الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
به وبلاگ من خوش آمدید
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

از امام جواد علیه السلام پرسیدند، چرا مسلمانان از مرگ خوششان نمی آید؟ فرمود:
لِأنَّهُم جَهِلُوهُ، ‌فَکَرِهُوهُ، ‌وَ لَو عَرَفُوهُ وَ کانُوا مِن اَولِیاءِ اللهِ عزّوجلّ لاَحَبُّوهُ، ‌وَ لَعَلِمُوا اَنَّ الآخِرَةَ خَیرٌ لَهُم مِنَ الدُّنیا؛

برای آن که آن را نمی شناسند، از این رو آن را نمی پسندند، و اگر آن را می شناختند و از دوستان خداوند متعال بودند، مرگ را دوست داشتند و می دانستند که آخرت، ‌برای آنان بهتر از دنیاست.
موسوعة الکلمات الامام الجواد علیه السلام، ص 147

شرح حدیث:
مرگ، برای عده ای ترسناک و وحشت آور است.
برای بعضی هم لذّت بخش و روح پرور.
تا آنجا که می میرد، که باشد و عمر را چگونه گذرانده و وضع او پس از مردن چگونه باشد!
در بعضی از روایات دیگر هم آمده: علت ناخوشایندی مرگ برای بعضی آن است که خانه ی دنیا را آباد کرده اند و خانه ی آخرتشان خراب است. و هیچ کس دوست ندارد که از خانه آباد، به ویرانه برود و از لذت و راحتی، ‌به رنج و عذاب افتد.
مرگ اگر مرد است، گو نزد من آی
تا در آغوشش بگیرم، تنگ تنگ
من از او عمری ستانم جاودان
او ز من دلقی بگیرد، رنگ رنگ(1)
این برخورد با مرگ، از آن کسانی است که پس از مرگ به راحتی و نعمت و رضوان می رسند و مرگ برای آنان، پرگشودن و پریدن از قفس تنگ دنیا و پرواز در ابدیت است.
کسانی از مرگ می ترسند که تصور روشنی از آن ندارند، ‌یا اعمالشان سیاه و پرونده شان خراب است و چون دستشان از این دنیا کوتاه شود، ‌باید پاسخگوی تبهکاریهای دوران زندگی شان باشند.
ولی اولیای الهی، به چهره ی مرگ لبخند می زنند و از آن استقبال می کنند.
باید آخرت را با «عمل صالح» آباد کرد.
در این صورت، چه هراسی از مرگ؟

پی نوشت:
1. اقبال لاهوری
منبع: حکمت های تقوی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام جواد علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، ‌چاپ اول (1391)

امام جواد علیه السلام فرمودند:
لا تَکُن وَلیًّا ِللهِ فِی العَلانِیَةِ، ‌عَدُوًّا لَهُ فِی السِّرِّ؛

چنان مباش که در آشکار، دوست خدا باشی و در نهان، ‌دشمنش.
اعلام الدین، ‌ص 309

شرح حدیث:
صف دوستان و دشمنان خدا، ‌از هم جداست.
خداوند هم صادقان را می پذیرد و از منافقان بیزار است.
کسی که بد کاره بود، ‌به یک زاهد ریاکار گفت:«من آنچه هستم، ‌می نمایم. آیا تو چنان که می نمایی، ‌هستی؟»
جوانمردی آن است که انسان در دوستی و دشمنی، صادق و روراست باشد، نه فریبکار و دو رو.
از جلوه های «نفاق»، ‌یکی هم آن است که انسان خود را مؤمن، ‌مسلمان، مخلص، دوستدارِ خدا، ‌پیرو اهل بیت علیهم السلام، تابع قرآن و تابع ولایت و شریعت نشان دهد، ‌اما در باطن، ‌به خدا و قیامت و دین و قرآن و مرجعیت و مهدویت، ‌عقیده نداشته باشد.
دوست خدا کیست؟
آن که فرمان او را بپذیرد، ‌تابع احکام الهی باشد، ‌رضای خدا را بر پسند خود و مردم ترجیح دهد، ‌نعمتهای خدا را بشناسد و شکر کند. به وعده های الهی ایمان داشته باشد و برای رسیدن به پاداش قیامت و بهشت، تلاش کند و...
دشمن خدا کیست؟
کسی که نافرمانی و عصیان کند، ‌به دستورهای الهی پایبند نباشد، هوسهای دل را بر تکلیفهای دین ترجیح دهد، ‌برای رسیدن به خواسته های نفسانی، ‌خدا و رضای او را نادیده بگیرد، ‌با دشمنان خدا همدم و همراه باشد، ‌دوستان خدا را اذیت و آزار کند و...
پس در خطّ است و دو گونه برنامه دارد.
آن که آشکارا و پیش مردم ادّعای خدادوستی و دینداری می کند، ‌نباید در نهان و دور از مردم، بی دینی و بی تقوایی پیشه سازد.
«نفاق، شایسته ی اهل ایمان نیست!»

منبع: حکمت های تقوی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام جواد علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، ‌چاپ اول (1391)

امام جواد علیه السلام فرمودند:
مَن عابَ عیبَ، ‌وَ مَن شَتَمَ اُجیبَ؛

هر کس عیبجویی کند، ‌از او عیبجویی می کنند، ‌و هر کس دشنام دهد، ‌پاسخ داده می شود.
الفصول المهمّه، ‌ص 260

شرح حدیث:
رفتار ما با دیگران، ‌در نحوه ی رفتار آنان با ما تأثیر می گذارد.
اگر افراد مورد عیبجویی ما قرار می گیرند، ‌دور از انتظار نیست که آنان هم عیبهای ما را آشکار کنند.
دشنام، ‌دشنام می آورد و مهرورزی و ادب، دیگران را به رفتار عاطفی و مؤدّبانه وامی دارد. ما در این جهان، ‌بازتاب اعمال و رفتارهای خود را شاهدیم.
این جهان کوه است و فعلِ ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا
این جهان کوه است و گفت و گوی تو
از صدا هم باز آید سوی تو(1)
بر اساس این سخن حکیمانه ی امام جواد علیه السلام، لازم است «ادب در گفتار» و «انصاف در سخن» داشته باشیم و تا خودمان عیب و ایراد داریم، ‌به نکوهش و عیبجویی از دیگران نپردازیم و عفت کلام را مراعات کنیم.
عیب کسان منگر و احسان خویش
دیده فرو بر به گریبان خویش(2)
بزرگان و کریمان، ‌آن قدر شخصیّت والا دارند که با تخریب چهره ی دیگری، برای خود شخصیت نمی تراشند. و اگر خطا و کاستی هم در دیگران ببینند، ‌خطاپوشی می کنند و آبروداری.
بی شک، هر که زبان طعن و عیبجویی اش نسبت به دیگران باز باشد، ‌از زبان دیگران مصون نخواهد ماند. هر که آبروی دیگران را ببرد، آبرویش را می برند.

پی نوشت:
1. مثنوی، دفتر اول، بیت 215، ‌دفتر دوم، ‌بیت 2188.
2. مخزن الاسرار، نظامی، ‌ص 126.
منبع: حکمت های تقوی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام جواد علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، ‌چاپ اول (1391)

امام جواد علیه السلام فرمودند:

اَلدّینُ عِزُّ، ‌وَ العِلمُ کَنزٌ، وَ الصَّمتُ نُورٌ، ‌وَ غایَةُ الزُّهدِ الوَرَعُ؛

دین، ‌عزّت است و دانش، گنج. سکوت، روشنایی است و نهایت زهد، ‌پرهیز از گناه است.

الفصول المهمّه، ‌ص 260

شرح حدیث:
چهار حکمت نغز در این حدیث کوتاه بیان شده است:
نخست: این که دین، مایه ی عزّت و سربلندی انسان است.
دوم: این که دانش، گنجینه ای گرانبهاست.
سوم: این که سکوت، ‌نورانیت و روشنایی می آورد.
چهارم: این که پرهیزگاری، ‌نهایت زهد است.
آنان که عزّت را در ثروت و مقام و قدرت می جویند، ‌باید بدانند که عزّتمندان واقعی، دینداران هستند. علم و دانش به مثابه ی گنج است. گنج را باید استخراج کرد و آن را به کار گرفت. علمی که مورد استفاده قرار نگیرد، مثل گنجی است که در زیر خاک مدفون است.
سکوت و کم حرفی، دل را روشن می سازد و چراغ حکمت را در درون می افروزد. به گفته ی کلیم کاشانی:
ز خامُشی دهنِ غنچه، ‌پر ز زر شده است
سکوت جایزه دارد، ‌چرا نمی گیری؟(1)
وَرَع و پارسایی آن است که انسان مواظب باشد به حرام نیفتد؛ ‌چه در غذا و خوراک، چه در ثروت و درآمد، چه در نگاه کردن و گوش دادن و چه در هر عملی که از او سر می زند.
زهد واقعی، در ورع نهفته است.
چنان نیست که هر که تهیدست تر باشد، ‌با تقواتر است، بلکه هر که بیشتر از گناه پرهیز کند، ‌مقام زهد و پارسایی اش بالاتر است.
راستی... چه باید کرد که زندگیها «حیات طیّبه» باشد؟
خودسازی، مراقبت از خویش، حفظ زبان و پرهیز از گناه!
 
پی نوشت:
1. مثلها و حکمتها ص 479.
منبع: حکمت های تقوی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام جواد علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، ‌چاپ اول (1391)

امام جواد علیه السلام فرمودند:

کَیفَ یُضَیَّعُ مَنِ اللهُ کافِلُهُ؟وَ کَیفَ یَنجُو مَنِ اللهُ طالِبُهُ؟

چگونه ضایع و تباه می شود کسی که خداوند، عهده دار اوست؟ و چگونه نجات می یابد کسی که خداوند در پی اوست؟
بحارالأنوار، ج75، ‌ص 263

شرح حدیث:
بنده ای با خدا رابطه ای قوی و عمیق دارد، خداوند هم پشتیبان و حامی اوست.
کسی هم که گنهکار و نافرمان است، از مجازات الهی و سرنوشت ابدی نمی تواند فرار کند.
خداوند، ‌وعده داده است یاری کنندگانش را یاری کند، ‌مطیعانش را پاداش دهد، ‌بندگانش را روزی عطا فرماید، به یاد کسانی باشد که به یاد او هستند، دوستدار کسانی باشد که دوستِ خدایند و تکیه گاه کسانی باشد که بر او توکّل می کنند.
پس، آن که خود را مورد حمایت خداوند قرار می دهد و زیر چتر حمایت و ربوبیت باری تعالی می رود، ‌ترس و نگرانی به دل راه نمی دهد. خداوند برای او بس است:«فهو حسبُه».
از سوی دیگر، طغیانگران ستم پیشه و مجرمان تبهکار، اگر می پندارند که می توانند از مؤاخذه ی الهی بگریزیند، ‌یا عمر جاودان داشته باشند، ‌یا به چنگال مرگ نیفتند، ‌اشتباه می کنند.
جهان هستی، سراسر قلمرو حکومت و ولایت خداست.
هر که، ‌هر کجا و در هر شرایطی باشد، ‌از سلطه ی خداوند بیرون نیست. گرگ اجل در پی اوست و فرشته ی مرگ، روزی جانش را خواهد گرفت و روزی اسیر خاک گور خواهد شد و باید پاسخگوی اعمال خویش باشد.
بزرگ ترین قدرتمندان جهان هم، ‌از پای در آمده اند.
طاغوتها هم یکی پس از دیگری به زیر خاک رفته اند.
اهل ایمان، تکیه و امیدشان به خداست، ولی معصیت کاران را پناه و یاوری نخواهد بود.
پس نباید کاری کرد که بی پناه ماند.
بهترین پناهمان خداست؛ او را از دست ندهیم.

منبع: حکمت های تقوی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام جواد علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، ‌چاپ اول (1391)

امام جواد علیه السلام فرمودند:

مَن وَعَظَ اَخاهُ سِرًّا فَقَد زانَهُ، ‌وَ مَن وَعَظَ عَلانیةً فَقَد شَأنَهُ؛

هر کس برادرش را پنهانی پند دهد، ‌او را آراسته است. و هر که او را آشکارا موعظه کند، ‌بدنام و بی آبرویش کرده است.(این حدیث، از امام حسن عسکری علیه السلام هم نقل شده است.)
کشف الغمّه، ‌ج2، ص 350

شرح حدیث:
موعظه کردن برادر دینی، یک وظیفه ی اخلاقی است.
پذیرفتن پند و موعظه ی دیگران هم، ‌یک رفتار اجتماعی است.
اما روش نصیحت و پند مهم است. هر کس آبروی خود را دوست دارد و می خواهد شخصیت او محفوظ بماند.
موعظه و انتقاد آشکار و پیش دیگران، گاهی به جای اثربخشی، کینه و کدورت و عناد می آورد.
نصیحتگر، اگر واقعاً دلسوز است و به قصد اصلاح به کسی تذکّر می دهد، خوب است که به خود طرف بگوید تا آبرویش محفوظ بماند و در رفع عیب بکوشد. بجز این، انتقاد کردن پیش چشم دیگران و تذکر دادن، آبروی فرد را می برد.
امام علی علیه السلام می فرمایند:
«نُصحُکَ بَینَ الملأ تقریعٌ»(1)
نصیحت کردن تو در میان جمع، کوبیدن و تحقیر است.
مثل آینه باشیم،
که عیب افراد را به خودشان نشان می دهد.

پی نوشت:
1. غرر الحکم، حدیث 9966.
منبع: حکمت های تقوی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام جواد علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، ‌چاپ اول (1391)

امام جواد علیه السلام فرمودند:

لا هَدمَ لِلدّین مِثلُ البِدَعِ، ‌وَ لا اَفسَدَ لِلرِّجالِ مِنَ الطَّمَعِ؛

هیچ چیز مثل بدعتها ویرانگر دین نیست و هیچ چیز مانند طمع، ‌فاسدکننده ی مردان نیست.
الفصول المهمّه، ‌ص 260

شرح حدیث:
هم عقاید و باورها آسیب پذیرند، ‌هم مردم.
شناخت عوامل تباه کننده ی اعتقادات دینی و اسباب فاسدکننده ی افراد، ‌از شناختهای لازم و مفید است و باعث می شود تا از تباه شدن یک فرهنگ، عقیده، جامعه و ملّت، جلوگیری گردد.
«بدعت»، دین را خراب می کند و «طمع»انسانها را.
در تاریخ ادیان از جمله اسلام، همیشه کسانی بوده اند که یا از روی جهل یا از روی دشمنی، ‌مطالبی را که جزء دین نبوده و ربطی به آن نداشته، وارد دین کرده اند و چه در اعتقادات و چه در اعمال و مراسم و آیینها «بدعت گذاری» کرده اند.
آنچه جلوِ بدعت را می گیرد، یکی از آگاهی توده های مسلمان است، ‌دیگری روشنگری عالمان دینی.
پس برای مدتی مصون ماندن دین از تحریفها و بدعتها، ‌باید بر «بصیرت دینی»افزود.
فساد مردان هم از طریق طمع است.
آز و طمع، انسان را از کرامت انسانی ساقط می کند و او را اسیر و برده می سازد و حتّی به بی دینی و بی تقوایی می کشد. امام علی علیه السلام فرموده است: طمع اندک، ‌پارسایی بسیار را فاسد می کند (تقلیل الطَّمَعِ یُفسِدُ کَثیرَ الطَّمَعِ). (1)
کسی که همّت بلند داشته باشد و از روحیه ی قناعت برخوردار گردد، ‌در دام دنیا نمی افتد و اسیر تعلقات دنیوی نمی شود.
باید ریشه ی طمع را کند، تا آزاد و سربلند زیست.

پی نوشت:
1. غرر الحکم، حدیث 6729.
منبع: حکمت های تقوی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام جواد علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، ‌چاپ اول (1391)

امام جواد علیه السلام فرمودند:
مَن کَثُرَ هَمُّهُ سَقُمَ جَسَدُهُ؛

هر که اندوهش زیاد باشد، بدنش بیمار می شود.
موسوعة کلمات الامام الجواد علیه السلام ص 240
شرح حدیث:
گذشته از این که غم و غصه، خوب است یا نه، مفید است یا مضر، این مهم است که انسان برای چه بخورد و اندوهش چه باشد.
بعضی ها، ‌غمهای کوچک به سبب مسائل جزئی و مادّی دارند.
بعضی هم برای هدفهای بزرگ و کمبودهای معنوی غصّه می خورند که این، ارزشمند و قابل ستایش است.
به هر حال، «غصّه»، انسان را ضعیف و لاغر می کند و از غذا و خواب و استراحت می اندازد و بر جسم انسان اثر می گذارد. حتی گاهی برخی از بیماری های بی علاج و سرطان، نتیجه ی فشارهای روحی و غم و غصّه ی زیاد و حساسیّت است.
در مثل ها آمده است:
غم و اندوه، ‌کوه را آب می کند.
دو سوم پیری به خاطر غصّه است.
«دل بی غم در کجا جویم، که در عالم نمی بینم. »
اندوه و غصّه برای آنچه ارزش غصّه خوردن ندارد، ‌عاقلانه نیست. حوادث تلخ گذشته، جای اندوه ندارد، چون گذشته را نمی توان کاری کرد. برنیامده هم غصّه نباید خورد، چون معلوم نیست چه خواهد شد.
امید به آینده، ‌نشاط می آورد.
یأس و ناامیدی، روح را کسل و جسم را فرسوده می کند.
پس، برای داشتن روحیه ی بانشاط و بدن سالم، بی جهت نباید غصّه خورد. هیچ مشکلی نیست که حل نشود و هیچ اندوهی ابدی نیست.
به آینده ی روشن باید اندیشید، تا غم از دل برود، مثل امید فرج و انتظار ظهور.

منبع: حکمت های تقوی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام جواد علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، ‌چاپ اول (1391)

امام جواد علیه السلام فرمودند:
لَو سَکَتَ الجاهِلُ ما اختَلَفَ النّاسُ؛

اگر نادان سکوت کند، ‌مردم اختلاف پیدا نمی کنند.
الفصول المهمّه، ص 262
شرح حدیث:
پیدایش اختلافها، گاهی به اظهارنظرهای جاهلانه یا مغرضانه برمی گردد.
اگر هر کس در حد دانایی خود سخن بگوید و هر کس آنچه را نمی داند نگوید، ‌بسیاری از فتنه ها از ریشه می خشکد.
سکوت از جانب همه مطلوب است و از جاهل، مطلوب تر.
بعضی گفته اند: اگر کلام از نقره باشد، ‌سکوت از طلاست.
در کلام حکیمانه برخی هم آمده است:
اگر برای سکوتم یک بار هم پشیمان نگشته ام، ولی برای سخن گفتنم بارها پشیمان شده ام.
در کلام امیرمومنان علیه السلام هم آمده است:
«إذا تَمَّ العَقلُ نَقَصَ الکَلامُ»(1)
«هرگاه عقل، ‌کامل گردد، ‌کلام کاسته شود».
چشم و گوش و زبان ابزاری اند که اگر بر آنها نظارت و کنترل نداشته باشیم، یا به ابزار گناه تبدیل می شوند و یا فتنه و فسادی پدید می آورند که آن هم نوعی گناه است.
این گوهر ارزنده، ‌بویژه از سوی افرادی که اطلاع کافی در زمینه ای ندارند ارزشمندتر است، ‌چون مانع بروز تنشها و اختلافها می گردد.
گاهی درباره ی حادثه ای، حرفها و شایعات بسیاری پدید می آید و باعث ایجاد دو دستگی و اختلاف می شود.
باید هوشیار بود، تا زبانمان فتنه آفرین نباشد.

پی نوشت:
1. بحارالأنوار، ج71، ص290.
منبع: حکمت های تقوی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام جواد علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، ‌چاپ اول (1391)

منبع (ادامه ...):
https://rasekhoon.net/hadith/3994//page4


استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
 



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , ماه شعبان المعظم , ,
:: برچسب‌ها: دین , عزت , دانش , گنج , سکوت , روشنایی , نهایت زهد , پرهیز از گناه , مرگ , دوست خدا , ضایع , تباه , آراسته , بدعت , ویرانگر , اندوه , بیمار , نادان , سکوت , اختلاف , نجات , عیبجویی , مسلمانان , زهد , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه‌ای ,
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تفسیر آیه ۱۹۵ سوره مبارکه آل عمران ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : جمعه 29 مرداد 1400

In the Name of Allah

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهرا سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم


تفسیر آیه ۱۹۵ سوره مبارکه آل عمران

۱۹۵ فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لا أُضیعُ عَمَلَ عامِل مِنْکُمْ مِنْ ذَکَر أَوْ أُنْثى بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْض فَالَّذینَ هاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ أُوذُوا فی سَبیلی وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا لاَ ُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ لاَُدْخِلَنَّهُمْ جَنّات تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهارُ ثَواباً مِنْ عِنْدِ اللّهِ وَ اللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّواب

ترجمه
ِ ۱۹۵ ـ خداوند درخواست آنها را پذیرفت; (و فرمود:) من عمل هیچ عمل کننده اى از شما را، زن باشد یا مرد، ضایع نخواهم کرد; شما هم نوعید، و از جنس یکدیگر! آنها که در راه خدا هجرت کردند، و از خانه هاى خود بیرون رانده شدند، و در راه من آزار دیدند، و جنگ کردند و کشته شدند، به یقین گناهانشان را مى بخشم; و آنها را در باغ هاى بهشتى، که از زیر درختانش نهرها جارى است، وارد مى کنم. این پاداشى است از طرف خداوند; و بهترین پاداش ها نزد پروردگار است.

شان نزول
آیات پیشین سخن درباره صاحبان عقل و خرد بود، و در این آیه، نتیجه اعمال آنها را مورد توجه قرار مى دهد، شروع آیه با «فاء تفریع» روشن ترین دلیل این پیوند است. با این حال، شأن نزول هائى براى آیه در روایات و کلمات مفسران آمده است که البته منافاتى با پیوستگى آیه با آیات قبل ندارد. از جمله نقل شده است: «ام سلمه» (یکى از همسران رسول خدا) خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) عرض کرد: در قرآن از جهاد، هجرت و فداکارى مردان، فراوان بحث شده، آیا زنان هم در این قسمت سهمى دارند؟ آیه فوق نازل شد و به این سؤال پاسخ گفت و نیز نقل شده: على(علیه السلام) هنگامى که با «فَواطم» (فاطمه بنت اسد و فاطمه دختر پیامبر و فاطمه دختر زبیر) از «مکّه» به «مدینه» هجرت کرد، و «ام ایمن» یکى دیگر از زنان با ایمان در بین راه نیز به آنها پیوست، آیه فوق نازل گردید همان طور که اشاره کردیم وجود این شأن نزول ها براى آیه فوق، منافاتى با پیوستگى آن با آیات قبل ندارد همان طور که بین این دو شأن نزول نیز منافاتى نیست.

تفسیر
در پنج آیه گذشته، فشرده اى از ایمان، برنامه هاى عملى و درخواست هاى صاحبان فکر و خرد و نیایش هاى آنها بیان شد، به دنبال آن در این آیه مى فرماید: «پروردگارشان، بلافاصله درخواست آنها را پذیرفت» ( فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ ). تعبیر به رَبُّهُمْ: «پروردگارشان» حکایت از نهایت لطف و مرحمت پروردگار نسبت به آنان دارد. آن گاه براى این که اشتباه نشود و ارتباط پیروزى و نجات آدمى با اعمال و کردار او قطع نگردد، بلافاصله مى فرماید: «من هرگز عمل هیچ عمل کننده اى از شما را ضایع نمى کنم» ( أَنِّی لا أُضیعُ عَمَلَ عامِل مِنْکُمْ ). در این جمله هم اشاره به اصل عمل شده و هم اشاره به عامل و کننده کار، تا معلوم شود محور اصلى پذیرش و استجابت دعا، اعمال صالح ناشى از ایمان است و درخواست هائى فوراً به اجابت مى رسد که بدرقه آن عمل صالح بوده باشد. سپس براى این که تصور نشود این وعده الهى اختصاص به دسته معینى دارد، صریحاً مى فرماید: «این عمل کننده خواه مرد باشد یا زن تفاوتى نمى کند» ( مِنْ ذَکَر أَوْ أُنْثى ). زیرا همه شما در آفرینش به یکدیگر بستگى دارید «بعضى از شما از بعض دیگر تولد یافته اید» زنان از مردان و مردان از زنان ( بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْض ). جمله «بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْض» ممکن است اشاره به این باشد که: شما همه پیروان یک آئین و طرفدار یک حقیقت هستید و با یکدگر همکارى دارید، بنابراین، دلیلى ندارد که خداوند، در میان شما تبعیض قائل شود. پس از آن نتیجه گیرى مى شود که: «بنابراین، تمام کسانى که در راه خدا هجرت کرده اند، از خانه و وطن خود بیرون رانده شده اند، در راه خدا آزار دیده اند و جهاد کرده و کشته داده اند، نخستین احسانى که از طرف خداوند در حق آنان خواهد شد این است که خداوند، قسم یاد کرده گناهان آنها را خواهد بخشید و تحمل این شدائد و رنج ها را کفاره گناهانشان قرار مى دهد تا به کلى از گناه پاک شوند» ( فَالَّذینَ هاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ أُوذُوا فی سَبیلی وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا لاَ ُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ ). سپس مى فرماید: علاوه بر این که گناهان آنها را مى بخشم به طور مسلّم «آنها را در بهشتى جاى مى دهم که از زیر درختان آن، نهرها در جریان است و مملوّ از انواع نعمت ها است» ( وَ لاَُدْخِلَنَّهُمْ جَنّات تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهارُ ). «این پاداشى است که به پاس فداکارى آنها از ناحیه خداوند، به آنها داده مى شود و بهترین پاداش ها و اجرها در نزد پروردگار است» ( ثَواباً مِنْ عِنْدِ اللّهِ وَ اللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ ). اشاره به این که پاداش هاى الهى براى مردم این جهان، به طور کامل قابل توصیف نیست همین اندازه باید بدانند که از هر پاداشى بالاتر است. از آیه فوق، به خوبى استفاده مى شود: نخست باید در پرتو اعمال صالح از گناهان پاک شد، سپس وارد بساط قرب پروردگار و بهشت و نعمت هاى او گردید; زیرا در آغاز مى فرماید: «لاَ ُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ» سپس «وَ لاَُدْخِلَنَّهُمْ جَنّات...» ، به عبارت دیگر، بهشت جاى پاکان است و تا کسى پاک نشود در آن راه نخواهد یافت.

آیه فوق، همانند آیات بسیار دیگر از قرآن مجید، زن و مرد را در پیشگاه خدا و در وصول به مقامات معنوى در شرائط مشابه، یکسان مى شمارد و هرگز اختلاف جنسیت و تفاوت ساختمان جسمانى و به دنبال آن پاره اى از تفاوت ها در مسئولیت هاى اجتماعى را دلیل بر تفاوت میان این دو، از نظر به دست آوردن تکامل انسانى نمى شمارد، بلکه هر دو را از این نظر کاملاً در یک سطح قرار مى دهد، لذا آنها را با هم ذکر کرده است. این موضوع درست به آن میماند که از نظر انضباط ادارى یک نفر را به عنوان رئیس، انتخاب مى کنند و دیگرى را به عنوان معاون و یا عضو، رئیس باید توانائى بیشتر و یا تجربه و اطلاعات وسیع ترى در کار خود داشته باشد، ولى این تفاوت، و سلسله مراتب هرگز دلیل بر این نیست که شخصیت انسانى و ارزش وجودى رئیس از معاون یا کارمندانش بیشتر است. قرآن مجید با صراحت مى گوید: وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَر أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ یُرْزَقُونَ فِیْها بِغَیْرِ حِساب: «هر کس از مرد و زن عمل شایسته انجام دهد و ایمان داشته باشد داخل بهشت خواهد شد و بدون حساب، روزى داده مى شود (و از مواهب روحانى و جسمانى آن جهان برخوردار مى گردد). و در آیه دیگر مى خوانیم: مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَر أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیوةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ: «هر کس از مرد و زن، عمل صالح انجام دهد و مؤمن باشد به او حیات و زندگى پاکیزه اى مى بخشیم و پاداش آنها را طبق بهترین عمل آنها خواهیم داد» این آیات، و آیات دیگر در عصر و زمانى نازل گردید که بسیارى از ملل دنیا در انسان بودن جنس زن، تردید داشتند و آن را یک موجود نفرین شده، و سرچشمه گناه، انحراف و مرگ مى دانستند!. بسیارى از ملل پیشین، حتى معتقد بودند: عبادات زن در پیشگاه خدا مقبول نیست. بسیارى از یونانى ها زن را یک موجود پلید و از عمل شیطان مى دانستند. رومى ها و بعضى از یونانى ها معتقد بودند: اصولاً زن داراى روح انسانى نیست و بنابراین روح انسانى منحصراً در اختیار مردان است. جالب این که تا همین اواخر علماى مسیحى در اسپانیا در این باره بحث مى کردند که آیا زن مثل مرد، روح انسانى دارد و روح او بعد از مرگ جاودان خواهد ماند یا نه؟ و پس از مباحثاتى به اینجا رسیدند که چون روح زن برزخى است میان روح انسان و حیوان، جاویدان نیست به جز روح مریم! 3 از اینجا روشن مى شود این که: پاره اى از افراد بى اطلاع، گاهى اسلام را متهم مى کنند که اسلام دین مردها است نه زن ها، چه اندازه از حقیقت دورند، به طور کلى اگر در پاره اى از قوانین اسلام، به خاطر تفاوت هاى جسمى و عاطفى که میان زن و مرد وجود دارد تفاوت هائى از نظر مسئولیت هاى اجتماعى دیده مى شود، به هیچ وجه به ارزش معنوى زن لطمه نمى زند، و از این لحاظ، زن و مرد با یکدیگر تفاوتى ندارند و درهاى سعادت به طور یکسان به روى هر دو باز است، چنان که در آیه مورد بحث خواندیم: بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْض: «همه از یک جنس و یک جامعه هستید».

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام رضا (علیه السلام):رزق و روزی

لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ الرِّزْقِ فَتُحْرَمُوا كَثِيرَه‏؛
رزق و روزی کم را ناچیز نشماریدزیرا این کار، شما را از رزق و روزی فراوان منع می کند(بحارالانوار،ج75،ص347)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بخش فیلم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه آل عمران , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر آیه ۱۹۵ سوره مبارکه آل عمران , خداوند , درخواست , عمل , عمل کننده , زن , مرد , ضایع , جنس , در راه خدا , راه خدا , خانه , آزار , جنگ , کشته , کشته شدن , یقین , گناهان , بخشش , باغ هاى بهشتى , باغ بهشتى , باغ , بهشتی , بهشت , درختان , نهر , پاداش , پروردگار , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 75 صفحه بعد


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 744
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 3284
:: باردید دیروز : 69
:: بازدید هفته : 3397
:: بازدید ماه : 20188
:: بازدید سال : 67861
:: بازدید کلی : 67861

RSS

Powered By
loxblog.Com