الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
به وبلاگ من خوش آمدید
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

خاطره رهبر انقلاب حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای از روز بازگشت امام به ایران

یکی از خاطرات خیلی جالب من، آن شب اوّلی است که امام وارد تهران شدند؛ یعنی روز دوازدهم بهمن - شب سیزدهم - شاید اطّلاع داشته باشید و لابد شنیده‌اید که امام، وقتی آمدند، به بهشت زهرا رفتند و سخنرانی کردند، بعد با هلی‌کوپتر بلند شدند و رفتند.

تا چند ساعت کسی خبر نداشت که امام کجا هستند! علّت هم این بود که هلی‌کوپتر، امام را در جایی که خلوت باشد برده بود؛ چون اگر می‌خواسشت جایی بنشیند که جمعیت باشد، مردم می‌ریختند و اصلاً اجازه نمی‌دادند که امام، یک جا بروند و استراحت کنند. می‌خواستند دور امام را بگیرند.

هلی‌کوپتر در نقطه‌ای در غرب تهران رفت و نشست، بعد اتومبیلی امام را سوار کرد. همین آقای «ناطق نوری» اتومبیلی داشتند، امام را سوار می‌کنند - مرحوم حاج احمد آقا هم بود - امام می‌گویند: مرا به خیابان ولی‌عصر ببرید؛ آن‌جا منزل یکی از خویشاوندان است. درست هم بلد نبودند؛ می‌روند و سراغ به سراغ، آدرس می‌گیرند، بالاخره پیدا می‌کنند - منزل یکی از خویشاوندان امام - بی‌خبر، امام وارد منزل آنها می‌شوند!

امام هنوز نماز هم نخوانده بودند - عصر بود - از صبح که ایشان آمدند - ساعت حدود نه و خرده‌ای - و به بهشت زهرا رفتند تا عصر، نه ناهار خورده بودند، نه نماز خوانده بودند، نه اندکی استراحت کرده بودند! آن‌جا می‌روند که نمازی بخوانند و استراحتی بکنند. دیگر تماس با کسی نمی‌گیرند؛ یعنی آن‌جا که می‌روند، با کسی تماس نمی‌گیرند. حالا کسانی که در این ستادهای عملیاتی نشسته بودند - ماها بودیم که نشسته بودیم - چقدر نگران می‌شوند! این دیگر بماند. چند ساعت، هیچ کس از امام خبر نداشت؛ تا بعد بالاخره خبر دادند که بله، امام در منزل فلانی هستند و خودشان می‌آیند، کسی دنبالشان نرود!

من در مدرسه رفاه بودم که مرکز عملیاتِ مربوط به استقبال از امام بود - همین دبستان دخترانه رفاه که در خیابان ایران است که شاید شما آشنا باشید و بدانید - آن‌جا در یک قسمت، کارهایی را که من عهده‌دار بودم، انجام می‌گرفت؛ دو، سه تا اتاق بود. ما یک روزنامه روزانه منتشر می‌کردیم. در همان روزهای انتظار امام، سه، چهار شماره روزنامه منتشر کردیم. عدّه‌ای آن‌جا بودیم که کارهای مربوط به خودمان را انجام می‌دادیم.

آخر شب - حدود ساعت نه‌ونیم، یا ده بود - همه خسته و کوفته، روز سختی را گذرانده بودند و متفّرق شدند. من در اتاقی که کار می‌کردم، نشسته بودم و مشغول کاری بودم؛ ناگهان دیدم مثل این که صدایی از داخل حیاط می‌آید - جلوِ ساختمان مدرسه رفاه، یک حیاط کوچک دارد که محلِّ رفت و آمد نیست؛ البته آن هم به کوچه در دارد، لیکن محلِّ رفت و آمد نیست - دیدم از آن حیاط، صدای گفتگویی می‌آید؛ مثل این‌که کسی آمد، کسی رفت. پا شدم ببینم چه خبر است. یک وقت دیدم امام از کوچه، تک و تنها به طرف ساختمان می‌آیند! برای من خیلی جالب و هیجان‌انگیز بود که بعد از سالها ایشان را می‌بینم - پانزده سال بود، از وقتی که ایشان را تبعید کرده بودند، ما دیگر ایشان را ندیده بودیم - فوراً در ساختمان، ولوله افتاد؛ از اتاقهای متعدّد - شاید حدود بیست، سی نفر آدم، آن‌جا بودند - همه جمع شدند. ایشان وارد ساختمان شدند. افراد دور ایشان ریختند و دست ایشان را بوسیدند. بعضیها گفتند که امام را اذیّت نکنید، ایشان خسته‌اند.

برای ایشان در طبقه بالا اتاقی معیّن شده بود - که به نظرم تا همین سالها هم مدرسه رفاه، هنوز آن اتاق را نگه داشته‌اند و ایام دوازده بهمن، گرامی می‌دارند - به نحوی طرف پله‌ها رفتند تا به اتاق بالا بروند. نزدیک پاگرد پله که رسیدند، برگشتند طرف ما که پای پله‌ها ایستاده بودیم و مشتاقانه به ایشان نگاه می‌کردیم. روی پله‌ها نشستند؛ معلوم شد که خود ایشان هم دلشان نمی‌آید که این بیست، سی نفر آدم را رها کنند و بروند استراحت کنند! روی پله‌ها به قدر شاید پنج دقیقه نشستند و صحبت کردند. حالا دقیقاً یادم نیست چه گفتند. به‌هرحال، «خسته نباشید» گفتند و امید به آینده دادند؛ بعد هم به اتاق خودشان رفتند و استراحت کردند.

البته فردای آن روز که روز سیزدهم باشد، امام از مدرسه رفاه به مدرسه علویِ شماره دو منتقل شدند که برِ خیابان ایران است - نه مدرسه علوی شماره یک که همسایه رفاه است - و دیگر رفت و آمدها و کارها، همه آن‌جا بود. این خاطره به یادم مانده است.

منبع (ادامه ...):

https://farsi.khamenei.ir/audio-content?id=8815

**************

از امید تا پیشرفت:

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=51849

**************

راه بهبود معیشت مردم

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار کارآفرینان، تولیدکنندگان و دانش بنیان‌ها فرمودند: «مشکل معیشت مردمی و رفاه خانوار... بدون رشد اقتصادی علاج‌پذیر نیست.» ۱۴۰۱/۱۱/۱۰

منبع (ادامه ...):

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=51854

رشد اقتصادی؛ سریع و مستمر

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «ما احتیاج داریم به رشد سریع و مستمر؛ علّت هم این است که عقب‌افتادگی داریم. ما در دهه‌ی ۹۰ به دلایل مختلف یک عقب‌ماندگی و به‌اصطلاح تعطیل نسبی مسائل اقتصادی داشتیم... طبعاً جبران این عقب‌ماندگی کار آسانی نیست؛ این طبعاً محتاج یک رشد مستمرّ پی‌درپی اقتصادی است در میان‌مدّت.» ۱۴۰۱/۱۱/۱۰

منبع (ادامه ...):

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=51853

**************

انقلاب عشق

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=51881

**************

خط حزب‌الله ۳۷۸ | ۳ درس مهم برای زندگی علوی

https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=51866

**************

مراسم جشن تکلیف دختران دانش‌آموز

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=51878#4

اهمیت موضوع معیشت در روایات
«امام سجّاد (علیه‌الصّلاةوالسّلام) در دعا به خدای متعال عرض میکنند: وَ نَعوذُ بِکَ مِن تَناوُلِ الاِسرافِ وَ مِن فِقدانِ الکَفاف؛ این نشان‌دهنده‌ی اهمّیّت مسئله‌ی اقتصادی است که امام سجّاد از خدای متعال درخواست میکند و به خدای متعال پناه میبرد. از اسراف و از اینکه منابع معیشتی، به قدر کافی در اختیار مردم وجود نداشته باشد، این نشان‌دهنده‌ی اهمّیّت مسئله‌ی اقتصاد است.» ۰۱/۰۱/۱۳۹۶

 معیشت مردم کم‌درآمد از مشکلات مهم اقتصادی کشور
«در زمینه‌ی مسائل اقتصادی خب الان مشکلاتی در کشور وجود دارد: تورّم بالا یکی از اساسی‌ترین مشکلات است؛ کسری بودجه هست؛ معیشت مردمِ کم‌درآمد هست -که اینها مشکلات مهم است- کاهش ارزش پول ملّی هست، که این یکی از آن چیزهایی است که انسان واقعاً‌ خجالت‌زده میشود از این قضیّه؛ کاهش قدرت خرید مردم هست.» ۱۴۰۰/۰۶/۰

 

 معیشت مردم؛ مهم‌ترین اولویت مسئولین
«مسئولین... به مسئله‌ی معیشت مردم یک اهتمام ویژه مصروف کنند؛ امروز مهم‌ترین کار و اولویّت این است، چون دشمن روی این متمرکز است؛ معیشت طبقات ضعیف. مشکلاتی که برای طبقات ضعیف در امر معیشت پیش می‌آید، جزو اساسی‌ترین کارها است برای مسئولان کشور، مسئولان دولتی، عمدتاً مسئولان دولتی؛ این مهم‌ترین کارها است.» ۱۹/۱۰/۱۳۹۷

استفاده دشمن از زمینه مشکلات معیشتی برای اخلال در کشور
«اینکه میگوییم [در اغتشاشات۱۴۰۱] «نقشه‌ی دشمن نقشه‌ی جامعی بود»، یعنی همه‌ی عوامل مسلّطی را که یک قدرت میتواند برای اخلال و تخریب در یک کشوری به کار ببرد به کار انداخت، همه‌ی این عوامل را ردیف کرد. عامل اقتصادی وجود داشت که البتّه وضعیّت اقتصادی کشور هم خوب نبود، خوب نیست و مشکل معیشت مردم زمینه‌ای بود که آنها بتوانند از این عامل استفاده کنند.» ۱۴۰۱/۱۰/۲۲

مسئولیت قوه قضائیه برای تأمین امنیت معیشت مردم
«قوّه‌ی قضائیّه باید بتواند نوعی برخورد کند با مختل‌کننده‌ی امنیّت، که فضای کسب‌وکار مردم، فضای زندگی و معیشت مردم، یک فضای امنی باشد؛ این یکی از زمینه‌های کار قوّه‌ی قضائیّه برای اقتصاد کشور [است].» ۰۶/۰۴/۱۳۹۷

 تولید ملی؛ راه‌حل مشکلات معیشتی
«اگر چنانچه تولید ملّی را... همه تعقیب کنند و دنبال‌گیری کنند، بسیاری از مشکلات اقتصادی، مشکلات معیشتیِ مردم -هم مسئله‌ی اشتغال، هم مسئله‌ی سرمایه‌گذاری و بقیّه‌ی چیزها- حل خواهد شد. آسیبهای اجتماعی به میزان زیادی کاهش پیدا خواهد کرد.» ۲۹/۱۲/۱۳۹۶

 

منبع (ادامه ...):

https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=51892

شهید مدافع حرم شهید سید محمد مهدی هاشمی‌نژاد

شهادت: ۱۳۹۴/۱۲/۲۲ تدمر سوریه

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , ,
:: برچسب‌ها: خاطره , امید , پیشرفت , بهبود , معیشت مردم , رشد اقتصادی , سریع , مستمر , انقلاب , عشق , خط حزب‌الله , درس مهم , زندگی علوی , مراسم , جشن تکلیف , دختران دانش‌آموز , روایات , اهمیت , موضوع , معیشت , کشور , معیشت مردم , اولویت , مسئولین , اخلال , دشمن , قوه قضائیه , تأمین امنیت , امنیت , تولید ملی , شهید مدافع حرم , شهید سید محمد مهدی هاشمی‌نژاد , تدمر , سوریه , یا زهرا سلام الله علیها , امام خامنه ای , ظهور ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

امام صادق (علیه السلام) فرمودند :

چگونه خواهید بود اگر در حالی واقع شدید که امام هدایتگر و نشانه آشکاری دیده نشود؟ که از آن حیرت و سرگردانی نجات نیابد مگر کسی که دعای غریق را زیاد بخواند یکی از اصحاب گفت :
به خدا سوگند این بلا است ، پس فدایت شوم در آن هنگام چگونه رفتار کنیم؟
حضرت فرمودند : پس هرگاه آن زمان را درک کردید بر اعتقاد خود استوار بمانید تا موضوع برایتان روشن شود و امر خداوند فرا رسد.

دعای‌غریق :

یا اللَّهُ یا رَحمنُ یا رَحیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِکَ

مکیال المکارم ، ج۲ ، ص۸۷

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

بخش اول مطالب:

https://qaem14.blog.ir/

بخش دوم مطالب:

http://qaem14.parsiblog.com/

بخش سوم مطالب:

http://yamahdi788.loxblog.com/

تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۶۷

يَأَيهَا الرَّسولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْك مِن رَّبِّك وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْت رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُك مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا يهْدِى الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ‏(۶۷)

ترجمه:
۶۷ -اى پيامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است كاملا ( به مردم ) برسان و اگر نكنى ، رسالت او را انجام نداده‏ اى و خداوند تو را از ( خطرات احتمالى ) مردم نگاه مى‏دارد ، و خداوند جمعيت كافران ( لجوج ) را هدايت نمى‏كند.

تفسیر
انتخاب جانشين نقطه پايان رسالت
اين آيه لحن خاصى بخود گرفته كه آنرا از آيات قبل و بعد ، مشخص مى‏سازد ، در اين آيه روى سخن ، فقط به پيامبر است ، و تنها وظيفه او را بيان مى‏كند ، با خطاب اى پيامبر ( يا ايها الرسول)شروع شده و با صراحت و تاكيد دستور مى‏دهد ، كه آنچه را از طرف پروردگار بر او نازل شده است به مردم برساند.
(بلغ ما انزل اليك من ربك).
سپس براى تاكيد بيشتر به او اخطار مى‏كند كه اگر از اين كار خوددارى كنى ( كه هرگز خوددارى نمى‏كرد ) رسالت خدا را تبليغ نكرده ‏اى ! ( و ان لم تفعل فما بلغت رسالته).
سپس به پيامبر (صلى‏الله‏ عليه‏ وآله ‏وسلّم‏) كه گويا از واقعه خاصى اضطراب و نگرانى داشته ، دلدارى و تامين مى‏دهد و به او مى‏گويد : از مردم در اداى اين رسالت وحشتى نداشته باش ، زيرا خداوند تو را از خطرات آنها نگاه خواهد داشت ( و الله يعصمك من الناس ) .
و در پايان آيه به عنوان يك تهديد و مجازات ، به آنهائى كه اين رسالت مخصوص را انكار كنند و در برابر آن از روى لجاجت كفر بورزند ، مى‏گويد : خداوند كافران لجوج را هدايت نمى‏كند ( ان الله لا يهدى القوم الكافرين).
جمله ‏بندى ‏هاى آيه و لحن خاص و تاكيدهاى پى در پى آن و همچنين شروع شدن با خطاب يا ايها الرسول كه تنها در دو مورد از قرآن مجيد آمده و تهديد پيامبر (صلى‏الله‏ عليه‏ وآله ‏وسلّم‏) به عدم تبليغ رسالت در صورت كوتاهى كردن كه منحصرا دراين آيه از قرآن آمده است ، نشان مى‏دهد كه سخن از حادثه مهمى در ميان بوده است كه عدم تبليغ آن مساوى بوده است با عدم تبليغ رسالت.
بعلاوه اين موضوع مخالفان سرسختى داشته كه پيامبر (صلى‏الله ‏عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) از مخالفت آنها كه ممكن بوده است مشكلاتى براى اسلام و مسلمين داشته باشد ، نگران بوده و به همين جهت خداوند به او تامين ميدهد.
اكنون اين سؤال پيش مى‏آيد كه با توجه به تاريخ نزول سوره كه مسلما در اواخر عمر پيغمبر (صلى‏الله‏ عليه‏ وآله ‏وسلّم‏) نازل شده است ، چه مطلب مهمى بوده كه خداوند پيامبر (صلى‏الله‏ عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) را با اين تاكيد مامور ابلاغ آن مى‏كند .آيا مسائل مربوط به توحيد و شرك و بت‏ شكنى بوده كه از سالها قبل براى پيامبر و مسلمانان حل شده بود ؟
آيا مربوط به احكام و قوانين اسلامى بوده با اينكه مهمترين آنها تا آن زمان بيان شده بود ؟ و آيا مربوط به مبارزه با اهل كتاب و يهود و نصارى بوده با اينكه مى‏دانيم مساله اهل كتاب بعد از ماجراى بنى النضير و بنى قريظه و بنى قينقاع و خيبر و فدك و نجران مشكلى براى مسلمانان محسوب نمى‏شد.
و آيا مربوط به منافقان بوده در حالى كه مى‏دانيم پس از فتح مكه و سيطره و نفوذ اسلام در سراسر جزيره عربستان منافقان از صحنه اجتماع طرد شدند ، و نيروهاى آنها در هم شكسته شد ، و هر چه داشتند در باطن بود .
راستى چه مساله مهمى در اين آخرين ماههاى عمر پيامبر (صلى‏الله ‏عليه ‏وآله ‏وسلّم‏) مطرح بوده كه آيه فوق اين چنين در باره آن تاكيد مى‏كند ؟ ! اين نيز جاى ترديد نيست كه وحشت و نگرانى پيامبر (صلى‏الله‏ عليه‏ وآله ‏وسلّم‏) براى شخص خود و جان خود نبوده بلكه براى كارشكنيها و مخالفتهاى احتمالى منافقان بوده كه نتيجه آن براى مسلمانان خطرات يا زيانهائى به بار مى‏آورد.
آيا مساله‏ اى جز تعيين جانشين براى پيامبر (صلى‏الله ‏عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) و سرنوشت آينده اسلام و مسلمين مى‏تواند واجد اين صفات بوده باشد.
اكنون به روايات مختلفى كه در كتابهاى متعدد اهل تسنن و شيعه در زمينه آيه فوق وارد شده باز مى‏گرديم تا ببينيم از آنها در زمينه اثبات احتمال فوق چه استفاده مى‏شود ؟ سپس اشكالات و ايرادهائى را كه در زمينه اين تفسير از طرف جمعى از مفسران اهل تسنن اظهار شده است مورد بررسى قرار مى‏دهيم:

شان نزول آيه تبليغ
گرچه متاسفانه پيش داوريها و تعصبهاى مذهبى مانع از آن شده است كه حقايق مربوط به اين آيه بدون پرده ‏پوشى در اختيار همه مسلمين قرار گيرد ، ولى در عين حال در كتابهاى مختلفى كه دانشمندان اهل تسنن ، اعم از تفسير و حديث و تاريخ نوشته ‏اند ، روايات زيادى ديده مى‏شود كه با صراحت مى‏گويد : آيه فوق درباره على (عليه ‏السلام‏) نازل شده است. اين روايات را جمع زيادى از صحابه از جمله زيد بن ارقم و ابو سعيد خدرى و ابن عباس و جابر بن عبد الله انصارى و ابو هريره و براء بن عازب و حذيفه و عامر بن ليلى بن ضمره و ابن مسعود نقل كرده‏اند و گفته ‏اند كه آيه فوق درباره على (عليه‏ السلام‏) و داستان روز غدير نازل گرديد . بعضى از احاديث فوق مانند حديث زيد بن ارقم به يك طريق. و بعضى از احاديث مانند حديث ابو سعيد خدرى به يازده طريق ! و بعضى از اين احاديث مانند حديث ابن عباس نيز به يازده طريق ! و بعضى ديگر مانند حديث براء بن عازب به سه طريق نقل شده است.
دانشمندانى كه به اين احاديث در كتب خود تصريح كرده ‏اند ، عده كثيرى هستند كه به عنوان نمونه از جمعى از آنها نام مى ‏بريم : حافظ ابو نعيم اصفهانى در كتاب ما نزل من القرآن فى على ( بنقل از خصائص صفحه 29).
و ابو الحسن واحدى نيشابورى در اسباب النزول صفحه 150 .
و حافظ ابو سعيد سجستانى در كتاب الولايه ( بنقل از كتاب طرائف).
و ابن عساكر شافعى ( بنا بنقل در المنثور جلد 2 صفحه 298 ) و فخر رازى در تفسير كبير خود جلد 3 صفحه 636.
و ابو اسحاق حموينى در فرائد المسطين.
و ابن صباغ مالكى در فصول المهمة صفحه 27.
و جلال الدين سيوطى در در المنثور جلد 2 صفحه 298. و قاضى شوكانى در فتح القدير جلد سوم صفحه 57.
و شهاب الدين آلوسى شافعى در روح المعانى جلد 6 صفحه 172.
و شيخ سليمان قندوزى حنفى در ينابيع المودة صفحه 120 .
و بدر الدين حنفى در عمدة القارى في شرح صحيح البخارى جلد 8 صفحه 584. و شيخ محمد عبده مصري در تفسير المنار جلد 6 صفحه 463.
و حافظ ابن مردويه ( متوفاى 416 ) ( بنا به نقل سيوطى در در المنثور ) و جمع كثيرى ديگر اين شان نزول را براى آيه فوق نقل كرده ‏اند.
اشتباه نشود منظور اين نيست كه دانشمندان و مفسران فوق نزول اين آيه را درباره على (عليه ‏السلام‏) پذيرفته ‏اند بلكه منظور اين است كه روايات مربوط به اين مطلب را در كتب خود نقل كرده ‏اند ، اگر چه پس از نقل اين روايت معروف آنها به خاطر ترس از شرائط خاص محيط خود ، و يا به خاطر پيشداوري هاى نادرستى كه جلو قضاوت صحيح را در اينگونه مباحث مى‏گيرد ، از پذيرفتن آن خوددارى كرده ‏اند ، بلكه گاهى كوشيده ‏اند تا آنجا كه ممكن است آن را كم رنگ و كم اهميت جلوه دهند ، مثلا فخر رازى كه تعصب او در مسائل خاص مذهبى معروف و مشهور است براى كم اهميت دادن اين شان نزول آن را دهمين احتمال آيه قرار داده و 9 احتمال ديگر كه غالبا بسيار سست و واهى و بى ارزش است قبل از آن آورده است ! .
از فخر رازى زياد تعجب نمى‏كنيم ، زيرا روش او در همه جا چنين است ، تعجب از نويسندگان روشن‏فكرى همچون سيد قطب در تفسير في ظلال و محمد رشيد رضا در تفسير المنار داريم كه يا اصلا سخني از اين شان نزول كه انواع كتابها را پركرده است به ميان نياورده‏ اند ، يا بسيار كم اهميت جلوه داده ‏اند به طورى كه بهيچوجه جلب توجه نكند ، آيا محيط آنها اجازه بيان حقيقت را نمى‏داده و يا پوششهاى فكرى تعصب‏ آميز بيش از آن بوده است كه برق روشنفكرى در اعماق آن نفوذ كند و پرده ‏ها را كنار زند ؟ ! نمى‏دانيم .ولى جمعى ديگر نزول آيه را در مورد علي (عليه ‏السلام‏) مسلم دانسته ‏اند ، اما در اينكه دلالت بر مساله ولايت و خلافت دارد ترديد نموده‏ اند كه اشكال و پاسخ آنها را بزودى بخواست خدا خواهيم شنيد .

به هر حال همانطور كه در بالا گفتيم رواياتى كه در اين زمينه در كتب معروف اهل تسنن - تا چه رسد به كتب شيعه - نقل شده ، بيش از آن است كه بتوان آنها را انكار كرد ، و يا به سادگي از آن گذشت نمي‏دانيم چرا درباره شان نزول ساير آيات قرآن به يك يا دو حديث قناعت مى‏شود اما درباره شان نزول اين آيه اينهمه روايت كافى نيست ، آيا اين آيه خصوصيتى دارد كه در ساير آيات نيست ؟ و آيا براى اينهمه سختگيرى در مورد اين آيه دليل منطقى مى‏توان يافت ؟ موضوع ديگرى كه در اينجا يادآورى آن ضرورت دارد اين است كه رواياتى كه در بالا ذكر كرديم تنها رواياتى بود كه در زمينه نزول آيه درباره على (عليه ‏السلام‏) وارد شده است ( يعنى رواياتي مربوط به شان نزول آيه بود ) و گرنه رواياتى كه درباره جريان غدير خم و خطبه پيامبر (صلى‏الله ‏عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) و معرفى على به عنوان وصى و ولى نقل شده به مراتب بيش از آن است ، تا آنجا كه نويسنده محقق علامه امينى در الغدير حديث غدير را از 110 نفر از صحابه و ياران پيامبر (صلى‏الله ‏عليه ‏وآله ‏وسلّم‏) و با اسناد و مدارك و از 84 نفر از تابعين و از 360 دانشمند و كتاب معروف اسلامى نقل كرده است كه نشان مى‏دهد حديث مزبور يكى از قطعى‏ترين روايات متواتر است و اگر كسى در تواتر اين روايت شك و ترديد كند .بايد گفت كه او هيچ روايت متواترى را نمى‏تواند بپذيرد.چون بحث درباره همه رواياتي كه در شان نزول آيه وارد شده و همچنين درباره تمام رواياتي كه در مورد حديث غدير نقل شده نياز به نوشتن كتاب قطورى دارد و ما را از طرز نوشتن تفسير خارج مى‏سازد بهمين اندازه قناعت كرده ، و كسانى را كه مى‏خواهند مطالعه بيشترى در اين زمينه كنند به كتابهاى الدر المنثورسيوطى و الغدير علامه اميني و احقاق الحق قاضى نور الله شوشترى و المراجعات شرف الدين و دلائل الصدق محمد حسن مظفر ارجاع مى‏دهيم.

خلاصه جريان غدير
در روايات فراوانى كه در اين زمينه نقل شده در عين اينكه همه يك حادثه را تعقيب مى‏كند ، تعبيرات گوناگونى وجود دارد ، بعضى از روايات بسيار مفصل و طولانى و بعضى مختصر و فشرده است ، بعضى از روايات گوشه ‏اى از حادثه را نقل مى‏كند و بعضى گوشه ديگر را ولى از مجموع اين روايات و همچنين تواريخ اسلامى و ملاحظه قرائن و شرائط و محيط و محل چنين استفاده مى‏شود كه : در آخرين سال عمر پيامبر مراسم حجة الوداع ، با شكوه هر چه تمام تر در حضور پيامبر (صلى‏الله‏ عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) به پايان رسيد ، قلبها در هاله‏ اى از روحانيت فرو رفته بود ، و لذت معنوى اين عبادت بزرگ هنوز در ذائقه جانها انعكاس داشت .
ياران پيامبر (صلى‏الله ‏عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) كه عدد آنها فوق العاده زياد بود ، از خوشحالى درك اين فيض و سعادت بزرگ در پوست نمى‏گنجيدند.
نه تنها مردم به مدينه در اين سفر ، پيامبر (صلى‏الله ‏عليه ‏وآله ‏وسلّم‏) را همراهى مى‏كردند بلكه مسلمانان نقاط مختلف جزيره عربستان نيز براى كسب يك افتخار تاريخى بزرگ به همراه پيامبر (صلى‏الله‏ عليه ‏وآله ‏وسلّم‏) بودند.
آفتاب حجاز آتش بر كوهها و دره‏ ها مى‏پاشيد ، اما شيرينى اين سفر روحانى بى‏ نظير ، همه چيز را آسان مى‏كرد ، ظهر نزديك شده بود ، كم كم سرزمين جحفه
و سپس بيابانهاى خشك و سوزان غدير خم از دور نمايان مى‏شد.
اينجا در حقيقت چهارراهى است كه مردم سرزمين حجاز را از هم جدا مى‏كند ، راهى به سوى مدينه در شمال ، و راهى به سوى عراق در شرق ، و راهى به سوى غرب و سرزمين مصر و راهى به سوى سرزمين يمن در جنوب پيش مى‏رود و در همين جا بايد آخرين خاطره و مهمترين فصل اين سفر بزرگ انجام پذيرد ، و مسلمانان با دريافت آخرين دستور كه در حقيقت نقطه پايانى در ماموريتهاى موفقيت آميز پيامبر (صلى‏الله ‏عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) بود از هم جدا شوند .

روز پنجشنبه سال دهم هجرت بود ، و درست هشت روز از عيد قربان مى‏گذشت ، ناگهان دستور توقف از طرف پيامبر (صلى‏الله‏ عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) به همراهان داده شد ، مسلمانان با صداى بلند ، آنهائى را كه در پيشاپيش قافله در حركت بودند به بازگشت دعوت كردند ، و مهلت دادند تا عقب افتادگان نيز برسند ، خورشيد از خط نصف النهار گذشت ، مؤذن پيامبر (صلى‏الله ‏عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) با صداى الله اكبر مردم را به نماز ظهر دعوت كرد ، مردم به سرعت آماده نماز مى‏شدند ، اما هوا بقدرى داغ بود كه بعضى مجبور بودند ، قسمتى از عباى خود را به زير پا و طرف ديگر آن را به روى سر بيفكنند ، در غير اين صورت ريگهاى داغ بيابان و اشعه آفتاب ، پا و سر آنها را ناراحت مى‏كرد .
نه سايبانى در صحرا به چشم مى‏خورد و نه سبزه و گياه و درختى ، جز تعدادى درخت لخت و عريان بيابانى كه با گرما ، با سرسختى مبارزه مى‏كردند.
جمعى به همين چند درخت پناه برده بودند ، پارچه ‏اى بر يكى از اين درختان برهنه افكندند و سايبانى براى پيامبر (صلى‏الله ‏عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) ترتيب دادند ، ولى بادهاى داغ به زير اين سايبان مى‏خزيد و گرماى سوزان آفتاب را در زير آن پخش مى‏كرد .نماز ظهر تمام شد.
مسلمانان تصميم داشتند فورا به خيمه‏ هاى كوچكى كه با خود حمل مى‏كردند
پناهنده شوند ، ولى پيامبر (صلى‏الله ‏عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) به آنها اطلاع داد كه همه بايد براى شنيدن يك پيام تازه الهى كه در ضمن خطبه مفصلى بيان مى‏شد خود را آماده كنند.
كسانى كه از پيامبر (صلى‏الله ‏عليه ‏وآله ‏وسلّم‏) فاصله داشتند قيافه ملكوتى او را در لابلاى جمعيت نمى‏توانستند مشاهده كنند.لذا منبرى از جهاز شتران ترتيب داده شد و پيامبر (صلى‏الله ‏عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) بر فراز آن قرار گرفت و نخست حمد و سپاس پروردگار بجا آورد و خود را به خدا سپرد ، سپس مردم را مخاطب ساخت و چنين فرمود : من به همين زودى دعوت خدا را اجابت كرده ، از ميان شما مى‏روم.من مسئولم شما هم مسئوليد.شما درباره من چگونه شهادت مى‏دهيد ؟ مردم صدا بلند كردند و گفتند : نشهد انك قد بلغت و نصحت و جهدت فجزاك الله خيرا : ما گواهى مى‏دهيم تو وظيفه رسالت را ابلاغ كردى و شرط خير خواهى را انجام دادى و آخرين تلاش و كوشش را در راه هدايت ما نمودى ، خداوند ترا جزاى خير دهد .
سپس فرمود : آيا شما گواهى به يگانگى خدا و رسالت من و حقانيت روز رستاخيز و برانگيخته شدن مردگان در آن روز نمى‏دهيد ؟ ! همه گفتند : آرى ، گواهى مى‏دهيم فرمود : خداوندا گواه باش ! ... بار ديگر فرمود : اى مردم ! آيا صداى مرا مى‏شنويد ؟ ... گفتند : آرى و به دنبال آن ، سكوت سراسر بيابان را فرا گرفت و جز صداى زمزمه باد چيزى شنيده نمى‏شد.پيامبر (صلى‏الله‏ عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) فرمود : ... اكنون بنگريد با اين دو چيز گرانمايه و گرانقدر كه در ميان شما به يادگار مى‏گذارم چه خواهيد كرد ؟ يكى از ميان جمعيت صدا زد ، كدام دو چيز گرانمايه يا رسول الله ؟ ! .
پيامبر (صلى‏الله‏ عليه‏ وآله ‏وسلّم‏) بلافاصله گفت : اول ثقل اكبر ، كتاب خدا است كه يك سوى آن به دست پروردگار و سوى ديگرش در دست شما است ، دست از دامن آن برنداريد تا گمراه نشويد ، و اما دومين يادگار گرانقدر من خاندان منند و خداوند لطيف خبير به من خبر داده كه اين دو هرگز از هم جدا نشوند ، تا در بهشت به من بپيوندند ، از اين دو پيشى نگيريد كه هلاك مى‏شويد و عقب نيفتيد كه باز هلاك خواهيد شد .
ناگهان مردم ديدند پيامبر (صلى‏الله‏ عليه‏ وآله ‏وسلّم‏) به اطراف خود نگاه كرد گويا كسى را جستجو مى‏كند و همينكه چشمش به على (عليه ‏السلام‏) افتاد ، خم شد و دست او را گرفت و بلند كرد ، آنچنان كه سفيدى زير بغل هر دو نمايان شد و همه مردم او را ديدند و شناختند كه او همان افسر شكست‏ ناپذير اسلام است ، در اينجا صداى پيامبر (صلى‏الله‏ عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) رساتر و بلندتر شد و فرمود : ايها الناس من اولى الناس بالمؤمنين من انفسهم : چه كسى از همه مردم نسبت به مسلمانان از خود آنها سزاوارتر است ؟ ! .

گفتند : خدا و پيامبر (صلى‏الله‏ عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) داناترند ، پيامبر (صلى‏الله ‏عليه ‏وآله ‏وسلّم‏) گفت : خدا ، مولى و رهبر من است ، و من مولى و رهبر مؤمنانم و نسبت به آنها از خودشان سزاوارترم ( و اراده من بر اراده آنها مقدم ) سپس فرمود : فمن كنت مولاه فعلى مولاه : هر كس من مولا و رهبر او هستم ، على ، مولا و رهبر او است - و اين سخن را سه بار و به گفته بعضى از راويان حديث ، چهار بار تكرار كرد و به دنبال آن سر به سوى آسمان برداشت و عرض كرد : اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و احب من احبه و ابغض من ابغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله و ادر الحق معه حيث دار : خداوندا ! دوستان او را دوست بدار و دشمنان او را دشمن بدار ، محبوب بدار آن كس كه او را محبوب دارد ، و مبغوض بدار آن كس كه او را مبغوض دارد ، يارانش را يارى كن ، و آنها را كه ترك ياريش كنند ، از يارى خويش محروم ساز ، و حق را همراه او بدار و او را از حق جدا مكن .
سپس فرمود : الا فليبلغ الشاهد الغائب : آگاه باشيد ، همه حاضران وظيفه دارند اين خبررا به غائبان برسانند.
خطبه پيامبر (صلى‏الله ‏عليه‏ وآله ‏وسلّم‏) بپايان رسيد ، عرق از سر و روى پيامبر (صلى‏الله‏ عليه‏ وآله ‏وسلّم‏) و على (عليه ‏السلام‏) و مردم فرو مى‏ريخت ، و هنوز صفوف جمعيت از هم متفرق نشده بود كه امين وحى خدا نازل شد و اين آيه را بر پيامبر (صلى‏الله ‏عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) خواند : اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى ... : امروز آئين شما را كامل و نعمت خود را بر شما تمام كردم ، پيامبر (صلى‏الله ‏عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) فرمود : الله اكبر ، الله اكبر على اكمال الدين و اتمام النعمة و رضى الرب برسالتى و الولاية لعلى من بعدى : خداوند بزرگ است ، همان خدائى كه آئين خود را كامل و نعمت خود را بر ما تمام كرد ، و از نبوت و رسالت من و ولايت على (عليه ‏السلام‏) پس از من راضى و خشنود گشت .
در اين هنگام شور و غوغائى در ميان مردم افتاد و على (عليه ‏السلام‏) را به اين موقعيت تبريك مى‏گفتند و از افراد سرشناسى كه به او تبريك گفتند ، ابوبكر و عمر بودند ، كه اين جمله را در حضور جمعيت بر زبان جارى ساختند : بخ بخ لك يا بن ابى طالب اصبحت و امسيت مولاى و مولا كل مؤمن و مؤمنه : آفرين بر تو باد ، آفرين بر تو باد ، اى فرزند ابو طالب ! تو مولا و رهبر من و تمام مردان و زنان با ايمان شدى .
در اين هنگام ابن عباس گفت : به خدا اين پيمان در گردن همه خواهد ماند.
و حسان بن ثابت شاعر معروف ، از پيامبر (صلى‏الله ‏عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) اجازه خواست كه به اين مناسبت اشعارى بسرايد ، سپس اشعار معروف خود را چنين آغاز كرد : يناديهم يوم الغدير نبيهم بخم و اسمع بالرسول مناديا فقال فمن مولاكم و نبيكم ؟ فقالوا و لم يبدوا هناك التعاميا: الهك مولانا و انت نبينا و لم تلق منافى الولاية عاصيا فقال له قم يا على فاننى رضيتك من بعدى اماما و هاديا فمن كنت مولاه فهذا وليه فكونوا له اتباع صدق مواليا هناك دعا اللهم وال وليه و كن للذى عادا عليا معاديا يعنى : پيامبر آنها در روز غدير در سرزمين خم به آنها ندا داد ، و چه ندا دهنده گرانقدرى ! .
فرمود : مولاى شما و پيامبر شما كيست ؟ و آنها بدون چشم‏ پوشى و اغماض صريحا پاسخ گفتند : خداى تو مولاى ما است و تو پيامبر مائى و ما از پذيرش ولايت تو سرپيچى نخواهيم كرد.
پيامبر (صلى‏الله‏ عليه ‏وآله ‏وسلّم‏) به على (عليه‏ السلام‏) گفت : برخيز زيرا من ترا بعد از خودم امام و رهبر انتخاب كردم.
و سپس فرمود : هر كس من مولا و رهبر اويم اين مرد مولا و رهبر او است پس شما همه از سر صدق و راستى از او پيروى كنيد .در اين هنگام ، پيامبر (صلى‏الله‏ عليه ‏وآله ‏وسلّم‏) عرض كرد : بارالها ! دوست او را دوست بدار و دشمن او را دشمن بدار ... اين بود خلاصه ‏اى از حديث معروف غدير كه در كتب دانشمندان اهل تسنن و شيعه آمده است.

گفتگوها و ايرادها
شك نيست اگر اين آيه در غير مورد خلافت على (عليه ‏السلام‏) بود - همانطور كه گفتيم - به كمتر از اين مقدار از روايات و قرائن موجود در خود آيه قناعت مى‏شد ، همانطور كه مفسران بزرگ اسلامى در تفسير ساير آيات قرآن گاهى به يك دهم مدارك موجود در اين آيه و يا كمتر قناعت كرده‏ اند ، ولى متاسفانه حجاب تعصب در اينجا مانع از قبول بسيارى از واقعيات شده است.
كسانى كه پرچم مخالفت در برابر تفسير اين آيه و روايات متعددى كه در شان نزول آن و روايات ما فوق تواترى كه درباره اصل حادثه غدير وارد شده برافراشته ‏اند ، دو دسته ‏اند : آنهائى كه از آغاز با روح عناد و لجاجت و حتى با هتك و توهين و بدگوئى و دشنام به شيعه ، وارد اين بحث شده ‏اند و دسته ديگرى كه روح تحقيق و بررسى حقيقت را تا حدودى در خود حفظ كرده و به صورت استدلالى مساله را تعقيب كرده ‏اند ، و به همين دليل به قسمتى از حقايق اعتراف كرده ولى به دنبال ذكر پاره ‏اى از اشكالات كه شايد نتيجه شرائط خاص محيط فكريشان بوده است ، از آيه و روايات مربوط به آن گذشته ‏اند .
نمونه بارز دسته اول ابن تيميه در كتاب منهاج السنه است كه درست مانند كسى است كه در روز روشن چشم خود را بر هم گذارد و انگشتها را محكم در گوش كند و فرياد بزند خورشيد كجا است ؟ نه حاضر است گوشه چشم را بگشايد و كمى از حقايق را ببيند و نه انگشت از گوش بردارد و كمى از غوغاى محدثان و مفسران اسلامى را بشنود پى در پى دشنام مى‏دهد و هتاكى مى‏كند ، عذر اين افراد جهل و بى‏خبرى و تعصبهاى آميخته با لجاجت و خشونت آنها است كه تا
انكار بديهيات و مسائل واضحى كه هر كس آن را درك مى‏كند پيش مى‏رود ، لذا ما هرگز زحمت نقل سخنان آنها را بخود و زحمت شنيدن پاسخ آنرا به خوانندگان نمى‏دهيم ، كسى كه در برابر اينهمه دانشمندان و مفسران بزرگ اسلامى كه اكثريت آنها از علماى اهل تسنند و به نزول آيه در شان على (عليه‏ السلام‏) تصريح كرده ‏اند ، با كمال وقاحت مى‏گويد : احدى از دانشمندان در كتاب خود چنين چيزى را نقل نكرده ! در مقابل او چه مى‏توانيم بگوئيم و سخن او چه ارزشى دارد كه روى آن بحث كنيم .
جالب اينكه ابن تيميه براى تبرئه خود در برابر كتابهاى معتبر فراوانى كه به نزول آيه درباره على (عليه ‏السلام‏) تصريح مى‏كند ، با اين جمله مضحك كه احدى از دانشمندانى كه مى‏دانند چه مى‏گويند ، اين آيه را در شان على (عليه‏ السلام‏) نمى‏داند ! اكتفا كرده است.
گويا تنها دانشمندانى مى‏فهمند چه مى‏گويند كه با تمايلات افراطى عناد آلود و لجوجانه ابن تيميه هم صدا باشند و گر نه هر كس هم‏صدا نشد ، دانشمندى است كه نمى‏فهمد چه مى‏گويد ! اين منطق كسى است كه خود خواهى و لجاج بر فكر او سايه شوم افكنده است ... از اين دسته بگذريم.
ولى از ميان ايراداتى كه دسته دوم ذكر كرده ‏اند چند موضوع قابل بحث است كه ذيلا از نظر مى‏گذرانيم:

1- آيا مولى به معنى اولى به تصرف است ؟
مهمترين ايرادى كه در مورد روايت غدير مى‏شود ، اين است كه مولى از جمله به معنى دوست و يار و ياور آمده است ، و معلوم نيست در اينجا به اين معنى نباشد.
پاسخ اين سخن ، پيچيده نيست ، زيرا هر ناظر بى‏طرفى مى‏داند تذكر و يادآورى دوستى على (عليه‏ السلام‏) نياز به اين همه مقدمات و تشكيلات و خطبه ‏خوانى در وسط بيابان خشك و سوزان و متوقف ساختن جمعيت و گرفتن اعترافهاى پى در پى از جمعيت ، ندارد ، دوستى مسلمانان با يكديگر يكى از بديهى‏ترين مسائل اسلامى است كه از آغاز اسلام وجود داشته است .
و آنگهى اين مطلبى نبود كه پيغمبر (صلى‏الله ‏عليه‏ وآله ‏وسلّم‏) تا آن زمان آن را تبليغ نكرده باشد ، بارها آن را تبليغ كرده بود.چيزى نبود كه از ابراز آن وحشت داشته باشد تا خدا به او دلدارى تامين دهد.مساله‏ اى نبود كه خداوند با اين لحن كه اگر ابلاغ آن را نكنى تبليغ رسالت نكرده‏ اى با پيامبرش سخن بگويد .همه اينها گواهى مى‏دهد ، مساله مافوق يك دوستى ساده و عادى بوده كه جزء الفباى اخوت اسلامى از روز اول اسلام محسوب مى‏شده است.
به علاوه اگر منظور بيان يك دوستى ساده بود ، چرا پيامبر (صلى‏الله‏ عليه ‏وآله ‏وسلّم‏) قبلا از مردم اقرار مى‏گيرد ا لست اولى بكم من انفسكم : آيا من نسبت به شما از خود شما سزاوارتر و صاحب اختيارتر نيستم ؟ آيا اين جمله هيچ تناسبى با بيان يك دوستى ساده دارد ؟ و نيز يك دوستى ساده جاى اين نداشت كه مردم حتى شخص عمر به على (عليه ‏السلام‏) با اين جمله اصبحت مولاى و مولا كل مؤمن و مؤمنه : اى على تو مولاى من و مولاى هر مرد و زن مسلمان شدى تبريك و تهنيت بگويند و آنرا يك موفقيت تازه بشمرند .مگر على (عليه ‏السلام‏) تا آن روز به عنوان يك مسلمان عادى كه دوستيش بر همه لازم است شناخته نشده بود ، مگر دوستى مسلمانان با يكديگر چيز تازه‏ اى بود كه نياز به تبريك داشته باشد آن هم در سال آخر عمر پيامبر (صلى‏الله ‏عليه ‏وآله ‏وسلّم‏).به علاوه رابطه ‏اى ميان حديث ثقلين و تعبيرات آميخته با وداع پيامبر (صلى‏الله‏ عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) با مساله دوستى على (عليه ‏السلام‏) مى‏تواند وجود داشته باشد ، دوستى ساده على (عليه‏ السلام‏) با مؤمنان ايجاب نمى‏كند كه پيامبر (صلى‏الله ‏عليه ‏وآله ‏وسلّم‏) او را در رديف قرآن قرار دهد .
آيا هر ناظر بى‏طرفى از اين تعبير نمى‏فهمد كه در اينجا مساله رهبرى مطرح است ، زيرا قرآن بعد از رحلت پيامبر (صلى‏الله‏ عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) نخستين رهبر مسلمانان و بنابر اين اهل بيت (عليهم‏ السلام‏) دومين رهبر بوده ‏اند.

۲- ارتباط آيات
گاهى گفته مى‏شود آيات قبل و بعد درباره اهل كتاب و خلافكاريهاى آنها است ، مخصوصا نويسنده تفسير المنار در جلد 6 صفحه 466 روى اين مساله ، پا فشارى زيادى كرده است .
ولى همانطور كه در تفسير خود آيه گفتيم اين موضوع اهميت اولا لحن آيه و تفاوت آن با آيات قبل و بعد ، كاملا نشان ميدهد كه موضوع سخن در اين آيه ، موضوعى است كه با آيات قبل و بعد تفاوت دارد و ثانيا همانطور كه بارها گفته ‏ايم ، قرآن يك كتاب كلاسيك نيست كه مطالب آن در فصول و ابواب معينى دسته ‏بندى شده باشد ، بلكه طبق نيازها و حوادث مختلف و رويدادها نازل گرديده است ، لذا مشاهده مى‏كنيم قرآن در حالى كه درباره يكى از غزوات بحث مى‏كند فى المثل يك حكم فرعى را به ميان مى‏آورد ، و در حالى كه درباره يهود و نصارى سخن مى‏گويد ، روى سخن را به مسلمانان كرده و يكى از دستورهاى اسلامى را براى آنها بازگو مى‏كند ( براى توضيح بيشتر مجددا به بحثى كه در آغاز تفسير آيه داشتيم مراجعه فرمائيد).

عجيب اينكه بعضى از متعصبان اصرار دارند كه بگويند اين آيه در آغاز بعثت نازل شده است ، با اينكه سوره مائده در اواخر عمر پيامبر (صلى‏الله ‏عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) نازل شده و اگر بگويند : اين يك آيه در مكه در آغاز بعثت نازل شده و سپس به تناسب در لابلاى آيات اين سوره قرار داده شده مى‏گوئيم : اين درست ضد آن است كه شما آن را مى‏جوئيد و مى‏طلبيد ، زيرا مى‏دانيم كه پيامبر (صلى‏الله‏ عليه ‏وآله ‏وسلّم‏) در آغاز بعثت نه مبارزه با يهود داشت و نه با نصارى ، بنابر اين پيوند اين آيه و آيات قبل و بعد بريده خواهد شد ( دقت كنيد ) اينها همه نشان مى‏دهد كه اين آيه در معرض وزش طوفان تعصب قرار گرفته و به همين دليل احتمالاتى در آن مطرح مى‏شود كه در آيات مشابه آن به هيچوجه از آن سخنى نيست ، هر يك مى‏كوشد با بهانه و يا دستاويز بى‏اساسى آن را از مسيرش منحرف سازد !

۳- آيا اين حديث در همه كتب صحاح نقل شده ؟!
بعضى مى‏گويند : چگونه مى‏توانيم اين حديث را بپذيريم ، در حالى كه بخارى و مسلم آن را در دو كتاب خود نقل نكرده ‏اند.اين ايراد نيز از عجائب است زيرا اولا بسيار است احاديث معتبرى كه دانشمندان اهل تسنن آنها را پذيرفته ‏اند و در صحيح بخارى و مسلم نيست و اين نخستين حديثى نيست كه اين وضع را بخود گرفته ، ثانيا مگر كتاب معتبر نزد آنها منحصر به اين دو كتاب است ، با اينكه در ساير منابع مورد اعتماد آنها حتى بعضى از صحاح سته(شش كتاب معروف و مورد اعتماد اهل سنت ) مانند سنن ابن ماجه و مسند احمد حنبل اين حديث آمده است و دانشمندانى مانند حاكم و ذهبى و ابن حجر با تمام شهرت و تعصبى كه دارند به صحيح بودن بسيارى از طرق اين حديث ، اعتراف كرده‏ اند ، بنابر اين هيچ بعيد نيست بخارى و مسلم در آن جو خاص و خفقان ‏آلود محيط خود نتوانسته و يا نخواسته‏ اند چيزى را كه بر خلاف مذاق زمامداران وقتشان بوده است ، صريحا در كتاب خود بياورند.
- چرا على (عليه ‏السلام‏) و اهل بيت به اين حديث استدلال نكردند ؟ ! بعضى مى‏گويند : اگر حديث غدير با اين عظمت وجود داشت ، چرا خود على (عليه‏ السلام‏) و اهل بيت او و ياران و علاقمندانش در موارد لزوم به آن استدلال نكردند ؟ ! آيا بهتر نبود كه آنها به چنين مدرك مهمى براى اثبات حقانيت على (عليه‏ السلام‏) استناد بجويند ؟ اين ايراد نيز از عدم احاطه به كتب اسلامى ، اعم از حديث و تاريخ و تفسير ، سرچشمه گرفته است ، زيرا در كتب دانشمندان اهل تسنن موارد زيادى نقل شده كه خود على (عليه‏ السلام‏) و يا ائمه اهل بيت (عليهم‏ السلام‏) و يا علاقمندان به اين مكتب با حديث غدير استدلال كرده‏ اند : از جمله خود على (عليه‏ السلام‏) در روز شورى طبق نقل خطيب خوارزمى حنفى درمناقب از عامر بن واصله چنين نقل مى‏كند : در روز شورى با على (عليه ‏السلام‏) در آن خانه بودم و شنيدم كه با اعضاى شورى چنين مى‏گفت : دليل محكمى براى شما اقامه مى‏كنم كه عرب و عجم توانائى تغيير آن را نداشته باشند : شما را بخدا سوگند آيا در ميان شما كسى هست كه قبل از من خدا را به يگانگى خوانده باشد ( و سپس مفاخر معنوى خاندان رسالت را برشمرد تا رسيد به اينجا ) شما را بخدا سوگند آيا در ميان شما احدى جز من هست كه پيامبر (صلى‏الله ‏عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) در حق او گفته باشد .من كنت مولاه فعلى مولاه اللهم وال من والاه و انصر من نصره ليبلغ الشاهد الغائب همه گفتند : نه اين روايت را حموينى در فرائد السمطين در باب 58 و همچنين ابن حاتم در دار النظيم و دارقطنى و ابن عقده و ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه نقل كرده‏ اند.
و نيز مى‏خوانيم كه على (عليه ‏السلام‏) بنا به نقل فرائد السمطين در باب 58 در ايام عثمان در مسجد در حضور جمعيت به جريان غدير استدلال كرد ، و همچنين در كوفه در برابر كسانى كه نص بر خلافت بلافصل او را از پيامبر (صلى‏الله‏ عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) انكار ميكردند صريحا به اين روايت استدلال كرد .

اين حديث را طبق نقل الغدير چهار نفر از صحابه ، و چهارده نفر از تابعين طبق نقل منابع معروف اهل تسنن روايت كرده‏ اند.
و نيز در روز جنگ جمل طبق نقل حاكم در كتاب مستدرك جلد سوم صفحه 371 در برابر طلحه با آن استدلال فرمود.
و نيز در روز جنگ صفين طبق نقل سليم بن قيس هلالى على (عليه‏ السلام‏) در لشگرگاه خود در برابر جمعى از مهاجرين و انصار و مردمى كه از اطراف گرد آمده بودند ، به اين حديث استدلال كرد ، و دوازده نفر از بدريين ( كسانى كه
جنگ بدر را در خدمت پيغمبر (صلى‏الله‏ عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) درك كرده بودند ) برخاستند و گواهى دادند كه اين حديث را از پيامبر (صلى‏الله ‏عليه‏ وآله ‏وسلّم‏) شنيده ‏اند ! بعد از على (عليه‏ السلام‏) بانوى اسلام فاطمه زهرا س و امام حسن و امام حسين و عبد الله بن جعفر و عمار ياسر و قيس بن سعد و عمر بن عبد العزيز و مامون خليفه عباسى به آن استناد جستند و حتى عمرو بن عاص در نامه‏ اى كه به معاويه نوشت براى اينكه به او اثبات كند بخوبى از حقايق مربوط به موقعيت على (عليه ‏السلام‏) و وضع معاويه آگاه است صريحا مساله غدير را يادآورى كرده و خطيب خوارزمى حنفى در كتاب مناقب صفحه 124 آن را نقل كرده است ( كسانى كه مايل به توضيحات بيشتر و آگاهى از منابع مختلف اين روايات در زمينه استدلال على (عليه ‏السلام‏) و اهل بيت و جمعى از صحابه و غير صحابه به حديث غدير هستند مى‏توانند به كتاب الغدير جلد اول صفحات 159 تا 213 مراجعه كنند ، مرحوم علامه امينى استدلال به اين حديث را از 22 تن از صحابه و غير صحابه در موارد مختلف نقل كرده است ) .

۵- جمله آخر آيه چه مفهومى دارد ؟
ميگويند : اگر اين آيه مربوط به نصب على (عليه ‏السلام‏) به خلافت و ولايت و داستان غدير خم است پس اين جمله آخر كه مى‏گويد : ان الله لا يهدى القوم الكافرين : خداوند قوم كافر را هدايت نمى‏كند چه ارتباطى با اين مساله مى‏تواند داشته باشد ؟ براى پاسخ به اين ايراد كافى است بدانيم كه كفر در لغت و همچنين در لسان قرآن به معنى انكار و مخالفت و ترك است ، گاهى به انكار خدا و يا نبوت پيامبر (صلى‏الله ‏عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) اطلاق مى‏شود و گاهى به انكار و يا مخالفت در برابر دستورات ديگر ، در سوره آل عمران آيه 97 در مورد حج مى‏خوانيم : و من كفر فان الله غنى عن العالمين : كسانى كه دستور حج را زير پا بگذارند و با آن مخالفت نمايند به خدا زيانى نمى‏رسانند خداوند از همه جهانيان بى‏ نياز است و در سوره بقره آيه 102 درباره ساحران و آنها كه آلوده به سحر شدند اطلاق كلمه كفر شده است ( و ما يعلمان من احد حتى يقولا انما نحن فتنة فلا تكفر ) و نيز در آيه 22 سوره ابراهيم مى‏بينيم كه شيطان در برابر كسانى كه از او پيروى و اطاعت كردند در روز رستاخيز صريحا اظهار تنفر كرده و به آنها مى‏گويد : شما در اطاعت اوامر الهى مرا شريك او ساختيد و من امروز نسبت به اين كار شما كفر مى‏ورزم ( انى كفرت بما اشركتمونى من قبل ) بنابر اين اطلاق كفر بر مخالفان مساله ولايت و رهبرى جاى تعجب نيست.

6- آيا دو ولى در يك زمان ممكن است ؟
بهانه ديگرى كه براى سرباز زدن از اين حديث متواتر و همچنين آيه مورد بحث ذكر كرده‏ اند اين است كه اگر پيامبر (صلى‏الله ‏عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) على (عليه‏ السلام‏) را در غدير خم به ولايت و رهبرى و خلافت نصب كرده باشد ، لازمه ‏اش وجود دو رهبر و دو پيشوا در زمان واحد خواهد بود ! ولى توجه به شرائط و اوضاع خاص زمان نزول آيه و ورود حديث و همچنين قرائنى كه در گفتار پيامبر (صلى‏الله ‏عليه ‏وآله ‏وسلّم‏) وجود دارد اين بهانه را به كلى برطرف مى‏كند ، زيرا مى‏دانيم كه اين جريان در ماههاى آخر عمر پيامبر (صلى‏الله‏ عليه ‏وآله‌‏وسلّم‏) واقع شد ، در حالى كه او آخرين دستورات را به مردم ابلاغ مى‏كرد به خصوص اينكه صريحا فرمود : من بزودى از ميان شما مى‏روم و دو چيز گرانمايه را در ميان شما مى‏گذارم.
كسى كه اين سخن را مى‏گويد پيدا است در صدد تعيين جانشين خويش است و براى آينده برنامه ‏ريزى مى‏كند نه براى زمان حاضر ، بنابر اين روشن است كه منظورش وجود دو رهبر و دو پيشوا در زمان واحد نيست.
موضوع جالب توجه اينكه در حالى كه بعضى از دانشمندان اهل تسنن اين ايراد را مطرح مى‏كنند بعضى ديگر ايرادى درست در نقطه مقابل آن مطرح كرده ‏اند و آن اينكه پيامبر (صلى‏الله ‏عليه ‏وآله ‏وسلّم‏) ولايت و خلافت على (عليه ‏السلام‏) را تعيين كرد ولى تاريخ آن را روشن نساخت چه مانعى دارد كه اين ولايت و خلافت بعد از سه خليفه ديگر باشد ؟ ! راستى حيرت ‏آور است ، بعضى از اين طرف بام مى‏افتند و بعضى از آن طرف ، و تعصبها مانع مى‏شود كه روى متن قضيه تكيه كنند ، بايد كسى از آنها سؤال كند كه اگر پيامبر (صلى‏الله‏ عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) مى‏خواست چهارمين خليفه خود را تعيين كند و در فكر آينده مسلمانان بود پس چرا خليفه اول و دوم و سوم خود را كه مقدم بر او بودند و تعيين آن لازمتر بود در مراسم غدير بيان نكرد ؟ ! بار ديگر گفته سابق خود را تكرار مى‏كنيم و اين بحث را پايان مى‏دهيم كه اگر نظرهاى خاصى در كار نبود اين همه اشكال‏ تراشى در زمينه اين آيه و اين حديث نمى‏شد ، همانطور كه در موارد ديگر نشده است.

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

بخش اول مطالب:

https://qaem14.blog.ir/

بخش دوم مطالب:

http://qaem14.parsiblog.com/

بخش سوم مطالب:

http://yamahdi788.loxblog.com/

https://www.leader.ir/

سایر موارد (پیوندها و ...):

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

 

ادعیه  و اعمال ماه شعبان المعظم

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی | http://qaem14.parsiblog.com/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , سوره مبارکه مائده , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ماه شعبان المعظم , ,
:: برچسب‌ها: امام صادق (علیه السلام) , امام هدایتگر , نشانه آشکار , حیرت و سرگردانی , حیرت , سرگردانی , دعای غریق , اصحاب , به خدا سوگند , به خدا , سوگند , بلا , فدایت شوم , حضرت , اعتقاد , استوار , موضوع , روشن , امر خداوند , یا اللَّهُ یا رَحمنُ یا رَحیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِکَ , پيامبر , , نازل , رسالت , پروردگار , خداوند , خطرات احتمالی , خطرات , هدایت , جمعیت کافران , کافران , لجوج , انتخاب جانشین , جانشین , آیه تبلیغ , جریان غدیر , غدیر , تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۶۷ , تفسیر سوره مبارکه مائده , تفسیر , سوره مبارکه مائده , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای , گفتگو , ایراد , مولی , تصرف , آیات , کتب صحاح , , بخاری , مسلم , حدیث , الغدیر , اهل تسنن ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

سایر مطالب (برخی پیوندها ...)

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=48666

امام خامنه ای:

امکان تحقق کارهای به ظاهر نشدنی و انتقال پیام ایستادگی و امید و نشاط به جامعه و جوانان ...

مهمترین پیام قهرمانی ورزشکاران افتخارآفرین کشور در صحنه های بین المللی، امکان تحقق کارهای به ظاهر نشدنی و انتقال پیام ایستادگی و امید و نشاط به جامعه و جوانان است. 27 /شهریور/ 1400

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=48666

امام خامنه ای:

تزریق پیام امید به کل جامعه ...

در حالی‌که دستگاههای بسیاری مشغول برنامه‌ریزی برای سلب امید و نشاط از جامعه بویژه از جوانان هستند، قهرمانی ورزشکاران ایرانی، پیام امید را به کل جامعه تزریق می‌کند و این موضوع بسیار ارزشمند است.

اینکه با وجود این محدودیت‌ها پرچم کشور بالا برده و سکوهای جهانی فتح می‌شود، نشان از اراده قوی و عزم راسخ است و این عزم، اراده و قهرمانی و امیدآفرینی نه تنها در ورزش بلکه در عرصه‌های علم، فناوری، هنر و ادبیات نیز وجود دارد که یکی از وظایف مهم مسئولان نشان دادن صادقانه این افتخارآفرینی‌ها است. 27 /شهریور/ 1400

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=48666

امام خامنه ای:

جلوه‌هایی از ارزش‌های اسلامی و معرّف هویت ملت ایران

نام‌گذاری کاروان ورزشی به نام شهیدان بویژه شهید سلیمانی، اهدای مدال از طرف چند قهرمان به شهیدان خاص، استفاده از چفیه به‌عنوان نماد ایثار و مقاومت و سجده برآن، رعایت حجاب و پوشش بخصوص استفاده از چادر در پرچمداری کاروان، ابراز عشق و محبت به پرچم ایران، صحنه های نماز خواندن، درآغوش گرفتن حریف مغلوب و صحنه احترام تیم والیبال پارالمپیک به مادر شهید بابایی، جلوه‌هایی از ارزش‌های اسلامی و معرّف هویت ملت ایران هستند. 27 /شهریور/ 1400

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=48666

امام خامنه ای:

بانوان ورزشکار ایرانی در این رقابت‌ها ثابت کردند که حجاب اسلامی مانع درخشش در عرصه ورزش نیست همانگونه که این موضوع را در عرصه‌های سیاست و علم و مدیریت نیز ثابت کرده‌اند.

حجاب ورزشکاران زن ایرانی، راه را برای ورزشکاران زن کشورهای اسلامی نیز هموار کرده است به‌گونه‌ای که اکنون بانوان ورزشکار بیش از 10 کشور اسلامی، با رعایت حجاب در میادین ورزشی حاضر می‌شوند. 27 /شهریور/ 1400

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=48666

امام خامنه ای:

به رسمیت نشناختن رژیم جنایتکار صهیونیستی در میادین ورزشی موضوعی بسیار مهم:

رژیم سفّاک، نسل‌کُش و نامشروع صهیونیستی تلاش دارد با حضور در میدان‌های بین‌المللی ورزشی برای خود کسب مشروعیت کند و مستکبرین جهانی نیز به او کمک می‌کنند اما مسئولان محترم ورزشی و ورزشکاران نباید در این حوزه، به هیچ وجه منفعل شوند.

حمایت حقوقی از ورزشکاران در مقابل اقدامات متقابل رژیم صهیونیستی و حامیانش برای محروم کردن ورزشکاران:

وزارت ورزش و وزارت امور خارجه و دستگاههای حقوقی باید این موضوع را از راههای حقوقی دنبال و از ورزشکاران کشور و حتی ورزشکاران مسلمان دیگر کشورها همچون ورزشکار الجزایری که اخیراً محروم شد، حمایت کنند.

 ورزشکار سربلند ایرانی نمی‌تواند بخاطر یک مدال با نماینده رژیم جنایتکار دست بدهد و عملاً او را به رسمیت بشناسد:

این موضوع سابقه دارد و در گذشته هم ورزشکاران کشورها از مسابقه با نمایندگان رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی امتناع می‌کردند و بعد از مدتی هم آن رژیم از بین رفت و رژیم صهیونیستی نیز نابود خواهد شد. 27 /شهریور/ 1400

https://farsi.khamenei.ir/message-content?id=48702

امام خامنه ای:
رهبر انقلاب اسلامی در پیام به مناسبت روز تجلیل‌ از شهیدان‌ و ایثارگران ۱ /مهر/ ۱۴۰۰:

خون مطهّر شهدا حقانیت جمهوری اسلامی را بر جبین تاریخ ثبت کرد

بسم الله الرحمن الرحیم

هفته دفاع مقدس، مزین به نام و یاد شهیدان عالیمقام است. فداکاری مخلصانه‌ی آنان و دیگر ایثارگران، پیروزی را به ملت ایران هدیه کرد و خون مطهّر آنان حقانیت جمهوری اسلامی را بر جبین تاریخ ثبت کرد.

این درس بزرگ آن اسوه‌های ایثار است؛ هرجا تلاش مخلصانه باشد پیروزی و سربلندی نیز هست.

و ملت ایران این یادگار ارجمند را هرگز از خاطر نخواهد برد ان‌شاءالله.

سلام خدا بر شهیدان و بر شهیددادگان و بر همه‌ی ایثارگران و بر پیشوای آنان امام روح‌الله.

سیّد علی خامنه‌ای

۱ مهر ۱۴۰۰

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2237

امام خامنه ای:

بعد از پیروزی انقلاب، اختلاف افكنی شدت پیدا كرده است؛ چون از انقلاب اسلامی و حیات مجدد اسلام می‌ترسند

قوت و معنويت اسلام آن‌چنان است كه اگر به شرايطش عمل بشود و واقعا اسلام پياده گردد، قدرتهاى دنيا و تختها را مى‌لرزاند. 1368/10/05

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2238

امام خامنه ای:

نظامی که بر پایه‌ی مردم بنیانگذاری نشده باشد، ماندنی نیست.

بزرگترين بلاهاى عالم براى ملتهاى دنيا، همين نظام سلطه است.

اگر ملتها اراده کنند، ظالم را سرنگون خواهند کرد. 1368/10/06

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2240

امام خامنه ای:

باید قدرتِ دید حقایق سیاسی در مردم به وجود آید تا در برخورد با جریانها و حوادث سیاسی گیج نباشند. اگر مردم قدرت تحلیل داشته باشند، این مملکت و انقلاب را بیمه و تضمین می‌کنند. 1368/10/12

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2242

امام خامنه ای:

یک جامعه‌ی اسلامى باید همین‌جور باشد ...

امروز آحاد مردم ما در وجود خودشان داراى عظمتند. هیچ کس در جامعه‌ی اسلامى ‌- اگر مؤمن به اسلام و انقلاب باشد ‌- در درون خود احساس حقارت نمیکند؛ این بسیار پدیده‌ی باعظمتى است. و یک جامعه‌ی اسلامى باید همین‌جور باشد. دشمنان خواسته‌اند مسلمانان را از درونِ خودشان دچار ضعف و احساس حقارت کنند. بعد از آنکه انقلاب اسلامى به وجود آمد و دنیا را متوجّه خود کرد، به میزان زیادى از حقارت ملّتها کاسته شد. ملّتهاى عقب‌افتاده و زیر ستم که احساس حقارت میکردند، با انقلاب اسلامى قدرى سرحال آمدند، احساس وجود کردند؛ چون دیدند که این انقلاب و این ملّت، چگونه توانست قوی‌ترین قدرتهاى دنیا را به هیچ بگیرد و قدرت آنها را خنثى کند و بر آنها در میدانهاى مصاف و مقابله پیروز بشود و فائق بیاید. 1368/10/13

https://www.hadithlib.com/hadithtxts/view/1500402

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=1815

امام خامنه ای:

[محرم] ماه تعلیم مجاهدت فی‌سبیل‌اللَّه به وسیله‌ی برترین خلایق، حضرت اباعبداللَّه علیه‌السّلام، است.

دولت حق (سرانجام نداشتن دوران باطل)

 امام علي عليه السلام :لِلْحَقِّ دَوْلَةٌ، لِلْباطِلِ جَوْلَةٌ. برای حق دولتی و از برای باطل جولانی باشد.

امریکا مظهر قلدری و زورگویی و زورمداری است و ابزارهای مادّی زورگویی هم دارد، اما اینها کافی نیست؛ اینها جوله است.

1381/12/13 | 1390/02/07

امام خامنه ای: مردم نظام اسلامی را قبول دارند و به آن معتقدند و از آن دفاع کردند و امروز هم دفاع می‌کنند.

.....

سیاست و بنیان آن باید براساس دین باشد ...

این‌كه می‌گوییم سیاست ما عین دیانت است و دیانت ما عین سیاست است، یك طرف قضیه این است كه سیاست و بنیان آن باید براساس دین باشد. 1381/12/13

حضرت امام حسین(علیه السلام) / عاشورا/کربلا/عبرت‌های عاشورا/حسنین/کوفیان/یزید / سیدالشهدا/ثارالله/اباعبدالله الحسین

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

سایر مطالب (برخی پیوندها ...):

 قرآن / انس با قرآن/تلاوت قرآن/حفظ قرآن / کتاب‌الله/ کتاب هدایت

طاغوت

 شهید / شهادت/ایثار/ایثارگران / شهدا

کانال فضیلتها

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

Mourning Ceremonies for Imam Hussein's (as) martyrdom are great opportunities to promote Islam

https://kawsar1214.blogspot.com/2021/09/mourning-ceremonies-for-imam-husseins.html

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , حجاب , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , شهدای انقلاب اسلامی , ماه صفر , اربعین حسینی علیه السلام , ,
:: برچسب‌ها: رسمیت , رژیم جنایتکار صهیونیستی , رژیم , جنایتکار , صهیونیست , میادین ورزشی , میادین , ورزشی , موضوعی بسیار مهم , موضوع , بسیار مهم , بین‌المللی , حقوقی , ورزشکاران , ورزش , حجاب , بانوان , جامعه , جوانان , پیام امید , چادر , حجاب اسلامی , خون شهدا , پیروزی انقلاب اسلامی , اختلاف افکنی , نظام سلطه , گیج , دشمنان , مسلمانان , باطل , حق , دولت , دولت حق , امام علی علیه السلام , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 69 صفحه بعد


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 683
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 47
:: باردید دیروز : 6717
:: بازدید هفته : 21225
:: بازدید ماه : 45804
:: بازدید سال : 136244
:: بازدید کلی : 349651

RSS

Powered By
loxblog.Com