همانا دنيا پرستان چونان سگها براى دريدن صيد در شتابند، برخى به برخى ديگر هجوم آورند، و نيرومندشان، ناتوان را مى خورد، و بزرگترها بر كوچكترها غلبه می یابند. و يا چونان شترانى هستند كه برخى از آنها پاى بسته، و برخى ديگر در بيابان رها شده، كه راه گم كرده و در جادّه هاى نامعلومى در حركتند، و در وادى پر از آفتها، و در شنزارى كه حركت با كندى صورت مى گيرد گرفتارند، نه چوپانى دارند كه به كارشان برسد، و نه چراننده اى كه به چراگاهشان ببرد'
ترجمه: ۶۵ -و اگر اهل كتاب ايمان بياورند و تقوا پيشه كنند گناهان آنها را مى بخشيم و در باغهاى پر نعمت بهشت وارد مى سازيم . ۶۶-و اگر آنها تورات و انجيل و آنچه بر آنها از طرف پروردگارشان نازل شده ( قرآن ) را برپا دارند از آسمان و زمين روزى خواهند خورد ، جمعى از آنها ميانه رو هستند ولى اكثرشان اعمال بدى انجام مىدهند .
تفسیر به دنبال انتقادات گذشته از برنامه و روش اهل كتاب ، در اين دو آيه آنچنان كه اصول تربيتى اقتضا مىكند ، قرآن براى بازگرداندن منحرفان اهل كتاب به راه راست ، و نشان دادن مسير واقعى به آنها ، و تقدير از اقليتى كه در ميان آنان وجود داشت و با اعمال خلاف آنها همگام نبود ، نخست چنين مىگويد : اگر اهل كتاب ايمان بياورند و پرهيزكارى پيشه كنند ، گناهان گذشته آنها را مى پوشانيم و از آن صرفنظر مىكنيم . (و لو ان اهل الكتاب آمنوا و اتقوا لكفرنا عنهم سيئاتهم ) نه تنها گناهان آنها را مى بخشيم بلكه در باغهاى بهشت كه كانون انواع نعمتها است آنها را وارد مىكنيم . (و لادخلنا هم جنات النعيم ) اين در زمينه نعمتهاى معنوى و اخروى است . سپس به اثر عميق ايمان و تقوا حتى در زندگى مادى انسانها ، اشاره كرده ، مىگويد اگر آنها تورات و انجيل را برپا دارند و آنرا به عنوان يك دستور العمل زندگى در برابر چشم خود قرار دهند ، و به طور كلى به همه آنچه از طرف پروردگارشان بر آنها نازل شده اعم از كتب آسمانى پيشين و قرآن بدون هيچگونه تبعيض و تعصب عمل كنند ، از آسمان و زمين ، نعمتهاى الهى آنها را فرا خواهد گرفت . (و لو انهم اقاموا التوراة و الانجيل و ما انزل اليهم من ربهم لاكلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم) . شك نيست كه منظور از برپا داشتن تورات و انجيل ، آن قسمت از تورات و انجيل واقعى است كه در آن زمان در دست آنها بود ، نه قسمتهاى تحريف يافته كه كم و بيش از روى قرائن شناخته مىشد ، و منظور از ما انزل اليهم من ربهم همه كتابهاى آسمانى و دستورات الهى است ، زيرا اين جمله مطلق است ، و در حقيقت اشاره به اين است كه نبايد تعصبهاى قومى را با مسائل دينى و الهى آميخت ، كتابهاى آسمانى عرب و يهود مطرح نيست ، آنچه مطرح است دستورهاى الهى است و به اين بيان قرآن مىخواهد تا آنجا كه ممكن است از تعصب آنها بكاهد و راه را براى نفوذ در اعماق جانشان هموار سازد ، و لذا تمام ضميرها در اين آيه بخود آنها بازگشت مىكند ( اليهم ، من ربهم ، من فوقهم ، من تحت ارجلهم ) همه بخاطر اين است كه از مركب لجاجت فرود آيند و تصور نكنند تسليم در برابر قرآن به معنى تسليم يهود در برابر عرب است ، بلكه تنها تسليم در برابر خداى بزرگشان است . شك نيست كه منظور از بر پا داشتن مقررات تورات و انجيل ، عمل به اصول آنهااست ، زيرا همانطور كه بارها گفته ايم ، اصول تعليمات انبياء در همه جا يكسان است و تفاوت در ميان آنها تفاوت كامل و اكمل است و اين منافات با آن ندارد كه بعضى از احكام آئين قبل را ، بوسيله بعضى از احكام آئين بعد نسخ كند . خلاصه اينكه آيه فوق يكبار ديگر ، اين اصل اساسى را مورد تاكيد قرار مىدهد كه پيروى از تعليمات آسمانى انبياء تنها براى سر و سامان دادن به زندگى پس از مرگ نيست ، بلكه بازتاب گسترده اى در سرتاسر زندگى مادى انسانها نيز دارد ، جمعيتها را قوى ، و صفوف را فشرده ، و نيروها را متراكم ، و نعمتها را پربركت ، و امكانات را وسيع ، و زندگى را مرفه ، و امن و امان مىسازد .
نظرى به ثروتهاى عظيم مادى و نيروهاى فراوان انسانى كه امروز در دنياى بشريت بر اثر انحراف از اين تعليمات به صورت سلاحهاى مرگبار و كشمكشهاى بىدليل و كوششهاى ويرانگر ، نابود مىگردد ، دليل زنده اين حقيقت است ، امروز حجم ثروتهائى كه در جهت تخريب دنيا - اگر درست بينديشيم - به كار مىرود ، هر گاه بيشتر از ثروت هائى كه در مسيرهاى سازنده مصرف مىشود نباشد از آن هم كمتر نيست . امروز مغزهاى متفكرى كه براى تكميل و توسعه و توليد سلاحهاى جنگى و كشمكشهاى استعمارى كار مىكند ، قسمت مهمى از نيروهاى ارزنده انسانى را تشكيل مىدهد ، و چقدر نوع بشر به اين سرمايه ها و اين مغزهائى كه بيهوده از بين مىرود ، براى رفع نيازمندي هايش محتاج است ، و چقدر چهره دنيا زيبا و خواستنى و جالب بود اگر همه اينها در راه آبادى به كار گرفته مىشدند . ضمنا بايد توجه داشت كه منظور از جمله : من فوقهم و من تحت ارجلهم آن است كه تمام نعمتهاى آسمان و زمين ، آنها را فرا خواهد گرفت ، و اين احتمال نيز هست كه اين جمله ، كنايه اى بوده باشد از عموميت نعمتها همانطور كه در ادبيات عرب و غير عرب ، گاهى گفته مىشود : فلان كس از فرق تا قدم غرق نعمت شد يعنى در تمام جنبه ها . و نيز اين آيه ، پاسخى است به گفتارى كه از يهود در آيات گذشته خوانديم كه اگر مىبينيد نعمتهاى الهى از شما قطع شده ، به خاطر اين نيست كه بخل در ذات مقدس خداوند راه يافته و دست او بسته باشد ، بلكه اين اعمال شما است كه در زندگى مادى و معنوى شما منعكس شده و هر دو را تيره ساخته است و تا شما باز نگرديد ، اينها نيز باز نگردند . در پايان آيه ، اشاره به اقليت صالح اين جمعيت كرده ، مىگويد : با اينكه بسيارى از آنها بدكارند ولى جمعيتى معتدل و ميانه رو در ميان آنها وجود دارند ( كه حسابشان با حساب ديگران در پيشگاه خدا و در نظر خلق خدا جدا است ) . (منهم امة مقتصدة و كثير منهم ساء ما يعملون) .نظير اين تعبير در باره اقليت صالح اهل كتاب ، در آيات 159 و 181 سوره اعراف و 75 آل عمران نيز ديده مىشود .
إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد
هرگاه به کودکان وعده دادید، بدان وفا کنید؛ چرا که آنان بر این باورند که شما روزی شان را می دهید. بی گمان، خداوند عزیز و جلیل آن گونه که به خاطر زنان و کودکان خشمگین می شود، برای چیز دیگری خشم نمی گیرد.
راز ماندگاری نظام اسلامی تکیه صریح و شفاف بر اصول و ارزشهاست...
امام خامنه ای:
راز ماندگاری نظام اسلامی تکیه صریح و شفاف بر اصول و ارزشهاست...
راز ماندگاری نظام اسلامی تکیه صریح و شفاف بر اصول و ارزشهاست همانطور که امام بزرگوار اینطور بود/هیچ نباید این صراحت را از دست داد،تاکتیکها را میتوان عوض کرد ولی اصول باید مستحکم بماند. 1392/11/19
راز استحکام و اقتدار نظام
ملت ایران بداند راه امنیّت او نشان دادن اقتدار ملّی است؛ اقتدار ملّی را نشان بدهند.
امام خامنه ای:
نظام جمهوری اسلامی یعنی مردم ایران، یعنی ملّت ایران؛ ملّت از نظام جدا نیستند؛ ملّت پشت سر نظامند؛ این است راز استحکام و اقتدار نظام.
ملت ایران بداند راه امنیّت او نشان دادن اقتدار ملّی است؛ اقتدار ملّی را نشان بدهند.
آن چیزی كه امنیّت كشور را حفظ میكند، نشان دادن اقتدار ملّی است؛ وقتی كه مردم اقتدار ملّی را به رخ دشمن كشیدند، دشمن دیگر نمیتواند كاری بكند.
امام خامنه ای:
بعضیها میخواهند نظر مردم را از دشمنیِ دشمن منصرف كنند؛ نه، ببینید دشمنی را، ببینید دورویی را. مسئولین آمریكایی در جلسات خصوصی با مسئولین كشور ما یكجور حرف میزنند، بمجرّد اینكه از آنها جدا میشوند، در بیرون یكجور دیگر حرف میزنند. 1392/11/19
امام خامنه ای:
راه برطرف كردن مشكلات اقتصادی كشور نگاه به بیرون نیست ...
راه برطرف كردن مشكلات اقتصادی كشور نگاه به بیرون نیست، نگاه به برداشتن تحریم دشمن و مانند اینها نیست؛ راه آن این است كه به درون نگاه كنند؛ ساخت درونی اقتصاد را تقویت كنند.
.....
آنچه كشور را نجات میدهد، تكیه به نیروی داخلی و نگاه به درون است؛ هم در زمینهی اقتصاد، هم در زمینهی مسائل گوناگون اجتماعی و سیاسی، هم در زمینهی مسائل فرهنگی. 1392/11/19
امام خامنه ای:
نظام سلطه یعنی آن نظام بینالمللیای كه متّكی است به تقسیم دنیا به سلطهگر و سلطهپذیر ... نظام سلطه در شكل كامل خود تجسّم و تجسّد پیدا میكند در رژیم و دولت كنونی ایالات متّحدهی آمریكا؛ لذا امام صریحاً در مقابل آمریكا موضع گرفت.
دشمنان در داخل كشور هم عواملی دارند؛ از این نباید غفلت كرد. نگذاریم و نگذارید عوامل دشمنان در داخل كشور بتوانند از نقاط ضعف استفاده كنند و اختلال ایجاد كنند. 1392/11/19
امام خامنه ای:
منش و ذات و رفتار دولت ایالات متّحدهی آمریكا، مداخلهگری و سلطهگری است؛ امام در مقابل این، موضع صریح و شفّاف گرفت. 1392/11/19
امام خامنه ای:
امام در قضیّهی مقابلهی با شبكهی صهیونیستیِ خطرناكی كه بر دنیا میخواهد حكومت بكند، هیچ ملاحظهای نكردند، حرفی را پوشیده نگذاشتند، صراحتاً در مقابل صهیونیسم موضع گرفت. 1392/11/19
امام خامنه ای:
امام در مقابل رژیم صهیونیستی كه یك رژیم جعلی و غاصب است كه بر منطقهی فلسطینِ مظلوم حكومت میكند، صریحاً موضع گرفت؛ هیچ ملاحظه و پردهپوشی نكرد. 1392/11/19
استقلال یعنی ...
آن چیزی كه میتواند استقلال را تأمین بكند برای انقلاب اسلامی ما ...
امام خامنه ای:
استقلال یعنی ...
استقلال یعنی یك كشوری مداخلهگر را بشناسد، با آن مقابله كند و در مقابل آن بایستد. استقلال به معنای بداخلاقی كردن با همهی دنیا نیست؛ استقلال به معنای مقابلهی با آن قدرتی است كه میخواهد مداخله كند، میخواهد دستور بدهد، میخواهد حیثیّت و شرف یك ملّت را برای منافع خود خرج كند.
استقلال به معنای قهر كردن با كشورها نیست، به معنای ایجاد كردن سدّی در مقابل نفوذ كشورها است كه نتوانند منافع آن كشور را، منافع ملّت را تحتالشّعاع منافع خودشان قرار بدهند؛ این معنی استقلال است و این مهمترین هدف برای یك كشور است.
آن چیزی كه میتواند استقلال را تأمین بكند برای انقلاب اسلامی ما ...
آن چیزی كه میتواند استقلال را تأمین بكند برای انقلاب اسلامی ما، تكیهی صریح و شفّاف بر مبانی انقلاب است؛ اصول انقلاب، مبانی انقلاب، ارزشهای انقلاب، بهشكل صریح و شفّاف مورد تكیه باید قرار بگیرد. 1392/11/19
صراحت، راز ماندگاری انقلاب اسلامی
صراحت، راز ماندگاری انقلاب اسلامی
امام خامنه ای:
اصول، مبانی و ارزشهای انقلاب، باید بهشکل صریح و شفّاف مورد تکیه قرار بگیرد. راز ماندگاری نظام جمهوری اسلامی بر ریل انقلاب و بر خطوط اصلی امام بزرگوار، همین صراحت بوده است. مواضع جمهوری اسلامی در مقابل مخالفان، در مقابل دوستان، در مقابل دشمنان، باید مواضع شفّافی باشد. تاکتیکها و شیوههای کار را میتوانند عوض کنند، امّا اصول، همچنان مستحکم باید بماند؛ این راز استحکام انقلاب و راز پیشرفت کشور است. ۹۲/۱۱/۱۹
کلامی کوتاه خطاب به برادران سپاهی عزیز و فداکار و ارتشیهای سپاهی دارم: ملاک مسئولیتها را برای انتخاب فرماندهان، شجاعت و قدرتِ اداره بحران قرار دهید. طبیعی است به ولایت اشاره نمیکنم، چون ولایت در نیروهای مسلح جزء نیست، بلکه اساس بقای نیروهای مسلح است. این شرط خلل ناپذیر میباشد.
در فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید سید سجاد روشنایی آمده است: «های ای یاران دیروز و آشنایان غریبه شده، به گوش باشید که فردای قیامت باید جوابگوی خون شهدا و امام شهد باشید. مگر نشنیدید که امام خمینی (ره) آن معمار کبیر انقلاب فرمود: چه من در میان شما باشم و نباشم، نگذارید این انقلاب و کشور به دست نااهلان بیافتد...»