طلبکار شدن دشمنان از انقلاب، در صورت غفلت نیروهای انقلاب
این یک مطلب، که یاد شهدا، افتخارات شهدا، عزت شهدا را همه باید نصبالعین خودشان قرار بدهند؛ نگذارید فراموش بشود. شما غفلت کنید، نیروهای انقلاب غفلت کنند، نیروهای مؤمن غفلت کنند، نفوذیهای دشمن از آن طرف وارد میشوند و چیزی هم طلبکار میشوند. «فاذا ذهب الخوف سلقوکم بالسنة حداد اشحّة علی الخیر اولئک لم یؤمنوا فاحبط اللَّه اعمالهم»(۱)؛ وقتی که روز خطر است، در لانهها خزیدند و نفسشان در نیامد. وقتی خطر برطرف شد؛ مردان خطرپذیر در مقابل خطر سینه سپر کردند و خطر را برطرف کردند، اینها از لانههاشان بیرون میآیند؛ زبانهای دراز، زبانهای تیز، طلبکار هم میشوند! مگذارید دشمنان انقلاب، دشمنان امام، دشمنان خط جهاد، دشمنان خط ایمان باللَّه، طلبکار بشوند.۱۳۸۶/۰۲/۲۷
* هرگونه تبلیغات در صورت انجام ارتباطی به این وبلاگ ندارد
* استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
امام خامنه ای: دو حرکت عمّهى ما - زینب کبرا (علیهاالسّلام) - انجام داد: یک حرکت، حرکت اسارت بود به کوفه و شام و آن روشنگرىها و آن بیانات که مایهى افشاى حقایق شد؛ یک حرکت دیگر، آمدن به زیارت کربلا در اربعین بود؛ حالا اربعین اوّل یا دوّم یا هرچه. این حرکت به معناى این است که نباید اجازه داد که انگیزههاى خباثتآلودى که قصد دارند مقاطع عزیز و اثرگذار و مهم را از یادها ببرند، موفّق بشوند؛ البتّه موفّق هم نخواهند شد. تا ملّتها زندهاند، تا زبانهاى حقگو در کار است، تا دلهاى مؤمن داراى انگیزه هستند، نخواهند توانست این را به فراموشى بسپرند؛ همچنانکه نتوانستهاند. این انگیزههاى معاند و معارض در صدر اوّل تا دورانهاى طولانى باقى بود؛ یعنى متوکّل عبّاسى بعد از حدود 170 یا 180 سال از حادثهى عاشورا، درصدد برآمد قبر مطهّر اباعبدالله (علیهالسّلام) را تخریب کند؛ یعنى ملّت ایران حالاحالاها باید منتظر باشد که دشمنان به کارها و فتنهها و خباثتهاى خودشان براى اینکه زیبایىهاى انقلاب از یاد برود ادامه بدهند. دشمن دست بر نمیدارد؛ تا انقلاب را یا تحریف کنند یا به دست فراموشى بسپرند و کارى کنند که ملّت حرکت خود، سابقهى خود و کار بزرگى را که کرده است فراموش کند، دچار نسیان و غفلت بشود؛ کسى که گذشتهى افتخارآمیز خود را نمیداند، نمیتواند در آینده هم حوادث افتخارآمیز براى خودش درست کند، این تلاش را دشمنان دارند میکنند.
هرگونه تبلیغات در صورت انجام به این وبلاگ ارتباطی ندارد
استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهراء سلام الله علیها *****************
* هركس در شب نيمهي شعبان ۲۱ مرتبه اين دعا را مابين نماز مغرب و عشاء، قبل از آنكه سخني بگويد بخواند، تا شب نيمهي شعبان سال بعد به فرمان خدا، هيچ مكروهي به او نرسد و اگر عمر او تمام شده باشد، خداوند عمر دوباره به او كرامت فرمايد.
♦️بِســــــــمِ اللهِ الـرَّحـمنِ الــرَّحیــمِ به نام خداوند بخشنده مهربان
پروردگارا! هر نوع گرفتاری را از ما دور ساز، به راستی که ما به تو ایمان و یقین داریم.
♦️بِرَحمَتِکَ یا اَرحَمَ الرّاحِمینَ
به مهربانیت، ای مهربان ترین مهربانان
* الكلام مرحوم ملا محمدباقر فشاركي، ص 210.
***************** * هرگونه تبلیغات در صورت انجام ارتباطی به این وبلاگ ندارد
* استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
۱۱ /اسفند/ ۱۴۰۲ رهبر انقلاب بعد از انداختن رای خود در صندوق سیار ۱۱۰ خطاب به ملت ایران: دوستان را خوشحال و دشمنان را ناامید کنید
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز جمعه در همان لحظات اولیه آغاز رایگیری دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری، با حضور در حسینیه امام خمینی(ره) و در حضور بیش از صد خبرنگار و تصویربردار از رسانههای داخلی و بینالمللی، رای خود را به صندوق سیار ۱۱۰ انداختند. رهبر انقلاب اسلامی بعد از انداختن رای خود به صندوق، دوتوصیه به ملت ایران کردند، اول؛ درکارهای نیک پیشی بگیرید و در اولین ساعات رای خود را به صندوقها بیاندازید و دوم؛ در همه حوزهها به همان تعدادی که لازم است رای بدهید و نه کمتر. حضرت آیتالله خامنهای همچنین خطاب به ملت ایران افزودند: بدانید امروز چشم بسیاری از مردم و افراد دارای جایگاه سیاسی در دنیا به ایران دوخته شده است، پس دوستان را خوشحال کنید و بدخواهان را ناامید. رهبر انقلاب اسلامی همچنین در پاسخ به سوالی درباره کسانی که هنوز برای حضور در انتخابات مردد هستند، به شعری از حافظ شاعر بزرگ ایرانی اشاره کردند و گفتند: در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست. ایشان از خداوند متعال مسئلت کردند که روز انتخابات، روز مبارکی برای ملت ایران باشد و انتخابات به نتایج مطلوب برسد و به نفع ملت ایران تمام شود.
شهید حاج قاسم سلیمانی:
امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است
امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمیماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی (ص).
انتخاب اصلح از نگاه شهید مدافع حرم شهید سعید سیاح طاهری:
حرف مجلس و شورای شهر که میشد، تأکیدش روی دو واژه بود؛ مؤمن و انقلابی. میگفت «ما پای آرمانهای امام و انقلاب خون دادهایم. باید کسی را انتخاب کنیم که این آرمانها رو محقق کنه. به کسی رأی بدیم که دنبال منافع انقلاب اسلامی باشه، نه اینکه پی باندبازی و حزب خودش باشه.»
دلیل حضور حداکثری در انتخابات از نگاه شهید مدافع حرم شهید روحالله صحرایی:
میگفت «رأی تکتک ما توی سرنوشت کشور مهمه و اثر داره. اگه امروز رأی ندی، فردا حق نداری بگی چرا فلانی کشورمون رو به تباهی کشوند و فلان شد. اگر رأی دادی، انوقت حق اظهار نظر پیدا میکنی.
لیست پیشنهادی براس انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان ۱۴۰۲
لیست پیشنهادی براس انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان ۱۴۰۲
*****************
* هرگونه تبلیغات در صورت انجام ارتباطی به این وبلاگ ندارد
* استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آیَةٌ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتَى مِثْلَ مَا أُوتِیَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ سَیُصِیبُ الَّذِینَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا کَانُوا یَمْکُرُونَ ﴿۱۲۴﴾ ۱۲۴ - و هنگامى که آیه اى براى آنها بیاید مى گویند ما هرگز ایمان نمى آوریم مگر اینکه همانند چیزى که به پیامبران خدا داده شده است به ما هم داده شود، خداوند آگاهتر است که رسالت خویش را کجا قرار دهد به زودى کسانى که مرتکب گناه شدند (و براى حفظ موقعیت خود مردم را از راه حق منحرف ساختند) گرفتار حقارت در پیشگاه خدا و عذاب شدید در مقابل مکر (و فریب و نیرنگى ) که داشتندمى شوند
When a sign came to them they said: 'We will not believe in it unless we are given that which the Messengers of Allah have been given. ' But Allah knows best where to place His Message. Humiliation with Allah shall befall the sinners as well as a terrible punishment for what they devised. (124
شان نزول مرحوم طبرسى در مجمع البیان مى نویسد: این آیه در باره ولید بن مغیره (که از سران معروف بت پرستان بود و به اصطلاح مغز متفکر آنها محسوب مى شد) نازل گردیده است ، او به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى گفت : اگر نبوت راست باشد من به احراز این مقام از تو سزاوارترم زیرا هم سنم از تو بیشتر است و هم مالم !. و بعضى گفته اند درباره ابو جهل نازل شده است زیرا او تصور مى کرد مساله نبوت هم باید مرکز رقابتها قرار گیرد، او مى گفت . ما و قبیله بنى عبد - مناف (طایفه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در همه چیز با هم رقابت داشتیم و همچون دو اسب مسابقه دوش بدوش هم پیش مى رفتیم ، تا اینکه آنها ادعا کردند پیامبرى از میان ما برخاسته که وحى به او مى شود ولى ممکن نیست ما به او ایمان بیاوریم مگر اینکه بر ما نیز وحى شود همانطور که بر او وحى مى شود! !
تفسیر انتخاب پیامبر به دست خدا است : در این آیه اشاره اى کوتاه و پر معنى به طرز تفکر و ادعاهاى مضحک این سردمداران باطل و اکابر مجرمیها کرده مى گوید: هنگامى که آیه اى از طرف خدا براى هدایت آنها فرستاده شد گفتند: ما هرگز ایمان نمى آوریم مگر اینکه به ما نیز همان مقامات و آیاتى که به فرستادگان خدا اعطا شده است داده شود (و اذا جائتهم آیة قالوا لن نؤ من حتى نؤ تى مثل ما اوتى رسل الله ). مثل اینکه احراز مقام رسالت و رهبرى خلق به سن و مال است و یا به رقابتهاى کودکانه قبایل ، و خدا نیز موظف است که رعایت این رقابتهاى مضحک و بى اساس را بکند و بر آن صحه بگذارد، رقابتهائى که از نهایت انحطاط فکرى و عدم درک مفهوم نبوت و رهبرى خلق سرچشمه مى گیرد. قرآن پاسخ روشنى به آنها مى دهد و مى گوید لازم نیست شما به خدا درس بدهید که چگونه پیامبران و رسولان خویش را اعزام دارد و از میان چه افرادى انتخاب کند! زیرا خداوند از همه بهتر میداند رسالت خود را در کجا قرار دهد (الله اعلم حیث یجعل رسالته ). روشن است رسالت نه ارتباطى به سن و مال دارد و نه به موقعیت قبایل ، بلکه شرط آن قبل از هر چیز آمادگى روحى ، پاکى ضمیر، سجایاى اصیل انسانى ، فکر بلند و اندیشه قوى ، و بالاخره تقوى و پرهیزگارى فوق العاده اى در مرحله عصمت است ، و وجود این صفات مخصوصا آمادگى براى مقام عصمت چیزى است که جز خدا نمى داند، و چقدر فرق است میان این شرایط و میان آنچه آنها فکر مى کردند. جانشین پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نیز تمام صفات و برنامه هاى او را، بجز وحى و تشریع ، دارد یعنى هم حافظ شرع و شریعت است و هم پاسدار مکتب و قوانین او و هم رهبر معنوى و مادى مردم ، لذا باید او هم داراى مقام عصمت و مصونیت از خطا و گناه باشد تا بتواند رسالت خویش را به ثمر برساند و رهبرى مطاع و سرمشقى مورد اعتماد گردد. و به همین دلیل انتخاب او نیز به دست خدا است و خدا میداند این مقام را در چه جائى قرار دهد نه خلق خدا و نه از طریق انتخاب مردم و شورى . و در آخر آیه سرنوشتى را که در انتظار این گونه مجرمان و رهبران پر ادعاى باطل است بیان کرده مى گوید: به زودى این گنهکاران به خاطر مکر و فریبى که براى گمراه ساختن مردم به کار زدندگرفتار کوچکى و حقارت در پیشگاه خدا و عذاب شدید خواهند شد (سیصیب الذین اجرموا صغار عند الله و عذاب شدید بما کانوا یمکرون ). این خود خواهان مى خواستند با کارهاى خلاف خود موقعیت و بزرگى خویش را حفظ کنند ولى خدا آنها را آنچنان تحقیر خواهد کرد که دردناکترین شکنجه هاى روحى را احساس کنند، بعلاوه چون سر و صداى آنها در راه باطل زیاد و تلاش آنها شدید بود کیفر و عذاب آنها نیز شدید و پر سر و صدا خواهد بود ،
به زودى کسانى که مرتکب گناه شدند (و براى حفظ موقعیت خود مردم را از راه حق منحرف ساختند) گرفتار حقارت در پیشگاه خدا و عذاب شدید در مقابل مکر (و فریب و نیرنگى) که داشتند مى شوند ...
حضرت آیتالله امام خامنهای:
همهی کسانی که به نظام جمهوری اسلامی و به استقلال کشور معتقدند، به آیندهی کشور اهمیت میدهند، دلشان برای منافع ملی میسوزد، باید در انتخابات شرکت کنند.1392/01/01
خدای متعال را بر نعمت مردمسالاری و انتخابات و حضور مردم، سپاسگزاری میکنیم، این نعمت بزرگی است.1396/02/29
انتخابات مظهر خداباوری، مردمباوری و خودباوری است.1392/03/14
دشمنان امید دارند که انتخابات یا سرد باشد، تا بتوانند بگویند مردم به نظام اسلامی علاقهای ندارند؛ یا دنبال انتخابات، فتنه به وجود بیاورند.1392/03/14
حضرت آیتالله امام خامنهای: اسلام واقعى و ناب، در مقابل هیچچیزى مرعوب نمىشود و هیچچیز نمىتواند او را شکست بدهد ... اسلام مبارز، اسلامى که متکى به اراده و نیرو و مبارزهى ملت است، پیروز است ... ملتی متکی به نام و یاد خدا، از هیچچیز نمیترسد و در مقابل هیچ تهدیدی عقب نمینشیند ... 1369/06/04
«لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ الْکِتابِ وَ النَّبِیِّینَ وَ آتَی الْمالَ عَلی حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ وَ السَّائِلِینَ وَ فِی الرِّقابِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَی الزَّکاةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا وَ الصَّابِرِینَ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حِینَ الْبَأْسِ أُولئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ» نیکی (تنها) این نیست که (به هنگام نماز) روی خود را به سوی مشرق یا مغرب بگردانید، بلکه نیکوکار کسی است که به خدا و روز قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانی و پیامبران ایمان آورده و مال (خود) را با علاقهای که به آن دارد به خویشاوندان و یتیمان و بیچارگان و در راه ماندگان و سائلان و در (راه آزادی) بردگان بدهد، و نماز را برپای دارد و زکات را بپردازد و آنان که چون پیمان بندند، به عهد خود وفا کنند و آنان که در (برابر) سختیها، محرومیّتها، بیماریها و در میدان جنگ، استقامت به خرج میدهند، اینها کسانی هستند که راست گفتند (و گفتار و رفتار و اعتقادشان هماهنگ است) و اینان همان پرهیزکارانند. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۷:
کلمه «الْبِرَّ» بهمعنای نیکی است، ولی به هر کس که خیلی نیکوکار باشد، میگویند او «برّ» است. یعنی وجودش یکپارچه نیکی است.
«الْبَأْساءِ» از «بؤس» به معنای فقر و سختی است که از خارج به انسان تحمیل میشود؛ «الضَّرَّاءِ»، درد و بیماری است که از درون به انسان فشار میآورد و «حِینَ الْبَأْسِ» زمان جنگ و جهاد است.
بعد از ماجرای تغییر قبله که در آیۀ ۱۴۴، سورۀ بقره آمد، سخنِ روز، پیرامون قبله و تغییر آن بود که این آیه میفرماید: چرا به جای محتوای دین که ایمان به خدا و قیامت و انجام کارهای نیک است، به سراغ بحثهای جدلی رفتهاید. جامعترین آیۀ قرآن:
این آیه جامعترین آیۀ قرآن است؛ زیرا اصول مهم اعتقادی، عملی و اخلاقی در آن مطرح گردیده است. در تفسیر المیزان از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله نقل شده است که فرمودند: هر کس به این آیه عمل کند، ایمانش کامل است. این آیه پانزده صفت نیک را در سه بخشِ ایمان، عمل و اخلاق بیان نموده است. در بخش ایمان، به مسئلۀ ایمان به خدا، فرشتگان، انبیا، قیامت و کتب آسمانی اشاره شده است. در بخش عمل، به مسائل عبادی مانند نماز و اقتصادی مانند زکات و اجتماعی مانند آزاد نمودن بردگان و نظامی مانند صبر در جبهه و جنگ، و روحی و روانی مثل صبر در برابر مشکلات، اشاره گردیده است. و در بخش اخلاقی به وفایبهعهد و دل کندن از مادّیات و ترحّم به فقرا اشاره شده است. ایمان به خدا، سبب خضوع در برابر حق و عدم تسلیم در برابر طاغوتهاست. ایمان به قیامت، موجب وسعت دید و بلندی همّت میگردد. ایمان به وجود ملائکه، نشانۀ ایمان به تشکیلات ماورای طبیعت است. ایمان به انبیا، ایمان به وحی و جریان هدایت در طول تاریخ است و دلیل بر اینکه انسان در این جهان رها و بیبرنامه نبوده است. انفاق، بیانگر تعاون و نوعدوستی است. نماز، پیوند مستقیم با خداست. زکات برنامهریزی برای حل مشکل محرومان است. وفایبهعهد موجب تحکیم ارتباطات است. و صبر عامل آبدیدهشدن انسانهاست. «تفسیر مراغی، ذیل آیه» جملۀ «آتَی الْمالَ عَلی حُبِّهِ» را سه نوع معنا نمودهاند: الف: پرداخت مال به دیگران با وجود علاقهای که به آن هست؛ ب: پرداخت مال بر اساس حبّ خداوند؛ ج: پرداخت مال بر اساس علاقهای که به فقیر است. صبر، مادر همۀ کمالات است و قرآن راه رسیدن به بهشت را صبر میداند «أُوْلئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا» «فرقان، ۷۵» به آنان جایگاه بلند داده میشود، به پاس بردباری که کردند. چنانکه فرشتگان به بهشتیان میگویند: «سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ» «رعد، ۲۴» درود بر شما که پایداری کردید. همچنین دربارۀ رهبران الهی میفرماید: «جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا» «سجده، ۲۴» آنان را به خاطر صبرشان، پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما هدایت مینمودند. مشابه این آیه، در روایات نیز برای معرفی معارف دینی چنین آمده است: «لیس العاقل من یعرف الخیر من الشر و لکن العاقل من یعرف خیر الشرین» عاقل آن نیست که خیر را از شر بشناسد، عاقل آن است که میان دو شر، خیرش را برگزیند. «بحار، ج ۷۸، ص ۶» «لیس العلم بکثرة التعلم انما هو نور یقذفه الله فی قلب من یرید» دانش، به آموختن بسیار حاصل نمیشود. دانش واقعی، نوری الهی است که به دلها میتابد. «بحار، ج ۱، ص ۲۲۵»
«لیس البر فی حسن الزی و لکن فی السکینة و الوقار» بزرگی، در ظاهرِ آراسته نیست، بلکه در آرامش و وقار است. «بحار، ج ۱، ص ۱۰۶»
«لیس السخی» «الذی ینفق ماله فی غیر حقه و لکنه الذی یؤدی الی الله ما فرض علیه»سخاوتمند کسی نیست که درهر جا و لو بیجا انفاق کند، بلکه کسی است که در هر جا خشنودی خداست انفاق کند.«بحار، ج ۷۱، ص ۳۵۲» «لیس العبادة کثرة الصیام و الصلاة و انما العبادة کثرة التفکر فی امر الله» عبادت به نماز و روزه بسیار نیست، به تفکّر دربارۀ خدا و آثار اوست. «بحار، ج ۷۱، ص ۳۲۵» «اشد من یتم الیتیم یتیم انقطع عن امامه» آنکه از سرپرستی پیشوای حق محروم گشته، یتیمتر از کسی است که پدر و مادرش را از دست داده است. «بحار، ج ۱۰۸، ص ۱۷۱» برای رسیدن به کمالِ تقوا، انفاقِ واجب و غیر واجب، هر دو لازم است. بعضی از مردم به مستمندان کمک میکنند، ولی حقوق واجب خود را نمیپردازند و برخی دیگر با پرداخت خمس و زکات، نسبت به فقرا و محرومان بیتفاوت میشوند. این آیه، مؤمن واقعی را کسی میداند که هم حقوق واجب را بپردازد و هم انفاق مستحبّ را انجام دهد. به همین دلیل در روایات میخوانیم: در اموال ثروتمندان، غیر از زکات نیز حقّی برای محرومان است. «تفسیر قرطبی» و کسی که سیر بخوابد درحالیکه همسایۀ او گرسنه باشد ایمان به خدا و قیامت ندارد. «کافی،ج ۲، ص ۶۶۵» پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۷:
۱. به جای محتوای دین، به سراغ ظاهر نرویم و از اهداف اصلی باز نمانیم. «لَیْسَ الْبِرَّ» «وَ لکِنَّ الْبِرَّ» ۲. یکی از وظایف انبیاء و کتب آسمانی، تغییر فرهنگ مردم است. «لَیْسَ الْبِرَّ» «وَ لکِنَّ الْبِرَّ» ۳. شناخت مفاهیم، مهم نیست؛ عمل به آن مهم است. کلمه «الْبِرَّ» بهمفهوم نیکی است، ولی دانستن آن مهم نیست، کسیکه این مفهوم را محقّق میسازد ارزش دارد. «لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ» ۴. ایمان، مقدّم بر عمل است. «مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ» «آتَی الْمالَ» ۵. ایمان به همۀ انبیاء و ملائکه لازم است. «آمَنَ بِاللَّهِ» «وَ الْمَلائِکَةِ وَ الْکِتابِ وَ النَّبِیِّینَ» ۶. ارتباط با خدا در کنار ارتباط با مردم و تعاون اجتماعی در حوادث و گرفتاریها مطرح است. «آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ» «وَ آتَی الْمالَ عَلی حُبِّهِ» ۷. تمام کارهای نیک در سایۀ ایمان به خدا شکل میگیرد. «آمَنَ بِاللَّهِ» «آتَی الْمالَ» ۸. هدف اسلام از انفاق، تنها سیر کردن گرسنگان نیست، بلکه دل کندن صاحب مال از مال نیز هست. «عَلی حُبِّهِ» ۹. نیکوکاران، مال و دارایی خود را با رغبت و علاقه در راه خدا انفاق میکنند. «آتَی الْمالَ عَلی حُبِّهِ» ۱۰. با دست خود به فقرا و یتیمان و بستگان انفاق کنید. «آتَی الْمالَ عَلی حُبِّهِ» ۱۱. در انفاق، بستگان نیازمند بر سایر گروههای مستمند، اولویّت دارند. «ذَوِی الْقُرْبی وَ الْیَتامی» ۱۲. سائل را رد نکنید؛ گرچه فقیر، مسکین، درراهمانده و فامیل نباشد. کلمۀ «السَّائِلِینَ» به صورت مستقل مطرح شده است. «وَ الْمَساکِینَ وَ» «السَّائِلِینَ» ۱۳. ایمان و نماز و زکات، بدون شرکت در جهاد کامل نمیشود. «وَ حِینَ الْبَأْسِ» «أُولئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا» ۱۴. مدّعیان ایمان بسیارند، ولی مؤمنان واقعی که به تمام محتوای دین عمل کنند، گروهی اندک هستند. «أُولئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا» ۱۵. نشانۀ صداقت، عمل به وظایف دینی و تعهّدات اجتماعی است. «أُولئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا» ۱۶. متّقی کسی است که عملش، عقایدش را تأیید کند. «آتَی الْمالَ» «أُولئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ» تفسیر صفحۀ ۲۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۸ - تفسیر نور:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصاصُ فِی الْقَتْلی الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثی بِالْأُنْثی فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیْءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَیْهِ بِإِحْسانٍ ذلِکَ تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدی بَعْدَ ذلِکَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِیمٌ» ای کسانیکه ایمان آوردهاید! (قانون) قصاص در مورد کشتگان، بر شما (چنین) مقرّر گردیده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، پس اگر کسی از ناحیه برادر (دینی) خود (یعنی صاحب خون و ولیّ مقتول) مورد عفو قرار گیرد. (یا قصاص او به خون بها تبدیل شود) باید شیوهای پسندیده پیش گیرد و به نیکی (دیه را به ولی مقتول) بپردازد، این حکم تخفیف و رحمتی است از ناحیۀ پروردگارتان، پس برای کسی که بعد از این (از حکم خدا) تجاوز کند، عذاب درناکی دارد. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۸:
«الْقِصاصُ» از ریشۀ «قص» به معنای پیگیری است. لذا به داستان دنبالهدار و پی در پی «قصّه» میگویند. پیگیری قتل تا مجازات قاتل را «قصاص» گویند. در هر اجتماعی گاهوبیگاه قتلی صورت میگیرد، یک دین جامع و کامل همانند اسلام، در قبال چنین حوادثی باید طرح و برنامۀ عادلانه و منطقی ارائه دهد که بتواند جلوی ازدیاد و تکرار چنین حوادث و همچنین جلوی انتقامهای نابهجا و احیاناً سوء استفادهها را بگیرد، تا قاتلان، جسور نشوند و خون مظلوم به هدر نرود. در جاهلیّت قبل از اسلام، گاه به خاطر کشته شدن یک نفر، قبیلهای به خاک و خون کشیده میشد و جنگهای طولانی به راه میافتاد. اسلام با طرحی که در این آیه مطرح شده، هم حفاظت خون مردم و هم رضایت طرفین و رعایت حدود و اندازه را در نظر گرفته است. البتّه قانون قصاص، حکم الهی نیست که قابل عفو و اغماض نباشد، بلکه حقّی است برای صاحبان خون که میتوانند با گرفتن دیه و یا بدون آن، از حقّ خود صرف نظر کنند. چرا در قانون قصاص، جنسیّت مطرح است؟ اگر قاتل مرد و مقتول زن باشد، مرد را قصاص نمیکنند؟
قتل زن و مرد، از نظر الهی و انسانی و کیفر اخروی یکسان است، لکن در کیفر دنیوی فرق دارد و این به خاطر آن است که معمولاً مرد نانآور خانه و قتل او سبب ضربۀ اقتصادی به خانواده است و قانون بر اساس نوع است، نه موارد نادر که ممکن است زنی نانآور باشد. پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۸:
۱. برای تحقّق احکام دینی، حکومت دینی لازم است. اجرای قانون قصاص بدون قدرت و حکومت، امکان ندارد. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» ۲. در قانون قصاص، اصول تساوی و عدالت مورد توجّه است. «الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثی بِالْأُنْثی» ۳. قاطعیّت و عطوفت در کنار هم لازم است. «فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ» گویا اولیای مقتول، برادر قاتل هستند و قاتل، از مرز اسلام و اخوت بیرون نمیرود. ۴. حقوق اسلامی، آمیخته با اخلاق اسلامی است. «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصاصُ» «فَمَنْ عُفِیَ» ۵. اسلام، نه مانند یهود تنها راه را قصاص میداند و نه همچون مسیحیّت بهترین راه را عفو میشناسد، بلکه راههای مختلفی مثل قصاص، خونبها و عفو را مطرح میکند. «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصاصُ» «فَمَنْ عُفِیَ» ۶. جواز عفو قاتل و تبدیل قصاص به گرفتن خونبها، برای تربیت شماست. «تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ» ۷. تجاوز از حدود الهی و سوءاستفاده از آن ممنوع است. «فَمَنِ اعْتَدی» «فَلَهُ عَذابٌ أَلِیمٌ» ۸. اگر در قانونی تخفیف قرار دادید، جلو سوءاستفادهها را بگیرید. «ذلِکَ تَخْفِیفٌ» «فَمَنِ اعْتَدی» تفسیر صفحۀ ۲۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۹ - تفسیر نور:
«وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» ای صاحبان خرد! برای شما در قصاص، حیات (و زندگی نهفته) است. باشد که شما تقوی پیشه کنید. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۹:
گویا آیه در مقام پاسخ به یکسری ایرادهایی است که به حکم قصاص، بهخصوص از سوی روشنفکر نمایان مطرح میشود. قرآن میفرماید: حکم قصاص برای جامعۀ انسانی تأمینکنندۀ حیات و زندگی است. قصاص یک برخورد و انتقام شخصی نیست، بلکه تأمینکنندۀ امنیّت اجتماعی است. در جامعهای که متجاوز قصاص نشود، عدالت و امنیّت از بین میرود و آن جامعه گویا حیاتی ندارد و مرده است. چنانکه در پزشکی و کشاورزی و دامداری، لازمۀ حیات و سلامت انسان، گیاه و حیوان، از بین بردن میکروبها و آفات است. اگر به بهانۀ اینکه قاتل هیجان روانی پیدا کرده، بگوییم او رها شود، هیچ ضمانتی نیست که در دیگر جنایتها این بهانه مطرح نشود؛ چون تمام جنایتکاران در حال سلامت و آرامش روحی و فکری دست به جنایت نمیزنند. با این حساب تمام خلافکاران باید آزاد باشند و جامعۀ سالم نیز تبدیل به جنگل شود که هر کس بر اثر هیجان و دگرگونیهای روحی و روانی، هر کاری را بتواند انجام دهد. گمان نشود که دنیای امروز، دنیای عاطفه و نوعدوستی است و قانون قصاص، قانونی خشن و ناسازگار با فرهنگ حقوق بشر دنیاست. اسلام در کنار حکم قصاص، اجازۀ عفو و اخذ خونبها داده تا به مصلحت اقدام شود. توجیهاتی از قبیل اینکه از مجرمان و قاتلان در زندان با کار اجباری به نفع پیشرفت اقتصادی بهرهگیری میکنیم، قابل قبول نیست. چون این برنامهها، تضمینکنندۀ امنیّت عمومی نیستند. اصل، مقام انسانیّت و جامعۀ عدالتپرور است، نه دنیای پرخطر همراه با تولید بیشتر، آن هم به دست جنایتکاران و قاتلان! از آنجا که قانون قصاص، ضامن عدالت و امنیّت و رمز حیات جامعه است، در پایان آیه میفرماید: «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» یعنی اجرای این قانون، موجب خودداری از بروز قتلهای دیگر است. انواع حیات:
حیات، دارای انواعی است: ۱. حیات طبیعی: مثل زنده شدن زمین در بهار و بعد از باران «یُحْیِ الْأَرْضَ» «روم، ۵۰»؛ ۲. حیات معنوی: مثل دعوت پیامبر که عامل زنده شدن مردم است «دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ» «انفال، ۲۴»؛ ۳. حیات برزخی: که شهدا دارند «لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ» «بقره، ۱۵۴»؛ ۴. حیات اخروی که برای همه است. «یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ» «بقره، ۲۸»؛ ۵. حیات اجتماعی در سایه امنیّت و عدالت، نظیر همین آیه «لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ». پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۹:
۱. اجرای عدالت، تضمینکنندۀ حیات جامعه است. «لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ» ۲. تعادل میان رأفت و خشونت، لازم است. خدایی که رحمن و رحیم است، قصاص را رمز حیات میداند. «لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ» ۳. حذف عنصر خطرناک، یک اصل عقلانی است. «یا أُولِی الْأَلْبابِ» ۴. زود قضاوت نکنید؛ ممکن است در برخورد سطحی، قصاص را خوب ندانید ولی با خرد و اندیشه درمییابید که قصاص رمز حیات است. «یا أُولِی الْأَلْبابِ» ۵. تقوا و دوری از گناه، فلسفۀ احکام دین است؛ چه احکام عبادی و چه قضایی. «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» در بیان فلسفۀ روزه نیز میفرماید: «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» «بقره، ۱۸۳» ۶. قصاص، سبب بازداری مردم از تکرار قتل است. «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» تفسیر صفحۀ ۲۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۰ - تفسیر نور:
«کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةُ لِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَی الْمُتَّقِینَ» بر شما مقرّر شده که چون یکی از شما را (نشانههای) مرگ فرا رسد، اگر مالی از خود به جای گذارده، برای پدر و مادر و نزدیکان به طور شایسته وصیّت کند، این کار حق و شایسته پرهیزکاران است. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۰:
بعضیها فکر میکنند وصیّت کردن، زمینۀ زود مردن است، درحالیکه یک نوع دوراندیشی است و اینکه میفرماید: هنگام مرگ وصیّت کنید. چون آن لحظه، آخرین فرصت است و گرنه میتواند سالها قبل از فرا رسیدن مرگ، وصیّت کند. بعضی وصیّت کردن را واجب دانستهاند؛ امّا از جملۀ «حَقًّا عَلَی الْمُتَّقِینَ» استفاده میشود که این عمل مستحبّ است وگرنه میفرمود: «حقا علی المؤمنین» در آیۀ شریفه به جای کلمۀ «مال» از کلمۀ «خَیْراً» استفاده شده تا روشن شود که مال و ثروت، مایۀ خیر و نیکی است و آنچه در اسلام مورد انتقاد قرار گرفته، مال حرام یا علاقۀ زیاد به مال یا ترجیح دادن مال بر کمالات فردی و نیازهای اجتماعی و یا استثمار مردم برای تحصیل آن است. وصیّت باید بر اساس «بِالْمَعْرُوفِ» یعنی عقلپسند باشد، نه از روی کینه و انتقام و یا مهرورزیهای بیجا و بیرویه. چون از ارث، تنها بعضی از بستگان بهرهمند میشوند آن هم به مقدار معیّن. لذا اسلام سفارش میکند اگر در میان فامیل کسانی هستند که از ارث محروم هستند و یا سهم ارث آنان اندک است با وصیّت، در مورد توسعۀ سهمیّه آنان اقدام نماید، ولی اگر کسی در این وصیّت رعایت عدالت نکند و یا ظلمی را روا دارد، گناه کبیره انجام داده است. «سفینةالبحار، وصی» در لابهلای متون روایی آمده است: شخصی با داشتن کودکانی صغیر، تمام اموال خود را در راه خدا بخشید. چون پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله متوجّه شدند، پرسیدند با این مرده چه کردید؟ گفتند: او را دفن کردیم. فرمود: اگر قبلًا به من خبر داده بودید، اجازه نمیدادم او را در قبرستان مسلمانان دفن کنید؛ چرا که او با داشتن این همه فرزند، برای آنان هیچ مالی نگذاشته و همه را در راه خدا داده است. «سفینة البحار، وصی» وصیّت، کار دقیقی است که اگر خدای ناکرده با بیتوجّهی انجام شود و بعداً عامل فتنه و ناراحتیهایی گردد، تمام کارهای خیر محو میشود. از پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله روایت شده است که فرمودند: گاهی انسان شصت سال عبادت میکند، ولی چون وصیّتنامۀ خود را عادلانه تنظیم نمیکند، به دوزخ میرود. «نهجالفصاحة، جمله ۶۲۶» وصیّت، نشانۀ آن است که مالکیّت انسان حتّی بعد از مرگ در مورد قسمتی از داراییهایش ادامه دارد. مقدار وصیّت، یکسوم مال است و اگر شخصی در مورد بیش از این مقدار وصیّت کند، اجازۀ وارثان شرط است. برای اینکه یاد بگیریم چگونه وصیّت کنیم، بهتر است وصیّتنامههای اولیای خدا، شهدا و علما را بخوانیم. رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: هر کس ابتدا به عهده بگیرد که وصیّت شخصی را انجام دهد، ولی سپس بدون عذر آن را رها کند، هیچعملی از او قبول نمیشود و تمام فرشتگانِ میان آسمان و زمین او را لعنت میکنند و دائماً در غضب خداوند است و در برابر هر کلمۀ «یا ربّ» که میگوید، یک لعنت بر او نثار میشود و پاداش تمام کارهای قبلی او بهپای وصیّتکننده ثبت میگردد. «تفسیر أطیبالبیان»
آثار و برکات وصیّت:
۱. وصیّت، نشانۀ دقّت و اهل حساب بودن است. ۲. وصیّت، نشانۀ احترام به حقوق دیگران است. ۳. وصیّت، انجام امور خیری است که از آن غفلت شده و تداوم عمل صالح، پس از مرگ است. ۴. وصیّت، راهی برای پرکردن خلأهای اقتصادی و تعدیل ثروت است. رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله فرمودهاند: هر کس با وصیّت از دنیا برود، گویا شهید مرده است. «وسائل، ج ۱۳، ص ۳۵۲» وصیّت برای والدین و بستگان، عامل تجدید محبّت ویک نوع قدرشناسی است. لذا در آغاز آیۀ وصیّت، والدین مطرح شدهاند تا علاوهبر سهم ارث، وصیّت به نوعی تنظیم شود که نفعش به آنان نیز برسد که این خود از مصادیق احسان است. اقسام وصیّت:
۱. واجب: مثل وصیّت به حقّاللَّه، حقّالناس، قضای نماز و عبادات دیگر، پرداخت حقوق واجبه مانند خمس، زکات، دیون، بدهکاریهای مردم؛ ۲. مستحبّ: مثل وصیّت به امور خیریّه؛ ۳. مباح: مثل وصیّت فرزندان به نوع شغل، حرفه، لباس، طعام؛ ۴. مکروه: مثل وصیّت به مقبرهسازی؛ ۵. حرام: مثل وصیّت به ایجاد مراکز فساد، انتشار کتب ضالّه. پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۰:
۱. گرچه با مرگ، انسان از دنیا میرود، امّا پروندۀ عمل او با کارهایی نظیر وصیّت باز میماند. «إِذاحَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ» «الْوَصِیَّةُ» ۲. مال و ثروت، اگر در راه درست مصرف شود خیر است. «إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةُ» ۳. در وصیّت باید علاوهبر ارث، برای والدین و نزدیکان سهمی قرار داد. «الْوَصِیَّةُ لِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ» ۴. وصیّت باید بر اساس عرف پسندیدۀ جامعه باشد. «الْوَصِیَّةُ» «بِالْمَعْرُوفِ» ۵. ترک وصیّت، نوعی بیتقوایی نسبت به حقوق دیگران است. «الْوَصِیَّةُ» «حَقًّا عَلَی الْمُتَّقِینَ» تفسیر صفحۀ ۲۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۱ - تفسیر نور:
«فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ فَإِنَّما إِثْمُهُ عَلَی الَّذِینَ یُبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» پس هر کس که آن (وصیّت را) بعد از شنیدن، تغییر دهد، گناهش تنها بر کسانی است که آن را تغییر میدهند، همانا خداوند شنوا و داناست. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۱:
این آیه هم هشداری است به کسانیکه درصدد تغییر و یا تبدیل وصیّت دیگران بر میآیند. اگر کسی بعد از شنیدن و با خبر شدن از موضوع وصیّت و موارد مصرف آن، دست به تغییر یا تبدیل آن بزند، گناه این تغییر و تبدیل به گردن همان کسی است که این عمل ناشایست را مرتکب شده است؛ ولی وصیّتکننده به پاداش خود میرسد. مثلًا اگر کسی وصیّت کند که به صد فقیر کمک شود، ولی به جای صد فقیر، اموال او را به دیگران دهند و آنان نیز خبر نداشته و مال را مصرف کنند. در این صورت وصیّتکننده که از دنیا رفته، به پاداش کمک به فقرا میرسد. و گیرندگان بیخبر هم گنهکار نیستند. در این میان، گناه تنها به عهدۀ کسی است که وصیّت را تغییر داده است و باید بداند که خداوند شنوا و آگاه است و کیفر این خیانت را در دنیا و آخرت به او خواهد داد. در حدیث میخوانیم: وصیّت را اگر چه به نفع یهودی یا نصرانی باشد، تغییر ندهید. «تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۵۹» پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۱:
۱. تغییر وصیّت از سوی دیگران، حرام است. «فَمَنْ بَدَّلَهُ» «فَإِنَّما إِثْمُهُ» ۲. حقّ مالکیّت، بعد از مرگ نیز محترم است و کسی حقّ تغییر وصیّت را ندارد. «فَمَنْ بَدَّلَهُ» «فَإِنَّما إِثْمُهُ» ۳. گناه آگاهانه و مغرضانه، خطرناکتر است. «بَعْدَ ما سَمِعَهُ» ۴. در وصیّت کردن، باید شاهد گرفت. «بَعْدَ ما سَمِعَهُ» ۵. وصیّتکنندگان، به پاداش میرسند هر چند کسی وصیّت آنان را تغییر دهد. «إِثْمُهُ عَلَی الَّذِینَ یُبَدِّلُونَهُ» ۶. ایمان به اینکه ما در محضر خدا هستیم، بهترین عامل تقوی و دوری از تغییر و تبدیل وصیّت مردم است. «فَمَنْ بَدَّلَهُ» «إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»
حضرت امام خمینی(رحمةالله علیه) پس از پیروزی انقلاب و رأی به جمهوری اسلامی از سوی مردم در گفتاری به تبیین اهمیت ولایت فقیه پرداخت. ایشان در پاسخ به افرادی که مخالف قانونی شدن ولایت فقیه در کشور بودند و آن را مایه تباهی اسلام میدانستند، میفرماید:
«تکذیب ولایت فقیه، تکذیب معصومین و تکذیب اسلام است.»
حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در مراسم سیوچهارمین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) تبیین کردند: «ایمان» و «امید» نرمافزار امام(ره) برای ایجاد ۳ تحول بزرگ ۱۴ /خرداد/ ۱۴۰۲
حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از مردم قم به مناسبت سالروز قیام ۱۹ دی ۱۳۵۶: هدف اغتشاشات از بین بردن نقاط قوت کشور بود نه برطرف کردن ضعفها
۱۹ /دی/ ۱۴۰۱
۱۶ /فروردین/ ۱۴۰۲ حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از شاعران و استادان زبان و ادب پارسی: ویژگی ممتاز شعر فارسی تولید سرمایههای معرفتی و معنوی است
حضرت آیت الله امام خامنه ای: جهاد فکری البته یکی از جهادها هم جهاد فکری است. چون دشمن ممکن است ما را غافل کند، فکر ما را منحرف سازد و دچار خطا و اشتباهمان گرداند؛ هر کس که در راه روشنگری فکر مردم، تلاشی بکند، از انحرافی جلوگیری نماید و مانع سوءفهمی شود، از آنجا که در مقابله با دشمن است، تلاشش جهاد نامیده میشود. آن هم جهادی که شاید امروز، مهمّ محسوب میشود. پس، کشور ما امروز کانون جهاد است ... ۱۳۷۵/۰۳/۲۰
حضرت آیت الله امام خامنه ای: عبرتهای عاشورا اگر کسانی برای حفظ جانشان، راه خدا را ترک کنند و آنجا که باید حق بگویند، نگویند، چون جانشان به خطر میافتد، یا برای مقامشان یا برای شغلشان یا برای پولشان یا محبّت به اولاد، خانواده و نزدیکان و دوستانشان، راه خدا را رها کنند، آن وقت حسینبنعلیها به مسلخ کربلا خواهند رفت و به قتلگاه کشیده خواهند شد ... ۱۳۷۵/۰۳/۲۰
حضرت آیت الله امام خامنه ای: عبرتهای عاشورا اگر خواص امری را که تشخیص دادند به موقع و بدون فوت وقت عمل کنند، تاریخ نجات پیدا میکند و دیگر حسینبنعلیها به کربلاها کشانده نمیشوند. اگر خواص بد فهمیدند، دیر فهمیدند، فهمیدند اما با هم اختلاف کردند؛ کربلاها در تاریخ تکرار خواهد شد ... ۱۳۷۵/۰۳/۲۰
حضرت آیت الله امام خامنه ای: عبرتهای عاشورا چرا مسلم بن عقیل را با اینکه میدانستید نمایندهی امام است، تنها گذاشتید؟! آمده بود و با او بیعت هم کرده بودید. قبولش هم داشتید. به عوام کاری ندارم. خواص را میگویم. چرا هنگام عصر و سرِ شب که شد، مسلم را تنها گذاشتید تا به خانهی طوعه پناه ببرد؟! اگر خواص، مسلم را تنها نمیگذاشتند و مثلاً، عدّه به صد نفر میرسید، آن صد نفر دور مسلم را میگرفتند. خانهی یکیشان را مقرّ فرماندهی میکردند. میایستادند و دفاع میکردند. مسلم، تنها هم که بود، وقتی خواستند دستگیرش کنند، ساعتها طول کشید. سربازان ابن زیاد، چندین بار حمله کردند؛ مسلم به تنهایی همه را پس زد. اگر صد نفر مردم با او بودند، مگر میتوانستند دستگیرش کنند؟! باز مردم دورشان جمع میشدند. پس، خواص در این مرحله، کوتاهی کردند که دوْر مسلم را نگرفتند ... تصمیمگیری خواص در وقت لازم, تشخیص خواص در وقت لازم، گذشت خواص از دنیا در لحظهی لازم، اقدام خواص برای خدا در لحظهی لازم. اینهاست که تاریخ و ارزشها را نجات میدهد و حفظ میکند! ... ۱۳۷۵/۰۳/۲۰
سید حسن نصرالله: جوانان غیرتمند خودتان هتاکان به قرآن کریم را به اشد مجازات برسانید/ موضع کشورهای اسلامی در یاری قرآن کریم، ضعیف است/ ایستادگی تا آخرین نفس در راه دین و مقدسات وظیفه همه ماست
از بزرگترین درسهای کربلا این است که ما وظیفه داریم تا آخرین نفس در راه دین و مقدسات خود ایستادگی کنیم. این درس تا روز قیامت پابرجاست و در ایستادگی در راه دین هیچ چیز نباید ما را بترساند و بلرزاند.
فرد جاسوس موساد با هتک حرمت مقدسات اسلامی آن هم با حمایت پلیس سوئد به مقدسات دو میلیارد مسلمان اهانت می کند؛ موضع کشورهای اسلامی در یاری قرآن کریم، ضعیف است.
بار دیگر این فرد جنایتکار ملعون در سوئد با حمایت پلیس این کشور، قرآن کریم را سوزاند، این رفتار، چالش شرم آور و ذلت بار برای دو میلیارد مسلمان در جهان است.
یاران شیدای حسینی
میهمان غریب کوفه/شرح حالی بر زندگانی مسلم ابن عقیل
عاشورا نه فقط روزی برای عزاداری است بلکه فرهنگی است که با تدبر و مطالعه بیشتر در زوایای آن می توان زمینه ساز حرکت های عمیقی بود. در این بخش قصد داریم در روزهای عزاداری محرم و صفر به ذکر یکی از شهدای گرانقدر کربلا بپردازیم.
مسلم بن عقيل، برادر زاده اميرالمؤمنين و پسر عموى حسين بن على (ع) بود. دودمانى كه مسلم در آن رشد يافت، دودمان علم و فضيلت و شرف بود.مسلم به افتخار دامادى امیرالمومنین علی علیه السلام نايل شد و با يكى از دختران امام به نام "رقيه" ازدواج كرد. اين وصلت بر ميزان فضيلت هایش افزود و او را بيشتر در محور «حق» و در خدمت نظام الهى آن حضرت در دوران خلافتش قرار داد.
درجنگ صفين، وقتى كه اميرالمؤمنين(ع) لشگر خود را صفآرايى مى كرد، امام حسن و امام حسين(ع) و عبدالله بن جعفر و مسلم بن عقيل را بر جناح راست سپاه، مامور كرد.
مسلم، در دوران خلافت حضرت على(ع) در خدمت آن حضرت، مدافع حق بود و پس از شهادت آن امام، هرگز از حق كه در خاندان او و امامت دو فرزندش، حسنين -عليهما السلام تجسم پيدا كرده بود جدا نشد و عاقبت هم، جان پاكش را بر اين آستان فدا كرد.
در دوران امامت ده ساله امام حسن مجتبى(ع) كه از سخت ترين دوره هاى تاريخ اسلام نسبت به پيروان اهل بيت و طرفداران حق بود،مسلم با خلوص هر چه تمام در مسير حق بود و از باوفاترين ياران و از خواص اصحاب امام حسن علیه السلام محسوب مى شد. پس از شهادت امام مجتبى(ع) كه امامت به حسين بن على(ع) رسيد تا مرگ معاويه كه يك دوره ده ساله بود;باز مسلم را در كنار امام حسين(ع) مى بينيم. مسلم بن عقيل دست از محبت و ولايت و حمايت امام زمان خويش -حسين بن على(ع)- بر نداشت تا اين كه به عنوان پيشاهنگ نهضت كربلا در كوفه به شهادت رسيد و افتخار اولين شهيد كاروان عاشورا را به خود اختصاص داد و اولين شهيد از اصحاب امام حسين بود. در ماجراى كربلا دو تن از فرزندان مسلمبن عقيل به شهادت رسيدند و دو فرزند ديگر در كربلا به اسارت نيروهاى دشمن درآمدند كه آنها را به كوفه برده و تحويل «ابنزياد» دادند. نزديك به يك سال در زندان بودند كه پس از فرار به شهادت رسيدند.
مسلم در کوفه
مردم كوفه، خاطره حكومت چهارساله علوى را به ياد داشتند و در اين شهر، شخصيت هاى برجسته و چهره هاى درخشانى از مسلمانان متعهد و ياران اهلبيت بودند. از اين رو نامه ها و طومارهاى مفصلى با امضاى چهره هاى معروف شيعه در كوفه و بصره به امام حسين(ع) نوشتند، كه تعداد اين نامه ها به هزاران مى رسيد. كوفيان،گروهى را هم به نمايندگى از طرف خود به سركردگى «ابوعبدالله جدلى» به نزد آن حضرت فرستادند و نامه هايى همراه آنان ارسال كردند. حضرت حسينبن على(ع) مناسب ترين فرد براى اين ماموريت محرمانه را «مسلمبن عقيل» ديد، كه هم آگاهى سياسى و درايت كافى داشت و هم تقوا و ديانت و هم خويشاوند نزديك امام بود. به نمايندگانى كه از كوفه آمده بودند، فرمود:من، برادر و پسر عمويم (مسلم) را با شما به كوفه مى فرستم، اگر مردم با او بيعت كردند;من نيز خواهم آمد. مسلم به همراه نامه امام به کوفه آمده بود.در گوشهاى كوفيان پيچيد كه مسلم، افسر جانباز و پيشاهنگ اين نهضت پيام انقلاب عدل را با خويش آورده است. و مشتاقان،بسان موج خشم آلود اما طالب و مشتاق به سوى خانه مسلم، روان گشتند با وجود اين همه بيعتگران جان بر كف و انقلابي هاى آماده براى هرگونه فداكارى در راه حمايت حسين(ع) و بر انداختن حكومت يزيد، مسلم بن عقيل، طى نام هاى اوضاع را به امام گزارش داد و با بيان شرايط و زمينه مساعد براى نهضت از امام خواست كه به سوى كوفه بشتابد. والى كوفه «نعمان بن بشير» بود كه از جانب معاويه و پس از او از سوى يزيد به اين سمت،گماشته شده بود. وقتى از تجمع مردم كوفه، پيرامون مسلم و بيعت با او آگاه شد، در يك سخنرانى مردم را تهديد كرد و آنها را از رفت وآمد پيش مسلم بن عقيل و شنيدن حرف هايش نهى كرد; اما انقلابيون كوفه كه دل به مهر حسين(ع) سپرده و دست بيعت با نمايندهاش مسلم داده بودند براى سخنان تهديدآميز او ارزشى قائل نشدند عبدالله حضرمى ،طى نامهاى به یزید گفت اگر به كوفه نياز دارى، مرد نيرومندى براى سركوبى شورشيان و اجراى فرمانت بفرست، چرا كه نعمان بن بشير، مردى ناتوان است يا خود را ضعيف مى نماياند. يزيد هم براى حفظ سلطه و حاكميت بر كوفه عنصر ناپاك و سفاك و خشنى همچون «عبيدالله بن زياد» را كه حاكم بصره بود، انتخاب كرد. ابن زياد،با اجازه و اختيارهاى نامحدودى براى قلع وقمع و كشتار و فرونشاندن آتش مبارزات، مخفيانه و با قيافهاى مبدل و نقابدار به هنگام شب وارد كوفه شد و مراكز قدرت را، با عملياتى شبيه كودتا به دست گرفت.
مسلم بن عقيل، در خانه «مختار» بود كه صحنه حوادث به صورتى كه ياد شد، پيش آمد. از آن جا كه ابن زياد، براى سركوبى انقلابي ها به دنبال رهبر اين نهضت; يعنى مسلم مى گشت، مسلم مى بايست جاى امن تر و مطمئن ترى انتخاب كند. اين بود كه مقر و مخفيگاه خود را تغيير داد و به خانه «هانى» رفت. يكى از وقايع مربوط به دوران مخفى بودن مسلم در خانه هانى نقشه ترور «ابن زياد» است كه انجام نشد.معقل كه از سرسپردگان حكومت بود، با دريافت سه هزار درهم، ماموريت يافت كه به عنوان يك هوادار مسلم و طرفدار نهضت با طرفداران مسلم تماس بگيرد و به عنوان يك انقلابى،كه مى خواهد اين پول ها را براى صرف در راه انقلاب و تهيه سلاح و امكانات مبارزه به مسلم تحويل دهد، كمكم به پيش مسلم راه يافته و از خانه او و تشكيلات و افراد مؤثر، گزارش تهيه كرده و به ابن زياد خبر دهد. به تدریج و با سیاست خاصی با مسلم دیدار کرد و گزارشات آن را به ابن زیاد می رساند.
والى كوفه به فكر دستگيرى هانى افتاد تا از اين طريق به مسلم هم دسترسى پيدا كند، زيرا مى دانست تا وقتى كه هانى، در محل خود مستقر باشد، بازداشت مسلم بن عقيل عملى نيست و نيروهاى زيادى كه در اختيار و در فرمان هانى هستند،مقاومت و دفاع خواهند كرد. پس بايد با نقشهاى پاى هانى را به «دارالاماره» بكشد و او را در همان جا زندانى كند تا بين او و مسلم جدايى بيفتد. وقتی هانی با معقل در دربار ابن زیاد روبرو شد و فهمید که وی جاسوس عبید الله بوده است. عبید الله هانی را به زندان انداخت.
مسلم، در اين اوضاع وخيم همراه نيروهاى تحت فرمان خود با قلبى سرشار از ايمان به خدا و حقانيت راه و جهاد خويش دلاورانه مى جنگيد. مسلم،آن روز، كربلايى در درون كوفه به وجود آورد! تعدادى از يارانش به شهادت رسيدند و خود نيز پس از آن همه درگيرى و جنگ،مجروح شده بود. 31 آن روز به پايان رسيد. سختى مبارزه، عده اى را به خانه هاى خود كشاند. تهديدهاى حكومت، عده اى ديگر را از ميدان جهاد و تعهدات «بيعت» به خانه و زندگى آسوده كشاند. تبليغات گسترده هم در روحيه عده اى ديگر تزلزل و ضعف پديد آورد. در نتيجه، شب هنگام، مسلم بن عقيل در مسجد، نماز مغرب را فقط با حضور سى نفر اقامه كرد. پس از نماز،آن عده كمتر شده بودند (ده نفر) از مسجد كه بيرون آمد،حتى يك نفر هم همراهش نبود كه او را به جايى راهنمايى كند.
مسلم براى يافتن خانه اى كه شب را به روز آورد و در پناه آن، مصون بماند، در كوچه ها غريبانه مى گشت و نمى دانست به كجا مى رود. زنى به نام «طوعه»، جلوى خانه اش ايستاده، نگران و منتظر پسرش بود. طوعه شيعه و هوادار مسلم بود، اما اين غريب را نمى شناخت. مسلم، جلو رفت و سلام داد و آب خواست....
زن آب آورد. مسلم نوشيد. تنها مرد کوفه این پیرزن بود که مسلم را امان داد. آن شب مسلم به عبادت و تهجد می پرداخت و فقط لحظاتی از شب را چشم بر هم بست. فرزند طوعه وقتی سحرگاه مسلم را درخانه یافت نیروهای حکومتی را به طمع دریافت جایزه به منزلش آورد و مسلم پس از نبردی دلاولانه و شجاعانه با ضمانت امان نامه از دشمن صلح کرد و به نبرد ادامه نداد. اما امان نامه ای در کار نبود. مسلم دستگیر شد و به کاخ عبید الله آمد. عبید الله گفت تو کشته می شوی. مسلم از حاضران، عمر سعد را براى وصيت انتخاب كرد. سه موضوع را در وصيت هاى خود،مطرح كرد: «قرض هايم را در كوفه با فروختن زره و شمشيرم بپرداز! جسد مرا از ابن زياد تحويل بگير و به خاك بسپار! كسى را پيش حسينبن على(ع) بفرست تا به كوفه نيايد».
ولى عمر سعد كه خبث و خيانت با وجودش آميخته بود، در همان مجلس، خيانت كرد و وصيت هاى سه گانه مسلم را، براى ابن زياد،فاش ساخت و در واقع، ماهيت پليد خود را آشكار نمود. مسلم را به بالای دار الاماره بردند و بدنش را از بالای دارالاماره به پایین انداختند.
حوادث پس از شهادت مسلم
قاتل مسلم پس از آن جنايت، پايين آمد و پيش ابن زياد رفت. ابن زياد پرسيد: وقتى كه مسلم را از پله هاى قصر، به بالا مى برديد چه عكس العملى داشت و چه مىگفت؟ گفت: خدا را مرتب، تسبيح مى گفت و از او مغفرت و بخشش مى طلبيد.... وقتى پيكر مطهر آن شهيد را از فراز دارالاماره به پايين و به ميان مردم انداختند، دستور داده شد تا بر آن بدن، طناب بسته و سرطناب را بكشند. و.... چنان كردند، تا آن كه بدن بى سر را برده و به دار كشيدند. پس از شهادت مسلم، به سراغ «هانى» رفتند. هانى در زندان بود. دست هايش را از پشت بسته بودند كه براى كشتن آوردند. هانى هنگام آمدن، هواداران خود از قبيله مذحج را به يارى مى طلبيد، ولى كسى او را يارى نكرد. با قدرت،دست خود را كشيد و از بند،بيرون آورد و در پى سلاح و ابزارى مى گشت كه به دست گرفته و بر آنان حمله كند،كه ماموران دوباره گرفتند و دستانش را محكم از عقب بستند و با دو ضربت، سر اين انسان والا و حامى بزرگ مسلم را از بدن،جدا كردند. هانى، در زير ضربات جلاد مىگفت: «بازگشت به سوى خداست. خدايا مرا به سوى رحمت و رضوان خويش ببر!»
آن فرومايگان،بدن هانى را هم به طنابى بستند و در كوچه ها و گذرها بر خاك كشيدند. خبر اين بى حرمتى به مذحجيان رسيد. اسب سوارانشان حمله كردند و پس از درگيرى با نيروهاى ابن زياد بدن هانى و مسلم را گرفتند و غسل دادند و بر آنها نماز خواندند و دفن كردند، در حالى كه جسد مسلم، بى سر بود. آن روز، تنى چند از سرداران اسلام هم دستگير شده و به شهادت رسيدند و اجساد مطهرشان در كنار آن دو قهرمان رشيد به خاك سپرده شد و در روز نهم ذيحجه،كربلاى كوچكى در كوفه بر پا شد و يادشان به جاودانگى پيوست.
سخنان امام حسين(ع) پس از شهادت آن بزرگان،نشانه موقعيت والا و وظيفه شناسى و عمل به تعهد و رسالت از سوى مسلم بود. درباره مسلم،فرمود: خدا مسلم را رحمت كند كه او به رحمت و رضوان خدا شتافت و تكليفش را ادا نمود و آنچه كه به دوش ماست مانده است.
امام، آن گاه خبر شهادت مسلم را به زنان كاروان خويش هم داد و دختر كوچك مسلم بن عقيل را طلبيد و دست محبت بر سرش كشيد. دختر متوجه شهادت پدر شد. امام فرمود: من به جاى پدرت... دختر گريست، زنان گريستند. امام هم اشك در چشمانش حلقه زد. پس از شهادت اينان وقتى بعضى از رهگذران كه از اوضاع كوفه به امام گزارش مى دادند و از آن حضرت مى خواستند كه برگردد و به كوفه نرود، امام جواب مىداد: «بعد از آنان در زندگى خيرى نيست.» و به همه مى فهماند كه تصميم به رفتن دارد.
کاش می شد بنویسم که گرفتار شدم مثل خورشید گرفتار شب تار شدم
گرد این شهرم و بر پیر زنی مدیونم این هم از غربت من بود که ناچار شدم
من بدهکاری خود را به همه پس دادم به تو اندازه یک شهر بدهکار شدم
من در این خانه تو در خانه خولی ، تازه با تو همسایه دیوار به دیوار شدم
کاش می شد بنویسم کفنی برداری کفنی نیست اگر ، پیرهنی برداری
منابع: 1-ابن شهر آشوب،مناقب آلابى طالب، چهار جلد، انتشارات علامه، تهران. 2-ابن اثير، الكامل، انتشارات دار صادر، بيروت 1396ق. 3-ابوالفرج اصفهانى، مقاتل الطالبيين، ترجمه رسولى محلاتى، انتشارات صدوق، قمر 1390 4-خوارزمى، مقتل الحسين(ع)، مكتبة المفيد، قم 1383. 5-السماوى، محمد، ابصار العين فى انصار الحسين، مكتبة بصيرتى، قم. 6-قمى، شيخ عباس، منتهى الامال، انتشارات جاويدان، تهران. 7-قمى، شيخ عباس، نفس المهموم، ترجمه شعرانى، انتشارات اسلاميه، تهران 1374. 8- مفيد، ابوعبدالله، محمدبن محمدبن نعمان، ارشاد، دو جلد، كنگره شيخ مفيد، قم 1413 ق. 9-طبرى، محمدبن جرير ، تاريخ طبرى، شش جلد، انتشارات ليدن. 10-المقرم، عبدالرزاق، الشهيد مسلم بن عقيل، بىتا، بىنا. 11-المقرم، مقتل الحسين(ع)، مكتبة بصيرتى، قم 1367. 12-مجلسى، محمد باقر،بحارالانوار، مؤسسة الوفاء، بيروت1403.
امام خمینی در پاسخ به افرادی که مخالف قانونی شدن ولایتفقیه در کشور بودند و آن را مایه تباهی اسلام میدانستند می فرمایند: «تکذیب ولایتفقیه، تکذیب معصومین و تکذیب اسلام است.»
از آیت الله بهجت ره خواسته شد تا در مورد ولایت فقیه و محدوده اختیارات آن توضیح دهند. ایشان در جواب این سوال فرمودند:
می دانیم که دین اسلام آخرین دین، و احکام و قوانین اسلام آخرین مقرراتی است که از ذات مقدس پروردگار وضع شده است، و پیغمبری بعد از خاتم الانبیاء (صل الله علیه و آله و سلم) نخواهد آمد، و کتابی آسمانی بعد از قرآن کریم فرستاده نخواهد شد، وباید این کتاب تا قیام قیامت کتاب قانون بوده و عترت اهل بیت پیامبر اکرم (صلوات الله علیهم اجمعین) مبیّن آن باشند.
و نیز روشن است که امت محمدی صل الله علیه و آله و سلم در زمان حضرت حجت و معصوم حق، هر چند در زندان یا در حال تبعید باشد می توانند و طیف خود را ولو با مشقّت بسیار و تحمل مشکلات فراوان به دست آورند. ولی سخن درباره زمان غیبت کبرای حجت حق است، که در این موقعیت نمی توان برای مسأله بیش از سه صورت فرض کرد:
1ـ کتاب خدا و احکام و قوانین دین تعطیل شود.
2ـ خود به خود بماند؛ یعنی خودش وسیله ابقای خود باشد.
3ـ نیاز به سرپرست و حاکم و مبیّن دارد که همان ولی امر و مجتهد جامع الشرایط است.
فرض اول عقلا و نقلا باطل است، زیرا دین مبین اسلام، آیین خاتم است و تا ختم نسل بشر باید راهنما و آیین امت باشد و فرض دوم نیز باطل است، زیرا قانون خود بخود اجرا نمی شود و نیاز به شخص و یا اشخاص دارد تا آن را حفظ و به اجرا در آورند.
ناچار باید به فرض سوم قائل باشیم، و بگوئیم: جامعه مسلمین را باید ولی امر با همه شئونات و ابعاد آن اداره کند.
از سوی دیگر نیز روشن است که جامعه نیاز به تشکیلات فراوان از آن جمله: ارتش، آموزش و پرورش، دادگستری و ... و... و... دارد، و لذا باید دست ولی فقیه در همه شئونات مادی و معنوی، مبین و شارح و راهنما و حلّال مشکلات باشد.
در نتیجه، ولی فقیه باید تمام شئونات امام معصوم علیه السلام به استثنای امامت و آنچه را که مخصوص امام معصوم است داشته باشد تا بتواند اسلام را در جامعه پیاده کند، و گرنه در صورت عدم وجود تشکیلات حکومتی دشمنان نخواهند گذاشت که حکومت و آئین اسلامی پیاده شود.
دلیل دیگر اینکه با استدلال خلف می توان گفت: هیچ جامعه و کشوری با هرج و مرج پایدار نمی ماند، و باید قانون و حاکم و حکومتی در آن حکمفرما باشد، و اگر حکومت طاغوت حاکم باشد دین مبین اسلام باقی نمی ماند و این خلاف فرض است چون گفتیم به دلیل عقلی و نقلی باید دین مبین اسلام تا قیام قیامت باقی بماند؛
« وَ مَن یَبتَغِ غَیرَ الإسلامِ دِیناً فَلَن یُقبَلَ مِنهُ »(هر کس دین دیگری غیر از اسلام را بجوید، هرگز از او پذیرفته نمی گردد. سوره مبارکه آل عمران آیه 85)
* منبع: پرسش های شما پاسخ های آیت الله بهجت (ص 72 و 73)
امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمیماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی (ص).
* برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید
برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل و منصوب شرعی و فقهی به معصوم. خوب میدانید منزّهترین عالِم دین که جهان را تکان داد و اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجاتبخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما که به عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما که به عنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید] به دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمهی رسولالله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است. دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیتاللهالحرام و مدینه حرم رسولالله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمیماند؛ قرآن آسیب میبیند.
* خطاب به برادران و خواهران ایرانی: خامنهای عزیز را عزیزِ جان خود بدانید
برادران و خواهران عزیز ایرانی من، مردم پر افتخار و سربلند که جان من و امثال من، هزاران بار فدای شما باد، کما اینکه شما صدها هزار جان را فدای اسلام و ایران کردید؛ از اصول مراقبت کنید. اصول یعنی ولیّفقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنهای عزیز را عزیزِ جان خود بدانید. حرمت او را حرمتِ مقدسات بدانید.
اگر کاروان اسرا موضوع و حقایق عاشورا را جهادگونه تبیین نمیکردند، امروز مانند دوران اموی جای جلاد و شهید عوض میشد. مواظب باشیم خدای ناکرده جزو سیاهی لشکر یزید نباشیم. امروزه فالو کردن و نشر و به هر طریق تقویت افکار زهرآلود دشمن، به منزله سیاهی لشکر سپاه طاغوت است و باید در پیشگاه الهی پاسخگو بود.
این استاد اخلاق افزود: تبیین به قول و فعل است. قول گاهی به بیان است، گاهی به قلم است. فعل ما در هر شرایطی باید سبب تقویت جبهه حق شود، نه تضعیف حق ...
**************
هرگونه تبلیغات در صورت انجام ارتباطی به این وبلاگ ندارد
استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
هشتاد و چهارمین سوره قرآن کریم است که مکی ودارای 25 آیه است.
در فضیلت این سوره از رسول خدا صلی الله علیه و آلهوسلم نقل شده است: هر کس سوره انشقاق را قرائت نماید خداوند از اینکه در روز قیامت نامه اعمالش از پشت سرش به او داده شود او را نگه می دارد.(1)
امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: هر کس سوره انشقاق را قرائت نماید و ان را د رنمازهای واجب و مستحب خود مداوم بخواند خداون حاجت هایش را برآورده می سازد و چیزی بین او و خداوند فاصله نمی اندازد و در روز محاسبه مردم از نگاه و عنایت خداوند برخوردار می شود.(2)
آثار و برکات سوره
1) آمرزش گناهان
رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فرمودند: هر کس در شب چهارشنبه چهار رکعت نماز بخواند –دو نماز دو رکعتی- و در هر رکعت بعد از حمد سوره «انشقاق» را قرائت نماید.از گناهانش چنان خارج می شود مانند روز ولادتش و خداوند برای او به ازای هر حروف قرآن که می خواند عبادت یک سال را می نویسد.(3)
2) آسان شدن زایمان
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: اگر سوره انشقاق را برای زنی که زایمانش سخت شده بنویسند و بر او بیاویزند یا برای او بخوانند به زودی فارغ می شود.(4)
امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: سوره انشقاق را برای زنی که درد زایمان گرفته بنویسند و بر او آویزان کنند به زودی زایمان می کند ولی انجام دهنده این عمل باید پس از زایمان به سرعت این سوره را از ایشان بردارد. همچنین اگر این سوره را بر حیوان بیاویزند آن را از همه آفات نگه می دارد و اگر بر دیوار منزل نوشته شود از شرور و آفات دور نگه می دارد.(5)
__________________
پی نوشت:
(1) مجمع البیان، ج10، ص301
(2) ثواب ا لاعمال، ص121
(3) جمال الاسبوع، ص69
(4) تفسیرالبرهان، ج5، ص615
(5) همان
منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»
«وَ لَنْ تَرْضی عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لا النَّصاری حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَی اللَّهِ هُوَ الْهُدی وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذِی جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ» (ای پیامبر!) هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد تا (آنکه تسلیم خواستۀ آنان شوی و) از آیین آنان پیروی کنی. بگو: هدایت تنها هدایت الهی است، و اگر از هوی و هوسهای آنها پیروی کنی، بعد از آنکه علم (وحی الهی) نزد تو آمد، هیچ سرور و یاوری از ناحیه خداوند برای تو نخواهد بود. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۰:
بعد از تغییر قبله، ناراحتی یهود از مسلمانان بیشتر شد و احیاناً بعضی از مسلمانها نیز تمایل داشتند قبله همان بیتالمقدّس باشد تا بتوانند با یهود در الفت و دوستی زندگی کنند، غافل از اینکه رضایت اهل کتاب با حفظ آن حاصل نمیشد و انتظار آنان، پیروی از تمام آیین آنها و نه فقط قبلۀ آنان بود.
این آیه در عین اینکه خطاب به پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله است، خطاب به همۀ مسلمانان در طول تاریخ نیز هست که هرگز یهود و نصاری از شما راضی نخواهند شد، مگر آنکه تسلیم بیچونوچرای آنان شوید و از اصول و ارزشهای الهی کناره بگیرید.
ولی شما مسلمانها باید با قاطعیّت دستِ رد به سینۀ نامحرم بزنید و بدانید تنها راه سعادت، راه وحی است نه پیروی از تمایلات این و آن. پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۰:
۱. دشمن، به کم راضی نیست. فقط با سقوط کامل و محو مکتب و متلاشی شدن اهداف شما راضی میشود. «لَنْ تَرْضی عَنْکَ»
۲. اگر مسلمانان مشاهده کردند که کفّار از دین آنان راضی هستند، باید در دینداری خود تردید نمایند. دینداری کافرپسند، همان کفر است. «لَنْ تَرْضی» «حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ»
۳. جز وحی و هدایت الهی، همه راهها انحرافی است. «قُلْ إِنَّ هُدَی اللَّهِ هُوَ الْهُدی»
۴. مسئولیّت عالم، بیشتر از جاهل است. «بَعْدَ الَّذِی جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ»
۵. رابطه با اهل کتاب نباید به قیمت صرفنظرکردن از اصول تمام شود. جذب دیگران آری؛ ولی عقبنشینی از اصول هرگز. «لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ»
۶. پیروی از تمایلات و هوسهای مردم، منجر به قطع الطاف الهی میشود. یا لطف خدا، یا هوسهای مردم. «ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ» تفسیر صفحۀ ۱۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۱ - تفسیر نور:
«الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ» کسانیکه به آنها کتاب آسمانی دادهایم و آن را چنانکه سزاوارِ تلاوت است تلاوت میکنند، آنان به آن (قرآن یا پیامبر) ایمان میآورند و کسانی که به آن کافر شوند، آنان همان زیانکاراناند. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۱:
در برابر یهود و نصارایی که به سبب لجاجت و سرکشی مورد انتقاد قرار گرفتند، گروهی از آنان مورد تمجید و قدردانی خداوند قرار گرفتهاند. آنان کسانی هستند که به کتابهای آسمانی مراجعه کرده و نشانههای ظهور و بعثت پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله را در آن دیده و به او ایمان میآورند.
در تفسیر أطیبالبیان آمده است: مراد از «الْکِتابَ» در این آیه، قرآن و مخاطب مسلمانانی هستند که در قرائت قرآن، حقّ تلاوت را ادا نموده و به پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله ایمان آوردهاند.
تفسیرالمیزان نیز این معنی را احتمال داده است. هشتنکته دربارۀ تلاوت قرآن به نقل از روایتی از تفسیر المیزان:
روایتی دربارۀ آداب تلاوت قرآن در تفسیر المیزان نقل شده که هشتنکته را مورد توجّه قرار داده است:
۱. ترتیل آیات؛
۲. تفقّه در آیات؛
۳. عمل به آیات؛
۴. امید به وعدهها؛
۵. ترس از وعیدها؛
۶. عبرت از داستانها؛
۷. انجام اوامر الهی؛
۸. ترک نواهی.
در پایان روایت نیز امام صادق علیهالسّلام فرمود: حقّ تلاوت تنها حفظ آیات، درس حروف، قرائت و تجوید نیست و بر اساس روایات، کسانی که حقّ تلاوت قرآن را ادا میکنند، تنها امامان معصوم میباشند. «کافی، ج ۱، ص ۲۱۵» پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۱:
۱. رعایت انصاف حتّی در برخورد با مخالفان، لازم است. «الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ»
در آیاتی که قرآن از بنیاسرائیل انتقاد میکند، کلماتی همچون «کثیر»، «اکثر» و «فریق»، بهکاررفته است تا حقّ افراد پاکدل و مؤمن از بین نرود.
۲. حقّ تلاوت، در تلاوت با صوت زیبا و رعایت نکات تجوید خلاصه نمیشود؛ بلکه ایمان و عمل نیز لازم است. «یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ»
۳. کسی که در انتخاب مکتب دچار انحراف شود، زیانکار واقعی است. «فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ» تفسیر صفحۀ ۱۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۲ - ۱۲۳ - تفسیر نور:
«یا بَنِی إِسْرائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَی الْعالَمِینَ * وَ اتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَ لا یُقْبَلُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا تَنْفَعُها شَفاعَةٌ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ» ای بنیاسرائیل! نعمت مرا که به شما ارزانی داشتم و شما را بر جهانیان برتری بخشیدم یاد کنید.
و بترسید از روزی که هیچکس چیزی (از عذاب خدا) را از دیگری دفع نمیکند و هیچگونه عوضی از او قبول نمیگردد و هیچ شفاعتی، او را سود ندهد و (از جانب هیچکسی) یاری نمیشود. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۲ - ۱۲۳:
این دو آیه مشابه آیات ۴۷ و ۴۸ همین سوره است؛ که قبلًا گذشت و مطالبی در آنجا ذکر کردهایم. پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۲ - ۱۲۳:
این دو آیه مشابه آیات ۴۷ و ۴۸ همین سوره است؛ که قبلًا گذشت و مطالبی در آنجا ذکر کردهایم. تفسیر صفحۀ ۱۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۴ - تفسیر نور:
«وَ إِذِ ابْتَلی إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» و (به خاطر بیاور) هنگامیکه پروردگارِ ابراهیم، او را با حوادث گوناگونی آزمایش کرد و او به خوبی از عهدۀ آزمایش برآمد. خداوند به او فرمود: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم. ابراهیم گفت: از فرزندان من نیز (امامانی قرار بده)، خداوند فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی رسد (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند شایستۀ این مقام هستند). نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۴:
حضرت ابراهیم علیهالسّلام در بین انبیا، جایگاه و منزلت خاصّی دارد.
نام آن بزرگمرد، ۶۹ مرتبه و در ۲۵ سورۀ قرآن آمده و از او همانند پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله بهعنوان اسوه و نمونه برای بشریّت یاد شده است.
در برخی از آیات، آن بزرگوار در ردیف اخیار، صالحان، قانتان، صدّیقان، صابران و وفاکنندگان شمرده شده است.
در بزرگداشت این پیامبر بزرگ، خداوند تعابیر خاصّی به کار برده و حتّی یکی از اسرار حج را یادآوری و زنده نگهداشتن ایثارگری ها و از خودگذشتگیهای حضرت ابراهیم علیهالسّلام گفتهاند.
آن مرد الهی، در عرصههای گوناگون با انحراف و شرک مبارزه کرد؛ برهان و استدلال او در مقابل ستارهپرستان و ماهپرستان، مبارزۀ عملی او با بتپرستان، احتجاج او در برابر نمرود و سربلندی او در آزمایشات دیگر، از او انسانی اسوه و نمونه ساخت که خداوند او را به مقام امامت نصب نمود. تعداد دفعاتی که مسئلۀ آزمایش و امتحان در قرآن مطرح شده است:
در قرآن حدود بیست مرتبه مسئلۀ آزمایش و امتحان مطرح شده و از سنّتهای الهی است. هدف از آزمایش چیست؟
آزمایش برای آگاه شدن خداوند نیست، زیرا او از پیش همهچیز را میداند، این آزمایشها برای ظهور و بروز استعدادهای نهفته و تلاش و عمل انسانهاست. اگر انسان کاری نکند، استحقاق پاداش نخواهد یافت. ابزار آزمایش چیست؟
تلخیها و شیرینیهای زندگی، همه ابزار امتحان هستند. گاهی افرادی با شداید و مصایب آزمایش میشوند و برخی دیگر با رفاه، و ناگزیر همۀ مردم حتّی انبیاء مورد امتحان قرار میگیرند. این امتحانات و آزمایشها برای رشد و پرورش مردم است.
ابراهیم علیهالسّلام در هر آزمایشی که موفّق میشد، به مقامی میرسید:
در مرحلۀ نخستین، عبداللّه شد،
سپس به مقام نبیاللهی رسید،
و پس از آن رسولاللَّه، خلیل اللَّه.
در نهایت به مقام امامت و رهبری مردم منصوب گردید. «کافی، ج ۱ ص ۱۷۵»
مراد از «بِکَلِماتٍ» در آیه، امتحانات سنگین است که حضرت ابراهیم از همۀ آنها پیروز بیرون آمد.
نه عمو، نه همسر و نه فرزند هیچکدام نتوانستند مانع او در راه انجام وظیفه شوند.
با آنکه ابراهیم تحت سرپرستی عمویش آزر بود، امّا با بتپرستی او و جامعهاش به مبارزه برخاست و بتشکن بزرگ تاریخ گردید.
آنگاه که از سوی خدا مأموریّت یافت، همسر و فرزندش را در صحرای مکّه ساکن نموده و برای تبلیغ به نقطهای دیگر برود، بیهیچ دلبستگی، آنها را به خدا سپرد و رفت.
همچنین فرمان ذبح فرزندش اسماعیل آمد، رضای خدا را بر هوای دل ترجیح داد و کارد بر گلوی فرزند نهاد؛ امّا ندا آمد که قصد ما کشتن اسماعیل نبود، بلکه امتحان ابراهیم بود.
حضرت ابراهیم علیهالسّلام، مقام امامت را برای نسل خود نیز درخواست نمود، پاسخ آمد که این مقام عهدی است الهی که به هر کس لایق باشد، عطا میشود.
در میان نسل تو نیز کسانی که شایستگی داشته باشند، به این مقام خواهند رسید. چنانکه پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله از نسل ابراهیم علیهالسّلام است و به این مقام رسید، ولی کسانی که دچار کوچکترین گناه و ستمی شده باشند، لیاقت این مقام را ندارند.
ابراهیم علیهالسّلام تنها پیامبری است که مشرکان و یهود و نصاری، همه خود را پیرو و در راه او میدانند.
در این آیه ضمن تجلیل از ابراهیم علیهالسّلام، بهطور غیر مستقیم به همه میفهماند که اگر به راستی او را قبول دارید، دست از شرک برداشته و همانند او تسلیم محض اوامر الهی باشید. آیهای که پشتوانۀ فکری و اعتقادی شیعه میباشد، کدام است؟
آیۀ ۱۲۴ ، سورۀ بقره، یکی از آیاتی است که پشتوانۀ فکری و اعتقادی شیعه قرار گرفته است که امام باید معصوم باشد و کسی که لقب ظالم بر او صدق کند، به مقام امامت نخواهد رسید.
در تفسیر المنار، ج ۱، ص ۴۵۷ آمده است: ابو حنیفه به استناد این آیه، مخالف حکومت وقت (منصور عباسی) بود و مقام قضاوت آنان را قبول نمیکرد. سپس میگوید: ائمۀ اربعه اهل سنّت، با حکومتهای زمان خود مخالف بودند، زیرا آنان را ظالم میدانستند.
البتّه در منابع و متون تاریخی، مطالبی بر خلاف ادّعای صاحب المنار به چشم میخورد.
این آیه، مقام امامت را «عَهْدِی» گفته است، پس آیۀ «أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ» «بقره ، ۴۰» یعنی اگر شما به امامی که من تعیین کردم وفادار بودید و اطاعت کردید من نیز به نصرت و یاری که قول دادهام، وفا خواهم کرد. پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۴:
۱. پیامبران نیز مورد آزمایش الهی قرار میگیرند. «وَ إِذِ ابْتَلی إِبْراهِیمَ»
۲. برای منصوب کردن افراد به مقامات، گزینش و آزمایش لازم است. «إِذِ ابْتَلی إِبْراهِیمَ» «بِکَلِماتٍ»
۳. منشأ امامت وراثت نیست، لیاقت است که با پیروزی در امتحانات الهی ثابت میگردد. «فَأَتَمَّهُنَّ»
۴. پستها و مسئولیّتها باید تدریجاً و پس از موفّقیّت در هر مرحله به افراد واگذار شود. «فَأَتَمَّهُنَّ»
۵. امامت، مقامی رفیع و از مناصب الهی است. امام باید حتماً از طرف خداوند منصوب شود. «إِنِّی جاعِلُکَ»
۶. امامت، عهد الهی است و همیشه باید این عهد میان خدا و مردم باشد. «عَهْدِی»
۷. از اهمّ شرایط رهبری، عدالت و حسن سابقه است. هر کس سابقۀ شرک و ظلم داشته باشد، لایق امامت نیست. «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ»
در تفسیر أطیبالبیان به نقل از امالی طوسی آورده است: ابن مسعود از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله نقل میکند که خداوند فرمود: «من سجد لصنم دونی، لا اجعله اماماً» «انا و علیّ بن ابی طالب لم یسجد احدنا لصنم قطّ» یعنی هر کس برای بتی سجده کند من او را امام و رهبر قرار نمیدهم» «و من و علی بن ابی طالب، هیچکدام از ما هرگز به بت سجده نکرده است.» تفسیر صفحۀ ۱۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۵ - تفسیر نور:
«وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّی وَ عَهِدْنا إِلی إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَ الْعاکِفِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ» و (به یادآور) هنگامیکه خانه (کعبه) را محل رجوع و اجتماع و مرکز امن برای مردم قرار دادیم (و گفتیم:) ازمقام ابراهیم، جایگاهی برای نماز انتخاب کنید و به ابراهیم و اسماعیل تکلیف کردیم که خانه مرا برای طوافکنندگان و معتکفان و راکعان و ساجدان، پاک و پاکیزه کنید. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۵:
بعد از اشاره به مقام والای ابراهیم علیهالسّلام در آیۀ گذشته، به یادگار او یعنی کعبه اشاره نموده و میفرماید: کعبه را برای مردم «مَثابَةً» قرار دادیم.
کلمۀ «مَثابَةً» از ریشۀ «ثُوِّبَ» بهمعنای بازگشت به حالت اوّل است. کعبه محلّ بازگشت و میعادگاه همۀ مردم است، میعادگاهی امن و مقدّس.
مقام ابراهیم جایگاهی است با فاصلۀ تقریبی ۱۳ متر از کعبه، که بر حاجیان لازم است بعد از طواف خانه خدا، پشت آن دو رکعت نماز بگزارند و در آنجا سنگی قرار دارد که حضرت ابراهیم برای بالا بردن دیوارهای کعبه، بر روی آن ایستاده است و آن سنگ فعلًا در محفظهای نگهداری میشود.
مراد از «عهد» در این آیه دستور الهی است. «عَهِدْنا» یعنی دستور دادیم.
خداوند جسم نیست تا نیازمند خانه باشد. کلمۀ «بَیْتِیَ» در این آیه همانند «شهر الله» دربارۀ ماه رمضان است که به منظور کرامتبخشیدن به مکان یا زمانی خاصّ، خداوند آن را به خود منسوب میکند.
و در عظمت کعبه همینبس که گاهی میفرماید: «بَیْتِیَ» خانه من. گاهی میفرماید:َ ربَّ هذَا الْبَیْتِ» خدای این خانه. پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۵:
۱. شخصیّت حضرت ابراهیم، شخصیّتی جهانی است. در آیۀ قبل، ابراهیم را امام برای همۀ مردم قرار داد و در این آیه کعبه را میعادگاه همۀ مردم قرار داده است. «جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ»
۲. جامعه نیازمند امام و امنیّت است. در آیۀ قبل فرمود: «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً» و در این آیه میفرماید: «وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً»
۳. کسی که در راه خداوند حاضر شود خود و همسر و فرزندش را تسلیم نماید، باید تمام سرها در جای پای او برای خداوند به خاک برسد. «مُصَلًّی» «مضمون حدیثی که در تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۲۲، آمده است.»
۴. چون خانه از خداست «بَیْتِیَ» خادم آن نیز باید از اولیای او باشد. «طَهِّرا بَیْتِیَ»
۵. زائران بیتاللّه را همین کرامت بس که ابراهیم و اسماعیل، مسئول طهارت و پاکی آن بیت برای آنها بودهاند. «طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ»
۶. عبادت با طهارت، پیوند دارد. «طَهِّرا» «وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ»
۷. عبادت و نماز بهقدری مهم است که حتّی ابراهیم و اسماعیل برای انجام مراسم آن مأمور پاکسازی میشوند. «طَهِّرا بَیْتِیَ» «الرُّکَّعِ السُّجُودِ»
۸. مسجدِ مسلمانان باید پاکیزه و رغبتانگیز باشد. «طَهِّرا» «الرُّکَّعِ السُّجُودِ» تفسیر صفحۀ ۱۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۶ - تفسیر نور:
«وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ قالَ وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِیلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلی عَذابِ النَّارِ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ» و (به یاد آور) هنگامیکه ابراهیم گفت: پروردگارا! این (سرزمین) را شهری امن قرار ده و اهل آن را، آنان که به خدا و روز آخرت ایمان آوردهاند، از ثمرات (گوناگون) روزی ده. (اما خداوند) فرمود: به آنهایی که کافر شوند (نیز) بهرۀ اندکی خواهم داد. سپس آنها را به قهر به سوی عذاب آتش میکشانم و چه بد، سرانجامی است. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۶:
در آیات قبل، حضرت ابراهیم علیهالسّلام برای ذریّۀ خویش درخواست مقام امامت نمود، امّا خداوند در جواب فرمود: این مقام و مرتبت به افراد ظالم نمیرسد.
در این آیه حضرت ابراهیم، رزق دنیا را تنها برای مؤمنان درخواست کرد، امّا خداوند این محدویّت را نمیپذیرد و از اعطای رزق مادّی به کفّار امتناع نمیورزد. یعنی رزق مادّی مهمّ نیست؛ لذا به اهل و نا اهل هر دو داده میشود، امّا مقامات معنوی و اجتماعی و رهبری، بسیار مهم است و به هر کس واگذار نمیشود. پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۶:
۱. انبیاء علاوهبر ارشاد و هدایت، به نیازهای مادّی مردم همانند امنیّت و معیشت نیز توجّه داشته و برای آن تلاش و دعا میکنند. «رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً»
۲. بهرهمندی از نعمتها، زمانی لذیذ و گوارا است که در فضای امن، آرام و بیاضطراب باشد. «آمِناً وَ ارْزُقْ»
۳. در دعا، دیگران را فراموش نکنیم. به جای «وَ ارْزُقْنا» فرمود: «وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ»
۴. سنّت الهی آن است که به همۀ مردم اعم از مسلمان و کافر، رزق دهد و این سنّت حتّی با دعای ابراهیم علیهالسّلام خدشهبردار نیست. «وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ»
۵. بهرهمندی در دنیا، نشانۀ لطف خداوند به انسان نیست. «وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ»
۶. در کمکرسانی به همنوع، کاری به مکتب او نداشته باشید. «وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ»
۷. کامیابیهای مادّی هر قدر باشد، نسبت به نعمتهای آخرت اندک است. «قَلِیلًا»
منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۱۹۶-۲۰۱.
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۷۱تا۷۲
قل اء ندعوا من دون الله ما لا ينفعنا و لا يضرنا و نرد على اءعقابنا بعد إ ذ هدئنا الله كالذى استهوته الشياطين فى الا رض حيران له اءصحاب يدعونه إ لى الهدى ائتنا قل إن هدى الله هو الهدى و اءمرنا لنسلم لرب العالمين(۷۱) و اءن اءقيموا الصلاة و اتقوه و هو الذى إليه تحشرون(۷۲)
ترجمه : ۷۱ - بگو آيا چيزى غير از خدا بخوانيم كه نه سودى به حال ما دارد نه زيانى و (به اين ترتيب ) بازگشت به عقب كنيم بعد از آنكه خداوند ما را هدايت كرده ، همانند كسى كه بر اثر وسوسه هاى شياطين راه را گم كرده و سرگردان مانده ، در حالى كه يارانى هم دارد كه او را به هدايت دعوت مى كنند كه به سوى ما بيا، بگو تنها هدايت خداوند هدايت است و ما دستور داريم كه تسليم پروردگار عالميان باشيم . ۷۲ - و اينكه نماز را بر پا داريد و از او بپرهيزيد و او است كه به سوى او محشور خواهيد شد.
تفسیر اين آيه در برابر اصرارى كه مشركان براى دعوت مسلمانان به كفر و بت پرستى داشتند به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) دستور مى دهد كه با يك دليل دندانشكن به آنها پاسـخ گويد و به صورت يك استفهام انكارى از آنها بپرسد كه آيا شما مى گوئيد ما چيزى را شريك خدا قرار دهيم كه نه سودى به حال ما دارد كه به خاطر سودش به سوى او برويم و نه زيانى دارد كه از زيان او بترسيم ؟! (قل ا ندعوا من دون الله ما لا ينفعنا و لا يضرنا). اين جمله در حقيقت اشاره به آن است كه معمولا كارهاى انسان از يكى از دو سرچشمه ناشى مى شود يا به خاطر جلب منفعت است (اعم از اينكه منفعت معنوى يا مادى باشد) و يا به خاطر دفع ضرر است (اعم از اينكه ضرر معنوى يا مادى باشد) چگونه شخصى عاقل كارى انجام ميدهد كه هيچيك از اين دو عامل در آن وجود نداشته باشد؟ سپس به استدلال ديگرى در برابر مشركان دست مى زند و مى گويد: اگر ما به سوى بت پرستى باز گرديم و پس از هدايت الهى در راه شرك گام نهيم بازگشت به عقب كرده ايم و اين بر خلاف قانون تكامل است كه قانون عمومى عالم حيات ميباشد (و نرد على اعقابنا بعد اذ هدانا الله ). و بعد با يك مثال ، مطلب را روشنتر ميسازد و مى گويد بازگشت از توحيد به شرك همانند آن است كه كسى بر اثر وسوسه هاى شيطان (يا غولهاى بيابانى ، به پندار عرب جاهليت كه تصور مى كردند در راهها كمين كرده اند و مسافران را به بيراهه ها مى كشانند !) راه مقصد را گم كرده و حيران و سرگردان در بيابان مانده است (كالذى استهوته الشياطين فى الارض حيران ). در حالى كه يارانى دارد كه او را به سوى هدايت و شاهراه دعوت مى كنند و فرياد مى زنند به سوى ما بيا ولى آن چنان حيران و سرگردان است كه گوئى سخنان آنان را نمى شنود و يا قادر بر تصميم گرفتن نيست (له اصحاب يدعونه الى الهدى ائتنا). و در پايان آيه به پيامبر دستور مى دهد كه با صراحت بگويد: هدايت تنها هدايت خدا است و ما ماموريت داريم كه فقط در برابر پروردگار عالميان تسليم شويم (قل ان هدى الله هو الهدى و امرنا لنسلم لرب العالمين ). اين جمله در حقيقت دليل ديگرى بر نفى مذهب مشركان است زيرا تنها در برابر كسى بايد تسليم شد كه مالك و آفريدگار و مربى جهان هستى است نه بتها كه هيچ نقشى در ايجاد و اراده اين جهان ندارند.
سوال در اينجا سؤ الى پيش مى آيد كه مگر پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) قبل از بعثت پيرو مذهب مشركان بوده است كه مى گويد: نرد على اعقابنا (آيا به حال سابق باز گرديم ) در حالى كه مى دانيم او هيچگاه در برابر بت سجده نكرد و در هيچ تاريخى چنين چيزى ننوشته اند، اصولا مقام عصمت چنين اجازهاى را نمى دهد. پاسـخ : اين جمله در حقيقت از زبان جمع مسلمين است ، نه از زبان شخص پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) لذا با صيغه و ضمائر جمع ادا شده است . در آيه بعد دنباله دعوت الهى را چنين شرح مى دهد كه ما گذشته از توحيد دستور داريم كه نماز را برپا داريد و تقوا را پيشه كنيد (و ان اقيموا الصلاة و اتقوه ). و سرانجام با توجه به مساله معاد و اينكه حشر و بازگشت شما به سوى خدا است اين بحث را پايان مى دهد (و هو الذى اليه تحشرون ). در حقيقت در اين چند جمله كوتاه برنامه اى كه پيامبر به سوى آن دعوت مى كرده ، و از حكم عقل و فرمان خدا سرچشمه گرفته ، به صورت يك برنامه چهار ماده اى كه آغازش توحيد، و انجامش معاد، و مراحل متوسط آن محكم ساختن پيوندهاى الهى و پرهيز از هر گونه گناه مى باشد ارائه داده شده است .
سوره مبارکه المائدة آیه ۵۶ وَمَن يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسولَهُ وَالَّذينَ آمَنوا فَإِنَّ حِزبَ اللَّهِ هُمُ الغالِبونَ﴿۵۶﴾ و کسانی که ولایت خدا و پیامبر او و افراد باایمان را بپذیرند، پیروزند؛ (زیرا) حزب و جمعیّت خدا پیروز است.
حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار رمضانی مسئولان و کارگزاران نظام: ۱۵ / فروردین / ۱۴۰۲ همه امکانات کشور باید در خدمت مهار تورم و رشد تولید قرار گیرد کسانی که کشف حجاب میکنند اگر پشت پرده جاسوسی آن را بدانند این کار را نمیکنند شکلگیری تحولات و نظم جهانی در جهت تضعیف جبهه دشمنان جمهوری اسلامی
حضرت آیت الله امام خامنه ای: مهمترین کارِ زن، سرِپا نگهداشتن زندگی برخی فکر میکنند اگر زنی مثلاً کارش عبارت شد از همان کارِ خانه، این اهانت به زن است؛ نه! هیچ اهانتی نیست. بلکه مهمترین کار برای زن این است که زندگی را سرِپا نگه دارد. بیانات رهبر انقلاب در مراسم خطبه عقد زوج های جوان؛ ۸۱/۳/۸
و قالوا لو لا نزل علیه ءایة من ربه قل إ ن الله قادر على اءن ینزل ءایة و لکن اءکثرهم لا یعلمون (۳۷)
ترجمه : ۳۷ - و گفتند چرا نشانه (و معجزه اى ) از طرف پروردگارش بر او نازل نمیگردد، بگو خداوند قادر است که نشانه اى نازل کند، ولى بیشتر آنها نمى دانند.
تفسیر در این آیه یکى از بهانه جوئى هاى مشرکان مطرح شده است ، به طورى که در بعضى از روایات آمده جمعى از رؤ ساى قریش هنگامى که از معارضه و مقابله با قرآن عاجز ماندند به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) گفتند اینها فایده ندارد اگر راست مى گوئى معجزاتى همانند عصاى موسى ، و ناقه صالح ، براى ما بیاور، قرآن در این باره مى گوید: آنها گفتند: چرا آیه و معجزه اى از طرف پروردگار بر این پیامبر نازل نشده است ؟! (و قالوا لو لا نزل علیه آیة من ربه ). روشن است که آنها این پیشنهاد را از روى حقیقت جوئى نمى گفتند، زیرا پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) به اندازه کافى براى آنها معجزه آورده بود، و اگر چیزى جز قرآن با آن محتویات عالى در دست او نبود، همان قرآنى که در چندین آیه آنها را رسما دعوت به مقابله کرده ، و به اصطلاح تحدى نموده است و آنها در برابر آن عاجز مانده اند، براى اثبات نبوت او کافى بود، اما این بوالهوسان بهانه جو از یکسو مى خواستند قرآن را تحقیر کنند، و از سوى دیگر از قبول دعوت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) سر باز زنند، لذا پى در پى درخواست معجزه تازه مى کردند، و مسلما اگر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) تسلیم خواسته هاى آنها میشد با جمله هذا سحر مبین همه را انکار مى کردند همانطور که از آیات دیگر قرآن استفاده مى شود. لذا قرآن در پاسـخ آنها مى گوید: به آنها بگو خداوند قادر است آیه و معجزه اى (که شما پیشنهاد مى کنید) بر پیامبر خود نازل کند (قل ان الله قادر على ان ینزل آیة ). ولى این کار یک اشکال دارد که غالب شما از آن بى خبرید و آن اینکه اگر به اینگونه تقاضاها که از سر لجاجت مى کنید ترتیب اثر داده شود سپس ایمان نیاورید همگى گرفتار مجازات الهى شده ، نابود خواهید گشت ، زیرا این نهایت بى حرمتى نسبت به ساحت مقدس پروردگار و فرستاده او و آیات و معجزات او است ، لذا در پایان آیه مى فرماید ولى اکثر آنها نمى دانند (و لکن اکثر هم لا یعلمون ). اشکال : به طورى که از تفسیر مجمع البیان استفاده مى شود از قرنها پیش بعضى از مخالفان اسلام این آیه را دستاویز کرده و به آن استدلال نموده اند که پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) هیچ معجزه اى نداشته است ، زیرا هنگامى که از او تقاضاى اعجاز مى کنند او تنها با گفتن اینکه خداوند توانائى بر چنین چیزى دارد و اکثر شما نمى دانید قناعت ، اتفاقا بعضى از نویسندگان اخیر دنباله این افسانه کهن را گرفته . و در نوشته خود این ایراد را بار دیگر زنده کرده اند.
پاسـخ : اولا - آنها که چنین ایرادى مى کنند گویا آیات قبل و بعد را درست مورد بررسى قرار نداده اند که سخن از افراد لجوجى به میان آمده که به هیچوجه حاضر به تسلیم در برابر حق نبودند، و اگر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در برابر خواسته هاى آنها تسلیم نشده نیز به همین دلیل بوده است و گرنه در کجاى قرآن داریم که افراد حق جو و حق طلب از پیامبر تقاضاى معجزه کرده باشند و او خواسته آنها را رد کرده باشد در آیه 111 همین سوره انعام در باره اینگونه افراد مى خوانیم
و لو اننا نزلنا الیهم الملائکة و کلمهم الموتى و حشرنا علیهم کل شى ء قبلا ما کانوا لیؤ منوا ثانیا - به طورى که از روایات اسلامى استفاده مى شود این پیشنهاد از طرف جمعى از روساى قریش بود و آنها به خاطر تحقیر و نادیده گرفتن قرآن چنین پیشنهادى را مطرح کرده بودند و مسلم است پیامبر در برابر پیشنهادهائى که از چنین انگیزه هائى سرچشمه بگیرد تسلیم نخواهد شد. ثالثا - کسانى که این ایراد را میکنند گویا سایر آیات قرآن را از نظر دور داشته اند که چگونه خود قرآن به عنوان یک معجزه جاویدان صریحا معرفى شده و بارها از مخالفان دعوت به مقابله گردیده و ضعف و ناتوانى آنها را آشکار ساخته است و نیز آیه اول سوره اسراء را فراموش کرده اند که صریحا مى گوید خداوند پیامبرش را از مسجدالحرام به مسجد اقصى در یک شب برد. رابعا - این باورکردنى نیست که قرآن مملو از معجزات و خارق عادات انبیاء و پیامبران بوده باشد و پیامبر اسلام بگوید من خاتم پیامبرانم و برتر از همه آنها، و آئین من بالاترین آئین است ، اما در برابر خواسته حقجویان کمترین معجزه اى از خود نشان ندهد آیا در اینصورت در نظر افراد بیطرف و حقیقت طلب نقطه ابهام مهمى در دعوت او پیدا نمیشد؟! اگر او معجزه اى نمى داشت مى بایست مطلقا سخنى از معجزات انبیاى دیگر نگوید تا برنامه خویش را بتواند توجیه نماید و راههاى اعتراض را بر خود ببندد، اینکه او با دست و دل باز مرتبا از اعجاز دیگران سخن میگوید و خارق عادات موسى بن عمران و عیسى بن مریم و ابراهیم و صالح و نوح (علیهم االسلام ) را بر مى شمرد، دلیل روشنى است که او از نظر معجزات خود کاملا مطمئن بوده است . لذا در تواریخ اسلامى و روایات معتبر و نهج البلاغه خارق عادات مختلفى از پیامبر نقل شده است که مجموع آنها در سر حد تواتر است .
حجاب شرط اول است در نظام اسلامی زنان باید از درک سیاسی برخوردار باشند، فن خانه داری و همسرداری را بدانند و در صحنه فعالیتهای اجتماعی، سیاسی، علمی و خدمات، مظهر عصمت، طهارت و مناعت باشند و به این مهم توجه کنند که #حجاب شرط اول است. زیرا بدون حجاب، زن فراغت لازم را برای دستیابی به مراتب بالا بدست نخواهد آورد. رهبر انقلاب؛ ۷۲/۹/۱۷
حضرت آیت الله امام خامنه ای: اتحاد مسلمین و صفاى دل آنان، شرط اصلى اعلاى کلمه ى اسلام است.
شهید عباس فراهانی
بخشی از وصیت نامه شهید: از خواهرانم هم مىخواهم که حجابشان را حفظ کنند که حفظ حجاب شما حفظ خون تمامى شهداست و شاید به خاطر همین است که تمامى دشمنان اسلامى سعى دارند که حجاب را از زنان مسلمان بگیرند ...
حضرت آیت الله امام خامنه ای: انقلاب بزرگ اسلامى ما، تمام مسلمانان دنیا را امیدوار کرده است.
بخشی از وصیت نامه شهید عباس فراهانی: بیاد بیاور پیمانت را که گفتى اى کاش من هم در صحنه کربلا مىبودم و در راه حسین و براى حسین شهید مىشدم اکنون چشم باز کن و ببین حسین را در میان نامردمان و ببین که حسین زمان چونه چون حسین و چگونه چون شیر مىخروشد پس بیاریش بشتاب ... لکن بیائید از یاران خاص حسین (ع) باشید بیایید بسیجى باشید بیایید سرباز امام زمان باشید ...
حضرت آیت الله امام خامنه ای: آنچه که این کشور را نجات مىدهد، اسلام است؛ همچنان که در دوران دفاع مقدس، آنچه که این ملت را نجات داد، اسلام بود.
ای محمد! همانا من خدایی هستم که پروردگاری جز من نیست، من فاطر آسمانها و زمین هستم و به دخترت اسمی از أسماء خودم بخشیدم و او را فاطمه نامیدم و من فاطر کل شیء هستم.
اسم او را از اسم خودم مشتق کردم، او فاطمه و من فاطر آسمانها و زمین ها، جداكنندۀ دشمنانم از رحمتم در روز قيامت، و جداكنندۀ دوستانم از چيزهائى كه موجب ناراحتى و آلودگى آنها مى شود، هستم.
همان، ج ۲۶، ص ۳۲۸
همچنین پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در باب خلقت نورانی حضرت فاطمه (سلام الله علیها) به فاطریت آن حضرت اشاره کرده و فرمودند:
خداوند متعال، نور دخترم فاطمه (علیها السلام) را شکافت و از آن آسمانها و زمین را بیافرید؛ پس آسمانها و زمین از نور دخترم فاطمه (علیها السلام) است و نور دخترم فاطمه (علیها السلام) از نور خداست و دخترم فاطمه (علیها السلام) والاتر از آسمانها و زمین است.
تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۳، ص ۴٦۵
از مجموع اخبار فوق که به کثرت در جوامع روایی آمده است، به دست می آید که سرّ فاطریت ذات اقدس الهی، در وجود مقدس حضرت فاطمه (علیها السلام) نهفته است. به بیان دیگر فاطریت الهی و رحمت مطلق او در وجود مبارک حضرت فاطمه (علیها السلام) که مسمّی به «أمّ الرّحمة» می باشند، به ظهور أتم و أکمل خود رسیده است. و «رحْمَتُهُ [رحمة الله] فاطمة (عليها السّلام)». خلق با محبت مادری مفطور شده اند و به سبب وجود مبارک حضرت رحمة الله الواسعة، فطرت توحیدی و معرفت به ولایت یافته اند، «و لَولا ذلِكَ لَم يَدرِ أحَدٌ مَنْ خالِقُهُ و لا مَن رازِقُهُ» و اگر چنین نبود، هیچ معرفتی به خالق و رازق برای احدی محقق نمی شود.
اینکه در مستندات دیگر تصریح شده که در جوف مؤمنین و خلق، «مشکات» و «حبّه» که از القاب حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) می باشند، قرار گرفته، دلالت بر همین مطلب دارد که فطرت خلق، مفطور به محبت فاطمی است و سرشت همۀ انسانها صبغۀ محبت مادری یافته است. أمّی بودن حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله)، آنجا که می فرمودند: «فداک ابوک يا فاطمة و انت ام ابيها» نیز به همین معنا اشاره دارد.
تفسير كنز الدقائق، ج ۲، ص ۴۳۵؛ تفسير القمي، ج ۲، ص ۱۰۳
بسیار به پدر و مادر احترام کنید و به دیدار اقوام و دوستان بروید از فقرا و نیازمندان دل جویی کنید. قرآن را سرلوحه زندگی قرار بدهید. در خط شهدا و امام شهدا حرکت کنید و گوش به فرمان ولی امر زمان باشید و رهبر عزیزمان را در این راه تنها نگذارید تا پرچم را به صاحب اصلی برسانند.
اگر امنیت هست در این مملکت، مدیون شهدا و کمک های رهبر عزیزمانیم. خداوند عمر با عزت به او عطا فرماید.
اگر من در این راه حق و خداپسند قدم گذاشتم، مطمئن باشید برای رضای خدا و رسول خدا بوده و می خواهیم به دشمنان اسلام، ثابت کنیم که ما برای رضای خداوند و کمک رساندن به اهل بیت (ص) و رسول الله (ص) از تمامی جان و مال و همسر و فرزندانمان خواهیم گذشت و نمی گذاریم که دشمنان خدا و اهل بیت (ص) به این اسلام ناب محمدی ضربه بزنند که این کار را امام حسین (ص) برای اسلام نموده و تمام دار و ندار خود را در راه اسلام و خداوند فدا نمود و از او الگو گرفته ایم. اگر من گناهکار در این کار خداپسندانه قدم گذاشتم، فردای قیامت در نزد خدا و رسولش سرافکنده نباشم.
حضرت امام صادق علیه السلام ▫️امْتَحِنُوا شِيعَتَنَا عِنْدَ مَوَاقِيتِ الصَّلَاةِ كَيْفَ مُحَافَظَتُهُمْ عَلَيْهَا، وَ إِلَى أَسْرَارِنَا كَيْفَ حِفْظُهُمْ لَهَا عَنْ عَدُوِّنَا، وَ إِلَى أَمْوَالِهِمْ كَيْفَ مُوَاسَاتُهُمْ لِإِخْوَانِهِمْ فِيهَا
شیعیان ما را در اوقات نماز بیازمایید که چگونه نسبت به آن مراقبت دارند؛ و نسبت به اسرار ما که چگونه آن را از دشمنان ما حفظ می کنند؛ رو نسبت به اموالشان که چگونه برادرانشان را در آن شریک می کنند.
بهشت دری دارد که به آن «باب المجاهدین» گفته می شود. مجاهدان راه خدا به سوی آن می روند و آن در باز است و آنها شمشیرهایشان را حمایل کرده اند، در حالی که مردم در موقف قیامت هستند.
ترجمه: ۴۸ -و اين كتاب را به حق بر تو نازل كرديم ، در حالى كه كتب پيشين را تصديق مىكند و حافظ و نگاهبان آنها است ، بنابراين بر طبق احكامى كه خدا نازل كرده در ميان آنها حكم كن ، و از هوا و هوسهاى آنها پيروى مكن ، و از احكام الهى روى مگردان ، ما براى هر كدام از شما آئين و طريقه روشنى قرار داديم و اگر خدا مىخواست ، همه شما را امت واحدى قرار مىداد ولى خدا مىخواهد شما را در آنچه به شما بخشيده بيازمايد ( و استعدادهاى شما را پرورش دهد ) بنابراين بكوشيد و در نيكيها به يكديگر سبقت جوئيد ، بازگشت همه شما به سوى خدا است و از آنچه در آن اختلاف كردهايد به شما خبر خواهد داد !
تفسیر در اين آيه اشاره به موقعيت قرآن بعد از ذكر كتب پيشين انبياء شده است . مهيمن در اصل به معنى چيزى كه حافظ و شاهد و مراقب و امين و نگاهدارى كننده چيزى بوده باشد ، و از آنجا كه قرآن درحفظ و نگهدارى اصول كتابهاى آسمانى پيشين ، مراقبت كامل دارد و آنها را تكميل ميكند ،لفظ مهيمن بر آن اطلاق كرده و ميفرمايد : ما اين كتاب آسمانى را به حق بر تو نازل كرديم در حالى كه كتب پيشين را تصديق كرده ( و نشانه هاى آن ، بر آنچه در كتب پيشين آمده تطبيق ميكند ) و حافظ و نگاهبان آنها است . (و انزلنا اليك الكتاب بالحق مصدقا لما بين يديه من الكتاب و مهيمنا عليه) . اساسا تمام كتابهاى آسمانى ، در اصول مسائل هماهنگى دارند ، و هدف واحد يعنى تربيت و تكامل انسان را تعقيب ميكنند ، اگر چه در مسائل فرعى به مقتضاى قانون تكامل تدريجى با هم ، تفاوتهائى دارند ، و هر آئين تازه ، مرحله بالاترى را مى پيمايد ، و برنامه جامعترى دارد . ذكر مهيمنا عليه بعد از مصدقا لما بين يديه اشاره به همين حقيقت است يعنى اصول كتب پيشين را تصديق و در عين حال برنامه جامعترى پيشنهاد ميكند . سپس دستور ميدهد كه چون چنين است طبق احكامى كه بر تو نازل شده است در ميان آنها داورى كن .(فاحكم بينهم بما انزل الله) .اين جمله با فاء تفريع ذكر شده و نتيجه جامعيت احكام اسلام نسبت به احكام آئينهاى پيشين است ، اين دستور منافاتى با آنچه در آيات قبل گذشت كه پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) مخير بين داورى كردن ميان آنها و يا رها كردن آنان به حال خود مىنمود ، ندارد زيرا اين آيه ميگويد : چنانچه خواستى ميان اهل كتاب داورى كنى بر طبق احكام قرآن داورى كن . بعد اضافه مىكند از هوا و هوسهاى آنها كه مايلند احكام الهى را بر اميال و هوسهاى خود تطبيق دهند پيروى مكن و از آنچه به حق بر تو نازل شده است روى مگردان .(و لا تتبع اهوائهم عما جاءك من الحق) .و براى تكميل اين بحث ميگويد : براى هر كدام از شما آئين و شريعت و طريقه و راه روشنى قرار داديم . (لكل جعلنا منكم شرعة و منهاجا ) شرع و شريعه راهى را ميگويند كه بسوى آب ميرود و به آن منتهى ميشود ، و اينكه دين را شريعت ميگويند از آن نظر است كه به حقايق و تعليماتى منتهى ميگردد كه مايه پاكيزگى و طهارت و حيات انسانى است ، كلمه نهج و منهاج به راه روشن ميگويند . راغب در كتاب مفردات از ابن عباس نقل ميكند كه ميگويد : فرق ميان شرعة و منهاج آن است كه شرعة به آنچه در قرآن وارد شده گفته ميشود و منهاج به امورى كه در سنت پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) وارد گرديده ( اين تفاوت گرچه جالب به نظر مىرسد اما دليل قاطعى بر آن در دست نيست ) . سپس ميفرمايد : خداوند مىتوانست همه مردم را امت واحدى قرار دهد و همه را پيرو يك آئين سازد ، ولى اين با قانون تكامل تدريجى و سير مراحل مختلف تربيتى سازگار نبود . (و لو شاء الله لجعلكم امة واحدة و لكن ليبلوكم فيما آتاكم) .جمله ليبلوكم فيما آتاكم ( تا شما را بيازمايد در آنچه به شما بخشيده ) اشاره به همان است كه سابقا گفتيم : خداوند استعدادها وشايستگي هائى در وجود بشر آفريده و در سايه آزمايشها در پرتو تعليمات پيامبران آنها را پرورش ميدهد ، و به همين دليل پس از پيمودن يك مرحله ، آنها را در مرحله بالاترىقرار ميدهد ، و بعد از پايان يك دوران تربيتى ، دوران عاليترى را وسيله پيامبر ديگر به وجود مىآورد ، درست همانند مراحل تحصيلى يك نوجوان در مدرسه. سرانجام ، همه اقوام و ملل را مخاطب ساخته و آنها را دعوت ميكند كه بجاى صرف نيروهاى خود در اختلاف و مشاجره ، در نيكيها بر يكديگر پيشى بگيرند . (فاستبقوا الخيرات) . زيرا بازگشت همه شما به سوى خدا است و او است كه شما را از آنچه در آن اختلاف مىكنيد در روز رستاخيز آگاه خواهد ساخت (الى الله مرجعكم جميعا فينبئكم بما كنتم فيه تختلفون).
باید متجاورز و قاتل، رئیس جمهور وقت آمریکا قصاص و باید حکم خدا در مورد او جاری شود دولت مردان آمریکایی بدانند که دست انتقام از آستین امت بیرون خواهد آمد.
إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد
هنگامی عذاب و سختی بر بنی اسرائیل طولانی شد، در پیشگاه الهی دست به دعا برداشتند و چهل روز ضجه و گریه داشتند تا اینکه خدای تعالی به موسی و هارون علیهما السلام وحی فرمودند تا آن ها را از دست فرعون نجات دهند و با این کارشان خدا از ۱۷۰ سال باقیمانده غیبت صرف نظر فرمود.
بعد امام علیه السلام می فرمایند: همچنین اگر شما (شیعیان) چنین کنید، خدای تعالی حتماً فرج ما را خواهد رساند[قبل از رسیدن به انتهایش] و اگر این کار را نکنید امر ظهور به انتهایش موکول خواهد شد.
ترجمه ۴۴ ـ آیا ندیدى کسانى را که بهره اى از کتاب (خدا) به آنها داده شده است، (به جاى این که از آن، براى هدایت خود و دیگران استفاده کنند، براى خویش) گمراهى مى خرند، و مى خواهند شما نیز گمراه شوید؟! ۴۵ ـ خدا به دشمنان شما آگاه تر است; (ولى آنها زیانى به شما نمى رسانند) و کافى است که خدا ولىّ شما باشد; و کافى است که خدا یاور شما باشد.
تفسیر در نخستین آیه از آیات فوق، اشاره به گروهى از کفار اهل کتاب مى کند، که خریدار ضلالت و گمراهى بودند و با تعبیرى که حاکى از تعجب است، پیامبر را مخاطب ساخته، مى فرماید: «آیا ندیدى کسانى را که بهره اى از کتاب (خدا) به آنها داده شده بود (به جاى این که از آن، براى هدایت خود و دیگران استفاده کنند، براى خویش) گمراهى مى خرند، و مى خواهند شما نیز گمراه شوید»؟ (أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذینَ أُوتُوا نَصیباً مِنَ الْکِتابِ یَشْتَرُونَ الضَّلالَةَ وَ یُریدُونَ أَنْ تَضِلُّوا السَّبیلَ). و به این ترتیب، آنچه وسیله هدایت خود و دیگران بود بر اثر سوء نیاتشان تبدیل به وسیله گمراه شدن و گمراه کردن گشت; چرا که آنها هیچ گاه دنبال حقیقت نبودند، بلکه به همه چیز با عینک سیاه نفاق، حسد و مادیگرى مى نگریستند. ضمناً از جمله أُوتُوا نَصِیْباً مِنَ الْکِتابِ: «بخشى از کتاب در اختیار آنها قرار داده شد» استفاده مى شود: آنچه آنها در اختیار داشتند، تمام کتاب آسمانى «تورات» نبود، بلکه تنها بخشى از آن بوده است و این با حقایق مسلّم تاریخى نیز کاملاً سازگار است، که قسمت هائى از «تورات و انجیل» واقعى با گذشت زمان تحریف شده و یا از بین رفته است. در آیه بعد مى فرماید: اینها اگر چه در لباس دوست خود را جلوه مى دهند، دشمنان واقعى شما هستند «و خداوند از آنها آگاه هست» (وَ اللّهُ أَعْلَمُ بِأَعْدائِکُمْ). چه دشمنى از آن بالاتر که با سعادت و هدایت شما مخالفند، گاهى به زبان خیرخواهى. گاهى از طریق بدگوئى و هر زمان به شکلى به دنبال تحقق بخشیدن به اهداف شوم خود هستند. ولى شما هرگز از عداوت آنها وحشت نکنید، شما تنها نیستید، «همین قدر کافى است که خداوند رهبر، ولىّ، یار و یاور شما باشد» (وَ کَفى بِاللّهِ وَلِیّاً وَ کَفى بِاللّهِ نَصیراً). زیرا از آنها کارى ساخته نیست و اگر گفته هاى آنها را زیر پا بگذارید جاى ترس و نگرانى نخواهد بود.
هنگامیکه حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) به معراج عروج فرمودند، خداوند متعال ذوات مقدسه اهل بیت (علیهم السلام) از ابتدا تا حضرت بقیة الله الأعظم (أرواحنا فداه) را به آن حضرت معرفی فرمود. در میان ایشان وجود مبارکی بود که:
كأَنَّهُ كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ فِي وَسَطِهِم قیام نموده به نماز ایستاده و مانند ستاره اي می درخشید.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در خصوص آن حضرت پرسید، و خداوند تبارک و تعالی فرمود:
او وجود مبارک قائم (حضرت بقیة الله الأعظم أرواحنا فداه) است که حرام مرا حرام بدارد و حلالم را حلال شمارد و از دشمنانم انتقام کشد. اي محمّد! او را دوست بدار که من او را دوست دارم و دوستداران او را دوست دارم.
عوالم العلوم و المعارف والأحوال-الإمام علي بن أبي طالب عليه السلام، النصوص، ص ۴۴
ترجمه ـ ۹کسانى که اگر فرزندان ناتوانى از خود به یادگار بگذارند از آینده آنان مى ترسند، باید (از ستم درباره یتیمان مردم) بترسند! از (مخالفت) خدا بپرهیزند، و سخنى استوار بگویند.
تفسیر قرآن براى برانگیختن عواطف مردم در برابر وضع یتیمان، اشاره به حقیقتى مى کند که گاهى مردم از آن غافل مى شوند، و آن این که: شما با یتیمان مردم همانگونه رفتار کنید که دوست مى دارید با یتیمان شما در آینده رفتار نمایند. منظره کودکان بى پناه، و اطفال بى سرپرست خود را که تحت سرپرستى انسانى سنگدل و خائن قرار گرفته که نه به احساسات آنها پاسخ مثبت مى دهد، و نه در اموال آنها رعایت عدالت مى کند، در نظر بگیرید، این منظره دردناک چه اندازه شما را ناراحت مى کند؟ و چقدر به آینده فرزندان خود علاقه مندید؟ همان اندازه نسبت به فرزندان و یتیمان دیگران علاقه مند باشید، و از ناراحتى آنها ناراحت شوید. بنابراین، مفهوم آیه چنین است: «آنها که از وضع آینده فرزندان خود مى ترسند، باید از خیانت درباره یتیمان و آزار آنها بترسند» (وَ لْیَخْشَ الَّذینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَیْهِمْ). اصولاً مسائل اجتماعى همواره به شکل یک سنت از امروز به فردا، و از فردا به آینده دور سرایت مى کند، آنها که سنت ظالمانه اى در اجتماع مى گذارند و مثلاً رسم «آزار یتیمان» را در جامعه رواج مى دهند، در حقیقت خود عاملى هستند که در آینده با فرزندانشان نیز چنین شود. بنابراین، نه تنها به فرزندان دیگران ستم مى کنند، بلکه راه ستمگرى به فرزندان خود را نیز هموار مى سازند. در پایان آیه مى فرماید: «اکنون که چنین است، باید سرپرستان ایتام، از مخالفت با احکام خدا بپرهیزند و با یتیمان، با زبان ملایم و عباراتى سرشار از عواطف انسانى سخن بگویند» (فَلْیَتَّقُوا اللّهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلاً سَدیداً). تا ناراحتى درونى و زخم هاى قلب آنها به این وسیله التیام یابد. این دستور عالى اسلامى که در جمله فوق بیان شد، اشاره به یک نکته روانى در مورد پرورش یتیمان مى کند که درخور نهایت دقت است و آن این که: نیازمندى کودک یتیم، منحصر به خوراک و پوشاک نیست، بلکه پاسخ گفتن به عواطف و احساسات قلبى او مهمتر است و در ساختمان وجود آینده او فوق العاده مؤثر مى باشد; زیرا طفل یتیم بسان دیگران، انسان است، و باید از نظر نیازهاى عاطفى نیز تغذیه شود، باید از محبت ها و نوازش هاى یک کودک که در دامان پدر و مادر است، بهره مند گردد. او مانند یک بچه گوسفند نیست که صبح همراه گله به چراگاه رود و غروب برگردد، بلکه باید علاوه بر مراقبت هاى جسمى از نظر تمایلات روانى نیز اشباع شود، و گر نه کودکى سنگدل، شکست خورده، فاقد شخصیت و خطرناک به عمل خواهد آمد.
یکى از یاران امام صادق(علیه السلام) نقل مى کند: روزى امام ششم(علیه السلام) فرمود: «هر کس ظلمى به کسى کند خداوند فردى را مسلط مى کند که نسبت به او و بر فرزندان او همان ظلم و ستم را انجام دهد». من در دل، با خود گفتم عجبا پدر ظالم است، ولى فرزند باید نتیجه ظلم او را ببیند! قبل از این که من سخن خود را بیان کنم، امام(علیه السلام) فرمودند: «قرآن مى گوید: وَ لْیَخْشَ الَّذینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَیْهِمْ» همان سؤال که براى راوى حدیث پیدا شده، براى بسیارى پیدا مى شود که چگونه خداوند مجازات عمل کسى را بر دیگرى روا مى دارد، و اصولاً کودکان شخص ستمگر چه گناهى کرده اند که گرفتار ستم شوند؟! پاسخ این سؤال را از توضیحى که در بالا بیان کردیم مى توان دریافت، و آن این که: کارهائى که افراد در اجتماع مرتکب مى شوند، تدریجاً شکل یک سنت به خود مى گیرد، و به نسل هاى آینده منتقل مى شود. بنابراین، آنها که اساس ظلم و ستم بر ایتام را در اجتماع مى گذارند، بالاخره، روزى این بدعت غلط، دامان فرزندان خود آنها را نیز خواهد گرفت، و در حقیقت این موضوع یکى از آثار وضعى و تکوینى اعمال آنها است و اگر به خداوند نسبت داده مى شود، به خاطر آن است که تمام آثار تکوینى و خواص علت و معلول به او منسوب است، و به هیچ وجه ظلم و ستمى از ناحیه خداوند بر کسى نخواهد شد. خلاصه هنگامى که پاى ظلم و ستم در اجتماع باز شد، پاى «ظالم» و فرزندان او را هم خواهد گرفت.
لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ الرِّزْقِ فَتُحْرَمُوا كَثِيرَه؛ رزق و روزی کم را ناچیز نشماریدزیرا این کار، شما را از رزق و روزی فراوان منع می کند(بحارالانوار،ج75،ص347)
ترجمه َ ۲۰۰ـ اى کسانى که ایمان آورده اید! (در برابر مشکلات) استقامت کنید، و در برابر دشمنان (نیز،) پایدار باشید و از مرزهاى خود، مراقبت کنید، و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، شاید رستگار شوید!
تفسیر این آیه آخرین آیه سوره «آل عمران»، و محتوى یک برنامه جامع چهار ماده اى که ضامن سربلندى و پیروزى مسلمین است، مى باشد. 1 ـ نخست روى سخن را به همه مؤمنان کرده و به اولین ماده این برنامه اشاره مى کند، مى فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! در برابر حوادث ایستادگى کنید» ( یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا ). صبر و استقامت در برابر مشکلات، هوس ها و حوادث، در حقیقت ریشه اصلى هر گونه پیروزى مادى و معنوى را تشکیل مى دهد، و هر چه درباره نقش و اهمیت آن در پیشرفت هاى فردى و اجتماعى گفته شود کم است، این همان چیزى است که على(علیه السلام) در کلمات قصارش آن را به منزله سر در برابر بدن معرفى کرده: «اِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الاِیْمانِ کَالْرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ» خطاب «یا أَیُّها» در آیه مى رساند که این برنامه، همگانى و براى عموم مسلمانان است. 2 ـ در مرحله دوم قرآن به افراد با ایمان دستور به استقامت در برابر دشمن مى دهد، مى فرماید: «و در برابر دشمنان نیز استقامت به خرج دهید» ( وَ صابِرُوا ). «صابِرُوا» از «مُصابَرَه» (از باب مفاعله) به معنى صبر و استقامت در برابر صبر و استقامت دیگران است. بنابراین، قرآن نخست به افراد با ایمان دستور استقامت مى دهد (که هر گونه جهاد با نفس و مشکلات زندگى را شامل مى شود). و در مرحله دوم ، دستور به استقامت در برابر دشمن مى دهد، و این خود مى رساند که تا ملتى در جهاد با نفس و اصلاح نقاط ضعف درونى پیروز نشود، پیروزى او بر دشمن ممکن نیست و بیشتر شکست هاى ما در برابر دشمنان به خاطر شکست هائى است که در جهاد با نفس و اصلاح نقاط ضعف خود دامن گیر ما شده است. ضمناً از دستور «صابِرُوا» استفاده مى شود: هر قدر دشمن بر استقامت خود بیفزاید ما نیز باید بر پایدارى و استقامت خود بیفزائیم. 3 ـ در جمله بعد، به مسلمانان دستور آماده باش در برابر دشمن و مراقبت دائم از مرزها و سرحدّات کشورهاى اسلامى را مى دهد، مى فرماید: «از مرزهاى خود، مراقبت به عمل آورید» ( وَ رابِطُوا ). این دستور به خاطر آن است که مسلمانان هرگز گرفتار حملات غافلگیرانه دشمن نشوند، و نیز به آنها دستور آماده باش و مراقبت همیشگى در برابر حملات شیطان و هوس هاى سرکش مى دهد، تا غافلگیر نگردند. لذا در بعضى از روایات از على(علیه السلام) این جمله به مواظبت و انتظار نمازها یکى بعد از دیگرى تفسیر شده است زیرا کسى که با عبادت مستمر و پى در پى، دل و جان خود را بیدار مى دارد، همچون سربازى است که در برابر دشمن حالت آماده باش به خود گرفته است. جمله «رابِطُوا» از ماده «رِباط» گرفته شده، و آن در اصل به معنى بستن چیزى در مکانى است (مانند بستن اسب در یک محل) و به همین جهت به کاروانسرا «رباط» مى گویند و «ربط قلب» به معنى آرامش دل و سکون خاطر است، گویا به محلى بسته شده است و «مرابطه» به معنى مراقبت از مرزها آمده است; زیرا سربازان و مرکب ها و وسائل جنگى را در آن محل نگاهدارى مى کنند. خلاصه این که «مرابطه» معنى وسیعى دارد که هر گونه آمادگى براى دفاع از خود و جامعه اسلامى را شامل مى شود. در فقه اسلامى نیز در باب جهاد بحثى تحت عنوان «مرابطه» یعنى آمادگى براى حفظ مرزها در برابر هجوم احتمالى دشمن دیده مى شود که احکام خاصى براى آن بیان شده است. (براى کسب اطلاع بیشتر به کتب فقهى مراجعه شود). در بعضى از روایات به علماء و دانشمندان نیز «مرابط» گفته شده است، امام صادق(علیه السلام) طبق روایتى مى فرماید: عُلَماءُ شِیْعَتِنا مُرابِطُونَ فِى الثَّغْرِ الَّذِى یَلِى اِبْلِیْسَ وَ عَفارِیْتَهُ وَ یَمْنَعُونَهُ عَنِ الْخُرُوجِ عَنْ ضُعَفاءِ شِیْعَتِنا وَ عَنْ أَنْ یَتَسَلَّطَ عَلَیْهِمْ اِبْلِیْسُ : «دانشمندانِ پیروان ما همانند مرزدارانى هستند که در برابر لشکر ابلیس صف کشیده اند و از حمله آنها به افرادى که قدرت دفاع از خود ندارند جلوگیرى مى کنند» در ذیل این حدیث، مقام و موقعیت آنها، برتر و بالاتر از افسران و مرزدارانى که در برابر هجوم دشمنان اسلام پیکار مى کنند شمرده شده است و این به خاطر آن است که آنها نگهبانان عقائد و فرهنگ اسلامند در حالى که اینها حافظ مرزهاى جغرافیائى هستند. مسلماً ملتى که مرزهاى عقیده اى و فرهنگى او، مورد حملات دشمن قرار گیرد و نتواند به خوبى از آن دفاع کند در مدت کوتاهى از نظر سیاسى و نظامى نیز شکست خواهد خورد. 4 ـ بالاخره، آخرین دستور که همچون چترى بر همه دستورات سابق سایه مى افکند، دستور به پرهیزکارى است، مى فرماید: «تقواى الهى پیشه کنید» ( وَ اتَّقُوا اللّهَ ). «استقامت»، «مصابره» و «مرابطه»، باید آمیخته با تقوا و پرهیزکارى باشد و از هر گونه خودخواهى و ریاکارى و اغراض شخصى به دور گردد. در پایان آیه مى فرماید: «شما در سایه به کار بستن این چهار دستور، مى توانید رستگار شوید .
ـ سؤال: گاهى سؤال مى شود: چرا در قرآن جمله هائى با کلمه «لعلّ» شروع شده است؟ مانند جمله لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ: «شاید رستگار شوید». و لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونِ: «شاید پرهیزکار شوید». و لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ: «شاید مشمول رحمت شوید». در حالى که کلمه «لعلّ» نوعى تردید را مى رساند که از مقام خداوند داناى به همه چیز، دور است. این جمله اتفاقاً دست آویزى براى پاره اى از دشمنان اسلام شده و مى گویند: اسلام به کسى وعده نجات قطعى نمى دهد و وعده آن آمیخته با تردید است; زیرا بسیارى از این وعده ها با کلمه «لعل» شروع شده است. پاسخ: اتفاقاً این تعبیر یکى از نشانه هاى عظمت، واقع بینى و واقع گوئى قرآن مجید است; زیرا قرآن این کلمه را در جائى به کار مى برد که گرفتن نتیجه احتیاج به شرائطى دارد که به وسیله کلمه «لعل» اشاره اجمالى به آن شرائط شده است. مثلاً سکوت کردن به هنگام شنیدن آیات قرآن و گوش فرا دادن به مضمون آیات به تنهائى کافى نیست، که انسان مشمول رحمت الهى شود، بلکه علاوه بر آن، درک و فهم آیات و به کار بستن آنها نیز لازم است و لذا قرآن مى گوید: وَ اِذا قُرِءَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ: «هنگامى که قرآن خوانده مى شود، گوش فرا دهید و خاموش باشید شاید مشمول رحمت شوید» اگر قرآن مى گفت: حتماً مشمول رحمت خواهید بود، دور از واقع بینى بود; زیرا همان طور که گفتیم این موضوع شرائط دیگرى هم دارد ولى هنگامى که مى گوید: «شاید»، سهم سایر شرایط محفوظ مانده است، اما عدم توجه به این حقیقت، موجب خرده گیرى بر این آیات شده و حتى بعضى از دانشمندان ما نیز معتقد شده اند که «لعلّ» در این گونه موارد معنى «شاید» نمى دهد، در حالى که این سخن نیز یک نوع خلاف ظاهر و بدون دلیل است (دقت کنید). در آیه مورد بحث، با این که اشاره به چهار ماده مهم از عالى ترین دستورهاى اسلامى شده باز براى این که از بقیه برنامه هاى سازنده اسلامى غفلت نشود، کلمه «لعلّ» را به کار برده است. اگر مسلمانان امروز، آیه فوق را به عنوان یک شعار اسلامى در برنامه زندگى خود پیاده کنند بسیارى از مشکلاتى را که اکنون با آن مواجه هستند حل خواهند نمود، امروز ضرباتى بر پیکر اسلام و مسلمین بر اثر زیر پا گذاشتن و یا فراموش کردن همه یا بعضى از این دستورهاى چهارگانه وارد مى شود که بسیار دردناک است. اگر روح استقامت و پایمردى در مسلمانان زنده شود. اگر در برابر افزایش تلاش و کوشش دشمنان، مسلمانان تلاش و کوشش بیشترى از خود نشان دهند. و اگر طبق فرمان مرابطه، مراقبت کافى از مرزهاى جغرافیائى و فرهنگى و عقیده اى بنمایند و هماره در برابر نقشه هاى دشمنان، حالت آماده باش داشته باشند. علاوه بر همه اینها، با تقواى فردى و اجتماعى، گناه و فساد را از جامعه خود دور کنند، پیروزى آنها تضمین خواهد شد.
لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ الرِّزْقِ فَتُحْرَمُوا كَثِيرَه؛ رزق و روزی کم را ناچیز نشماریدزیرا این کار، شما را از رزق و روزی فراوان منع می کند(بحارالانوار،ج75،ص347)
يا أَبَا الْحَسَنِ يا عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ أَيُّهَا الْهادِى النَّقِىُّ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا إِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ.
امام هادی علیه السلام فرمودند: ولايت ما براى شيعيان مان حافظ و نگهدارنده اى است كه اگر در قعر درياهاى عميق فرو روند و يا در دشت بى آب و علف و بيابانهاى خطرناك بين جانوران درنده و گرگهاى وحشى و دشمنان آدمى و پرى قرار بگيرند هر آينه از خوف و خطر آنها ايمن مى باشند، پس به خدا اعتماد كن و ولايت و سرسپردگی خود را به ائمّه طاهرين "علیهم السلام" خالص گردان.
ترجمه ۱۶۲ـ آیا کسى که از رضاى خدا پیروى کرده، همانند کسى است که به خشم و غضب خدا بازگشته؟! و جایگاه او جهنم، و پایان کار او بسیار بد است. ۱۶۳ ـ هر یک از آنان، درجه و مقامى در پیشگاه خدا دارند; و خداوند به آنچه انجام مى دهند، بیناست.
تفسیر در آیات گذشته از جوانب مختلف درباره جنگ «احد» و نتائج آن بحث شد، اکنون نوبت منافقان و مؤمنان سست ایمانى است که به پیروى از آنها در میدان جنگ، حضور نیافتند; زیرا در روایات مى خوانیم: هنگامى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمان حرکت به سوى «احد» را صادر کرد، جمعى از منافقان به بهانه این که یقین به وقوع جنگ ندارند از حضور در میدان، خوددارى کردند و بعضى از مسلمانان ضعیف الایمان نیز به آنها ملحق شدند، آیه مورد بحث، سرنوشت آنها را تشریح مى کند و مى گوید: «آیا کسانى که فرمان خدا را اطاعت کردند و از خشنودى او پیروى نمودند، همانند کسانى هستند که به سوى خشم خدا بازگشتند و جایگاه آنها جهنم و بازگشت و پایان کار آنها، زشت و ناراحت کننده است» ( أَ فَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَ اللّهِ کَمَنْ باءَ بِسَخَط مِنَ اللّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصیرُ سپس مى فرماید: «هر یک از آنها براى خود درجه و موقعیتى در پیشگاه خدا دارند» ( هُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ اللّهِ ). اشاره به این که نه تنها منافقان تن پرور و مجاهدان با هم فرق دارند، بلکه هر یک از کسانى که در این دو صف قرار دارند به تفاوت درجه فداکارى و جانبازى و یا نفاق و دشمنى با حق در پیشگاه خدا درجه خاصى خواهند داشت که از صفر شروع مى شود و تا ما فوق آنچه تصور شود ادامه مى یابد. جالب توجه این که: در روایتى از امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) نقل شده که فرمود: هر درجه اى به اندازه فاصله میان آسمان و زمین است و در حدیث دیگرى وارد شده: بهشتیان، کسانى را که در درجات علیین (بالا) قرار دارند آن چنان مى بینند که ستاره اى در آسمان دیده مى شود اما باید توجه داشت که «درجه» معمولاً به پله هائى گفته مى شود که انسان به وسیله آنها به نقطه مرتفعى صعود مى کند و اما پله هائى که از آن براى پائین رفتن به نقطه گودى استفاده مى شود «دَرْک» (بر وزن مرگ) مى گویند و لذا درباره پیامبران در سوره «بقره» آیه 253 مى خوانیم: «وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجات» و درباره منافقان در سوره «نساء» آیه 145 مى خوانیم: «إِنَّ الْمُنافِقینَ فِی الدَّرْکِ الأَسْفَلِ مِنَ النّارِ» . ولى در آیه مورد بحث، چون سخن از هر دو طایفه در میان بوده، جانب طایفه مؤمنان، گرفته شده و تعبیر به درجه شده است (این طرز بیان را در اصطلاح ادبى تغلیب مى گویند). و در پایان آیه مى فرماید: «خداوند نسبت به اعمال همه آنها بینا است» ( وَ اللّهُ بَصیرٌ بِما یَعْمَلُونَ ). و به خوبى مى داند هر کسى طبق نیت، ایمان و عمل خود، شایسته کدامین درجه است.
در قرآن مجید، بسیارى از حقایق مربوط به معارف دینى و اخلاقى و اجتماعى در قالب سؤال، طرح و طرفین مسأله در اختیار شنونده گذارده مى شود تا او با فکر خود یکى را انتخاب کند. این روش که باید آن را روش غیر مستقیم نامید، اثر فوق العاده اى در تأثیر برنامه هاى تربیتى دارد; زیرا انسان، معمولاً به افکار و برداشت هاى خود از مسائل مختلف، بیش از هر چیز اهمیت مى دهد. هنگامى که مسأله به صورت یک مطلب قطعى و جزمى طرح شود، گاهى در مقابل آن، مقاومت بخرج مى دهد و همچون یک فکر بیگانه به آن مى نگرد، ولى هنگامى که به صورت سؤال طرح شود و پاسخ را از درون وجدان و قلب خود بشنود آن را فکر و تشخیص خود مى داند و به عنوان «یک فکر و طرح آشنا» به آن مى نگرد. لذا در مقابل آن مقاومت بخرج نمى دهد، این طرز تعلیم مخصوصاً در برابر افراد لجوج و همچنین در برابر کودکان مؤثر است. در قرآن از این روش استفاده فراوان شده که به چند نمونه از آن در اینجا اشاره مى کنیم: 1 ـ هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لایَعْلَمُونَ: «آیا دانایان با نادانان مساویند»؟ 1 2 ـ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الأَعْمى وَ الْبَصیرُ أَ فَلا تَتَفَکَّرُونَ: «بگو: آیا نابینا با شخص بینا مساوى است آیا فکر نمى کنید»؟ 2 3 ـ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الأَعْمى وَ الْبَصیرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِی الظُّلُماتُ وَ النُّورِ: «بگو: آیا شخص بینا با شخص نابینا مساوى است آیا تاریکى با روشنائى یکسان است»؟
ترجمه ۱۵۲ـ خداوند وعده خود را به شما، (درباره پیروزى بر دشمن در احد) تحقق بخشید; در آن هنگام (که در آغاز جنگ) دشمنان را به فرمان او، به قتل مى رساندید; تا این که سست شدید; و (بر سر رها کردن سنگرها) در کار خود به نزاع پرداختید; و بعد از آن که آنچه را دوست مى داشتید (از غلبه بر دشمن) به شما نشان داد، نافرمانى کردید. بعضى از شما، خواهان دنیا بودند; و بعضى خواهان آخرت. سپس خداوند شما را از آنان منصرف ساخت; (و پیروزى شما به شکست انجامید) تا شما را آزمایش کند، و او شما را بخشید; و خداوند نسبت به مؤمنان، فضل و بخشش دارد. ۱۵۳ ـ (به خاطر بیاورید) هنگامى را که از کوه بالا مى رفتید; و (جمعى در وسط بیابان پراکنده شدند; و از شدت وحشت) به عقب ماندگان نگاه نمى کردید; و پیامبر از پشت سر، شما را صدا مى زد. سپس اندوه ها را یکى پس از دیگرى به شما جزا داد; این به خاطر آن بود که دیگر براى از دست رفتن (غنائم جنگى) غمگین نشوید، و نه به خاطر مصیبت هائى که بر شما وارد مى گردد. و خداوند از آنچه انجام مى دهید، آگاه است. ۱۵۴ ـ سپس به دنبال این غم و اندوه، آرامشى بر شما فرستاد. این آرامش، به صورت خواب سبکى بود که (در شب بعد از حادثه احد) گروهى از شما را فرا گرفت; اما گروه دیگرى در فکر جان خویش بودند; (و خواب به چشمانشان نرفت). آنها گمان هاى نادرستى ـ همچون گمان هاى دوران جاهلیت ـ درباره خدا داشتند; و مى گفتند: «آیا چیزى از پیروزى نصیب ما مى شود»؟! بگو: «همه کارها (و پیروزى ها) به دست خداست»! آنها در دل خود، چیزى را پنهان مى دارند که براى تو آشکار نمى سازند; مى گویند: «اگر ما سهمى از پیروزى داشتیم، در اینجا کشته نمى شدیم»! بگو: «اگر هم در خانه هاى خود بودید، آنهائى که کشته شدن بر آنها مقرر شده بود، قطعاً به سوى آرام گاه هاى خود بیرون مى آمدند (و آنها را به قتل مى رساندند)». و اینها براى این است که خداوند، آنچه در سینه هایتان پنهان دارید، بیازماید; و آنچه را در دل هاى شما (از ایمان) است، خالص گرداند; و خداوند از آنچه در درون سینه هاست، با خبر است.
تفسیر در ماجراى جنگ احد گفتیم، مسلمانان در آغاز جنگ با اتحاد و شجاعت خاصى جنگیدند، و به زودى پیروز شدند، لشکر دشمن از هم پراکنده شد و موجى از شادى سراسر لشکر اسلام را فرا گرفت. ولى نافرمانى جمعى از تیراندازان که در شکاف کوه «عینین» به سرکردگى «عبداللّه بن جبیر» مى جنگیدند و رها کردن آن سنگر حساس، و مشغول شدن آنها و دیگران به جمع آورى غنائم، سبب شد که ورق برگردد و شکست سختى به لشکر اسلام وارد شود. هنگامى که مسلمانان با دادن تلفات و خسارات سنگین به «مدینه» بازگشتند با یکدیگر مى گفتند: مگر خداوند به ما وعده فتح و پیروزى نداده بود؟ پس چرا در این جنگ شکست خوردیم؟ آیات فوق به آنها پاسخ مى گوید و علل شکست را توضیح مى دهد. اکنون به تفسیر جزئیات آیات باز مى گردیم: در نخستین آیه، قرآن مى گوید: «خداوند وعده خود را به شما تحقق بخشید، در آن هنگام که دشمنان را به فرمان او به قتل مى رساندید، تا این که سست شدید» ( وَ لَقَدْ صَدَقَکُمُ اللّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ 1 بِإِذْنِهِ حَتّى إِذا فَشِلْتُمْ ) وعده خدا درباره پیروزى شما کاملاً درست بود و به همین دلیل در آغاز جنگ پیروز شدید و به فرمان خدا دشمن را پراکنده ساختید و این وعده پیروزى تا زمانى که دست از استقامت و پیروزى فرمان پیغمبر برنداشته بودید ادامه داشت، شکست از آن زمان شروع شد که سستى و نافرمانى شما را فرا گرفت. یعنى اگر تصور کردید که وعده پیروزى بدون قید و شرط بوده، سخت در اشتباه بوده اید، تمام وعده هاى پیروزى مشروط به پیروى از فرمان خدا است. درباره این که خداوند در کجا به مسلمانان وعده پیروزى در این جنگ داده بود دو احتمال است: نخست این که: منظور وعده هاى عمومى است که به طور مکرر از خدا به مؤمنان درباره پیروزى بر دشمنان داده شده بود. دیگر این که: پیامبر خدا که وعده او وعده الهى است صریحاً قبل از شروع جنگ احد به مسلمانان وعده پیروزى در این میدان داده بود. قرآن پس از آن مى گوید: «و در کار خود به نزاع پرداختید، و بعد از آن که آنچه دوست مى داشتید به شما نشان داد نافرمانى کردید» ( وَ تَنازَعْتُمْ فِی الأَمْرِ وَ عَصَیْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما أَراکُمْ ما تُحِبُّونَ ). آرى، پس از مشاهده آن پیروزى چشم گیر که مورد علاقه شما بود راه عصیان پیش گرفتید، و در حقیقت براى به دست آوردن پیروزى کوشش لازم را به خرج دادید. اما براى نگاه داشتن آن استقامت نکردید، که همیشه نگهدارى پیروزى ها از به دست آوردن آن مشکل تر است. از این جمله که اشاره به وضع تیراندازان شکاف کوه عینین است به خوبى استفاده مى شود: تیراندازانى که در شکاف کوه بودند درباره رها کردن سنگر خود اختلاف کردند و جمع زیادى دست به عصیان و مخالفت زدند. ضمناً تعبیر به «عَصَیْتُمْ» به معنى نافرمانى کردید، نشان مى دهد: اکثریت دست به مخالفت زده بودند. سپس مى افزاید: «در این موقع جمعى از شما خواستار دنیا و جمع غنائم بودید در حالى که جمعى دیگر (همچون عبداللّه بن جبیر و چند نفر از تیراندازان) ثابت قدم خواستار آخرت و پاداش هاى الهى بودند» ( مِنْکُمْ مَنْ یُریدُ الدُّنْیا وَ مِنْکُمْ مَنْ یُریدُ الآْخِرَةَ ). اینجا بود که ورق برگشت و «خداوند پیروزى شما را به شکست تبدیل کرد تا شما را بیازماید، تنبیه کند و پرورش دهد» ( ثُمَّ صَرَفَکُمْ عَنْهُمْ لِیَبْتَلِیَکُمْ ). «ولى سرانجام خداوند همه این نافرمانى ها و گناهان شما را بخشید (در حالى که سزاوار مجازات بودید); زیرا خداوند نسبت به مؤمنان فضل و بخشش دارد و از اعطاء هرگونه نعمتى فروگذار نمى کند» ( وَ لَقَدْ عَفا عَنْکُمْ وَ اللّهُ ذُو فَضْل عَلَى الْمُؤْمِنینَ)
در آیه بعد، خداوند صحنه پایان احد را به مسلمانان یادآورى مى کند و مى فرماید: «به خاطر بیاورید هنگامى را که از کوه بالا مى رفتید و به عقب ماندگان هیچ نگاه نمى کردید و پیامبر از پشت سر شما را صدا مى زد» ( إِذْ تُصْعِدُونَ 3 وَ لا تَلْوُونَ عَلى أَحَد وَ الرَّسُولُ یَدْعُوکُمْ فی أُخْراکُمْ ) . آرى، به یاد آورید آن زمان که به هر طرف پراکنده مى شدید و فرار مى کردید و هیچ نگاه به عقب سر نمى کردید که سایر برادران شما در چه حالند، در حالى که پیامبر از پشت شما را صدا مى زد. پیامبر(صلى الله علیه وآله) فریاد مى زد که: «بندگان خدا به سوى من بازگردید به سوى من بازگردید من رسول خدایم» (اِلِىَّ عِبادَ اللّهِ اِلَىَّ عِبادَ اللّهِ فَاِنِّى رَسُولُ اللّهِ) . ولى هیچ یک از شما به سخنان او توجه نداشتید. «در این هنگام غم و اندوه یکى پس از دیگرى به سوى شما رو آورد» ( فَأَثابَکُمْ غَمّاً بِغَمّ ). اندوه به خاطر شکست، به خاطر از دست دادن جمعى از افسران و سربازان شجاع، به خاطر مجروحان و به خاطر شایعه شهادت پیامبر و واقعیت جراحات او، اینها همه نتیجه آن مخالفت ها بود. هجوم سیل غم و اندوه به سوى شما «براى این بود که دیگر به خاطر از دست رفتن غنائم جنگى غمگین نشوید و از جراحاتى که در میدان جنگ در راه پیروزى به شما مى رسد نگران نباشید» ( لِکَیْلا تَحْزَنُوا عَلى ما فاتَکُمْ وَ لا ما أَصابَکُمْ ). «و خدا از اعمال شما آگاه است» ( وَ اللّهُ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ ). و به خوبى وضع اطاعت کنندگان و مجاهدان واقعى و هم چنین فراریان را مى داند. بنابراین، هیچ یک از شما نباید خود را فریب دهد و چیزى بر خلاف آنچه در میدان احد واقع شده، ادعا کند اگر به راستى جزء دسته اول هستید خدا را شکر گوئید و در غیر این صورت از گناهان خود توبه کنید.
شب بعد از «جنگ احد»، شب دردناک و پر اضطرابى بود مسلمانان پیش بینى مى کردند سربازان فاتح قریش بار دیگر به «مدینه» بازگردند و آخرین مقاومت مسلمانان را در هم بشکنند و شاید جسته گریخته خبر تصمیم بت پرستان به بازگشت، نیز به آنها رسیده بود و مسلماً اگر باز مى گشتند خطرناک ترین مرحله جنگ رخ مى داد. در این میان، مجاهدان راستین و توبه کنندگانى که از فرار از میدان احد پشیمان شده بودند و به لطف پروردگار اعتماد داشتند و به وعده هاى پیغمبر(صلى الله علیه وآله)نسبت به آینده دلگرم و مطمئن بودند در میان این اضطراب و وحشت عمومى خواب آسوده و آرام بخشى داشتند در حالى که لباس جنگ در تن آنها بود و سلاح در کنار آنها. اما منافقان و افراد ضعیف الایمان و ترسو در میان انبوهى از افکار ناراحت کننده تمام شب را بیدار ماندند و بدون این که بخواهند، براى مؤمنان حقیقى پاسدارى کردند، آخرین آیه مورد بحث، ماجراى آن شب را تشریح مى کند و مى فرماید: «سپس بعد از آن همه غم و اندوه روز احد، آرامش را بر شما نازل کرد» ( ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً ) . و مى افزاید: «این آرامش همان خواب سبکى بود که جمعى از شما را فرا گرفت، اما جمع دیگرى بودند که تنها به فکر جان خود بودند و به چیزى جز نجات خویش نمى اندیشیدند و به همین جهت آرامش را به کلى از دست داده بودند» ( نُعاساً یَغْشى طائِفَةً مِنْکُمْ وَ طائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ ). این یکى از آثار مهم ایمان است که مؤمن حتى در زندگى این جهان آرامش لذت بخشى دارد که افراد بى ایمان یا منافق و یا ضعیف الایمان، هیچ گاه طعم آن را نمى چشند. پس از آن قرآن مجید به تشریح گفتگوها و افکار منافقان و افراد سست ایمان که در آن شب بیدار ماندند پرداخته، مى گوید: «آنها درباره خدا گمان هاى نادرست همانند گمان هاى دوران جاهلیت و قبل از اسلام داشتند و در افکار خود احتمال دروغ بودن وعده هاى پیامبر را مى دادند» ( یَظُنُّونَ بِاللّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجاهِلِیَّةِ ). و به یکدیگر و یا به خویشتن مى گفتند: «آیا ممکن است با این وضع دلخراشى که مى بینیم چیزى از پیروزى نصیب ما بشود»؟ ( یَقُولُونَ هَلْ لَنا مِنَ الأَمْرِ مِنْ شَیْء ). یعنى بسیار بعید و یا غیر ممکن است. قرآن در جواب آنها مى گوید: «بگو: آرى پیروزى به دست خدا است» ( قُلْ إِنَّ الأَمْرَ کُلَّهُ لِلّهِ ). و اگر او بخواهد و شما را شایسته ببیند نصیب شما خواهد کرد. «آنها حاضر نبودند همه آنچه را در دل داشتند اظهار کنند زیرا مى ترسیدند در صف کافران قرار گیرند» ( یُخْفُونَ فی أَنْفُسِهِمْ ما لا یُبْدُونَ لَکَ ). گویا آنها چنین مى پنداشتند: شکست احد نشانه نادرست بودن آئین اسلام است و لذا مى گفتند: «اگر ما بر حق بودیم و سهمى از پیروزى داشتیم در اینجا این همه کشته نمى دادیم» ( یَقُولُونَ لَوْ کانَ لَنا مِنَ الأَمْرِ شَیْءٌ ما قُتِلْنا هاهُنا ). خداوند در پاسخ آنها به دو مطلب اشاره مى کند: نخست این که: تصور نکنید کسى با فرار از میدان جنگ و از حوادث سختى که باید به استقبال آن بشتابد مى تواند از مرگ فرار کند، لذا مى فرماید: «بگو: اگر در خانه هاى خود هم بودید آنهائى که کشته شدن بر آنها مقرر شده، قطعاً به سوى آرامگاه هاى خود بیرون مى آمدند» ( قُلْ لَوْ کُنْتُمْ فی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلى مَضاجِعِهِمْ ). چنین نیست که اگر افراد در میدان جنگ شرکت نکنند باقى بمانند، خیر، بسته به این است که اجل آنها رسیده باشد یا خیر. اصولاً ملتى که بر اثر سستى اکثریتش، محکوم به شکست است بالاخره طعم مرگ را خواهد چشید چه بهتر که آن را در میدان جهاد و در زیر ضربات شمشیر دشمن در حال مبارزه افتخار آمیز ببیند، نه این که در خانه اش بر سر او بریزند و او را با ذلت در میان بستر از بین ببرند. دیگر این که باید این حوادث پیش بیاید و هر کس آنچه در دل دارد آشکار کند و صفوف مشخص گردد. به علاوه افراد تدریجاً پرورش یابند و نیات آنها خالص و ایمان آنها محکم و قلوب آنها پاک شود، لذا مى فرماید: «اینها براى این است که خداوند آنچه در سینه ها دارید بیازماید و آنچه را در دل هاى شما است خالص گرداند» ( وَ لِیَبْتَلِیَ اللّهُ ما فی صُدُورِکُمْ وَ لِیُمَحِّصَ ما فی قُلُوبِکُمْ ). و در پایان آیه مى گوید: «خداوند اسرار درون سینه ها را مى داند» ( وَ اللّهُ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ ). و به همین دلیل، تنها به اعمال مردم نگاه نمى کند بلکه مى خواهد قلوب آنها را نیز بیازماید و از هر گونه آلودگى به شرک و نفاق و شک و تردید پاک سازد.
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه السلام) امام جعفر صادق علیه السلام: كسى كه مىخواهد در همسايگى رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم و حضرت على و فاطمه عليهما السّلام باشد زيارت حسين بن على عليهما السّلام را ترك نكند. كامل الزيارات، النص، ص: ۱۳۶ ادامه مطلب ...
نفس المهموم لظلمنا تسبیح و همه لنا عبادة و کتمان سرنا جهاد فی سبیل الله.ثم قال ابو عبد الله علیه السلام: یجب ان یکتب هذا الحدیث بالذهب.
امام صادق علیه السلام فرمود: نفس کسی که بخاطر مظلومیت ما اندوهگین شود، تسبیح است و اندوهش برای ما، عبادت است و پوشاندن راز ما جهاد در راه خداست.سپس امام صادق علیه السلام افزود: این حدیث را باید با طلا نوشت! امالی شیخ مفید، ص .338
امام رضا «علیه السلام»
حسین بن ثوبر گوید: من و یونس بن طبیان نزد امام صادق «علیه السلام» بودیم . او انسش از ما بیشتر بود. به حضرت عرضه داشت؛ من بسیار امام حسین «علیه السلام» را یاد می کنم،پس چه ذکری بگویم؟ حضرت فرمودند: بگو: «صلی الله علیک یا ابا عبدالله » و این ذکر را سه مرتبه بگو چرا که سلام از نزدیک و دور به ایشان می رسد.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی تلویزیونی بمناسبت سالروز ولادت رسول اکرم(ص) و امام صادق(ع) 13 /آبان/ 1399
سیاست ما درباره آمریکا با رفتوآمد اشخاص تغییر نمیکند باید قوی شویم تا مأیوس شوند
دشمنی و معارضه همهجانبه استکبار و صهیونیزم با اسلام:
آخرین نمونه این دشمنی خبیثانه، دشنام به چهره نورانی پیامبر اعظم به زبان کاریکاتور، و حمایت رییسجمهور فرانسه از این اقدام زشت بود که بار دیگر نشان داد پشت سر اینگونه مسائل دستهای پنهانی وجود دارد.
علاج قطعی تحریم با تکیه بر توان داخل نه عقبنشینی در برابر آمریکا 10 /مرداد/ 1399
مسأله این است که این انقلاب، انقلابی است که با اسلام مردم سر و کار دارد و این هست که مردم را در صحنه نگه میدارد. علت این که امام این همه روی اسلام و احکام اسلامی در انقلاب تکیه میکنند، این است. حواسشان را جمع کنند بر مسئولین. همیشه زمان امروز نیست. پما مقاومتها داریم هنوز داریم. ما هنوز کارها داریم. هنوز این قدر حوادث در پیش داریم، در همهی این حوادث مردم باید تصمیم بگیرند. 1360/04/17
امام خامنه ای:
کمال زن در غلبهی عواطف اوست و این به دلیل این است که شغل اوّل زن تربیت فرزند است نمیگوئیم شغل دیگر نداشته باشد، داشته باشد. میتواند، هیچ مانعی ندارد داشته باشد. اسلام مانع نیست، اما اوّلین و اساسیترین و پراهمیتترین شغل زن، مادری است. اگر رئیس جمهور هم بشود، اهمیتش به قدر اهمیت مادری نیست. من اگر بتوانم تشریح کنم، وقت میبود و میگفتم که مادر بودن چقدر اهمیت دارد؛ یک مادر خوب بودن، قبول میکردید که از ریاست جمهوری هم بالاتر است اهمیت و ارزشش. برای این کار عاطفه لازم است. خدا این موجود را با این عواطف خروشان آفریده تا مادری لنگ نماند. اگر مادری لنگ بماند، نسل انسان منقطع میشود. یا انسانهائی که به جامعه وارد میشوند، انسانهای کامل و درست و حسابی و معتدلی نخواهند بود. 1360/04/06
امام خامنه ای:
اصل تعقل، یکی از اصول اساسی اسلام
اساس جامعهی اسلامی هم بر این است که به مردم فرصت فکر کردن داده بشود. یعنی آنچه گفتنی است به مردم گفته شود تا مردم بتوانند در سایهی معرفتی که پیدا میکنند بنشینند با خود حساب کنند و حق را از باطل تشخیص بدهند. لذا اساس حکومتهای ظالمانه در طول تاریخ بشر و همچنین امروز در دنیا بر این بوده که وسیلهی تشخیص حق و باطل یعنی فکر کردن و اندیشیدن را از مردم بگیرند.۱۳۶۰/۰۴/۰۵
امام خامنه ای:
اصل تعقل، یکی از اصول اساسی اسلام
اساس جامعهی اسلامی هم بر این است که به مردم فرصت فکر کردن داده بشود. یعنی آنچه گفتنی است به مردم گفته شود تا مردم بتوانند در سایهی معرفتی که پیدا میکنند بنشینند با خود حساب کنند و حق را از باطل تشخیص بدهند. لذا اساس حکومتهای ظالمانه در طول تاریخ بشر و همچنین امروز در دنیا بر این بوده که وسیلهی تشخیص حق و باطل یعنی فکر کردن و اندیشیدن را از مردم بگیرند.۱۳۶۰/۰۴/۰۵
گرفتن حالت تعقل از مردم، تلاش دشمنان انقلاب
ما، یعنی ملت مسلمان ایران امروز بیش از همیشه محتاج تعلق و تدبریم. یک وظیفه دستگاههای اداره کننده دارند و آن ارشاد و هدایت مردم است. یک وظیفه مردم دارند و آن شنیدن ارشادها و هدایتها و فکر کردن دربارهی آنهاست. دشمن که میخواهد مردم نفهمند به هر دو ضربه میزند. اوّلاً سعی میکند صدای هدایت کنندهها را در میان غوغای تبلیغاتی جهانی گم کند، نگذارد فریاد رسای هادیان امت به گوش مردم برسد. ثانیاً سعی میکنند مردم را از شنیدن باز بدارند، یعنی گویندهها را تخطئه میکنند، تبلیغات را دروغ وانمود میکنند، برای اینکه ایمان مردم از آنچه هادیان و منادیان حق بیان میکنند سلب شود و مردم باور خود را به گفتهی دلسوزها از دست بدهند. 1360/04/05
امام خامنه ای:
اصل تعقل، یکی از اصول اساسی اسلام
اساس جامعهی اسلامی هم بر این است که به مردم فرصت فکر کردن داده بشود. یعنی آنچه گفتنی است به مردم گفته شود تا مردم بتوانند در سایهی معرفتی که پیدا میکنند بنشینند با خود حساب کنند و حق را از باطل تشخیص بدهند. لذا اساس حکومتهای ظالمانه در طول تاریخ بشر و همچنین امروز در دنیا بر این بوده که وسیلهی تشخیص حق و باطل یعنی فکر کردن و اندیشیدن را از مردم بگیرند.۱۳۶۰/۰۴/۰۵
گرفتن حالت تعقل از مردم، تلاش دشمنان انقلاب
حکومت اسلامی آن حکومتی است که مردم را به فکر کردن دعوت میکند، و هدایت ذهن مردم را به عهده میگیرد. مردم را سرگرم هواها و هوسها و سخنان بیارتباط به سیاست و زندگی مشغول نمیکند، سرگرم نمیکند؛ ... در جامعهی اسلامی مردم در مقابل کسانی قرار میگیرند که آنها میخواهند مردم نشنوند صدای هادیها و منادیها را. امروز در جو ایران این اصل اساسی نظام اسلامی به شدت از سوی دشمنان مورد تهدید قرار میگیرد. دشمن با یک انقلاب عظیم مردمی و ضد شرق و غرب روبهرو شده. 1360/04/05
امام خامنه ای:
اصل تعقل، یکی از اصول اساسی اسلام
اساس جامعهی اسلامی هم بر این است که به مردم فرصت فکر کردن داده بشود. یعنی آنچه گفتنی است به مردم گفته شود تا مردم بتوانند در سایهی معرفتی که پیدا میکنند بنشینند با خود حساب کنند و حق را از باطل تشخیص بدهند. لذا اساس حکومتهای ظالمانه در طول تاریخ بشر و همچنین امروز در دنیا بر این بوده که وسیلهی تشخیص حق و باطل یعنی فکر کردن و اندیشیدن را از مردم بگیرند.۱۳۶۰/۰۴/۰۵
امروز شیوهی دشمن این است که نگذارد مردم دربارهی حوادثی که در ایران و نسبت به اسلام در حال انجام شدن است فکر کنند ...
دشمن با یک انقلاب عظیم مردمی و ضد شرق و غرب روبهرو شده. این انقلاب را چگونه خنثی کند و از بین ببرد؟ انقلاب ما بر روی دوش مردم قرار دارد، چگونه مردم را از این انقلاب دلسرد بکند؟ برای اینکه مردم از محور انقلاب دور بشوند خیلی راهها را دشمن تاکنون پیموده است. امروز شیوهی دشمن این است که نگذارد مردم دربارهی حوادثی که در ایران و نسبت به اسلام در حال انجام شدن است فکر کنند. 1360/04/05
امام خامنه ای:
دشمن سعی میکند جامعهی ما را از راه جلو گرفتن از نیروی فکر و اندیشهی آنها به بیتفاوتی بکشاند. ما از مردم میخواهیم بشنوند و فکر کنند، این چیزی است که اسلام از مردم میخواهد. دشمن از مردم میخواهد که به سخن افراد دلسوز و هدایت کننده گوش ندهند و دربارهی آن فکر نکنند. چطور دشمن این کار را انجام میدهد؟ از راه ایجاد غوغا این کار را انجام میدهد. دشمن میخواهد با ایجاد جو غوغا و تشنج حالت تعقل را از مردم بگیرد. 1360/04/05
شهید مدافع حرم شهید محمد مرادی (ابو ابوالفضل) تاریخ شهادت : 1395/05/10 | راموسه - حلب - سوریه
بخشی از وصیت نامه:
اگر میخواهیم این امنیت و ثبات بر قرار باشد باید گوش به فرمان ولی فقیه خود امام خامنهای (مدظله) باشیم و با تمام وجود از او حمایت کنیم و با تمام توان در مقابل استکبار جهانی مخصوصا آمریکا و اسراییل بایستیم، زیر بار ظلم و ستم آنها نرویم، ما شیعه هستیم غیرت داریم، نباید اجازه دهیم هرگز کشورمان بازیچه دست آنها قرار بگیرد ...
در فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم شهید حسین دارابی آمده است: «وصیتی به بچه حزباللهیها میکنم و آن هم این است که در قبال انقلاب احساس تکلیف کنند و ننشینند گوشهای و نگاه کنند و مشکلات را به گردن دیگران بیندازند.»
و اگر ان شاءالله لیاقت شهادت را پیدا کردم و خداوند ما را بپذیرد و ما را جزو سربازان آقا امام زمان بپذیرد و راضی نیستم کسانیکه در این انقلاب بی تفاوت و ضد انقلاب هستند در مراسم من شرکت کنند. چه خوب است پنج نفر افراد حزب اللهی در مراسم شرکت کنند تا افراد بی تفاوت و ضد انقلاب چون اینها معنای شهادت را نمیدانند ...
شهید علی خياط زاده شهادت: دوازدهم دي 1363 با سمت آرپيجيزن در بستان
بخشی از وصیت نامه
وحدت خود را حفظ كنيد و مواظب دشمنان باشيد و بدانيد كه دشمن مانند گرگ در كمين است ... با بىحجابى و منكرات و فحشا مبارزه كنيد. با دادن اين همه شهيد نگذاريد كه هنوز در خيابانها بىحجابى و فحشا باشد.
شهید همت صحراپور شهادت: سوم آذر 1363، در خرمشهر
بخشی از وصیت نامه
مردم ایران! برای خدا و اسلام تلاش و کوشش کنید و وحدت کلمه را حفظ کنید. نهضت به شکست انجامد عزّت شما تبدیل به ذلّت میشود. مواظب باشید در میان صفهای مستحکم شما گروهکهای نفاق، شکاف ایجاد نکنند که عملی فرعونی و شیطانی است، زیرا منافقان دشمنِ خود را یعنی اسلام، شناختهاند و درصدد نابودی اسلام هستند که این خود فکری پوچ و غلط است.
شهید محمدعلی بهراميزاده بقرآبادي شهادت: بيست و دوم دي 1365، در شلمچه
بخشی از وصیت نامه
سعی در بالابردن رفتار و اخلاق اسلامی داشته باشید و بیشتر به مسائل اسلامی توجّه کنید و از هرگونه اختلاف و اعمال ناهنجار خودداری کنید.
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه السلام) امام جعفر صادق علیه السلام: كسى كه دوست دارد بر سفرههاى نور بنشيند در روز قيامت، پس بايد از زوّار حضرت حسين بن على عليهما السّلام باشد. كامل الزيارات، النص، ص: ۱۳۵ ادامه مطلب ...
اگر کسى از شما بمیرد در حالى که منتظر حکومت امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) بوده، همانند کسى است که با امام قائم علیه السلام در خیمه اش بوده است.
سپس حضرت اندکى درنگ کردند و فرمودند: نه، بلکه همانند کسى است که در کنار حضرت زد و خورد کند.
سپس فرمودند: نه، به خدا قسم، بلکه مانند کسى است که در کنار رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) به شهادت برسد.
منافقان گناه نرفتن به جهاد را با گناه دیگری توجیه میکنند
مروری بر تفسیر سوره برائت، آیات 62-63:
امام خامنه ای:
منافقان گناه نرفتن به جهاد را با گناه دیگری توجیه میکنند
منافقان، وقتی کار خطایی انجام میدهند، برای توجیه آن خطا و برای پوشاندن و صاف کردن گودی این گناه، گناه دیگری انجام میدهند.
نرفتن به جهاد و نپذیرفتن مسئولیّت، گناهی عظیم بود که جبران آن به این است که بعد از این، پذیرای مسئولیّت باشند و چنانچه وقایع مشابهی پیش آمد، با آمادگی کامل بهطرفِ آن بروند و اطاعت خدا و رسول کنند؛ ولی این افراد بیایمان برای هموار کردن این گودال، مرتکب قسم دروغ میشوند و با این گناه بر نفاق خویش میافزایند و خود را از خدا دورتر میکنند...
اشتباه دیگری که حاکی از طبع منافقان است، این بود که اکنون که مرتکب چنین گناهی شدند، بهجایِ آنکه بیایند و از خدا و رسولش عذرخواهی نمایند و سعی در جلب رضای خدا و رسول(صلّیاللهعلیهوآله) و صاحب دین بنمایند، دنبال جلب توجّه و رضای مردم میروند؛ درحالیکه شایسته است که در صدد عذرخواهی از خدا و رسولش باشند؛ امّا چنین نمیکنند؛ چرا؟ چون ایمان به خدا ندارند: «إِنْ کانُوا مُؤْمِنینَ». اگر مؤمن به خدایید و او را باور دارید و به خدا سوگند میخورید و اگر منافق نیستید، پس چرا سراغ خدا نمیروید؟
این به آن سبب است که آنها ایمان ندارند. اگر ایمان داشتند، به سراغ خدا میرفتند و خدای متعال از آنها تکلیف دیگری میخواست و آن را انجام میدادند و در صف مؤمنان قرار میگرفتند؛ امّا آنها این کار را نمیکنند؛ چون میدانند که اگر به سراغ خدا و رسول(صلّیاللهعلیهوآله) بروند باز به آنها مسئولیّت خواهند داد؛ اینها هم که تحمّل بار تکلیف را ندارند و حاضر نیستند برای خدا از منافع خود بگذرند؛ لذا سراغ مردم میروند.
تاریخ شهادت : 1394/11/12 محل شهادت : عملیات آزاد سازی نبل و الزهرا - سوریه
بخشی از وصیت نامه:
رفتن ما رفتنی است جهت آماده سازی زمینه های قیام جهانی تا رهبر حسینی ما بیرق را به دستان مبارک مولا و اماممان تحویل دهد.
شهید مدافع حرم شهید احمد حاجیوند الیاسی
تاریخ شهادت : 1394/11/12 محل شهادت : عملیات آزاد سازی نبل و الزهرا - سوریه
بخشی از وصیت نامه:
برادر و خواهرم ما همه معلومهایی هستیم که با علت های اهل بیت (ع) آفریده شدهایم موجودات ...
برادر و خواهرم ماهمه معلومهایی هستیم که با علت های اهل بیت (ع) آفریده شدهایم موجودات ناچیزی که به حرمت این خاندان منزلت پیدا کرده ایم،خانواده ایی که سراسر محبت و عطوفت و رحمت نشأت گرفته از رحمت الهی هستند ما هر چه داریم از این بزرگواران است پس حرمت خانواده الهی را حفظ کنید و شعائر الهی را نشر دهید درمجالس اهل بیت (ع) حضور فعال داشته باشد،خواهران حضور زینبی باشد نه با انگیزه فکری ولی ظاهری غربی،اهل بیت رنگ زندگی باشد هرگز نگذارید رنگ اهل بیت (ع) در زندگیتان کم رنگ شود.
شهید مدافع حرم شهید احمد حاجیوند الیاسی
تاریخ شهادت : 1394/11/12 محل شهادت : عملیات آزاد سازی نبل و الزهرا - سوریه
بخشی از وصیت نامه:
شعائر الهی را نشر دهید ...
برادر و خواهرم ماهمه معلومهایی هستیم که با علت های اهل بیت (ع) آفریده شدهایم موجودات ناچیزی که به حرمت این خاندان منزلت پیدا کرده ایم،خانواده ایی که سراسر محبت و عطوفت و رحمت نشأت گرفته از رحمت الهی هستند ما هر چه داریم از این بزرگواران است پس حرمت خانواده الهی را حفظ کنید و شعائر الهی را نشر دهید درمجالس اهل بیت (ع) حضور فعال داشته باشد،خواهران حضور زینبی باشد نه با انگیزه فکری ولی ظاهری غربی،اهل بیت رنگ زندگی باشد هرگز نگذارید رنگ اهل بیت (ع) در زندگیتان کم رنگ شود.
شهید مدافع حرم شهید احمد حاجیوند الیاسی
تاریخ شهادت : 1394/11/12 محل شهادت : عملیات آزاد سازی نبل و الزهرا - سوریه
بخشی از وصیت نامه:
هرگز نگذارید رنگ اهل بیت (ع) در زندگیتان کم رنگ شود.
برادر و خواهرم ماهمه معلومهایی هستیم که با علت های اهل بیت (ع) آفریده شدهایم موجودات ناچیزی که به حرمت این خاندان منزلت پیدا کرده ایم،خانواده ایی که سراسر محبت و عطوفت و رحمت نشأت گرفته از رحمت الهی هستند ما هر چه داریم از این بزرگواران است پس حرمت خانواده الهی را حفظ کنید و شعائر الهی را نشر دهید در مجالس اهل بیت (ع) حضور فعال داشته باشد، خواهران حضور زینبی باشد نه با انگیزه فکری ولی ظاهری غربی، اهل بیت رنگ زندگی باشد هرگز نگذارید رنگ اهل بیت (ع) در زندگیتان کم رنگ شود.
شهید مدافع حرم شهید احمد حاجیوند الیاسی
تاریخ شهادت : 1394/11/12 محل شهادت : عملیات آزاد سازی نبل و الزهرا - سوریه
بخشی از وصیت نامه:
هرگز نگذارید دشمنان یا جیره خواران آنها در این نظام نفوذ کنند و ضربه بزنند ...
دوستان عزیزم این نظام به ید قدرت الهی برپا شده است و دستان توانمند امام زمان (عج) آن را یاری و پشتیبانی می کند، هر گز نگذارید دشمنان یا جیره خواران آنها در این نظام نفوذ کنند و ضربه بزنند. همه میدانیم این میسر نخواهد شد مگر با خودسازی، دوستان بصیرتتان را بیشتر کنید یعنی اینقدر خود سازی کنید که در راه اطاعت محض از ولایت تردیدی به خودتان راه ندهید، چنان مستحکم بایستید که کسی به خود جرأت توهین به ولایت را نکند. و از همه مهمتر پشتیبان ولایت فقیه بودن است سرباز شایسته برای امام خامنه ای عزیز و خادم امت اسلامی باشید و در راه او از اولین جان فداییها باشید همیشه در خط اول یاری ولایت، اگر ما از رهبر فاصله بگیریم و دشمن و منافق را دوست خود قرار دهیم فاتحه این نظام و ارزش های حقیقی آن خوانده می شود،پس دوستان رهبر تنها تر نشود بیش از پیش یاریش کنید.
شهید مدافع حرم شهید احمد حاجیوند الیاسی
تاریخ شهادت : 1394/11/12 محل شهادت : عملیات آزاد سازی نبل و الزهرا - سوریه
بخشی از وصیت نامه:
دوستان بصیرتتان را بیشتر کنید یعنی اینقدر خود سازی کنید که در راه اطاعت محض از ولایت تردیدی به خودتان راه ندهید ...
دوستان عزیزم این نظام به ید قدرت الهی برپا شده است و دستان توانمند امام زمان (عج) آن را یاری و پشتیبانی می کند، هر گز نگذارید دشمنان یا جیره خواران آنها در این نظام نفوذ کنند و ضربه بزنند. همه میدانیم این میسر نخواهد شد مگر با خودسازی، دوستان بصیرتتان را بیشتر کنید یعنی اینقدر خود سازی کنید که در راه اطاعت محض از ولایت تردیدی به خودتان راه ندهید، چنان مستحکم بایستید که کسی به خود جرأت توهین به ولایت را نکند. و از همه مهمتر پشتیبان ولایت فقیه بودن است سرباز شایسته برای امام خامنه ای عزیز و خادم امت اسلامی باشید و در راه او از اولین جان فداییها باشید همیشه در خط اول یاری ولایت، اگر ما از رهبر فاصله بگیریم و دشمن و منافق را دوست خود قرار دهیم فاتحه این نظام و ارزش های حقیقی آن خوانده می شود،پس دوستان رهبر تنها تر نشود بیش از پیش یاریش کنید.
شهید مدافع حرم شهید احمد حاجیوند الیاسی
تاریخ شهادت : 1394/11/12 محل شهادت : عملیات آزاد سازی نبل و الزهرا - سوریه
بخشی از وصیت نامه:
چنان مستحکم بایستید که کسی به خود جرأت توهین به ولایت را نکند. و از همه مهمتر پشتیبان ولایت فقیه بودن است ...
دوستان عزیزم این نظام به ید قدرت الهی برپا شده است و دستان توانمند امام زمان (عج) آن را یاری و پشتیبانی می کند، هر گز نگذارید دشمنان یا جیره خواران آنها در این نظام نفوذ کنند و ضربه بزنند. همه میدانیم این میسر نخواهد شد مگر با خودسازی، دوستان بصیرتتان را بیشتر کنید یعنی اینقدر خود سازی کنید که در راه اطاعت محض از ولایت تردیدی به خودتان راه ندهید، چنان مستحکم بایستید که کسی به خود جرأت توهین به ولایت را نکند. و از همه مهمتر پشتیبان ولایت فقیه بودن است سرباز شایسته برای امام خامنه ای عزیز و خادم امت اسلامی باشید و در راه او از اولین جان فداییها باشید همیشه در خط اول یاری ولایت، اگر ما از رهبر فاصله بگیریم و دشمن و منافق را دوست خود قرار دهیم فاتحه این نظام و ارزش های حقیقی آن خوانده می شود،پس دوستان رهبر تنها تر نشود بیش از پیش یاریش کنید.
شهید مدافع حرم شهید احمد حاجیوند الیاسی
تاریخ شهادت : 1394/11/12 محل شهادت : عملیات آزاد سازی نبل و الزهرا - سوریه
بخشی از وصیت نامه:
سرباز شایسته برای امام خامنه ای عزیز و خادم امت اسلامی باشید و ...
دوستان عزیزم این نظام به ید قدرت الهی برپا شده است و دستان توانمند امام زمان (عج) آن را یاری و پشتیبانی می کند، هر گز نگذارید دشمنان یا جیره خواران آنها در این نظام نفوذ کنند و ضربه بزنند. همه میدانیم این میسر نخواهد شد مگر با خودسازی، دوستان بصیرتتان را بیشتر کنید یعنی اینقدر خود سازی کنید که در راه اطاعت محض از ولایت تردیدی به خودتان راه ندهید، چنان مستحکم بایستید که کسی به خود جرأت توهین به ولایت را نکند. و از همه مهمتر پشتیبان ولایت فقیه بودن است سرباز شایسته برای امام خامنه ای عزیز و خادم امت اسلامی باشید و در راه او از اولین جان فداییها باشید همیشه در خط اول یاری ولایت، اگر ما از رهبر فاصله بگیریم و دشمن و منافق را دوست خود قرار دهیم فاتحه این نظام و ارزش های حقیقی آن خوانده می شود،پس دوستان رهبر تنها تر نشود بیش از پیش یاریش کنید.
شهید مدافع حرم شهید احمد حاجیوند الیاسی
تاریخ شهادت : 1394/11/12 محل شهادت : عملیات آزاد سازی نبل و الزهرا - سوریه
بخشی از وصیت نامه:
اگر ما از رهبر فاصله بگیریم و دشمن و منافق را دوست خود قرار دهیم فاتحه این نظام و ارزش های حقیقی آن خوانده می شود، پس ...
دوستان عزیزم این نظام به ید قدرت الهی برپا شده است و دستان توانمند امام زمان (عج) آن را یاری و پشتیبانی می کند، هر گز نگذارید دشمنان یا جیره خواران آنها در این نظام نفوذ کنند و ضربه بزنند. همه میدانیم این میسر نخواهد شد مگر با خودسازی، دوستان بصیرتتان را بیشتر کنید یعنی اینقدر خود سازی کنید که در راه اطاعت محض از ولایت تردیدی به خودتان راه ندهید، چنان مستحکم بایستید که کسی به خود جرأت توهین به ولایت را نکند. و از همه مهمتر پشتیبان ولایت فقیه بودن است سرباز شایسته برای امام خامنه ای عزیز و خادم امت اسلامی باشید و در راه او از اولین جان فداییها باشید همیشه در خط اول یاری ولایت، اگر ما از رهبر فاصله بگیریم و دشمن و منافق را دوست خود قرار دهیم فاتحه این نظام و ارزش های حقیقی آن خوانده می شود،پس دوستان رهبر تنها تر نشود بیش از پیش یاریش کنید.
شهید مدافع حرم شهید احمد حاجیوند الیاسی
تاریخ شهادت : 1394/11/12 محل شهادت : عملیات آزاد سازی نبل و الزهرا - سوریه
بخشی از وصیت نامه:
خدا را شاهد میگیریم این رهبرمان را بحق جانشین حضرت حجت (عج) می دانم و این اتمام حجت بر من است، شما را به ...
برادرانم پشتیبان و سربازان خوبی برای اسلام و انقلابی که امام خمینی (ره) بنا نهاد باشید و بسیجیان مخلص برای امام خامنه ای(مدظله) خدا را شاهد میگیریم این رهبرمان را بحق جانشین حضرت حجت (عج) می دانم و این اتمام حجت بر من است، شما را به اطاعت مطلق از فرمان رهبر انقلاب دعوت میکنم سرباز ولایت مطلقه فقیه باشید که پشت سر رهبر بودن افتخار دارد سربازی رهبری، سربازی امام زمان (عج) را در پی دارد.
شهید مدافع حرم شهید احمد حاجیوند الیاسی
تاریخ شهادت : 1394/11/12 محل شهادت : عملیات آزاد سازی نبل و الزهرا - سوریه
بخشی از وصیت نامه:
... برای پیروزی رزمندگان اسلام دعا کنید و آنها را یاری نمائید حتی اگر با ذکر یک صلوات ...
شهید مدافع حرم شهید احمد حاجیوند الیاسی
تاریخ شهادت : 1394/11/12 محل شهادت : عملیات آزاد سازی نبل و الزهرا - سوریه
بخشی از وصیت نامه:
خواهرانم نشر دهندگان حجاب و حیاء زینبی و فاطمی باشید و فرزندان ولایی تربیت کنید
شهید مدافع حرم شهید احمد حاجیوند الیاسی
تاریخ شهادت : 1394/11/12 محل شهادت : عملیات آزاد سازی نبل و الزهرا - سوریه
بخشی از وصیت نامه:
شما را بحضور در مجالس شهدا دعوت میکنم به زیارت قبور شهدا و زنده نگه داشتن یادشان این شهدا چراغ روشنی در دنیای خسته ما هستند.
شهید مدافع حرم شهید احمد حاجیوند الیاسی
تاریخ شهادت : 1394/11/12 محل شهادت : عملیات آزاد سازی نبل و الزهرا - سوریه
بخشی از وصیت نامه:
یک نکته خطاب به مولا و رهبرم:
رهبرم لیاقت سربازی امام زمان(عج) برای من یک تخیل بود و در تمام عمرم برای سربازی شما سردار و نائب ایشان تلاش کردهام خدا کند روزی شما این سربازی من را قبول فرمائید تا بیش از این شرمنده مادرتان نشوم
شهید مدافع حرم شهید احمد حاجیوند الیاسی
تاریخ شهادت : 1394/11/12 محل شهادت : عملیات آزاد سازی نبل و الزهرا - سوریه
خداوند حقیقت دین، نور اسلام و قرآن و راه آن را قهری و طبیعی قرار داده و این دین، روزبهروز در حال تکامل است که این «رو به تکامل بودن» را باید فهمید. باتوجّهبه این آیه، دین رو به بلوغ و ریشهدار شدن است و هر روز توسعه مییابد. ریشههای دین، مانند درخت، در اعماق جان مردم و سراسر دنیا جای میگیرد. ماهیّت تمام ادیان آسمانی چنین است؛ یعنی از روز اوّل چنین بوده که هر دینی از جانب حقتعالی آمده، در دوران خود رو به تکامل رفته است؛ مانند دین مسیح. در اسلام هم یک روز متدیّنان به دین، سه نفر بودند که بهتدریج افزایش یافتند و امروز بیشتر و عمیقتر شدهاند و خداوند بنا ندارد که اجازه دهد این دین رو بِه ازدیاد نباشد... اگرچه طرفداران طریق ضلالت زیادند، ولی حق پیروز است. اگر انسان پیرو حق بود، بداند این کارشکنیها در او اثر ندارد.
* تفسیر سوره برائت، حضرت آیتالله خامنهای، صص 211 تا 218(خلاصه).
ثروت باید به طور عادلانه در جامعه توزیع شود
مروری بر تفسیر سوره برائت، آیات 34-35:
ثروت باید به طور عادلانه در جامعه توزیع شود
امام خامنه ای:
مردم برای پولداران بهخاطر پول آنها احترام قائلند و پول را یکی از راههای بهدست آوردن شرافت و ارزش میدانند، که این از اشتباهات مردم است؛ ولی از نظرِ اسلام، استفادهی شخصی از پول ارزش نیست، بلکه ثروت مانند خونی است که در کالبد اجتماع در جریان است و باید بهطور عادلانه و معیّن به تمام سلّولهای اجتماع برسد تا همهی سلّولها به مقدار لازم از آن استفاده نمایند. ...
* تفسیر سوره برائت، حضرت آیتالله خامنهای، صص 221 تا 250(خلاصه).
مروری بر تفسیر سوره برائت، آیات 34-35:
ثروت باید به طور عادلانه در جامعه توزیع شود
امام خامنه ای:
همچنین میتوان ثروت را به سفرهای تشبیه کرد که پهن شده و باید همهی افراد به مقدار لازم از آن بهرهمند شوند. اسلام میگوید وقتی شکم را پُر کردی، حق نداری جیب را هم پُر کنی و برای فردا ذخیره کنی؛ یا وقتی خون مورد احتیاج را گرفتی، نباید مازاد بر احتیاج را استفاده نمایی؛ لذا در تعبیراتی از احادیث آمده است که مال، مالِ خدا است و آن امانت است در دست شما: «المال مال الله»، که این تعبیر حدیث، بیانگر حکمی حقوقی است. البتّه این موجب نمیشود که از دارندگان مال، بهزور، مالی گرفته شود یا غصب شود، بلکه ثروت، از آنِ خدا است و همه در آن شریکند و این باید به شکل خاصّی توزیع شود... خلاصه آنکه، ما از این آیه بهدست آوردیم که مال و ثروتی که انسان کسب میکند، از هر طریقی که باشد، همچنانکه اسلام در نحوهی کسب آن دارای نظر است، در نحوهی خرج کردن و صرف آن و نیز تصرّف در آن هم دارای نظر است.
* تفسیر سوره برائت، حضرت آیتالله خامنهای، صص 221 تا 250(خلاصه).
بخشی از وصیت نامه: ان شاء الله روزی تمام نگرانیها با ظهور منجی عالم بشریت به اتمام برسد. اعتقاد من این است که اگر هر کس احساس کند دارد امام زمانش را یاری میدهد هم زندگی قشنگتر میشود و هم خدا بهتر یاریاش میدهد.
تاریخ شهادت : 1394/11/19 محل شهادت : حومه نبل و الزهرا - سوریه
بخشی از وصیت نامه:
تفکر و اندیشه است که انسان را خلیفة الله گردانید و همین تفکر و اندیشه است که انسان را متحول میکند و دشمنان انسانیت از همین راه برای ضربه زدن به انسان سوءاستفاده کرده، بشریت را لکهدار کردهاند.
شهید مدافع حرم شهید مجید محمدی
تاریخ شهادت : 1394/11/19 محل شهادت : حومه نبل و الزهرا - سوریه
بخشی از وصیت نامه:
دشمنان انسانیت اول تفکر و اندیشه را از انسانها میگیرند و بعد سوار بر افکار و عقلها به مقصد پلید خود میرسند. تبلیغات گسترده ماهوارهها و ترویج ابتذال و مشغول کردن امتها به جنگ و ستیز و .... همگی در همین راستا است که نگذارند آدمی با آرامش حاصل از صلح و دوستی بشریت به افکار و اندیشهها مشغول باشند.
شهید مدافع حرم شهید مجید محمدی
تاریخ شهادت : 1394/11/19 محل شهادت : حومه نبل و الزهرا - سوریه
بخشی از وصیت نامه:
عزیزانم! زیاد فکر کنید و زیاد مطالعه کنید و زیاد مشورت کنید که انسانیت و حتی دیندار بودن و دیندار ماندن در همین تفکر و اندیشه زیاد است.
شهید مدافع حرم شهید مجید محمدی
تاریخ شهادت : 1394/11/19 محل شهادت : حومه نبل و الزهرا - سوریه
بخشی از وصیت نامه:
تاریخ و مطالعه تاریخ و تفکر در تاریخ همان تجربهای است که شما جوانان به دنبالش هستید و اگر میخواهید ...
تاریخ و مطالعه تاریخ و تفکر در تاریخ همان تجربهای است که شما جوانان به دنبالش هستید و اگر میخواهید یک بار زندگی کنید تا تجربه کنید و بار دیگر زندگی کنید و تجربهها را به کار گیرید، مسئولیت زندگی اولیه را گذشتهگان بر عهده گرفتهاند و فقط شما کافی است دمی بنشینید و تاریخ را مطالعه کنید و مطمئن باشید با تجربهای سنگین زندگی خواهید کرد. زندگی بدون اشتباه و سرشار از لذت، چون صد در صد برگرفته از گذشته است و سالم.
شهید مدافع حرم شهید مجید محمدی
تاریخ شهادت : 1394/11/19 محل شهادت : حومه نبل و الزهرا - سوریه
بخشی از وصیت نامه:
همیشه سعی کنید انسان زندگی کنید و انسانیت را در خود پرورش دهید و با اعمال و رفتار و زندگی درست خود به دیگران بیاموزید که انسان باشند و نتیجهی این انسانیت و کمکهاست که توفیق فهم دین را زیاد میکند.
شهید مدافع حرم شهید مجید محمدی
تاریخ شهادت : 1394/11/19 محل شهادت : حومه نبل و الزهرا - سوریه
بخشی از وصیت نامه:
دین و دیندار بودن و دیندار ماندن را از راه تعقل و تفکر و اندیشه بیاموزید تا از دیندار بودن لذت ببرید و عاشقانه خداوند را بندگی کنید.