داند، و به اعمال نیک، پاداش نیک مى دهد).

تفسیر
در آیات گذشته اشاره به گوشه اى از صفات منافقان و کافران شد و در این آیات ، نخست به مؤمنان هشدار داده که کافران (و منافقان) را به جاى مؤمنان تکیه گاه و ولىّ خود انتخاب نکنند، مى فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! کافران را به جاى مؤمنان ولىّ و تکیه گاه خود قرار ندهید» (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ). چرا که این عمل، یک جرم، قانون شکنى آشکار و شرک به خداوند است و با توجه به قانون عدالت پروردگار، موجب استحقاق مجازات شدیدى است لذا به دنبال آن مى فرماید: «آیا مى خواهید دلیل روشنى بر ضد خود در پیشگاه پروردگار درست کنید» (أَ تُریدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلّهِ عَلَیْکُمْ سُلْطاناً مُبیناً)
در آیه بعد، براى روشن ساختن حال منافقانى که این دسته از مسلمانان غافل، طوق دوستى آنان را بر گردن مى نهند، و یا حال خود اینها که در عین اظهار اسلام، راه نفاق را پیموده و از درِ دوستى با منافقان در مى آیند، مى فرماید: «منافقان در پائین ترین و نازل ترین مراحل دوزخ قرار دارند و هیچگونه یاورى براى آنها نخواهى یافت» (إِنَّ الْمُنافِقینَ فِی الدَّرْکِ الأَسْفَلِ مِنَ النّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصیراً) از این آیه به خوبى استفاده مى شود: از نظر اسلام نفاق بدترین انواع کفر، و منافقان دورترین مردم از خدا هستند و به همین دلیل، جایگاه آنها بدترین و پست ترین نقطه دوزخ است، و باید هم چنین باشد. زیرا خطراتى که از ناحیه منافقان به جوامع انسانى مى رسد، با هیچ خطرى قابل مقایسه نیست. آنها با استفاده از مصونیتى که در پناه اظهار ایمان پیدا مى کنند، ناجوانمردانه، و آزادانه به افراد بى دفاع حملهور شده، از پشت به آنها خنجر مى زنند، مسلماً حال چنین دشمنان ناجوانمرد و خطرناک که در قیافه دوست آشکار مى شوند، از حال دشمنانى که با صراحت اعلان عداوت کرده و وضع خود را مشخص ساخته اند، به مراتب بدتر است. در حقیقت «نفاق» راه و رسم افراد بى شخصیت و پست، مرموز و ترسو، و به تمام معنى آلوده است.

سپس براى این که روشن شود حتى این افرادِ فوق العاده آلوده، راه بازگشت به سوى خدا و اصلاح موقعیت خویشتن را دارند، مى فرماید: «مگر آنها که توبه کرده، اعمال خود را اصلاح نمایند (گذشته را جبران کنند) و به دامن لطف پروردگار چنگ بزنند و دین و ایمان خود را براى خدا خالص گردانند» (إِلاَّ الَّذینَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ اعْتَصَمُوا بِاللّهِ وَ أَخْلَصُوا دینَهُمْ لِلّهِ). و مى افزاید: «چنین کسانى سرانجام اهل نجات خواهند شد و با مؤمنان قرین مى گردند» (فَأُولئِکَ مَعَ الْمُؤْمِنینَ). قابل توجه این که: در ذیل آیه مى فرماید: اینها همراه مؤمنان خواهند بود، اشاره به این که مقام «مؤمنان ثابت قدم» از آنها برتر و بالاتر است، آنها اصلند و اینها فرع، و از پرتو وجود مؤمنان راستین نور و صفائى مى یابند. و چنین اعلام مى دارد: «به زودى خداوند پاداش عظیمى به همه افراد با ایمان خواهد داد» (وَ سَوْفَ یُؤْتِ اللّهُ الْمُؤْمِنینَ أَجْراً عَظیماً). موضوع دیگرى که باید به آن توجه داشت این است که: سرنوشت منافقان را به طور مشخص بیان کرده و پائین ترین مرحله دوزخ شمرده است، در حالى که درباره مؤمنان به «اجر عظیم» که هیچگونه حدّ و مرزى در آن نیست و وابسته به عظمت لطف پروردگار است، اکتفا شده.
و سرانجام در تعقیب آیات گذشته که مجازات شدید کافران و منافقان در آن منعکس بود، در این آیه به یک «واقعیت مهم» اشاره مى شود و آن این که: مجازات هاى دردناک الهى نه به خاطر آن است که خداوند بخواهد از بندگان عاصى «انتقام» بگیرد و یا «قدرت نمائى» کند، و یا زیانى که از رهگذر عصیان آنها بدو رسیده «جبران» نماید; زیرا همه اینها لازمه نقائص و کمبودها است که ذات پاک خدا از آنها مبرّا است. بلکه این مجازات ها همگى بازتاب ها و نتایج سوء اعمال و عقائد خود انسان ها است، لذا مى فرماید: «خدا چه نیازى به مجازات شما دارد اگر شما شکرگزارى کنید و ایمان بیاورید»؟ (ما یَفْعَلُ اللّهُ بِعَذابِکُمْ إِنْ شَکَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ). با توجه به این که: حقیقت شکر به کار بردن هر نعمتى است در راهى که براى آن آفریده شده، روشن مى شود که: منظور از جمله بالا این است: اگر شما ایمان و عمل صالحى داشته باشید و مواهب الهى را در مورد شایسته به کار گیرید و از آن سوء استفاده نکنید، بدون شک کمترین مجازاتى دامن شما را نخواهد گرفت. و در پایان براى تأکید این موضوع اضافه مى کند: «خداوند هم از اعمال و نیات شما آگاه است و هم در برابر اعمال نیک شما شاکر و پاداش دهنده است» (وَ کانَ اللّهُ شاکِراً عَلیماً). در آیه فوق، موضوع «شکرگزارى» مقدم بر «ایمان» شده است و این به خاطر آن است که تا انسان نعمت ها و مواهب او را نشناسد و به مقام شکرگزارى نرسد، نمى تواند خود او را بشناسد، چه این که نعمت هاى او وسیله اى هستند براى شناسائى. در کتب عقائد اسلامى نیز در بحث لزوم شناسائى خدا (وجوب معرفة اللّه) جمعى از محققان از طریق «وجوب شکر منعم» استدلال مى کنند و مسأله وجوب فطرى شکرگزارى را در برابر «نعمت بخش»، طریقى براى لزوم شناسائى او قرار مى دهند (دقت کنید).

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

https://www.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه السلام)

پیامبر صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏ آله:

صَلَاةُ اللَّیْلِ مَرْضَاةٌ لِلرَّبِّ وَ حُبُّ الْمَلَائِکَةِ وَ سُنَّةُ الْأَنْبِیَاءِ وَ نُورُ الْمَعْرِفَةِ وَ أَصْلُ الْإِیمَانِ وَ رَاحَةُ الْأَبْدَانِ وَ کَرَاهِیَةٌ لِلشَّیْطَانِ وَ سِلَاحٌ عَلَى الْأَعْدَاءِ وَ إِجَابَةٌ لِلدُّعَاءِ وَ قَبُولٌ لِلْأَعْمَالِ وَ بَرَکَةٌ فِی الرِّزْق‏

نماز شب، موجب رضایت پروردگار، دوستى فرشتگان، سنت پیامبران، نور معرفت، ریشه ایمان، آسایش بدن‏ها، مایه ناراحتى شیطان، سلاحى بر ضدّ دشمنان، مایه اجابت دعا، قبولى اعمال و برکت در روزى است.

ارشاد القلوب(دیلمی) ج 1، ص 191

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

https://farsi.khamenei.ir/FA/Qesar/qesar.jsp

https://hajj.ir/fa/83918

شهدای مدافع حرم گیلان

 {إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ} (مائده: 55)

سرپرست و ولی شما تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‏اند؛ همانان که نماز را برپا می‏دارند و در حال رکوع زکات می‏دهند.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام خامنه ای:

اتحاد مسلمین و صفاى دل آنان، شرط اصلى اعلاى کلمه‏ ى اسلام است.

شهید مدافع حرم شهید امیررضا علیزاده

شهادت: 10 اردیبهشت 1392|شهر دمشق

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

نظر سردار شهید سلیمانی در مورد رهبر انقلاب امام خامنه ای مد ظله العالی

بزرگ‌ترین ارمغانی که امام خمینی (رضوان‌الله تعالی علیه) به این ملت هدیه کرد که بعضی‌ها حماقت می‌کنند و نمی‌دانند چه می‌گویند، «ولایت‌فقیه» است. ایران، بدون اسلام، منهای تشیع، بدون فاطمه اطهر (سلام الله علیها) بدون امیرالمؤمنین (علیه السلام) بدون امام حسین (علیه السلام) و امام حسن (علیه السلام) 700 سال تاریخ این ملت گم بوده است. تا دوره صفویه، هر دوره‌ای یک کسی آمد بر این ملت حکومت و تارومار و تاراج کرد. ما بگوییم ما دنبال حکومت ایرانی در مقابل حکومت جمهوری اسلامی هستیم؟! این پندار غلطی است، تفکر غلطی است. قوام ایران اسلامی و بقای آن به رهبریت آن است ...

بخشی از سخنرانی در مراسم یادواره شهدای شهر «خانوکِ» کرمان، 1389.

نظر سردار شهید سلیمانی در مورد رهبر انقلاب امام خامنه ای مد ظله العالی

قوام ایران اسلامی و بقای آن به رهبریت آن است.

مردم! از من قبول کنید، من عضو هیچ حزب و جناحی نیستم و به هیچ طرفی جز کسی که خدمت می‌کند به اسلام و انقلاب تمایل ندارم. اما این را بدانید؛ والله! علمای شیعه را تماماً و از نزدیک می‌شناسم. الآن 14 سال شغل من همین است. علمای لبنان را می‌شناسم. چه شیعه چه سنی، والله! اشهد بالله! سرآمد همه این روحانیت، این علما از مراجع ایران و مراجع غیر ایران، این مرد بزرگ تاریخ یعنی «آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای» است. من با خیلی از علمای شیعه مکاتبه و از نزدیک مراوده دارم و می‌شناسم آن‌ها را، ارادت داریم. دنبال تبعیت مردم از آن‌ها هستیم. اما اینجا کجا، آنجا کجا؟ بین ارض و سماء فاصله داریم. در حکمت این مرد، در اخلاق این مرد، در دین این مرد، در سیاست شناسی این مرد، در اداره حکومت این مرد، دقت کنیم و در بازی‌های سیاسی، مرز‌های خودمان را تفکیک کنیم. آدم‌ها می‌آیند و می‌روند. آن چیزی که مهم است اتصال ما به ولایت است. آنچه که مهم است، حمایت ما از این نظام است.

بخشی از سخنرانی در مراسم یادواره شهدای شهر «خانوکِ» کرمان، 1389.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِّی فِیهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در میان شما دو چیز سنگین و گران میگذارم، که اگر بدانها چنگ زنید هرگز پس از من گمراه نشوید: کتاب خدا و عترت من أهل بیتم، و این دو از یک دیگر جدا نشوند تا در کنار حوض کوثر بر من درآیند، پس بنگرید چگونه پس از من در باره آن دو رفتار کنید، آگاه باشید که این (یعنى تمسک بعترت) آب خوشگوار و شیرین است پس بیاشامید، و آن دیگر (یعنى روى برتافتن از ایشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهیزید

 

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , تفسیر سوره مبارکه نساء , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر آیات 140 الی 147 سوره مبارکه نساء , پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) , خداوند , خیر , دوست , شایسته , نهج الفصاحه , انس با خدا , یاد خدا , به یاد خدا , خدای مهربان , انس , خالق هستی , حس مثبت , مثبت , قدرت , آرامش , فکر , امورات زندگی , یاری , رفتار , کنترل , اعمال شایسته , کار خیر , کارهای خیر , منفی باف , منفی , شیطان , احساس , ضعف , افکار مثبت , اعمال خیر , کمک , بندگان خدا , احترام , در کنار خدا , قوی , اهل خیر , امید به زندگی , افکار منفی , غرق , اجتماع , رنج , مشقت , بار منفی , انسانهای الهی , زیبا , آرامش , زمین و زمان , همراه , هماهنگ , ذکر , حکم , قرآن , نازل , آیات خدا , انکار , استهزاء , منافقان , کافران , دوزخ , ابن عباس , جلسات , دانشمندان , یهود , آیات قرآن , عاقبت شوم , شوم , عاقبت , مراقب , فتح , پیروزی , افتخارات , غنائم , شریک , مبارزه , تسلیم , مومنان , تشویق , منافق , روز رستاخیز , رستاخیز , داوری , غفلت , موسی , موسی علیه السلام , فراموش , قلب , کافی , مناجات , امیرالمومنین علیه السلام , امام علی علیه السلام , بزرگ , ناچیز , نیرومند , ناتوان , عزتمند , خوار و ذلیل , خوار , عزیز , ذلیل , آفریدگار , آفریده , رحم , قیام مختار , مختار , فریب , نماز , کسالت , ریا , مردم , اندک , بی هدف , صف مومنان , صف کافران , گمراه , راه , هدایت , گناهان , گناه , اسب سرکش , سوار , لجام , سرنگون , نهج البلاغه , امام صادق علیه السلام , مردن , عمر طبیعی , جهان , ولی , تکیه گاه , پیشگاه خدا , درکات دورخ , یاور , طرح ئوستی , دشمنان خدا , نفاق , توبه , جبران , اصلاح , لطف , لطف خدا , دین , خالص , با ایمان , پاداش , پاداش عظیم , مجازات , شکرگزاری , ایمان , آگاه , اعمال , نیات , اعمال نیک , پاداش نیک , نماز شب , رضایت پروردگار , دوستی فرشتگان , فرشتگان , پیامبران , سنت , نور , معرفت , ریشه ایمان , ریشه , آسایش , بدن , ناراحتی شیطان , سلاح , دشمنان , ضد دشمنان , اجابت دعا , اجابت , دعا , قبولی اعمال , برکت در روزی , برکت , روزی , ارشاد القلوب , دیلمی , پیامبر صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏ آله , اتحاد , اتحاد مسلمین , صفای دل , شرط اصلی , شرط , اصلی , کلمه اسلام , اسلام , شهید مدافع حرم , شهید امیررضا علیزاده , دمشق , سوریه , شهر دمشق , سردار سلیمانی , شهید سلیمانی , حاج قاسم , حاج قاسم سلیمانی , هدیه , ولایت فقیه , ایران اسلامی , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 27
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

 

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

#سید_الکریم

مانند زیارت سیّدالشهداء علیه السلام

دخَلْتُ عَلَى أَبِی الْحَسَنِ الْعَسْکَرِیِّ عَلَیه السَّلام فَقَالَ أَیْنَ کُنْتَ فَقُلْتُ زُرْتُ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ عَلَیه السَّلام فَقَالَ أَمَا إِنَّکَ لَوْ زُرْتَ قَبْرَ عَبْدِ الْعَظِیمِ عِنْدَکُمْ لَکُنْتَ کَمَنْ زَارَ الْحُسَیْن‏

یکی از اهل ری می گوید: خدمت امام هادی علیه السلام مشرّف شدم؛ فرمودند: کجا بودی؟ عرض کردم: به زیارت حضرت حسین بن علی علیهما السلام رفته بودم. فرمودند: اگر به زیارت قبرِ عبدالعظیم که نزد شماست، می رفتی، مانند زائران سیدالشهداء علیه السلام بودی.

کامل الزیارات ص 324

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

#مشاور

حضرت امام کاظم (علیه‏ السلام):

مشاوَرَةُ العاقِلِ النّاصِحِ یُمنٌ وَ بَرَکَةٌ وَ رُشدٌ وَ تَوفیقٌ مِنَ اللّه‏؛

مشورت با عاقلِ خیرخواه، خجستگى، برکت، رشد و توفیقى از سوى خداست.

تحف العقول ص 398

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۲۷

۱۲۷وَ یَسْتَفْتُونَکَ فِی النِّساءِ قُلِ اللّهُ یُفْتیکُمْ فیهِنَّ وَ ما یُتْلى عَلَیْکُمْ فِی الْکِتابِ فی یَتامَى النِّساءِ اللاّتی لا تُؤْتُونَهُنَّ ما کُتِبَ لَهُنَّ وَ تَرْغَبُونَ أَنْ تَنْکِحُوهُنَّ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الْوِلْدانِ وَ أَنْ تَقُومُوا لِلْیَتامى بِالْقِسْطِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْر فَإِنَّ اللّهَ کانَ بِهِ عَلیماً

ترجمه
۱۲۷ـ از تو درباره حکم زنان سؤال مى کنند; بگو: «خداوند درباره آنان به شما پاسخ مى دهد: آنچه در قرآن درباره زنان یتیمى که حقوقشان را به آنها نمى دهید، و نمى خواهید با آنها ازدواج کنید، و نیز آنچه درباره کودکان صغیر و ناتوان براى شما بیان شده است، (قسمتى از سفارش هاى خداوند در این زمینه مى باشد; و نیز به شما سفارش مى کند که) با یتیمان به عدالت رفتار کنید! و آنچه از نیکى ها انجام مى دهید، خداوند از آن آگاه است (و به شما پاداش شایسته مى دهد)».

تفسیر
آیه فوق به پاره اى از سؤالات و پرسش هائى که درباره زنان (مخصوصاً دختران یتیم) از طرف مردم مى شده است پاسخ مى گوید، مى فرماید: «اى پیامبر! از تو درباره احکام مربوط به حقوق زنان، سؤالاتى مى کنند بگو: خداوند در این زمینه به شما فتوا و پاسخ مى دهد» (وَ یَسْتَفْتُونَکَ فِی النِّساءِ قُلِ اللّهُ یُفْتیکُمْ فیهِنَّ). پس از آن اضافه مى کند: «آنچه در قرآن مجید درباره دختران یتیمى که حقوق و اموال آنها را در اختیار مى گرفتید، به آنها نمى دادید و علاقه به ازدواج با آنها نداشتید، قسمت دیگرى از سؤالات شما است که پاسخ مى دهد و زشتى این عمل ظالمانه را آشکار مى سازد» (وَ ما یُتْلى عَلَیْکُمْ فِی الْکِتابِ فی یَتامَى النِّساءِ اللاّتی لا تُؤْتُونَهُنَّ ما کُتِبَ لَهُنَّ وَ تَرْغَبُونَ أَنْ تَنْکِحُوهُنَّ) سپس درباره پسران صغیر که طبق رسم جاهلیت از ارث ممنوع بودند توصیه کرده، مى فرماید: «خداوند فتوا مى دهد که حقوق کودکان ضعیف را رعایت کنید» (وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الْوِلْدانِ). و بار دیگر درباره حقوق یتیمان به طور کلى تأکید کرده، مى گوید: «و خدا به شما توصیه مى کند که در مورد یتیمان به عدالت رفتار نمائید» (وَ أَنْ تَقُومُوا لِلْیَـتامى بِالْقِسْطِ). و در پایان به این مسأله توجه مى دهد که: «هر گونه عمل نیکى مخصوصاً درباره یتیمان و افراد ضعیف، از شما سر زند از دیدگاه علم خداوند مخفى نمى ماند، و پاداش مناسب آن را خواهید یافت» (وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْر فَإِنَّ اللّهَ کانَ بِهِ عَلیماً). و از آنجا که در این میان کسانى بوده اند که علاوه بر رعایت حقوق آنان، احسان و نیکى به آنها نیز مى نموده اند، آن را یادآور شده است. ضمناً باید توجه داشت: جمله «یَسْتَفْتُونَکَ» در اصل، از ماده «فتوى» و «فتیا» گرفته شده که به معنى پاسخ به مسائل مشکل است و از آنجا که ریشه اصلى این لغت «فَتى» به معنى جوان نورس مى باشد، ممکن است نخست در مسائلى که انسان پاسخ هاى جالب و تازه و نورسى براى آن انتخاب کرده به کار رفته باشد، سپس در مورد پاسخ به تمام مسائل انتخاب شده است. از مجموع آیه چنین استفاده مى شود که آنها درباره حقوق زنان اعم از دختران یتیم و غیره، سؤالاتى داشته اند که به چند مورد آن پاسخ داده شده: در مورد دختران یتیمى که حقوق و اموال آنها را در تصرف داشتند، ولى به آنها نمى سپردند و از طرفى حاضر به ازدواج با آنها نیز نبودند، هم چنین در مورد حقوق کودکان مستضعف که حقوق آنها را نیز به نحوى پایمال مى کردند و سرانجام در مورد همه ایتام اعم از دختر و پسر.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

منبع:

https://t.me/fazylatha

موارد مرتبط:

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

تفسیر ساده قرآن کریم ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام علی علیه السلام:

الاِْیمانُ عَلی اَرْبَعَهِ اَرْکان: ▫️التَّوَکُّلِ عَلَی اللّهِ،▫️ و التَّفْویضِ إِلَی اللّهِ ▫️و التَّسْلیمِ لاَِمْرِللّهِ، ▫️و الرِّضا بِقَضاءِ اللّهِ. ️ایمان چهارپایه دارد:

1_ توکّل بر خدا، 2_ واگذاردن کار به خدا، 3_ تسلیم به امر خدا و 4_ رضا به قضای الهی

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امیرالمومنین(علیه السّلام) فرمودند:

السَّعیدُ مَن سَعِدَتْ بِهِ رَعیَّتُهُ وَالشَّقىُّ مَن شَقیَتْ بِهِ رَعیَّتُهُ.

خوشبخت کسى است که زیردستانش به واسطه او خوشبخت شوند و بدبخت کسى است که زیردستانش به واسطه او بدبخت شوند.

مناقب آل ابی طالب (علیه السّلام) ج1 ، ص370

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

#انسان

اللَّهُ‌الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفًا وَشَیْبَةً یَخْلُقُ مَایَشَاءُ وَهُوَالْعَلِیمُ‌الْقَدِیرُ

خداوند آن کسی است که شما را در ابتدا از جسم ضعیف (نطفه) بیافرید آنگاه پس از ضعف و ناتوانی (کودکی) توانا کرد و باز از توانایی (و قوای جوانی) به ضعف و سستی و پیری بر گردانید، که او هر چه بخواهد و مشیّتش تعلق گیرد می‌آفریند، و او دانا و تواناست.

سوره مبارکه روم آیه 54

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۲۸

۱۲۸ وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَیْهِما أَنْ یُصْلِحا بَیْنَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَیْرٌ وَ أُحْضِرَتِ الأَنْفُسُ الشُّحَّ وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیراً

ترجمه
۱۲۸ ـ و اگر زنى، از طغیان و سرکشى یا اعراض شوهرش، بیم داشته باشد، مانعى ندارد با هم صلح کنند (و زن یا مرد، از پاره اى از حقوق خود، به خاطر صلح، صرف نظر نماید.) و صلح، بهتر است; اگر چه مردم (طبق غریزه حبّ ذات، در این گونه موارد) بخل مىورزند. و اگر نیکى کنید و پرهیزگارى پیشه سازید (و به خاطر صلح، گذشت نمائید)، خداوند به آنچه انجام مى دهید، آگاه است (و پاداش شایسته به شما خواهد داد). در بسیارى از تفاسیر اسلامى و کتب حدیث، در شأن نزول آیه، چنین نقل شده: «رافع بن خدیج» دو همسر داشت یکى مسن و دیگرى جوان، (بر اثر اختلافاتى) همسر مسن خود را طلاق داد، و هنوز مدت عدّه، تمام نشده بود به او گفت: اگر مایل باشى با تو آشتى مى کنم، ولى باید اگر همسر دیگرم را بر تو مقدم داشتم صبر کنى. و اگر مایل باشى صبر مى کنم، مدت عدّه تمام شود و از هم جدا شویم. زن پیشنهاد اول را قبول کرد و با هم آشتى کردند، آیه شریفه نازل شد و حکم این کار را بیان داشت.

تفسیر
همان طور که در ذیل آیه 34 همین سوره گفتیم «نُشُوز» در اصل، از ماده «نشز» به معنى «زمین مرتفع» مى باشد و هنگامى که در مورد زن و مرد به کار مى رود به معنى سرکشى و طغیان است. در آیات مزبور 2 احکام مربوط به «نشوز زن» بیان شده بود، ولى در اینجا اشاره اى به مسأله نشوز مرد کرده، مى فرماید: «هر گاه زنى احساس کند شوهرش بناى سرکشى و اعراض دارد، مانعى ندارد که براى حفظ حریم زوجیت، از پاره اى از حقوق خود صرف نظر کند، و با هم صلح نمایند» (وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَیْهِما أَنْ یُصْلِحا بَیْنَهُما صُلْحاً). از آنجا که گذشت کردن زن از قسمتى از حقوق خود، روى رضایت و طیب خاطر انجام شده، و اکراهى در میان نبوده است، گناهى ندارد، تعبیر به لا جُناحَ: «گناهى ندارد» نیز اشاره به همین حقیقت است. ضمناً از آیه با توجه به شأن نزول، دو مسأله فقهى استفاده مى شود: نخست این که: احکامى مانند تقسیم ایام هفته در میان دو همسر، جنبه حق دارد، نه حکم، و لذا زن مى تواند با اختیار خود، از این حق به طور کلى یا به طور جزئى صرف نظر کند، دیگر این که: عوض صلح، لازم نیست مال بوده باشد، بلکه مى تواند «اسقاط حقى» عوض صلح واقع شود. سپس براى تأکید موضوع مى فرماید: «به هر حال، صلح کردن بهتر است» (وَ الصُّلْحُ خَیْرٌ). این جمله کوتاه و پر معنى گرچه در مورد اختلافات خانوادگى در آیه فوق ذکر شده، ولى بدیهى است یک قانون کلى و عمومى و همگانى را بیان مى کند که در همه جا، اصل نخستین، صلح و صفا و دوستى و سازش است، و نزاع، کشمکش و جدائى بر خلاف طبع سلیم انسان و زندگى آرام بخش او است، و لذا جز در موارد ضرورت و استثنائى نباید به آن متوسل شد. بر خلاف آنچه بعضى از مادى ها مى پندارند که اصل نخستین در زندگى بشر همانند سایر جانداران، تنازع بقاء و کشمکش است و تکامل از این راه صورت مى گیرد، و همین طرز تفکر، شاید سرچشمه بسیارى از جنگ ها و خونریزى هاى قرون اخیر شده است. در حالى که انسان به خاطر داشتن عقل و هوش، حسابش از حیوانات درنده جدا است، و تکامل او در سایه تعاون صورت مى گیرد نه تنازع ، و اصولاً «تنازع بقاء» حتى در میان حیوانات، یک اصل قابل قبول براى تکامل نیست. و به دنبال آن اشاره به سرچشمه بسیارى از نزاع ها و عدم گذشت ها کرده، مى فرماید: «مردم ذاتاً و طبق غریزه حبّ ذات، در امواج بخل قرار دارند، و هر کسى سعى مى کند تمام حقوق خود را بى کم و کاست دریافت دارد، و همین سرچشمه نزاع ها و کشمکش ها است» (وَ أُحْضِرَتِ الأَنْفُسُ الشُّحَّ). بنابراین، اگر زن و مرد به این حقیقت توجه کنند که سرچشمه بسیارى از اختلافات، بخل است، و بخل یکى از صفات مذموم است، سپس در اصلاح خود بکوشند و گذشت را پیشه کنند، نه تنها ریشه اختلافات خانوادگى از بین مى رود، که بسیارى از کشمکش هاى اجتماعى نیز پایان مى گیرد. ولى، در عین حال براى این که مردان از حکم فوق سوء استفاده نکنند، در پایان آیه روى سخن را به آنها کرده، توصیه به نیکوکارى و پرهیزکارى نموده و به آنان گوشزد مى کند: مراقب اعمال و کارهاى خود باشند و از مسیر حق و عدالت منحرف نشوند; زیرا خداوند از همه اعمال آنها آگاه است، مى فرماید: «و اگر نیکى کنید و تقوا پیشه نمائید، خداوند نسبت به آنچه انجام مى دهید آگاه است» (وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیراً).

منبع:

https://t.me/fazylatha

موارد مرتبط:

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

تفسیر ساده قرآن کریم ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

از صفات سعادتمندان

حضرت أمیرالمؤمنین علیه السلام
یا أَیُّهَا النَّاسُ طُوبَى لِمَنْ شَغَلَهُ عَیْبُهُ عَنْ عُیُوبِ النَّاسِ

ای مردم! خوشا به حال آنکه رسیدگی به عیب خودش طوری او را مشغول کند که او را از پرداختن به عیوب دیگران بازدارد.

«نهج البلاغة» خطبۀ ۱۷۶

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

مؤمنانی که قبل از ظهور امام زمان علیه السّلام از دنیا می روند

حضرت امام صادق علیه السلام
إذَا قَامَ أُتِیَ الْمُؤْمِنُ فِی قَبْرِهِ فَیُقَالُ لَهُ یَا هَذَا إِنَّهُ قَدْ ظَهَرَ صَاحِبُکَ فَإِنْ تَشَأْ أَنْ تَلْحَقَ بِهِ فَالْحَقْ وَ إِنْ تَشَأْ أَنْ تُقِیمَ فِی کَرَامَةِ رَبِّکَ فَأَقِم‏

وقتی حضرت مهدی علیه السلام قیام می فرمایند، به مؤمن در قبر گفته می شود: امام تو ظهور کرده است؛ اگر میخواهی به ایشان ملحق شوی ملحق شو؛ و اگر میخواهی در کرامتِ پروردگارت بمانی، بمان.

«الغیبه» شیخ طوسی ص ۲۵۹

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

پیامی خاص و مهم به مومنین صالح و انقلابی، نسل حاضر در این برهه تاریخی بسیار حساس و تعیین کننده ...

از القاب مبارک حضرت مولانا بقیة الله الاعظم (ارواحنا فداه) «المُبید» است ...

کارنامه ۱۰۰ روزه عالی ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۲۹تا۱۳۰

۱۲۹ وَ لَنْ تَسْتَطیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَةِ وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللّهَ کانَ غَفُوراً رَحیماً ۱۳۰ وَ إِنْ یَتَفَرَّقا یُغْنِ اللّهُ کُلاًّ مِنْ سَعَتِهِ وَ کانَ اللّهُ واسِعاً حَکیماً

ترجمه
۱۲۹ ـ شما هرگز نمى توانید (از نظر محبت قلبى) در میان زنان، عدالت برقرار کنید، هر چند کوشش نمائید; ولى تمایل خود را به کلى متوجه یک طرف نسازید که دیگرى را به صورت زنى که شوهرش را از دست داده در آورید! و اگر راه اصلاح و پرهیزگارى پیش گیرید، خداوند آمرزنده و مهربان است. ۱۳۰ ـ (اما) اگر (راهى براى اصلاح در میان خود نیابند، و) از هم جدا شوند، خداوند هر کدام از آنها را با فضل و کرم خود، بى نیاز مى کند; و خداوند، داراى فضل و کرم، و حکیم است.

تفسیر
از جمله اى که در پایان آیه قبل گذشت، و در آن دستور به احسان، تقوا و پرهیزگارى داده شده بود، یک نوع تهدید در مورد شوهران استفاده مى شود، که آنها باید مراقب باشند کمترین انحرافى از مسیر عدالت در مورد همسران خود پیدا نکنند، تمام حقوق آنها را ادا کنند، بلکه احسان و نیکى نمایند. در اینجا این توهّم پیش مى آید که مراعات عدالت حتى در مورد محبت و علاقه قلبى نیز باید رعایت گردد، این که امکان پذیر نیست، بنابراین در برابر همسران متعدد چه باید کرد؟ آیه مورد بحث به این سؤال پاسخ مى گوید که عدالت از نظر محبت، در میان همسران امکان پذیر نیست، مى فرماید: «هرگز نمى توانید (در محبت قلبى) در میان زنان عدالت به خرج دهید، هر چند کوشش فراوان نمائید» (وَ لَنْ تَسْتَطیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ). از جمله «وَ لَوْ حَرَصْتُمْ» استفاده مى شود: در میان مسلمانان، افرادى بودند که در این زمینه سخت کوشش مى کردند و شاید علت کوشش آنها دستور مطلق به عدالت در آیه 3 همین سوره بوده است، آنجا که مى فرماید: فَاِنْ خِفْتُمْ أَلاّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً: «.. و اگر مى ترسید عدالت را رعایت نکنید، یک همسر بگیرید...». بدیهى است: یک قانون آسمانى نمى تواند بر خلاف فطرت باشد، و یا تکلیف به «ما لا یطاق» کند. از آنجا که محبت هاى قلبى، عوامل مختلفى دارد که بعضاً از اختیار انسان بیرون است، دستور به رعایت عدالت در مورد آن داده نشده است، ولى نسبت به اعمال، رفتار و رعایت حقوق در میان همسران که براى انسان، امکان پذیر است روى عدالت تأکید شده است. در عین حال، براى این که مردان از این حکم، سوء استفاده نکنند، به دنبال این جمله مى فرماید: «اکنون که نمى توانید مساوات کامل را از نظر محبت، میان همسران خود، رعایت کنید، لا اقل تمام تمایل قلبى خود را متوجه یکى از آنان نسازید، که دیگرى به صورت شخصى بلا تکلیف در آید و حقوق او نیز عملاً ضایع شود» (فَلا تَمیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَةِ). و در پایان آیه به کسانى که پیش از نزول این حکم، در رعایت عدالت میان همسران خود کوتاهى کرده اند هشدار مى دهد که: «اگر راه اصلاح و تقوا پیش گیرند و گذشته را جبران کنند خداوند آنها را مشمول رحمت و بخشش خود قرار خواهد داد» (وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللّهَ کانَ غَفُوراً رَحیماً). در روایات اسلامى مطالبى درباره رعایت عدالت در میان همسران نقل شده که عظمت این قانون را مشخص مى سازد، از جمله این که: در حدیثى مى خوانیم: على(علیه السلام) در آن روزى که متعلق به یکى از دو همسرش بود، حتى وضوى خود را در خانه دیگرى نمى گرفت و درباره پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: حتى به هنگام بیمارى در خانه یکى از همسران خود، توقف نمى کرد و درباره «معاذ بن جبل» نقل شده که: دو همسر داشت، هر دو در بیمارى طاعون با هم از دنیا رفتند، او حتى براى مقدم داشتن دفن یکى بر دیگرى از قرعه استفاده کرد، تا کارى بر خلاف عدالت انجام نداده باشد
سپس در آیه بعد به این حقیقت اشاره مى کند: اگر ادامه همسرى براى طرفین طاقت فرسا است، و جهاتى پیش آمده که افق زندگى براى آنها تیره و تار است و به هیچ وجه اصلاح پذیر نیست، آنها مجبور نیستند چنان ازدواجى را ادامه دهند، و تا پایان عمر با تلخ کامى در چنین زندگى خانوادگى زندانى باشند بلکه مى توانند از هم جدا شوند. در این موقع باید شجاعانه تصمیم بگیرند، از آینده وحشت نکنند; زیرا «اگر با چنین شرائطى از هم جدا شوند خداوند بزرگ هر دو را با فضل و رحمت خود بى نیاز خواهد کرد و امید است همسران بهتر و زندگانى روشن ترى در انتظار آنها باشد» (وَ إِنْ یَتَفَرَّقا یُغْنِ اللّهُ کُلاًّ مِنْ سَعَتِهِ). «زیرا خداوند همواره فضل و رحمت وسیع و آمیخته با حکمت داشته و دارد» (وَ کانَ اللّهُ واسِعاً حَکیماً).

منبع:

https://t.me/fazylatha

موارد مرتبط:

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

تفسیر ساده قرآن کریم ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

ازدیاد رزق

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام

اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَة

با صدقه، فرود آمدن روزی را بطلبید.

«نهج البلاغه» حکمت 137

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

لازمۀ ایمان حقیقی

حضرت امام صادق علیه السلام

ما آمَنَ بِاللَّهِ وَ لَا بِمُحَمَّدٍ وَ لَا بِعَلِیٍّ مَنْ إِذَا أَتَاهُ أَخُوهُ الْمُؤْمِنُ فِی حَاجَةٍ لَمْ یَضْحَکْ فِی وَجْهِه‏

به خدا و به حضرت محمّد صلّی الله علیه وآله و حضرت علی علیه السلام ایمان نیاورده است کسی که وقتی برادر مؤمنش برای نیازی به نزد او بیاید، با روی باز با او مواجه نشود.

«بحار الأنوار» ج 72 ص 176

*****

امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) فرموند:

اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَةِ،

رزق و روزی را با صدقه فرو آورید.

‏نهج البلاغه حکمت 13

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند :

إنَّ العَبدَ إذا أذنَبَ ذَنبا اُجِّلَ مِن غُدوَةٍ إلَى اللَّیلِ ؛ فَإِنِ استَغفَرَ اللّهَ لَم یُکتَب عَلَیهِ"

هر گاه بنده، گناهى مرتکب شود، از بامداد تا شب به او مهلت داده می شود. اگر از خدا آمرزش خواست، آن گناه برایش نوشته نمى شود.

کافی ج 2 ص 437

نکته:

در روایت داریم ملائک به امر حق تعالی ثبت گناه را تا چهل روز به تاخیر می اندازند، ️اما اعمال خیر وثواب همان لحظه ای که نیت کرده شود بعنوان ثواب برای نیت کننده ثبت می گردد ،حتی اگر موفق به انجام آن عمل خیر نشود ، خدای متعال پاداشش را میدهد،

نیت المومن خَیرُُ مِن عَمَلِه

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۳۱تا۱۳۴

۱۳۱ وَ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرْضِ وَ لَقَدْ وَصَّیْنَا الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ إِیّاکُمْ أَنِ اتَّقُوا اللّهَ وَ إِنْ تَکْفُرُوا فَإِنَّ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرْضِ وَ کانَ اللّهُ غَنِیّاً حَمیداً ۱۳۲وَ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرْضِ وَ کَفى بِاللّهِ وَکیلاً ص۱۳۳ إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ أَیُّهَا النّاسُ وَ یَأْتِ بِآخَرینَ وَ کانَ اللّهُ عَلى ذلِکَ قَدیراً ۱۳۴مَنْ کانَ یُریدُ ثَوابَ الدُّنْیا فَعِنْدَ اللّهِ ثَوابُ الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ وَ کانَ اللّهُ سَمیعاً بَصیراً

ترجمه
۱۳۱ ـ آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است، از آن خداست. و ما به کسانى که پیش از شما، کتاب آسمانى به آنها داده شده بود، سفارش کردیم، (همچنین) به شما (نیز) سفارش مى کنیم که از (نافرمانى) خدا بپرهیزید! و اگر کافر شوید، (به خدا زیانى نمى رسد; زیرا) براى خداست آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است; و خداوند، بى نیاز و ستوده است. ۱۳۲ ـ براى خداست آنچه در آسمان ها و زمین است; و کافى است که خدا، حافظ و نگاهبان آنها باشد. ۱۳۳ـ اى مردم! اگر او بخواهد، شما را از میان مى برد و افراد دیگرى را (به جاى شما) مى آورد; و خداوند، بر این کار تواناست. ۱۳۴ـ کسانى که پاداش دنیوى بخواهند، (و در قید نتایج معنوى و اخروى نباشند، در اشتباهند; زیرا) پاداش دنیا و آخرت نزد خداست; و خداوند، شنوا و بیناست.

تفسیر
در آیه قبل، به این حقیقت اشاره شد: اگر ضرورتى ایجاب کند که دو همسر از هم جدا شوند، و چاره اى از آن نباشد، اقدام بر این کار بى مانع است و نباید از آینده بترسند; زیرا خداوند آنها را از فضل و کرم خود بى نیاز خواهد کرد. در این آیه اضافه مى کند: ما قدرت بى نیاز نمودن آنها را داریم; زیرا «آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است ملک خدا است» (وَ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرْضِ). کسى که ملک بى انتها و قدرت بى پایان دارد از بى نیاز ساختن بندگان خود عاجز نخواهد بود، پس از آن براى تأکید درباره پرهیزگارى در این مورد و هر مورد دیگر، مى فرماید: «به یهود و نصارا و کسانى که قبل از شما داراى کتاب آسمانى بودند و همچنین به شما سفارش کرده ایم که پرهیزگارى را پیشه کنید» (وَ لَقَدْ وَصَّیْنَا الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ إِیّاکُمْ أَنِ اتَّقُوا اللّهَ). تقوا مایه پیشرفت فرد و جامعه است، جامعه اى که لباس تقوا در تن داشته باشد، جامعه اى است مترقّى که مى تواند از همه مواهب الهى در جهان آفرینش استفاده کند. بعد از آن روى سخن را به مسلمانان کرده، مى گوید: اجراى دستور تقوا به سود خود شما است، و خدا نیازى به آن ندارد اما «اگر سرپیچى کنید و راه طغیان و نافرمانى پیش گیرید، زیانى به خدا نمى رسد، آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است از آن او است، و او بى نیاز و در خور ستایش است» (وَ إِنْ تَکْفُرُوا فَإِنَّ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرْضِ وَ کانَ اللّهُ غَنِیّاً حَمیداً). در حقیقت، غنى و بى نیاز به معنى واقعى، خدا است; زیرا او «غنى بالذات»است و بى نیازى غیر او به کمک او است و گرنه ذاتاً همه محتاج و نیازمندند. همچنین او است که بالذات شایسته «ستایش» است، چه این که کمالاتش که شایستگى ستایش به او مى دهد، درون ذات او است نه همانند کمالات دیگران که عاریتى است، و از ناحیه دیگرى مى باشد. خداوند همه را از سر رحمت آفریده و هر چه را لازمه زندگى آنها دانسته، به آنها عنایت کرده، اگر کفران کنند، این نعمت ها سلب خواهد شد.
در آیه بعد، براى سومین بار، روى این جمله تکیه مى کند که «آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است ملک خدا است و خدا آنها را محافظت و نگهبانى و اداره مى کند» (وَ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرْضِ وَ کَفى بِاللّهِ وَکیلاً). بر این اساس، هم ملکیت آنها از آنِ او است، و هم حفاظت و مراقبت آنها. در اینجا این سؤال پیش مى آید: چرا در این فاصله کوتاه، یک مطلب، سه بار تکرار شده است؟ آیا تنها براى تأکید است؟ یا اشارات دیگرى در آن نهفته شده؟ دقت در مضمون آیات نشان مى دهد هر بار، نکته اى داشته، در نخستین بار چون به دو همسر وعده مى دهد که: پس از متارکه، خداوند آنها را بى نیاز مى کند، براى اثبات توانائى بر وفاى به این عهد، مالکیت خود بر پهنه زمین و آسمان را متذکر مى شود. در بار دوم که پس از توصیه به تقوا و پرهیزگارى است، براى این است که توهم نشود اطاعت این فرمان سودى براى خداوند دارد، و یا مخالفت با آن زیانى به او مى رساند. و در حقیقت این سخن شبیه همان است که امیر مؤمنان على(علیه السلام) در «نهج البلاغه» در آغاز خطبه «همّام» فرموده است: اِنَّ اللّهَ سُبْحانَهُ وَ تَعالى خَلَقَ الْخَلْقَ حِیْنَ خَلَقَهُمْ غَنِیّاً عَنْ طاعَتِهِمْ آمِناً مِنْ مَعْصِیَتِهِمْ لاَِنـَّهُ لا تَضُرُّهُ مَعْصِیَةُ مَنْ عَصاهُ وَ لا تَنْفَعُهُ طاعَةُ مَنْ أَطاعَهُ: «خداوند متعال انسان ها را آفرید در حالى که از اطاعت آنها بى نیاز و از نافرمانى آنها در امان بود; زیرا نه معصیت گنهکاران به او زیانى مى رساند، و نه طاعت مطیعان به او سودى مى دهد» و سومین بار به عنوان مقدمه اى براى بعد است، به همین دلیل، مالکیت خود بر سراسر جهان هستى را یادآور مى شود.

لذا با توجه به آیه قبل، در آیه سوم توجه مى دهد: براى خدا هیچ مانعى ندارد که شما را از بین ببرد، و جمعیتى آماده تر و مصمم تر جانشین شما کند، که در راه اطاعت او کوشاتر باشند، توانائى بر این کار از دیده هیچ مخلوقى پنهان نیست، مى فرماید: «اى مردم اگر او بخواهد شما را از میان مى برد و افراد دیگرى را مى آورد و خداوند توانائى بر این کار را دارد» (إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ أَیُّهَا النّاسُ وَ یَأْتِ بِآخَرینَ وَ کانَ اللّهُ عَلى ذلِکَ قَدیراً). در تفسیر «تبیان» و «مجمع البیان» از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) چنین نقل شده است: وقتى این آیه نازل شد، پیامبر(صلى الله علیه وآله) دست خود را به پشت «سلمان» زده، فرمود: «آن جمعیت، اینها مردم عجم و فارس هستند» این سخن در حقیقت پیشگوئى از خدمات بزرگى مى کند که ایرانیان مسلمان، به اسلام کردند. مفهوم این سخن امروز براى ما ملموس است; زیرا مطالعه تاریخ اسلام مى گوید: برترین دانشمندان اسلامى و خدمت گزاران به این آئین پاک، مسلمانان ایران زمین و فارسیان بوده و هستند، جمع آورى کتب علمى اسلامى، آمارگیرى از خدمات عام اجتماعى و فداکارى در راه اسلام شهود صدق این عرائض اند.
و در آخرین آیه، سخن از کسانى به میان آمده که دم از ایمان به خدا مى زنند، در میدان هاى جهاد شرکت مى کنند و دستورات اسلام را به کار مى بندند، بدون این که هدف الهى داشته باشند، بلکه منظورشان به دست آوردن نتایج مادى همانند غنائم جنگى و مانند آن است، مى فرماید: «کسانى که تنها پاداش دنیا مى طلبند، در اشتباهند; زیرا در نزد پروردگار پاداش دنیا و آخرت، هر دو مى باشد» (مَنْ کانَ یُریدُ ثَوابَ الدُّنْیا فَعِنْدَ اللّهِ ثَوابُ الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ). پس چرا به دنبال هر دو نمى روند؟ و در پایان این آیه مى افزاید: «و خداوند از نیات همگان آگاه است، هر صدائى را مى شنود، و هر صحنه اى را مى بیند و از اعمال منافق صفتان اطلاع دارد» (وَ کانَ اللّهُ سَمیعاً بَصیراً). این آیه، بار دیگر این حقیقت را بازگو مى کند که اسلام تنها ناظر به جنبه هاى معنوى و اخروى نیست، بلکه براى پیروان خود هم سعادت مادى را مى خواهد و هم معنوى را.

منبع:

https://t.me/fazylatha

موارد مرتبط:

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

تفسیر ساده قرآن کریم ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۳۵

۱۳۵ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوّامینَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوالِدَیْنِ وَ الأَقْرَبینَ إِنْ یَکُنْ غَنِیّاً أَوْ فَقیراً فَاللّهُ أَوْلى بِهِما فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى أَنْ تَعْدِلُوا وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیراً

ترجمه

۱۳۵ ـ اى کسانى که ایمان آورده اید! کاملاً قیام به عدالت کنید! براى خدا شهادت دهید، اگر چه (این گواهى) به زیان خود شما، یا پدر و مادر و نزدیکان شما بوده باشد! (چرا که) اگر آنها غنى یا فقیر باشند، خداوند سزاوارتر است که از آنان حمایت کند، بنابراین، از هوا و هوس پیروى نکنید; که از حق، منحرف خواهید شد! و اگر حق را تحریف کنید، و یا از اظهار آن، اعراض نمائید، خداوند به آنچه انجام مى دهید، آگاه است.

تفسیر
به تناسب دستورهائى که در آیات گذشته درباره اجراى عدالت در خصوص یتیمان، و همسران داده شده، در این آیه، یک اصل اساسى و یک قانون کلّى درباره اجراى عدالت در همه موارد، بدون استثناء ذکر مى کند و به تمام افراد با ایمان فرمان مى دهد که قیام به عدالت کنند، مى فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! کاملاً به عدالت قیام کنید»! (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوّامینَ بِالْقِسْطِ). «قَوّامین» جمع «قوّام» «صیغه مبالغه» به معنى «بسیار قیام کننده» است، یعنى باید در هر حال و در هر کار و در هر عصر و زمان قیام به عدالت کنید، به گونه اى که این عمل خلق و خوى شما شود، و انحراف از آن بر خلاف طبع و روح شما گردد. تعبیر به «قیام» در اینجا ممکن است به خاطر آن باشد که انسان براى انجام کارها معمولاً باید به پا خیزد، و به دنبال آنها برود، بنابراین «قیام به کار» کنایه از تصمیم، عزم راسخ و اقدام جدى درباره آن است، اگر چه آن کار همانند حکم قاضى احتیاج به قیام و حرکتى نداشته باشد. و نیز ممکن است: تعبیر به «قیام» از این نظر باشد که قائم معمولاً به چیزى مى گویند که عمود بر زمین بوده باشد و کمترین میل و انحرافى به هیچ طرف نداشته باشد، یعنى باید آن چنان عدالت را اجرا کنید که کمترین انحرافى به هیچ طرف پیدا نکند. پس از آن براى تأکید مطلب، مسأله «شهادت» را عنوان کرده، مى فرماید: «به خصوص در مورد شهادت، باید همه ملاحظات را کنار بگذارید و فقط به خاطر خدا شهادت به حق دهید، اگر چه به زیان شخص شما، یا پدر و مادر و یا نزدیکان تمام شود» (شُهَداءَ لِلّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوالِدَیْنِ وَ الأَقْرَبینَ). این موضوع در همه اجتماعات و مخصوصاً در اجتماعات جاهلى وجود داشته و دارد، که معمولاً در شهادت دادن، مقیاس را حبّ و بغض ها و چگونگى ارتباط اشخاص با شهادت دهنده قرار مى دهند، و حق و عدالت براى آنها مطرح نیست. مخصوصاً از حدیثى که از «ابن عباس» نقل شده استفاده مى شود که: افراد تازه مسلمان حتى بعد از ورود به «مدینه» به خاطر ملاحظات خویشاوندى از اداى شهادت هائى که به ضرر بستگانشان مى شد، خوددارى مى کردند، آیه فوق نازل شد و در این زمینه به آنها هشدار دارد ولى ـ همان طور که آیه اشاره مى کند ـ این کار با روح ایمان سازگار نیست، مؤمن واقعى کسى است که در برابر حق و عدالت، هیچگونه ملاحظه اى نداشته باشد و حتى منافع خویش و بستگان خویش را به خاطر اجراى آن نادیده بگیرد. ضمناً از این جمله استفاده مى شود: بستگان مى توانند با حفظ اصول عدالت به سود یا به زیان یکدیگر شهادت دهند (مگر این که قرائن اتهام به طرفدارى و اِعمال تعصب در کار بوده باشد). آنگاه به قسمت دیگرى از عوامل انحراف از اصل عدالت، اشاره کرده مى فرماید: نه ملاحظه ثروت ثروتمندان باید مانع شهادت به حق گردد و نه عواطف ناشى از ملاحظه فقر فقیران; زیرا اگر آن کس که شهادت به حق به زیان او تمام مى شود، ثروتمند یا فقیر باشد، خداوند نسبت به حال آنها آگاه تر است، نه صاحبان زر و زور مى توانند در برابر حمایت پروردگار، زیانى به شاهدان بر حق برسانند، و نه فقیر با اجراى «عدالت» گرسنه مى ماند، لذا مى فرماید: «اگر آنها بى نیاز یا مستمند باشند، خداوند سزاوارتر است که از آنها حمایت کند» (إِنْ یَکُنْ غَنِیّاً أَوْ فَقیراً فَاللّهُ أَوْلى بِهِما).

و باز براى تأکید، دستور مى دهد: «بنابراین از هوا و هوس پیروى نکنید تا مانعى در راه اجراى عدالت ایجاد گردد» (فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى أَنْ تَعْدِلُوا) از این جمله به خوبى استفاده مى شود: سرچشمه مظالم و ستم ها، هواپرستى است و اگر اجتماعى هواپرست نباشد، ظلم و ستم در آن راه نخواهد داشت! و بار دیگر، به خاطر اهمیتى که موضوع اجراى عدالت دارد، روى این دستور تکیه کرده، مى فرماید: «اگر مانع رسیدن حق، به حق دار شوید و یا حق را تحریف نمائید و یا پس از آشکار شدن حق، از آن اعراض کنید، خداوند از اعمال شما آگاه است» (وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیراً) در حقیقت جمله «إِنْ تَلْوُوا» اشاره به تحریف حق و تغییر آن است، در حالى که جمله «تُعْرِضُوا» اشاره به خوددارى کردن از حکم به حق مى باشد و این همان چیزى است که در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است جالب توجه این که: در ذیل آیه تعبیر به «خبیر» شده است نه «علیم» ; زیرا «خبیر» معمولاً به کسى مى گویند که از جزئیات و ریزه کارى هاى یک موضوع آگاه است. اشاره به این که: خداوند کوچک ترین انحراف شما را از حق و عدالت به هر بهانه و دستاویزى که باشد ـ حتى در آنجا که لباس حق به جانب بر آن مى پوشانید ـ مى داند و کیفر آن را خواهد داد! آیه فوق، توجه فوق العاده اسلام به مسأله عدالت اجتماعى را در هر شکل و هر صورت کاملاً روشن مى سازد و انواع تأکیداتى که در این چند جمله به کار رفته است، نشان مى دهد که: اسلام تا چه اندازه در این مسأله مهم انسانى و اجتماعى، حساسیت دارد، اگر چه با نهایت تأسف میان عمل مسلمانان، و این دستور عالى اسلامى، فاصله از زمین تا آسمان است! و همین یکى از اسرار عقب ماندگى آنها است.

منبع:

https://t.me/fazylatha

موارد مرتبط:

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

تفسیر ساده قرآن کریم ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

إمام حسن عسکری (علیه السلام) :

ادفَعِ المَسألَةَ ما وَجَدتَ التَّحَمُّلَ یُمکِنُکَ فإنّ لِکُلِّ یَومٍ رِزقا جَدید. و اعلَمْ أنّ الإلحاحَ فی المَطالِبِ یَسلُبُ البَهاءَ ، و یُورِثُ التَّعَبَ و العَناءَ ، فاصبِرْ حتّى یَفتَحَ اللّه ُ لکَ بابا یَسهُلُ الدُّخولُ فیهِ، فَما أقرَبَ الصَّنِیعَ مِنَ المَلهوفِ ، و الأمنَ مِنَ الهارِبِ المَخُوفِ.

تا جایى که مى توانى تحمّل کنى دست نیاز دراز مکن ؛ زیرا هر روز ، روزىِ تازه اى دارد .

بدان که پافشارى در درخواست ، هیبت آدمى را مى بَرد و رنج و سختى به بار مى آورد ؛ پس صبر کن تا خداوند دَرى به رویت بگشاید که براحتى از آن وارد شوى ؛ که چه نزدیک است «احسان»، به آدم اندوهناک، و «امنیت» ، به آدم فرارى وحشتزده.

بحار الأنوار ج۴ ص۳۷۸

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۳۶

۱۳۶ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذی نَزَّلَ عَلى رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِاللّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعیداً

ترجمه
۱۳۶ ـ اى کسانى که ایمان آورده اید! به خدا و پیامبرش، و کتابى که بر او نازل کرده، و کتب (آسمانى) که پیش از این فرستاده است، ایمان (واقعى) بیاورید! کسى که خدا و فرشتگان او و کتاب ها و پیامبرانش و روز واپسین را انکار کند، در گمراهى دور و درازى افتاده است.

شان نزول
از «ابن عباس» نقل شده: این آیه، درباره جمعى از بزرگان اهل کتاب مانند: «عبداللّه بن سلام» ، «اسد بن کعب» و برادرش «اسید بن کعب» و جمعى دیگر نازل گردید; زیرا آنها در آغاز، خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) رسیده، گفتند: ما به تو و کتاب آسمانى تو و موسى و تورات و عُزیر ایمان مى آوریم، ولى به سایر کتاب هاى آسمانى و همچنین سایر انبیاء ایمان نداریم، این آیه نازل شد و به آنها تعلیم داد: باید به همه ایمان داشته باشند.

تفسیر
با توجه به شأن نزول، روى سخن در آیه به جمعى از مؤمنان اهل کتاب است که پس از قبول اسلام روى تعصب هاى خاصى تنها به مذهب سابق خود و آئین اسلام اظهار ایمان مى کردند و بقیه پیامبران و کتب آسمانى را قبول نداشتند. اما قرآن به آنها توصیه مى کند: مى بایست تمام پیامبران و کتب آسمانى را به رسمیت بشناسند; زیرا همه یک حقیقت را تعقیب مى کنند، به دنبال یک هدف هستند و از طرف یک مبدأ مبعوث شده اند ـ اگر چه همانند کلاس هاى مختلف تعلیم و تربیت، سلسله مراتب داشته اند و هر کدام آئینى کامل تر از آئین پیشین آورده اند ـ . بنابراین، معنى ندارد که بعضى از آنها را بپذیرند و بعضى را نپذیرند. مگر یک حقیقت واحد تبعیض بردار است؟ و مگر تعصب ها مى تواند جلو واقعیات را بگیرد؟ لذا آیه فوق مى گوید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! به خدا و پیامبرش (پیامبر اسلام) و کتابى که بر رسولش نازل فرموده، و کتب آسمانى پیشین، همگى ایمان بیاورید»! (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذی نَزَّلَ عَلى رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ). قطع نظر از شأن نزول فوق، این احتمال نیز در تفسیر آیه هست که روى سخن به تمام مؤمنان باشد، مؤمنانى که ظاهراً اسلام را پذیرفته اند، اما هنوز در اعماق جان آنها نفوذ نکرده است، از آنها دعوت مى شود که از صمیم دل و در درون جان مؤمن شوند. و نیز این احتمال وجود دارد که روى سخن به همه مؤمنانى باشد که اجمالاً به خدا و پیامبر ایمان آورده اند، اما به جزئیات و تفاصیلِ معتقدات اسلامى آشنا نشده اند. اینجا است که قرآن دستور مى دهد: مؤمنان واقعى باید به تمام انبیاء، کتب پیشین و فرشتگان الهى ایمان داشته باشند; زیرا عدم ایمان به اینها مفهومش انکار حکمت خداوند است. آیا ممکن است خداوندِ حکیم، انسان هاى پیشین را بدون رهبر و راهنما گذاشته باشد تا در میدان زندگى سرگردان شوند؟! و در پایان آیه، سرنوشت کسانى که از این واقعیت ها غافل بشوند را بیان کرده، چنین مى فرماید: «کسى که به خدا و فرشتگان، و کتب الهى، و فرستادگان او، و روز بازپسین، کافر شود، در گمراهى دور و درازى افتاده است» (وَ مَنْ یَکْفُرْ بِاللّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعیداً). آیا منظور از ایمان به فرشتگان تنها فرشتگان وحى است، که ایمان به آنها از ایمان به انبیاء و کتب آسمانى غیر قابل تفکیک است؟ و یا همه فرشتگان؟ زیرا همان طور که بعضى از آنان در امر وحى و تشریع دست اندر در کارند، جمعى هم مأمور تدبیر عالم تکوین هستند، و ایمان به آنها در حقیقت گوشه اى از ایمان به حکمت خدا است. بر این اساس، ایمان به خالق و ایمان به برنامه ها و کتاب هاى او و ایمان به واسطه هائى که این برنامه ها را براى هدایت ارائه مى دهند، و ایمان به آخرت یعنى هدف اصلى از خلقت بر هر مسلمانى واجب شمرده شده است. در حقیقت، در این آیه، ایمان به پنج اصل لازم شمرده شده، یعنى علاوه بر ایمان به مبدأ و معاد، ایمان به کتب آسمانى و انبیاء و فرشتگان نیز لازم است. تعبیر به ضَلال بَعِیْد: «گمراهى دور» تعبیر لطیفى است، یعنى چنین اشخاصى آن چنان از جاده اصلى پرت شده اند که بازگشتشان به شاهراه اصلى به آسانى ممکن نیست.

منبع:

https://t.me/fazylatha

موارد مرتبط:

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

تفسیر ساده قرآن کریم ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

 امام صادق (علیه السلام) :

 إنَّ لَنا حَرَماً و هُوَ بَلَدَةُ قُمَّ و سَتُدفَنُ فی‌ها امْرَأةٌ مِن أولادِی تُسَمّی فاطِمَةَ ، فَمَن زارَها وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ

ما را حرمی است و آن قم است و به زودی بانویی از فرزندان من به نام فاطمه در آن دفن خواهد شد. هرکس او را زیارت کند، بهشت بر او واجب شود.

 بحار الأنوار ، ج 60

*****

امام خامنه ای

بدون تردید نقش حضرت معصومه (س) در قم شدن قم و عظمت‌ یافتن این شهر عریقِ مذهبىِ تاریخی، یک نقش ما لا کلام فیه است. این بانوی بزرگوار، این دختر جوانِ تربیت‌شده‌ی دامان اهل‌بیت پیغمبر، با حرکت خود در جمع یاران و اصحاب و دوستان ائمه (علیهم‌السّلام) و عبور از شهرهای مختلف و پاشیدن بذر معرفت و ولایت در طول مسیر در میان مردم و بعد رسیدن به این منطقه و فرود آمدن در قم، موجب شده است که این شهر به عنوان پایگاه اصلی معارف اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) در آن دوره‌ی ظلمانی و تاریکِ حکومت جباران بدرخشد و پایگاهی بشود که انوار علم و انوار معارف اهل‌بیت را به سراسر دنیای اسلام از شرق و غرب منتقل کند.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۳۷تا۱۳۹

۱۳۷ إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً لَمْ یَکُنِ اللّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِیَهْدِیَهُمْ سَبیلاً ۱۳۸بَشِّرِ الْمُنافِقینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلیماً ۱۳۹ الَّذینَ یَتَّخِذُونَ الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ أَ یَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلّهِ جَمیعاً

ترجمه
۱۳۷ ـ کسانى که ایمان آوردند، سپس کافر شدند، باز هم ایمان آوردند، و دگر بار کافر شدند، سپس بر کفر خود افزودند، خدا هرگز آنها را نخواهد بخشید، و آنها را به راه (راست) هدایت نخواهد کرد. ۱۳۸ـ به منافقان بشارت ده که مجازات دردناکى در انتظار آنهاست! ۱۳۹ـ همان ها که کافران را به جاى مؤمنان، دوست خود انتخاب مى کنند. آیا عزت و آبرو نزد آنان مى جویند با این که همه عزت ها از آنِ خداست؟!

تفسیر
به تناسب بحثى که در آیه گذشته درباره کافران و گمراهى دور و دراز آنها بود، در این آیات اشاره به حالت جمعى کرده که هر روز شکل تازه اى به خود مى گیرند. روزى در صف مؤمنان. روز دیگر در صف کفار. باز در صف مؤمنان. و سپس در صفوف کفار متعصب و خطرناک قرار مى گیرند، خلاصه همچون «بت عیار» هر لمحه به شکلى و هر روز به رنگى در مى آیند و سرانجام در حال کفر و بى ایمانى جان مى دهند! نخستین آیه از آیات فوق درباره سرنوشت چنین کسانى مى گوید: «آنها که ایمان آوردند سپس کافر شدند، باز ایمان آوردند و بار دیگر راه کفر پیش گرفتند و سپس بر کفر خود افزودند، هرگز خداوند آنها را نمى آمرزد و به راه راست هدایت نمى کند» (إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً لَمْ یَکُنِ اللّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِیَهْدِیَهُمْ سَبیلاً). این تغییر روش هاى پى در پى، و هر روز به رنگى در آمدن، یا مولود تلوّن و عدم تحقیق کافى در مبانى اسلام بود، و یا نقشه اى بود که افراد منافق و کفار متعصب اهل کتاب، براى متزلزل ساختن مؤمنان واقعى، طرح و اجرا مى کردند که با این رفت و آمدهاى پى در پى، مؤمنان واقعى را در ایمان خود متزلزل سازند، چنان که در آیه 72 سوره «آل عمران» شرح آن گذشت. البته آیه فوق هیچگونه دلالتى بر عدم قبول توبه این گونه اشخاص ندارد، بلکه موضوع سخن در آیه، تنها آن دسته اى هستند که در حال شدت کفر، سرانجام چشم از جهان مى پوشند، چنین افرادى به مقتضاى بى ایمانى و عملشان، نه شایسته آمرزشند و نه هدایت، مگر این که در کار خود تجدید نظر کنند.
سپس در آیه بعد مى گوید: «به این دسته از منافقان بشارت بده که عذاب دردناکى براى آنها است» (بَشِّرِ الْمُنافِقینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلیماً). تعبیر «بشارت» در موردى که سخن از «عذاب الیم» است، یا به عنوان استهزاء نسبت به افکار پوچ و بى اساس آنها است. و یا به خاطر آن است که کلمه «بشارت» که در اصل، از «بشرة» به معنى «صورت»، گرفته شده، معنى وسیعى دارد، و هر گونه خبرى را که در صورت انسان اثر بگذارد و آن را مسرور یا غم آلود کند، شامل مى شود.
و در آخرین آیه، این دسته از منافقان را چنین توصیف مى کند: «آنها کافران را به جاى مؤمنان دوست خود انتخاب مى کنند» (الَّذینَ یَتَّخِذُونَ الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ). پس از آن مى گوید: هدف آنها از این انتخاب چیست؟ «آیا راستى مى خواهند آبرو و حیثیتى از طریق این دوستى براى خود کسب کنند»؟! (أَ یَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ). در حالى که «تمام عزت ها مخصوص خدا است» (فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلّهِ جَمیعاً). چرا که سرچشمه عزت همواره «علم» و «قدرت» است و اینها که قدرتشان ناچیز و علمشان نیز همانند قدرتشان ناچیز است، کارى از دستشان ساخته نیست که بتوانند منشأ عزتى باشند. این آیه به همه مسلمانان هشدار مى دهد که عزت خود را در همه شئون زندگى اعم از شئون اقتصادى، فرهنگى، سیاسى و مانند آن ـ در دوستى با دشمنان اسلام ـ نجویند، بلکه تکیه گاه خود را ذات پاک خداوندى قرار دهند که سرچشمه همه عزت ها است، که دشمنان اسلام نه عزتى دارند که به کسى ببخشند و نه اگر مى داشتند قابل اعتماد بودند; زیرا هر روز که منافع آنها اقتضاء کند، فوراً صمیمى ترین متحدان خود را رها کرده و به سراغ کار خویش مى روند، آن چنان که گوئى هرگز با هم آشنائى نداشتند، همه تاریخ و بالاخص تاریخ معاصر شاهد بسیار گویاى این واقعیت است!

منبع:

https://t.me/fazylatha

موارد مرتبط:

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

تفسیر ساده قرآن کریم ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام باقر(علیه السلام):

«انّ‌أَوَّلَ‌مَایُحَاسَبُ‌بِهِ‌الْعَبْدُالصَّلَاةُ،فَإِن‌قُبِلَتْ‌قُبِلَ‌مِاسِواها...»

اولین چیزی که بنده در قیامت از آن سوال می‌شود نماز است، پس اگر قبول شود اعمال دیگرش نیز قبول می‌شود.

(کافی، ج3، ص268)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

در روایتی صفوان جمّال روایت کرده است: وقتی امام صادق(ع) به حیره (منطقه‌ای بود در کوفه) تشریف آوردند گفتم: فدایت شوم آیا قبر جد بزرگوارتان حسین(ع) را زیارت می‌کنید؟

آن‌ حضرت فرمود: چگونه آن‌ را زیارت نکنم و حال آن‌که خداوند متعال در هر شب جمعه با فرشتگان و پیامبران و اوصیاء به زمین هبوط کرده و او را زیارت می‌کنند.

منبع: کامل‌الزیارات، صفحه 122

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام صادق (علیه‌السلام):

کسى که شب و روز، بزرگترین همّ و غمش دنیا باشد، خداوند متعال فقر را در برابر چشمانش قرار دهد و کارش را پریشان سازد و از دنیا جز به آنچه خداوند قسمتش کرده است نرسد و کسى که شب و روز، بزرگترین همّ و غمش آخرت باشد خداوند دلش را بى‌نیاز گرداند و کارش را سامان دهد.

الکافی، ج2

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

انواع و اقسام ظلم

پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله):

اَلظُّلْمُ ثَلاثَةٌ: فَظُلْمٌ لایَغْفِرُهُ اللّه ُ وَظُلْمٌ یَغْفِرُهُ وَظُلْمٌ لایَتْرُکُهُ، فَأَمَّا الظُّلْمَ الَّذى لایَغْفِرُ اللّه ُ فَالشِّرْکُ قالَ اللّه ُ: «إنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظیمٌ» وَأَمَّا الظُّلْمَ الَّذى یَغْفِرُهُ اللّه ُفَظُلْمُ الْعِبادِ أَنْفُسَهُمْ فیما بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ رَبِّهِمْ وَأَمَّا الظُّلْمَ الَّذى لا یَتْرُکُهُ اللّه ُ فَظُلْمُ الْعِبادِ بَعْضُهُمْ بَعْضا؛

ظلم سه قسم است:
ظلمى که خدا نمى‌آمرزد، ظلمى که مى‌آمرزد و ظلمى که از آن نمی‌گذرد.

اما ظلمى که خدا نمى آمرزد، شرک است.
خداوند مى فرماید: «حقا که شرک ظلمى بزرگ است»
و اما ظلمى که خدا مى‌آمرزد، ظلم بندگان به خودشان میان خود و پروردگارشان است؛
اما ظلمى که خدا از آن نمی‌گذرد ظلم بندگان به یکدیگر است.

نهج الفصاحه، ح ۱۹۲۴

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام‌ هادی(علیه‌السلام) خطاب به یکی از اهالی ری فرمودند:

بدان که اگر قبر عبدالعظیم در شهر خودتان را زیارت کنى، همچون کسى باشى که حسین‌بن‌على(علیه‌السلام) را زیارت کرده باشد.

میزان الحکمه/حدیث 7984

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام حسن عسکری علیه‌السلام:

مواظب باش که طلب روزی، تو را از کار و اعمال واجب باز ندارد.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

خوش اخلاقی با مردم

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی):

این‌که پیامبر هیبت الهی و طبیعی داشت و در حضور او مردم دست و پای خودشان را گم می‌کردند، اما او با مردم ملاطفت و خوش‌اخلاقی می‌کرد. وقتی در جمعی نشسته بود، شناخته نمی‌شد که او پیامبر و فرمانده و بزرگ این جمعیت است. 1370/7/5

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

https://farsi.khamenei.ir/FA/Qesar/qesar.jsp

https://hajj.ir/fa/83918

https://navideshahed.com/fa/vip/list/*/%D8%A7

 {إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ} (مائده: 55)

سرپرست و ولی شما تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‏اند؛ همانان که نماز را برپا می‏دارند و در حال رکوع زکات می‏دهند.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام خامنه ای:

آنچه که این کشور را نجات مى‏دهد، اسلام است؛ همچنان که در دوران دفاع مقدس، آنچه که این ملت را نجات داد، اسلام بود.

شهید قربان علی آئیش شهادت: 1364 | فاو

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

شهید حاج قاسم سلیمانی:

افتخار میکنم که در زندگی پدرم یک گندم حرامی وارد نشده، شهادت میدهم این را با ضرس قاطع و این در تمام عمر من تاثیر گذاشت.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِّی فِیهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در میان شما دو چیز سنگین و گران میگذارم، که اگر بدانها چنگ زنید هرگز پس از من گمراه نشوید: کتاب خدا و عترت من أهل بیتم، و این دو از یک دیگر جدا نشوند تا در کنار حوض کوثر بر من درآیند، پس بنگرید چگونه پس از من در باره آن دو رفتار کنید، آگاه باشید که این (یعنى تمسک بعترت) آب خوشگوار و شیرین است پس بیاشامید، و آن دیگر (یعنى روى برتافتن از ایشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهیزید

 

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , تفسیر سوره مبارکه نساء , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , شهدای انقلاب اسلامی , ماه صفر , اربعین حسینی علیه السلام , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه نساء آیات 127 الی 139 , سید الکریم , زیارت سیّدالشهداء علیه السلام , اهل ری , امام هادی علیه السلام , مشاور , مشورت , عاقل , برکت , رشد , حکم , زنان , یتیم , ازدواج , کودکان , صغیر , ناتوان , ایمان , توکل بر خدا , تسلیم , امر خدا , رضا , قضای الهی , خوشبخت , بدبخت , امیرالمومنین علیه السلام , انسان , طغیان , سرکشی , شوهر , بیم , اعراض , صلح , نیکی , پرهیزگاری , خداوند , آگاه , پاداش , شایسته , تفاسیر اسلامی , کتب حدیث , مسن , جوان , سعادتمندان , عیوب , مومنان , ظهور امام زمان علیه السلام , محبت قلبی , عدالت , اصلاح , آمرزنده , مهربان , فضل , کرم , حکیم , ازدیاد , رزق , صدقه , روزی , ایمان حقیقی , امام صادق علیه السلام , گناه , ملائکه , آسمان , زمین , سفارش , کافر , حافظ , شنوا , بینا , قیام , شهادت , گواهی , زیان , پدر , مادر , نزدیکان , غنی , فقیر , حمایت , هوا و هوس , منحرف , تحریف , تحمل , درخواست , هیبت , رنج , قم , بانو , فاطمه , دفن , زیارت , بهشت , واجب , نماز , شهید سلیمانی , امام باقر علیه السلام , اعمال , قبولی اعمال , قیامت , شب جمعه , فرشتگام , پیامبران , اوصیاء , هبوط , صفوان جمال , اخرت , هم و غم , سامان , ظلم , شرک , پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله و سلم , نهج الفصاحه , طلب روزی , اعمال واجب , مردم , ملاطفت , خوش اخلاق , دوزان دفاع مقدس , اسلام , نجات , ملت , شهید قربان علی آئیش , فاو , شهید مدافع حرم , شهید مهدی صابری , شهید صابری , گندم , حرام , افتخار , نان حلال , حدیث ثقلین , حوض کوثر , کتاب خدا , اهل بیت , تمسک , شیرین , تلخ , آب شور , یا زهراء سلام الله علیها , امام خامنه ای , ظهور ,
|
امتیاز مطلب : 45
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

پنجاه خصلت از خصوصیات اخلاقی پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفی(صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم)

بي‌شک تأسي به سيره و سنت آن حضرت بر اساس آيه‌‌ کريمه «و لکم في رسول‌الله اسوه حسنه» و از جمله آنچه در اين مطلب به آن اشاره شده، راهگشاي مشکلات و مسائل مبتلا به جامعه مسلمانان خواهد بود.

۱-هنگام راه رفتن با آرامي و وقار راه مي رفت

۲-در راه رفتن قدم ها را بر زمين نمي کشيد.

۳-نگاهش پيوسته به زير افتاده و بر زمين دوخته بود.

۴-هرکه را مي ديد مبادرت به سلام مي کرد و کسي در سلام بر او سبقت نگرفت.

۵-وقتي با کسي دست مي داد دست خود را زودتر از دست او بيرون نمي کشيد.

۶-با مردم چنان معاشرت مي کرد که هرکس گمان مي کرد عزيزترين فرد نزد آن حضرت است.

۷-هرگاه به کسي مي نگريست به روش ارباب دولت با گوشه چشم نظر نمي کرد.

۸-هرگز به روي مردم چشم نمي دوخت و خيره نگاه نمي کرد.

۹-چون اشاره مي کرد با دست اشاره مي کرد نه با چشم و ابرو.

۱۰-سکوتي طولاني داشت و تا نياز نمي شد لب به سخن نمي گشود.

۱۱-هرگاه با کسي، هم صحبت مي شد به سخنان او خوب گوش فرا مي داد.

۱۲-چون با کسي سخن مي گفت کاملا برمي گشت و رو به او مي نشست.

۱۳-با هرکه مي نشست تا او اراده برخاستن نمي کرد آن حضرت برنمي خاست.

۱۴-در مجلسي نمي نشست و برنمي خاست مگر با ياد خدا.

۱۵-هنگام ورود به مجلسي در آخر و نزديک درب مي نشست نه در صدر آن.

۱۶-در مجلس جاي خاصي را به خود اختصاص نمي داد و از آن نهي مي کرد.

۱۷-هرگز در حضور مردم تکيه نمي زد.

۱۸-اکثر نشستن آن حضرت رو به قبله بود.

۱۹-اگر در محضر او چيزي رخ مي داد که ناپسند وي بود ناديده مي گرفت.

۲۰-اگر از کسي خطايي صادر مي گشت آن را نقل نمي کرد.

۲۱-کسي را بر لغزش و خطاي در سخن مواخذه نمي کرد.

۲۲-هرگز با کسي جدل و منازعه نمي کرد.

۲۳-هرگز سخن کسي را قطع نمي کرد مگر آنکه حرف لغو و باطل بگويد.

۲۴-پاسخ به سوالي را چند مرتبه تکرار مي کرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود.

۲۵-چون سخن ناصواب از کسي مي شنيد نمي فرمود: «چرا فلاني چنين گفت» بلکه مي فرمود:«بعضي مردم را چه مي شود که چنين مي‌گويند؟»

۲۶-با فقرا زياد نشست و برخاست مي کرد و با آنان هم غذا مي شد.

۲۷-دعوت بندگان و غلامان را مي پذيرفت.

۲۸-هديه را قبول مي کرد اگرچه به اندازه يک جرعه شير بود.

۲۹-بيش از همه صله رحم به جا مي آورد.

۳۰-به خويشاوندان خود احسان مي کرد بي آنکه آنان را بر ديگران برتري دهد.

۳۱-کار نيک را تحسين و تشويق مي فرمود و کار بد را تقبيح مي نمود و از آن نهي مي کرد.

۳۲-آنچه موجب صلاح دين و دنياي مردم بود به آنان مي فرمود و مکرر مي‌گفت هرآنچه حاضران از من مي شنوند به غايبان برسانند.

۳۳-هرکه عذر مي آورد عذر او را قبول مي کرد.

۳۴-هرگز کسي را حقير نمي شمرد.

۳۵-هرگز کسي را دشنام نداد و يا به لقب هاي بد نخواند.

۳۶-هرگز کسي از اطرافيان و بستگان خود را نفرين نکرد.

۳۷-هرگز عيب مردم را جستجو نمي کرد.

۳۸-از شر مردم برحذر بود ولي از آنان کناره نمي گرفت و با همه خوشخو بود.

۳۹-هرگز مذمت مردم را نمي کرد و بسيار مدح آنان نمي گفت.

۴۰-بر جسارت ديگران صبر مي فرمود و بدي را به نيکي جزا مي داد.

۴۱-از بيماران عيادت مي کرد اگرچه دور افتاده ترين نقطه مدينه بود.

۴۲-سراغ اصحاب خود را مي گرفت و همواره جوياي حال آنان مي شد.

۴۳-اصحاب را به بهترين نام هايشان صدا مي زد.

۴۴-با اصحابش در کارها بسيار مشورت مي کرد و بر آن تاکيد مي فرمود.

۴۵-در جمع يارانش دايره وار مي نشست و اگر غريبه اي بر آنان وارد مي شد نمي توانست تشخيص دهد که پيامبر کداميک از ايشان است.

۴۶-ميان يارانش انس و الفت برقرار مي کرد.

۴۷-وفادارترين مردم به عهد و پيمان بود.

۴۸-هرگاه چيزي به فقير مي بخشيد به دست خودش مي داد و به کسي حواله نمي کرد.

۴۹-اگر در حال نماز بود و کسي پيش او مي آمد نمازش را کوتاه مي کرد.

۵۰-اگر در حال نماز بود و کودکي گريه مي کرد نمازش را کوتاه مي کرد.

منبع:

https://t.me/masjedf

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حوزه‌های علمیه , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: پنجاه خصلت , پنجاه , خصلت , خصوصیات اخلاقی پیامبر اکرم , خصوصیات اخلاقی , پیامبر اکرم , خصوصیات , اخلاقی , راه رفتن , وقار , نگاه , سلام , دست دادن , معاشرت , عزیزترین , خیره , چشم , اشاره , اشاره با دست , سکوت , طولانی , سخن , هم صحبت , گوش , یاد خدا , مجلس , آخر , تکیه , رو به قبله , نادیده , خطا , نقل , لغزش , جدل , منازعه , لغو , باطل , حرف لغو , حرف باطل , مشتبه , پاسخ به سوال , سوال , جواب , شنونده , سخن ناصواب , فقرا , نشست و برخاست , هم غذا , دعوت , بندگان , غلامان , هدیه , شیر , صله رحم , خویشاوندان , احسان , برتری , کار نیک , تحسین , تش , یق , کار بد , تقبیح , نهی , صلاح , دین و دنیای مردم , حاضران , غایبان , عذر , قبول , حقیر , دشنام , لقب بد , بستگان , نفرین , عیب , جستجو , شر مردم , خوشخو , مذمت , مدح , جسارت , صبر , بدی , نیکی , جزا , بیماران , عیادت , مدینه , اصحاب , مام , بهترین , مشورت , تاکید , پیامبر , دایره وار , انس و الفت , وفادار , عهد و پیمان , بخشش , حواله , نماز , کودک , گریه , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 34
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 753
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 4703
:: باردید دیروز : 3778
:: بازدید هفته : 23619
:: بازدید ماه : 4703
:: بازدید سال : 220111
:: بازدید کلی : 369882

RSS

Powered By
loxblog.Com